وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

صفات و ویژگی‌های امامان در روایات

0

صفات و ویژگی‌های امامان در روایات

تحليل اوصاف امامان

 

آيا ائمه موجودات فرا انسانى اند؟ آيا بر همه چيز آگاهى دارند و نادانى در هيچ زمينه اى به آنان راه ندارد؟ آيا بر همه چيز ولايت دارند؟ آيا غير از كمالات معنوى، كمالات علمى هم دارند؟ آيا حرام ها در آنان اثر نگذاشته و…، مصاديقى از اين گونه سؤالات و شبهات، در ذهنم تداعى مى كند، كه به دنبال پاسخ آنها هستم؟

 

در باب «امامت» و اوصاف آن، پاسخ را با حديثى از امام رضا عليه السلام آغاز مى كنيم:

«انّ الامامة اَجلُّ قَدرا و اَعظَمُ شأنا مِن اَنْ يَبلغَها الناسُ بعقولِهم اَوْ يَنالُوها بِآرائِهم اَوْ يُقيموا اماما باختيارهم»69؛ «به درستى شأن امامت برتر و بالاتر از آن است كه با عقل و انديشه عادى بتوان شناخت، يا با رأى و نظر مردم آن را به دست آورد و يا به تعيين و انتخاب مردم، آن را تعيين كرد».

زدلبرى نتوان لاف زد به آسانى
هزار نكته در اين كار هست، تا دانى!
به جز شكردهنى، مايه هاست خوبى را
به خاتمى نتوان زد، دم از سليمانى70
كسانى را كه نمى توانيم بشناسيم؛ چگونه مى توانيم توصيف كنيم؟ تنها مى توان دست نياز به كلمات گهربار خود آنان دراز كرد و از خود ايشان استمداد جست.
ساقى بيا كه عشق ندا مى كند بلند
كان كس كه گفت قصه ما، هم زما شنيد71
در عين حال به عنوان مقدمه چندين نكته در اين باره بيان مى شود:

 

يك. مراتب عالم هستى
1-1. جهان هستى داراى مراتب و درجاتى است كه از دو جهت مطرح است: يكى «قوس نزول» و ديگرى «قوس صعود».
در قوس نزول، بعد از مبدأ هستى؛ يعنى، خداوند متعال، عالم عقول و مجردات قرار دارد و سپس جهان مثال يا برزخ و به دنبال آن جهان ماده.
در «قوس صعود» نيز از جهان ماده، به «جهان مثال» مى رسيم و از جهان مثال به «جهان مجردات».72

1-2. در ميان موجودات جهان، تنها انسان است كه مى تواند ميان جهان ماده و جهان مجردات، رابطه و پيوند برقرار سازد. در واقع وجود انسان، رابطه و پل پيوند، ميان تمام عوالم هستى و درجات مختلف آن است. وجود انسان، بستر و موضوع حركت از قوه بى نهايت تا فعليت بى نهايت است؛ از اين رو «قوس صعود» تنها در بستر وجود آدمى ـ از پايين ترين درجه هستى تا به بالاترين درجه آن ـ قابل تحقق است.
1-3. همه اوصاف و آثارى كه ما مى شناسيم، ناشى از وجود است؛ چرا كه در جاى خود ثابت شده، جز وجود هيچ حقيقت اصيل ديگرى منشأ آثار نيست.73

 

1-4. از آنجا كه «وجود» داراى مراتب متعددى است (يعنى، وجود خداوند، مجردات، عالم مثال و عالم مادى)، هر نوعى از انواع مختلف جهان هستى، براساس بهره مندى اش از اين مراتب وجودى، از آثار و لوازم و اوصاف آن نيز بهره مند مى گردد. به بيان ديگر، از آنجا كه همه اوصاف و آثار، برخاسته از ذات وجود است، هر پديده اى به ميزان درجه وجودى خويش، داراى فضايل و كمالات خواهد بود و چون انسان، تنها موجودى است كه به دليل ساختار وجودى اش، مى تواند ميان جهان ماده و جهان مجردات رابطه برقرار سازد؛ تنها موجودى خواهد بود كه مى تواند اوصاف و لوازم و آثار عوالم گوناگون هستى را در خود داشته باشد و آنها را در خويش محقق سازد.74

 

1-5. به دليل آنكه «عالم مجرّدات»، برتر از «عالم مثال» و «عالم مثال» برتر از «عالم مادى» است، اوصاف وجودى اين عوالم نيز برتر از ديگرى مى باشد. از اين رو اگر انسان بتواند استعدادهاى نهفته خود را به فعليت رسانده، از ماده و عالم مثال عبور كند؛ مى تواند به عالم تجرّد راه يافته، از اوصاف و لوازم و آثار وجودى اين مرتبه از هستى بهره مند گردد. اين لوازم فراتر از عالم مثال و ماده است.

1-6. سه مرتبه ياد شده از عالم هستى (يعنى: «عالم تجرد و جبروت» كه عالم بالاتر و نزديك تر به مبدأ متعال است و موجودات آن از مراتب و وجودى بالاتر برخوردارند و «عالم مثال» كه مترتب بر عالم تجرّد و متأخر و نشأت گرفته از آن است و نيز «عالم و نظام مادى» كه عالم شهادت و ناسوت نيز ناميده مى شود و آخرين عالم از عوالم وجود و هستى و نشأت گرفته از عالم مثال و مترتب بر آن است)؛ خود داراى عوالمى هستند كه برخى برتر از بعضى و برخى مترتب بر بعضى ديگر و نشأت گرفته از آن است. از اين رو ـ مثلاً ـ ميان موجودات مجرد ـ بسته به اينكه در چه مرتبه اى از مراتب عالم تجرّد قرار گرفته باشند ـ تفاوت وجود دارد و لذا لوازم و آثار و صفات نيز متفاوت مى گردد.75

 

دو. امام رأس هرم هستى
به اعتقاد ما، امام شخصيتى است كه در رأس هرم هستى كائنات، قرار دارد. او از حيث درجه كمالات وجودى، در برترين نقطه و امير كاروان سير، در قوس نزولى و صعودى وجود است. از آنجا كه از قيود نظام مادى رهيده و تعيّنات عالم مثال را كنار گذاشته است؛ به عالم تجرّد بار يافته و در اين عالم نيز در مرتبه اعلا قرار دارد كه از تمامى موجودات ديگر عالم تجرد، برتر و بالاتر است. از اين رو، از لوازم و آثار و صفات والاترين مرتبه «عالم تجرد» برخوردار است. به بيان ديگر چون وجود آنان، برترين وجود است؛ صفات آنان ـ كه از وجود سرچشمه مى گيرد ـ برترين صفات است. عقل از فهم و درك آن در تحير بوده و هيچ گاه به كنه آن نايل نمى گردد.

 

حضرت رضا عليه السلام در حديث زير به اين حقيقت اشاره فرموده است:
«… در حقيقت جايگاه امامت، جايگاه پيامبران بوده و اين مقام ميراث اوصياى ايشان است… امام همه فضايل و معارف را بى كسب و طلب؛ بلكه با انتخاب و عنايت حق، دارا است. با اين حساب كه را رسد كه امام را بشناسد و بتواند انتخابش كند؟ زهى خيال محال، در اين جايگاه خِرَدْ سرگردان، دلْ بى قرار، انديشه حيران، ديده نارسا، توانا ناتوان، حكيمْ سرگشته، حليمْ كوته دست، اديبْ سرشكسته، خردمندْ بى خبر، شاعرْ بى زبان، اديبْ بى بيان، سخندانْ درمانده كه چه سان مى توان گوشه اى از عزت و ارجمندى مقام امامت و فضيلتى از فضايل بى پايان آن را بيان داشت؟ همگى برآنند كه دست ها از وصف و نشان اين جايگاه رفيع، كوتاه است؛ تا چه رسد به بحث از عمق و باطن آن…».76

 

بر اين اساس، «امام» انسان برتر است؛ نه برتر از انسان؛ چرا كه آنان همچون ديگر انسان ها غذا مى خوردند و براى تأمين معاش، تلاش و كوشش نموده و براى رفع خستگى استراحت مى كردند. با مشاهده حوادث ناگوار و تلخ، ناراحت و آزرده خاطر مى شدند و… اينها همه نشانه بشر بودن امام است. اما از آنجا كه همين انسان، مى تواند ميان «جهان ماده» و «جهان مجردات» پيوند برقرار سازد؛ در نتيجه انسانى است ـ كه در عين انسان بودن ـ خويش را به بالاترين مرتبه از عوالم وجود (عالم تجرد) ـ آن هم در والاترين مرتبه اش ـ متّصل ساخته است. چون امام همانند پيامبر، از درجه وجودى خاصى برخوردار است، بر همه چيز ولايت و به نوعى حاكميت تكوينى بر كائنات دارد.

 

امام صادق عليه السلام در اين زمينه مى فرمايد: «اگر امام در جهان نباشد، جهان براى ساكنان آن، همانند دريا، آرامش نخواهد داشت».77

سير سپهر و دور قمر را چه اختيار
در گردشند بر حسب اختيار دوست78
همچنين لازمه ولايت تكوينى امام، آن است كه بر جريان حوادث و رفتار انسان ها، اشراف و نظارت داشته باشد.
چنان كه حضرت على عليه السلام مى فرمايد: «خداوند ما را پاك و معصوم داشته، گواهش بر آفريدگان و حجتش در روى زمين گردانيد».79

 

69. شرح ابن العربى على صحيح الترمذى، بيروت: دارالفكر.
70. صدرالمتألهين، شرح اصول كافى، انتشارات اسلامى.
71. سعدالدين تفتازانى، شرح المقاصد، تحقيق و تصحيح: دكتر عبدالرحمن عميره، قم: منشورات الشريف الرضى، 1370.
72. شيخ احمد بن زين الدين احسائى، شرح جامعه كبيره، بيروت: دار المفيد، 1999م.
73. داود قيصرى، شرح فصوص الحكم، قم: بوستان كتاب.
74. سيد جلال الدين آشتيانى، شرح مقدمه قيصرى، قم: بوستان كتاب.
75. على بن حميد قريشى، شمس الاخبار المنتقاة من كلام النبى المختار، بيروت: مؤسسه الاعلمى للمطبوعات.
76. جوادى آملى، شميم ولايت، قم: اسراء.
77. على اصغر رضوانى، شيعه شناسى و پاسخ به شبهات، قم: جمكران.
78. ابو عبداللّه محمد بن اسماعيل البخارى، صحيح بخارى، بيروت: دار المعرفه.
79. مسلم بن حجاج القشيرى نيشابورى، صحيح مسلم، بيروت : دار الكتاب العربى.

 

منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، امـام شناسى.

حتما بخوانيد

ویژه نامه امامت پژوهی و فرقه های مذهبی

ویژه نامه اعتقادات و پاسخ به شبهات

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.