ما که عرب نیستیم، چرا باید تعصب اسلام را داشته باشیم؟
عقل هر گونه تعصّبی را امری زشت می شمارد مگر تعصّب نسبت به حقّ و حقیقت را. لذا حقّ و حقیقت در هر جای جهان و به دست هر کسی باشد ، عقل آن را می پذیرد و از آن دفاع می کند.
ما که عرب نیستیم، چرا باید تعصب اسلام را داشته باشیم؟
پرسش:
مگر اسلام در مکه نازل نشده است، چرا ما که عرب نیستیم ، باید تعصب این دین را بکشیم ؟
پاسخ(حجت الاسلام ایمانی):
۱ـ عقل هر گونه تعصّبی را امری زشت می شمارد مگر تعصّب نسبت به حقّ و حقیقت را. لذا حقّ و حقیقت در هر جای جهان و به دست هر کسی باشد ، عقل آن را می پذیرد و از آن دفاع می کند. اسلام نیز دین عقل و آیین حقّ است و اصول آن مثل مسائل ریاضی ، با براهین عقلی اثبات می شود. پس عقل نمی تواند که از این دین و براهین عقلی آن دفاع نکند. همانگونه که عقل از فرمولهای ریاضی دفاع می کند ، حال کاشف آنها هر کسی و در هر جای دنیا که می خواهد باشد. آیا غربی ها و سایر مردم دنیا ، به دلیل اینکه علم جبر و مثلثات را ایرانیان کشف نموده اند ، آن را دور می اندازند؟! یا ما به دلیل اینکه فلان دستگاه مفید ، در غرب اختراع شده ، استفاده از آن را بد می دانیم؟! بلی برخی افراد جاهل و دارای تعصّبات کور وجود دارند که می گویند: هر چه از غرب آمده بد می باشد. امّا عقل چنین تعصّبهای کور و بی منطقی را نمی پذیرد ؛ بلکه می گوید: هر امر حقیقتاً خوب را باید پذیرفت ، حال از جانب هر که می خواهد باشد.
۲ـ دین یعنی آن فرمانی که خداوند متعال برای سعادت انسانها فرستاده است. و خدا ، خدای تمام مردم می باشد و فرمان او نیز سعادت بخش برای همه ی عمل کنندگان است. خدا دین را برای عرب یا عجم یا انسان غربی یا شرقی یا مرد یا زن نمی فرستد ، بلکه او دین را برای نوع انسان می فرستد. دین کاری با رنگ پوست و زبان و نژاد و مکان و زمان افراد ندارد ؛ دین با روح انسانها سر و کار دارد ، و می خواهد روح را ترقّی دهد ؛ و روح همه ی انسانها از یک حقیقت سر چشمه گرفته است. پس دین برای همه ی انسانهاست نه برای نژاد خاصّی ؛ امّا آن پیامبری که دین را دریافت می کند ، بالاخره اهل جایی خواهد بود ؛ چون نمی شود که یک شخص هم ایرانی باشد هم عربستانی باشد ، هم آلمانی باشد ، هم … . بنا بر این ، فرمان خدا توسّط هر کسی بیاید فرمان خداست ، و عمل به آن برای همگان سعادت آفرین می باشد. لذا اگر کسی طالب سعادت ابدی است ، عقل به او حکم می کند که از فرمان نازل شده از سوی خدا تبعیّت نماید.
پس چنین کسی به حکم عقل خویش هر جا و در دست هر کسی چنین دینی را بیابد آن را پذیرفته و عمل خواهد نمود ؛ تا به سعادت ابدی دست یابد. امّا در پذیرش دین زور و اجباری در کار نیست « لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیم ــــ در قبول دین ، زور و اکراهى نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنا بر این ، کسى که به طاغوت کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره ی محکمى چنگ زده است، که گسستن براى آن نیست ؛ و خداوند، شنوا و داناست » (البقره:۲۵۶). پس اگر فردی سعادت ابدی را نمی خواهد و همین زندگی دنیا را برای خود بس می داند ، کسی او را مجبور نکرده که دین خدا را بپذیرد و به آن عمل نماید. البته روشن است که طرفداران و دوستداران چنین دینی به چنین شخصی اجازه ی نابود نمودن دین حقّ خودشان را هم نمی دهند. چون کسی که بر ضدّ چنین دین حقّ و عقل پسندی اقدام نماید ، در حقیقت بر ضدّ سعادت بشریّت و بر ضدّ عقل قیام نموده است.
پس اگر کسی دین خدا را نپذیرد و با آن دشمنی هم نکند ، دین خدا و طرفداران آن نیز با چنین کسی کاری ندارند و او را به حال خود رها می کنند تا مثل حیوانات اهلی بچرد ؛ امّا اگر قصد خراب نمودن دین را داشته باشد طبیعی است که در مقابل او می ایستند. لذا خداوند متعال فرمود: « ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُون ــــــ رهایشان کن تا بخورند و سرگرم بهرهگیرى از لذّتها باشند و آرزوها به خود مشغولشان کند که به زودى خواهند فهمید»(الحجر:۳)