مهارت کنترل خشم زن و شوهر
روشها و راهکارهاي دوام زندگي زوجين(4)(مهارت مقابله باعصبانیت)
یادگیری مهارتهاي ارتباطي و بکارگیری آنها قبل از شروع یا بلافاصله پس از شروع عصبانيت می تواند عاملی موثر در کاهش تنش های خانوادگی و حوادث پس از آن باشد.
مهارت کنترل خشم زن و شوهر
چکیده:
– طلاق به دلیل نبود مهارت های ارتباطی ضروری میان زن و مرد برای حل مشکلات و ناتوانی در انتقال احساسات به طرف مقابل، خودنمایی میکند.
– یکی از مهم ترین علل اصلی پرخاشگری، ناکامی در تامین نیازهاست.
– عصبانیت احساس قوی نارضایتی است. عصبانیت به وسیله انتظارات غیر واقع گرایانه و «بایدها» به وجود میآید.
– برای اینکه عصبانی شوید باید: 1- به نوعی احساس استرس و ناراحتی کنید. 2- در ذهن خود، افکار محرک داشته باشید.
– گفتوگو یکی از مؤثرترین روشهای کنترل و کاهش شدت خشم و افزایش جذابیت همسران است.
-یادگیری مهارتهاي ارتباطي و بکارگیری آنها قبل از شروع یا بلافاصله پس از شروع عصبانيت می تواند عاملی موثر در کاهش تنش های خانوادگی و حوادث پس از آن باشد.
بروز تعارض در زندگی زوجین و در نتیجه عصبانیت و پرخاشگری مقولهای است که در بسیاری از موارد انتظار آن وجود دارد. یکی از مهمترین علل اصلی پرخاشگری، ناکامی در تأمین نیازهاست. زمانی که نیازهای فرد از جمله نیاز به محبت، توجه یا احترام برآورده نشود، احساس ناکامی می کند و این ناکامی زمینه ساز بروز پرخاشگری می شود. شناخت عواملی که باعث ناراحتی و خشم زوجین میشود میتواند یکی از راهکارهای مناسب برای مقابله و کنار آمدن با چنین موقعیتهایی باشد تا با برنامهریزی صحیح رفتاری را که کمتر آسیبزا و تهاجمی است، بروز و ظهور پیدا کند.
در شرایط کنونی کشور ما، معضل طلاق و افزایش روند روزافزون آن نگرانیهای زیادی را درباره آینده فرهنگی و نسلی کشور به وجود آورده است که نداشتن مهارتهای زندگی یکی از عوامل بسياري از طلاقها در کشور ماست. اگرچه همگان بر اين باور هستند که طلاق مقولهاي است که از عوامل مختلف اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي؛ اعتقادي و ديني و آموزشي و … تاثير مي پذيرد، اما آنچه که عقل سليم به آن باور دارد اين است که نقش مهارتهاي زندگي در ايجاد يک زندگي ايدهآل پذيرفته و تاييد شده است.
اين نوشتار به بررسي روشها و راهکارهايي مي پردازد که از مجراي آن دوام و قوام زندگي زوجين و بويژه زوج هاي جوان به نحو موثرتري امکان پذير خواهد شد.
عصبانیت چيست؟
عصبانیت احساس قوی نارضایتی است. عصبانیت به وسیله انتظارات غیر واقع گرایانه و «بایدها» به وجود میآید. موقعی که سایر افراد مطابق قواعد شما رفتار نکنند، احساس می کنید که آن ها اشتباه کرده اند و باید تنبیه شوند و خشم، نشان دادن این نارضایتی است. این احساسْ، تولید انرژی میکند، و این انرژی ما را وامیدارد تا کاری انجام دهیم. نتیجۀ این کار ممکن است مثبت یا منفی باشد.[1]
مقابله با عصبانیت
بر اساس پژوهش های صورت گرفته 52 درصد خاتمه یافتن یا صدمه دیدن روابط زناشویی ناشی از آزار و اذیتهای جسمی یا عاطفی بوده است. عصبانیت جراحات هیجانی عمیقی بر احساس افراد و ضرباتی جبران ناپذیر بر پیکر روابط زوجین وارد میکند. فواصل هیجانی ایجاد شده و مشکلات ناشی از عصبانیت غیرقابل جبران یا به سختی قابل جبران هستند و افراد را خشک و شدیدا دفاعی میکند و باعث از بین رفتن همدلی و صمیمیت زوجین میشود. بنابراین زوجین باید بیاموزند چگونه میتوانند افکار و نگرشهای خود را طوری تغییر دهند که عصبانیت آنها با واکنشهای مقابلهای جدید و مؤثر جایگزین شود. در گذشته اغلب درمانگران فکر میکردند که برون ریزی احساس عصبانیت، روشی مناسب بوده و باعث سلامتی می شود. به اعتقاد آنها سرکوب عصبانیت شبیه نگه داشتن سرپوش زودپز است که به انفجار منتهی میشود.
- “فروید” اعتقاد داشت که انرژی میتواند یک جا انباشته شود و سرانجام، به نقطه ای برسد که سرازیر شود(طغیان کند).
- “بری” معتقد است عصبانیت سرکوب شده در ذهن و بدن، ته نشین شده، فاسد می شود و سرانجام فرد عصبانی را مریض میکند و این حالت به رابطه هیجانی زوج نفوذ میکند و به آن آسیب می زند.
تحقیقات جدید از این نظریهها حمایت نمی کنند
تحقیقات جدید نشان میدهد، افرادی که عصبانیت خود را بیرون میریزند، گرایش بیشتری به عصبانیت دارند و ابراز آزادانه عصبانیت و خصومت بطور قابل ملاحظهای عصبانیت و احساسهای منفی را افزایش میدهند.
مراحل عصبانیت
افکار محرک عامل میانجی و تسهیلگر هستند که استرس و ناراحتی را به عصبانیت و واکنش آزار دهنده تبدیل می کنند. موقعی که ناراحتی هیجانی یا جسمی دارید، شدیدا برانگیخته می شوید تا در مورد آن کاری انجام دهید. ناراحتی، انگیختگی فیزیولوژیکی ایجاد میکند که در نهایت شما را تحریک میکند، کاری را انجام دهید.
آنچه که باید بدانیم این است که عصبانیت، اختیاری است و عصبانیت بدون وجود افکار محرک وجود نخواهد داشت . از طریق شناسایی این افکار میتوانید عصبانیت خود را کنترل کنید. می توان از طریق تغییر افکاری که موجب عصبانیت شما می شوند، احساس خود را تغییر دهید. باید بتوانید افکاری که باعث عصبانیت شما می شوند را تشخیص دهید و آن ها را با افکاری جایگزین کنید که منجر به احساس اختیار و آرامش می شوند.
ارزیابی عصبانیت
قبل از این که بتوانید تغییری در احساسها یا رفتار خود به وجود آورید، باید بدانید که آنها چگونه به وجود میآیند. ارزیابی عصبانیت به صورت زیر صورت میگیرد:
- رویداد: هر وقت نسبت به همسرتان احساس عصبانیت کردید، به صورت عینی و رفتاری بنویسید که در آن موقع چه اتفاقی رخ می دهد. هر گفته یا کاری را که با عصبانیت شما مرتبط است، یادداشت کنید.
- عوامل استرس زا: منبع ناراحتی خود را بنویسید.
چهار عامل استرس زا وجود دارند که باید از آنها آگاه باشید:
- عواطف ناراحت کننده با احساسهایی مثل غم، احساس گناه، شرم و اضطراب بروز پیدا میکنند که منفی یا ناخوشایند هستند.
- حس درد به مواردی مثل دندان درد، درد مفصل، سوزش قلب، سردرد و… اشاره دارد که در بدن خود حس میکنید.
- سائق ناکام، شامل استرسی است که از برآورده نشدن خواستههایتان به وجود میآید. برای رسیدن به خواسته ها یا نیازهایی تلاش میکنید، اما در رسیدن به آنها با موانعی مواجه میشوید.
- تهدید استرسی است که وقتی فردی چیزی به شما میگوید که باعث ناراحتی شما خواهد شد، به وجود میآید. حتما عوامل استرسزایی که بر شما تأثیر میگذارند را بنویسید.
- افکار محرک: حرفهایی را که در ذهن خود به خودتان گفتهاید و باعث شروع عصبانیت و تشدید آن شدهاند، یادداشت کنید. دو نوع افکار محرک وجود دارد: 1. افکار سرزنش گر و 2. افکار باید.
افکار محرک سرزنشگر به فرد مقابل برچسب بد و اشتباه کننده میزنند. سرزنش رایج این است که « تو عمدا این کار را نسبت به من انجام دادی» پایه اصلی افکار سرزنشی این است که فرد مقابل از روی قصد با رفتار اشتباه خود شما را ناراحت کرده است. در پیش زمینه سرزنش ها این باور وجود دارد که دیگران این کار را نسبت به تو انجام دادند. فردی آزار دهنده باعث استرس شما شده است. بایدها، نوع دوم افکار محرک هستند. باید کلی این است: «تو نباید…، بلکه باید…». باور موجود در بایدها این است که دیگری باید می دانست چگونه درست عمل کند، اما به جای آن عمدا قواعد رفتار مناسب را زیر پا گذاشت و حالا آن فرد؛ بد، خطاکار و سزاوار تنبیه است.
- میزان عصبانیت: مقیاسی را از یک تا ده برای خود انتخاب کنید و بر اساس آن بنویسید که در آن وضعیت چقدر احساس عصبانیت میکردید؟ این مقیاس به شما کمک میکند عوامل استرسزا و افکار محرکی را که بیشتر باعث عصبانیت شدید شما میشوند شناسایی کنید.
شناسایی بیشتر افکار محرک
برای مقابله با افکار محرک باید این دسته از افکار (افکار سرزنشگر و بایدها) را بهتر شناخت.
- افکار سرزنشگر: سرزنش می تواند به شکل های مختلفی انجام گیرد. آسیب زا ترین نوع سرزنش ها، برچسب های کلی هستند(در آن فرد مقابل را به احمق بودن، بی عرضه بودن، بی دقت بودن و… متهم می کنیم). افکار سرزنشگر ممکن است، بخاطر پیش فرض های متعدد در مورد نیت فرد مقابل ایجاد شود(پیش فرض، روش متداولی از ذهن خوانی است). در این حالت شما در مورد انگیزه ها، رغبت ها، اهداف و رفتار فرد مقابل پیش فرض هایی می سازید. معمولا از طریق این پیش فرض ها به این نتیجه می رسید که همسرتان عمدا سعی کرده شما را ناراحت کند و خشمگین می شوید(این باور که ناراحتی شما نتیجه انتخاب هشیارانه همسرتان است باعث می شود شما احساس قربانی شدن داشته باشید و به شما اجازه می دهد او را تنبیه کنید و به او حمله کنید.
- بایدها: بایدها از احساس صحیح بودن و مناسب بودن طرز عمل نشأت میگیرند. در این حالت پیش فرض مورد نظر این است که: چون شما چیزی را خیلی میخواهید، باید آن را داشته باشید. همچنین چون شما آن را میخواهید، فرد دیگر حق نه گفتن و مخالفت کردن ندارد. در نتیجه همسرتان دیگر حق انتخاب ندارد و محدود میشود، نیازهای او نسبت به نیازهای شما کم اهمیت و یا بی اهمیت می شود.
- نوع دوم بایدها: استدلال غلط در مورد انصاف است. در اینجا انتظار این است که روابط، قوانین و اصولی دارند که شما آنها را یافتهاید. حس میکنید چند استاندارد مشخص و مطلق وجود دارد که تعیین میکنند، چه چیزی درست است. استدلال غلط انصاف بر اساس یک تصور ذهنی ساخته می شود که در آنجا وظایف و التزامات یک رابطه تعیین شده است. انصاف برای هر یک از همسران مفهوم خاص، متفاوت و دلبخواهی دارد و هر یک برآورده شدن نیازها و انتظارات خود توسط فرد مقابل را انصاف میدانند و میگویند: این انصاف نیست که … . همسری که از طرف مقابل درخواست انصاف می کند منظورش این است که نیازهایش مورد توجه قرار گیرد.
- بزرگ نمایی: بزرگنمایی نوع سوم افکار محرک، است. در این نوع افکار، درگفتگوی درونی شما واژههایی مثل وحشتناک، اسفناک، هولناک، تنفرآور و… زیاد استفاده میشود. در بزرگنمایی واژههایی مثل همه، همیشه، همه کس، هرگز و هیچ کس که نشاندهنده تعمیم بیش از حد هستند نیز استفاده میشود. این واژههای بزرگنما، حس آسیب دیدن فرد را تشدید میکنند و باعث عصبانی تر شدن او میشوند.
کلام آخر
کنترل خشم و عصبانیت یکی از مهارتهای مهم ارتباطات بین فردی محسوب میشود و مهارتي است که بسياري از زوجها و بويژه زوجهاي جوان از آن اطلاع لازم را ندارند. کسب این مهارت يکي از عوامل مهم در ارتباطات، موفقیتها و شکستهای پرهزينه در زندگي به شمار میرود. بسیاری از روانشناسان و مشاوران خانواده معتقدند گفتوگو یکی از مؤثرترین روشهای کنترل و کاهش شدت خشم و افزایش جذابیت همسران است. بنابراین یادگیری مهارتهاي ارتباطي و بکارگیری آنها قبل از شروع یا بلافاصله پس از شروع عصبانيت می تواند عاملی موثر در کاهش تنش های خانوادگی و حوادث پس از آن باشد. پس به نفع همگی ماست که کمی وقت بگذاریم و مهارت کنترل خشم و عصبانیت را که عنصر سازنده موفقیت است در خودمان پرورش دهیم.
iribnews