وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

پژوهشی درباره مصحف حضرت فاطمه س

در باره مصحف فاطمه(س) پرسشها و ابهاماتي است؛ آيا همان گونه كه از عنوان «مصحف» برمي آيد، قرآني ويژه حضرت زهرا عليهاالسلام بوده، يا كتابي در موضوعي ديگر است؟

0

پژوهشی درباره مصحف حضرت فاطمه س

 

در باره مصحف فاطمه(س) پرسشها و ابهاماتي است؛ آيا همان گونه كه از عنوان «مصحف» برمي آيد، قرآني ويژه حضرت زهرا عليهاالسلام بوده، يا كتابي در موضوعي ديگر است؟

 

اگر جواب، فرض دوم است، آيا خود حضرت آن را نوشته اند؟ محتواي آن چيست؟ و اكنون اين كتاب كجا است؟

 

جواب اين پرسشها از روايات مربوط به اين موضوع به دست مي آيد. البته بيان اين روايات مختلف است؛ بعضي محتواي مصحف را احكام حلال و حرام مي دانند، برخي مي گويند ديكته كننده آن پيامبر(ص) بوده، در حالي كه بعضي جبرئيل را گوينده آن مي دانند، كه در اين صورت بايد به اين پرسش پاسخ گوييم كه آيا جبرئيل با شخصي كه پيامبر نيست، سخن مي گويد؟ و اگر چنين باشد، چگونه با حضرت فاطمه(س) سخن گفته است؟ مگر پس از وفات پيامبر(ص)، وحي قطع نشده بود؟

 

به هر روي، پرسشهاي بسياري در اين زمينه وجود دارد، كه پاسخگويي به آن، مورد اهتمام مقاله حاضر است.

 

شايع ترين پرسش در باره اين مصحف، عنوان جنجال برانگيز و شبهه ناك آن، يعني «مصحف» است، زيرا چنين برمي آيد كه اين مصحف، قرآن خاصي است. اما اگر به روايات بنگريم، مي يابيم اين مصحف حتي يك آيه در بر ندارد. بسياري از برادران اهل سنت مي پندارند شيعه، قرآني ديگر ـ به جز قرآن موجود ـ در اختيار دارد! و گمان برده اند مصحف فاطمه سلام اللّه عليها همان قرآن است! اين پندار حتي در مطبوعات دنياي عرب نمايان شده است؛ براي نمونه روزنامه «آخر خبر» (آخرين خبر) در سودان از تاريخ ششم رجب 1416 سلسله مقالاتي را درج كرده و مدعي شده است شيعيان قرآني ديگر به نام مصحف فاطمه دارند!

 

برخي احاديثي كه در باره مصحف فاطمه سلام اللّه عليها آمده است، با همين واژه (=مصحف) است، از اين رو به پندار مزبور دامن مي زند؛ از جمله:

 

محمد بن مسلم از امام جعفر صادق(ع) روايت مي كند: «فاطمه عليهاالسلام مصحفي از خود به جا گذاشت، كه قرآن نيست.»2

 

علي بن سعيد از امام صادق(ع) روايت مي كند: «به خدا سوگند! مصحف فاطمه عليهاالسلام نزد ماست و در آن حتي يك آيه از كتاب اللّه نيست.»3

 

امام صادق(ع) مي فرمايد: «در آن مصحف سه برابر اين قرآن، مطلب هست.»4

 

برخي گمان كرده اند از آن رو كه «مصحف» واژه اي خاص قرآن است، اگر گفته شود مصحف فاطمه، به معني قرآن فاطمه(س) است، و چون حديث اخيري مي گويد: اين مصحف، سه برابر قرآن است، پس شيعيان معتقدند قرآن موجود، قرآني ناقص است! غافل از اينكه ذيل احاديث اشاره دارد كه در اين مصحف حتي يك آيه وجود ندارد.

 

به هر روي اينك وارد بحث مي شويم و با معناي مصحف سخن را شروع مي كنيم.

 

معناي مصحف

 

به آنچه كه متشكل از برگهاي نوشته شده ميان دو جلد باشد، مصحف گويند (الجامع للصحف المكتوبة بين الدفتين).5بنابراين مصحف، چند برگ دارد، نه يك برگ؛ ولي گاه مي تواند كتاب بيش از يك برگ نداشته باشد، و نيز مصحف مي بايست ميان دو جلد باشد، كه برگها را در بر داشته باشد. در نتيجه بايد گفت «مصحف» شامل هر كتابي مي شود و اختصاص به قرآن ندارد، گو اينكه معناي مشهور مصحف، قرآن است. شايسته است يادآور شويم واژه مصحف در قرآن وارد نشده و جزء نامهاي قرآن نيز شمرده نشده است. جلال الدين سيوطي6 و ابوالمعالي الصالح، يكي از محدثان اسلامي، پنجاه و پنج نام براي قرآن بر شمرده اند، كه در ميان آنها كلمه «مصحف» ديده نمي شود.

 

جالب است بدانيد هيچ كس به «سيبويه» در نامگذاري كتابش به «الكتاب» به رغم نامگذاري قرآن به همين نام اعتراض نكرده است، ولي بر نامگذاري كتاب حضرت فاطمه به «مصحف» اعتراض كرده اند.7

 

دكتر امتياز احمد در كتاب «دلائل التوثيق المبكر للسنة و الحديث» مي گويد: مصحف فقط به معناي قرآن نيست، بلكه به معناي كتاب نيز مي باشد. وي براي اثبات اين مدعا شواهدي را ذكر مي كند.8 همچنين استاد بكر بن عبداللّه در كتاب «معرفة النسخ و الصحف الحديثية» مي گويد: مصحف از جمله اصطلاحاتي است كه شامل هر نوع مجموعه اي كه در بر دارنده سخناني است، مي شود.9

كتابهاي ديگر حضرت زهرا سلام اللّه عليها

 

هيچ يك از علماي شيعي و سني بر مصحف فاطمه سلام اللّه عليها دست نيافته اند، بلكه با بهره گيري از احاديث مربوط به اين موضوع، تا اندازه اي به محتوا، املاكننده و نويسنده آن آشنا شده اند. برخي گفته اند: مصحف آن حضرت در بر دارنده امثال و حكم و مواعظ و اخبار و عجايب است، و اميرمؤمنان آن را نوشته و تقديم حضرت فاطمه كرده، تا تسلي بخش ايشان در مرگ پدر باشد10 بعضي معقتدند: اين مصحف، شامل احكام تشريعي، اخلاقي و آنچه در زمان آينده پيش مي آيد، است و حضرت فاطمه(س) آن را از شنوده هاي پدر و شوهرش جمع آوري كرده است.11 امام خميني در وصيت نامه خويش مي فرمايد: مصحف فاطمه، الهامات خداوند متعال بر زهراي مرضيه است.12

 

و سيدمحسن امين بر اين عقيده است كه حضرت، دو مصحف دارند، كه يكي الهام پروردگار و ديگري گفته هاي رسول خدا(ص) به حضرت زهرا است.13

 

برخي گمان كرده اند از آن رو كه «مصحف» واژه اي خاص قرآن است،

 

اگر گفته شود مصحف فاطمه، به معني قرآن فاطمه(س) است.

 

همان گونه كه گفته شد، تعدد اقوال در باره محتواي مصحف، به سبب احاديثي است كه در كتابهاي مختلف پراكنده است، و هيچ دليل عقلي يا تحليل نظري ندارد. البته اين احاديث، سخن از كتابهاي حضرت فاطمه(س) مي كند، نه تنها از مصحف ايشان. از اين رو شايسته مي نمايد به ديگر كتابهاي منسوب به ايشان اشاره شود، تا از ميان آنها به مصحف ايشان دست يابيم.

 

1. كتاب اخلاقي

 

در احاديث شيعه و سني، كتابي با اين عنوان ذكر نشده، بلكه در اخبار به مضمون آن اشاره شده است. خرائطي از مجاهد نقل مي كند: اُبَيّ بن كعب به ديدار فاطمه – رضي اللّه عنها ـ دختر محمد ـ صلي اللّه عليه و سلم ـ رفت. فاطمه به او كتابي پوشيده در شاخه هاي درخت خرما نشان داد، كه در آن نوشته شده بود:

 

هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، با همسايه اش به نيكي رفتار كند.14

 

از روايات ديگري كه در باره اين كتاب است، چنين برمي آيد كه اين حديث، گزيده اي از حديث ديگري است كه شيخ كليني آن را در اصول كافي به نقل از امام صادق عليه السلام آورده است.15

 

«ابوجعفر محمد ابن جرير بن رستم طبري» از علماي قرن چهارم نيز اين حديث را ـ با ذكر بيش تر ـ در كتاب دلائل الامامه آورده است.16

 

ظاهرا كساني كه گفته اند مصحف فاطمه در بردارنده معارف و اخلاق و آداب است، اين احاديث را ديده اند، ولي خواهيم گفت مصحف فاطمه(س) شامل نكات اخلاقي نيست، زيرا هيچ دليلي بر اين مطلب وجود ندارد.

 

2. كتاب تشريعي

 

چنين كتابي با چنين عنواني نيز در احاديث ذكر نشده است، ولي امام صادق عليه السلام در پاسخ به پرسشهاي كارگزار منصور ـ خليفه عباسي ـ آنچه را مي فرمايد، مستند به اين كتاب مي كند17 از اين رو چنين فهميده مي شود كه حضرت فاطمه داراي كتابي در احكام شرعي بوده است.

 

علامه سيدمحسن امين اين كتاب را مصحف فاطمه دانسته است18، ولي بايد گفت رواياتي وجود دارد ـ ذكر خواهد شد ـ كه مي گويد مصحف آن حضرت در بر دارنده احكام حلال و حرام نيست، و اگر چنين احكام فقهي ذكر شده، در مصحف و روايتي ديگر از حضرت فاطمه سلام اللّه عليها است، كه از پدر بزرگوارش پيامبر اسلام نقل كرده است.19

 

3. لوح فاطمه

 

لوح به صفحات پهن چوبي يا استخواني گفته شود، كه در فارسي، تابلو يا تخته ناميده مي شود. وجود اين لوح در بسياري از احاديث ذكر شده است، زيرا در بر دارنده نام امامان شيعه عليهم السلام است.

 

ابوالفتح كراجكي (متوفي 449ه) معتقد است: تمامي شيعيان در صحت محتواي اين لوح اتفاق نظر دارند.20 در كتاب كمال الدين و تمام النعمه صدوق مضمون اين لوح ذكر شده است.21

 

محتواي اين لوح ـ و به نظر برخي خود لوح ـ هديه خدا به پيامبر بوده است، كه پيامبر آن را به حضرت فاطمه سلام اللّه عليها بخشيد.22

 

4. وصيت نامه

 

در روايات متعدد و با سندهاي مختلف آمده است: حضرت زهرا سلام اللّه عليها كتابي از خود به جا گذاشت كه وصايايش را در آن نوشته بود.23

 

اين وصايا، امور شرعي ـ از جمله تكليف هفت باغي كه از سوي رسول اللّه (ص) وقف آن حضرت شده بود ـ و امور سياسي بود.24 اين وصايا از شمار مطالبي است كه در مصحف فاطمه(س) وجود داشته است.

 

 

5. مصحف فاطمه(س)

 

وجود اين كتاب نيز در روايات مختلف با سندهاي متعدد ذكر شده است. همان گونه كه گفته شد پرسشهايي در باره اين كتاب وجود دارد؛ از جمله: چه كسي اين كتاب را املا كرده است؟ نويسنده آن كيست؟ محتواي آن چيست؟ آيا در اين كتاب اشاره به تحريف قرآن شده است؟ هم اكنون اين كتاب كجا است و در دست كيست؟ و …

 

اعتبار روايات مصحف فاطمه(س)

 

شايد مهمترين پرسش در باره مصحف، صحت و اعتبار روايات آن است، زيرا ديگر پرسشها پس از تبيين اعتبار روايات اين كتاب مطرح مي شود. از اين رو در ابتدا بايد وارد اين بحث شويم.

 

راههاي تشخيص صحت روايت

 

براي فهميدن صحت روايات، راههاي مختلفي وجود دارد، كه مهمترين آن سه راه است:

 

راه اول، بررسي اشخاص (= راويان) موجود در سند حديث است. اگر همگي اين راويان مورد اعتماد باشند، خبر معتبر است.

 

راه دوم، قراين ديگر به جز سند است، زيرا گاه تمامي راويان داراي شرايط لازمند، ولي قرايني ـ مانند روي گرداندن علما و عمل نكردن به آن حديث از سوي ايشان ـ وجود دارد، كه دلالت مي كند اشكالي در اين حديث هست، و گرنه آن را كنار نمي گذاشتند. همچنان كه گاه سند حديث، صحيح و سالم نيست، ولي قرايني ديگر مانند عمل علما طبق حديث باعث اعتماد به آن خبر مي شود.

 

راه سوم، اعتقاد به تفاوت ميان احاديث مربوط به احكام شرعي با غير آن ـ يعني احاديث مربوط به عقايد يا تاريخ ـ است. گونه اول، يعني روايات فقهي لازم است سندا معتبر باشد، ولي براي اثبات گونه دوم، اتفاق نظر علما كافي است. مي توان راه سوم را مندرج در راه پيشين دانست، زيرا در هر روي، ملاك اعتبار حديث، اعتماد به آن است، بي آنكه به راويان توجه كنيم.

 

مصحف فاطمه(س) و راههاي تشخيص صحت و اعتبار روايات

 

اينك نوبت آن رسيده كه به پرسش مطرح شده پاسخ دهيم و بگوييم: روايات مصحف فاطمه(س) با هر يك از راههاي مزبور، صحيح و معتبر است، زيرا از طريق سوم اگر بخواهيم بررسي كنيم تمامي علماي شيعي روايات اين مصحف را پذيرفته، و ما به عنوان مخالف، كسي را نمي شناسيم. اين مطلب باعث تقويت وثوق به روايات از راه دوم است، گو اينكه برخي گفته اند: مگر مي شود جبرئيل بر فاطمه(س) نازل گردد و به او اين مطالب را بگويد، و علي عليه السلام آنها را بشنود و بنويسد؟! با اينكه علي(ع) از فاطمه(س) افضل است و سزاوار مي نمايد به ايشان وحي شود، نه به همسرشان!

 

ما به اين اشكال پاسخ خواهيم داد، ولي فعلاً به نقل آنچه علامه سيدمحسن امين گفته است، بسنده مي كنيم:

 

استبعادي ندارد و جاي انكار نيست كه جبرئيل با زهرا عليهاالسلام سخن گويد و علي عليه السلام آن را بشنود و در كتابي كه به نام امام خميني در وصيت نامه خويش مي فرمايد، مصحف فاطمه، الهامات خداوند متعال بر زهراي مرضيه است.

 

«مصحف فاطمه» است، بنويسد. گو اينكه اصحاب مورد وثوق اين سخنان را از امامان اهل بيت عليهم السلام روايت كرده اند. من به كساني كه اين امر را انكار كرده، يا آن را بعيد مي شمرند، و يا مبالغه گويي و دور از انصاف مي دانند، مي گويم: آيا در قدرت خداي متعال شك دارند؟ يا در اينكه پاره تن رسول اللّه زهرا شايسته اين كرامت باشد؟ و يا در صحت اين روايات به رغم گفته ائمه هدي، كه ذريه آن حضرت و مورد وثوقند؟ در حالي كه اين كرامت براي «آصف بن برخيا» وزير سليمان عليه السلام رخ داد و او گرامي تر از آل محمد نزد خدا نيست!25

 

صحت و اعتبار روايات مصحف فاطمه(س)، از راه اول نيز ثابت مي شود، زيرا كليني در كافي در ضمن روايات اين احاديث، سند را صحيح مي داند.26 در يكي از اين روايات امام صادق عليه السلام مي فرمايد: فاطمه پس از رسول اللّه صلي اللّه عليه و آله هفتاد و پنج روز زنده ماند و به خاطر پدرش دچار حزن بسيار بود. جبرئيل به نزد او مي آمد و به سبب مرگ پدرش به او دلداري و تسلي خاطر مي داد. به ايشان از پدرش و جايگاه او و به كساني كه از ذريه فاطمه خواهند بود، خبر مي داد. علي عليه السلام اين اخبار را مي نوشت، و اين مصحف فاطمه است.27

 

عنواني كه باعث فهم اشتباه شده است

 

گفتيم عنوان «مصحف فاطمه» گاه باعث اين توهم مي شود كه قرآني ويژه حضرت زهرا عليهاالسلام وجود داشته است، همچنان كه از «مصحف عبداللّه بن مسعود» و «مصحف عايشه» و يا «مصحف اُبيّ بن كعب» برمي آيد، ولي وقتي لغتنامه ها را بررسي كنيم، پندار مزبور زدوده مي شود و مي فهميم مصحف، منحصر در قرآن نيست.

 

همچنين گفتيم اين كتاب در بردارنده هيچ آيه اي نيست، از اين رو در موضوع قرآني نمي باشد. و نيز در ضمن سخنان گذشته اشاره شد اين كتاب از سوي آن حضرت، نوشته يا اولا نشده است، و از آن رو به آن «مصحف فاطمه» گفته اند كه هديه اي الهي به ايشان بوده است. بنابراين نويسنده يا گوينده اين سخنان كيست؟ اگر محتواي اين مصحف، قرآن نيست، چه چيز در آن يافت مي شود؟ حجم اين كتاب چقدر است؟ و …

 

نويسنده مصحف

 

روايات بسياري وجود دارد كه در آن، حضرت علي عليه السلام به عنوان نگارنده مصحف معرفي شده است؛ از جمله امام صادق عليه السلام در جواب سؤال «حماد بن عثمان» مبني بر اينكه نويسنده مصحف كيست، مي فرمايد: اميرمؤمنان هر چه را مي شنيد، مي نوشت، تا اينكه به صورت كتابي در آمد.28

 

گوينده احاديث

 

1. برخي گفته اند گوينده سخنان موجود در مصحف، خداوند است. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «مصحف فاطمه نزد ماست … و خداوند آن سخنان را گفته و بر حضرت فاطمه الهام كرده است.»29

 

اين گونه الهام براي مادر حضرت موسي عليه السلام نيز وجود داشته است. در سوره قصص، آيه هفت آمده است: به مادر موسي الهام كرديم او را شير ده و …

 

2. بعضي معتقدند اين سخنان از آن جبرئيل است. اين احتمال در حديثي به نقل از امام صادق عليه السلام گفته شده است.30

 

امام حسين عليه السلام مي گويد: «مصحف فاطمه نزد ما است. به خدا سوگند! يك حرف از قرآن در آن نيست. سخنان اين مصحف از آنِ رسول اللّه و خط علي عليه السلام است».31

 

بنابراين حديث، گوينده سخنان اين مصحف، رسول اللّه (= فرستاده خدا) است. علامه مجلسي در ذيل اين حديث مي گويد: مقصود از فرستاده خدا، جبرئيل است. همچنان كه در آيات بسياري، به ملائكه، رسولان خدا گفته شده است.32

 

البته چه بگوييم سخنان اين مصحف از آن خدا است يا جبرئيل، تفاوتي ندارد، زيرا خداوند به واسطه جبرئيل، اين احاديث را گفته است؛ ولي نمي توانيم معتقد باشيم مقصود از «رسول اللّه » پيامبر اسلام است، زيرا روايات بسياري تصريح دارد سخنان اين مصحف پس از وفات رسول اللّه صلي اللّه عليه و آله و در تسلاي وفات آن حضرت، براي حضرت فاطمه سلام اللّه عليها گفته شده است. گو اينكه احتمال دارد حضرت فاطمه(س)، دو مصحف داشته، كه يكي سخنان رسول اللّه و ديگري سخنان جبرئيل بوده است؛ يا ممكن است بگوييم مصحف فاطمه، يك كتاب بيش تر نبوده، ولي شامل دو بخش ـ سخنان رسول اللّه و سخنان جبرئيل ـ بوده است. سيدمحسن امين در كتاب ارزشمند اعيان الشيعه معتقد به اين گفتار است.33

 

پس از اينكه دانستيم سخنان اين مصحف از آن پروردگار ـ به واسطه جبرئيل ـ و نويسنده آن امام علي عليه السلام است، اين پرسش پيش مي آيد كه چرا به حضرت فاطمه سلام اللّه عليها منسوب شده است؟ به رغم آنكه حضرت نه گوينده و نه نگارنده آن است!

 

در پاسخ بايد گفت اين سخنان براي حضرت فاطمه و براي تسلاي خاطر او نازل شد، از اين رو اين مصحف، منسوب به حضرت فاطمه است. نظير اين امر در انتساب تورات به حضرت موسي(ع) و انجيل به حضرت عيسي(ع) و زبور به داود(ع) ديده مي شود. همچنان كه در قرآن مي خوانيم: صُحُفِ ابراهيمَ وَ موسي.34ادامه دارد.

 

«قسمت دوم»

محتواي مصحف فاطمه(ع)

 

روايات مختلفي در باره محتواي مصحف فاطمه(ع) وجود دارد؛ برخي از اين روايات مطالبي را نفي و بعضي ديگر مطالبي را اثبات مي كند كه از اين قرار است:

 

محتواي نفي شده

 

روايات اهل بيت(ع) مي گويد: مصحف فاطمه(ع) مشتمل بر دو امر نيست، يكي قرآن و ديگري احكام شرعي.

 

اين روايات با تعبيرهاي ذيل آمده است:

 

قرآن نيست؛1 گمان نمي كنم قرآن باشد؛2 چيزي از قرآن در آن نيست؛3 چيزي از كتاب اللّه در آن نيست؛4 آيه اي از كتاب اللّه در آن نيست؛5 حرفي از قرآن در آن نيست6 و يك حرف از قرآنِ موجود در آن نيست7.

 

و در مورد احكام شرعي مي گويد: چيزي از حلال و حرام در آن نيست.8

 

محتواي اثبات شده

 

روايات ـ به گونه تفصيل ـ تمام محتواي مصحف فاطمه را ذكر نكرده، بلكه عنوانها يا برخي سخنان را مشروحا بيان كرده است. اين روايات در منابع مختلفي پراكنده است و مي گويد در مصحف فاطمه اين مطالب آمده است:

 

1. مقام عظيم پيامبر(ص)9 (و يخبرها عن أبيها و مكانه).

 

2. آينده ذريّه حضرت زهرا(س)10 (و يخبرها بما يكون بعدها في ذريّتها).

 

3. حوادثي كه رخ خواهد داد11 (و لكن فيه علم ما يكون؛ ففيه ما يكون من حادث).

 

4. نامهاي انبيا و اوصيا12 (ما من نبي و لا وصي الاّ و هو في كتاب عندي).

 

5. اسامي پادشاهان و پدرانشان13 (و أسماء من يملك الي ان تقوم الساعة؛ ليس مِنْ مَلِكٍ يملك [الارض] اِلاّ و هو مكتوب فيه باسمه و اسم ابيه).

 

6. وصيت حضرت زهرا(ع)14 (و ليخرجوا مصحف فاطمه؛ فان فيه وصيّة فاطمه).

 

اين تمام محتواي مصحف فاطمه، به نقل از احاديث معتبر است، ولي يك حديث از «ابن رستم طبري» در كتاب دلائل الامامه هست كه به تفصيل به موضوعات ديگري كه در مصحف وجود دارد، اشاره مي كند. متأسفانه سند اين حديث ضعيف است، از اين رو مطالب آن را جزء محتواي قطعي مصحف نمي توان به شمار آورد. نص اين روايت چنين است:

 

ابوبصير مي گويد: از اباجعفر محمدبن علي [امام باقر] در باره مصحف فاطمه پرسيدم، فرمود: پس از مرگ پدرش [رسول اللّه ] بر ايشان نازل شده است.

 

گفتم: چيزي از قرآن در آن هست؟

 

فرمود: چيزي از قرآن در آن نيست.

 

ـ آن را براي من توصيف كن.

 

ـ دو جلد [رو و پشت] آن از زبرجد سرخ در طول و عرض است.

 

ـ فدايت شوم! برگش را برايم توصيف كن.

 

ـ برگ آن همچون مرواريد سفيد است، كه به آن گفته شده: موجود باش، پس به وجود آمده است.

 

ـ فدايت شوم! چه [مطالبي] در آن [مصحف [است؟

 

ـ اخبار آن چه بوده، و آن چه تا روز قيامت خواهد بود؛ خبر آسمان در آن هست؛ شمار فرشتگان و غير از آن چه در آسمانها است؛ شمار تمام خلق اللّه ـ از مرسلان و غير مرسلان؛ و نامهاي آنان و نام كساني [امت هايي [كه به سوي آنها فرستاده شده اند؛ اسامي كساني كه [رسالت را [تكذيب كردند و آنان كه جواب [مثبت] دادند، و نام تمامي خلق اللّه ـ چه مؤمنان و چه كافران ـ از اولين و آخرين؛ و نام شهرها و ويژگي هر شهر ـ در شرق و غرب زمين ـ و شمار مؤمنان آن شهر و تعداد كافران آن جا؛ و ويژگي هر كه [رسالت را [تكذيب كرده است؛ و ويژگي قرون اوليه و داستان آنها؛ و طاغوتهايي كه فرمانروا شده اند و مدت حكمراني آنان و شمارشان؛ و اسامي

 

يكي از القاب حضرت فاطمه(ع) «محدَّثه» است؛

يعني كسي كه فرشتگان با او سخن مي گفتند.

 

امام صادق(ع) مي فرمايد: «از آن رو به فاطمه، «محدَّثه» گفته شده،

 

كه فرشتگان از آسمان پايين مي آمدند و با او سخن مي گفتند،

 

همچنان كه با مريم ـ دختر عمران ـ سخن مي گفتند.»

 

امامان و ويژگي آنان و آن چه دارايي هر كدام است، و ويژگي بزرگان آنها؛ و تمامي كساني كه در ازمنه بوده اند.

 

ـ فدايت شوم! ادوار (ازمنه) چقدر بوده است؟

 

ـ پنجاه هزار سال، كه هفت ادوار بوده است. در اين مصحف، نام تمام آفريده هاي خدا و اَجَل آنها هست؛ و ويژگي بهشتيان و شمار كساني كه وارد آن مي شوند؛ و تعداد مردمي كه وارد آتش مي شوند؛ در مصحف، دانش قرآن است ـ آن چنان كه نازل شده است ـ و دانش تورات است ـ آن چنان كه فرود آمده است ـ و علم انجيل است ـ آن گونه كه نازل شده است ـ و دانش زبور است؛ و شمار هر درخت و جنبنده در تمام شهرها.

 

ابوبصير مي گويد: ابوجعفر[امام باقر(ع) در دنباله] گفت:

 

هنگامي كه خداي تعالي خواست جبرئيل و ميكائل و اسرافيل را بر او [حضرت فاطمه[ نازل كند، تا مصحف را بردارند و بر او نازل

 

كنند، شب جمعه ـ در ثلث دومِ شب ـ بود. آنان [فرشتگان [مصحف را فرود آوردند، در حالي كه او [حضرت فاطمه [ايستاده نماز مي خواند. آنها [فرشتگان [ايستادند، تا او [نماز را تمام كرد و] نشست.

 

وقتي [حضرت فاطمه] از نمازش فارغ شد، بر او سلام كردند و گفتند: سلام. [خداي عادل] به تو سلام مي رساند. آن گاه مصحف را در اتاق او نهادند. او [حضرت فاطمه] گفت: سلام، براي خدا و از او و به او است، و عليكم السلام اي فرستادگان خدا!

 

سپس آنان [فرشتگان] به آسمان رفتند و او [حضرت زهرا] پس از نماز صبح تا زوال خورشيد، مصحف را خواند، تا به آخرش رسيد.

 

طاعت او[حضرت زهرا] بر تمامي خلق خدا، از جن و انس و پرنده و وحوش و انبيا و ملائكه واجب بود.

 

ـ فدايت شوم! پس از او [حضرت زهرا[ مصحف در دست كيست؟

 

ـ آن را [حضرت فاطمه] به امير مؤمنان داد. پس از ايشان به حسن، سپس به حسين، و سپس به شايستگانِ مصحف رسيد، تا آن را به صاحب الامر بدهند.

 

ـ اين علوم [موجود در مصحف [بسيارند!

 

ـ اي ابامحمد! آن چه برايت گفتم، در دو برگ اول مصحف بود. آن چه پس از برگ دوم است، برايت نگفتم و حرفي از آن نزدم.15

 

اندازه و تعداد صفحات مصحف

 

امام صادق(ع) مي فرمايد: مصحف، سه برابر قرآنِ شما است.16

 

ممكن است مقصود امام اندازه ظاهري مصحف نباشد، بلكه گستره وسيع دانشها و اطلاعات موجود در اين مصحف باشد، همچنان كه گاه عددهاي شمرده شده در قرآن به معناي كثرت و وسعت عمل است؛ مانند «ان تستغفر لهم سبعين مرّة فلن يغفراللّه لهم».17 خداوند در اين آيه مي فرمايد: اگر هفتاد بار براي منافقان استغفار كني، هرگز خدا آنها را نمي آمرزد. قطعا مقصود آيه، آمرزش منافقان، اگر پيامبر بيش از هفتاد بار استغفار كند، نيست، بلكه طلب آمرزش ـ هر چند بسيار باشد ـ سودي ندارد.

آيا فرشتگان با كساني كه پيغمبر يا نبي نيستند، حرف مي زنند؟

 

يكي از القاب حضرت فاطمه(ع) «محدَّثه» است؛ يعني كسي كه فرشتگان با او سخن مي گفتند. گفتيم مصحف فاطمه از شنوده هاي ايشان با ملائكه (جبرئيل) نوشته شد، ولي آيا فرشتگان با غير پيامبران سخن مي گويند؟

 

شيعه معتقد است ملائكه فقط با انبيا و رسولان سخن نگفته اند، بلكه با امامان(ع) و حضرت فاطمه(س) نيز حرف زده اند. اين امر ممكن است، زيرا در قرآن آياتي داريم كه مي گويد نزول وحي، مختص پيامبران نيست و خداوند يا فرشتگان با بشر سخن گفته اند.

 

از جمله اين اشخاص، مريم، مادر حضرت عيسي، عليهماالسلام است. در سوره آل عمران، آيات 42 و 45 مي خوانيم: و به ياد آوريد هنگامي را كه فرشتگان گفتند: اي مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته و بر تمام زنان جهان برتري داده است … به ياد آوريد هنگامي را كه فرشتگان گفتند: اي مريم! خدا تو را به كلمه اي [وجود باعظمتي] از طرف خودش بشارت مي دهد، كه نامش مسيح ـ عيسي پسر مريم ـ است …

 

همچنين در سوره مريم، آيات 17 ـ 21 مي خوانيم: … در اين هنگام، ما روح خود را به سوي او فرستاديم … گفت: من فرستاده پروردگار توأم …

 

از ديگر كساني كه فرشتگان با آنان سخن گفته اند، ساره ـ زن حضرت ابراهيم ـ است. در سوره هود، آيات 71 ـ 73 مي خوانيم: و همسرش ايستاده بود، از خوشحالي خنديد؛ پس او را بشارت به اسحاق و بعد از او يعقوب داديم. گفت: واي بر من! آيا من فرزند مي آورم در حالي كه پيرزنم، و اين شوهرم پيرمردي است؟! اين راستي چيز عجيبي است! فرشتگان گفتند: آيا از فرمان خدا تعجب مي كني؟! اين رحمت خدا و بركاتش بر شما خانواده است؛ چرا كه او والا و ستوده است. همچنين به مادر حضرت موسي وحي شد. در سوره قصص، آيه 7 آمده است: ما به مادر موسي الهام كرديم: او را شير ده و …18

 

بنابراين هيچ گونه ملازمه اي ميان وحي و نبوت نيست؛ يعني ممكن است فرشتگان با كسي سخن گويند و بر او وحي نازل كنند كه پيامبر نيست. امام صادق(ع) مي فرمايد: «از آن رو به فاطمه، «محدَّثه» گفته شده، كه فرشتگان از آسمان پايين مي آمدند و با او سخن مي گفتند، همچنان كه با مريم ـ دختر عمران ـ سخن مي گفتند.»19

 

در احاديث ديگر آمده است: ملائكه با امامان(ع) نيز سخن مي گفتند.

 

امام باقر(ع) به نقل از پدرانش(ع) نقل مي كند: «رسول اللّه (ص) فرمود: فرشتگان با دوازده كس از اهل بيت من سخن مي گويند.»20

 

امام صادق(ع) «محدَّث» را اين گونه معنا مي كند: كسي است كه صدا [ي فرشتگان] را مي شنود، ولي آنان را نمي بيند.»21

 

گو اين كه در كتب اهل سنت اشخاصي برشمرده شده اند كه به گمان آنان فرشتگان با آنها سخن مي گفتند؛ از جمله:

 

خليفه اول22 و دوم23 و عمران بن الحصين24 و ابوالمعالي الصالح25 و زكريا الناقد.26

 

شكي نيست پس از وفات رسول اللّه (ص) ديگر وحي به عنوان وحي نبوت

 

بر كسي نازل نخواهد شد، اما نزول جبرئيل و سخن گفتن او با اولياءاللّه ممتنع نيست.

 

محتواي اين كتاب از سوي خداوند، به وسيله جبرئيل

 

و پس از وفات پيامبر بر حضرت فاطمه(ع) نازل شده،

 

از اين رو به نام آن حضرت (مصحف فاطمه) است.

 

آيا جبرئيل پس از وفات رسول اللّه به زمين نازل شد؟

 

در برخي روايات آمده است: پس از وفات رسول اللّه ، جبرئيل با زمين وداع كرد و گفت: اين آخرين باري بود كه به زمين آمدم؛27 در اين صورت چگونه ممكن است جبرئيل با حضرت فاطمه سخن گفته باشد؟

 

«جلال الدين سيوطي شافعي» (متوفي 911) كه يكي از علماي بزرگ اهل سنت است، به اين پرسش پاسخ گفته است. وي معتقد است: سند اين حديث و حديث ديگري با همين مضمون،28 بسيار ضعيف است، زيرا با اتفاق نظر مسلمانان در تضاد است.

 

وي مي افزايد: جبرئيل در هر سال، در شب قدر ـ به همراه ديگر ملائكه ـ نازل مي شود، و وحي با وفات پيامبر قطع نشد، بلكه براي جبرئيل وظايفي ديگر وجود دارد؛ زيرا مثلاً پس از كشتن دجّال به دست حضرت عيسي، جبرئيل بر او نازل خواهد شد.29

 

البته شكي نيست پس از وفات رسول اللّه (ص) ديگر وحي به عنوان وحي نبوت بر كسي نازل نخواهد شد، اما نزول جبرئيل و سخن گفتن او با اولياءاللّه ممتنع نيست. سيدمحسن امين در كتاب اعيان الشيعه در اين باره مي گويد: «ابن خلدون مي گويد: از پيامبر(ص) روايت شده است: در ميان شما كساني هستند كه فرشتگان با آنان سخن مي گويند. نويسنده ارشادالساري30 از يكي از صحابه روايت مي كند: فرشتگان با من سخن مي گفتند، تا آن جا كه مرا ستودند. و برخي از صالحان [حضرت] خضر را ديده اند كه عمر بن عبدالعزيز را راهنمايي مي كرد، ولي مردم او را نمي ديدند. به تمام اينها اشاره شد و همه آن از طريق غير شيعه [اهل سنت] است. نويسنده سيره حلبيه31 و كساني ديگر، سخناني گفته اند كه دلالت دارد جبرئيل پس از وفات پيامبر نزد اهل بيت مي آمد و به آنها تسليت مي گفت. آنها [اهل بيت] صدا [ي جبرئيل [را مي شنيدند، ولي او را نمي ديدند.

 

آيا اين گونه روايات شيعه و سني، استبعاد وقوع كرامات از پاره تن پيامبر(ص) و بانوي زنان جهان و ديگر عترت طاهره را برنمي دارد؟»32

 

چرا سخنان مصحف براي فاطمه زهرا گفته شد؟

 

اولين علت، تسلّي خاطر حضرت فاطمه بود، زيرا با فوت پدر، حزن و اندوه بسياري دامنگير حضرت شده بود. امام صادق(ع) در روايتي مي فرمايد: «هنگامي كه خداوند متعال، جان پيامبرش را گرفت، فاطمه ـ پس از وفات پيامبر ـ دچار چنان حزني شد كه هيچ كس، جز خداوند عزّ و جلّ نمي داند. از اين رو به سوي او فرشته اي فرستاد، تا غم او را تسكين دهد و با او سخن گويد.»33

 

مصحف، نشانه اي براي امامت است. اين دومين علت نزول مصحف است. فيض الهي به حضرت فاطمه و همسرش و امام معصوم از نسل او، اقتضا داشت اين مصحف ـ كه در بر دارنده علوم غيبي است ـ نازل شود، تا نشاني بر امامت دارنده آن باشد. امام رضا(ع) در حديثي، نشانه هاي امامت را چند امر برمي شمرد، كه از جمله آنان داشتن مصحف فاطمه است.34

 

هنگامي كه «محمد بن عبداللّه بن حسن» ادعاي امامت كرد، امام صادق(ع) از او مصحف فاطمه را خواست و فرمود: «بايد مصحف فاطمه را بياورند، كه در آن وصيت فاطمه نوشته شده و همراه با آن سلاح رسول اللّه است. خداوند عزّ و جلّ مي فرمايد: اي كافران! كتابي آسماني پيش از اين يا اثر علمي از گذشتگان براي من بياوريد، كه دليل صدق گفتار شما باشد. اگر راست مي گوييد.»35

 

امام صادق(ع) در وقايعي كه پيش مي آمد، به مصحف حضرت فاطمه(ع) مراجعه مي كرد و پيشامدهايي را كه قبلاً در مصحف پيش بيني شده و حكم آن بيان شده بود، مي دانست. او براي جلوگيري از انحرافاتِ مسلمانان به اين كتاب مراجعه مي كرد، زيرا چنين مي نمايد كه اخبار آن معتبر و نزد مسلمانان پذيرفته بود. در زمان امويان، برخي از بني هاشم با «محمد بن عبداللّه بن حسن» به عنوان مهدي بيعت كردند، ولي امام صادق(ع) از اين كار سر باز زد و فرمود: «هنوز وقت ظهور مهدي نرسيده است. من به مصحف فاطمه نگريسته ام و رد پايي از فرزند فلاني [محمد بن عبداللّه بن حسن [نديده ام.»36 همان گونه كه گفتيم از جمله محتواي مصحف فاطمه، نام امامان و حاكمان و پدران آنها است. مقصود امام صادق(ع) در اين حديث آن است كه اگر «محمد بن عبداللّه » مي توانست جزء اين افراد باشد، به طور حتم نام او در مصحف مي آمد.

«قسمت دوم»

 

محتواي مصحف فاطمه(ع)

 

روايات مختلفي در باره محتواي مصحف فاطمه(ع) وجود دارد؛ برخي از اين روايات مطالبي را نفي و بعضي ديگر مطالبي را اثبات مي كند كه از اين قرار است:

 

محتواي نفي شده

 

روايات اهل بيت(ع) مي گويد: مصحف فاطمه(ع) مشتمل بر دو امر نيست، يكي قرآن و ديگري احكام شرعي.

 

اين روايات با تعبيرهاي ذيل آمده است:

 

قرآن نيست؛1 گمان نمي كنم قرآن باشد؛2 چيزي از قرآن در آن نيست؛3 چيزي از كتاب اللّه در آن نيست؛4 آيه اي از كتاب اللّه در آن نيست؛5 حرفي از قرآن در آن نيست6 و يك حرف از قرآنِ موجود در آن نيست7.

 

و در مورد احكام شرعي مي گويد: چيزي از حلال و حرام در آن نيست.8

 

محتواي اثبات شده

 

روايات ـ به گونه تفصيل ـ تمام محتواي مصحف فاطمه را ذكر نكرده، بلكه عنوانها يا برخي سخنان را مشروحا بيان كرده است. اين روايات در منابع مختلفي پراكنده است و مي گويد در مصحف فاطمه اين مطالب آمده است:

 

1. مقام عظيم پيامبر(ص)9 (و يخبرها عن أبيها و مكانه).

 

2. آينده ذريّه حضرت زهرا(س)10 (و يخبرها بما يكون بعدها في ذريّتها).

 

3. حوادثي كه رخ خواهد داد11 (و لكن فيه علم ما يكون؛ ففيه ما يكون من حادث).

 

4. نامهاي انبيا و اوصيا12 (ما من نبي و لا وصي الاّ و هو في كتاب عندي).

 

5. اسامي پادشاهان و پدرانشان13 (و أسماء من يملك الي ان تقوم الساعة؛ ليس مِنْ مَلِكٍ يملك [الارض] اِلاّ و هو مكتوب فيه باسمه و اسم ابيه).

 

6. وصيت حضرت زهرا(ع)14 (و ليخرجوا مصحف فاطمه؛ فان فيه وصيّة فاطمه).

 

اين تمام محتواي مصحف فاطمه، به نقل از احاديث معتبر است، ولي يك حديث از «ابن رستم طبري» در كتاب دلائل الامامه هست كه به تفصيل به موضوعات ديگري كه در مصحف وجود دارد، اشاره مي كند. متأسفانه سند اين حديث ضعيف است، از اين رو مطالب آن را جزء محتواي قطعي مصحف نمي توان به شمار آورد. نص اين روايت چنين است:

 

ابوبصير مي گويد: از اباجعفر محمدبن علي [امام باقر] در باره مصحف فاطمه پرسيدم، فرمود: پس از مرگ پدرش [رسول اللّه ] بر ايشان نازل شده است.

 

گفتم: چيزي از قرآن در آن هست؟

 

فرمود: چيزي از قرآن در آن نيست.

 

ـ آن را براي من توصيف كن.

 

ـ دو جلد [رو و پشت] آن از زبرجد سرخ در طول و عرض است.

 

ـ فدايت شوم! برگش را برايم توصيف كن.

 

ـ برگ آن همچون مرواريد سفيد است، كه به آن گفته شده: موجود باش، پس به وجود آمده است.

 

ـ فدايت شوم! چه [مطالبي] در آن [مصحف [است؟

 

ـ اخبار آن چه بوده، و آن چه تا روز قيامت خواهد بود؛ خبر آسمان در آن هست؛ شمار فرشتگان و غير از آن چه در آسمانها است؛ شمار تمام خلق اللّه ـ از مرسلان و غير مرسلان؛ و نامهاي آنان و نام كساني [امت هايي [كه به سوي آنها فرستاده شده اند؛ اسامي كساني كه [رسالت را [تكذيب كردند و آنان كه جواب [مثبت] دادند، و نام تمامي خلق اللّه ـ چه مؤمنان و چه كافران ـ از اولين و آخرين؛ و نام شهرها و ويژگي هر شهر ـ در شرق و غرب زمين ـ و شمار مؤمنان آن شهر و تعداد كافران آن جا؛ و ويژگي هر كه [رسالت را [تكذيب كرده است؛ و ويژگي قرون اوليه و داستان آنها؛ و طاغوتهايي كه فرمانروا شده اند و مدت حكمراني آنان و شمارشان؛ و اسامي

 

يكي از القاب حضرت فاطمه(ع) «محدَّثه» است؛

 

يعني كسي كه فرشتگان با او سخن مي گفتند.

 

امام صادق(ع) مي فرمايد: «از آن رو به فاطمه، «محدَّثه» گفته شده، كه فرشتگان از آسمان پايين مي آمدند و با او سخن مي گفتند،

 

همچنان كه با مريم ـ دختر عمران ـ سخن مي گفتند.»

 

امامان و ويژگي آنان و آن چه دارايي هر كدام است، و ويژگي بزرگان آنها؛ و تمامي كساني كه در ازمنه بوده اند.

 

ـ فدايت شوم! ادوار (ازمنه) چقدر بوده است؟

 

ـ پنجاه هزار سال، كه هفت ادوار بوده است. در اين مصحف، نام تمام آفريده هاي خدا و اَجَل آنها هست؛ و ويژگي بهشتيان و شمار كساني كه وارد آن مي شوند؛ و تعداد مردمي كه وارد آتش مي شوند؛ در مصحف، دانش قرآن است ـ آن چنان كه نازل شده است ـ و دانش تورات است ـ آن چنان كه فرود آمده است ـ و علم انجيل است ـ آن گونه كه نازل شده است ـ و دانش زبور است؛ و شمار هر درخت و جنبنده در تمام شهرها.

 

ابوبصير مي گويد: ابوجعفر[امام باقر(ع) در دنباله] گفت:

 

هنگامي كه خداي تعالي خواست جبرئيل و ميكائل و اسرافيل را بر او [حضرت فاطمه[ نازل كند، تا مصحف را بردارند و بر او نازل كنند، شب جمعه ـ در ثلث دومِ شب ـ بود. آنان [فرشتگان [مصحف را فرود آوردند، در حالي كه او [حضرت فاطمه [ايستاده نماز مي خواند. آنها [فرشتگان [ايستادند، تا او [نماز را تمام كرد و] نشست.

 

وقتي [حضرت فاطمه] از نمازش فارغ شد، بر او سلام كردند و گفتند: سلام. [خداي عادل] به تو سلام مي رساند. آن گاه مصحف را در اتاق او نهادند. او [حضرت فاطمه] گفت: سلام، براي خدا و از او و به او است، و عليكم السلام اي فرستادگان خدا!

 

سپس آنان [فرشتگان] به آسمان رفتند و او [حضرت زهرا] پس از نماز صبح تا زوال خورشيد، مصحف را خواند، تا به آخرش رسيد.

 

طاعت او[حضرت زهرا] بر تمامي خلق خدا، از جن و انس و پرنده و وحوش و انبيا و ملائكه واجب بود.

 

ـ فدايت شوم! پس از او [حضرت زهرا[ مصحف در دست كيست؟

 

ـ آن را [حضرت فاطمه] به امير مؤمنان داد. پس از ايشان به حسن، سپس به حسين، و سپس به شايستگانِ مصحف رسيد، تا آن را به صاحب الامر بدهند.

 

ـ اين علوم [موجود در مصحف [بسيارند!

 

ـ اي ابامحمد! آن چه برايت گفتم، در دو برگ اول مصحف بود. آن چه پس از برگ دوم است، برايت نگفتم و حرفي از آن نزدم.15

 

اندازه و تعداد صفحات مصحف

 

امام صادق(ع) مي فرمايد: مصحف، سه برابر قرآنِ شما است.16

 

ممكن است مقصود امام اندازه ظاهري مصحف نباشد، بلكه گستره وسيع دانشها و اطلاعات موجود در اين مصحف باشد، همچنان كه گاه عددهاي شمرده شده در قرآن به معناي كثرت و وسعت عمل است؛ مانند «ان تستغفر لهم سبعين مرّة فلن يغفراللّه لهم».17 خداوند در اين آيه مي فرمايد: اگر هفتاد بار براي منافقان استغفار كني، هرگز خدا آنها را نمي آمرزد. قطعا مقصود آيه، آمرزش منافقان، اگر پيامبر بيش از هفتاد بار استغفار كند، نيست، بلكه طلب آمرزش ـ هر چند بسيار باشد ـ سودي ندارد.

 

آيا فرشتگان با كساني كه پيغمبر يا نبي نيستند، حرف مي زنند؟

 

يكي از القاب حضرت فاطمه(ع) «محدَّثه» است؛ يعني كسي كه فرشتگان با او سخن مي گفتند. گفتيم مصحف فاطمه از شنوده هاي ايشان با ملائكه (جبرئيل) نوشته شد، ولي آيا فرشتگان با غير پيامبران سخن مي گويند؟

 

شيعه معتقد است ملائكه فقط با انبيا و رسولان سخن نگفته اند، بلكه با امامان(ع) و حضرت فاطمه(س) نيز حرف زده اند. اين امر ممكن است، زيرا در قرآن آياتي داريم كه مي گويد نزول وحي، مختص پيامبران نيست و خداوند يا فرشتگان با بشر سخن گفته اند. از جمله اين اشخاص، مريم، مادر حضرت عيسي، عليهماالسلام است. در سوره آل عمران، آيات 42 و 45 مي خوانيم: و به ياد آوريد هنگامي را كه فرشتگان گفتند: اي مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته و بر تمام زنان جهان برتري داده است … به ياد آوريد هنگامي را كه فرشتگان گفتند: اي مريم! خدا تو را به كلمه اي [وجود باعظمتي] از طرف خودش بشارت مي دهد، كه نامش مسيح ـ عيسي پسر مريم ـ است …

 

همچنين در سوره مريم، آيات 17 ـ 21 مي خوانيم: … در اين هنگام، ما روح خود را به سوي او فرستاديم … گفت: من فرستاده پروردگار توأم …

 

از ديگر كساني كه فرشتگان با آنان سخن گفته اند، ساره ـ زن حضرت ابراهيم ـ است. در سوره هود، آيات 71 ـ 73 مي خوانيم: و همسرش ايستاده بود، از خوشحالي خنديد؛ پس او را بشارت به اسحاق و بعد از او يعقوب داديم. گفت: واي بر من! آيا من فرزند مي آورم در حالي كه پيرزنم، و اين شوهرم پيرمردي است؟! اين راستي چيز عجيبي است! فرشتگان گفتند: آيا از فرمان خدا تعجب مي كني؟! اين رحمت خدا و بركاتش بر شما خانواده است؛ چرا كه او والا و ستوده است. همچنين به مادر حضرت موسي وحي شد. در سوره قصص، آيه 7 آمده است: ما به مادر موسي الهام كرديم: او را شير ده و …18

 

بنابراين هيچ گونه ملازمه اي ميان وحي و نبوت نيست؛ يعني ممكن است فرشتگان با كسي سخن گويند و بر او وحي نازل كنند كه پيامبر نيست. امام صادق(ع) مي فرمايد: «از آن رو به فاطمه، «محدَّثه» گفته شده، كه فرشتگان از آسمان پايين مي آمدند و با او سخن مي گفتند، همچنان كه با مريم ـ دختر عمران ـ سخن مي گفتند.»19

 

در احاديث ديگر آمده است: ملائكه با امامان(ع) نيز سخن مي گفتند.

 

امام باقر(ع) به نقل از پدرانش(ع) نقل مي كند: «رسول اللّه (ص) فرمود: فرشتگان با دوازده كس از اهل بيت من سخن مي گويند.»20

 

امام صادق(ع) «محدَّث» را اين گونه معنا مي كند: كسي است كه صدا [ي فرشتگان] را مي شنود، ولي آنان را نمي بيند.»21

 

گو اين كه در كتب اهل سنت اشخاصي برشمرده شده اند كه به گمان آنان فرشتگان با آنها سخن مي گفتند؛ از جمله:

 

خليفه اول22 و دوم23 و عمران بن الحصين24 و ابوالمعالي الصالح25 و زكريا الناقد.26

 

شكي نيست پس از وفات رسول اللّه (ص) ديگر وحي به عنوان وحي نبوت

 

بر كسي نازل نخواهد شد، اما نزول جبرئيل و سخن گفتن او با اولياءاللّه ممتنع نيست.

 

محتواي اين كتاب از سوي خداوند، به وسيله جبرئيل و پس از وفات پيامبر بر حضرت فاطمه(ع) نازل شده، از اين رو به نام آن حضرت (مصحف فاطمه) است.

 

آيا جبرئيل پس از وفات رسول اللّه به زمين نازل شد؟

 

در برخي روايات آمده است: پس از وفات رسول اللّه ، جبرئيل با زمين وداع كرد و گفت: اين آخرين باري بود كه به زمين آمدم؛27 در اين صورت چگونه ممكن است جبرئيل با حضرت فاطمه سخن گفته باشد؟

 

«جلال الدين سيوطي شافعي» (متوفي 911) كه يكي از علماي بزرگ اهل سنت است، به اين پرسش پاسخ گفته است. وي معتقد است: سند اين حديث و حديث ديگري با همين مضمون،28 بسيار ضعيف است، زيرا با اتفاق نظر مسلمانان در تضاد است.

 

وي مي افزايد: جبرئيل در هر سال، در شب قدر ـ به همراه ديگر ملائكه ـ نازل مي شود، و وحي با وفات پيامبر قطع نشد، بلكه براي جبرئيل وظايفي ديگر وجود دارد؛ زيرا مثلاً پس از كشتن دجّال به دست حضرت عيسي، جبرئيل بر او نازل خواهد شد.29

 

البته شكي نيست پس از وفات رسول اللّه (ص) ديگر وحي به عنوان وحي نبوت بر كسي نازل نخواهد شد، اما نزول جبرئيل و سخن گفتن او با اولياءاللّه ممتنع نيست. سيدمحسن امين در كتاب اعيان الشيعه در اين باره مي گويد: «ابن خلدون مي گويد: از پيامبر(ص) روايت شده است: در ميان شما كساني هستند كه فرشتگان با آنان سخن مي گويند. نويسنده ارشادالساري30 از يكي از صحابه روايت مي كند: فرشتگان با من سخن مي گفتند، تا آن جا كه مرا ستودند. و برخي از صالحان [حضرت] خضر را ديده اند كه عمر بن عبدالعزيز را راهنمايي مي كرد، ولي مردم او را نمي ديدند. به تمام اينها اشاره شد و همه آن از طريق غير شيعه [اهل سنت] است. نويسنده سيره حلبيه31 و كساني ديگر، سخناني گفته اند كه دلالت دارد جبرئيل پس از وفات پيامبر نزد اهل بيت مي آمد و به آنها تسليت مي گفت. آنها [اهل بيت] صدا [ي جبرئيل [را مي شنيدند، ولي او را نمي ديدند.

 

آيا اين گونه روايات شيعه و سني، استبعاد وقوع كرامات از پاره تن پيامبر(ص) و بانوي زنان جهان و ديگر عترت طاهره را برنمي دارد؟»32

 

چرا سخنان مصحف براي فاطمه زهرا گفته شد؟

 

اولين علت، تسلّي خاطر حضرت فاطمه بود، زيرا با فوت پدر، حزن و اندوه بسياري دامنگير حضرت شده بود. امام صادق(ع) در روايتي مي فرمايد: «هنگامي كه خداوند متعال، جان پيامبرش را گرفت، فاطمه ـ پس از وفات پيامبر ـ دچار چنان حزني شد كه هيچ كس، جز خداوند عزّ و جلّ نمي داند. از اين رو به سوي او فرشته اي فرستاد، تا غم او را تسكين دهد و با او سخن گويد.»33

 

مصحف، نشانه اي براي امامت است. اين دومين علت نزول مصحف است. فيض الهي به حضرت فاطمه و همسرش و امام معصوم از نسل او، اقتضا داشت اين مصحف ـ كه در بر دارنده علوم غيبي است ـ نازل شود، تا نشاني بر امامت دارنده آن باشد. امام رضا(ع) در حديثي، نشانه هاي امامت را چند امر برمي شمرد، كه از جمله آنان داشتن مصحف فاطمه است.34

 

هنگامي كه «محمد بن عبداللّه بن حسن» ادعاي امامت كرد، امام صادق(ع) از او مصحف فاطمه را خواست و فرمود: «بايد مصحف فاطمه را بياورند، كه در آن وصيت فاطمه نوشته شده و همراه با آن سلاح رسول اللّه است. خداوند عزّ و جلّ مي فرمايد: اي كافران! كتابي آسماني پيش از اين يا اثر علمي از گذشتگان براي من بياوريد، كه دليل صدق گفتار شما باشد. اگر راست مي گوييد.»35

 

امام صادق(ع) در وقايعي كه پيش مي آمد، به مصحف حضرت فاطمه(ع) مراجعه مي كرد و پيشامدهايي را كه قبلاً در مصحف پيش بيني شده و حكم آن بيان شده بود، مي دانست. او براي جلوگيري از انحرافاتِ مسلمانان به اين كتاب مراجعه مي كرد، زيرا چنين مي نمايد كه اخبار آن معتبر و نزد مسلمانان پذيرفته بود. در زمان امويان، برخي از بني هاشم با «محمد بن عبداللّه بن حسن» به عنوان مهدي بيعت كردند، ولي امام صادق(ع) از اين كار سر باز زد و فرمود: «هنوز وقت ظهور مهدي نرسيده است. من به مصحف فاطمه نگريسته ام و رد پايي از فرزند فلاني [محمد بن عبداللّه بن حسن [نديده ام.»36 همان گونه كه گفتيم از جمله محتواي مصحف فاطمه، نام امامان و حاكمان و پدران آنها است. مقصود امام صادق(ع) در اين حديث آن است كه اگر «محمد بن عبداللّه » مي توانست جزء اين افراد باشد، به طور حتم نام او در مصحف مي آمد.

 

مصحف فاطمه كجا است؟

 

از آن رو كه مصحف فاطمه از نشانه هاي امامت است، اين كتاب در دست امامان است. رواياتي در تأييد مطلب وجود دارد؛ از جمله: امام صادق(ع) مي فرمايد: «مصحف فاطمه نزد ما است.»37

 

امام موسي كاظم(ع) مي فرمايد: «مصحف فاطمه نزد من است.»38

 

مصحف فاطمه پس از امامان حاضر، به حضرت مهدي ـ عجل اللّه فرجه ـ رسيده است. امام باقر(ع) در حديثي ـ به طور ضمني ـ مي فرمايد: «دوست دارد [قائم] به آن چه در آن [مصحف [است، عمل كند.»39

 

علامه تهراني ـ نويسنده الذريعه ـ مي گويد: «مصحف فاطمه از امانتهاي امامت نزد مولا و امام ما صاحب الزمان است. در چندين حديث از طريق امامان اين امر روايت شده است.»40

 

آنچه گذشت:

 

1. مصحف فقط به قرآن گفته نمي شود.

 

2. مصحف (كتاب) فاطمه در بردارنده هيچ آيه يا موضوعي در باره قرآن يا احكام شرعي و اخلاقي نيست.

 

3. محتواي اين كتاب از سوي خداوند، به وسيله جبرئيل و پس از وفات پيامبر بر حضرت فاطمه(ع) نازل شده، از اين رو به نام آن حضرت (مصحف فاطمه) است.

 

4. نويسنده اين كتاب حضرت علي(ع) است.

 

5. محتواي اين كتاب، مقام پيامبر و آينده ذريّه حضرت فاطمه و حوادث آينده و نام انبيا و اوصيا و اسامي پادشاهان و وصيت آن حضرت است.

 

6. اين مصحف سه برابر قرآن است.

 

7. فرشتگان فقط با انبيا سخن نمي گويند، بلكه بر افراد ديگري ـ همچون مريم (مادر حضرت عيسي)، ساره (همسر حضرت ابراهيم) و مادر حضرت موسي، وحي نازل شده است. حضرت فاطمه(ع) نيز از شمار اين افراد است، از اين رو ايشان را «محدَّثه» (كسي كه فرشتگان با او سخن گفته اند) مي گويند.

 

8. جبرئيل براي رساندن وحي نبوتي به پيامبر، و پس از ايشان به افرادي ديگر براي ابلاغ وحي غير نبوتي نازل مي شد.

 

9. سخنان اين مصحف، براي تسلّي خاطر حضرت فاطمه ـ در مرگ پدر ـ نازل شد. گو اين كه يكي از نشانه هاي امامت، وجود اين مصحف نزد امام است.

 

10. اين مصحف اكنون نزد امام زمان(ع) است.

پاورقي

1 ـ بحارالانوار، مجلسي، ج26، ص41 ـ 42، ح73.

 

2 ـ همان، ص45، ح80.

 

3 ـ همان، ح79.

 

4 – همان، ص48، ح89.

 

5 ـ همان، ح47، ص271، ح3.

 

6 ـ همان، ص46، ح84.

 

7 ـ همان، ج26، ص39، ح10.

 

8 ـ اصول كافي، كليني، ج اول، ص240، ح2.

 

9 ـ بحارالانوار، مجلسي، ج26، ص41، ح72.

 

10 ـ همان.

 

11 ـ اصول كافي، كليني، ج اول، ص240، ح2؛ بحارالانوار، مجلسي، ج26، ص18، ح اول.

 

12 ـ بحارالانوار، مجلسي، ج47، ص32.

 

13 ـ بحارالانوار، ج26، ص18، ح اول؛ اصول كافي، كليني، ج اول، ص242، ح8.

 

14 ـ اصول كافي، كليني، ج اول، ص241، ح 4.

 

15 ـ دلائل الامامه، طبري، ص29 ـ 30؛ مسند فاطمة الزهرا، حسين شيخ الاسلامي، ص199 ـ 200.

 

16 ـ اصول كافي، كليني، ج اول، ص239، ح8؛ بحارالانوار، مجلسي، ج26، ص39، ح10.

 

17 ـ سوره توبه (9)، آيه 80.

 

18 ـ در ترجمه آيات از ترجمه قرآني آيت اللّه مكارم استفاده شد.

 

19 ـ دلائل الامامه، طبري، ص14.

 

20 ـ الغيبه، محمد بن ابراهيم نعماني، ص66 ـ 67، تحقيق علي اكبر غفاري.

 

21 ـ المناقب، ابوجعفر رشيدالدين محمد بن علي بن شهر آشوب، ج3، ص336.

 

22 ـ صحيح بخاري، ج4، ص241، حديث 3689.

 

23 ـ المصاحف، ابوبكر عبداللّه بن ابي داود سليمان بن اشعث سجستاني، ص6، تصحيح دكتر آثر جفري، چاپ الرحمانيه، مصر.

 

24 ـ طرح التثريب في شرح التقريب، الامام زين العابدين ابوالفضل عبدالرحيم بن الحسين العراقي، ج اول، ص90.

 

25 ـ صفة الصفوة، ابن جوزي، تحقيق اخوين عطا، چاپ دارالكتب العلميه، ج17، ص82.

 

26 ـ تاريخ بغداد، خطيب بغدادي، چاپ دارالكتب العلميه، بيروت، ج8، ص462.

 

27 ـ سيره حلبي، چاپ دار احياء التراث العربي، ج3، ص353.

 

28 ـ همان.

 

29 ـ همان.

 

30 ـ ارشادالساري لشرح صحيح البخاري، ابوالعباس شهاب الدين احمد بن محمد القسطلاني (متوفي 923).

 

31 ـ علامه علي بن برهان الدين حلبي شافعي (متوفي 1044).

 

32 ـ اعيان الشيعه، چاپخانه الإنصاف، بيروت، چاپ سوم، 1370 ه···، ج اول، ص314.

 

33 ـ اصول كافي، كليني، ج اول، ص245، ح2.

 

34 ـ بحارالانوار، مجلسي، ج25، ص116، ح1.

 

35 ـ همان، ج26، ص43، ح76. آيه در سوره احقاف (46)، آيه 4 است.

 

36 ـ بصائر الدرجات في فضائل آل محمد، شيخ ابوجعفر محمد بن حسن بن فرّوخ الصغار، ص169، ح7.

 

37 ـ اصول كافي، كليني، ج اول، ص240، ح3.

 

38 ـ بحارالانوار، مجلسي، ج26، ص45، ح79.

 

39 ـ همان، ص51، ح98.

 

40 ـ چاپ دارالاضواء، بيروت، چاپ دوم، ج21، ص126.

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.