وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

محی الدین ابن عربی از منظر علامه حسن زاده 

0

محی الدین ابن عربی از منظر علامه حسن زاده 

فهرست این نوشتار:

 

حجت الاسلام حامدجوارانی:

مدتی است که شاهد ظهور مقالاتی بر علیه بزرگان عرفان و فلسفه اسلامی  هستیم مقالاتی که به شدت اقدام به کوبیدن وتخریب می کنند نویسندگان این مطالب افرادی هستند  که خودشان را به اصطلاح مخالف فلسفه و عرفان می نامند یا معتقد به تفکیک میان عرفان و برهان و قران  هستند اینان  به  دنبال هر دست آویزی هستند تا بزرگان عرفان را سنی مذهب جلوه دهند و برای این کارشان شواهدی نیز ذکر می نمایند.

متاسفانه این افراد دوستانی هستند که حیا را از یاد برده اند  و هر چه فحش و کلمات ناشایست در ذهن دارند به این حضرات نسبت می دهند. به چه جرمی؟ فقط به جرم اینکه آن ها را سنی می دانند؟ یا اینکه شاهدی دارند که آن ها بر علیه یکی از اهل بیت حرف ناروایی زده اند؟
دریغ از یک شاهد صادق.

بلکه در جای جای آثار این بزرگان حرف از اهل بیت است و آن چنان از اهل بیت حرف می زنند که یک عاشق درباره معشوق حرف می زند. عشق این حضرات به اهل بیت عصمت و طهارت غیر قابل کتمان و اظهر من الشمس است. شواهد بسیاری از ابراز ارادت این بزرگان نسبت به اهل بیت علیهم السلام در آثارشان مشهود است

این نوشتار به شیعه بودن ابن عربی از منظر حضرت علامه حسن زاده می پردازد این مطلب را بدان جهت جمع آوری کردم تا نظر همه به این مطلب جلب شود که تشخیص و استخراج در مبانی عرفانی کار اهل عرفان است نه هر جاهلی .

مگر همین مدعیان را نمی بینیم که در برخی وبلاگ ها بر علیه امام خمینی و علامه طباطبایی و آیت الله قاضی و علامه جوادی آملی وعلامه حسن زاده آملی و دیگر بزرگان عرفان مطلب می نویسند؟مگر همین ها نیستند که امثال آیت الله جوادی آملی را طوری خطاب میکنند که انگار با یک طلبه پایه یک طرفند؟

باید به اینان گفت:

ای مگس عرصه  سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
از که می‌نالی و فریاد چرا می‌داری؟!

 

شیعه بودن ابن عربی از منظر علامه حسن زاده:

تحریف آثار

علامه حسن زاده آملی در مقدمه کتاب درس شرح فصوص قيصرى می فرمایند:شواهدى از كلمات جناب شيخ اكبر در فصوص و فتوحات و ديگر كتب و رسائلش وجود دارد كه دال بر اثنى عشريه بودن ايشان دارد و در كتابهايش همه ائمه عليهما السلام را به امام نام مى برد و در فتوحات بابى مخصوص حضرت مهدى عليه السلام دارد چه اينكه رساله اى به نام شق الجيب در مورد آن حضرت دارد كه همه دلالت بر تشيع اثنى عشريه او دارد. و اين گله را در هزار و يك نكته از آقايان اهل سنت كرديم كه بنا نباشد كه اعتماد مردم از كتابها برداشته شود و نبايد كتاب ديگران را تحريف كرد و شما فتوحات را تحريف كرديد زيرا باب 366 در چاپ الازهر مصر و چاپ بيروت نيامده در حالى كه علامه شعرانى صاحب يواقيت در زمان صفويه كه در مصر بود ناله دارد كه (( در فصوص و فتوحات دست بردند و من نسخه اى مقابله شده با دست خط خود جناب شيخ بدست آوردم و كتابمان را با آن مقابله كردم ديدم اين حرفهاى مستهجن را آن نسخه اصل ندارد از اينجا متوجه شدم كه فتوحات را تحريف كردند )) من خودم نسخه شق الجيب را نديدم ولى استادم آقا ميرزا مهدى قاضى فرزند مرحوم آسيد على قاضى فرمود كه نسخه اى از آن در كتابخانه بغداد است و گفتم كه براى من استنساخ كنند و چند روزى براى نوشتن آن به كتابخانه بغداد مى رفتم و مقدارى نوشتم ولى وقتى صاحب كتابخانه متوجه شد از نوشتن و استنساخ آن در مورد ولايت جلوگيرى كرد و ممانعت نمود.غرض آن است كه ابن عربى حضرت بقية الله را خاتم ولايت مطلقه مى داند و او را با بدن عنصرى و صاحب عصر و زمان مى داند.
بلكه ما منطق وحى و قرآن و منطق اهل بيت داريم ، اگر حرفى با اين معيارها سازگار نبود خطا است ؛ ولى مهم فهميدن حرف مردم است نه رد كردن آن .
كسى كه در مورد حضرت بقية الله عليه السلام آن حرفها را در كتابها دارد بايد به سر حرف او رسيد، حالا يك وقتى در يك خواب و مكاشفه اى اشتباه پيش ايد و ديگرى حرف او را رد كند امكان دارد و خودشان هم اعتراف دارند كه معصوم نيستند و معيار، مقام شامخ ولايت و عصمت تامه است و اين دليل نمى شود كه آنچه كه گفته اند باطل باشد و اگر در فتوحات و كتب ديگر ايشان حرفى مستهجن يافت شود بايد به حساب سرنوشت تحريف آن نهاد كه علامه شعرانى در حدود چهارصد سال قبل بدان تصريح كرد همانند آنكه در تاريخ طبرى مطاعن ثلاث را برداشته اند و از اين جور كارها كه بر سر مشتاقان اهل بيت آورده اند و بر اثر بى توجهى به اين نكات نسبت به ساحت مقدس اين اكابر از عرفا و مشايخ اهل الله مبادا نسبت ناروا بدهيم …(1)

در دین خدا قیاس و تفسیر به رای غلط است

 

در باب ۳۱۸ فتوحات کلماتی صریح بر عدم جواز قیاس ذکر شده است که از ذکرش به علت طولانی بودن خود داری میکنم.

ابن عربی در جای دیگر  فتوحات میگوید:

لا یجوز ان یدان بالرای و هو القول بغیر حجت و برهان من کتاب و لا سنت و لا اجماع ُ و اما القیاس فلا اقول به و لا اقلد فیه جملت واحدت فما اوجب الله علینا الاخذ بقول احد غیر رسول الله ص.

شیخ عربی در این مقام مطابق مذهب طائفه امامیه سخن گفته است و کلمات دال بر شیعه اثنی عشریه بودن وی در کتب و رسائلش بسیار است …(2)

 

شجره طوبی

 

الیواقیت و الجواهر (ج2 ،ص 198) آمده است:

فان قلت ففی ای منزل اصل شجرت طوبی؟ فالجواب کما قاله الشیخ محیی الدین فی الباب الحادی و السبعین من الفتوحات ان اصل شجرت طوبی فی منزل الامام علی بن ابی طالب لان شجرت طوبی فی منزل الامام علی ابن ابی طالب لان شجرت طوبی هی حجاب مظهر نور فاطمت الزهرا<…. حتی یکون سر کل نعیم فی الجنان و کل نصیب للاولیاء متفرعا من نور فاطمت.

این سخن عرشی منقول از باب یاد شده فتوحات در نسخ چاپی فتوحات نیامده است، و کم له من نظیر ، فتدبر ایها الخبیر البصیر.(3)

 

نمونه ای از مکاشفات محیی الدین 

حضرت استاد می فرمایند: « محیی الدین در فتوحات دارد که یکبار در عالم تمثل مردی  برایم متمثل شد که فقط  حرف او را میشنیدم گفت: ما تکلیف را از شما برداشتیم  و من فهمیدم که این ندا رحمانی نیست چرا که تکلیف را برداشتن القای شیطانی است و لذا جواب داد که برو ای ملعون من بنده هستم و تکلیف ومسئولیت بر دوش دارم » (4)
حضرت استاد میفرمایند: « همانگونه که جناب رسول الله در لیلة القدر خودش ؛ قرآن را به نحو انزال اخذ نمود و برای مردم در طول بیست وسه سال تبیین کرد شیخ اکبر عارف عربی نیز کتاب فصوص الحکم را در لیله قدرش به نحو نزول دفعی از جناب رسول اللعه اخذ نمود و در بیست وهفت فص آنرا ذکرکرده است . و کتاب فتوحات وفصوص الحکم تفسیر انفسی قرآن کریمند ؛ فتدبر »(5)

شواهد شیعه بودن محیی الدین

حضرت استاد می فرمایند: « جناب شیخ تصریحا ًگوید که خاتم ولایت مطلقه مربوط به مقام منیع ورفیع حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه و سلام الله علیه است و دراین امر مهم اعتقادی شیعی جناب شیخ اکبر در مقابل عامه خیلی پافشاری دارد و همان اعتقادی را که اهل تشیع در مورد حضرت مهدی دارند را اعمال میکند … و در باب 366 فتوحات راجع به حضرت بقیة الله سخن گفته است  و در چند جای فتوحات هم میگوید که به حضور انور آن جناب ( یعنی حضرت امام مهدی علیه اسلام ) تشرف حاصل کردم و از امحضر نورانی او سئوالهایی کرده ام…و در کتاب الدر المکنوون و السر المکتوم که بزررگترین کتابش در علم حروف است  نیز میگوید ک بعد از حضرت رسول کسی که وارث او در همه جهات به نحو کمال بود حضرت امیر المونین امام علی علیه السلام است و بعد از او حضرت امام حسن ؛ و بعد از او حضرت امام حسین و تا یک یک را میشمارد تا به حضرت بقیة الله میرسد.(6)

سخن بزرگان در مورد محیی الدین از زبان استاد

حضرت علامه در این باره می فرمایند: « جناب استاد علامه طباطبایی میفرمود که شیخ اکبر حقایق ومعارف را در فصوص الحکم مشت مشت آورده است و در فتوحات دامن دامن . .. جناب سید اجل آیة الحق حاج میرزا علی  آقای قاضی  در مورد شیخ اکبر معتقد است که برای شیخ اکبر در بین آحاد رعیت عدیلی پیدا نمیشود یعنی بعد از معصوم وی را عدیل(مثل ؛ همانند؛ همطراز ) نیست …  شیخ بهایی در اواخر جلد سوم از کشکول خود در مورد محی الدین میگوید :العارف الواصل الصمدانی الشیخ محیی الدین بن عربی. وجناب صدر المتألهین در فصل 28 از مرحله ششم اسفار شیخ اکبر را بدین صورت وصف نمود : الشیخ الصمدانی الربانی محیی الدین العربی الحاتمی .»(7)

تحریف کتابهای محیی الدین

حضرت استاد معتقدند که معاندین تحریفاتی را در فصوص الحکم وفتوحات مکیه انجام داده اند و دلایل ومستنداتی را ذکر میکنند که در موثر 163 در کتاب مآثر آثار ص 222 ودر کتاب دروس شرح فصوص الحکم ص 36 موجود است .

هفت دلیل قاطع بر تشیع جناب شیخ اکبر ابن عربی

 

1-فتوحات مکیه در میان مولفات عرفانی شیخ محیی الدین عربی ،ام الکتاب او است و آن پانصد و شصت باب است که هر باب آن خود یک کتاب است.باب سیصد و شصت و ششم آن درباره حضرت بقیة الله قائم آل محمد مهدی موعود صلوات الله علیهم اجمعین است.
و در چند جای فتوحات اظهار می دارد که به حضور امام قائم علیه السلام تشرف یافته است از جمله در آخر باب بیست و چهارم آن گوید:

و للولايه المحمديه المخصوصه بهذا الشرع المنزل على محمد صلى اللّه عليه و آله ختم خاص هو  المهدی و قد ولد فی زماننا و رایته ایضا و اجتمعت به و رایت العلامة الختمیة التی فیه فلا ولی بعده الا و هو راجع الیه کما انه لا نبی بعد محمد صلی الله علیه و آله الا و هو راجع الیه

و نیز از آن جمله در جواب سؤال سیزدهم باب هفتاد و سوم فتوحات گوید:

«و اما ختم الولایة المحمدیة فهو لرجل من العرب من اکرمها أصلاً و یداً و هو فی زماننا الیوم موجود عرفت به فی سنة خمس و تسعین و خمسمائة و رأیت العلامة التی قد أخفاها الحق فیه عن عیون عباده و کشفها لی بمدینة فاس حتی رأیت خاتم الولایة منه و هی خاتم النبوة المطلقة لایعلمها کثیر من الناس و قد ابتلاه اللّه باهل الانکار علیه فیما یتحقق به من الحق فی سرّه من العلم به».الخ

و  به همین منوال و مضمون در چند جای دیگر فتوحات مکیه مطالبی دارد.
و رساله شق الجیب را به خصوص درباره حضرت مهدی علیه السلام نوشته است. و در اول باب بیست و نهم فتوحات گوید:اعلم ایدک الله انا روینا من حدیث جعفر بن محمد الصادق عن ابیه علی بن ابیطالب عن رسول الله صلی الله علیه و آله قال :مولی القوم منهم.

2-جناب محیی الدین عربی در باب سیصد و هفتاد و شش از کتاب عظیم فتوحات مکیه گفت: البسملة من القرآن بلا شک عند العلماء بالله و تکرارها فی السور کتکرار ما یکرر فی القرآن من سائر الکلمات.

باید دانست که این قول در کلمه طیبه بسمله از آن چیزهایی است که امامیه بدان متفرد است و این قول

(جناب این عربی در بسمله ) به صوت بلند اعلام می دارد که این عارف و شیخ کبیر از امامیه است.

تبصره:(آنکه در شماره 2 علماء بالله آمده )اقول: لا یخفی علی العلماء بالله ان مراده من العلماء بالله الامامیة ، قال الطبرسی فی تفسیر الفاتحه من مجمع البیان:اتفق اصحابنا ان (بسم الله الرحمن الرحیم)آیة من سورة الحمد و من کل سورة. و فی جوامعنا الروائیة عن امامنا الباقر علیه السلام : سرقوا اکرم آیة من کتاب الله (بسم الله الرحمن الرحیم)

3-شیخ محیی الدین در کتاب الدر المکنون و الجوهر المصون فی علم الحروف گوید:اعلم ان الجفر هو التکسیر الکبیر الذی لیس فوقه شی ء و لم یعتد الی وضعه من لدن آدم علیه السلام الی الاسلام غیر الامام علی علیه السلام کل ببرکة خیر الانام و مصباح الظلام علیه افضل الصلاة و اتم السلام

و در همان کتاب گوید:الامام علی رضی الله تعالی عنه و ورث علم الحروف من سیدنا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و الیه الاشارت بقوله : انا مدینة العلم و علی بابها فمن اراد العلم فعلیه بالباب. و قدر ورث علم الاولین و الاخرین و ما رایت فیما اجتمعت بهم اعلم منه. و هو اول من وضع مربع مائة فی الاسلام و قد صنف الجفر الجامع فی اسرار الحروف و فیه ما جری للاولین و ما یجری للاخرین و فیه اسم الله الاعظم و تاج آدم و خاتم سلیمان و حجاب آصف. و ما زال اهل التحقیق من السافلین کابی محمد الحسن البصری و سفیان الثوری یغترفون من بحر اسراره ، و اولوا التحقیق من العارفین کذو النون المصری و سهل بن عبد الله التستری یقتبسون من مصباح انواره ، و کانت الائمة الراسخون من اولاده یعرفون اسرار هذا الکتاب الربانی و اللباب النورانی.
ثم الامام الحسین علیه السلام ورث علم الحروف من ابیه ، ثم ورثها الامام زین العابدین علیه السلام ثم الامام محمد الباقر علیه السلامثم الامام جعفر الصادق علیه السلام و هو الذی غاص فی اعماق اغواره و یتکلم بغوامض الاسرار و علوم الحقیقة و هو ابن سبع سنین . و قال:علمنا غابر مزبور و کتاب المسطور فی رق المنشور و نکة فی القلوب و مفاتیح الغیوب و نقر فی الاسماع لا تنفر منه الطباع و عندنا الجفر البیض و الجفر الاحمر و الجفر الاکبر و الجفر الاصغر و منا الفرس الغواص و الفارس القناص ، فافهم هذا اللسان الغریب و البیان العجیب.

4-در باب ششم از فتوحات در بحث از هباء (صادر اول ) فرمود:
بان اقرب الیه صلی الله علیه و اله وسلم علی بن ابیطالب علیه السلام امام العالم و سر الانبیاء اجمعین.

5-(آنکه در شماره یکم گفته شد از جناب شیخ در احوال حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف عبارت آن از نسخه اصلی فتوحات که عبد الوهاب شعرانی متوفای 973 ه.ق در مجلد ثانی از یواقیت و جواهر بدان تصریح کرد اینست:

و اعلموا انه لابد من خروج المهدی علیه السلام لکن لا یخرج حتی تمتلی الارض جورا و ظلما فیملاها قسطا و عدلا ، و لو لم یکن من الدنیا لا یوم واحد طول الله ذلک الیوم حتی یلی ذلک الخلیفة و هو من عترة رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم من ولد فاطمة رضی الله عنها جدة الحسین بن علی بن ابیطالب و والده حسن العسکری بن الامام علی النقی -بالنون- ابن الامام محمد التقی-بالتاء- ابن الامام علی الرضا ابن الامام موسی الکاظم ابن الامام جعفر الصادق ، ابن الامام محمد محمد الباقر ، ابن الامام زین العابدین علی ، ابن الامام الحسین ابن الامام علی بن ابیطالب رضی الله عنه یواطی اسمه اسم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فی الخلق بفتح الخاء ، و ینزل عنه فی الخلق بضم الخاء ، الخ.

6- در آخر باب 24 فتوحات گوید :در آخر باب 24 فتوحات گوید: و للولایة المحمدیة المخصوصة بهذا الشرع المنزل علی محمد صلی الله علیه و آله وسلم ختم خاص هو المهدی ، و هو فی الرتبة دون عیسی علیه السلام لکونه رسولا، و قد ولد فی زماننا ، و رایته ایضا و اجتمعة به و رایت العلامة الختمیة فیه ، فلا ولی بعده الا و هو راجع الیه کما انه لا نبی بعد محمد صلی الله علیه و آله وسلم الا و هو راجع الیه کعیسی علیه السلام اذا نزل ، فنسبه کل ولی یکون بعد هذا الختم الی یوم القیامت نسبت کل نبی یکون بعد محمد صلی الله علیه و آله و سلم فی النبوت کالیاس و عیسی و الخضر فی هذه الامت.

7-و قال الیافعی فی وقایع سنة ثمان و ستین و سة مائة من مراة الجنان:قال الذهبی لقاضی القضاة یحیی بن محمد فی ابن العربی عقیدة تجاوز حد الوصف ، قال : و کان یفضل علیا علی عثمان ثم نسبه الی التشیع ، و جعل التفضیل المذکور کالعلة لتشیعه، الخ

هذه نماذج من کلمات الشیخ الاکبر فی آل النبی من الامام علی بن ابی طالب الی ختم الولایة المحمدیت الامام المهدی الموعود و هم ائمة الشیعة الامامیة، فلو لم تفسر بعض الاقاویل التی حکیت فی الفتوحات فی ذیل الکشف المذکور علی الوجه الوجیه الذی اشرنا الیه لوجب ان یقال انها مما دسوا علی الشیخ ، کما قال عبد الوهاب بن الشعرانی المذکور آنفا فی مختصر الغتوحات ، الخ.(8)

 

مناقب محی الدین در مورد اهل البیت علیهم السلام

به شرح مناقب محيى الدين عربى توسط سيد محمد صالح بن محمد موسوى خلخالى تهرانى از حكماى معروف قرن دوازدهم هجرى متوفاى 1306 هجرى قمرى در فضائل و مناقب حضرت على (عليه السلام ) مراجعه بفرما.

كلام شيخ اكبر محيى الدين در فضائل امير المؤ منين (عليه السلام ) در مناقب:

صلوات الله و ملائكته و حملة عرشه و جميع خلقه من اءرضه و سمائه على سر الاسرار و مشرق الانوارالمهندس فى الغيوب اللاهوتية ، و السياح فى الفيا فى الجبروتية ، المصور للهيولى الملكوتية ، الوالى للولاية الناسوتية انموذج الواقع و شخص الاطلاق المنطبع فى مرايا الانفس و الافاق سر الانبياء و المرسلين سيد الاوصياء و الصديقين ، صورة الامانة الالهية ، مادة العلوم الغير المتناهية ، الظاهر بالبرهان الباطن بالقدر و الشاءن ، بسملة كتاب الموجود، فاتحة مصحف الوجود، حقيقه النقطة البائية المحقق بالمراتب الانسانية حيدر اجام الا بداع الكرار فى معارك الاختراع السر الجلى و النجم الثاقب على بن ابى طالب عليه الصلاة و السلام .

همچنين در مناقب شيخ اكبر در مورد امام حسن و امام حسین نيز آمده است :

صلوات الله و ملائكته و حملعرشه و جميع خلقه من اءرضه و سمائه على الثانى من شروط لا اله الا الله . ريحانة محمد رسول الله ، رابع الخمسة العبائية عارف الاسرار العمائية ، موضع سر الرسول ، حاوى كليات الاصول ، حافظ الدين و عيبة العلم ، و معدن الفضائل و باب السلم ، و كهف المعارف و عين الشهود، روح المراتب و قلب الوجود، فهرس ‍ العلوم اللدنى لؤ لؤ الصدف انت منى ، النور اللامع من شجرة الايمن ، جامع الكمالين اءبى محمد الحسن عليه الصلوة و السلام . و على المتوحد بالهمة العليا المتوسد بالشهود و الرضا، مركز عالم الوجود، سر الواجد و الموجود، شخص العرفان عين العيان ، نور الله و سره الاتم ، المتحقق بالكمال الاعظم ، نقطة دائرة الازل و الابد، المتشخص بالف الاحد، فاتحة كتاب الشهادة ، و الى ولاية السيادة الا حدية الجمع الوجودى الحقيقة الكلية الشهودى ، كهف الامامة ، صاحب العلامة ، كفيل الدين ، الوارث لخصوصيات سيد المرسلين ، الخارج عن محيط الاين و الوجود، انسان العين ، لغز الانشاء، مضمون الا بداع ، مذوق الاذواق ، و مشوق الاشواق ، مطلب المحبين و مقصد العشاق المقدس عن كل الشين ابى عبدالله الحسين صلوات الله و سلامه عليه .

جناب ابن عربى در تحيت بر سيد الساجدين مى فرمايد: قال فى المناقب :

صلوات الله و ملائكته و حملة عرشه و جميع خلقه من اءرضه و سمائه على آدم اهل البيت ، المنزه عن كيت و ما كيت ، روح جسد الامامة ، شمس الشهامة ، مضمون كتاب الابداع ، حل تعمية الاختراع ، سر الله فى الوجود، انسان عين الشهود، خازن كنوز الغيب ، مطلع نور الايمان ، كاشف مستور العرفان ، الحجة القاطعة ، و الدرة اللامعة ، ثمرة شجرة طوبى القدسية ، اءزل الغيب و اءبد الشهادة ، السر الكل فى سر العبادة ، و تد الاوتاد وزين امام العالمين و مجمع البحرين زين العابدين على بن الحسين (عليه السلام ).

جناب ابن عربى در مناقب در مورد امام محمد باقر ع می فرمايد:
صلوات الله و ملائكته و حملة عرشه و جميع خلقه من اءرضه و سمائه على باقر العلوم ، شخص العلم و المعلوم ، ناطقة الوجود، ضرغام اجام المعارف المنكشف لكل كاشف الحيوة السارية فى المجارى ، النور المنبسط على الدرارى ، حافظ معارج اليقين وارث علوم المرسلين ، حقيقه الحقايق و الظهورية ، دقيقة الدقايق النورية ، الفلك الجارية فى اللجج الغامرة المحيط علمه بالزبر الغابرة ، النباء العظيم و الصراط المستقيم المستند لكل ولى محمد بن على (عليه السلام ).

جناب شيخ اكبر محيى الدين عربى در مناقب حضرتش فرمايد:
صلوات الله و ملائكته و حمله عرشه و جميع خلقه فى ارضه و سمائه على استاذ العالم و سند الوجود، مر تقى المعارج و منتهى الصعود، البحر المواج الازلى ، و السراج الوهاج الابدى ، نافذ خزائن المعارف و العلوم ، محتد العقول و نهاية الفهوم ، عالم الاسماء، دليل طرق السماء، الكون الجامع الحقيقى ، والعروة الوثقى الوثيقى ، برزخ البرازخ ، و جامع الاضداد، نور الله بالهداية و الارشاد، المستمع القرآن من قائله ، الكاشف لاسراره و مسائله ، مطلع شمس الابد جعفربن محمد بن محمد بن صلوات الله الملك الاحد.

مناقب ابن عربى در مورد امام هفتم (عليه السلام ):
صلوات الله و ملائكته و حملة عرشه و جميع خلقه فى ارضه و سمائه على شجرة الطور و الكتاب المسطور، و البيت المعمور، و السر المستور، و آية النور كليم ايمن الامامة ، منشاء الشرف و الكرامة ، نور مصباح الارواح ، جلاء زجاجة الاشباح ، ماء التخمير الاربعين ، غاية معراج اليقين ، اكسير فلزات العرفاء، معيار نقود الاصفياء، مركز الائمة العلوية ، محور الفلك المصطفوية الامر للصور و الاشكال بقبول الاصطبار و الانتقال النور الانور موسى بن جعفر عليه صلوت الله العلى الاكبر.

جناب ابن عربى در مناقب امام هشتم (عليه السلام ) فرمايد:
صلوات الله و ملائكته و حملة عرشه و جميع خلقه فى اءرضه و سمائه على سر الالهى و الرائى للحقايق كما هى النور اللاهوتى و الانسان الجبروتى ، و الاصل الملكوتى ، و العالم الناسوتى ، مصداق العلم المطلق ، و الشاهد الغيبى المحقق ، روح الارواح ، حيوة الاشباح ، هندسة الموجود التيار فى نشاءت الوجود، كهف النفوس القدسية ، غوث الاقطاب ، الانسية الحجة القاطعة الربانية ، محقق الحقايق الامكانية ، ازل الابديات ، و ابد الازليات ، الكنز الغيبى ، و الكتاب اللاريبى ، قرآن المجملات الاحدية ، فرقان المفصلات الواحدية ، ام الورى بدر الدجى ، على بن موسى الرضا عليه و على آبائه الصلاة و السلام .

جناب ابن عربى در مناقب  امام نهم (عليه السلام ):
جناب محيى الدين در مناقب فرمايد: و على باب الله المفتوح و كتابه المشروح ماهية الماهيات ، مطلق المقيدات ، سر السريات ، الموجود فى ظل الله الممدود، المنطبع فى مرات العرفان ، المنقطع من نيله حبل الوجدان ، غواس بحر القدم ، مهبط الفضل و الكرم ، حامل سر الرسول ، مهندس الارواح و العقول ، اءديب معلمة الاسماء و الشؤ ن قهرمان الكاف و النون ، غاية الظهور و الايجاد، محمد بن على الجواد عليه الصلاة والسلام .

جناب ابن عربى در مناقب  امام دهم (عليه السلام ):
در مناقب شيخ اكبر آمده است : و على الداعى الى الحق ، امين الله على الخلق ، لسان الصدق ، باب السلم ، اصل المعارف و عين منبت العلم ، منجى ارباب المعادات ، منقذ اصحاب الضلالات و البدعات ، عين الابداع انموذج اصل الاختراع ، مهجة الكونين و محجة الثقلين ، مفتاح خزائن الوجوب ، حافظ مكامن الغيوب ، طيار جو الازل و الابد، على بن محمد صلوات الله عليه .

 جناب ابن عربى در مناقب امام حسن عسگری (ع):

صلوات الله و ملائكته و حمله عرشه و جميع خلقه من اءرضه و سمائه على البحر الزاخر، زين المفاخر، الشاهد لارباب الشهود، الحجة على ذوى الجحود، معرف حدود حقايق الربانية ، منوع اءجناس العالم السبحانية ، عنقاء قاف القدم ، العالى عن مرقاة الهمم ، وعاء الامانة ، محيط الامامة ، مطلع الانوار المصطفوى ، الحسن بن على العسكرى عليه صلوات الله الملك الاكبر

جناب ابن عربى در مناقب امام ثانى عشر (م ح م د بن العسكرى (عليه السلام )):

قال الشيخ محيى الدين رحمة الله عليه : و على سر الاسرار العلية و خفى الارواح القدسية ، معراج العقول موصل الاصول ، قطب رحى الوجود، مركز دائرة الشهود، كمال النشاءة و منشاء الكمال ، جمال الجميل و مجمع الجمال ، الوجود المعلوم ، و العلم الموجود، المسائل نحوه الثابت فى الوجود، المخاذى للمرات المصطفوية المتحقق بالاسرار المرتضوية ، المترشح بالانوار الالهية ، المربى بالاستار الربوبية ، فياض الحقايق بوجوده ، قسام الدقايق بشهوده ، الاسم الاعظم الالهى ، الحاوى للنشاءت الغير المتناهى ، غواص اليم الرحمانية ، مسلك الالاء الرحيمية ، طور تجلى اللاهوتية ، نار شجرة الناسوتية ، ناموس الله الاكبر، غاية البشر، اءبى الوقت ، مولى الزمان الذى هو للحق اءمان ، ناظم مناظم السر و العلن ابى القاسم م ح م د بن الحسن عليه الصلوة والسلام .

ستايش و سپاس پاينده از حقايق مجرده و حاملين عرش بر آن حقيقت مضمر و نور مستتر الهى باد كه حقيقت اسرار عليه است و باطن ارواح قدسيه ، ادراك كنه ذاتش معراج عقول بشريه است و او خود رساننده فروع بر اصول نظريه ، قطب آسياى وجود و مركز دايره شهود، غايت كمال نشاءه طبيعت و منشاء هر گونه كمال ، و نهايت جمال جميع عوالم و مجمع هر نوع جمال ، وجود معلوم و علم موجود است كه مائل است به جناب او هر آن كس كه ثابت است در دهر، مولود حقيقت ذاتش محاذى مراد مصطفوى ، و متحقق به اسرار مرتضوى ، مترشح با انوار الوهيت و تربيت شده با استار ربوبى ، افاضه و بخشايش ‍ حقايق به وجود او است ، قسمت امتياز دقايق بشهود، و اسم اعظم الهى و داراى نشاءت غير متناهى ، غواص درياى رحمانيه و ناظم آلاء رحيميه ، طور تجلى الوهيه ، و نار شجره ناسوتيه ، ناموس اكبر الهى و نهايت امكان بشريت ، صاحب وقت و مولاى زمان ، ناظم عالم امكان ، مايه آرامش و امان ، ابوالقاسم م ح م د بن حسن عليه و على آبائه الصلوة والسلام .

جناب شيخ اكبر محيى الدين بن عربى در خاتمه مناقب ائمه عليهم السلام فرمايد:
اللهم انى اشهدك اءن هولاء اهل بيت الرسالة و مختلف الملائكة و مهبط الوحى و خزان العلم و منتهى الحكمة و معادل الرحمة و اصول الكرم و قادة الامم و عناصر الابرار و دعائم الاخيار و ابواب الايمان و اصفياء الرحمن و سلالة خيرة النبيين و خلاصة عترة صفوة المرسلين صلوات الله و سلامه عليه و عليهم اجمعين

 

جناب شيخ اكبر ابن عربى در آخر باب 24 از فتوحات فرمود:

و للولاية المحمدية المخصوصة بهذا الشرع المنزل على محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) ختم خاص هو المهدى .
و در باب 73 فتوحات فرمود:
و اما ختم الولاية المحمدية فهو الرجل من العرب اكرمها اصلا و بدنا و هو فى زماننا اليوم موعود، عرفت به فى سنة خمس و تسعين خمس مائة ، و راءيت العلامة التى قد اءخفاها الحق فيه عيون عباده و كشفهالى بمدينة فارس حتى راءيت خاتم الولاية منه الخ .

 

در نكته 697 هزار و يك نكته در مورد تحريف فتوحات توسط مصريها و چاپهاى فتوحات در مصر و نيز در نكته 602 مطالبى در مورد تحريف فتوحات مى بينيد. در باب 366 هم تحريفى روى آورد كه عبدالوهاب شعرانى در جلد دوم كتاب يواقيت و جواهر ص 149 طبع دوم جامع الازهر مصر سنه 1307 عبارت شيخ را از باب مذكور چنين روايت و نقل كرده است :

و عبارة الشيخ محيى الدين فى الباب السادس و الستين و ثلاثمائة من الفتوحات :

و اعلموا انه لابد من خروج المهدى (عليه السلام )، لكن لا يخرج حتى تمتلى الارض جورا و ظلما فيملاها قسطا و عدلا ولو لم يكن من الدنيا الا يوم واحد طول الله ذلك اليوم حتى يلى ذلك الخليفة و هو من عترة رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) من ولد فاطمة رضى الله عنها جده الحسين بن على ابن ابى طالب و والده حسن العسكرى بن الامام على النقى بالنون ابن الامام محمد التقى بالتاء ابن الامام على الرضا ابن الامام موسى الكاظم ابن الامام جعفر الصادق ابن الامام محمد الباقر ابن الامام زين العابدين على ابن الامام الحسين ابن الامام على بن ابى طالب رضى الله عنه يواطى اسمه اسم رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) يبايعه المسلمون بين الركن و المقام يشبه رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) فى الخلق فتح الخاء و ينزل عنه فى الخلق بضمها الخ …(9)

 

 

پی نوشت ها:

1-شرح دفتر دل

2-کلمه۷۴۸ هزار و یک کلمه

3-کلمه 655 هزار و یک کلمه

4-کتاب در محضر استاد  ص50

5-مآثر آثار ج2 ص 219

6-دروس شرح فصوص الحکم ج1 ص 34

7-مآثر آثار ج2 ص210

8-مآثر آثار-موثر 161

9-شرح دفتردل

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.