دیدن خداوند در روز قیامت
دیدن خداوند در روز قیامت
فهرست این نوشتار:
دیدن خدا
آیا میتوان در این دنیا خدا را دید؟ در بهشت چهطور؟
دلایل عقلی گواهی میدهد که خداوند هرگز با چشم دیده نخواهد شد، زیرا چشم تنها اجسام یا به عبارت صحیحتر، بعضی از کیفیات آنها را میبیند و چیزی که جسم نیست و کیفیت جسم هم ندارد، هرگز با چشم مشاهده نخواهد شد.
قرآن نیز میفرماید:
<لا تُدْرِکهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یدْرِک الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیر>[138]؛
«چشمها او را نمیبینند؛ در حالی که او چشمها را میبیند؛ و او لطیف و خبیر است».
اگر منظور از این دید، دید فکری و عقلانی باشد، باید گفت که در این دنیا و در بهشت نیز با چشم دل و نیروی عقل میتوان جمال خدا را مشاهده نمود. ولی اگر منظور از دید و چشم، چیزی است که فقط با آن جسم را میتوان دید، چنین چیزی در مورد خداوند محال است خواه در این دنیا باشد، خواه در جهانی دیگر! به عبارت دیگر؛ رؤیت خدا به دو گونه تفسیر میشود:
الف. رؤیت قلبی و شهود باطنی
رؤیت قلبی در پرتو ایمان کامل به دست میآید. در امکان و وقوع این نوع از رؤیت برای اولیای الهی، جای تردید وجود ندارد.
ب. رؤیت حسّی با دیدگان مادّی
رؤیت حسی شرایطی را میطلبد مانند:
حضور مقابل یکدیگر،
محدود بودن ابعاد،
بسیار دور یا بسیار نزدیک نبودن،
تحقق این شرایط درباره خدا ملازم محدودیت و جسمانی بودن او است، و همه مسلمانان جهان، خدا را برتر از جسم و محدودیت میدانند.
ریشههای رؤیت خدا!!
مسئله رؤیت خدا یک اندیشه وارداتی است که از طریق «احبار یهود» وارد محیط اسلامی شده و گروهی ناآگاهانه آن را پذیرفتهاند. در اینجا نمونههایی از باورهای وارد شده در عهد قدیم آورده میشود:
1. «خداوند را دیدم که بر تخت بلندی نشسته بود. گفتم: وای بر من، چشمان من پادشاه سپهدار را دیدند»[139].
2. «میدیدم که تختهایی گذاردهاند و خدای قدیم بر آن نشسته، لباس او چون برف سفید و موهای سر او مانند پشم پاکیزه بود، تخت او شعلهای از نور بود»[140].
3. «امّا من به صورت او مینگرم»[141].
4. «سلیمان بر پروردگار خود خشمگین شد، چون قلب او از خدا برگشت، خدای اسرائیل که دو بار برای او دیده شده است»[142].
5. «من خدا را دیدم که بر تخت خود نشسته و همه سپاهیان دریا در برابر او ایستادهاند»[143].
پیروان این کتابها، «اندیشه رؤیت» را در میان برخی از محدثان اسلامی رواج داده و آن را به عنوان یک عقیده اسلامی مطرح کردهاند.
برخورد انتقادی قرآن با طرح رؤیت
قرآن آنگاه که مسئله درخواست رؤیت را از سوی بنیاسرائیل مطرح میکند، به شدت به نقد آن میپردازد. اینک به سه آیه زیر توجه فرمایید:
1. <وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُومِنَ لَک حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ>[144]؛
«[به یاد آرید] آنگاه که به موسی گفتید: ما به نبوت تو ایمان نمیآوریم مگر اینکه خدا را آشکارا ببینیم، در نتیجه چنین درخواستی، صاعقه شما را در حالیکه مینگریستید، فراگرفت».
2. <یسْئَلُک أَهْلُ الْکتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَیهِمْ کتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسی أَکبَرَ مِنْ ذلِک فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً>[145]؛
«اهل کتاب از تو میخواهند برای آنان کتابی از آسمان فرود آوری – تعجب مکن- از موسی بزرگتر از این را خواستند، به او گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان بده».
3. <وَ قالَ الَّذِینَ لا یرْجُونَ لِقاءَنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَینَا الْمَلائِکةُ أَوْ نَری رَبَّنا لَقَدِ اسْتَکبَرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْ عُتُوًّا کبِیراً>[146]؛
«کسانی که به روز رستاخیز ایمان ندارند، گفتند: چرا فرشتگان برای ما فرود نمیآیند و یا خدای خود را نمیبینیم. آنان در باطن تکبر ورزیدند و راه طغیان و عناد را پیشگرفتند».
ذات اقدس الهی فراتر از آن است که در نقطهای قرار گیرد و چشمان او را بسان ماه شب چهارده ببیند. اگر واقعاً رؤیت خدا حتی در آخرت امکانپذیر بود، نباید چنین برخورد تندی انجام بگیرد، بلکه باید در پاسخ گفته شود:این درخواست شما در این جهان عملی نیست، و در جهان دیگر او را مانند ماه شب چهاردهم خواهید دید.
دلیل قائلان به رؤیت
مهمترین دستاویز قائلان به رؤیت، این آیه مبارکه است:
<وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ. إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ. وَ وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ باسِرَةٌ. تَظُنُّ أَنْ یفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ>[147]؛
«چهرههایی خرم و شادابند. به سوی پروردگار خود مینگرند. و چهرههایی در آن روز گرفتهاند. گمان دارند که عذاب کمرشکن در کمین آنهاست».
جمعی از بیخبران آیه فوق را اشاره به مشاهده حسی خداوند در قیامت گرفتهاند. و میگویند در آن روز خدا را با همین چشم ظاهر مشاهده خواهند کرد! در حالیکه لازمه چنین مشاهدهای جسمانی بودن خداوند است که ذات پاکش از این برکنار است، همانگونه که در آیات مختلف قرآن روی آن تکیه شده است که در فوق مواردی از آن آورده شد.
مقصود از «ناظرة» نگاهی با چشم دل و از طریق شهود باطن است، نگاهی که آنها مجذوب آن ذات بیمثال، و آن کمال و جمال مطلق میکند، و لذتی روحانی و توصیف ناپذیر به آنها دست میدهد.
بعضی برای «ناظره» تفسیر دیگری ذکر کرده و گفتهاند: به معنای انتظار است، یعنی مؤمنان در آن روز انتظارشان تنها از ذات پاک خدا است، و حتی بر اعمال نیک خود نیز تکیه نمیکنند، و پیوسته منتظر رحمت و نعمت اویند.
جمع میان معنای «نظر کردن» و «انتظار داشتن» نیز بعید به نظر نمیرسد، زیرا استعمال لفظ واحد در معانی متعدد جائز است. اما اگر بنا شود یکی از این دو معنی منظور باشد ترجیح با معنی اول است.
اینکه برخی گفتهاند در جهان دیگر انسان درک و دید دیگری پیدا میکند نیز کاملاً غیرموجه است، زیرا اگر منظور از این درک و دید، درک و دید فکری و عقلانی است که در این جهان نیز وجود دارد، و با چشم دل و نیروی عقل جمال خدا را میتوان مشاهده نمود و اگر منظور، چیزی است که با آن جسم را میتوان دید، چنین چیزی در مورد خداوند محال است خواه در این دنیا باشد، خواه در جهانی دیگر، بنابراین گفتار مزبور که انسان در این جهان خدا را نمیبیند ولی مؤمنان در قیامت خدا را میبینند، سخنی غیر منطقی است.
نتیجه اینکه هرگز با چشم دیده نخواهد شد، زیرا چشم تنها اجسام یا صحیحتر بعضی از کیفیات آنها را میبیند و چیزی که جسم نیست و کیفیت جسم هم نمیباشد، هرگز با چشم مشاهده نخواهد شد و به تعبیر دیگر، اگر چیزی با چشم دیده شود، حتماً باید دارای مکان و جهت و ماده باشد، در حالی که او برتر از همه اینها است، او وجودی است نامحدود و به همین دلیل بالاتر از جهان ماده است، زیرا در جهان ماده همه چیز محدود است.
[138]. انعام (6)، آیه 103.
[139]. اشعیاء: 6/ 1/ 6.
[140]. دانیال: 7/ 9.
[141]. مزامیر داود: 17/ 15.
[142]. ملوک اول/11.
[143]. ملوک اول/ 23.
[144]. بقره (2)، آیه 56.
[145]. نساء(4)، آیه 153.
[146]. فرقان (25)، آیه 21.
[147]. قیامت (75)، آیات 25 – 22.
- منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، خداشناسى / مؤلف محمدرضا كاشفى