اسلام تنها دین توحیدی تحریف نشده در میان ادیان
اسلام تنها دین توحیدی تحریف نشده در میان ادیان
وجودادیان غیرتوحیدی
پرسش:آيا اديان غير توحيدي هم در حال حاضر وجود دارد؟
پاسخ:
تمام ادیان الهی در اصل ، دین توحیدی بوده اند ؛ لکن به مرور زمان دچار تحریف شده و آلوده به شرک شده اند. لذا در عصر حاضر تنها دین توحیدی به معنای حقیقی کلمه ، دین اسلام می باشد و باقی ادیان الهی مثل مسیحیّت و یهودیّت و آیین زرتشت ، هم دچار تحریف در اصول اعتقادی خود گشته اند هم کتابهای آسمانی آنها تحریف شده اند.
بنا بر این غیر از اسلام ، تمام ادیان موجود دیگر ، در حقیقت غیر توحیدی محسوب می شوند. البته باید توجّه داشت که میزان خروج این ادیان از مسیر توحید متفاوت می باشد. برای مثال دین مسیحیّت فعلی ، علناً از وجود سه خدا سخن می گوید ؛ به عقیده ی اینان ، خدا در عین یکی بودن سه تا و در عین سه تا بودن یکی است و این حقیقتی است که عقل نمی تواند راز آن را دریابد.
و در آیین زرتشت ، اگر چه ذات واحد مورد قبول است ولی در عرصه ی خالقیّت و ربوبیّت ، به وجود دو خالق و دو ربّ معتقدند که یکی خالق و مدبّر خیرات و دیگری خالق و مدبّر شرور می باشد. در آیینهای شرقی مثل هندویسم و بودیسم نیز تعداد خدایان بسیار زیاد است.
امّا برخی ادیان مثل یهودیّت ، اگر چه در دوره ای آلوده به شرک شده اند و کتب دینی آنها متضمّن سخنان شرک آلودی است ، ولی در عصر حاضر اصلاحاتی در اعتقادات خود نموده و تا حدودی به جادّه ی توحید بازگشته اند. این اصلاحات عمدتاً توسّط فیلسوفی یهودی به نام ابن میمون انجام گرفت. وی احساس نمود که با وجود شرک در دین یهویّت ، این دین نخواهد توانست در مقابل توحید مسلمین تاب آورد ، لذا با توجّه به معارف مسلمین دست به اصلاحاتی در اعتقادات یهود زد و خدا را واحد و غیر جسمانی معرّفی نمود ؛ در حالی که طبق متن تورات تحریف شده ، خدا جسمانی بوده و با یعقوب نبی کشتی گرفته است. همچنین قرآن کریم تصریح دارد که یهودیان سابق ، حضرت عُزیر را پسر خدا می دانستند.
در بین مسلمین نیز برخی گروههای غیر توحیدی پیدا شده اند. برای مثال مجسّمه و مشبّهه را که خدا را جسمانی و شبیه مخلوقات می دانستند نمی توان موحّد خواند. چون مراد از توحید ، صرفاً یکی دانستن خدا نیست ؛ بلکه مقصود این است که خدا ، عدد بردار نیست. لذا خدا یکی است ولی نه یک عددی. و تنها وجود محض است که یکی است ولی یگانگی او وجودی است و نه عددی. پس هر جسمی و مخلوقی اگر چه یکی باشد ، یکی بودن او عددی است. در عصر حاضر نیز بزرگان برخی فرقه ها نظیر وهّابیّت با صراحت از عضو داشتن و جسمانی بودن خدا سخن گفته اند.
همینطور برخی از مسلمین ، اوصاف ذاتی خدا را جدا از ذات او دانسته معتقدند ؛ خدا عالم است به سبب علم و قادر است به سبب قدرت و حیّ است به سبب حیات و … . یعنی علم و حیات و قدرت ، عین ذات خدا نیستند بلکه علم و قدرت و حیات اموری هستند قدیم و ازلی و خارج از ذات خدا ، که خدا به سبب آنها عالم و قادر و حیّ می شود. قائلین این نظریّه (ابوالحسن اشعری و پیروان او ) اگر چه خود را موحّد می دانند ولی اگر در عقیده ی آنها دقّت شود معلوم می گردد که هر کدام از آن صفات ذاتیّه نیز در حقیقت یک خدا محسوب می شوند. لذا در اعتقاد اینها در حقیقت هشت خدا وجود دارد. چون از نظر اینان اوصاف ذاتی خدا هفت اسمند که با ذات خدا می شوند هشت موجود قدیم و غیر مخلوق. البته از آنجا که این فرقه لازمه ی گفته شده را نمی پذیرد ، از نظر فقهی همچنان موحّد شمرده می شوند ؛ ولی از حیث کلامی شکّی نیست که این عقیده در مقابل توحید می باشد.