حساب و كتاب در روز قيامت چگونه است؟

حساب و كتاب در روز قيامت چگونه است؟
حساب و كتاب در روز قيامت چگونه است؟ يعنى اگر فردى مثلا 10 كار خوب داشت و 5 كار بد 5 تا از 10 كار خوب او را كم مى كند يا نه به اندازه 5 كار عذاب مى شود و بعد به اندازه 10 كار خوب پاداش مى بينه؟ اگر همين ماجرا به عكس باشد چطور يعنى فردى 10 كار بد و 5 كار خوب انجام داده اندازه 10 كار بد مجازات و بعد اندازه 5 كار خوب پاداش يا 5 كار خوب از 10 كار بد كم و به اندازه 5 كار بد مجازات مى شود؟
همه كارهاى انسان- اعم از چهره ظاهرى آنها و چهره باطنى آنها- در نامه عمل او ثبت و ضبط شده است و هيچ چيز از آن پوشيده نيست و ظاهراً در موقف ميزان، مشخص مىشود كه سمت و سوى او به كدام جهت است به سمت حق است يا باطل:
(وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما كانُوا بِاياتِنا يَظْلِمُونَ) «و وزن در آن روز حق است. كسى كه ميزانهاى [عمل] آنان سنگين است، همان رستگارانند و كسانى كه ميزانهاى آنها سبك است، افرادىاند كه سرمايه خود را به خاطر ستمى كه نسبت به نشانههاى ما مىكردند، از دست دادهاند».(1)
در روايتى آمده است: زنديق درباره اين آيه از امام صادق (ع) مىپرسد: «قال أو ليس توزن الأعمال قال (ع) لا إن الأعمال ليست بأجسام و إنما هى صفه ما عملوا و إنما يحتاج إلى وزن الشىء من جهل عدد الأشياء و لايعرف ثقلها أو خفتها و إن الله لا يخفى عليه شىء. قال: فما معنى الميزان؟ قال (ع): العدل. قال فما معناه فى كتابه فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ؟ قال (ع): فمن رجح عمله».(2)
«پرسيد: آيا اعمال را وزن نمىكند؟ امام فرمودند:
خير اعمال اجسام نيستند بلكه آنچه عمل مىگردد، توزين مىشود. كسى نيازمند وزن كردن چيزها است كه به عدد آن نادان باشد و همچنين سنگينى و سبكى آن را نداند و از خداوند هيچ چيزى پنهان نيست.
او پرسيد: معناى ميزان چيست؟ امام فرموند: عدل. او گفت: معناى اين آيه «كسى كه ميزانش سنگين است» چيست؟ امام فرمودند: كسى كه عملش راجح باشد».
همچنين امير المومنين (ع) در تفسير اين آيه مىفرمايد:
«و معنى قوله (فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ) وَ (مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ) فهو قله الحساب و كثرته و الناس يومئذ على طبقات و منازل فمنهم من يحاسب حساباً يسيراً و ينقلب إلى أهله مسروراً و منهم الذين يدخلون الجنه بغير حساب لأنهم لميتلبسوا من أمر الدنيا و إنما الحساب هناك على من تلبس بها هاهنا و منهم من يحاسب على النقير و القطمير و يصير إلى عذاب السعير و منهم أئمه الكفر و قاده الضلاله فأولئك لايقيم لهم وزناً و لا يعبأ بهم بأمره و نهيه يوم القيامه و هم فى جهنم خالدون (و تلفح وجوههم النار و هم فيها كالحون)(3) (فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)(4)
«و معناى «كسى كه ميزانش سنگين باشد» و «كسى كه ميزانش سبك باشد» عبارت از كمى و زيادى حساب است و مردم در آن روز بر طبقات و جايگاههاى مختلفى هستند: گروهى به سرعت محاسبه مىشوند و با شادمانى به سوى خاندان خود باز مىگردد گروهى بدون حساب وارد بهشت مىشوند زيرا خود را به دنيا آلوده نكردهاند و حساب قيامت براى كسانى است كه در دنيا خود را آلوده كردهاند و گروهى بر كمترين و كوچكترين [امر] محاسبه مىشوند و به سوى عذاب دردناك رانده مىشوند و از ايشان است پيشوايان كفر و رهبران گمراهى كه براى آنها هيچ ميزانى برپا نمىشود آنها در روز قيامت هيچ ارجى ندارند و در دوزخ جاودانه هستند و (شعلههاى سوزان آتش [همچون شمشير] به صورتهاىشان نواخته مىشود و در دوزخ چهرهاى عبوس دارند) پس كسانى كه ميزانهاىشان سنگين باشد، آنها رستگاراند».
در آن روز حساب در دستان خداوند متعال است و همگى از روى عدالت حسابرسى مىشوند: (وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَهِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى بِنا حاسِبِينَ) «ما ترازوى عدل را در روز قيامت برپا مىكنيم. پس به هيچ كس كمتر ستمى نمىشود و اگر به مقدار سنگينى يك دانه خردل باشد، ما آن را حاضر مىكنيم. و كافى است كه ما حساب كننده باشيم».(5)
امام صادق (ع) در تفسير آيه (وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَهِ) مىفرمايند: «الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَوْصِيَاءُ» يعنى، انبيا و اوصياى آنان موازين قسط هستند كه ديگرن با آنها سنجيده مىشوند».(6) آرى اگر آنها در دنيا راهنمايان مردمان هستند كه براى هدايت بايد بدانها اقتدا كنند، در قيامت نيز موازين قسط و عدل هستند كه هر كس با نسبتش با آنها سنجيده مىشود.
بعد از بيان مقدمه بايد گفت در اين مسئله بين شيعيان و گروهى از اهل سنت اختلاف است. گروهى از معتزله قائل به موازنه هستند يعنى اگر گناه زياد باشد مثلا 10 عدد و ثواب كم، مثلا 5 عدد، گناهى زياد ثواب را به مقدار ثواب (5) از بين مى برد و باقى مى ماند 5 گناه.
نيز جمعى مى گويند گناه قبلى با طاعت بعدى از بين مى رود و طاعت و ثواب قبلى با گناه بعدى پوشيده مى شود كه اين را تعبير مى كنند به «احباط» يعنى نابودى اعمال و يا «تكفير» يعنى پوشاندن گناهان ولى از نظر محققين شيعه مانند علامه حلى و خواجه نصيرالدين طوسى حق اين است كه كارهاى خوب پاداش خود را دارد و كارهاى بد جزاى خود را، اين گروه «احباط» و «تكفير» و «موازنه» را قبول ندارند. دليل آنها نيز آيه «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَيْرًا يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا يَرَهُ پس هر كه هموزن ذرهاى نيكى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد و هر كه هموزن ذرهاى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد. (زلزال/ 7 و 8 كشف المراد، علامه حلى، قم مؤسسه النشراسلامى، ص 413)
مرحوم علامه طباطبايى (ره) در ذيل آيه «فمن يعمل» مى فرمايد: «اين آيه تفريع بر گذشته و ارائه اعمال است و در اين بيان تأكيد شده كه اعمال خير و شر كم باشد يا زياد كوچك باشد يا بزرگ آنجا ديده مى شود (و به كار خوب پاداش و بد جزا داده مى شود) در واقع اين آيه يك ضابطه كلى را بيان مى كند كه كار خير و شر باقى است….» (الميزان، علامه طباطبايى، دارالكتاب الاسلاميه، چهارم، ج 20، ص 486)
بعد به اين مسئله مى پردازد كه برخى انسانها مثل قاتل، اعمال خيرش به مقتول منتقل مى شود و گناهان مقتول به قاتل و در توبه گناهان تبديل به حسنات مى شود، در واقع قاتل ديگر اعمال خير ندارد و تائب گناه ندارد، يعنى اين آيه بر آنها حكومت دارد و مى گويد هر كسى عمل خيرداشته باشد، پاداش آن را مى بيند و هر كس عمل بد داشته باشد، جزاى آن را مى بيند و اين قاعده عمومى است و قاتل و تائب در واقع ثواب و گناه ندارند در نتيجه بايد گفت كار خوب پاداش خود را و كار بد جزاى خود را دارد مگر در مواردى مثل قاتل و… كه كار خوب از بين مى رود.
(1) اعراف (7)، آيه 8 و 9 همچنين ر. ك: مومنون (23)، آيات 101-. 108
(2) الاحتجاج، ج 2، ص. 351
(3) مومنون (23)، آيه. 104
(4) الاحتجاج، ج 1، ص. 244
(5) انبياء (21)، آيه. 47
(6) كافى، ج 1، ص. 419
پرسمان