از كجا بفهميم توبه ما مقبول شده است؟
«بعد از انجام گناه»، خداوند به كسانى كه پشيمان مى شوند و به فكر اصلاح و جبران مى باشند وعده آمرزش و حتى پذيرش بيش از گذشته به بندگان مى دهد. تا آدمى با اميدوارى به رحمت بى پايان خدا هر چه سريع تر و پايدارتر به راستى و درستى گرايش پيدا كند.
از كجا بفهميم توبه ما مقبول شده است؟
در يك نگاه كلى حقيقت توبه بازگشتن از حركت در مسير دنيا و دور شدن از خدا و تغيير مسير به سوى خداوند و قرب به او است، بنابراين توبه اصلاح مسير كلى زندگى از دنيا به سوى خداى متعال است.
به عبارت ديگر گناه، يعنى پشت كردن به خدا و در راهى رفتن كه انسان را از خدا دور مى كند. اثر معنوى اين دور شدن از خدا، تاريك شدن دل است، زيرا خداوند نور آسمان و زمين است- الله نور السموات و الارض- و دور شدن از خدا، يعنى دور شدن از نور و تاريك شدن باطن انسان و توبه در مقابل آن است. توبه، يعنى بازگشتن از راه تاريك گذشته و حركت به سوى نور خداوند كه خوب طبعا اثرش نورانى شدن انسان است و تاريكى هاى گذشته با نور الهى كه بر دل مى تابد از بين خواهد رفت.
در زمينه تكرار گناه و توبه بايد هشيارانه توجه كرد كه ميان روش هدايتى خداوند و وسوسه هاى شيطان تفاوت اساسى وجود دارد «قبل از انجام گناه» خداوند آدمى را از نزديك شدن به حريم گناه به شدت هشدار مى دهد. اما شيطان گناه را در نظر انسان كوچك مى كند و آن را قابل جبران جلوه مى دهد.
«بعد از انجام گناه»، خداوند به كسانى كه پشيمان مى شوند و به فكر اصلاح و جبران مى باشند وعده آمرزش و حتى پذيرش بيش از گذشته به بندگان مى دهد. تا آدمى با اميدوارى به رحمت بى پايان خدا هر چه سريع تر و پايدارتر به راستى و درستى گرايش پيدا كند.
اما شيطان نااميدى و بريدگى را در دل و جان آدمى رخنه مى دهد تا بيش از پيش در لجن زار آلودگى غوطه ور شود. با آگاهى به آن چه گفته شد حال بايد دانست ياءس از رحمت خداوند گناهى بزرگ است مگر خود او نفرموده است: «به آن بندگانم كه با عصيان بر نفس خويش اسراف كردند بگو: هرگز از رحمت خدا نااميد مباشيد البته خدا گناهان را خواهد بخشيد كه او بسيار آمرزنده و مهربان است»
و پيامبرش فرمود: «التائب من الذنب كمن لا ذنب له توبه كننده از گناه همانند كسى است كه گناهى نكرده است»(1) پس چرا از رحمت او ماءيوس باشيم؟ به فرموده ء امام سجاد (ع) در دعاى ابوحمزه: «خدايا آن گاه كه به گناهانم مى نگرم آه از نهادم بر مى آيد و جزع و فزع مى كنم و آن گاه كه به كرم تو مى نگرم طمع مى كنم».
بازآ بازآ هرآنچه هستى بازآ
گر كافر و گبر و بت پرستى بازآ
اين درگه ما درگه نوميدى نيست صدبار اگر توبه شكستى بازآ
سفارش ما به شما اين است كه وقتى توبه مى كنيد عزم راسخ داشته باشيد كه ديگر گناه نكنيد و گذشته ء خود را فراموش نماييد.
همواره بايد توجه داشت كه فاصله گرفتن از بدى و گناه و نزديك شدن به معنويات و قرب خداوند، امرى تدريجى است و محتاج صبر و حوصله فراوان است. انسان بايد مانند كوهنوردى باشد كه گاهى به قله كوه بلندى كه قصد صعود به آن را دارد نگاه مىكند و احساس مىكند هنوز تا قله كوه راه زيادى مانده و از طرفى به دامنه كوه نگاه مىكندو مىبيند از آن فاصله گرفته و اين حالت بين ترس و اميد را چنان چه در قرآن كريم و روايات معصومين (ع) آمده، همواره در زندگى خود حفظ كند. يعنى هم از اين كه گاهى توفيق بندگى و دورى از گناه را پيدا كرده اميدوار و خوشحال باشد و هم از اين كه گاهى دچار لغزش و گناه مىگردد ترسان و بيمناك.
پذيرش توبه
حقيقت توبه همان پشيمانى و ندامت از گناه است كه لازمه آن تصميم بر ترك گناه در آينده است و اگر گناه گذشته كارى بوده كه قابل جبران است بايد در صدد جبران برآيد و به اين ترتيب اركان توبه را مى توان در چهار چيز خلاصه كرد:. 1 ندامت،. 2 تصميم بر ترك در آينده،. 3 جبران گذشته،. 4 استغفار و طلب بخشش و مغفرت از خداوند.
پس توبه تنها استغفار يا پشيمانى از گذشته و حتى تصميم به ترك در آينده نيست، بلكه علاوه بر همه اينها بايد شخص گنهكار در مقام جبران برآيد و فسادى را كه مرتكب شده جبران نمايد. اين صحيح نيست كه مثلا در جلوى ديگران فردى را به دروغ و حيله متهم كنيم و بعد در خانه خلوت استغفار نمايد. پس بايد حقوقى از خداوند مثل نماز و روزه و عبادات و تكاليفى را كه ضايع و ترك كرده و نيز حقوقى از مردم را كه تباه ساخته جبران نمايد و آنها را تدارك كند و حقوق مردم را به آنها برگرداند و در صورت امكان و دسترسى از آنها رضايت و حلاليت بطلبد.
«توبه» در لغت به معناى رجوع است و خداوند همه مؤمنان را دستور به توبه مىدهد: «و توبوا الى الله جميعاً ايّها المؤمنون لعلّكم تُفلِحون اى مؤمنان همگى به سوى خدا رجوع كنيد تا رستگار شويد»(2)
توبه گاهى رجوع از معصيت به اطاعت است يعنى، انسان تبهكار از معصيت خود دست بردارد. گاهى توبه به معناى پرهيز از «ترك مستحب و اولى» است يعنى، اگر بعضى از امور مستحب (مانند نماز شب و صدقه اول ماه) را ترك كرده باشد، از آن توبه كند. پس توبه افراد عامى به اين است كه واجب و مستحب را بشناسند و انجام بدهند و حرام و مكروه را بشناسند و انجام ندهند. نسبت به گذشته جداً پشيمان باشند و آن را جبران كنند و نسبت به آينده هم عزم قطعى بر ترك خلاف داشته باشند. البته ترسيم و جبران گذشته كار آسانى نيست بلكه حقوق فراوانى دارد كه بايد همه آنها جبران شود از جمله:
1- حقالله: آنچه از واجبات و وظايف الهى بر عهده دارد را بايد انجام داد. شايد نگرانى شما مربوط به اين بخش باشد كه نمازها و شايد روزه هاى زيادى بر گردنت مانده و انجام نداده اى. اين حقوق را بايد با برنامه ريزى به جا آورد. جدولى براى اين كار ترتيب داده و فورا شروع كن. جدولى كه يك ستون آن را روز ها و يك ستون آن را نمازهاى يوميه تشكيل مى دهد. با انجام وظايف و علامت زدن در جدول، كار نظم يافته و انسان انگيزه براى ادامه كار پيدا مى كند. شما مى توانيد براى اين كه خيالتان هم راحت تر شود در يك وصيت نامه، نمازها و… را بنويسيد تا خداى نكرده در صورت نتوانستن شما از انجام آن در زمان حياتتان، پس از شما آن را به جا آورند. (همان طور كه مى دانيد برخى افراد بى بضاعت هستند كه در ازاى يك سال نماز و روزه مبلغى دريافت مى كنند شما مى توانيد براى اين كه وصيتتان عملى تر شود مقدار اين مبلغ را از مراكز مربوطه (دفاتر مراجع) پرسيده و آن را ضميمه وصيت نامه اتان نماييد) اما بدانيد كه هيچ فردى دلسوزتر از انسان به خودش پيدا نمى شود. سعى كنيد خودتان، عبادات قضا شده را به جاى آوريد و به اميد كسى نباشيد. مطمئن باشيد كه نگرانى تنها در اين بخش سودى ندارد و بايد دست بكار شد تا از فشارى كه از حقوق الهى احساس مى كنيد نجات يابيد. اگر از اين پس در اين قسمت كوتاهى نكرديد نگران نباشيد زيرا كه خداوند بر نگرانى ها و زحمات شما كاملا واقف است و از كسى بيش از اندازه خودش تكليف نمى خواهد.
2- حق الناس: هر چند انسان بايد نسبت به حقوق مردم حساس باشد و بكوشد كه حقى از آنها بر ذمه او نباشد ولى در اين مورد نبايد نگرانى بيش از حد داشته باشد چون آسيب زا است. حقالناس دو قسم است: الف- امور مالى (مانند بدهى، مظالم، خمس، زكات و…). در حقوق مالى بايد بسيار دقت كرد چه اينكه اگر اندكى از مال ديگران تضييع گردد و وى راضى نشود به هيچ وجه با توبه و پشيمانى پاك نمىگردد امام صادقعليه السلام مىفرمايد: «اولين قطره خون شهيد، كفاره گناهان او است مگر بدهكارى كه كفاره آن اداى آن است». (من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 183، ح 3688)
اگر حق الناس، مالى باشد كه از شخص ديگرى است و يا چيزى است كه پيدا كرده ايد بايد به هر نحو به صاحبش برگردانيد و اگر از دنيا رفته به ورثه اش بدهيد. اما اگر صاحبش معلوم نيست بايد آن مال را به مرجع تقليدتان بدهيد و بگوييد مظالم است آن ها اين مبلغ را به دست فقرا خواهند رساند و يا از آنان اجازه گرفته و خودتان به دست فقير غير سيد برسانيد. (مظالم به كارهايى مى گويند كه انسان انجام داده و موجب ضايع شدن حق مالى ديگرى شده.) لازم نيست همه مبلغ مظالم يك جا پرداخت شود بلكه به صورت تدريجى و كم كم نيز مى توان پرداخت نمود.
اگر حق الناس عبارت از خمس و زكات باشد آن را هم بايد به مرجع تقليد بدهيد و يا در موردى كه او اجازه مى دهد مصرف نماييد. خمس و زكات را نيز مى توانيد با اجازه از دفتر مرجع تقليدتان تدريجا پرداخت نماييد. ب- امور غيرمالى: مانند غيبت، تهمت، هتك حرمت، آزار و… در مورد حقوقى مانند غيبت و تهمت، اگر بتوان رضايت طرف مقابل را بدون مفسده جلب نمود بايد اين كار را كرد اما اگر اين رضايت طلبى مفسده دارد و ممكن است موجب كدورت و ساير مفاسد گردد بايد براى غيبت شونده دعا نموده، از طرف او صدقه داده و به نوعى آبروى رفته او را باز گرداند. مثلا در ميان دوستان از او دفاع نمود.
3- حق النفس: امام سجاد (ع) در رساله حقوق مىفرمايد: حق نفست اين است كه آن را در طاعت خدا به كار برى. با انجام حق الله، حق النفس نيز انشاءالله ادا خواهد شد.
چند نكته كوتاه: 1- بايد خداى را شكر كنى كه در سن جوانى قصد جبران گذشته ها را دارى. افرادى هستند كه در ميانسالى و يا پيرى مى خواهند گذشته ها را جبران نمايند. اين افراد بايد مثلا 40 سال نماز و روزه را قضا كنند. 2- بايد بدانى كه وقتى انسان توبه كرده و بر مى گردد، شيطان با تلاش بيشترى قصد فريب دادن او را دارد. اولا ما بايد شيطان را جدى بگيريم و ثانياً بايد توجه داشته باشيم كه اگر هم- خداى ناكرده- با فريب شيطان، گناهى از ما سر زد نبايد از درگاه رحمت الهى برگرديم و خداى نا كرده بگوييم كه اى بابا ديگه آب از سر ما گذشت چه يك وجب چه صد وجب. خير اين همان چيزى است كه شيطان مى خواهد. بايد برگشت و دوباره شروع كرد و ابدا نا اميد نشد. يك كودك هنگامى كه مى خواهد راه رفتن را ياد بگيرد آن قدر زمين مى خورد تا كاملا با تسلط كامل راه مى رود. اين حرف ها به هيچ وجه مجوز گناه صادر نمى كند فقط در مورد مسائلى كه پيرامون ما اتفاق مى افتد صحبت مى كنيم. 3- در برخى كارها فكر و خيال آن كار از خود كار بيشتر انسان را آزار مى دهد. بايد از فكر و خيال كه همان وسوسه هاى شيطان است دست برداشت و هر چه زودتر كار را شروع كرد و وارد عمل شد.
«توبه» كميت و كيفيتى دارد، كميت توبه آن است كه قرآن كريم به همه مؤمنان دستور آن را مىدهد: «توبوا الى الله جميعاً ايّها المؤمنون»(3) و كيفيتش هم عبارت از «نَصوح» يعنى، خالص بودن است كه در اين زمينه قرآن مىفرمايد: «يا ايّها الذين آمنوا توبوا الى الله توبهً نصوحاً»(4)
اگر توبه همه جانبه صورت گرفت و انسان از همه گناهان و خلافها توبه كند و خالص شود، آن گاه لغزشهاى گذشته بخشوده مىشود و انسان توبهكننده به منزله بىگناه است. پيامبر اكرم (ص) فرمود: «التائب من الذّنب كَمن لاذَنب له»(5)
شرايط پذيرش توبه:
1 گناه را از روى جهالت و نادانى و طغيان غرايز و تسلط هوس هاى سركش و چيره شدن آنها بر نيروى عقل و ايمان انجام داده باشد نه از روى انكار حكم خداوند و عناد و دشمنى، چون چنين گناهى حكايت از كفر انسان مى كند و توبه از آن قبول نيست مگر اين كه از اين حالت بازگردد و دست از عناد و انكار بشويد.
2 هنوز چندان زمانى از گناه نگذشته توبه كند و زود پشيمان شود و به سوى خدا بازگردد، زيرا توبه كامل آن است كه آثار و رسوبات گناه به كلى از روح و جان انسان شسته شود و كمترين اثرى از آن در دل باقى نماند و اين در صورتى است كه در فاصله نزديكى قبل از ريشه دواندن گناه در دل، انسان پشيمان گردد، در غير اين صورت غالبا اثرات گناه در زواياى قلب و جان انسان باقى مى ماند، پس توبه كامل آن است كه زود انجام پذيرد.
امير مؤمنان (ع) در حكمت 417 از نهج البلاغه (ترجمه محمد دشتى) در جواب كسى كه در حضور امام (ع) بدون توجه لازم گفت: «استغفرالله» فرمود: مادرت بر تو بگريد، آيا مى دانى معناى استغفار چيست؟
استغفار درجه والامقامان است و داراى شش معنا مى باشد.
1 پشيمانى از گذشته.
2 تصميم به عدم بازگشت به گناه.
3 پرداخت حقوق مردم، چنانچه خدا را پاك ديدار كنى كه چيزى بر عهده تو نباشد.
4 تمام واجب هاى ضايع شده را به جا آورى.
5 گوشتى را كه از حرام بر اندامت روييده، با اندوه فراوان آب كنى.
6 رنج طاعت را به تن بچشانى چنان كه شيرينى گناه را به او چشانده بودى، پس آنگاه بگويى: «استغفرالله»(6)
علامت پذيرش توبه:
از چند طريق انسان مىتواند تا حدودى دريابد كه توبه او مورد پذيرش واقع گرديده است يا نه:
الف) احساس بهجت و آرامش خاصى كه پس از دعا و توبه به انسان دست مىدهد يا به تعبير ديگر احساس سبكى از گناهان وآلودگىها.
ب) هر قدر انسان از گناهان خود به طور جدى پشيمان شده و با تضرع و التجاى بيشترى خدا را بخواند توبه او مقبولتر است. بنابراين ميزان انقلاب روحى انسان در حال استغفار نيز مىتواند به عنوان يك علامتى به كار آيد.
ج) ميزان اعتماد به وعدههاى نيكوى الهى قابليت و عنايات الهى را افزون مىسازد. بنابر اين هر اندازه خدا باورى و توكل و اعتماد به وعدههاى اورا در خود افزون يافتيم مىتوانيم بيشتر اميد يابيم كه ما را پذيرا گشته است.
د) هر قدر آثار واقعى توبه در اعمال و كنشهاى ما بيشتر هويدا گردد. يعنى رغبت كمترى به گناه و اراده و عزم راسخترى در اطاعت پروردگاريابيم نشان مىدهد كه توبه ما توبه واقعىترى بود و به همين نسبت مقبولتر واقع گرديده است. امام امت (ره) مىفرمودند: اگر بعد از ماه مبارك رمضان تغييرى در حالات خود يافتيد به همان نسبت وارد ضيافتالله شدهايد ولى اگر دگرگونى در شما پديد نيامد از آن بىبهره مانديد.
براى مطالعه بيشتر ر. ك منابع اخلاقى:
– گناه شناسى/ محسن قرائتى.
– گناهان كبيره/ شهيد دستغيب.
– شهيد دستغيب، قيامت و قرآن (تفسير سوره طور).
– مقالات، استاد محمد شجاعى.
– ترجمه جامع السعادات، مرحوم نراقى.
– ترجمه الاخلاق، مرحوم شبر.
– نقطه هاى آغاز در اخلاق، مهدوى كنى.
(1) (بحار ج 2 ص 154)
000 (2) (نور (24)، آيه. 31)
000 (3) (همان، آيه. 31)
000 (4) (تحريم (66)، آيه. 8)
000 (5) (مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 6، ص 21
000 (6) (حكمت 417 نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى).
پرسمان