دلایل حجیت سبک زندگی فاطمی

الگوبرداری از سبک زندگی حضرت زهرا (س)-بخش اول
چرا و چگونه؟
تعریف سبک زندگی
سبک زندگی، مجموعهای از طرز تلقیها، ارزشها و شیوههای رفتاری است که به زندگی ما سمتوسو میدهد. رهبر معظم انقلاب، در دیدار با جمعی از بسیجیان، سبک زندگی را «یک عیارسنج برای زندگی و آنچه در محیط زندگی رخ میدهد»، تعریف کردند. ایشان معتقدند: «هر مجموعه، نیاز به یک معیار و عیارسنج دارد. با این معیار، سبک زندگی به دست میآید. اینکه ما با چه عیاری بخواهیم مدل زندگی و رفتارمان را بسنجیم، آن سبک زندگی اسلامی است و سبک زندگی اهل بیت(ع) است.»
ایشان فرمودند: «رفتار اجتماعی و سبک زندگی، تابع تفسیری از زندگی است. سبک زندگی ما بر اساس طرز فکر و مبانی اندیشهای که داریم و بر اساس هدفی که برای زندگی میبینیم، تغییر میکند.» (بیانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالی،1391/7/23) ایشان ما را به نکات مبنایی توجه میدهد؛ یعنی سبک زندگی، تابع مبانی ایدئولوژیک و مبانی اندیشهای است؛ تا این مبانی روشن نشود، سبک زندگی به دست نمیآید. اگر ما مبانی اسلامی نداشته باشیم، نمیتوانیم سبک زندگی اسلامی را به جامعه بیاموزیم.
با توجه به این نکته، اگر سطحی کارکنیم و بگوییم سبک زندگی فاطمی این است که همه عفاف داشته باشند، چادر داشته باشند و اینگونه برخورد کنند، حریم بین زن و مرد اینگونه باشد، اما مبانی فکری مخاطب ما، اسلامی نباشد و هنوز به مبدأ و خدا ایمان کامل نداشته باشد، معادباوریاش هم ضعیف باشد، خواه ناخواه سبک زندگی او هم با آن حضرت و اهل بیت(ع) همراه نخواهد شد.
براین اساس، سبک زندگی، مجموعهای از رفتارها و طرز تلقی و ارزشهای ذهنی در برخوردهای خانوادگی و اجتماعی است.
اگر در سبک زندگی به دنبال مبانی اندیشهای و ایدئولوژیک نباشیم، نمیتوانیم رفتار ظاهری افراد را تغییر بدهیم. پس اگر بخواهیم جزئیات زندگی افراد، اسلامی بشود و تمام زندگی، مطابق با سیره حضرت صدیقه طاهره(س) تغییر کند، باید باورها و مبانی فکری آن حضرت را ترویج کنیم. بنابراین، در سبک زندگی باید دنبال تغییر باورهای افراد و ترسیم اهداف زندگی باشیم. اگر اهداف زندگی اسلامی و الهی را برای افراد ترسیم کنیم، سبک زندگیها خودبه خود تغییر خواهد کرد.
لزوم مراجعه به الگو
از نظر روانشناختی، تأیید شده که چنانچه الگوها دست یافتنی و ملموس وعینی باشند،افراد زودتر تحت تأثیر قرار میگیرند. ما نیز اگر در معرفی مبانی سبک زندگی مطلوب و الهی به مردم، صرفاً مباحث فلسفی و فکری را مطرح کنیم، برای همه افراد جامعه درکپذیر نخواهد بود؛ در حالی که اگر در قالب الگوهایی عرضه شوند که در جامعه پذیرفته شدهاند، بهتر جا میافتند؛ کما اینکه در جهان امروز هم از این روش استفاده میکنند و حتی اسوههای کاذبی در عرصههای هنری، ورزشی و غیره میسازند و در قالب این الگوها و اسوهها، افکار و سبک زندگی و در بعد اقتصادی، کالاهای خود را تبلیغ و ترویج میکنند.
این راهکار جهانی، میزان تأثیرگذاری اسوه در افراد جامعه را میرساند و تأیید میکند که پرداختن به اسوه، سریعترین و طبیعیترین و مؤثرترین راه تربیت عملی است. بنابراین، برای هدایت افراد به سمت تربیت اسلامی، بیان مطالب در قالب زندگی و رفتار اسوهها، مؤثرتر است. خداوند در آیات مختلف، حضرت رسول اکرم(ص) و حضرت ابراهیم(ع) را اسوه حسنه معرفی و در آیه 11 و 12 سوره تحریم از حضرت مریم، به عنوان زن برتر و اسوه ایمانی، یاد میکند. در جای جای قرآن نیز از سبک زندگی و اندیشههای پیامبران و اولیای الهی و انسانهای حکیم یاد شده است؛ چنانکه خداوند برای بیان کلمات حکیمانه خود به سخنان لقمان حکیم استناد میکند. در حالی که خودش، منشأ همه خیرها و فضایل و خوبیهاست و دیگران هرچه دارند از منبع فیض الهی گرفتهاند. بنابراین، با وجود چنین منبع فیضی، به طور طبیعی استناد به دیگران لازم نیست، اما ساختار روحی و روانی انسان به گونهای است که از انسانهایی مانند خود و از سبک زندگی و کلام آنها بیشتر تأثیر میپذیرد.
دلایل حجیت سبک زندگی فاطمی
1. برخورداری از مقام انسان کامل و عصمت
انسان همواره کمال طلب و در پی افراد صاحب کمال است. البته کمال انسانها، کمال نسبی و گاه کاذب است، اما با همین وضعیت برای دیگران الگو میشوند و سبک زندگی آنها برای دیگران معیار به شمار میرود. در حالی که بهترین الگو برای همگان، کسانی هستند که به کمال حقیقی و به مقام انسان کامل رسیدهاند.
عالمان شیعه (ر.ک: طبرسی، مجمع البیان، ج8، ص 560) و حتی عالمان اهل سنت به صراحت اعلام کردهاند که بر اساس آیات قرآن، از جمله آیه 33 سوره احزاب (إِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمْ تَطْهیراً) که معروف به آیه تطهیر است، حضرت صدیقه به مقام عصمت و انسان کامل دست یافته است. در تفاسیر مختلف، این آیه بر عصمت اهل بیت، از جمله حضرت فاطمه(س) دلالت دارد.
وقتی که شخص به مقام انسان کامل رسید، در پرتو آن معرفت به عصمت میرسد. بسیاری از حکمای ما، مقام عصمت را یک مقام معرفتی تلقی میکنند؛ هرچند بین متکلمان، بهویژه اهل سنت و شیعه اختلاف نظر است که آیا عصمت، قهری وجبری است یا اختیاری؟ اما تعدادی از علما معتقدند عصمت یک مقام معرفتی است که شخص به دلیل کمال علم و معرفت، از خطا و گناهان به دور است. شخصی که در این حد از مقام علم و معرفت باشد، بدون شک سبک زندگی او شایسته پیروی است.
2. حجت بودن آن حضرت بر حجتهای الهی
در احادیث مختلف از وجود مقدس پیامبر(ص) نقل شده است: «من و علی و فاطمه و حسن و حسین و نه تن از فرزندان حسین، حجتهای خدا بر خلقش هستیم». (صدوق، امالی، ص 194؛ در منابع دیگر هم این روایت آمده است) از جابر بن عبدالله انصاری نیز نقل شده است: «خداوند علی و همسر و فرزندان او را حجت بر خلق قرار داده و آنان درهای علم در میان امتند؛ هرکس از آنان پیروی کند به راه راست هدایت یافته است». (همان: ص 73 و 74 )
پس حضرت صدیقه طاهره از کسانی است که پیامبر(ص) به نص احادیث صحیح، ایشان را حجت بر مردم معرفی و به پیروی از آن حضرت توصیه فرموده است. در برخی روایات، او حجت بر ناس و حجت بر امت و در برخی دیگر، حجت بر حجج معرفی شده است. در احتجاج طبرسی حدیثی از حضرت حجت(عج) روایت شده است که میفرمایند: «وَ فِی ابْنَهًِْ رَسُولِ الله(ص) لِی أُسْوَهًْ حَسَنَهًْ؛ برای من در دختر رسول اکرم (س) اسوه حسنه است» (الاحتجاج، جلد 2، ص 279)
زمانی که حضرت صدیقه، برای حضرت حجت که تمام خداباوران منتظرند تا او بیاید و سبک صحیح زندگی را برای آیندگان به ارمغان بیاورد، اسوه حسنه است، برای دیگر افراد به طریق اولی حجت خواهد بود واز سبک زندگی ایشان باید پیروی شود.
3. علم لدنی
در جامعه، ازافراد و چهرههای ماندگار در رشتههای مختلف علمی قدرشناسی میشود و افکار و روش زندگی اینها به دیگران، بویژه جوانان معرفی میگردد تا از آنها الگوبرداری کنند. حضرت فاطمه(س) علاوهبر داشتن عصمت و انسان کامل بودن، از علم لدنی نیز بهرهمند بودند؛ چنانکه مرحوم کلینی از امام باقر(ع) نقل کرده که میفرماید: «فَطَمَهَا اللَّهُ بِالْعِلْم؛ خدا طینت و سرشت حضرت را با علم سرشت و از جهل دور کرد».(کافی، ج1، ص 460)
در کتاب خصال مرحوم صدوق نیز این حدیث آمده است: «عَلِیٌ وَ فَاطِمَهًًْ بَحْرَانِ مِنَ الْعِلْمِ عَمِیقَان؛ (این دو وجود مقدس و مبارک)، دو دریای عمیق از علم هستند که هیچ یک بر دیگری برتری و تجاوزی نخواهد داشت.» (خصال صدوق، ص 65)
همچنین احادیث معتبری داریم که حضرت، محدَّثه و مخاطب ملائکه الهی بود. در برخی از این احادیث، آمده است: «کانَ جَبْرَئِیلُ یَأْتِیهَا…؛ جبرئیل خدمت حضرت میرسید.» عبارت «کان جبرئیل یأتیها» بر استمرار این قضیه دلالت دارد؛ یعنی بعد از ارتحال وجود مقدس پیامبر(ص)، فرشتگان و جبرئیل پیوسته خدمت حضرت فاطمه(س) میرسیدند و از حوادث گذشته و آینده خبر میدادند. کاتب مذاکرات ایشان با فرشتگان، حضرت امیرالمومنین، علی(ع) بود که از این کتاب به نام مصحف فاطمه یاد میشود.جالب اینکه در روایات مختلف، مصحف فاطمه یکی از منابع علم امامان معرفی شده است. (کلینی، کافی، ج1، ص 239- 241)
علم فراوان حضرت که با مراجعه به خطبه معروف فدکیه و سایر احادیث و دعاهای برجای مانده از ایشان مشهود است، یکی از معیارهای اسوه بودن و لزوم مراجعه به سبک زندگی ایشان است.
4. سیدهًْ النساء بودن
درباره حضرت مریم، آیاتی هست که گواهی میدهد ایشان سیدهًْ النساء زمان خودش است؛ اما در روایات آمده است که حضرت صدیقه طاهره برترین زن از اول عالم تا آخر آن است. سیدة النساء بودن، به نوعی برتری در معنویت و کمالات معنوی و علم مرتبط است؛ چنانکه درروایتی آمده: «کانَ أَعْلَمَهُم» و این را به فضایل اخلاقی و برتری علمی ربط دادهاند.
5. وجوب اطاعت از آن حضرت
دلیل دیگر برای مراجعه به سیره آن حضرت، وجوب اطاعت از ایشان است. روایاتی داریم که در آنها به اطاعت از ایشان امر شدهایم. در این روایات، پس از طرح بحث خلقت پیامبر(ص) وحضرت امیر و فاطمه (علیهما السلام) و آفرینش دیگر موجودات، آمده است: «خداوند اطاعت از ایشان را برای مخلوقات واجب کرد (کلینی، کافی، ج1، ص 441)
پس به دلیل آنکه امر شدهایم از وجود مقدس پیامبر و حضرت امیرالمومنین و حضرت صدیقه طاهره(ع) اطاعت کنیم، باید به سبک زندگی ایشان مراجعه و زندگی خود را بر اساس زندگی آنان تنظیم کنیم.
پس به این دلایل که به اختصاربیان شد، سخنان و رفتار و سبک زندگی حضرت زهرا برای ما حجت و الگوست و برای ما مرجعیت دینی پیدا میکند و صلاحیت تفسیر و تبیین دین را دارد. کلمات ایشان، مبیّن دین است و سیره عملی، موضعگیریها و سبک زندگیاش معیار تشخیص حق از باطل برای همه زنان و مردان است.
علل محدودیت منابع در باره سیره حضرت فاطمه(س)
در آغاز خاطرنشان میشود که به چند دلیل، در دستیابی به سیره حضرت فاطمه(س) با محدودیت منابع روبهرو هستیم:
اول: به دلیل شرایط اجتماعی در جامعه آن روز عرب، به زنان کمتر توجه میشد و زنان فعالیت اجتماعی چندانی نداشتند. حضرت صدیقه هم به عنوان زن، با وجود حضرت امیر، محدودیتهایی برای خودشان قائل میشدند.
دوم: مقدار آثاری که از افراد بر جای مانده، ارتباط تنگاتنگی با میزان حیاتشان بعد از وجود مقدس پیامبر(ص) دارد. در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) همه در شعاع وجود آن حضرت محو بودند؛ نه خودشان عرض اندام میکردند و نه دیده میشدند؛ همه مستقیم از وجود مقدس پیامبر(ص) استفاده میکردند. اما هر چه از زمان پیامبر میگذشت، نیاز به مراجعه به دیگر صحابه و واسطه قرار دادن آنها برای دریافت دین بیشتر میشد و مردم راهی نداشتند مگر اینکه به صحابه مراجعه کنند تا به واسطه آنها با پیامبر و کلمات ایشان آشنا شوند.
از این رو بعد از پیامبر، نزدیکان حضرت و صحابه هر اندازه عمر طولانی تری داشتند، مجال بیشتری نیز برای نقل احادیث پیامبر(ص) یافتند. در حالی که حضرت فاطمه بعد از پیامبر اکرم، مدت بسیار کمی، حدود 75 یا 95 روز ادامه حیات داد.
سوم: درشرایط سیاسی آن روز مدینه، دغدغه سیاستمداران مدینه، به دست آوردن حکومت و قدرت بود. حضرت نیز در این شرایط با یک موضعگیری سیاسی علیه حکومت وقت به شهادت رسید و به همین دلیل قبرش هم مخفی بود. احیای نام ایشان ملازم بود با احیای آثار ایشان که یک مخالفت سیاسی را در پی داشت. از سوی دیگر، احادیث ایشان، در طول زمان و بویژه با ممنوعیت کتابت حدیث که دو قرن برای همه احادیث اجرا گردید، به اندازه کافی منتشر نشده و بسیاری از آنها باقی نمانده است.
مجموعه این عوامل، سبب شده است که از مقام والا و سخنان و زندگی ایشان منابع محدودی به دست ما برسد.
کیهان