وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

چگونه به اربعین یک نگاه فرا تمدنی داشته باشیم

0

چگونه به اربعین یک نگاه فرا تمدنی داشته باشیم

اربعین؛ سنّتی که در حال شکوفایی است

 

 

1- به ماجراي اربعين چگونه نگاه کنيم؟

جواب: انسانی بس عظیم و بزرگ در مقام عصمت و طهارت به نام حضرت حسین بن علی«علیه‌السلام» در کربلا حقایقی را به نمایش گذارد که بس عظیم بود. حقایقی را که تنها انسان‌های معصوم مثل امام صادق «علیه‌السلام» توانِ دیدن آن را داشتند و در زیارت‌نامه‌هایشان نگاه به حرکت امام حسین«علیه‌السلام» را عرضه نمودند و در عمل امام حسین«علیه‌السلام» و نگاه امامان به حرکت آن حضرت  می‌توان به حقیقت کار حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» نظر کرد و وقتی بتوان محتوای زیارت اربعین را تصدیق نمود باید خدا را شکر کرد. چه بگویم که چگونه خداوند در زیارت اربعینِ حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» با ما چه حرف‌هایی دارد!!

همه‌ی آن‌هایی که دغدغه‌ی عبور از فرهنگ ظلمانی دوران را دارند و می‌خواهند با عقلی غیر از عقل غربی با سایر انسان‌ها مأنوس شوند، باید به فرهنگ اربعین نظر کنند.

اربعین نشان داد که در حكمت حسينى، شكست معنى ندارد و پايدارى و بقاء، جزء اصلى اين حكمت است. حتّى در دربار يزيد، آثار زنده ماندن كربلا نمايان شد. حال از آن به بعد در تاريخ ، با نمونه ‏اى بسيار متعالى و روشن و پراز رمز و راز؛ يعنى اربعينِ‏ شهداى كربلا روبه‏ رو هستيم.

انسان به‏ واقع از حيرت نزديك است قالب تهى كند، كه هنوز چهل‏ روز از آن قلع‏ وقمع‏ ها نگذشته بود و هنوز صداى شادى پيروزى بر حسين “عليه السلام» از در و ديوار كوفه و شام به گوش مى‏رسدكه اربعينِ شهداى كربلا به‏ پا مى‏گردد و بانگ بلند حسين”عليه السلام» در روز عاشورا پس از چهل ‏روز در آسمان تمام شهرهاى اسلامى گوش‏ها را پر مى‏كند.

داستان آمدن «جابربن عبدالله انصارى» و «عطيّه» به كربلا يك حادثه نيست، يك فرهنگى است كه تاريخ، قصّه اين دو بزرگوار را به‏ عنوان نمونه ذكر كرده است.

2- آيا حرکت میلیونی اخیر در امتداد زيارت اربعين است؟ با توجه به جواب سؤال قبل، بنده آن‌چه را در این تاریخ در مراسم اربعین اتفاق افتاده است را یک «فرهنگ» می‌دانم.

جواب: اربعين؛ سنّت شيعيان بيداردلى است كه گذشت زمان، وفادارى آن‏ها را نسبت به امام‏ حسين”عليه السلام» از بين نمى‏برد. لذا كسى كه به حق، مؤمن است، نمى‏تواند به حقيقتِ مجسّم، يعنى اباعبدالله”عليه السلام» مؤمن نباشد و كسى كه همواره به ياد حق است، همواره به ياد حقيقت مجسّم است، هر چند غوغاى زمان چيزى غير از حق را بخواهد. غوغاى زمان و تبليغات يزيدى تلاش كرد كه اباعبدالله”عليه السلام» را از صحنه‌ی ذهن‏ ها و خاطره‏ ها پاك كند و آن‌همه تهمت‏ها و تلاش‏ها براى اين بود كه ذهن‏ها از ياد اباعبدالله”عليه السلام» پاك شود. ولى اربعين كه از نشانه‏ هاى مؤمن شمرده مى‏شود،[1] نشان داد كه در زير اين آسمان كسانى هستند كه غوغاى زمانه نمى‏تواند آن‏ها را از وفادارى به حقيقت مجسم يعنى امام معصوم، غافل كند و سنّت اربعين سنّت انسان‏هايى است كه اسير حكومت يزيدى نشدند و تحت‏ تأثير تبليغات نظام كفر، از تعهّدى كه با حق داشتند دست نكشيدند.

حسين«عليه‌السلام»؛به عنوان قطب دل‏هاى سالم‏ به حق و حقيقت، كهنگى‏ بردار نيست و شامل مرور زمان نمى‏شود. كسانى كه مى‏خواستند رنگ حسينى را بى‏رنگ كنند وآن‏هايى كه تسليم بى‏رنگى شدند و حسين”عليه السلام» را از ياد بردند، هيچ‏كدام مؤمن نيستند. اين‌كه امام معصوم”عليه السلام» فرموده است: «زيارت اربعين، يكى از نشانه‏هاى ايمان است» يعنى اربعين؛ ادامه‌ی عهد مؤمن است با حسين”عليه السلام» كه تجسّم اسلام است و قطب دل هر انسانى كه مى‏خواهد دلى فعّال و زنده داشته باشد، هر چند حاكمان ستمگر تلاش كنند تا اين عهد و وفادارى و ميثاق با امام را، از بين ببرند. چراكه مؤمن در عالمى از ايمان و حالى از معنويت به‏سر مى‏برد كه هيچ شرايطى نمى‏تواند آن حال را از او بگيرد، و در واقع اربعين و زيارت اربعين استحكام آن حال ايمانى است.

اين يك قاعده است كه هميشه ستمگران وقتى حق و حقيقت اسلام و دين را تحمل نكردند، سعى مى‏كنند مظاهر اصلى دين را محو و نابود كنند. سعى مى‏كنند با تبليغات و غوغاسالارى و كشتار و تهمت زدن، حق را از صحنه جامعه و خاطره ‏ها پاك كنند. و اين شيعه اربعين‏ شناس است كه تحت تأثير اين غوغاسالارى‏ها قرار نمى‏گيرد. اين كه شخصيت جابربن عبدالله انصارى براى ما بسيار ارزشمند است و با توجّه به او سنّت اربعين را عزيز مى‏داريم به جهت كار بزرگى است كه او كرده است. هميشه شيعيان از بركات اربعين بهره‏مند شده‏اند.

شما فراموش نكنيد كه پس از واقعه عاشورا در كنار آن تبليغاتى كه امام”عليه السلام» را به عنوان يك خارجى معرفى كردند، چنان جوّ ارعابى در كشور حاكم نمودند تا كسى جرأت ياد امام حسين”عليه السلام» را هم نداشته باشد و از اين طريق براى هميشه سنّت حسين”عليه السلام» و سنّت محمّد«صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم» از صحنه‌ی خاطره‏ها و سينه‏ها محو شود و يزيديان به راحتى بتوانند خود را تبليغ كنند. در این صورت است که معلوم مى‏شود در چنين شرايطى، احياء اربعين حسين”عليه السلام» چقدر كارساز بوده. در واقع با اربعين، همه‌ی طمع دشمن خنثى و بى‏نتيجه شد. همچنان‌که در این تاریخ پس از چهارصدسال حاکمیتِ تفکر سکولاریته، شیعیان با به صحنه‌آوردنِ اربعین حیله‌ی ستمگران این دوران را نیز خنثی کردند.

3- آيا يک حرکت خودجوش اجتماعي است یا يک حرکت جديد الهي است؟

جواب: نباید حرکتی که در این تاریخ در اربعین ظهور کرده است را با یک نگاه محدود تعریف کرد و در همین رابطه باید گفت؛ این حرکت در عین آن‌که یک حرکتِ خودجوشِ اجتماعی است، حرکتی است که خداوند آن را بر قلب مردم إشراق نموده و هرکس به اندازه‌ای که بخواهد با اراده‌ی الهی در این تاریخ خود را تطبیق دهد، در ذیل آن قرار می‌گیرد.

4- چه رفتاري بايد در قبال این حرکت داشته باشيم؟

جواب: باید خود را با آن تطبیق داد تا در ذیل اراده‌ی الهی قرار گیریم.

5- تفاوت این حرکت که در سال‌های اخیر شروع شده است، با حرکتی که در همان اولین اربعین شروع شد در چيست؟

جواب: زمینه‌ی تاریخی ظهور اربعین در این تاریخ این‌گونه است که ملاحظه می‌کنید. زیرا در متن سنت اربعینی که در روایات ما آمده، چنین ظرفیتی نهفته است و نقشِ تاریخ‌سازی آن پیش‌بینی شده است که بنده در ادامه، بیشتر در تبیین آن سخن خواهم گفت. آن‌چه فعلاً باید بر آن تأکید کرد؛ فهم درست سنت اربعین است و شرط ادامه‌ی آن در راستای تحقق تمدن اسلامی است، امکان دارد وگرنه به‌عنوان یک حرکت عبادیِ فردی، بدون نظر به حضور تاریخیِ جهان اسلام در این دوران و در معادلات جهانی خروش و نشاط آن فرو می‌نشیند.

6- وظیفه‌ی مردم ايران و عراق در اين فضایی که به‌وجود آمده چيست؟

جواب: آن‌چه از ظواهر پیداست هر دو ملت در عمق جانشان متوجه شده‌اند می‌توانند در راستای حرکت اربعین، نقش‌آفرینی کنند به طوری‌که بعضی از خودِ مردم عراق فرموده بودند ملت عراق در اربعین، ملت خاصّی هستند یعنی گویا متوجه‌اند در این شرایط چه نقش مهمی می‌توانند ایفاء کنند. آن‌ها به عنوان یک جریان الهی و یک رسالت تاریخی به موضوع نگاه می‌کنند.

7- برد اين جريان که فعلاً در بین شیعیان ظهور کرده است را، چقدر می‌دانید؟

جواب: بُردِ این جریان تا حضور شیعه در معادلات جهانی جلو می‌رود و تا تحقق تمدن اسلامی و تقابل با استکبار شکل خواهد گرفت. جهان اسلام پس از چهارصدسال که از رنسانس گذشته به خود آمده که دیگر برای ادامه‌ی حیات خود نمی‌تواند به پروژه‌های فرهنگ مدرنیته امید ببندد و لذا با شعارهای اسلامی به صحنه آمد و این علی‌رغم فشارهای جهان استکباری و ارتجاعی ادامه می‌یابد تا به نتیجه برسد.

8- اگر ماجراي اربعين را با يک عنوان بخواهيم معرفي کنيم با چه عنواني بايد نام برد؟

جواب: جایگاه تمدنیِ زیارت اربعین را مد نظر ها قرار می دهیم. با توجه به این‌که همیشه تلاش دشمنان اسلام آن بوده که اربعین را بزنند و تأکید ائمه‌»علیهم‌السلام» آن است که اربعین زنده بماند، چون اربعین یعنی ادامه‌ی حسین«علیه‌السلام»، شیعه باید بیشترین نگاه را جهت بقای اسلام به اربعین بیندازد تا نسبت به مهم‌ترین عامل بقاء اسلام کور نباشد.

حرکت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» یک تذکر بود به همه‌ی تاریخ که چگونه از ظلمات زمانه می‌توان خود را رها کرد و امروز مردم در حماسه‌ی اربعین در ذیل تذکر حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» به روحی منوّرند که آن‌ها را از ظلمات فرهنگ اُمویِ جهان استکبار رهایی می‌بخشد و این است معنای حماسه‌ی میلیونی راهپیمایی اربعین حسینی که شیعه در سال‌های اخیر با هوشیاری و خوش‌سلیقگی، زیارت آن حضرت را که در جای خود بسیار ارزشمند است، همراه با پیاده‌رفتن برای آن زیارت جمع کرده است.

همان طور که عرض شد،حماسه‌ی اربعین چیزی نیست که از ما شروع شده باشد، امامان ما همه در بزرگداشت اربعین مصر بودند تا معلوم شود حرکتی که حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» شروع فرمودند یک حرکت عقیم نیست. در این رابطه حضرت عسکری«علیه‌السلام» می‌فرمایند:«عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ؛ صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُّمُ‏ فِي‏ الْيَمِينِ‏ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏». علامت‌های مؤمن پنج چیز است: پنجاه رکعت نماز و «زیارت اربعین» و انگشتر در دست راست کردن و پیشانی بر خاک‌نهادن و «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» را بلندگفتن.

جابربن‌عبداللّه انصاری یعنی صاحب اسرار آل محمد«صلوات‌اللّه‌علیهم»، می‌داند باید با زیارت حضرت امام حسین«علیه‌السلام» در اربعین نشان ‌دهد آن حرکت، حرکتی نبود که در خود عقیم شود. جابر با این‌که در آن زمان نابینا است و با این‌که مسافرت در آن شرایط و با آن وضع از مدینه تا کربلا آن اندازه طاقت‌فرسا است، ولی متوجه است آن زیارت یک زیارت معمولی نیست همراه با ثواب‌های فردی، بلکه یک حضور تاریخی است در تاریخی که امام حسین«علیه‌السلام» شروع کردند، حضوری است در راستای تقابل با حاکمیت استکباری امویان.

در حماسه‌ی اربعین حسینی و حضور بیست میلیون انسان‌های وفادار به آرمان‌های قدسیِ امام حسین«علیه‌السلام» و مصمم در پشت‌کردن به فرهنگ یزید، خبر از آن می‌دهد که هویتی از شیعه در حال شکوفائی است و به بهترین شکل می‌خواهد از حیطه‌ی جهان استکباری با فرهنگ حضور مردم در صحنه‌ها، عبور نماید و این نوع حضور آثار بسیار عمیقی در وجود تک‌تک انسان‌های حاضر در این اقیانوس انسانی خواهد گذاشت و هرکس خود را یک اقیانوس انسانِ تمدن‌ساز احساس می‌کند.

در حماسه‌ی اربعین حسینی رفتارهایی از تمدن‌سازی شیعه ظهور می‌کند که هرگز به چشم فرهنگ غربی نمی‌آید، از مردان و زنان محترمی که با پای پیاده خود را به ساده‌ترین شکل در انبوه جمعیت غرق کرده‌اند تا از اَنانیّت خود هیچ‌چیز باقی نگذارند تا خادمان زوّار که با اندک بضاعت خود در خدمت زوّار قرار می‌گیرند. همه در حال نشان‌دادن اهدافی برای زندگی دینی هستند و زوّار و خدمه می‌خواهند در راستای اهداف بزرگ خود صورت ایثار حسین«علیه‌السلام» را در این صحنه‌ها به ظهور برسانند و با از خودگذشتگی خود به امام حسین«علیه‌السلام» نزدیک شوند و نقش حسینی خود را در این تاریخ به فعلیت آورند.

انبوه زائران اربعین حسینی و این‌همه خدمه‌ی زوّار؛ همه و همه به‌خوبی می‌دانند در چه تاریخی قرار دارند و چه تمدنی از طریق آن‌ها در حال وقوع است. اینان به دنبال دستور خداوند به رسولش هستند که فرمود:«فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَك‏» خودت و همراهانت در راستای رسالتی که دارید پایداری و مقاومت کنید و استکبار جهانی را در موضع متهم قرار دهید و روشن نمایید عقیده‌ی توحیدی باید در تاریخ، حضور فعّال داشته باشد.

9- آيا ملت‌های دیگر از حرکت اربعينی شیعه که شروع شده است، مي‌توانند برداشت درستی بکنند؟

جواب: ملت‌ها در این تاریخ در حال تجدید نظر نسبت به رجوعشان به فرهنگ مدرنیته‌اند که نگاه سکولاریسم به عالم و آدم دارد و «اربعین» یک تذکر تاریخی به همه‌ی ملت‌ها است تا در این شرایط، نسبت خود را با خداوند و مسیر انبیاء الهی شکل دهند.

10- آيا همان‌طور که براي  انقلاب اسلامي خاستگاهي را قائل هستیم، می‌توان گفت اربعين از همان خاستگاه سرچشمه می‌گیرد؟

جواب: همین‌طور است؛ حتی ایجاد و بقاء انقلاب اسلامى هم از بركات سنّت اربعين است. در شب پانزده خرداد سال 42 وقتى امام خمينى«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را دستگير كرده و به زندان بردند، فرداى آن روز مردم به خيابان‏ها آمدند و بدون هيچ ترسى فرياد اعتراض‌شان بلند شد. «فردوست» در خاطراتش مى‏نويسد: «در آن روز آن‏قدر آدم آمده بود و آن‏قدر ما اين‏ها را كشتيم كه خودمان ترسيديم». تاريخ مى‏گويد اين‏ها مسلسل‏ها را در صحن حضرت معصومه«عليها‌السلام» گذاشتند و بسيارى از مردم را كشتند. شاه حساب كرده بود وقتى امام‏ خمينى«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را تبعيد كرد، و مردمِ وفادار به امام را هم كشت، بقيّه اين ملّت براى هميشه وفادارى خود را نسبت به امام و انقلاب پس مى‏گيرند و لذا آنچه بايد بكند كرد. اما امام خمينى«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را بعد از چهل‏ روز آزاد كردند و به روستايى در حاشيه‌ی شهر به نام «داوديّه» بردند كه در واقع ايشان را به آن‌جا تبعيد كنند. مورّخين مى‏گويند مردم آن‏قدر به ديدار امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رفتند كه جادّه داوديّه پر از ماشين شده بود.[2]اين چه سنّتى و چه شعورى است كه بعد از اين‌همه كشته‌دادن، به ديدار امام« خمينى« رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مى‏رود. حضور حماسى مردم وفادار به امام و آزاد از رعب نظام شاهنشاهى همه حيله‏ ها را خنثى كرد. بعد امام را به قيطريه آوردند و از آن‏جا هم به قم بردند. اگر به نهضت كربلا و نهضت امام خمينى«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نگاه دقيق و عميقى بكنيد شباهت‏هاى بسيارى بين اين دو نهضت مى‏بينيد. يعنى با همان فرهنگ و حكمت حسينى، انقلاب اسلامى شكل گرفته است.

شايد سيزدهم محرم بود كه خبر شهادت امام‏ حسين”عليه السلام» به مدينه رسيد، امويان تمام خانه‏ هاى بنى ‏هاشم را در مدينه خراب كردند. يعنى ديگر بنى‏ هاشم بايد از صحنه تاريخ پاك شود. «جابربن عبدالله انصارى» به همراه «عطيّه» بدون آن‏كه مرعوب جوّ پليسى نظام يزيدى شوند، به سوى كربلا حركت مى‏كنند تا ثابت كنند كه روح ايمانى و وفادارى به امام‏ حسين”عليه السلام» جوّ پليسى را به چيزى نمى‏گيرد و شامل مرور زمان هم نمى‏شود، چيزى كه يزيديان نمى‏فهميدند. وفادارى به امام و دين، تجددّ و روشنفكرى هم برنمى‏دارد، هميشه بايد حق براى قلب مؤمن حى و حاضر باشد. اين است كه جابر، سنّت اربعين را به توصيه معصوم، پايه‏ گذارى كرد و براى هميشه فرهنگ كربلا با سنّت اربعين جهان را تغذيه خواهد كرد، و عهد حسينى بر خلاف جوّ پليسى و رعب و وحشت، جاى خود را باز مى‏كند و راه خود را ادامه مى‏دهد.

دشمنان اين‌همه تلاش كردند تا این وفادارى به امام از بين برود، وگرنه كشتن امام به‏ وسيله‌ی آن‌همه لشكر كه عمرسعد جمع كرده بود، هنر نيست. آن‏ها مى‏خواستند اين وفادارى كه جابر و امثال او نشان دادند براى هميشه نابود شود، وفادارى عاشقانه‏اى كه كربلاييان را سمبل دين مى‏كند. در واقع عهد حسينى با اربعين حفظ شد و امروز هم من و شما سنّت اربعين را تكرار مى‏كنيم، يعنى اى حسين، شما هميشه حق هستيد و ما بنا داريم ارتباطمان را با حق يگانه كنيم و وفادارى به حق را هيچ‏گاه از دست ندهيم، و مرور زمان و غوغاى زمانه و تبليغات يزيدى نمى‏تواند ارتباط ما را با شما قطع كند. هر سال اربعين گرفتن آن‏گونه كه امام صادق “عليه السلام» در زيارت اربعين به ما آموختند و با حسين”عليه السلام» حرف زدن، چيزى گرانقدر و ارتباط بزرگى است.

11- آيا جهت حرکت اربعين به سمت جامعه‌ی مهدوي«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است؟

جواب: چرا که نه؟! حقیقتی به نام مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را فقط در این کالبد جسمانی‌دیدن، جفایی‌ست بسیار عظیم و هزاران تأسف که نگاهِ عرفی ما تنها محدود شده به همین ساحت ایشان، و غافل ازاین که مهدی حقیقتی است که عالَم تمام در محضرشان است و هرچه جلو می‌رویم دایم ظهور ایشان به سمت ما شدیدتر می‌شود. آری! من به هرچه شدیدترشدن ظهور ایشان در این عالم، ایمان دارم. در این کنش واکنش‌های مداوم جهانی و در این ظلمات کثرت زده‌ی پوچ غربی، تنها حضور و ظهور مهدی ست که هربار در لباسی جلوه گری می‌کند و ما را به وحدت و انس و یکی‌شدن در وادی هستیِ حقیقی سوق می‌دهد. این ظهور و حضور مهدی‌ست که در لباس اربعین با بیش از بیست چند ملیون انسانِ هم دل، خود را نشان می‌دهد.

12- چه نکاتی را در رابطه با آموزه‌های اسلامی باید در نگاه به موضوع اربعین به‌طور کلّی داشت؟ و تأکید امامان شیعه در این رابطه چگونه بوده است؟

جواب : بهترین نگاه را ائمه‌ی ما در زیارت اربعین به موضوع انداخته‌اند و لذا در اين زيارت، اين‏گونه شروع مى‏كنيم:

السَّلامُ عَلى وَلِيّ الله وَ حَبيبِه

سلام بر ولى خدا و حبيب خدا!

اين سلام يعنى ظهور ارادت به امام، يعنى هنوز حسين ‏بن ‏على عليه السلام، زنده و حبيب و ولى خداست، نه يزيد و يزيديان؛ و هنوز دل ما به ولى و حبيب خدا نظر دارد و تبليغات يزيدى در طول تاريخ نتوانسته است ما را طعمه خود كند. شما ديده ‏ايد آدم‏هايى را كه با يك مسئله كوچك تمام تعهداتشان را نسبت به انقلاب و اسلام و امام و ارزش‏ها از دست مى‏دهند، چون اين‏ها شيعه واقعى نيستند و با شدّت گرفتن جوّ تبليغاتىِ زمانه و غوغاهاى دشمن، تمام ارتباط قبلى خود را با اسلام وانقلاب از دست مى‏دهند، چون به حقيقت وفادار نيستند و اسير جوّ زمانه هستند.گفت:

مر سفيهان را رُبايد هر هوى‏

زآن‏كه نَبْوَدْشان گرانى قوا

آدم‏هاى بى‏اصول با هر بادى به لرزه درمى‏آيند، چون‏كه از نظر معرفتى قوى نيستند و ريشه محكم ندارند. ريشه انسانِ مؤمن، وصل به حق است؛ لذا غوغاى زمانه نمى‏تواند او را به لرزه درآورد و بربايد. مثلًا در زمان رضاخان كه او دستور داده بود زنان بايد چادرها را از سرشان‏ بردارند، كسانى كه سنت اربعين را نمى‏شناختند، سريعاً چادرشان را از سربرداشتند و به اسم مقتضيات زمانه رنگ اصيل خود را از كف دادند و رنگ ضد انسانى حكومت غيرالهى رضاخان را پذيرفتند، ولى فرهنگ اربعين چيز ديگرى به ما مى‏آموزد و آن عبارت است از پايدار ماندن به عهد الهى خود و اين با اعلام ارادت به امام معصوم “عليه السلام» محقّق مى‏شود لذا مى‏گوييم:

السَّلامُ عَلى خَليلِ الله وَ نَجيبِه

سلام بر خليل و نجيب خدا!

يعنى سلام بر تو كه خودت را براى خدا از هر خوديتى خالى كردى و سلام بر بنده نجيب خدا! كه هيچ عصيانى در مقابل خدا نداشت. با ارتباط قلبى مى‏توان اين سلام‏ها را حل كرد و جهتِ جان را در جهتِ ارادت‏ورزى به ابا عبدالله الحسين “عليه السلام» انداخت و از اثرات مثبت اين ارادت‏ورزى بهره برد، هر چه بهره هست از توجّه دادن روح است به امام معصوم عليه السلام، آن هم ارادت به امامى كه فرهنگ اموی معاويه، مى‏خواهد نور او را محو كند، حالا شما روبه‏ روى او ايستاده‏اى و برخلاف آن همه غوغا با او با تمام وجود گفتگو مى‏كنى و می‌گوئی.

السَّلامُ عَلى صَفِيِّ الله وَ ابْنِ صَفِيِّه، السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الشَّهيد

يعنى سلام بر بنده با صفاى خدا، دوست برگزيده و خالص او كه فرزند خانواده باصفايى است، سلام بر حسين شهيد.

ملاحظه كنيد دلى كه توجّهش به امامش دائمى است، چه به ره‏هايى از اين توجّه مى‏برد اين سلام و اين تعهّد اجازه نمى‏دهد كه جوّ زمانه، ما را فراگيرد. تعهّد با اباعبدالله “عليه السلام» در واقع تعهّد با خداست، تعهّدى كه در «عهد الَسْت» بستيم. هركس تعهد با ائمه عليهم السلام و اسلام وارزش‏ها را شكست بايد بداند كه با خودش قهر كرده و نقض پيمان نموده و بايد بداند كه خود را از دست داده است، قرآن در مورد آنها مى‏فرمايد: «وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظيم»[3] ؛ اين‏ها بر شكستن عهد عظيمى اصرار مى‏ورزند. اين زيارت‏ها و سلام‏ها احياى خودِ اصيل انسان‏ها است تا از اصل خودمان جدا نشويم و عهد خودمان را با امام “عليه السلام» هرگز نشكنيم.

ارتباط با امامى مظلوم و شهيد، يعنى گشودن دريچه جان به سوى ذاتى مقدّس كه در رهگذر يافتن حيات معنوى به راحتى از حيات بدنى مى‏گذرد، در اين حالت انسان نسبت به خود بى تفاوت نخواهد بود تا هرچه را زمانه بر سرش مى‏آورد بپذيرد و اميدش از دست‏يابى به خودِ برين نابود شده باشد. راستى كه ارادت به چنين شهيد مظلومى، چه زيبا جرقه هاى حيات را از لابه‏لاى خاكستر روزمرّگى‏ها به مشعلى تبدیل می‌کند.

نهضت امام “عليه السلام» نهضتِ به جنبش درآوردن قلب‏هاست و از اين پايگاه است كه هم به امام “عليه السلام» سلام مى‏دهى و متذكر تنگناهايى مى‏شوى كه بر امام “عليه السلام» تحميل كردند . يزيديان تصور مى‏كنند قدرت‏نمايى كرده‏ اند، تنهاكسانى كه حسينى نيستند مرعوب تبليغات دشمن مى‏شوند. بينش حسينى اين است كه هر كس با روش حق، مقابل ستم بايستد، پيروز است. كسى كه مى‏ترسد در پيروى از بينش حسينى و فرهنگ شهادت و مبارزه با ستم ضرر كند او در حقيقت نه ضرر را مى‏شناسد و نه نفع را، او تمام وجودش ضرر است.

بزرگ‏نمايى قدرت آمريكا براى كسى است كه حسين ندارد. ولى كسى كه دل به حسين داده است آمريكا و دنياداران در نظرش سبك و هيچ هستند. از اين‏جا روشن مى‏شود كه چرا امام حسن عسكرى “عليه السلام» فرمودند زيارت اربعين نشانه مؤمن است. معلوم مى‏شود كه هر دلى به‏صرف ادّعاى ايمان، نمى‏تواند در فرهنگ تبليغاتى كفر وفادار به خق و حقیقت  بماند.

خدايا تمام خوبى‏ها را براى ائمه عليهم السلام قرار دادى و اين‏ها را گلچين كردى. در اربعين در چنين حال و مقامى هستيم، صحنه‏ اى كه چهل روز از عاشورا گذشته است يعنى تكه‏ تكه شدن بدن‏ها را ديده‏ ايم، جشن و غوغاى حكومت يزيدى را ديده‏ ايم، رعب‏ و وحشتى را كه به صحنه آوردند ديده ‏ايم، تهمت‏ها را شنيده‏ ايم، با اين‏همه بعد از چهل ‏روز هنوز حق را از باطل تشخيص مى‏دهيم و هنوز به جبهه حق و امام ‏حسين “عليه السلام» وفادار هستيم و هنوز امام “عليه السلام» را پيشرو و رئيس و سرور و راهنماى خود مى‏دانيم و اعتقادمان اين است كه خدايا تو ارث انبياء را به امام دادى و ما با وجود اين‏همه تبليغات و رعب و وحشت، از حسين “عليه السلام» دل نمى‏كنيم و جرأت دفاع از او را در جان خود داريم، اصلًا كربلا مكتب ادامه چنين جرأت و شجاعت است.

هر انسانى كه پيش از آن كه ظاهر كاخ ‏ها خيره‏ اش كرده باشد، به درون معنوى خود خيره شده و راه به عالم ماورا برايش باز شده است، چگونه مى‏تواند به امام معصوم “عليه السلام» نظر ندوزد و تبليغات دنياگرایان، دل او را از جايگاه اصيل خود بركند؟ امام در تمام ابعادش، چه با بودنش و چه با شهيد شدنش، انگشت اشاره به عالم لايتناهى دارد، و مى‏تواند عالم درون خودت را به تو بنماياند و درآن صورت خود را به ‏واقع يافته‏ اى، خودى بسيار متعالى.

با ارتباط با امام است كه انسان مى‏فهمد آن بُعدى از ما كه جداى از امام، راه خود را طى مى‏كند، ناخود ماست . هنوز كه هنوز است امام حسين “عليه السلام» حجّت خدا در هستى است و يزيد و يزيديان شكست‏ خورده تاريخ هستند، اين همان پيروزى حقيقى و اصيل است. تحليل‏هاى غير شيعى و غير اربعينى است كه امام‏ حسين و حضرت على “عليهما السلام» را شكست خورده مى‏بيند و مى‏گويد اگر حضرت على “عليه السلام» حق است، چرا بر معاويه پيروز نشد و اگر حسين حق بود، چرا يزيد او را شكست داد؟ معنای پیروزی و شکست را نم‌شناسند. اميرالمؤمنين “عليه السلام» با آن عظمت خود، بر فراز متعالى‏ترين ارزش‏ها، انسانيّت را به نمايش‏ گذاردند. و معاويه، نكبت و سياه‏ رويى خود را به نمايش گذاشت؛ آن‏هايى كه پيروزى على “عليه السلام» بر معاويه و پيروزى حسين بر يزيد را نمى‏بينند، معلوم نيست دركجای عالم زندگى مى‏كنند! و معلوم نيست معنای حيات خود را در كجا تعيين كرده‏ اند!

يكى از بحث‏هاى مطرح در دنيا اين است كه چرا بعضى از آدم‏هاى مذهبى كه حتى كتاب‏هاى مذهبى هم مى‏نوشتند، يك‏مرتبه حق را كنار مى‏گذارند و به اصطلاح، نان به نرخ روز مى‏خورند. بنده فكر مى‏كنم چون جوّ زمانه اين‏ها را فرا مى‏گيرد و پيرو جوّ زمانه مى‏شوند و لذا دينشان را كنار مى‏گذارند و پس از مدّتى اين نان به نرخ روز خوردن، آن‏ها را بيچاره مى‏كند. شما در جريان انقلاب اسلامى، چنين افرادى را ديده‏ ايد كه چند روزى طرفدار انقلاب بودند و پس از مدتّى انقلاب را رها كردند. اين‏ها در واقع آن روزى هم كه طرفدار انقلاب بودند به جهت حق بودن انقلاب نبود، بلكه به دليل اين‏كه جوّ آن روز بيشتر جوّ انقلابى بود، اين‏ها طرفدار انقلاب بودند و به تعبير ديگر اين‏ها طرفدار جوّ غالبِ زمانه بودند. چنين افرادى نمى‏توانند نجات پيدا كنند چون حسينى نيستند. اماسنت اربعین به ما ياد می‌دهد هميشه حقّ، حق است و شما بايد به حق وفادار باشيد حتى وقتى كه جوّ يزيدى تمام جامعه را فرا مى‏گيرد، حتى اگر بناست كشته شوى، باز هم به حق وفادار باش. وفادارى به حق است كه تو را نجات مى‏دهد.

ما اگر قبول داشته باشيم ايده‏ آل‏هاى معنوى واقعى‏ترين و حقيقى‏ترين ابعاد زندگى انسان‏ها به‏شمار مى‏آيند، هيچ‏وقت از حسين “عليه السلام» و حكمت او به چيز ديگرى دل نمى‏بنديم، چون مى‏دانيم اگر چنين كنيم به غير حقايق و واقعيّات دل بسته‏ ایم.

بحث خود را با نظر به توصیه های ائمه «علیهم السلام» در رابطه با پیاده رفتن به کربلا و با نظر به حضور تاریخی ما در راستای اربعین حسینی در چند نکته بپایان می برم:

1- بعضی از مسائل ما تحت تأثیرفرهنگ غرب برای ما مسئله شده است، اگر ماوراء زندگی غربی به آن مسائل بنگریم بسیاری از آن‌ها برای ما فرعی می‌شوند. در حالی‌که مسئله‌ی اصلی ما حضور جدّی نور تشیع در عالم است و در این رابطه باید از خود بپرسیم به کجا باید نگاه کنیم که کور نباشیم؟

2- با توجه به این‌که همیشه تلاش دشمنان اسلام آن بوده که اربعین را بزنند و تأکید ائمه‌“عليه السلام» آن است که اربعین زنده بماند، چون اربعین یعنی ادامه‌ی حسین“عليه السلام»، شیعه باید بیشترین نگاه را جهت بقای اسلام به اربعین بیندازد تا نسبت به مهم‌ترین عامل بقاء اسلام کور نباشد.

3- ما باید متوجه روحی باشیم که به اراده‌ی الهی در زمانه‌ی ما در حال جاری‌شدن است و حرکات و سکنات مردم از آن خبر می‌دهد، تا بتوانیم تأثیرگذار باشیم. همه‌چیز خبر از آن می‌دهد دوره‌ی بی‌دینی گذشته است و دین‌داران، تاریخ آینده را شکل می‌دهند ولی نه با قرائت روشنفکری غربی، بلکه با قرائت انبیاء که نظر به مردم دارند.

4- حضور در تاریخی که در حال شکل‌گیری است، حضور در ذیل اراده‌ی خاص الهی است و موجب می‌شود تا از بی‌هویتی که فرهنگ غربی بر ما تحمیل کرده آزاد شویم و این موجب می‌شود که زودتر از زمان خود در تاریخ حضور داشته باشیم، مثل ناامیدشدن حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به نهادهای بین‌المللی و امیدواری به مردم برای حضور اسلام در آینده‌ی تاریخ. این یک نوع حضور فعّال در تاریخی است که شروع شده است.

5- اگر خواستیم دُن کیشوت زمانه‌ی خود نباشیم، باید بفهمیم دست و دل مردم در اربعین‌ها به چه تاریخی اشاره دارد تا گرفتار بی‌تاریخی نباشیم. آنچه می‌توان گفت آن است که شیعه با رجوع میلیونی مردم به اربعین، زودتر از بقیه‌ی ملل، گذشته‌ی چند صدساله‌ی سرگردانیِ خود را بازخوانی می‌کند تا سال‌های غفلت خود از حقیقت را جبران کند.

6- دشمن گمان می‌کرد حسین«علیه‌السلام»را در روز عاشورا به قتل می‌رساند و در کربلا دفن می‌کند ولی خود حضرت خوب می‌دانند چه کاری را در تاریخ انجام دادند، لذا حضرت در آن روز خطاب به لشکر عمر سعد می‌فرمایند: «ثُمَّ ايْمُ‏ اللَّهِ لَا تَلْبَثُونَ بَعْدَهَا إِلَّا كَرَيْثِ مَا يُرْكَبُ الْفَرَسُ حَتَّى تَدُورَ بِكُمْ دَوْرَ الرَّحَى وَ تَقْلَقُ بِكُمْ قَلَقَ الْمِحْوَرِ»؛ ( اللهوف على قتلى الطفوف، سيدبن طاوس، ص 99 ) به خدا سوگند كه به شما مهلتى بيش از زمان سوار و پياده‏شدن يك سواركار ندهند، تا آن كه آسياب زمان شما را در زير چرخش خُرد كند. و به حضرت زينبi خبر مى‏دهند كه شما با عزت به شهر خود برمى‏گرديد. حادثه ‏ى كربلا در ظاهر چيز ديگرى را نشان مى‏داد ولى حقيقت موضوع در عالم غيب با خط سبزى كه داشت چيز ديگرى بود.

هلال‏ بن نافع مى‏گويد: «إِنِّي كُنْتُ وَاقِفاً مَعَ أَصْحَابِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ لَعَنَهُ اللَّهُ إِذْ صَرَخَ صَارِخٌ أَبْشِرْ أَيُّهَا الْأَمِيرُ فَهَذَا شِمْرٌ قَتَلَ الْحُسَيْنَ«علیه‌السلام» قَالَ فَخَرَجْتُ بَيْنَ الصَّفَّيْنِ فَوَقَفْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ«علیه‌السلام»لَيَجُودُ بِنَفْسِهِ فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ قَطُّ قَتِيلًا مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ لَا أَنْوَرَ وَجْهاً وَ لَقَدْ شَغَلَنِي نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَيْئَتِهِ عَنِ الْفِكْرَةِ فِي قَتْلِه» (اللهوف على قتلى الطفوف، سيدبن طاوس، ص 128.) با سربازان عمر بن سعد ملعون ايستاده بودم كه يكى فرياد برآورد: امير، مژده، اين شمر است كه حسين«علیه‌السلام» را كشته، گويد از ميان لشكر بيرون شدم و در ميان دو صف، بر بالين حسين ايستادم و او در حال جان كندن بود و به خدا قسم هرگز كشته‏ ى آغشته به‏ خونى را زيباتر و نورانى‏تر از او نديدم و من آن‏چنان مات نور آن صورت و محو جمال آن قيافه شده بودم كه متوجّه نشدم چگونه او را مى‏كشند.

حضرت سيدالشهداء«علیه‌السلام» آن‏چنان خود را موفق و پيروز احساس مى‏كنند كه نه‏ تنها آن‏همه زخم و شمشير در مقابل آن پيروزى چيزى به‏ حساب نمى‏آيد، بلكه شمشيرى كه دارد سر مباركشان را جدا مى‏كند چيزى به حساب نمى‏آورند.

از جمله كسانى كه موضوع شادى حضرت سيدالشهداء«علیه‌السلام»را ذكر كرده، خوارزمى در مقتل الحسين«علیه‌السلام» است كه مى‏گويد: چون شمر بر سينه‏ ى مبارك حضرت امام حسين«علیه‌السلام»نشست و محاسنش را گرفت و آهنگ كشتن وى كرد، حسين«علیه‌السلام» خنديد و گفت: آيا مرا مى‏خواهى بكشى؟ آيا مرا مى‏شناسى؟»[4]

این‌ها همه حکایت از آن دارد که برای امام حسین«علیه‌السلام»افق روشن است و حضرت می‌دانند چه راهی را به سوی بشریت گشوده‌اند.

7- در حماسه‌ی اربعین حسینی و حضور بیست میلیون انسان‌های وفادار به آرمان‌های قدسیِ امام حسین«علیه‌السلام» و مصمم در پشت‌کردن به فرهنگ یزید، خبر از آن می‌دهد که هویتی از شیعه در حال شکوفائی است و به بهترین شکل می‌خواهد از حیطه‌ی جهان استکباری با فرهنگ حضور مردم در صحنه‌ها عبور نماید و این نوع حضور آثار بسیار عمیقی در وجود تک‌تک انسان‌های حاضر در این اقیانوس انسانی خواهد گذاشت و هرکس خود را یک اقیانوس انسانِ تمدن‌ساز احساس می‌کند.

8- در حماسه‌ی اربعین حسینی رفتارهایی از تمدن‌سازی شیعه ظهور می‌کند که هرگز به چشم فرهنگ غربی نمی‌آید، از مردان و زنان محترمی که با پای پیاده خود را به ساده‌ترین شکل در انبوه جمعیت غرق کرده‌اند تا از اَنانیّت خود هیچ‌چیز باقی نگذارند تا خادمان زوّار که با اندک بضاعت خود در خدمت زوّار قرار می‌گیرند همه در حال نشان‌دادن اهدافی برای زندگی دینی هستند و زوّار و خدمه می‌خواهند در راستای اهداف بزرگ خود صورت ایثار حسین«علیه‌السلام» را در این صحنه‌ها به ظهور برسانند و با از خودگذشتگی خود به امام حسین«علیه‌السلام» نزدیک شوند و نقش حسینی خود را در این تاریخ به فعلیت آورند.

9- شهدای کربلا به حاکمیت جهانیِ اسلام فکر می‌کردند و به نجات بشریت از جهالت و حیرت ضلالت،[5] و امروز در حماسه‌ی اربعین حسینی همان نگاه به صحنه آمده است تا در همایش بیست میلیونی مردمی معلوم شود شیعه تا چه اندازه قدرت تمدن‌سازی جهت به صحنه‌آوردن قدسی‌ترین تمدن را دارد.

10- پیاده‌روی اربعین حسینی با وجود خطراتی که یزیدیان ایجاد می‌کنند، عظمت عزم شیعه را در ادامه‌ی راه حسین«علیه‌السلام» بیشتر نشان می‌دهد و شیعه می‌داند که با هر قدمی که برمی‌دارد یک حسنه برای او ثبت می‌شود و یک سیئه از او زدوده می‌شود «وَ رَفَعَ لَهُ درجَةً» و درجه‌ای بر شخصیت معنوی او افزون می‌گردد. زیرا وارد عالَمی شده که عشق حسین«علیه‌السلام» برای او ایجاد کرده.

11- همان‌طور که امام عسکری«علیه‌السلام» فرمودند زیارت اربعین تثبیت هویت شیعه‌بودن شیعیان است و این‌که تأکید دارند با پای پیاده این زیارت انجام گیرد؛ خبر از آن می‌دهد که بنا است حماسه‌ای در ذیل ارادت به امام حسین«علیه‌السلام» و فرهنگ عاشورایی آن حضرت ظهور کند و شرایطِ هرچه بهترِ تحقق آن هدف، امروز به خوبی فراهم شده است. در روایت داریم: «عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِu، قَالَ: يَا عَلِيُّ! زُرِ الْحُسَيْنَ وَ لَا تَدَعْهُ. قَالَ: قُلْتُ مَا لِمَنْ أَتَاهُ مِنَ الثَّوَابِ؟ قَالَ: مَنْ أَتَاهُ مَاشِياً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَيِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً. فَإِذَا أَتَاهُ، وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَكَيْنِ يَكْتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِيهِ مِنْ خَيْرٍ وَ لَا يَكْتُبَانِ مَا يَخْرُجُ مِنْ فِيهِ مِنْ شَرٍّ وَ لَا غَيْرَ ذَلِكَ. فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا: يَا وَلِيَّ اللَّهِ مَغْفُوراً لَكَ أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ أَهْلِ بَيْتِ رَسُولِه، وَ اللَّهِ لَا تَرَى النَّارَ بِعَيْنِكَ أَبَداً وَ لَا تَرَاكَ وَ لَا تَطْعَمُكَ أَبَداً».

على بن ميمون صائغ، از حضرت امام صادق«علیه‌السلام» نقل كرده كه آن حضرت فرمودند:اى على! قبر حسين«علیه‌السلام»را زيارت كن و ترك مكن. عرض كردم: ثواب كسى كه آن حضرت را زيارت كند چيست؟ حضرت فرمودند: كسى كه پياده زيارت كند آن حضرت را، خداوند به هر قدمى كه برمى‏ دارد، يك حسنه برايش نوشته، و يك گناه از او محو مى ‏فرمايد، و يك درجه مرتبه ‏اش را بالا مى ‏برد. و وقتى به زيارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موكّل او مى‏ فرمايدكه آنچه خير از دهان او خارج می شود را نوشته و آنچه شرّ و بد مى‏ باشد را ننويسند. و وقتى برگشت با او وداع كرده و به وى مى‏‌گويند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزيده شد. و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بيت رسولش مى ‏باشی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه‌ی خود نخواهد نمود. (كامل الزيارات، ص134)

عنایت داشته باشید حضرت صادق«علیه‌السلام» چگونه روشن می‌کنند وقتی انبوه شیعیان با نظر به زیارت امام حسین«علیه‌السلام» مسافت‌های طولانی را پیاده طی می‌کنند به چه برکاتی نایل می‌شوند و با انس ملائکة اللّه با آن‌ها چه انسان‌های فرهیخته‌ای که حاصل آن زیارت و آن پیاده‌روی است به جامعه برمی‌گردند. ملائکه به او خطاب می‌کنند: «یا وَلِیَّ اللّه» آیا کسانی که شایسته‌ی چنین خطابی می‌شوند و با غفرانی که نصیب آن‌ها می‌شود و یک نحوه عصمت در شخصیت آن‌ها پدید می‌آید، دیگر انسان‌های معمولی خواهند بود؟ یا انسانی هستند با مسئولیتِ ساختن جهانی سراسر پاکی و ایمان؟

در روایتی دیگر حضرت صادق«علیه‌السلام» روشن می‌کنند وقتی زائر حسین«علیه‌السلام»پیاده به زیارت حضرت می‌رود، قبل از رسیدن به کربلا با پاک‌شدن از گناهانش و افزون‌شدن حسناتش در مقام اُنس با خدا قرار می‌گیرد و چون به حائر و حواشی قبر مبارک حضرت رسید، به مقام مصلحین برگزیده می‌رسد که دغدغه‌ی اصلاح جوامع بشری را دارند و چون زیارت او به اتمام رسید، به مقام فائزین و پیروزمندان صحنه‌ی تمدن‌سازی نایل می‌شود و حرکات او حتماً به نتیجه‌ی لازمِ خود می‌رسد تا آن‌جایی که رسول خدا(صلوات الله علیه وآله وسلم) از طریق ملائکة اللّه به او سلام می‌رسانند که تمام موانع تو در رابطه با انس با خدا برطرف شده. راستی را انسان تا کجا باید صعود کند که رسول خدا(صلوات الله علیه وآله وسلم)یعنی انسانی که در فتح تاریخ جاهلیت تا آن اندازه پیروز شد، به او سلام برساند و او را از خودش بداند. آری حماسه‌ی اربعین حسینی ادامه‌ی همان فتح تاریخی است که رسول خدا(صلوات الله علیه وآله وسلم) پایه‌گذاری فرمودند: اصل روایت این است: «عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ ثُوَيْرِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ«علیه‌السلام»:‏ يَا حُسَيْنُ! مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ يُرِيدُ زِيَارَةَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ«علیه‌السلام»إِنْ كَانَ مَاشِياً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَيِّئَةً حَتَّى إِذَا صَارَ فِي الْحَائِرِ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِينَ الْمُنْتَجَبِينَ حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِكَهُ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِينَ حَتَّى  إِذَا  أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَكٌ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِfيُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ: اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَكَ مَامَضَى».حسین ‌بن‌ثُویر می‌گوید: امام‌ صادق«علیه‌السلام»فرمودند: اى حسين! كسى كه از منزلش بيرون آيد و قصدش زيارت قبر حضرت حسين ابن على«علیه‌السلام» باشد. اگر پياده رود، خداوند منّان به هر قدمى كه برمى‏ دارد يك حسنه برايش نوشته و يك گناه از او محو مى‏ فرمايد. تا زمانى كه به حائر برسد و پس از رسيدن به آن مكان شريف حق تبارك و تعالى او را از رستگاران قرار مى‏ دهد. تا وقتى كه مراسم و اعمال زيارت را به پايان برساند كه در اين هنگام او را از فائزين محسوب مى‏ فرمايد. تا زمانى كه اراده‌ی مراجعت نمايد در اين وقت فرشته‏‌اى نزد او آمده و مى‏ گويد: رسول خدا(صلوات الله علیه وآله وسلم)به تو سلام می‌رساند و به خطاب به تو مى ‌فرمايد: از ابتداء عمل را شروع كن، تمام گناهان گذشته‌‏ات آمرزيده شد. (كامل الزيارات، ص132)

حضرت صادق«علیه‌السلام» یعنی پایه‌گذار هویت تشیع در روایتی دیگر روشن می‌کنند که چگونه قدم‌هایی که انسان به سوی زیارت امام حسین«علیه‌السلام»برمی‌دارد به او قدرت تصرف در کلّ جهان را می‌دهد و خداوند تمام تقاضای او را برآورده می‌کند. روایت این است: «عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِu قَالَ: إِنَّ الرَّجُلَ لَيَخْرُجُ إِلَى قَبْرِ الْحُسَيْنِ«علیه‌السلام» فَلَهُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ بِأَوَّلِ خُطْوَةٍ مَغْفِرَةُ ذُنُوبِهِ، ثُمَّ لَمْ يَزَلْ يُقَدَّسُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَتَّى يَأْتِيَهُ فَإِذَا أَتَاهُ نَاجَاهُ اللَّهُ تَعَالَى فَقَالَ: عَبْدِي سَلْنِي أُعْطِكَ؛ اُدْعُنِي أُجِبْكَ؛ اُطْلُبْ مِنِّي أُعْطِكَ، سَلْنِي حَاجَةً أقضيها لَكَ قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ«علیه‌السلام»: وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يُعْطِيَ مَا بَذَلَ». (وسائل الشيعة، ج‏14، ص: 421) امام صادق«علیه‌السلام» فرمودند: شخصى كه به زيارت قبر حضرت حسين بن على«علیه‌السلام»مى‏‌رود، زمانى كه از اهلش جدا شد با اولين گامى كه بر مى‏‌دارد تمام گناهانش آمرزيده مى‏ شود. سپس با هر قدمى كه برمى‏‌دارد پيوسته تقديس و تنزيه شده تا به قبر برسد. و هنگامى كه به آنجا رسيد حق تعالى او را خوانده و با وى مناجات نموده و مى‌‏فرمايد: بنده من! از من بخواه تا به تو اعطاء نمايم، من را بخوان تا اجابتت نمايم، از من طلب كن تا به تو بدهم، حاجتت را از من بخواه تا برايت روا سازم. راوى مى‏‌گويد، امامu فرمودند: و بر خداوند متعال حق و ثابت است آنچه را كه بذل نموده اعطاء فرمايد.

تفاوت درجه‌ی نتیجه در روایات فوق، به تفاوت درجه‌ی عزم و تصمیمی دارد که زائران در جان خود پرورانده‌اند.

«والسلام علیکم و رحمة ‌اللّه و برکاته»

 

پی نوشت:

[1] – امام عسگرى”عليه السلام» مى‌فرمايند: علامت مؤمن پنج‏ چيز است؛ پنجاه‏ ويك ركعت نمازگزاردن در هر شب و روز و زيارت اربعين، انگشتر به‌دست‌كردن و جبين را در سجده به خاك گذاشتن و بسم‏الله الرّحمن الرّحيم را بلند گفتن.

[2] – تحليلى از نهضت امام خمينى«رحمةالله ‏عليه»، سيد حميد روحانى.

[3] ( 1)- سوره واقعه، آيه 46.

[4] – مقتل الحسين”عليه السلام»، خوارزمى، ص 39 تا 42، نقل از كتاب« امام حسين”عليه السلام»از محمد جعفر طبسى، ترجمه‌ی عبدالحسين بينش، ص 381.

[5] – در زیارت اربعین اظهار می‌دارید: « ُ السَّلَامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ » تا آن‌جا که می‌گویید: « ُ وَ بَذَلَ‏ مُهْجَتَهُ‏ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ ».

لب المیزان

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.