وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

درآمدی بر سیرة سیاسی امام صادق«ع»

0

درآمدی بر سیرة سیاسی امام صادق«ع»

 

 

امام جعفر صادق«ع» در هفدهم ربیع‌الاول سال ۸۳ هـ.ق در مدینه دیده به جهان گشود.(۱) دوران امامتش از سال ۱۱۴ هـ.ق شروع شد و مقارن بود با خلافت پنج تن از خلفای اموی و دو طاغوت عباسی. آن بزرگوار در ۲۵ شوال سال ۱۴۸ هـ.ق در سن ۶۵ سالگی توسط منصور دوانیقی مسموم شد و پیکر مطهرش در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.(۲)

در زمان امامت آن حضرت، بر اثر جنگ و ستیزهای بنی‌عباس برای براندازی حکومت بنی‌امیه و درگیری شدیدی که آنان با یکدیگر داشتند، فضای مناسبی برای آن بزرگوار فراهم شد تا در عرصة سیاست و بصیرت، مکتب حیات‌بخش اسلام را از تندباد حوادث نجات دهد.

هر چند ایشان در دوران ۳۴ سالة امامت خود به علت کارشکنی‌ها و توطئه‌های داخلی و خارجی نتوانست به همة آرمان‌های اصلاحی خود دست یابد، اما بی‌شک در ارائة الگوی یک حکومت الهی بر مبنای تعالیم مذهب شیعه و منطبق با معیارهای سیاسی توفیق کامل یافت.

 

دعوت به امام‌شناسی و ولایت‌پذیری

پس از رحلت پیامبر«ص»، مردم جایگاه امامت و ولایت را نشناختند؛ بنابراین کسانی روی کار آمدند که شایستگی نداشتند و این ناآگاهی پیامدهای ناگواری چون بروز اختلافات، رواج بدعت‌ها و  زیان‌های سنگین علمی و فرهنگی  بر جامعة اسلامی را به دنبال داشت؛ به همین علت امامان معصوم«ع» در طول تاریخ اسلام تلاش کردند تا جایگاه امامت و ولایت را در شرع مقدس اسلام تبیین کنند.

امام صادق«ع» در جامعه‌ای که امامت و خلافت رنگ پادشاهی و خودکامگی به خود گرفته بود، تلاش کردند تا معنا و تفسیر روشنی از امامت و جایگاه آن ارائه دهند و مردم را به شناخت امام عصر خود رهنمون سازند. ایشان در این زمینه می‌فرماید: « مَنْ بَاتَ لَیلَةً لَا یعْرِفُ اِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتةً جَاهِلِیةً؛(۳) هر کسی که شبی را به صبح برساند و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.»

عیسی بن سری می‌گوید: به امام صادق«ع» عرض کردم، پایه‌هایی را که اسلام بر آن بنا شده به من بفرما. آن حضرت فرمودند: «گواهی دادن به یگانگی خدا و رسالت محمد«ص» و اقرار به آنچه که از جانب خداوند آورده و پیروی از ولایت آل‌محمد«ص.»(۴)

یکی از انتظارات ایشان از شیعیان این است که نسبت به امامان خویش معرفت و شناخت داشته باشند و خوشی و ناخوشی خویش را با محبت و ولایت ائمة اطهار پیوند بزنند و می‌فرمایند: «خداوند شیعیان ما را رحمت کند که از زیادی سرشت ما آفریده و با آب ولایت ما عجین شده‌اند. آنان به خاطر غم و اندوه ما غمناک می‌شوند و به خاطر شادی ما خوشحال.» (۵)

آن حضرت در سیرة سیاسی خود شیعیان و ولایت‌مداران راستین از مدعیان ولایت جدا می‌کنند و می‌فرمایند: «شیعیان ما سه گروه هستند، گروهی به وسیلة ما خود را زینت می‌دهند و ما را مایة ‌سرافرازی و آبروی خویش قرار می‌دهند و گروهی ما را وسیلة درآمد زندگی دنیایی خود قرار می‌دهند و گروه دیگر که از ما و پیروان راه ما هستند، گروه سوم با امنیت ما آرامش می‌یابند و با ترس ما ترسان هستند. بذرهای کاشته شدة اسرار را پخش نمی‌کنند و در برابر جفاکاران خودنمایی ندارند. اگر پنهان باشند کسی سراغ آنان را نمی‌گیرد و اگر آشکار باشند کسی به آنان اعتنا نمی‌کند. اینان چراغ‌های هدایت (شیعیان واقعی) هستند.»(6)

به استناد حدیث مزبور، شیعیان واقعی سراپا تسلیم فرمان امام خویش می‌باشند و هرگز اهل‌بیت«ع» را رها نخواهند کرد: «دروغگوست آن کسی که خود را شیعة ما بداند، ولی به ریسمانی غیر از ما چنگ زند، زیرا رستگاری و سعادت ابدی جز در سایة پذیرش امامت و ولایت امامان معصوم«ع» میسر نیست.»

 

دفاع از حریم دین

پیشوایان معصوم«ع» با تشکیل مجالس مناظره و ارائه برهان‌های قاطع، معاندان و شبهه‌افکنان را محکوم و مبهوت می‌کردند و به شاگردان و پیروان راستین خویش شیوة استدلال‌های عقلی و راه دفاع از حریم دین را می‌آموختند. امام صادق«ع» می‌فرمایند: «دانشمندان راستین ما مرزدارانی هستند که در برابر ابلیس و لشکرش صف کشیده‌اند و از یورش آنان به شیعیان جلوگیری می‌کنند. آگاه باشید که ارزش این دانشمندان هزار هزار بار از سپاهیانی که در برابر هجوم دشمنان اسلام پیکار می‌کنند، بالاتر است، زیرا دانشمندان شیعه نگهبان عقاید و فرهنگ اسلام و مدافع دین شیعیان ما هستند؛ در حالی که مجاهدان حافظ مرزهای زمینی می‌باشند.»(۸)

و نیز می‌فرمایند: «دانشمندی که علم خود را در دفاع از حق کتمان کند، خداوند او را در روز قیامت با بدترین بوها محشور می‌گرداند و همة جنبندگان زمین حتی حشرات او را لعنت می‌کنند.»(۹)

روزی عبدالله دیصانی از منکران خدا بود به محضر امام صادق«ع» رسید و پرسید: مرا راهنمایی کن. در این هنگام کودکی که یک تخم‌مرغ در دست داشت از آنجا عبور کرد. امام تخم‌مرغ را از کودک خواست و به عبدالله فرمودند: «خوب به این تخم‌مرغ نگاه کن. پوسته آن را ببین که همچون سنگری از آن حفاظت می‌کند و زرده و سفیده‌ای که در هم نمی‌آمیزد و موجودی که از آن بیرون می‌آید بی آنکه کسی در خلقتش دخالتی تواند کرد. آیا به نظر تو چنین تشکیلات ظریف و حساب‌شده‌ای تدبیرکننده‌ای ندارد؟ عبدالله در برابر سئوال امام«ع» سر به زیر افکند و در فکر فرو رفت. آنگاه گفت از عقیدة باطل خود برگشتم و توبه کردم.»(۱۰)

بدیهی است که خردورزی و برهان از تکیه‌گاه‌های مهم آن حضرت در برخورد با گمراهان و مخالف بوده است تا آنجا که ابن ابی‌العوجاء یکی از منکران سرشناس و دانشمندان عصر امامت آن حضرت در شأن امام صادق«ع» می‌گوید: «امام جعفر صادق«ع» با ما برخورد بسیار متین و نیکی داشت. گفتارهای ما را با کمال آرامش می‌شنید. هیچ‌گاه به ما ناسزا نگفت و در پاسخ دادن از مرز انصاف خارج نشد. او دارای اندیشه‌های محکم و استوار بود و تندی و سستی رأی ما او را خسته نمی‌کرد. طوری گفتار ما را می‌شنید که خیال می‌کردیم او را محکوم کرده‌ایم. بعد که نوبت به او می‌رسید، با کمال متانت، استدلال‌های ما را با پاسخ‌های کوتاه رد می‌کرد؛ طوری که درِ دفاع از عقیده به روی ما بسته می‌شد.»(۱۱)

 

مبارزه با غالیان

در میان شیعیان و یا به اسم شیعه گروهی بودند که نسبت به ائمة طاهرین«ع» غلو می‌کردند و حتی بعضی از آنها برای آن حضرات قائل به مقام الوهیت بودند. پیشوایان معصوم«ع» به یاران و پیروان خود دستور می‌دادند که از معاشرت با غالیان خودداری کنند و با آنان هیچ‌‌ رابطه‌ای نداشته باشند، زیرا ارتباط با این گروه منحرف را برای قشر جوان خطرناک می‌دانستند.(۱۲) امام جعفر صادق«ع» در این مورد می‌فرمایند: «از غالیان نسبت به جوانان خود برحذر باشید، مبادا آنان را فاسد سازند.»(۱۳)

ابوبصیر به امام صادق«ع» عرض کرد که غلوکنندگان می‌گویند شما عدد قطره‌های باران، ستارگان، برگ درختان و… را می‌دانید. امام«ع» سر به آسمان بالا برد و فرمودند: «سبحان‌الله! سبحان‌الله! نه! به خدا سوگند اینها را کسی جز خدا نمی‌داند.»(۱۴)

تاریخ نشان می‌دهد که منشأ غلو همیشه هم حب افراطی به امامان نیست، بلکه در بسیاری از موارد ریشة این رذیلة اخلاقی، انگیزه‌هایی مثل تخریب مقام ائمه یا رسیدن به مطامع دنیوی بوده؛ لذا مطالبی را از خود جعل می‌کردند و آنها را به امامان شیعه نسبت می‌دادند. این گروه منحرف دشمنان فرهنگی نام دارند و در تاریخ شیعه به «غالیان نفوذی» معروف هستند. از بارزترین فعالیت‌های فرهنگی غالیان نفوذی، نسبت دادن احادیث دروغین به امامان شیعه«ع» بود که در زمان امام صادق«ع» به اوج خود رسید. شخصی به نام «شریک» که در زمان امام ششم«ع» زندگی می‌کرد، دربارة‌ جعل حدیث و نسبت دادن آن به حضرت می‌گوید: جعفر بن محمد مردی صالح و باتقواست، اما افراد جاهلی نزد او رفت و آمد دارند که در بیرون، از او احادیث جعلی نقل می‌کنند. آنان به منظور اندوختن مال و اخاذی از مردم، هر منکری را به آن حضرت نسبت می‌دهند. یکی از این غالیان «بیان بن سمعان» است که مدعی است شناخت امام برای نماز، روزه و سایر واجبات و فرائض شرعی کفایت می‌کند. شریک در پایان سخنانش می‌گوید: ساحت جعفر بن محمد از کلیة این اکاذیب مبراست، ولی وقتی مردم حرف غالیان را می‌شنوند، موقعیت امام«ع» در نظرشان تضعیف می‌شود.(۱۵)

در حدیثی از امام صادق«ع» آمده است: «ما اهل‌بیت راستگویانی هستیم که همواره دروغگویانی بر ما دروغ می‌بندند تا با دروغ خود، صداقت و راستگویی ما را نزد مردم از بین ببرند. خداوند آنان را لعنت کند.»(۱۶)

یکی از غالیان «مغیره بن سعید» است که ادعا کرد نزدیک به دوازده هزار حدیث جعلی در احادیث امام صادق«ع» وارد کرده است، لذا آن حضرت برای مقابله با این گروه و تشخیص احادیث مستند از احادیث جعلی به هشام‌بن حکم فرمودند: «احادیثی را که به ما نسبت می‌دهند نپذیرید مگر اینکه با کتاب خدا و سنت پیامبر«ص» موافق باشد یا شاهدی از احادیث گذشته ما برای آن وجود داشته باشد. همانا مغیره بن سعید در کتاب‌های اصحاب پدرم به صورت مخفیانه نفوذ کرده و احادیث ساختگی را به ایشان نسبت داده است؛ در حالی که پدرم هیچ‌ یک از این احادیث جعلی را نگفته است. پس تقوا پیشه کنید و احادیث منسوب به ما را که با کلام پروردگار و سنت پیامبرمان در تعارض باشد نپذیرید.»(17)

 

واقعیت‌نگری

یکی از اصول مسلم در سیرة پیشوایان معصوم«ع»، واقعیت‌نگری و پرهیز از هرگونه بیهودگی، خرافه و بدعت است. امام صادق «ع»می‌فرمایند: «خداوندا! واقعیت حق را به من نشان بده تا از آن پیروی کنم و باطل را به من بنمایان تا از آن دوری کنم و حق و باطل را برای من به صورت مبهم قرار مده که در نتیجه به دور از هدایت تو از هوای نفسم پیروی خواهم کرد.»(18)

امام صادق»ع» بر حفظ آموزه‌های الهی از دستبرد تحریف، چنان مراقب بودند که در دوران امامت خویش یادی از عصر غیبت کردند و برای استواری قلب‌های مؤمنان، خواندن دعای غریق را سفارش نمودند. عبدالله بن سنان پرسید: دعای غریق چیست؟ امام«ع» فرمودند:  خداوندا، ای بخشایشگر مهربان و ای گردانندة دل‌ها، قلب مرا بر دینت استوار و محکم کن.» عبدالله می‌گوید من این دعا را خواندم، ولی بعد از عبارت «مقلب القلوب» واژة «والابصار» را اضافه کردم، آن حضرت به من روی کردند و فرمودند: «خداوند گردانندة دل‌ها و چشم‌هاست؛ ولی آنچه را که من گفتم همان را بگو و چیزی بر آن کم و زیاد نکن.»(۱۹)

از این روایت دو مطلب استنباط می‌شود: اول اینکه در عصر غیبت حضرت مهدی«عج» بر اثر شبهات و انحرافات عقیدتی، قلب‌ها متزلزل می‌شوند و از حق فاصله می‌گیرند؛ لذا باید از درگاه الهی استعانت جست تا مبادا باطل جانشین واقعیت و حقیقت گردد. دوم اینکه باید از آنچه که امامان حق فرموده‌اند، پیروی کرد و چیزی بر آن نیفزود؛ اگرچه در ظاهر، آن چیز افزوده شده درست باشد.

یکی از اموری که خواص و عوام را از صراط مستقیم منحرف می‌کند، توجیه گناه است. این پدیده بسیار خطرناک است و راه‌های اصلاح و خودسازی را به روی گناهکار می‌بندد و گاهی واقعیت‌ها را در نظر او مسخ و دگرگون می‌سازد. مثلاً ترس خود را با احتیاط، ضعف نفس خود را با حیا، حرص خود را به عنوان تأمین زندگی و کوتاهی‌های خود را به عنوان قضا و قدر توجیه می‌کند و چقدر دردناک است که انسان با تحریف ارزش‌های راستین اسلام، حق را وارونه جلوه دهد و خود و دیگران را از راه سعادت محروم سازد.

توجیه گناه نوعی خودفریبی است که ظاهری زیبا و شرعی دارد و باطنی آلوده، اما انسان حقیقت‌بین و واقع‌گرا هرگز فریب این توجیهات دروغین را نمی‌خورد، بلکه با منطق و استدلال آن را می‌شکند و بطلانش را فاش می‌سازد.

قرآن کریم در بعضی از آیات خود، مردم را به واقعیت‌نگری فراخوانده و از هرگونه امری که انسان را از صراط مستقیم دور می‌کند برحذر داشته است و با صراحت می‌فرماید: « وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِه:  این راه مستقیم من است، پس از آن پیروی کنید و از راه‌های پراکنده پیروی نکنید؛ زیرا شما را از طریق حق دور می‌سازد.»(20)

واقعیت‌نگری و مبارزه با خرافات و بیهودگی‌ها سرلوحة برنامة پیامبران و امامان معصوم بوده است. حضرت علی«ع» در این راستا می‌فرمایند: « هر کس به سوی فرد بدعت‌گذار گرایش پیدا کند و او را احترام کند، در ویران کردن بنای اسلام تلاش کرده است.» (21)

نبی مکرم اسلام«ص» و امامان معصوم«ع» با هرگونه افراط و تفریط، تأویلات صوفیانه و تحریف‌های لفظی و معنوی که به وسیلة افراد مرموز و شیاد انجام می‌گرفت، به‌شدت مبارزه می‌کردند و ساده‌لوحان فریب‌خورده را از خطر گرایش به این امور هشدار می‌دادند و با طرح اصول عقاید ناب، از هرگونه شرک، بت‌پرستی و خرافه‌گویی اظهار نفرت می‌کردند.

در سیرة امام صادق«ع» آمده است که فرزندش اسماعیل از نظر علم و کمالات در سطح عالی قرار داشت؛ به گونه‌ای که شیعیان تصور می‌کردند که امام بعد از آن حضرت، اسماعیل است. اسماعیل در عصر امام صادق«ع» از دنیا رفت. آن حضرت هنگام غسل و تکفین به اصحاب و شاگردانشان فرمودند: «بنگرید و شهادت دهید که اسماعیل مرده است.»(۲۲)

ایشان با این کار می‌خواستند راه فریب را ببندند تا مبادا در آینده عده‌ای با مطرح کردن امامت اسماعیل به جای امام کاظم«ع» مردم را به بیراهه بکشانند، اما عده‌ای گمراه به امامت اسماعیل دل بستند و او را امام غایب خواندند و فرقة «اسماعیلیه» به وجود آمد.

روزی ابوحنیفه، امام صادق«ع» را عصا به دست دید و پرسید: «این عصا چیست؟» حضرت فرمودند: «این عصا از یادگارهای پیامبر«ص»‌ است.» ابوحنیفه می‌خواست عصا را ببوسد، ولی امام نگذاشتند و به تظاهر او اعتنا نکردند.(۲۳)

در شرح حال معاویه نقل شده است که او پیراهنی از رسول خدا«ص» را نزد خود نگاه داشت و وصیت کرد که پس از مرگ، آن پیراهن را کفن او کنند و یزید به این وصیت عمل کرد.(۲۴) به‌راستی این کار برای معاویه با آن همه جنایات سودی داشت؟

اصل واقعیت‌نگری و پرهیز از خرافات و بیهوده‌گرایی به شیعیان می‌آموزد که نباید از صراط مستقیم امامان خارج گردند و فریب دغل‌کاران را بخورند و به کارهای بی‌اساس و خرافی مانند رمالی، معرکه‌گیری، فال‌گیری، کف‌بینی و… دل ببندند و نیز باید از بازی‌های صوفیان دغل‌باز پرهیز نمایند. امام صادق«ع» می‌فرمایند: «هر کسی که به سخن گوینده‌ای گوش فرادهد، او را عبادت کرده است. اگر گوینده از سوی خدا سخن بگوید، او خدا را عبادت کرده است و اگر از سوی شیطان سخن بگوید، شیطان را پرستیده است.»(۲۵)

 

طاغوت‌ستیزی

امام از هر فرصتی برای طرد و نفی طاغوتیان و ستمگران استفاده می‌کردند و در کنار نهضت فکری به نهضت سیاسی می‌پرداختند. ایشان قیام‌های اسلامی را تأیید و طرفداران قیام را به عنوان نهی‌کنندگان از منکر تشویق می‌کردند. امام در طول دوران امامت زحمات‌ فراوان و رنج‌های طاقت‌فرسایی را تحمل کردند و به پیروزی‌های چشمگیر و ماندگاری نایل شدند.

آن حضرت نه تنها به طاغوتیان و سردمداران ظلم فرصت نمی‌دادند، بلکه همواره با افکار و اندیشه‌های خود، مردم را از نزدیک شدن به آنان برحذر می‌داشتند. ایشان در این زمینه با صراحت می‌فرمایند: «هر کسی که در بارة موضوعی چه حق و چه باطل نزد بنی‌امیه و بنی‌عباس برود، مانند کسی است که برای داوری نزد طاغوت و ستمگر رفته است و آنچه که طاغوت حکم کند، اگرچه به حق باشد، از منظر آموزه‌های وحیانی مردود است.»(۲۶)

و نیز می‌فرمایند: «هر کسی که سلطان ستمگری را ستایش کند و در برابر او کرنش و فروتنی نماید تا به نوایی برسد، همنشین آن سلطان در آتش دوزخ خواهد بود.»(۲۷)

 

بهره‌گیری از افراد توانمند

امام صادق«ع»  با ارزیابی قابلیت‌ها و توانمندی‌های شاگردان خود، برخی از آنان را برای پاسخ به سئوالات و گفت و گوهای علمی پرورش داده بودند. به عنوان مثال در مباحث کلام و مسائل اعتقادی به‌ویژه مسائل امامت، افراد ممتاز و برگزیده‌ای همچون هشام بن سالم، هشام بن حکم، حمران بن اعین و…» را تربیت کرده بودند و به‌موقع از آنها استفاده می‌کردند.

هشام بن حکم می‌گوید: مردی از شام وارد شد و به امام صادق«ع» گفت: می‌خواهم چند سئوال بکنم. حضرت پرسیدند: دربارة چه چیزی می‌خواهی سئوال کنی؟ گفت: از قرآن. امام فرمودند: ای حمران! تو جواب بده. مرد گفت: می‌خواهم با خود شما بحث کنم، امام فرمودند: اگر بر او غلبه کردی، بر من پیروز شده‌ای. مرد شامی آن قدر سئوال کرد و پاسخ شنید که خسته شد و به امام گفت: حمران مرد توانایی است. هر چه پرسیدم جواب داد. آنگاه حمران به اشارة امام سئوالی پرسید که او جوابی نداشت. مرد این ‌بار تقاضای دربارة «علم نحو»‌ پرسش کرد، امام او را به ابان بن تغلب حواله دادند و در علم فقه به زراره بن اعین و در علم کلام به مؤمن الطاق و در توحید به هشام بن سالم و در امامت به من معرفی کردند و او در تمام موارد مغلوب شد. امام چنان خندیدند که دندانشان ظاهر شد. مرد شامی گفت: گویا می‌خواستیید به من بفهمانید که در میان شیعیان چنین مردمی دارید. امام فرمودند: همین‌طور است و آن مرد به جرگة شیعیان پیوست.(۲۸)

 

زنده نگهداشتن حماسة عاشورا

هیچ نهضت و حرکتی به پویایی و برجستگی قیام عاشورا نیست. آنچه بیش از همه حادثة کربلا را پرفروغ و سازنده جلوه می‌دهد، سیرة ائمه اطهار«ع» در زنده نگهداشتن این حماسة زیبا و احیای فرهنگ آن است. امامان معصوم«ع» به‌رغم اینکه در دوران امامت خویش در محدودیت‌های شدیدی به سر می‌بردند و حاکمان مستبد اموی و عباسی سایة شوم خود را بر شهرهای اسلامی گسترده بودند، ولی با اتخاذ صحیح‌ترین تصمیم‌ها و موضع‌گیری‌های مناسب و با استفاده از مؤثرترین شیوه‌ها توانستند از فرهنگ عاشورا و دستاوردهای آن به صورت شایسته پاسداری کنند.

امام صادق«ع» در توصیف مصایب روز عاشورا این گونه می‌فرمایند: «و اما روز عاشورا روزی است که در آن حسین«ع» میان یارانش کشته بر زمین افتاد و یاران او نیز اطراف وی بر خاک افتادند و عریان بودند.»(29)

همچنین آن حضرت فرمودند: «روز شهادت امام حسین«ع» سوزناک‌ترین روزهاست.»(30)

از آنجا که شهادت سالار شهیدان و یاران باوفای ایشان از منظر عمومی، آثار ویرانگری برای حکومت بنی‌امیه و سال‌ها بعد برای بنی‌عباس داشت و مشروعیت حاکمان این دو سلسله را زیر سئوال برد، برای اینکه این تراژدی غمبار به دست فراموشی سپرده نشود، امامان با گریه بر شهیدان نینوا و زنده نگهداشتن یاد و خاطرة جانبازی‌های آنان، اهداف شهدای کربلا را دنبال می‌کردند.

عظمت حادثة کربلا به‌قدری دلخراش بود که شاهدان آن مصیبت تا زنده بودند آن را فراموش نکردند. امام سجاد«ع» در مناسبت‌های گوناگون برای عزیزانشان گریه می‌کردند. اشک‌های آن حضرت عواطف را برمی‌انگیخت و در اذهان مخاطبان، مظلومیت شهدای کربلا را ترسیم می‌نمود. امام جعفر صادق«ع» در این باره فرمودند: «علی‌بن الحسین«ع» به یاد عاشورا بیست سال گریست و هرگز طعامی نخورد مگر اینکه گریه می‌کرد.»(۳۱)

همچنین فرمودند: «هر ناله و گریه‌ای مکروه است مگر ناله و گریه بر حسین.»(32)

اشک‌ها و گریه‌ها در عزای مظلوم کربلا، فریاد مداوم علیه ستمگران و ابلاغ پیام خون مطهر شهدا بود. اگر گریه‌های ائمه«ع» نبود، حادثة عاشورا از خاطره‌ها محو می‌شد و شعاع این مشعل فروزان فروکش می‌کرد. گریة نظام هستی، به‌ویژه گریة آسمان بر شهادت حضرت اباعبدالله«ع» در روایات منقول از امام صادق«ع» منعکس شده است. آن حضرت در روایتی به صحابی بزرگشان زراره فرمودند: «ای زراره! آسمان چهل روز بر حسین«ع» گریست و زمین چهل روز با سیاهی و خورشید چهل روز با سرخی و کسوف و نیز کوه‌ها از هم پاشیدند و دریاها متلاطم شدند و ملائکه چهل روز بر حسین«ع» گریستند.»(۳۳)

از دیگر شیوه‌هایی که امام صادق«ع» برای احیای نهضت عاشورا در سیرة خود به کار گرفتند، توجه فراوان به زیارت امام حسین«ع» بود. آن حضرت می‌فرمایند: «اگر مردم فضیلت زیارت قبر امام حسین«ع» را می‌دانستند، از شوق جان می‌باختند.»(34)

سدیر صیرفی می‌گوید: «امام صادق«ع» به من فرمودند: ای سدیر! آیا هر روز حسین«ع» را زیارت می‌کنی؟ عرض کردم فدایت شوم نه. فرمودند: چقدر جفاکار هستی! سپس فرمودند: آیا هر جمعه او را زیارت می‌کنی؟ عرض کردم نه. فرمودند: آیا هر ماه او را زیارت می‌کنی؟ عرض کردم نه. فرمودند: آیا هر سال او را زیارت می‌کنی؟ عرض کردم گاهی. حضرت فرمودند: چقدر به حسین«ع» جفا می‌کنی! آیا نمی‌دانی که خداوند عزوجل دو میلیون فرشته دارد که پریشان حال بر حسین«ع» گریه و او را زیارت می‌کنند و خسته نمی‌شوند؟ چه مانعی دارد که قبر حسین«ع» را در هر جمعه پنج بار و یا در هر روز یک بار زیارت کنی؟ عرض کردم: فدایت شوم. میان ما و قبر حسین«ع» بسیار فاصله است. حضرت فرمودند: زیارت را از راه دور انجام بده و آن بدین‌ گونه است. به پشت‌بام برو و به راست و چپ توجه کن. آن وقت سر را به طرف آسمان بلند کن. سپس به طرف قبله توجه کن و بگو: «السلام علیک یا اباعبدالله الحسین، السلام علیک و رحمه الله و برکاته» اگر چنین کنی، برای تو یک زیارت می‌نویسند معادل یک حج و یک عمره.»(۳۵)

از سیاست‌های ثابت و تغییرناپذیر امام صادق«ع» و سایر امامان معصوم«ع» بعد از شهادت سالار شهیدان، احیای این نهضت بود. تأکید آن بزرگواران بر عزاداری، گریه، فضایل، زیارت و… از عاشورا مشعلی جاویدان ساخت و کربلا را به صورت بزرگ‌ترین دژ مقاومت امت اسلامی در برابر کفر و نفاق درآورد.

امروز با استفاده از سیرة سیاسی ائمة هدی«ع» عاشورای حسینی سمبل ظلم‌ستیزی و عدالت‌خواهی و راه رهایی مظلومان جهان از سلطة مستکبران است.

 

ختام سخن

امام صادق«ع» طی ۳۴ سال امامت با برکتشان، شور و نشاط فرهنگی و سیاسی در جامعة اسلامی گسترش دادند که در تاریخ زندگی بشر کم‌سابقه بوده است. ایشان در میدان مبارزه با همة جریانات فکری به مخالفت برخاستند تا عقاید باطل را بکوبند و اندیشه‌های منحرف را اصلاح کنند و عقاید ناب اسلامی را به تشنگان حقیقت هدیه نمایند، ولی سرانجام این بزرگمرد تاریخ انسانیت، مورد خشم دستگاه غاصب عباسی قرار گرفت؛ زیرا منصور پیشرفت علمی و شهرت روزافزون امام را تاب نمی‌آورد و از آن می‌ترسید که روزی امام صادق«ع» کرسی خلافت را از زیر پای او بیرون بکشند و حکومتش را واژگون سازند. بنابراین سرانجام امام را با انگور زهرآگین به شهادت رساند.

 

پی‌نوشت‌ها

۱ـ الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، شیخ مفید، ص ۱۷۴.

۲ـ ‌مروج الذهب، علی بن حسین مسعودی، ج ۳، ص ۲۹۷.

۳ـ الغیبه، شیخ نعمانی، ص ۶۲.

۴ـ اصول کافی، محمدبن یعقوب کلینی، ج ۳، ص ۳۴.

۵ـ شجرة طوبی، شیخ محمد مهدی حائری، ج ۱، ص ۳.

۶ـ‌ المحجه البیضاء، ملامحسن فیض کاشانی، ج ۴، ص ۳۵۶.

۷ـ فضایل الشیعه و صفات الشیعه، شیخ صدوق، ص ۴۵.

۸ـ احتجاج طبرسی، ج ۱، ص ۱۵۵.

۹ـ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج ۲، ص ۷۲.

۱۰ـ اصول کافی، ج ۱، صص ۸۰ـ۷۹.

۱۱ـ مأخذ قبل، ج ۳، ص ۵۸.

۱۲ـ غالیان، نعمت‌الله صفری فروشانی، ص ۱۶۵.

۱۳ـ بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۲۶۵.

۱۴ـ اختیار معرفه الرجال، شیخ طوسی، ص ۱۹۳.

۱۵ـ همان، صص ۳۲۵ـ۳۲۴.

۱۶ـ اختیار معرفه الرجال، محمدبن عمر کشی، ص ۵۵.

۱۷ـ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۵۰.

۱۸ـ همان، ج ۸۶، ص ۱۲۰.

۱۹ـ اعلام الوری، فضل بن حسن طبرسی، ص ۴۳۲.

۲۰ـ انعام، ۱۵۳.

۲۱ـ وسایل اشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، حرّ عاملی، ج ۱۱، ص ۵۱۱.

۲۲ـ الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ص ۲۰۱.

۲۳ـ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۲۲۲.

۲۴ـ ناسخ التواریخ، محمدتقی سپهر کاشانی، ج ۱، ص ۳۶۹.

۲۵ـ‌ مأخذ قبل، ج ۷۲، ص ۲۶۴.

۲۶ـ اصول کافی، ج ۱، ص ۶۷.

۲۷ـ وسائل الشیعه‌ الی تحصیل مسائل الشریعه، ج ۱۲، ص ۱۳۳.

۲۸ـ بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۲۱۷.

۲۹ـ اصول کافی، ج ۴، ص ۱۷۴.

۳۰ـ عیون اخبار الرضا«ع»، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۲۵.

۳۱ـ بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۰۸.

۳۲ـ همان، ج ۴۵، ص ۳۱۳.

۳۳ـ همان، صص ۲۰۷ـ۲۰۶.

۳۴ـ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ص ۳۱۹.

۳۵ـ وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، ج ۱۰، ص ۳۸۶.

 

 

سوتیترها:

1.

در حدیثی از امام صادق«ع» آمده است: «ما اهل‌بیت راستگویانی هستیم که همواره دروغگویانی بر ما دروغ می‌بندند تا با دروغ خود، صداقت و راستگویی ما را نزد مردم از بین ببرند. خداوند آنان را لعنت کند.»

3.

هیچ نهضت و حرکتی به پویایی و برجستگی قیام عاشورا نیست. آنچه بیش از همه حادثة کربلا را پرفروغ و سازنده جلوه می‌دهد، سیرة ائمه اطهار«ع» در زنده نگهداشتن این حماسة زیبا و احیای فرهنگ آن است. امامان معصوم«ع» به‌رغم اینکه در دوران امامت خویش در محدودیت‌های شدیدی به سر می‌بردند، با اتخاذ صحیح‌ترین تصمیم‌ها توانستند از فرهنگ عاشورا و دستاوردهای آن به صورت شایسته پاسداری کنند.

پاسدار اسلام

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.