وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

دختری که عاشقش بودم با دیگری ازدواج کرد

0

دختری که عاشقش بودم با دیگری ازدواج کرد

 پرسش 53 . حدود 2سال پيش من عاشق يك دختر شدم (18سالگى) و داشتم اولين عشقم را تجربه مى كردم و مى خواستم تا ابد عاشقش باشم. يك روز به طور اتفاقى كه با مادرم تنها شدم اين موضوع را بروز دادم. مادرم خوشحال شده بود. از ايشان خواستم فقط به خودش بگويد تا ابتدا نظر خودش را بدانم ولى مادرم احتمالا نتوانست با خود او صحبت كند و به مادرش گفته بود. مادرش با دخترش صحبت كرده بود و اين طور به مادرم گفته كه او نيز راضى است. او هم از اخلاقم خوشش آمده بود و گفته بود كه برايش ادب، شخصيت و اخلاق مهم است نه پول و قيافه و يا چيز ديگرى و از من خواسته بود تا در كنكور جزو رتبه هاى خيلى خوب باشم و يك استرس برايم ايجاد شد. كنكور دادم و دانشگاه قبول شدم در اين مدت بالاى 3-4 بار تلفنى صحبت كردم و در آخرين بار از او خواستم كه نبايد به هم وابسته شويم و تلفن نزنيم او هم با رضايت قبول كرد. تا اين كه امسال رفتم خانه و مادرم گفت كه آنها يك خواستگار قبول كردند، دليل آن هم داشتن شغل آن آقا بوده است. در حالى كه آن فرد كاملاً از اوضاع من و آن دختر با خبر بود. به گذشته اش كارى ندارم ولى اميدوارم او را خوشبخت كند از شما مى خواهم مرا راهنمايى كنيد كه دوباره عاشق چه كسى شوم، مشكل كار من كجا بوده است؟

زندگى ما انسان ها همواره داراى فراز و نشيب ها، پيروزى و ناكامى ها و  حوادث تلخ و شيرين است و شايد لذت زندگى نيز به همين مسائل جوراجور و رنگارنگ و تلخ و شيرين باشد. اگر زندگى يكنواخت بود و همه چيز بر وفق مراد، همه ما دچار خستگى، كسالت و دل مردگى مى شديم.

بنابراين برخى ناكامى ها و شكست ها نعمت است و باعث تنوع در زندگى ما و در عين حال موجب تجربه و بيدارى ما مى شود علاوه بر اين كه چه بسا خيلى از چيزها كه ممكن است ما آن را به عنوان شكست تلقى كنيم و براى ما ناخوشايند باشد اما در واقع خير ما در آن بوده است و خداوند نيز به اين حقيقت اشاره مى كند و مى فرمايد: «چه بسا شما از چيزى كراهت داريد ولى خير شما در آن نهفته است و چه بسا از چيزى خوشتان مى آيد ولى چيزى جز، شرّ براى شما در پى نخواهد داشت»[11] و علت اين مطلب نيز بدين خاطر است كه علم ما نسبت به حقايق و حوادث زندگى قاصر است و اين محدوديت علمى موجب مى شود بسيارى از واقعيت ها را خوب درك نكنيم و از تجزيه و تحليل صحيح آنها عاجز باشيم از اين رو نبايد به صورت ظاهرى حوادثى كه در زندگى ما رخ مى دهد فقط توجه كنيم و سطحى نگر باشيم.

يكى ديگر از جنبه هاى مثبت شكست ها اين است كه حداقل به عنوان يك تجربه مى تواند براى ما مفيد باشد و در واقع با بررسى علل آن يك سكوى پرش براى دست يابى به پيروزى هاى بعدى قرار گيرد.

يكى از ويژگى هاى انسان هاى سالم و بهنجار اين است كه خود را در بن بست هاى زندگى قرار نمى دهند و اگر چيزى را از دست دادند براى هميشه ماتم نمى گيرند. آنچه گذشت، گذشته است و نبايد غصه آن را خورد بلكه بايد از  فرصت هاى زمان حال بهترين و بيشترين استفاده را نمود.

ايراد كار شما در آن بوده كه پس از گرفتن نظر مثبت والدين دختر، عقد شرعى ازدواج را جارى نكرده ايد و با هم زن و شوهر نشده ايد. اگر چنين مى كرديد هيچ گاه چنين اتفاقى نمى افتاد. به دليل آنكه ميان شما و دختر خانم مزبور، صيغه عقد ازدواج خوانده نشده بوده، خانواده ايشان به خواستگار جديدى كه به نظرشان مناسب تر از شماست پاسخ مثبت دادند.

توصيه ما اين است كه اگر دخترى را جهت ازدواج، مناسب تشخيص داديد، پس از جلب موافقت دختر و خانواده اش، خطبه عقد ازدواج را جارى كنيد و تا از اين طريق به طور رسمى و شرعى زن و شوهر شويد و ديگر امكان وقوع چنين اتفاقاتى وجود نداشته باشد. به هر حال، اتفاقى است كه افتاده و لازم است با درس گيرى از آن، صفحه ذهن و فكر خود را از آن خالى كنيد و از خدا بخواهيد خداوند بهتر از او را نصيب شما گرداند و اين كار، از خدايى كه بر هر كارى قادر است، كاملاً امكان پذير است و اما براى آن كه در آينده از ازدواجى موفق بهره مند شويد، توصيه مى كنيم مطلب زير را به دقت بخوانيد و در انتخاب همسر به محتواى آن عمل كنيد. يك ازدواج موفق دائرمدار يك سلسله معيارها و همچنين يك سلسله آگاهى ها قبل و بعد از ازدواج مى باشد. اگر انسان بر اساس آگاهى هاى صحيح آن معيارها را در فردى احراز كرد آن گاه اقدام به ازدواج كند.

معمولاً يكى از آسيب ها در ازدواج، عشق و علاقه زود هنگام است كه موجب مى شود انسان نتواند بر اساس آگاهى به معيارهاى صحيح، همسر خود را انتخاب كند. البته خود علاقه يكى از چيزهايى است كه براى اقدام اوليه لازم  است، در غير اين صورت هيچ گاه انگيزه اى ايجاد نمى شود و اقدامى هم صورت نمى گيرد اما اين علاقه نبايد در حدى باشد كه موجب ناديده گرفتن معيارهاى مهم انتخاب همسر شود و بايد با اين گونه علاقه هاى افراطى مقابله كرد تا تعديل شود يا به طور كلى از بين برود. البته نيازهاى عاطفى و غرايز ديگر در ايام جوانى، آدمى را به سوى «دوست داشتن و عشق ورزيدن» سوق مى دهد و اين طبيعى است و كمتر مى توان راهى براى گريز از آن پيدا كرد. آنچه در اين باره اهميت دارد، كنترل احساسات و پيشگيرى از گرفتارى هاى مختلف روحى و جسمى است.

[11]. بقره 2، آيه 216.

  • منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، کتاب پرسش و پاسخ خواستگارى .

حتما بخوانيد

ویژه نامه مشاوره و زندگی دینی

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.