وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

ارتداد صحابه بعد از پیامبر در کتاب صحیح بخاری

0

ارتداد صحابه بعد از پیامبر در کتاب صحیح بخاری

فهرست این نوشتار:

سوال: آیا در کتب اهل سنت سندی وجود دارد که حاکی از عدم عدالت صحابه باشد؟ آیا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اشاره ای به ارتداد و گمراهی برخی اصحاب پس از خود کرده بودند؟

پاسخ حجت الاسلام مهدی طاها

اهل سنت ادعا می کنند که صحابه همه عادل هستند و جایگاه همه آنها بهشت است.  قال ابن حزم: الصحابة كلّهم من أهل الجنة قطعا،( الإصابة في تمييز الصحابة،ج1-ص163). اما یا ندیده اند یا نخواسته اند ببینند که اسناد و مدارک صحیحی وجود دارد که صحابه چه در زمان پیامبر گرامی اسلام و چه پس از ایشان بزرگترین جنایات و انحرافات را بوجود آوردند. البته در این میان اصحاب مومن و با تقوا نیز وجود دارد که همواره از مسیر اهل البیت علیهم السلام دفاع می کردند.

غصب خلافت امام علی علیه السلام، ممانعت از نوشتن وصیت نامه در روز های آخر عمر مبارک پیامبر یا تخلف بزرگان صحابه از سپاه اسامه، حمله به بیت فاطمه زهرا و شهادت ایشان،غصب فدک و … تنها گوشه ای از این کارشکنی های اصحاب است.

جالب است بدانید زمانی که پرسیده می شود اینهمه آیات نفاق که در قرآن کریم مطرح می شود برای کدام جامعه است، برای چه کسانی است، آیا این منافقان پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله در زمین گم شدند، یا همانهایی هستند که در جنگ جمل یا صفین مقابل امام علی علیه السلام ایستادند؟!. بر خواننده منصف و به دنبال هدایت روشن است که همه اصحاب عادل و اهل بهشت نیستند. 

شاید این سوال پیش آید که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آیا نتوانست اصحاب را تربیت کنند؟ پاسخ می دهیم، بله توانست و برخی از اصحاب از مومنان و مجاهدان بودند اما برخی جزو منافقان هستند. اگر کسی در زندگی انبیاء گذشته که در قرآن کریم آمده دقت کند متوجه می شود که اهل حق همواره اندک بوده اند.

برای نمونه جناب موسی بن عمران علیه السلام پس از آنهمه تحمل مشقت برای تربیت بنی اسرائیل، و عبور دادن آنها از نیل و نجات دادن آنها، زمانی که می خواهد قوم خود را ترک کند و به کوه طور می رود و بر می گردد می بیند که سامری قومش را به قهقرا و کفر کشانده و  هارون را که جانشین او بوده با ناجوانمردی کنار گذاشته اند و همین مصائب و استضعاف را در حق امیر المومنین علی علیه السلام عده ای پس از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روا داشتند!.

قرآن کریم می فرماید: «وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» الأعراف .150و هنگامی که موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من، بد جانشینانی برایم بودید (و آیین مرا ضایع کردید)! آیا درمورد فرمان پروردگارتان (و تمدید مدّت میعاد او)، عجله نمودید (و زود قضاوت کردید؟!)» سپس الواح را افکند، و سر برادر خود را گرفت (و با عصبانیت) به سوی خود کشید؛ او گفت: «فرزند مادرم! این گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند؛ و نزدیک بود مرا بکشند، پس کاری نکن که دشمنان مرا شماتت کنند و مرا با گروه ستمکاران قرار مده!»

یا در آیه 93 سوره بقره آمده است: «وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَٰقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ ٱلطُّورَ خُذُوا۟ مَآ ءَاتَيْنَٰكُم بِقُوَّةٍۢ وَٱسْمَعُوا۟ ۖ قَالُوا۟ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُوا۟ فِى قُلُوبِهِمُ ٱلْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ ۚ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُم بِهِۦٓ إِيمَٰنُكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ». «و (به یاد آورید) زمانی را که از شما پیمان گرفتیم؛ و کوه طور را بالای سر شما برافراشتیم؛ (و گفتیم:) این دستوراتی را که به شما داده‌ایم محکم بگیرید، و درست بشنوید!» آنها گفتند: «شنیدیم؛ ولی مخالفت کردیم.» و دلهای آنها، بر اثر کفرشان، با محبت گوساله آمیخته شد. بگو: «ایمان شما، چه فرمان بدی به شما می‌دهد، اگر ایمان دارید!».

باید توجه داشت انبیاء علیهم السلام و وجود مبارک پیامبر گرامی اسلام بر اساس قرآن کریم مامور به ابلاغ دعوت و پیام الهی بوده اند، گاهی برخی ایمان می آورند و برخی کفر می ورزند و گاهی عده ای ایمانشان منافقانه بود. آیا کسی می تواند بگوید اینهمه زحمات انبیاء که در قرآن مطرح شده و عده کمی ایمان آوردند، دلیل نقص آنهاست ! العیاذبالله، هرگز، پس اگر عده ای هم از صحابه پس از رسول الله از ایمان برگردند دلیلی بر نقص رسول الله نیست. در مقابل شاهدیم که روز به روز به جمعیت مسلمانان واقعی و پیروان اهل البیت علیهمم السلام که دعوت پیامبر را شنیدند و اطاعت کردند افزوده می شود پس دعوت رسول خدا را نباید فقط محدود به همان سالها کرد امروز هم دعوت ایشان ادامه دارد.

روایت بخاری از ارتداد اصحاب (معروف به حدیث ارتداد)

کتاب بخاری از معتبرترین کتب اهل سنت است و تمام اسناد آن را صحیح می دانند. جناب امام بخاری روایتی را نقل می کند که ثابت می کند پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چه گذشت و واقعیت چیست:

6576 – وحَدَّثَنِي عَمْرُو بْنُ عَلِيٍّ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنِ المُغِيرَةِ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا وَائِلٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: ” أَنَا فَرَطُكُمْ عَلَى الحَوْضِ، وَلَيُرْفَعَنَّ مَعِي رِجَالٌ مِنْكُمْ ثُمَّ لَيُخْتَلَجُنَّ دُونِي، فَأَقُولُ: يَا رَبِّ أَصْحَابِي، فَيُقَالُ: إِنَّكَ لاَ تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ[1] “.

عنوان الكتاب: صحيح البخاري (ط. دار ابن كثير)،  كتاب الرقاق » باب في الحوض،ص1632، المؤلف: محمد بن إسماعيل البخاري أبو عبد الله، الناشر: دار ابن كثير – دمشق بيروت،سنة النشر: 1423 – 2002، عدد المجلدات: 1

ابن مسعود نقل می کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: من پیش رونده شما بر سر حوض هستم و مردانی از شما در جلوی من آورده می شوند، سپس کشانیده شده از من دور می شوند، من می گویم: ای پروردگار من، اصحابم؟![آنها را کجا می برند]

پس گفته می شود«همانا تو نمی دانی که پس از تو چه بدعت هایی پدید آوردند».

نکات:

[1]-دکتر مصطفی عطا از شارحان معروف بخاری در پاورقی در باره (ما أحدثوا) می نویسد منظور:  «(ما أحدثوا): من بدعة وفتنة ومعصية». یعنی پس از پیامبر اصحاب بدعت و فتنه و گناه و معصیت ایجاد کردند!.

الكتاب:صحيح البخاري،ج8- 119- المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي،المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر،الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي)،الطبعة: الأولى، 1422هـ،عدد الأجزاء: 9

[2]- اگر با نرم افزار های کتب اهل سنت عبارت« لا تدري ما أحدثوا بعدك» را جستجو کنید و اسناد آن را در کتب معتبر ببیند یقین می کند که این قسمت و این احادیث متواتر هستند، و پیامبر بارها هشدار داده اند از آنچه پس از خویش توسط اصحاب از بدعتها پدید می آید.  

[3]- امام بدر الدین عینی می نویسد:

 قوله : ( ما أحدثوا بعدك ! ) أي : من المعاصي الموجبة الحرمان الشرب من الحوض . اینکه به پیامبر فرمودند: پس از تو بدعتهای جدیدی را ایجاد می کنند منظور گناهانی است که سبب می شود آنها از آشامیدن حوض محروم شوند.

عمدة القاري – العيني – ج 23 ص 140

 

6582 – حَدَّثَنَا مُسْلِمُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، حَدَّثَنَا وُهَيْبٌ، حَدَّثَنَا عَبْدُ العَزِيزِ، عَنْ أَنَسٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: ” لَيَرِدَنَّ عَلَيَّ نَاسٌ مِنْ أَصْحَابِي الحَوْضَ، حَتَّى عَرَفْتُهُمْ اخْتُلِجُوا دُونِي، فَأَقُولُ: أَصْحَابِي، فَيَقُولُ: لاَ تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ

عنوان الكتاب: صحيح البخاري (ط. دار ابن كثير)،  كتاب الرقاق » باب في الحوض،ص1632، المؤلف: محمد بن إسماعيل البخاري أبو عبد الله، الناشر: دار ابن كثير – دمشق بيروت،سنة النشر: 1423 – 2002، عدد المجلدات: 1

انس روایت می کند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: کسانی از اصحاب من بر سر حوض نزد من می آیند تا آنکه آنان را می شناسم. آنگاه از من دور کرده می شوند. من می گویم: اصحاب من هستند؟! گفته می شود: تو نمی دانی که پس از تو چه بدعتهایی پدید آورده اند!

[1]-دکتر مصطفی عطا از شارحان بخاری می نویسد: (أصحابي) أي ممن كان يصاحبني. منظوراز اصحابی در حدیث کسانی هستند که با من پیغمبر مصاحبت داشته اند.

الكتاب:صحيح البخاري،ج8- 120- المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي،المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر،الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي)،الطبعة: الأولى، 1422هـ،عدد الأجزاء: 9

ما احدثوا بعدك
ما احدثوا بعدك

 

6583 – حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ أَبِي مَرْيَمَ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُطَرِّفٍ، حَدَّثَنِي أَبُو حَازِمٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِنِّي فَرَطُكُمْ عَلَى الحَوْضِ، مَنْ مَرَّ عَلَيَّ شَرِبَ، وَمَنْ شَرِبَ لَمْ يَظْمَأْ أَبَدًا، لَيَرِدَنَّ عَلَيَّ أَقْوَامٌ أَعْرِفُهُمْ وَيَعْرِفُونِي، ثُمَّ يُحَالُ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ»

6584 – قَالَ أَبُو حَازِمٍ: فَسَمِعَنِي النُّعْمَانُ بْنُ أَبِي عَيَّاشٍ، فَقَالَ: هَكَذَا سَمِعْتَ مِنْ سَهْلٍ؟ فَقُلْتُ: نَعَمْ، فَقَالَ: أَشْهَدُ عَلَى أَبِي سَعِيدٍ الخُدْرِيِّ، لَسَمِعْتُهُ وَهُوَ يَزِيدُ فِيهَا: ” فَأَقُولُ إِنَّهُمْ مِنِّي، فَيُقَالُ: إِنَّكَ لاَ تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ، فَأَقُولُ: سُحْقًا سُحْقًا لِمَنْ غَيَّرَ بَعْدِي ” وَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: سُحْقًا: بُعْدًا يُقَالُ: {سَحِيقٌ} [الحج: 31]: بَعِيدٌ، سَحَقَهُ وَأَسْحَقَهُ أَبْعَدَهُ.

عنوان الكتاب: صحيح البخاري (ط. دار ابن كثير)،  كتاب الرقاق » باب في الحوض،ص1633، المؤلف: محمد بن إسماعيل البخاري أبو عبد الله، الناشر: دار ابن كثير – دمشق بيروت،سنة النشر: 1423 – 2002، عدد المجلدات: 1

ترجمه اهل سنت[1]:از سهل بن سعد روایت است که گفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «همانا من پیشرونده شما بر سر حوض هستم. کسی که بر من بگذرد، از آن بنوشد و کسی که از آن بنوشد، هرگز تشنه نشود. گروههایی بر من وارد می شوند که آنها رامی شناسم و آنها مرا می شناسند، سپس میان من و ایشان حایلی پدید می آید».

ابوحازم گفت: نعمان بن ابی عیاش از من شنید و گفت:آیا تو از سهل همچنین شنیده ای؟ گفتم: آری. گفت: من بر ابو سعید خدری گواهی می دهم که از وی شنیده ام که او در آن می افزود(که آن حضرت فرموده است:) «من می گویم همانا ایشان اصحاب منند، سپس گفته می شود: همانا تو نمی دانی که پس از تو چه پدید آورده اند، من می گویم: سحقا، سحقا، (دور کنید دور کنید) آنانی را که پس از من (در دین) تغییر آورده اند».

ابن عباس گفته است: «سحقا»(الملک:11) یعنی دور کردن. گفته می شود:«سحیق» [الحج:31] یعنی دور.

منبع: ترجمه صحیح بخاری،جلد7، ص104 و 105-مترجم:عبدالعلی نور احراری،چاپ شیخ الاسلام احمد جام،سال 91.

[1]. متاسفانه برخی از عزیزانی که اهل توجیه و تاویل هستند و به تعبیر قرآن کریم مرض قلبی و روحی دارند، زمانی که ترجمه کرده بودیم، بهانه گرفته بودند که ترجمه شیعه هست و قبول نداریم!، لذا ما ترجمه یکی از علمای اهل سنت را در اینجا به عینه نوشته ایم، تا بهانه های کودکانه این آقایان از میان برود!.

امام بدر الدین عینی می نویسد:

«فأقول إلى قوله وقال ابن عباس قوله ‘ سحقا ‘ أي بُعدا وكرر للتأكيد وهو نصب على المصدر وهذا مشعر بأنهم مرتدون عن الدين». این تکرار «سحقا»«سحقا» نشان دهنده آن است که این افراد مرتد از دین هستند.

عمدة القاري – العيني – ج 23 ص 141

ارتداد اصحاب

ارتداد اصحاب

 

6585 – وَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ شَبِيبِ بْنِ سَعِيدٍ الحَبَطِيُّ، حَدَّثَنَا أَبِي، عَنْ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ شِهَابٍ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ المُسَيِّبِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ: أَنَّهُ كَانَ يُحَدِّثُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: ” يَرِدُ عَلَيَّ يَوْمَ القِيَامَةِ رَهْطٌ مِنْ أَصْحَابِي، فَيُحَلَّئُونَ عَنِ الحَوْضِ، فَأَقُولُ: يَا رَبِّ أَصْحَابِي، فَيَقُولُ: إِنَّكَ لاَ عِلْمَ لَكَ بِمَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ، إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ القَهْقَرَى

عنوان الكتاب: صحيح البخاري (ط. دار ابن كثير)،  كتاب الرقاق » باب في الحوض،ص1633، المؤلف: محمد بن إسماعيل البخاري أبو عبد الله، الناشر: دار ابن كثير – دمشق بيروت،سنة النشر: 1423 – 2002، عدد المجلدات: 1

ترجمه اهل سنت: از ابوهریره روایت است که وی حدیث می کرد که همانا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«گروهی از اصحاب من در روز قیامت نزد من می آیند،«فَيُحَلَّئُونَ عَنِ الحَوْضِ» ایشان از حوض دور ساخته می شوند. من می گویم: ای پروردگار من: از اصحاب من اند. گفته می شود: همانا تو بدانچه ایشان پس از تو پدید آورده اند معلومات نداری. همانا اینها (از دین خود) برگشتند، و به عقب شان برگشت نمودند».

منبع: ترجمه صحیح بخاری،جلد7، ص105-مترجم:عبدالعلی نور احراری،چاپ شیخ الاسلام احمد جام،سال 91.

قرآن کریم می فرماید:

 إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ (سوره محمد/ 25)

کسانی که بعد از روشن شدن هدایت برای آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است!.

6586 – حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ صَالِحٍ، حَدَّثَنَا ابْنُ وَهْبٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِي يُونُسُ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، عَنِ ابْنِ المُسَيِّبِ، أَنَّهُ كَانَ يُحَدِّثُ، عَنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: ” يَرِدُ عَلَى الحَوْضِ رِجَالٌ مِنْ أَصْحَابِي، فَيُحَلَّئُونَ عَنْهُ، فَأَقُولُ: يَا رَبِّ أَصْحَابِي، فَيَقُولُ: إِنَّكَ لاَ عِلْمَ لَكَ بِمَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ، إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ القَهْقَرَى

عنوان الكتاب: صحيح البخاري (ط. دار ابن كثير)،  كتاب الرقاق » باب في الحوض،ص1633، المؤلف: محمد بن إسماعيل البخاري أبو عبد الله، الناشر: دار ابن كثير – دمشق بيروت،سنة النشر: 1423 – 2002، عدد المجلدات: 1

ترجمه اهل سنت: از ابن مسیب روایت است که همانا وی از اصحاب پیامبر صلی اله علیه و سلم روایت می کرد که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:«مردانی از اصحاب من بر سر حوض وارد می شوند«فَيُحَلَّئُونَ عَنْهُ» از آنجا منع کرده می شوند. من می گویم: ای پروردگار من: اصحاب منند. گفته می شود: همانا تو بدانچه ایشان پس از تو پدید آورده اند آگهی نداری، همانا اینها برگشتند و برگشت قهقرایی نمودند».

منبع: ترجمه صحیح بخاری،جلد7، ص105 و 106-مترجم:عبدالعلی نور احراری،چاپ شیخ الاسلام احمد جام،سال 91.

ارتداد اصحاب
ارتداد اصحاب

 

 

6587 -حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْمُنْذِرِ الْحِزَامِيُّ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فُلَيْحٍ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنِي هِلَالُ بْنُ عَلِيٍّ عَنْ عَطَاءِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ : بَيْنَا أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ فَقُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ وَمَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ قُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ مَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى فَلَا أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ.

عنوان الكتاب: صحيح البخاري (ط. دار ابن كثير)،  كتاب الرقاق » باب في الحوض،ص1633، المؤلف: محمد بن إسماعيل البخاري أبو عبد الله، الناشر: دار ابن كثير – دمشق بيروت،سنة النشر: 1423 – 2002، عدد المجلدات: 1

 

رسول الله (صلي الله عليه و سلم) مي فرمايد:

[در قيامت و در کنار حوض کوثر] در حالی که من ایستاده ام، گروهی [(1)] را می بینم، تا آنکه آنان را می شناسم. مردی از میان من و ایشان خارج می شود، و [به آنها] می گوید: بیایید [مانع آمدن اصحاب به سمت من وحوض می شود!].

من می گویم کجا [آنها را می برید]؟

میگوید: به خدا قسم به سمت آتش جهنم!.

می پرسم: اینها چه کرده اند؟

می گوید: این جماعت [صحابه] پس از تو مرتد شده اند! و به صورت قههری پشت گردانیده اند [یعنی به جاهلیت برگشته اند].

ناگاه گروه دیگری را می بینم، به گونه ای که آنها را می شناسم، مردی از بین من و آنها خارج می شود، به آنها می گوید: بیایید. می پرسم به کجا؟. پاسخ می دهد به خدا قسم به سمت جهنم!. می پرسم اینها چه کرده اند؟

پاسخ می دهد: اینها پس از تو مرتد شده اند و به قهقری و پشت [یعنی جاهلیت و قبل از اسلام] برگشته اند. من ندیدم کسی از آنها نجات یابد [اکثر اصحاب را به سمت جهنم می برند] مگر مثل تعداد شتران اندكي كه از گله جدا شده و سرگردان در بيابان مي شوند [این تعداد اندک نجات می یابند و وارد بهشت می شوند].

[1]- مجموعه روایات قبلی و بعدی که در همین باب کتاب بخاری آمده است و سایر روایات اهل سنت صراحت دارد که منظور از بسیاری افرادی که وارد جهنم می شوند و از حوض طرد شده اند «صحابه» می باشند.

 

ارتداد اصحاب
ارتداد اصحاب

6593 – حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ أَبِي مَرْيَمَ، عَنْ نَافِعِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: حَدَّثَنِي ابْنُ أَبِي مُلَيْكَةَ، عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ أَبِي بَكْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَتْ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: ” إِنِّي عَلَى الحَوْضِ حَتَّى أَنْظُرَ مَنْ يَرِدُ عَلَيَّ مِنْكُمْ، وَسَيُؤْخَذُ نَاسٌ دُونِي، فَأَقُولُ: يَا رَبِّ مِنِّي وَمِنْ أُمَّتِي، فَيُقَالُ: هَلْ شَعَرْتَ مَا عَمِلُوا بَعْدَكَ، وَاللَّهِ مَا بَرِحُوا يَرْجِعُونَ عَلَى أَعْقَابِهِمْ ” فَكَانَ ابْنُ أَبِي مُلَيْكَةَ [ص:122]، يَقُولُ: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِكَ أَنْ نَرْجِعَ عَلَى أَعْقَابِنَا، أَوْ نُفْتَنَ عَنْ دِينِنَا» {أَعْقَابِكُمْ تَنْكِصُونَ} [المؤمنون: 66]: «تَرْجِعُونَ عَلَى العَقِبِ»

عنوان الكتاب: صحيح البخاري (ط. دار ابن كثير)،  كتاب الرقاق » باب في الحوض،ص1634، المؤلف: محمد بن إسماعيل البخاري أبو عبد الله، الناشر: دار ابن كثير – دمشق بيروت،سنة النشر: 1423 – 2002، عدد المجلدات: 1

 اسماء بنت ابی بکر گفته: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «همانا منر بر سر حوض هستم تا آنکه کسی از شما که نزد من می آید می بینم و بعضی مردم از من دور ساخته می شوند. من می گویم: ای پروردگار، آنها از منند و از امت منند. گفته کی شود:آیا دانسته ای که آنها پس از تو چه کار کرده اند، به خدا سوگندکه آنها آن راهی را که رفته اند پیوسته به پاشنه های خود برگشته اند». و ابن ملیکه می گفت: بارالها، همانا ما از برگشتن به پاشنه های خود، به تو پناه می جوییم، یا اینکه در دین خود به فتنه بیفتیم. {أَعْقَابِكُمْ تَنْكِصُونَ} [المؤمنون: 66] به عقب بر می گردید.

بر گشت برخی اصحاب به افکار جاهلیت به صورت قهقری

همانطور که از روایات قبل در صحیح بخاری دیدید به وضوح بحث ارتداد عده ای از اصحاب مطرح شده است. مثلا در حدیث  6586  آمده است: أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: ” يَرِدُ عَلَى الحَوْضِ رِجَالٌ مِنْ أَصْحَابِي، فَيُحَلَّئُونَ عَنْهُ، فَأَقُولُ: يَا رَبِّ أَصْحَابِي، فَيَقُولُ: إِنَّكَ لاَ عِلْمَ لَكَ بِمَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ، إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ القَهْقَرَى

عنوان الكتاب: صحيح البخاري (ط. دار ابن كثير)،  كتاب الرقاق » باب في الحوض،ص1633، المؤلف: محمد بن إسماعيل البخاري أبو عبد الله، الناشر: دار ابن كثير – دمشق بيروت،سنة النشر: 1423 – 2002، عدد المجلدات: 1

 پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:«مردانی از اصحاب من بر سر حوض وارد می شوند«فَيُحَلَّئُونَ عَنْهُ» از آنجا منع کرده می شوند. من می گویم: ای پروردگار من: اصحاب منند. گفته می شود: همانا تو بدانچه ایشان پس از تو پدید آورده اند آگهی نداری، همانا اینها برگشتند و برگشت قهقرایی نمودند».

به تعبیر ابن حجر در برخی از این روایات آمده«إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى»، در برخی آمده «إِنَّكَ لَا عِلْمَ لَكَ بِمَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ فَيُقَالُ إِنَّهُمْ قَدْ بَدَّلُوا بَعْدَكَ فَأَقُولُ سُحْقًا سُحْقًا أَيْ بُعْدًا بُعْدًا وَالتَّأْكِيدُ لِلْمُبَالَغَةِ» و در حدیث أَبِي سَعِيدٍ فِي بَابِ صِفَةِ النَّارِ أَيْضًا فَيُقَالُ إِنَّكَ لَا تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ فَأَقُولُ سُحْقًا سُحْقًا لِمَنْ غَيَّرَ بَعْدِي و در روایت دیگر آمده «فَلَا أَرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»

الكتاب: فتح الباري شرح صحيح البخاري،ج11، ص385، المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي،الناشر: دار المعرفة – بيروت، 1379،رقم كتبه وأبوابه وأحاديثه: محمد فؤاد عبد الباقي،قام بإخراجه وصححه وأشرف على طبعه: محب الدين الخطيب،عليه تعليقات العلامة: عبد العزيز بن عبد الله بن باز
عدد الأجزاء: 13.

اگر خواننده خوب به روایات دقت کند این روایات اشاره به ارتداد اصحاب می کند و برگشت قهقرایی به عقب و جاهلیت، در برخی اشاره می کند که دین را تبدیل کردند و تغییر دادند با بدعتها!، در برخی دیگر اشاره می کند که تغییرات در دین ایجاد کردند، و در روایت دیگر اشاره می کند که عده کمی از اصحاب نجات می یابند و بقیه درآتش جهنم هستند بخاطر این بدعت ها و خیانتهایی که در دین کرده اند!.

امام بدرالدین عیننی در شرح معروف خود می نگارد:

«…لِأَن ظَاهر الإرتداد يَقْتَضِي الْكفْر لقَوْله تَعَالَى: {أَفَإِن مَاتَ أَو قتل انقلبتم على أعقابكم} (آل عمرَان: 441) . أَي: رجعتم إِلَى الْكفْر والتنازع، وَلِهَذَا قَالَ: بعدا لَهُم وَسُحْقًا…».

الكتاب: عمدة القاري شرح صحيح البخاري،ج15- ص243،المؤلف: أبو محمد محمود بن أحمد بن موسى بن أحمد بن حسين الغيتابى الحنفى بدر الدين العينى (المتوفى: 855هـ)،الناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.

ظاهر ارتداد مقتضی کفر است به استناد قول خدای متعال در قرآن کریم که می فرماید:«وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌۭ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ ٱلرُّسُلُ ۚ أَفَإِي۟ن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ ٱنقَلَبْتُمْ عَلَىٰٓ أَعْقَٰبِكُمْ ۚ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ ٱللَّهَ شَيْـًۭٔا ۗ وَسَيَجْزِى ٱللَّهُ ٱلشَّٰكِرِينَـ». محمد (ص) فقط فرستاده خداست؛ و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمی‌گردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضرری نمی‌زند؛ و خداوند بزودی شاکران (و استقامت‌کنندگان) را پاداش خواهد داد.» معنی «انقلبتم على أعقابكم» یعنی رجوع به کفر و تنازع است از همین رو شاهدیم که در روایت قبل بخاری پیامبر به این اصحاب مرتد می گوید دور شوید از من!، چون آنها مرتد شده اند.

 

برگشت به قهقری کنایه از آن است که پس از رحلت پیامبر عده ای از اصحاب مرتد و کافر شدند هر چند که در ظاهر به صورت منافقانه مسلمانی خویش را حفظ می کردند، و به همان افکار جاهلی و قبیله ای قبل از اسلام روی آوردند به گونه ای که در آن جاهلیت به صورت قهقرایی سقوط کردند و به قعر جهنم پیش می روند.

از عوامل مهم برگشت و ارتداد اصحاب فراموش کردن دستورات نبی مکرم اسلام درباره خلافت امیر المومنین علی علیه السلام است که پیامبر در غدیر و جاهای زیادی آن را ابلاغ فرمودند اما متاسفانه شاهدیم، هوی نفس و قدرت طلبی و کینه با علی علیه السلام آنها را به مخالفت با دستور پیامبر واداشت. حتی زمانی که پیامبر زنده بودند شواهد تاریخی فراوانی هست که  اصحاب با ایشان مخالفت ورزیدند، مثلا در روزهای آخر عمر پیامبر که ایشان درخواست قلم و دوات کردند تا چیزی بنویسند تا امت گمراه نشوند، شما برخورد بی ادبانه عمربن خطاب را که در صحیح بخاری و مسلم آمده است را ببینید، این جریان به حدیث قرطاس معروف است و ما در نوشتاری مستقل بدان پرداخته ایم که بسیاری از حقایق تاریخی و کارشکنی ها را می توان از آن فهمید. [توصیه می کنیم در تکمیل این نوشتار از اینجا کلیک کنید و درباره حدیث قرطاس مطالعه نمایید].

بحث ارتداد اصحاب در سایر کتب اهل سنت

بحث ارتداد اصحاب در سایر کتب اهل سنت مثل صحیح مسلم آمده است و متواتر می باشد. امام احمد حنبل روایت می کند:

20494 – حَدَّثَنَا عَفَّانُ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ زَيْدٍ، عَنِ الْحَسَنِ، عَنْ أَبِي بَكَرَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: ” لَيَرِدَنَّ عَلَيَّ الْحَوْضَ رِجَالٌ مِمَّنْ صَحِبَنِي وَرَآنِي، حَتَّى إِذَا رُفِعُوا إِلَيَّ وَرَأَيْتُهُمْ اخْتُلِجُوا دُونِي، فَلَأَقُولَنَّ رَبِّ أَصْحَابِي أَصْحَابِي، فَيُقَالُ: إِنَّكَ لَا تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ “

الكتاب: مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ج34-ص133- المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)،المحقق: شعيب الأرنؤوط – عادل مرشد، وآخرون،إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن التركي،الناشر: مؤسسة الرسالة،الطبعة: الأولى، 1421 هـ – 2001 م

مردانی از کنار حوض عبور داده می شوند که مصاحب و صحابی من بوده اند و مرا دیده اند، تا آنکه به سمت من می آیندو آنان را می بینم. آنگاه از من دور کرده می شوند. می گویم خدایا، اصحاب من هستند، اصحاب من هستند!. خطاب می آید تو نمی دانی که پس از تو چه بدعتهایی را ایجاد کردند!.

ابن حجر عسقلانی که رجال شناس معروف اهل سنت است به اعتبار حدیث اذعان می کند و می نویسد:

وَلِأَحْمَدَ وَالطَّبَرَانِيِّ مِنْ حَدِيثِ أَبِي بَكْرَةَ رَفَعَهُ لَيَرِدَنَّ عَلَى الْحَوْضِ رِجَالٌ مِمَّنْ صَحِبَنِي وَرَآنِي وَسَنَدُهُ حَسَنٌ.

الكتاب: فتح الباري شرح صحيح البخاري،ج11- ص385، المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي،الناشر: دار المعرفة – بيروت، 1379،رقم كتبه وأبوابه وأحاديثه: محمد فؤاد عبد الباقي،قام بإخراجه وصححه وأشرف على طبعه: محب الدين الخطيب،عليه تعليقات العلامة: عبد العزيز بن عبد الله بن باز
عدد الأجزاء: 13

آنچه که گذشت گوشه ای از این اسناد بود و پژوهشکر محترم می تواند مستقل به این موضوع بپردازد و همین اندازه که در این مجال برای شما مطرح شد جای هیچ شک و شبهه ای برای انسان فهیم و آزاد اندیش مومن باقی نمی گذارد که تمام اصحاب عادل نیستند و تاریخ هم ثابت می کند که التزام به عدالت تمام صحابه امری بی اساس است و فقط نقشه ایست برای اینکه دژی بسازند تا مسلمانان وارد تحقیق و بررسی کتب تاریخی و حدیثی و پیگیری واقعیت ها نشوند. با تحقیق و بررسی های مداوم می توانید این انحرافات را به وضوح در تاریخ توسط علماء سوء ببینید، آنهایی که با توجیه و تاویل حقایق را برای عوام مردم پوشاندند. اما امروزه در عصر ارتباطات شما به راحتی می توانید اسناد تاریخی را ببینید و بخوانید و واقعیت ها را متوجه شوید.

گفتار پیامبر درباره 12 منافق در بین اصحاب در کتاب صحیح مسلم

(2779) حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، حَدَّثَنَا أَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ بْنُ الْحَجَّاجِ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ أَبِي نَضْرَةَ، عَنْ قَيْسٍ، قَالَ: قُلْتُ لِعَمَّارٍ: أَرَأَيْتُمْ صَنِيعَكُمْ هَذَا الَّذِي صَنَعْتُمْ فِي أَمْرِ عَلِيٍّ، أَرَأْيًا رَأَيْتُمُوهُ أَوْ شَيْئًا عَهِدَهُ إِلَيْكُمْ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؟ فَقَالَ: مَا عَهِدَ إِلَيْنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ شَيْئًا لَمْ يَعْهَدْهُ إِلَى النَّاسِ كَافَّةً، وَلَكِنْ حُذَيْفَةُ أَخْبَرَنِي عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «فِي أَصْحَابِي اثْنَا عَشَرَ مُنَافِقًا، فِيهِمْ ثَمَانِيَةٌ لَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ، ثَمَانِيَةٌ مِنْهُمْ تَكْفِيكَهُمُ الدُّبَيْلَةُ وَأَرْبَعَةٌ» لَمْ أَحْفَظْ مَا قَالَ شُعْبَةُ فِيهِمْ.

الكتاب: صحيح مسلم (ط. طيبة)، المؤلف: مسلم بن حجاج، ص 1282- المحقق: نظر بن محمد الفاريابي أبو قتيبة، الناشر: دار طيبة، سنة النشر: 1427 – 2006، عدد المجلدات: 2

به عمار گفتم:به من خبر دهیددر مورد کاری که در مورد علی انجام دادید، آیا نظر و دیدگاه خودتان بود یا این که امری بود از جانب رسول خدا که شما را به آن مختص گردانیده بود. گفت: پیامبر چیزی را به ما نگفته که به مردم نگفته باشد، بلکه حذیفه  به من خبر دادکه پیامبر فرمود:

در میان اصحاب من دوازده منافق هستند، در میان این دوازده تن، هشت تن از آنان داخل بهشت نمی شوند، مگر این که شتر از سوراخ سوزن خیاطی بگذرد.

هشت تن از آنان در یک قبر جمع شده و پوشانیده می شوند و چهار تن دیگر را، آن چه شعبه گفته است به خاطر ندارم. 

نکنه: اگر قرار باشد تمام اصحاب عادل باشند لازم می آید منافقین و منحرفین از اصحاب وارد بهشت بشوند و بدیهی است که منافقین جایگاهشان جهنم است.

منافقین در میان اصحاب
منافقین در میان اصحاب

خبر صحابی که تحت شجر بیعت کرده بود از بدعتهاو فتنه های اصحاب!

در کتاب صحیح بخاری آمده است:

4170 – حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِشْكَابَ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فُضَيْلٍ، عَنِ العَلاَءِ بْنِ المُسَيِّبِ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: لَقِيتُ البَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، فَقُلْتُ: ” طُوبَى لَكَ، صَحِبْتَ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَبَايَعْتَهُ تَحْتَ الشَّجَرَةِ، فَقَالَ: يَا ابْنَ أَخِي، إِنَّكَ لاَ تَدْرِي مَا أَحْدَثْنَا بَعْدَهُ “

عنوان الكتاب: صحيح البخاري (ط. دار ابن كثير)،ص1025، المؤلف: محمد بن إسماعيل البخاري أبو عبد الله، الناشر: دار ابن كثير – دمشق بيروت،سنة النشر: 1423 – 2002، عدد المجلدات: 1

از ” علاء ابن مصيب ” از پدرش روايت شده كه گفت ” براء بن عازب ” را ديدم و به او گفتم خوشا به حالت ! با پيامبر بودى و با او مصاحبت داشتی و با ایشان زیر درخت بیعت کردی، پس گفت : اى پسر برادر ! تو نمى دانى بعد از او چه كرديم . کنایه از ایتکه ما اصحاب چه بدعتها و فتنه هایی را که پس از پیامبر ایجاد نکردیم!.

[1]-دکتر مصطفی عطا از شارحان بخاری می نویسد: (ما أحدثنا) ما جرى من الفتن. (بعده) أي بعد النبي صلى الله عليه وسلم. یعنی آنچه از فتنه ها که ما اصحاب پس از پیامبر ایجاد کردیم.

الكتاب:صحيح البخاري،ج5- 125- المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي،المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر،الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي)،الطبعة: الأولى، 1422هـ،عدد الأجزاء: 9

 بیعت تحت‌الشجره
بیعت تحت‌الشجره

آیا قبیله کنده (اصحاب رده) مرتد شدند؟!

برخی از جاهل ها که آشنایی با تاریخ ندارند، و انگار اصلا اینهمه سند را در کتاب صحیح بخاری ندیده اند که پیامبر به اصحاب هشدار می دهد، با ناباوری تمام سعی می کنند این احادیث ارتداد صحابه را به یکی دو واقعه محدود کنند و واقعیت ها تاریخی را بپوشانند.

این عده تلاش کرده اند که با تفسیر اهل ارتداد به اهل رده هم این حدیث را تفسیر کنندو هم قتل عام مسلمانان را بدست ابوبکر توجیه کنند،! و این درحالی است که قبیله کنده هیچگاه مردتد نشدند، و هیچ سند صحیحی در دست نیست تا نشان دهنده ارتداد آنها باشد، آنچه که هست آنها فقط زکات را به ابوبکر ندادند.

حال باید پرسید اگر کسی زکات ندهد آیا حکمش  اعدام است؟!

به چه جرمی این بیگناهان را کشتند؟!.

در روایات بخاری آمده  «ما أحدثوا بعدك»یعنی ویژگی اصلی این افراد پس از پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم این است که بدعتهای زیادی را ایجاد می کنند، آیا قبیله کنده بدعتی ایجاد کرد؟! آیا اگر کسی بگوید ما زکات را به پیامبر می دهیم، اما به ابوبکر که یک خلیفه خود خوانده است نمی دهیم، این بدعت است؟! اهل سنت که می گویند هیچ دلیلی برای جانشینی ابوبکر در مورد پیامبر نیست، پس لطفا بگویند به چه حقی ابوبکر دستور به قتل عام این مسلمانان داد، ایا اگر یک سنی زکات ندهد، باید او را کشت!، پس چطور راضی هستن که کار ابوبکر را توجیه کنند. در متون تاریخی آمده این مسلمانان اهل نماز بودند (يقرون بالصلاة) و مرتد نشده بودند و هیچ دلیلی هم نداریم که باید از ابوبکر تبعیت کنند!، و هیچ دلیلی و مجوزی برای ابوبکر نبوده که دستور قتل آنها را صادر کند، تا جایی که در نقلهای تاریخی مشهور است آقای خالد بن ولید مالک بن نویره را کشت و همان شب با زن او زنا کرد و زمانی که خبر به ابوبکر رسید هیچگاه حد الهی را بر او جاری نساخت.[درباره اصحاب رده در نوشتاری مستقل بحث کرده ایم، از اینجا کلیک کنید و در تکمیل بحث حتما بخوانید].

ما شاهدیم پس از پیامبر بدعتهای زیادی رخ داد، خلافت را از علی بن ابی طالب غصب کردند، فدک را که در تملیک حضرت زهرا بود دزدیدند و گرفتند، به خانه ایشان حمله کردند  با آسیب هایی که به ایشان زدند او را مجروح و سپس شهید کردند. بر خلاف سنت پیامبر نماز تراویح و بسیاری از چیزها را تغییر داند که انشاالله در نوشتاری جداگانه بدان خواهیم پرداخت. اما برای نمونه نماز تراویح که در زمان پیامبر فرادا بود به دستور عمر بن خطاب به صورت جماعت خوانده شد!، جالب است با این حال شاهدیم اهل تراویح به جماعت خود را اهل سنت رسول خدا می دانند اما اگر نیک بنگرند خواهند دید پیرو سنت عمربن خطاب هستند!.[ از اینجا کلیک کنید و نظر علمای اهل سنت همراه با اسناد مربوط به بدعت بودن نماز تراویح را بخوانید].

اعتراف عمر بن خطاب در روزهای پایانی عمرش!

بخاری ار روز های آخر عمر عمر اینگونه یاد می کند:

3692 – حَدَّثَنَا الصَّلْتُ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، حَدَّثَنَا أَيُّوبُ، عَنِ ابْنِ أَبِي مُلَيْكَةَ، عَنِ المِسْوَرِ بْنِ مَخْرَمَةَ، قَالَ: لَمَّا طُعِنَ عُمَرُ جَعَلَ يَأْلَمُ، فَقَالَ لَهُ ابْنُ عَبَّاسٍ وَكَأَنَّهُ يُجَزِّعُهُ: يَا أَمِيرَ المُؤْمِنِينَ، وَلَئِنْ كَانَ ذَاكَ، لَقَدْ صَحِبْتَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَأَحْسَنْتَ صُحْبَتَهُ، ثُمَّ فَارَقْتَهُ وَهُوَ عَنْكَ رَاضٍ، ثُمَّ صَحِبْتَ أَبَا بَكْرٍ فَأَحْسَنْتَ صُحْبَتَهُ، ثُمَّ فَارَقْتَهُ وَهُوَ عَنْكَ رَاضٍ، ثُمَّ صَحِبْتَ صَحَبَتَهُمْ فَأَحْسَنْتَ صُحْبَتَهُمْ، وَلَئِنْ فَارَقْتَهُمْ لَتُفَارِقَنَّهُمْ وَهُمْ عَنْكَ رَاضُونَ، قَالَ: «أَمَّا مَا ذَكَرْتَ مِنْ صُحْبَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَرِضَاهُ، فَإِنَّمَا ذَاكَ مَنٌّ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى مَنَّ بِهِ عَلَيَّ، وَأَمَّا مَا ذَكَرْتَ مِنْ صُحْبَةِ أَبِي بَكْرٍ وَرِضَاهُ، فَإِنَّمَا ذَاكَ مَنٌّ مِنَ اللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ مَنَّ بِهِ عَلَيَّ، وَأَمَّا مَا تَرَى مِنْ جَزَعِي فَهُوَ مِنْ أَجْلِكَ وَأَجْلِ أَصْحَابِكَ، وَاللَّهِ لَوْ أَنَّ لِي طِلاَعَ الأَرْضِ ذَهَبًا لاَفْتَدَيْتُ بِهِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، قَبْلَ أَنْ أَرَاهُ»

عنوان الكتاب: صحيح البخاري (ط. دار ابن كثير)،ص908، المؤلف: محمد بن إسماعيل البخاري أبو عبد الله، الناشر: دار ابن كثير – دمشق بيروت،سنة النشر: 1423 – 2002، عدد المجلدات: 1

آنگاه که عمر ضربه زده شد، درد می کشید، ابن عباس برای اینکه به او آرامش بدهد با او صحبت کرد… عمر در پاسخ گفت: آنچه تو از درد کشیدن من می بینی این از برای تو و یاران تو است، به خدا سوگند که اگر به اندازه (وزن) زمین طلا می داشتم، همانا آن را به خاطر(رهایی) از عذاب خدای عزوجل فدیه می دادم، قبل از آنکه عذاب را ببینم!.

 

پشیمانی ابوبکر از حمله به خانه حضرت زهرا

ندامت ابوبكر از حمله به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها به صورت زیاد در کتب تاریخ اهل سنت نقل شده است، هر چند بنی امیه تلاش بسیاری کرده که بسیاری از وقایع را پنهان سازد اما با این حال اسناد زیادی موجود است که حقایق تاریخی را نشان خواهد داد.

 ابن زنجويه متوفاي 251 هجري نقل می کند:

«فوددت أني لم أكن كشفت بيت فاطمة عن شيء، وإن كانوا قد أغلقوا علي الحرب

من دوست داشتم كه حرمت خانه زهرا را نگه مي داشتم و حرمت شكني نمي كردم و دستور هجوم و ورود به خانه را نمی دادم، حتی اگر درهای آن برای جنگ بسته شده بود.

الأموال لابن زنجويه ج 1، ص 387، أبو أحمد حميد بن مخلد بن قتيبة بن عبد الله الخرساني المعروف بابن زنجويه (المتوفي : 251هـ) الوفاة: 251، دار النشر :

در عبارت بلاذري است كه

وددت أني لم أفتش منزل فاطمة

دوست داشتم كه خانه فاطمه را تفتيش نمي كردم

ولو نصب علي لي الحرب

و لو اينكه خانه فاطمه به عنوا مركز جنگي بود.

أنساب الأشراف ج 3، ص 406، أحمد بن يحيي بن جابر البلاذري

در حديث طبري است كه :

فوددت أني لم أكشف بيت فاطمة عن شيء وإن كانوا قد غلقوه علي الحرب

اي كاش من دستور به هجوم و ورود به خانه فاطمه را نمي دادم.

تاريخ الطبري ج 2، ص 353، أبي جعفر محمد بن جرير الطبري

و همچنين در عبارت جناب طبراني اين تعبير است كه:

فَوَدِدْتُ أَنِّي لم أَكُنْ كَشَفْتُ بَيْتَ فَاطِمَةَ وَتَرَكْتُهُ وَأَنْ أَغْلِقَ عَلَيَّ الْحَرْبَ

اي كاش دستور هجوم و ورود به زور به خانه فاطمه نمي دادم و صرف نظر مي كرد اگر چه اين قضيه باعث مي شد كه درهاي جنگ بسته شود.

المعجم الكبير ج 1، ص 62، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني

همچنين جناب ضياء الدين مقدسي بعد از اينكه روايت را نقل و تصحيح مي كند مي گويد:

فوددت أني لم أكن كشفت بيت فاطمة أو تركته وأن أعلق علي الحرب

همان تعبيري كه از طبراني بوده است.

الأحاديث المختارة ج 1، ص 89، محمد بن عبد الواحد بن أحمد الحنبلي المقدسي

و ابن عساكر باز مي گويد:

وودت أني لم أكن كشفت بيت فاطمة عن شيء مع أنهم أغلقوه علي الحرب

اي كاش دستور هجوم به خانه زهرا را نمي دادم با اينكه آنها خانه را به عنوان مركز جنگي بر روي من بسته بودند.

تاريخ مدينة دمشق ج 30، ص 418، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي

موارد زیادی در کتب تاریخی این اظهار پشیمانی ابوبکر نقل شده است. 

جناب امام نووي متوفاي 671 از بزرگان اهل سنت و شارح صحيح مسلم است كه مي گويد: إن الحديث إذا روي من طرق ومفرداتها ضعاف يحتج به

عمدة القاري – العيني – ج 3 ص 307

اگر يك روايت با سندهاي متعدد بيايد و تك تك سندها هم ضعيف باشد انسان مي تواند احتجاج كند.

چون اسانيد متعدد «يقوي بعضها بعضا»اگرچه تك تك اينها ضعيف باشد.

البداية والنهاية ج 7، ص 114، إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء.

ابن تيميه مي گويد:

فإن تعدد الطرق وكثرتها يقوي بعضها بعضا حتي قد يحصل العلم بها ولو كان الناقلون فجارا فساقا

اگر روايات متعدد شد همديگر را تقويت مي كند و روايت صحيح مي شود گرچه ناقلين همگي فجار و فساق باشند.

مجموع الفتاوي ج 18، ص 26، أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس

 

امیر المومنین علی علیه السلام ابوبکر و عمر را خائن و دروغگو می دانست

مسلم نيشابوري از بزرگان اهل سنت در صحيح خود در ضمن يك روايت طولاني از عمر بن خطاب نقل مي كند كه خطاب به اميرمؤمنان علی عليه السلام گفت:

فَلَمَّا تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ -صلي الله عليه وسلم- قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلي الله عليه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنَ ابْنِ أَخِيكَ وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلي الله عليه وسلم- « مَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلي الله عليه وسلم- وَوَلِيُّ أَبِي بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا .

پس از وفات رسول خدا صلي الله عليه وآله ابوبكر گفت : من جانشين رسول خدا هستم ، شما دو نفر (عباس و علي ) آمديد و تو اي عباس ميراث برادر زاده ات را درخواست كردي و تو اي علي ميراث فاطمه دختر پيامبر را .

ابوبكر گفت : رسول خدا فرموده است : ما چيزي به ارث نمي گذاريم ، آن چه مي ماند صدقه است و شما [ای علی و عباس] او را دروغگو ، گناه كار ، حيله گر و خيانت كار معرفي كرديد و حال آن كه خدا مي داند كه ابوبكر راستگو ، دين دار و پيرو حق بود .

پس از مرگ ابوبكر ، من جانشين پيامبر و ابوبكر شدم و باز شما دو نفر [علی و عباس] مرا خائن ، دروغگو و گناهكار خوانديد.

سپس در آخر روايت عمر بن خطاب از اميرمؤمنان عليه السلام و عباس اقرار مي گيرد كه آيا مطالبي را كه گفتم تأييد مي كنيد. هر دو گفتند: بلي .

قَالَ أَكَذَلِكَ قَالاَ نَعَمْ.

صحيح مسلم، كتاب الجهاد والسير، باب حكم الفئ ، ح 1756

 آیا با وجود این اسناد صحیح و دهها سند دیگر که نشان از این دارد که خلیفه اول و دوم هیچگاه مورد تایید امیر المومنین علی علیه السلام نبودند و حضرت بارها و بارها آنها را نکوهش کرده، آیا انسان منصف باز می تواند بگوید که خلیفه اول و دوم بر حق بوده اند؟!. حالا غصب خلافت، بدعتها شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها که خود مجال دیگری برای بحث می طلبد!.

كاذبا آثما غادرا خائنا

 

 

آیا با این اسناد و جنایاتی که از اصحاب در تاریخ مثل جنگ جمل و صفین ثبت شده است جایی برای این حرف که تمام صحابه عادل هستند باقی می ماند؟!، آیا می توان چشم بسته از تمام آنها تبعیت کرد؟!.

درود خدا بر پیروان راه حقیقت و هدایت.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 



ارتداد صحابه ارتداد صحابه در صحیح بخاری عدالت صحابه عدالت صحابه در قران عدالت صحابه اسلام تکس نظریه عدالت صحابه تعریف عدالت صحابه شبهات عدالت صحابه پژوهشی در عدالت صحابه عدالت صحابه میلانی عدالت صحابه در ترازوی تحقیق عدالت صحابه پیامبر عدالت صحابه در قران عدالت صحابه سایت ولی عصر عدالت صحابه یعنی چه شبهات عدالت صحابه عدالت صحابه از دیدگاه اهل سنت عدالت صحابه سایت ولی عصر عدالت صحابه از نظر اهل سنت عدالت صحابه نزد اهل سنت عدالت صحابه یعنی چه عدالت صحابه از دیدگاه اهل سنت عدالت صحابه اسلام تکس عدالت صحابه از نظر اهل سنت اثبات عدالت صحابه عدالت صحابه نزد اهل سنت تعریف عدالت صحابه عدالت صحابه اسلام تکس عدالت صحابه در ترازوی تحقیق نظریه عدالت صحابه عدالت صحابه نزد اهل سنت نقد عدالت صحابه عدالت صحابه از نظر اهل سنت عدالت صحابه میلانی مناظره عدالت صحابه مفهوم عدالت صحابه معنای عدالت صحابه کتاب عدالت صحابه رد عدالت صحابه روایت عدالت صحابه عدالت صحابه در قران عدالت صحابه از دیدگاه اهل سنت عدالت صحابه در ترازوی تحقیق دلایل عدالت صحابه عدالت صحابه پیامبر عدالت صحابه سایت ولی عصر ارتداد صحابه در کتب اهل سنت ارتداد صحابه بعد از پیامبر حدیث ارتداد صحابه ارتداد صحابه در قران شبهه ارتداد صحابه عایشه ارتداد صحابه ارتداد صحابه در صحیح بخاری ارتداد صحابه در قران عایشه ارتداد صحابه حدیث ارتداد صحابه ارتداد صحابه در کتب اهل سنت شبهه ارتداد صحابه ارتداد صحابه بعد از پیامبر ارتداد صحابه در صحیح بخاری ارتداد صحابه بعد از پیامبر ارتداد صحابه در کتب اهل سنت ارتداد صحابه در کتب اهل سنت ارتداد صحابه در صحیح بخاری ارتداد صحابه در کتب اهل سنت ارتداد صحابه در قران ارتداد صحابه بعد از پیامبر عدالت صحابه عدالت صحابه در قران نظریه عدالت صحابه تعریف عدالت صحابه شبهات عدالت صحابه پژوهشی در عدالت صحابه عدالت صحابه پیامبر

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.

بدون نظر
  1. ناشناس می گوید

    امتیاز بینندگان:1 ستاره