نقش استعمار خارجى در شکل گیری بهائیت
نقش استعمار خارجى در شکل گیری بهائیت
پيرامون دلايل و اهداف استعمارگران از تشكيل و تقويت فرقه بهائيت توضيح دهيد؟
پيدايش فرقه ها در هر دوره تاريخى، معلول شرايط و عوامل ويژه اى است؛ اما با حضور پديده استعمار در دوره معاصر ايران، دلايل سياسى بيش از ديگر شرايط در پيدايى اين فرقه ها مؤثر بوده است. در اين ميان محافلى چون انجمن هاى سرى، لژهاى فراماسونرى و فرقه هايى چون بابيت و بهائيت، نمونه بارزى است كه با دخالت مستقيم استعمار تولد و پرورش يافت.
هدف از اين اقدام نفوذ در اركان قدرت از طريق نخبگان وابسته، سنت زدايى و عرفى سازى مناسبات و پيوندهاى اجتماعى و فرهنگى، خنثى كردن عوامل و عناصر پايدارى در برابر فرهنگ بيگانه، دست زدن به تعريف هايى تازه از دين دارى و دين مدارى، جانشين سازى براى نهادهاى مذهبى و در نهايت سيطره اقتصادى و فرهنگى بر ايران از هدف هاى عمده استعمار در شكل دادن به اين گروه ها بود.[49]
توضيح آنكه؛ قرن 19 ميلادى دوران اوج اقتدار بعضى از امپراتورى هاى استعمارى نظير انگليس، روسيه و فرانسه است كه هر سه با جهان اسلام درگير و در مقابل خود با نوعى مقاومت در بين مردم مواجه اند.
در ريشه يابى و موجبات اين مقاومت، آنها با مطالعاتى كه در چند قرن اخير در مورد متون دينى و اقتدار مذهبى، و تأثيرگذارى آن بر جريان هاى مقاومت مردمى و ايستادگى در مقابل استعمار – نظير فتواى جهاد توسط علما در جنگ ايران و روس، نهضت تنگستان بر عليه انگليس، لغو قرار داد رويتر، جنبش تنباكو و… – داشتند، به اين نتيجه رسيدند كه باورها و اعتقادات دينى اسلامى بين مسلمين موجب چنين مقاومتى – نظير جنبش تنباكو – در برابر نفوذ و تجاوز استعمارگران شده است و اين موضوع در نقاط غيرمسلمان نشين (مثل بخش مهمى از آفريقا و امريكاى لاتين) وجود ندارد.
چنانكه روس ها در جريان لشكركشى به قفقاز با مقاومت همه جانبه مردم ايران مواجه مى شوند؛ «رساله جهاديه» كه در زمان ميرزا بزرگ فراهانى با امضاى بيش از 100 نفر از علماى بزرگ وقت شيعه منتشر شد، مردم را به مبارزه با ارتش متجاوز روس تشويق مى نمايد و حتى در ابتداى دوره دوم جنگ هاى ايران و روس پيروز هم مى شوند، هر چند متأسفانه به دليل ضعف و بى كفايتى حكومت وقت، و خيانت بعضى از سرداران، اين پيروزى تدوام نيافت.[50]
در جريان آن جنگ دربار تزار، به مقاومت «دينى» ملت ايران پى مى برد و مشاهده مى كند مادامى كه تشيع – كه مذهب مبارزه با ظلم و نفى طواغيت است – با قوّت در جامعه ايران نفوذ دارد، مزاحم آنها و ديگر سلطه گران زر و زور است.
بر اين اساس استعمارگران براى آنكه بتوانند اين مانع – اسلام و باورهاى حياتبخش آن – را به طور ريشه اى و بنيادين، از سر راهشان بردارند، اقدامات گوناگونى را در دستور كار خويش قرار مى دهند؛ كه يكى از مهمترين و خطرناكترين آنها، ايجاد مسلك ها و مذاهب ساختگى و التقاطى با استفاده از فرهنگ و آموزه هاى اسلامى است.[51]
لذا فرقه سازى بر اساس مذهب موجود را محور خود قرار دادند؛ در ايران، «بابيت» و «بهائيت»، در عثمانى «وهابيت» و در هند «قاديانى»[52] را ايجاد نموده و حمايت مى نمايند.
در يك جمع بندى پيدايش مسلك هايى نظير بابيه، بهائيه و قاديانيه در قرن نوزدهم – قرن نفوذ و سلطه استكبار در جهان اسلام – را عمدتاً بايستى در ربط با تلاش استعمارگران جهت سلطه بر مقدرات كشورهاى شرقى و اسلامى مورد بررسى و كند و كاو قرار داد، كه البته، نقص ها و نارضايتى هاى موجود در جوامع آن روز اسلامى، در كمك به پيشبرد اين جريان هاى استعمارى بى تأثير نبوده است.[53]
اهداف استعمارگران :
مهمترين اهدافى كه قدرت هاى استعمارى در اين زمينه تعقيب نمودند عبارتند از:
يكم. ايجاد درگيرى داخلى
تجزيه كشور و تلاش براى شكستن كيان و اقتدار ملى ايرانيان كه از زمان صفويان حول محور تشيع پديد آمده و منافع قدرت هاى استكبارى و استعمارى را تهديد مى كرد.
دوم. ايجاد انحراف و تضعيف مبانى دينى و اعتقادى مردم
از اين منظر فرقه سازى از يكسو زمينه ساز اختلافات و درگيرى هاى مذهبى است و از طرفى مى تواند بسيارى از مبانى فكرى دنياى اسلام را كه با اهداف استعمار سر ستيز و ناسازگاهى دارد از بين ببرد. و از جهت ديگر باعث هضم كامل هويت جامعه اسلامى در فرهنگ غربى، براى تأمين كامل منافع دولت هاى استعمارى شود.[54]
سوم. اعمال فشار بر دولت
در جهت گرفتن امتيازات بيشتر و جلوگيرى از باز پس گرفتن مناطق از دست رفته ايران و در نتيجه تامين منافع و توطئه شوم استعمارگران.
در اين راستا آنها با مطالعاتى كه در مذهب شيعى داشتند، مسئله «مهدويت و موعود آخرالزمان» را بسترى مناسب براى در هم شكستن سد استوار مذهب جعفرى و تعقيب منافع شوم خويش دانسته و به همين جهت مسئله بابيت و به دنبال آن بهائيت را مطرح مى كنند.
حضرت امام خمينى(ره) در اين زمينه مى فرمايند: «اسلام و مذهب مقدس جعفرى سدّى است در مقابل اجانب و عمال دست نشانده آنها، چه راستى و چه چپى و روحانيت كه حافظ آن است سدى است كه با وجود آن اجانب نمى توانند به نحوى كه دلخواه آنهاست با كشورهاى اسلامى و خصوص با كشور ايران رفتار كنند، لهذا قرن هاست كه با نيرنگ مختلف براى شكستن اين سد نقشه مى كشند، گاهى از راه مسلط كردن عمال خبيث خود بر كشورهاى اسلامى و گاهى از راه ايجاد مذاهب باطله و ترويج بابيت و بهائيت و وهابيت».[55]
همچنين استعمارگران براى نيل به هضم كامل هويت جامعه اسلامى در فرهنگ غربى، براى تأمين كامل منافع دولت هاى ذينفع غربى در جوامع اسلامى، بايد در سه مرحله عمل مى كردند:
1. نفى كامل هويت اسلامى،
2. تأكيد بر هويت ملى و باستانى،
3. گرايش به «جهان وطنى» و قربانى كردن هويت ملى در برابر نقش و هويت جهانى وابسته.
نخستين گام را در ايران، بابيان برداشتند كه در جريان دشت بَدَشت، رسماً نسخ شريعت اسلام و مباح شدن محرّمات را اعلام كردند.
گام دوم، كه تأكيد فراوان و شك انگيزى بر ملت و احياى هويت ملى و باستانى داشت، توسط «ازليان» (نظير آقاخان كرمانى) به همراه روشنفكران سكولار بى دين برداشته شد.
گام سوم را نيز بهائيان (خود حسينعلى بهاء و پسرش عبدالبهاء و بهائيان پس از آنها) برداشتند كه بر همزيستى با همه اديان و كثرت گرايى دينى و «جهان وطنى» تأكيد داشتند و اين مدرن ترين روش در جذب و هضم كامل فرهنگى و سياسى و اقتصادى ايرانيان و ساير ملل در فرهنگ و سياست و اقتصاد «جهانى شده» غرب و خصوصاً آمريكا تلقى مى شود. به همين جهت، بهائيان در همه جوامع و كشورها نورچشمى دولت آمريكا هستند.[56]
و بالاخره اينكه در زمينه وابستگى جريان بابيت و بهائيت به استعمار روس، انگليس، صهيونيسم و سپس حمايت هاى آمريكا و نقش آنان در پيدايش، تقويت و تداوم اين فرقه، اسناد تاريخى و شواهد معتبر و متعددى وجود دارد كه در بخش هاى ديگر كتاب ارائه مى گردد.
[49]. سخن اول، فصلنامه مطالعات تاريخى، ش 17، ص 8.
[50]. ر.ك: شيعه در تاريخ ايران، رضا نيازمند، تهران: حكايت قلم نوين، 1383.
[51]. محمدباقر نجفى، بهائيان، چاپ اول، تهران: كتابخانه طهورى، 1357، ص 614.
[52]. اين فرقه يكى ديگر از نهضت هاى مدعى مهدويت بود كه توسط غلام احمد در منطقه قاديان واقع در پنجاب هند در دهه 1880 تأسيس شد. غلام احمد ادعا كرد كه مهدى و پيامبر است. اعضاى اين گروه در ميان غربى ها به احمديه و در ميان مسلمانان به قاديانى معروف ند و از نفوذ زيادى در آفريقا برخوردارند.
[53]. موج بيدارى اسلامى و افول فرقه ضاله، گفتگو با دكتر ولايتى، بهائيت آنگونه كه هست، ويژه نامه ايام 29، ضميمه روزنامه جام جم، 6 شهريور 1386.
[54]. تخريب هويت ملى به نفع غربزدگى، ويژه نامه ايام 29، پيشين.
[55]. صحيفه نور، سيد روح اللّه موسوى خمينى، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1371، ج1، ص229.
[56]. ر.ك: تخريب هويت ملى به نفع غربزدگى، ويژه نامه ايام 29، پيشين؛ همچنين احسان طبرى از سران حزب توده ايران نيز ضمن انتقاد از مخالفت حسينعلى بهاء با «تعصبات ملى و دينى»، كه به زعم وى انصراف ملت ها از مبارزات اجتماعى، سياسى و هرگونه قيام و جنگ را در پى دارد، بر اين عقيده است: «جهان وطنى بهائيان و عقايد ضدانقلابى آنها و دورى آنها از مذهب مسلط در كشور ما و وجود مراكزى از آنها در امريكا و اروپا و كيفيت نيمه مخفى كار آنها و همبستگى درونى آنها،… در وجود رابطه ما بين مراكز عمده بهائى، مانند مراكز داشناك و صهيونيست صهيونيسم با محافل امپرياليستى ترديدى نيست و مى توان حدس زد كه سازمان هاى جاسوسى امپرياليستى از قبيل سيا و اينتلجنس سرويس از سازمان بهائى براى مقاصد خود استفاده مى كنند…» ر.ك: جامعه ايران در دوران رضاشاه، احسان طبرى، انتشارات حزب توده، 1356، صص 118-117.
منبع: سایت هدانا برگرفته از جریان شناسی بهائیت.