وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

نظر علماى شیعه درباره عدم تحریف قرآن

0

نظر علماى شیعه درباره عدم تحریف قرآن

پرسش : دیدگاه علماى شیعه در رابطه با مسئله تحریف قرآن چیست؟

پاسخ اجمالی

علماى بزرگ شیعه در طول تاریخ از عقیده به تحریف تبرّى مى جستند، مثل فضل بن شاذان، مرحوم صدوق، شیخ مفید، سید مرتضى، علامه حلّى، مرحوم طبرسی و… . و اگر سخنی از تحریف گفته شده باشد در میان شیعه جایگاه معتبری ندارد.

پاسخ تفصیلی

کاوش در سخنان علماى بزرگ شیعهکه همواره در نسل ها سرمشق و الگو بوده اند، نشان مى دهد که آنان از عقیده به تحریف تبرّى مى جستند و اندیشه تحریف را به «خبر واحد» نسبت مى دادند. نقل سخنان همه آنان در طول قرون، امکان ندارد. به برخى از آنها اشاره مى کنیم:

1. فضل بن شاذان نیشابورى (متوفاى 260 ق) در ضمن نقد مذهب اهل سنت مى گوید: عمر بن خطاب گفت: مى ترسم گفته شود عمر در قرآن افزوده و این آیهرا در آن گنجانده است، ما در زمان پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) آیه را چنین مى خواندیم:
پیرزن و پیرمرد زناکار را به خاطر شهوت رانى که کرده اند سنگسار کنید، این کیفرى از سوى خداى مقتدر حکیم است.(1)
اگر شیعه عقیده به تحریف داشت، او بر اهل سنتن مى تاخت که به تحریف معتقدند، چون هر دو در این عقیده مشترک بودند.

2. مرحوم صدوق (متوفاى 381 ق) مى گوید: اعتقاد ما این است که قرآن کتاب خداو وحى اوست که نازل شده و خداوند در قرآن فرموده است: از هیچ سوى باطل سراغ قرآن نمى آید، نازل شده اى از سوى خداى حکیم حمید است: «اِنّه لکتابٌ عزیز…»، قرآن قصّه گویى حق است و حقى است جدا کننده حق و باطل و شوخى و بیهوده نیست و خداى متعال، پدید آورنده، نازل کننده، پروردگار، و حافظ آن و گویاى به آن است.(2)

3. شیخ مفید(متوفاى 413 ق) مى گوید: بعضى از شیعیان گفته اند که از قرآن هیچ کلمه یا آیهیا سورهاى کم نشده، لیکن آن چه در مصحف على(علیه السلام) به عنوان تأویل و تفسیر معانى آیات طبق حقیقت نزول آنها بوده، حذف شده است، آنها هر چند از کلام الله که قرآنو معجزهالهى است نبوده، لیکن حقایقى ثابت و نازل شده بود و گاهى به تأویل قرآن هم قرآنگفته مى شود. به نظر من این سخن شبیه تر به حق است از حرف کسى که مدّعى کاهش کلماتى از خود قرآن است نه تأویل آن. و به این نظر تمایل دارم.(3)
نیز در جوابِ «مسائل سرویّه» در پاسخ کسانى که براى تحریف، استناد به روایاتى کرده اند که برخى کلمات را به گونه دیگر نقل کرده است، مثلاً به جاى «کُنتم خیر امّه»(4)، «خیر ائمّه» نقل کرده و به جاى «جَعَلْناکُمْ اُمَّه وسطاً»(5)، «ائمّهً وَسطاً» نقل کرده، مى گوید: این ها خبرواحد است و صحّت آنها ثابت نیست، از این رو در باره آنها توقف مى کنیم و از آن چه در قرآن موجود است دست نمى کشیم.(6)

4. سید مرتضى (متوفاى 436 ق) گوید: اضافه بر کسانى که در دلیل اول از آنان نقل کردیم، گروهى از صحابههمچون عبدالله بن مسعود، اُبىّ بن کعب و دیگران بارها قرآن را بر پیامبر(صلىالله علیه وآله) خوانده و ختم کرده اند. این ها با کمترین تامل دلالت دارد که قرآندر آن زمان، مجموعه اى مرتب و مدوّن بود، نه پنهان و پراکنده.(7)
5. شیخ طوسى (متوفاى 460 ق) گوید: سخن در زیاده و نقصان در قرآن، در خور این کتاب نیست. چرا که زیاد شدن در قرآن، بطلانش اجماعى است. کاسته شدن از قرآن نیز بر خلاف ظاهر مذهب مسلمانان است و این به مذهب صحیح ما شایسته تر است. سید مرتضى هم همین را تایید کرده و ظاهر روایات هم همین است، وى سپس روایت هاى مخالف را «خبر واحد» شمرده است.(8)

6. مرحوم طبرسى (متوفاى 548 ق) مى نویسد: افزایش چیزى بر قرآن، به اجماععلما باطل است و اما کاسته شدن از آن، بعضى از اصحاب ما و گروهى از حشویّه از اهل سنتگفته اند که درقرآنتغییر یا نقصانى پیش آمده است، لیکن عقیده صحیح در مذهب ما بر خلاف آن است.(9)
7. سید بن طاووس حلّى (متوفاى 664 ق) گفته است: عقیده شیعه، عدم تحریف است.(10)
8. علامه حلّى (متوفاى 726 ق) در جواب سید مهنّا گفته است: حق آن است که تغییر و تاخیر و تقدیم و افزایش و کاهش در قرآن نیست و پناه بر خدااز این عقیده و امثال آن، که موجب راهیابى شک به معجزهجاویدان پیامبر خداست، معجزهاى که به صورت تواتر نقل شده است.(11)

9. محقق اردبیلى (متوفاى 993 ق) در مساله لزوم به دست آوردن علم به این که آن چه مى خواند، قرآناست، گفته است: باید این علم را از راه تواترکه علم آور باشد به دست آورد و تنها به شنیدن حتى از یک عادل اکتفا نکرد… و چون تواترقرآن ثابت شده است، پس ایمن از اختلال است… علاوه بر این که در نوشته ها ضبط شده و حرف به حرف و حرکت به حرکت آن شمارش شده است. همچنین راه نگارش و راه هاى دیگر، گمانِ غالب بلکه یقین مى آورد که چیزى بر آن افزوده یا از آن کاسته نشده است.(12)

10. قاضى نور الله شوشترى (متوفاى 1029 ق) گوید: وقوع تحریف در قرآنکه به شیعه نسبت داده شده است، چیزى نیست که عقیده عموم شیعهامامیه باشد، گروهى اندک از آنان چنین سخنى گفته اند که در میان شیعه هم جایگاه معتبرى ندارند.(13)
اگر سخنان علما را در این زمینه به نحو کامل بیاوریم، به درازا خواهد کشید. تا این جا حق به روشن ترین صورت آشکار شد.(14)

پی نوشت:

(1). الایضاح، ص 217 (بخارى آیه رجم را در صحیح خود، ج 8، ص 208 در باب رجم زنان باردار آورده است).
(2). اعتقادات صدوق، ص 93.
(3). اوائل المقالات، ص 53 ـ 54.
(4). سوره آل عمران، ص 110.
(5). سوره بقره، آیه 143.
(6). مجموعة الرسائل، شیخ مفید، ص 366.
(7). مجمع البیان، ج 1، ص 10، به نقل از المسائل الطرابلسیه، سید مرتضى.
(8). تبیان، ج 1، ص 3.
(9). مجمع البیان: ج 1، ص 10.
(10). سعد السعود، ص 144.
(11). اجوبة المسائل المهنائیه، ص 121.
(12). مجمع الفائدة والبرهان، ج 2، ص 218.
(13). آلاء الرّحمن، ج 1، ص 25.
(14). گردآوری از کتاب: سیماى عقاید شیعه، آیت الله جعفر سبحانی، مترجم: جواد محدثی، نشر مشعر، چاپ: دارالحدیث، بهار 1386، ص 167.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.