معنی روایاتی که می گویند: «گناه با ايمان سازگار نيست» / لا يزنی الزانی حين يزنی و هو مؤمن
چون ايمان هم در قلب ظهور دارد، هم در زبان ظهور دارد، هم در اعضا و جوارح ظاهر است كسي كه اهل گناه است، گناهش با اين بخش از ايمان سازگار نيست، نه با آن اصلِ اعتقاد قلبي.

معنی روایاتی که می گویند: «گناه با ايمان سازگار نيست» / لا يزنی الزانی حين يزنی و هو مؤمن
در بعضي از روايات دارد كه گناه با ايمان سازگار نيست: «لا يَزني الزانيَ و هُوَ مؤمن»[1]، «لا يَسرقُ السّارِقُ وَ هُوَ مَؤمِن»[2] و مانند آن. اگر گناه با ايمان سازگار نيست آيا حق با معتزله است كه ميگويند: مرتكبِ كبائر كافر است يا نه، ميفرمايند حق با آنها نيست؛ مرتكب كبائر كافر نيست و قابل بخشش است؛ اما ايمان به دو معناست:
يكي جزء علومالمكاشفه است كه همان اعتقاد قلبي است؛ گناه با اعتقاد قلبي منافات ندارد كسي معتقد است خدايي هست؛ اما نافرماني ميكند، همان كه ﴿غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا﴾[3] او معصيت ميكند.
يك وقت ايمان جزء علوم معامله است نه جزء علوم مكاشفه يعني ايمان را يا در خصوص بخشِ عملي تفسير ميكنند يا ميگويند: ايمان مجموعه عقيده قلب و اقرار به زبان و عمل به اركان. اگر عمل به اركان در متنِ ايمان مأخوذ است و يك شخص دست به گناه ميزند، پس با اعضا و جوارحش اطاعت نكرده است، پس اعضا و جوارحِ او مؤمن نيست. اين است كه فرمود: «لا يزني الزاني و هو مؤمن»، «لا يسرق السارق و هو مؤمن» اين مثل آن است كه كسي بگويد من وجود طبيب را قبول دارم، حاذق بودن او را هم قبول دارم، نسخهاي كه نوشته است كه براي من سودمند است، چون ناپرهيزي ميكند، او اين نسخه را قبول ندارد[4].
بنابراين چون ايمان هم در قلب ظهور دارد، هم در زبان ظهور دارد، هم در اعضا و جوارح ظاهر است كسي كه اهل گناه است، گناهش با اين بخش از ايمان سازگار نيست، نه با آن اصلِ اعتقاد قلبي.
اقسام کفر در قرآن و سنت
لذا كفر در خود قرآن كريم و همچنين نصوص، به دو قِسم تقسيم ميشود: يك كفر اعتقادي است يك كفر عملي.
كفر عملي را در ذيل آيه حج ميتوان يافت كه ﴿لِلّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِيٌّ﴾[5]، اين ﴿مَن كَفَرَ﴾ يعني «من ترك الحج»؛ آن مستطيعي كه حج را ترك كرده است كافر است يعني كفرِ عملي دارد وگرنه او كه مسلمان و موحّد است، اين يك كفر عملي است نه اعتقادي. نظير همان ارتدادي كه در مقبوله عمربنحنظله است كه رادّ بر حُكم حاكم شرع، مثل رادّ بر اهلبيت(عليهم السلام) است و رادّ بر آنها مثل رادّ بر پيغمبر و خداست و رادّ بر پيغمبر و خدا كافر است[6].
خب، اين ردّ به معناي ارتداد اعتقادي كه نيست، اين ارتداد عملي است يعني اگر كسي حُكم وليّ خدا را عمل نكند در مقام عمل، موحّد و مؤمن نيست، نه اينكه در مقام قلب موحّد نباشد.
[1] – الكافي، ج 2، ص 278
[2] – الكافي، ج 2، ص 285
[3] – سورهٴ مؤمنون، آيهٴ 106
[4] – ر.ك: المحجة البيضاء، ج 8، ص 11- 13
[5] – سورهٴ «آلعمران»، آيهٴ 97
[6] – بحار الانوار، ج 101، ص 262
منبع: تقریرات و یادداشتهای حجت الاسلام مهدی یوسف وند از جلسه تفسیر سوره نساء حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی؛ سایت هدانا.