احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای
احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای
فهرست این نوشتار:
احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای
در نوشتار قبل «احکام وقف» مطرح شد از اینجا کلیک کنید و در تکمیل نوشتار حاضر مطالعه نمایید.
س 1994: آیا اجرای صیغه وقف در صحّت آن شرط است؟ و بر فرض شرط بودن، آیا عربی بودن صیغه، شرط است؟
ج: انشاء لفظی در وقف، شرط نیست زیرا تحقق آن به معاطات هم ممکن است و همچنین در انشاء وقف به لفظ، عربی بودن صیغه آن هم شرط نیست.
س 1995: شخصی باغ خود را به این صورت وقف کرده که منافع آن تا پنجاه سال صرف گرفتن اجیر برای قضای نماز و روزههای واقف شود و بعد از پنجاه سال منافع آن در شبهای قدر به مصرف برسد و چهار پسر خود را هم متولّی وقف قرار داده است و در حال حاضر این باغ رو به خرابی است و به هیچ وجه قابل استفاده نیست، ولی اگر فروخته شود، میتوان با پول آن برای نماز و روزه واقف به مدّت دویست سال اجیر گرفت و چهار پسر او هم با این کار موافق هستند، آیا جایز است باغ مزبور را بفروشند و پول آن را برای این کار مصرف کنند؟
ج: اگر قصد واقف از وقف به صورت مذکور، این بوده که باغ را به نحو ترتیب و تعاقب برای خود و دیگران وقف کند، وقف نسبت به خودش باطل است و نسبت به دیگران وقف منقطع الأوّل میشود که صحت آن خالی از اشکال نیست و اگر واقف اراده کرده که منافع آن باغ را به مدّت پنجاه سال برای خودش استثنا کند، صحّت این کار شرعاً بدون اشکال است و بنا بر صحّت وقف مذکور، تا زمانی که حفظ باغ برای صرف منافع آن در جهت عمل به وصیّت و وقف هر چند با صرف مقداری از در آمد آن جهت حفظ و اصلاح باغ به قصد افزایش منافع آن، ممکن باشد و یا زمین آن هر چند با اجاره دادن برای ساختمان سازی و غیره و مصرف اجاره آن در جهت عمل به وصیّت و وقف قابل استفاده باشد، فروش و یا تبدیل آن جایز نیست و در غیر این صورت فروش آن و خرید زمینی مرغوب با پول آن به قصد عمل به وصیّت و وقف بدون اشکال است.
س 1996: اینحانب به فضل و توفیق الهی ساختمانی را به نیّت مسجد در روستا بنا کردم، ولی با توجّه به وجود دو مسجد و عدم وجود مرکز آموزشی در آنجا، روستای مزبور در حال حاضر نیازی به مسجد ندارد. با توجّه به اینکه هنوز صیغه وقف آن به عنوان مسجد جاری نشده و دو رکعت نماز به عنوان نماز در مسجد در آن خوانده نشده است، اینجانب آمادگی دارم در صورتی که اشکال شرعی نداشته باشد نیّت خود را تغییر داده و آن ساختمان را در اختیار آموزش و پرورش قرار دهم، این مسأله چه حکمی دارد؟
ج: مجرّد ساختن ساختمان به نیّت مسجد، بدون انشاء صیغه وقف و یا بدون تحویل آن به نمازگزاران برای خواندن نماز، برای تحقق وقف و تمامیّت آن کافی نیست، بلکه در ملک مالک باقی میماند و او حق ّ دارد هر تصرفی که میخواهد در آن بکند، در نتیجه تحویل آن ساختمان به اداره آموزش و پرورش اشکال ندارد.
س 1997: آیا مالی که برای خرید لوازم به حسینیهها بخشیده میشود، حکم وقف را دارد یا آنکه لوازمی که با آن مال خریداری میگردند احتیاج به اجرای صیغه وقف دارند؟
ج: مجرّد جمع آوری مال، وقف محسوب نمیشود، ولی بعد از خریدن لوازم حسینیه با آن اموال و قرار دادن آنها در حسینیه برای استفاده، وقف معاطاتی محقق میشود و نیازی به اجرای صیغه وقف ندارد.
شرایط واقف
س 1998: آیا وقف از کسی که اکراه بر آن شده صحیح است؟
ج: اگر واقف اکراه بر وقف شده باشد، تا زمانی که اجازه او به آن ملحق نشود وقف صحیح نیست و کفایت اجازه لاحقه برای صحّت آن هم محل ّ اشکال است.
س 1999: بعضی از زرتشتیها بیمارستانی ساختهاند و آن را به مدّت هزار سال در راه خیر وقف کردهاند، با توجّه به ضوابط و مقررات وقف در فقه امامیه، آیا جایز است متولّی وقف در حال حاضر بر خلاف شرایط وقفنامه که در آن تصریح شده است: «اگر درآمد بیمارستان از هزینههای آن بیشتر شود باید با آن تعدادی تخت خریده و به تختهای موجود در بیمارستان اضافه شود»، عمل نماید؟
ج: در مواردی که وقف از مسلمان صحیح است از غیر مسلمان اعم از کتابی و غیر کتابی هم صحیح است، در نتیجه وقف بیمارستان برای استفاده در راه خیر تا هزار سال، هر چند وقف منقطع الآخر است، ولی صحت آن از نظر شرعی بدون اشکال است، لذا عمل به شرایط واقف بر متولّی موقوفه واجب است و او حق ّ اهمال آن شرایط و تعدّی از آنها را ندارد.
شرائط متولی وقف
س 2000: آیا جایز است متولی وقف که از طرف واقف یا حاکم نصب شده، در برابر کارهایی که برای اداره شئون وقف انجام میدهد برای خودش اجرت بردارد و یا به دیگری بدهد تا آن کارها را به نیابت از او انجام دهد؟
ج: متولّی وقف اعم از اینکه از طرف واقف نصب شده باشد و یا از طرف حاکم، در صورتی که اجرت خاصی از طرف واقف برای او در برابر اداره امور وقف معین نشده باشد، میتواند اجرت المثل را از درآمدهای وقف برای خودش بردارد.
س 2001: دادگاه مدنی خاص شخصی را به عنوان امین در کنار متولّی وقف برای نظارت بر اعمال او در اداره امور وقف نصب کرده است، در این قبیل موارد، اگر متولّی حق ّ تعیین متولّی بعد از خود را داشته باشد، آیا میتواند بدون مشورت و تصویب آن شخص که توسط دادگاه نصب شده مبادرت به تعیین متولّی کند؟
ج: اگر حکم به ضم ّ امین به متولّی شرعی برای نظارت بر اعمال او عام باشد و شامل همه اعمال مربوط به اداره وقف حتّی تعیین متولّی وقف برای بعد از خودش هم بشود، حق ّ ندارد در تعیین متولّی بعدی بدون مشورت با امین ِ ناظر، خود سرانه به رأی خودش عمل نماید.
س 2002: صاحبان خانهها و زمینهای مجاور یکی از مساجد، املاک خود را به قصد توسعه آن بطور مجّانی به مسجد دادهاند تا به آن ضمیمه شود و امام جمعه هم بعد از مشورت با علما تصمیم به تنظیم سند مستقلی برای وقف آنها گرفته است و همه کسانی که زمینهای خود را به مسجد بخشیدهاند با این کار موافقت کردهاند، ولی بانی مسجد قدیمی با آن کار مخالفت میکند و خواهان آن است که وقف اراضی جدید در سند وقف قبلی ثبت شود و خود او متولّی همه وقف باشد، آیا او حق ّ این کار را دارد؟ و آیا پاسخ مثبت به خواسته او بر ما واجب است؟
ج: اختیار وقف و تنظیم وقفنامه و تعیین متولّی خاص زمینهایی که به تازگی به مسجد ضمیمه شدهاند با وقف کنندگان جدید است و بانی مسجد قدیمی حق ّ مخالفت با آن را ندارد.
س 2003: اگر متولّیان حسینیه بعد از اتمام وقف، یک نظام داخلی برای آن تنظیم کنند، ولی بعضی از بندهای آن با مقتضای وقفیّت آن معارض باشد، آیا شرعاً عمل به آن بندها جایز است؟
ج: متولّی موقوفه حق ّ ندارد چیزی را وضع کند که با مقتضای وقف در تعارض باشد و شرعاً هم عمل به آن جایز نیست.
س 2004: اگر چند نفر به عنوان متولّی وقف نصب شده باشند، آیا شرعاً صحیح است که بعضی از آنان بدون جلب نظر دیگران بطور انفرادی به تصدّی امور وقف بپردازند؟ و اگر بین آنان راجع به اداره امور موقوفه اختلاف رأی بروز کند، آیا جایز است هر یک از آنان خودسرانه به رأی خود عمل نمایند یا آنکه واجب است توقف نموده و به حاکم مراجعه کنند؟
ج: اگر واقف، تولیت آنان را بطور مطلق بیان کرده و قرائنی که دلالت بر استقلال بعضی از آنان حتّی اکثریت بنماید وجود نداشته باشد، هیچ کدام از آنان حتّی اکثریت حق ّ ندارند در اداره امور وقف هر چند مقداری از آن، بنحو مستقل عمل نمایند، بلکه باید برای اداره امور وقف، از طریق مشورت با یکدیگر و اتخاذ رأی واحد، مجتمعاً عمل نمایند و اگر بین آنان اختلاف و نزاعی رخ دهد، واجب است در آن مورد به حاکم شرع مراجعه کنند تا آنان را ملزم به اجتماع نماید.
س 2005: آیا عزل بعضی از متولّیان وقف توسط متولّیان دیگر از نظر شرعی صحیح است؟
ج: صحیح نیست مگر جائی که واقف برای او چنین حقّی را قرار داده باشد.
س 2006: اگر بعضی از متولّیان ادعا کنند که متولیان دیگر خائن هستند و اصرار بر عزل آنان داشته باشند، حکم شرعی چیست؟
ج: واجب است بررسی اتهام کسانی را که متهم به خیانت هستند، به حاکم شرع ارجاع دهند.
س 2007: اگر فردی زمین خود را وقف عام کند و تولیت آن را تا زنده است برای خودش و بعد از مردن برای اکبر اولاد ذکورش قرار دهد و اختیارات خاصی هم در اداره موقوفه برای او قرار دهد، آیا مدیریت اداره اوقاف و امور خیریه حق ّ دارد همه یا بعضی از آن صلاحیتها و اختیارات را از متولّی سلب کند؟
ج: تا زمانی که متولّی منصوب از طرف واقف، از حدود اختیارات تولیت وقف خارج نشده، اداره امور وقف همانگونه که واقف در انشاء وقف برای او مقرر کرده در اختیار اوست و از نظر شرعی تغییر و تبدیل اختیارات او که در ضمن صیغه وقف توسط واقف مقرر گشته، صحیح نیست.
س 2008: فردی قطعه زمینی را برای مسجد وقف کرده و تولیت آن را برای فرزندان خود نسلًا بعد نسل ٍ و بعد از انقراض آنان برای امام جماعتی که نمازهای پنجگانه را در آن مسجد میخواند، قرار داده است. بر همین اساس بعد از انقراض نسل متولّی، تولیت آن را عالمی که نمازهای پنجگانه را برای مدّتی در آن مسجد میخوانده بر عهده گرفته است ولی او هم سکته نموده و قادر به اقامه نماز جماعت نیست، در نتیجه شورای ائمه جماعات، عالم دیگری را به عنوان امام جماعت کنونی مسجد تعیین کرده است، آیا با این کار عالم قبلی از تولیت عزل میشود یا آنکه حق ّ دارد برای اقامه نماز جماعت فردی را به عنوان وکیل یا نایب خود تعیین کند و خودش به عنوان تولیت باقی بماند؟
ج: اگر فرض بر این باشد که تولیت آن عالم به این عنوان است که او امام جماعت مسجد در نمازهای پنجگانه است، با عجز او از امامت جماعت در مسجد به علت بیماری یا هر علت دیگر، تولیت از او ساقط میشود.
س 2009: شخصی املاک خود را وقف نموده تا درآمد آنها در موارد خاصی از کارهای خیر مانند کمک به سادات و اقامه مجالس عزاداری مصرف شود و در حال حاضر با افزایش قیمت اجاره آن املاک که جزء منافع وقف است، بعضی از مؤسسات یا اشخاص به دلیل عدم وجود امکانات در آنها یا دلائل فرهنگی یا سیاسی یا اجتماعی و یا دینی خواهان اجاره ملک موقوفه به قیمت ناچیزی هستند، آیا جایز است مدیریت اوقاف آنها را به قیمتی کمتر از قیمت روز اجاره دهد؟
ج: بر متولّی شرعی و مسئول اداره امور وقف واجب است در اجاره دادن به کسی که خواهان آن است و در تعیین مبلغ اجاره رعایت مصلحت و منفعت وقف را بنماید، در نتیجه اگر در تخفیف مبلغ اجاره به سبب اوضاع و احوال خاص مستأجر یا اهمّیت کاری که وقف برای آن اجاره داده میشود، نفع و مصلحت وقف باشد اشکال ندارد و الّا جایز نیست.
س 2010: بر طبق نظر امام راحل «قدس سره» که مسجد متولّی ندارد، آیا این حکم شامل املاکی که برای مسجد وقف شدهاند مثل املاکی که برای اقامه مجالس وعظ و ارشاد و تبلیغ احکام در مسجد وقف شدهاند هم میشود؟ و بر فرض شمول، با توجّه به اینکه بسیاری از مساجد، املاک موقوفهای دارند که متولّی قانونی و شرعی دائمی دارند و اداره اوقاف هم با آنان به عنوان متولّی رفتار میکند، آیا جایز است متولّیان این اوقاف از تولیت آنها دست بردارند و از انجام وظائف خود نسبت به اداره آنها خودداری کنند با آنکه در استفتائی از حضرت امام «رضوان الله علیه» نقل شده که متولّی حق ّ اعراض از تولیت وقف را ندارد بلکه واجب است طبق آنچه واقف مقرر کرده عمل کند و در این باره کوتاهی ننماید؟
ج: حکم به این که مسجد، تولیت بردار نیست مختص به خود مسجد است و شامل موقوفههایی که برای مسجد وقف شدهاند نمیشود در نتیجه به طریق اولی شامل موقوفههایی که برای اموری از قبیل تبلیغ احکام و موعظه و ارشاد و مانند آن در مسجد وقف شدهاند، نمیشود، بنا بر این تعیین متولّی برای اوقاف خاص و عام، حتّی در مثل وقف ملک برای رفع نیازهای مسجد از قبیل لوازم و روشنایی و آب و نظافت مسجد و غیره، بدون اشکال است و متولّی منصوب، حق ّ اعراض از تولیت این قبیل اوقاف را ندارد بلکه واجب است مبادرت به اداره امور وقف همانگونه که واقف در صیغه آن مقرر کرده بنماید هر چند با گرفتن نایب برای این کار باشد و کسی حق ّ ندارد برای او در اداره وقف ایجاد مزاحمت و مشکل کند.
س 2011: آیا جایز است فردی غیر از متولّی شرعی وقف با دخالت در امور وقف و تصرّف در آن و تغییر شرطهایی که در صیغه وقف ذکر شده برای متولّی شرعی آن ایجاد مزاحمت کند، و آیا جایز است از متولّی بخواهد تا زمین موقوفه را به شخصی که متولّی، او را صالح نمیداند، تحویل دهد؟
ج: اداره امور وقف طبق آنچه که واقف در انشاء وقف مقرر کرده فقط بر عهده متولّی شرعی خاص است و اگر متولّی خاصی از طرف واقف نصب نشده باشد، اداره امور وقف بر عهده حاکم مسلمین است و کسی حق ّ دخالت در آن را ندارد، همچنانکه کسی حتّی متولّی شرعی، حق ّ تغییر وقف از جهت آن و همچنین تغییر و تبدیل شرایط مذکور در انشاء وقف را ندارد.
س 2012: اگر واقف شخصی را به عنوان ناظر و مراقب وقف تعیین کند و شرط نماید که فقط ولی ّ امر مسلمین بتواند او را از نظارت و اشراف بر وقف عزل کند، آیا جایز است او خودش را از این کار عزل کند؟
ج: جایز نیست ناظر وقف بعد از قبول نظارت، خودش را از نظارت بر وقف عزل کند، همانگونه که برای متولّی وقف هم این کار جایز نیست.
س 2013: وقفی وجود دارد که قسمتی از آن خاص و قسمتی از آن عام است و واقف راجع به تولیت آن اینگونه گفته است: «بعد از فوت هر یک، تولیت وقف بر عهده فرد اکبر و اصلح از اولاد ذکور نسلًا بعد نسل ٍ و عقباً بعد عقب ٍ با تقدم نسل اوّل بر نسل دوم است.» در این صورت اگر در بین افراد یک طبقه، شخص جامع الشرایطی باشد، ولی از پذیرش تولیت وقف امتناع بورزد ولی با تولیت فرزند کوچکتری که او را اصلح و شایسته برای این کار میداند، موافقت نماید، آیا جایز است فرزند کوچکتر در صورتی که سایر شرایط در او باشد، تولیت آن وقف را قبول کند؟
ج: فردی که واجد شرایط تولیت است میتواند از قبول تولیت امتناع ورزد لکن اگر تولیت را پذیرفت، بنا بر احتیاط جایز نیست خود را عزل کند ولی اشکال ندارد که فرد دیگری را در صورتی که امین و شایسته باشد برای اداره امور وقف وکیل نماید و همچنین جایز نیست فردی از طبقه بعدی با وجود فردی واجد شرایط از طبقه قبلی و قبول تولیت توسط او تولیت امور وقف را بر عهده بگیرد.
س 2014: اگر افرادی از موقوف علیهم که در صورت داشتن شرایط حق ّ تولیت دارند، به حاکم شرع مراجعه کنند و از او بخواهند که آنان را به عنوان متولّی نصب نماید و حاکم شرع هم تقاضای آنان را به دلیل عدم وجود شرایط در آنان رد کند، آیا جایز است آنان با تعیین فرد واجد شرایط، به این دلیل که سن کمتری دارد مخالفت کنند؟
ج: کسی که فاقد شرایط است حق ّ تصدّی تولیت وقف و مخالفت با فرد واجد شرایط را ندارد.
س 2015: اگر متولّی منصوب برای اداره امور وقف به علتی در انجام وظیفه خود کوتاهی و سهل انگاری کند، آیا برکناری او از منصب خود و تعیین فرد دیگری برای تصدّی تولیت وقف جایز است؟
ج: مجرّد کوتاهی و سهل انگاری در اداره امور وقف مجوّز شرعی برای برکناری و عزل متولّی منصوب و تعیین فرد دیگری بجای او نیست، بلکه باید در این رابطه به حاکم مراجعه کرد تا او را وادار نماید که کارهای وقف را انجام دهد و اگر الزام او ممکن نباشد از وی بخواهد که وکیل صالحی را برای اداره امور وقف از طرف خود انتخاب کند و یا اینکه خود حاکم فرد امینی را به او ضمیمه نماید.
س 2016: ولایت تصرّف برای حفظ و تعمیر و اصلاح و جمع آوری نذورات و تبرّعات مرقدهای فرزندان ائمه «علیهم السلام» که در شهرها و روستاهای ایران هستند و سالهای زیادی بر آنها گذشته و وقف خاص هم نیستند و متولّی خاصی هم ندارند، با چه کسی است؟ آیا کسی حق ّ دارد ادّعای مالکیت زمین مرقد و حرم فرزندان ائمه «علیهم السلام» را که از زمانهای قدیم محل ّ دفن اموات بوده، بنماید؟
ج: تولیت بقاع مبارکه و اوقاف عام که متولّی خاصی ندارند با حاکم و ولی ّ امر مسلمین است و این تولیت در حال حاضر به نماینده ولی فقیه در اداره اوقاف و امور خیریه واگذار شده است و زمین صحن و مرقد فرزندان ائمه «علیهم السلام» و حرم ایشان که از زمانهای گذشته برای دفن اموات مسلمانان در نظر گرفته شده، حکم وقف عام را دارد مگر آنکه خلاف آن از طریق شرعی نزد حاکم ثابت شود.
س 2017: آیا جایز است کسانی که از وقف استفاده میکنند و همگی هم مسلمان هستند، فرد غیر مسلمانی را به اداره اوقاف برای صدور حکم تعیین او به عنوان متولّی وقف معرفی کنند؟
ج: تولیت وقف مسلمانان توسط غیر مسلمان جایز نیست.
س 2018: متولّی منصوب از طرف واقف و غیر منصوب از طرف او چه کسی است؟ و اگر واقف شخص معینی را به عنوان متولّی وقف معین کند و تعیین متولّی بعدی را هم بر عهده او قرار دهد، آیا کسی را هم که متولّی اوّل به عنوان متولّی بعدی تعیین میکند، متولّی منصوب محسوب میشود؟
ج: متولّی منصوب کسی است که واقف او را هنگام انشاء صیغه وقف به عنوان متولی آن معین میکند و اگر هنگام انشاء وقف حق ّ تعیین متولّی بعدی را به متولّی که نصب کرده واگذار کند، مبادرت او به تعیین متولّی بعدی اشکال ندارد و شخصی که او برای تولیت وقف معین میکند در حکم متولّی منصوب از طرف واقف است.
س 2019: آیا جایز است اداره اوقاف جمهوری اسلامی متولّی وقف را بر کنار کند؟ و در صورتی که جایز باشد شرایط آن چیست؟
ج: اداره اوقاف به مقداری که مقررات قانونی به او اجازه میدهد حق ّ دارد در وقفهایی که متولّی خاصی دارند، دخالت نماید.
س 2020: آیا جایز است متولّی وقف تولیت خود را به اداره اوقاف و امور خیریه واگذار نماید؟
ج: متولّی وقف حق ّ این کار را ندارد، ولی اشکال ندارد که اداره اوقاف یا شخص دیگری را برای انجام امور وقف وکیل کند.
س 2021: دادگاه، شخصی را به عنوان امین ناظر برای نظارت بر اعمال متولّی وقف که متهم به کوتاهی در اداره امور آن میباشد، تعیین نموده است و سپس متولّی بعد از ثبوت برائت ذمّهاش از آن اتهامات فوت نموده است، آیا امین ناظر مزبور حق ّ دارد با امضاء و تنفیذ یا فسخ و ابطال قرارها و تصمیمهایی که متولّی چند سال قبل از انتخاب او به عنوان ناظر اتخاذ کرده، در آنها دخالت و اظهار نظر کند یا آنکه مسئولیت و حق ّ نظارت او فقط مربوط به فاصله زمانی بین صدور قرار تعیین او به عنوان ناظر تا تاریخ وفات متولّی است؟ و با توجّه به اینکه هنوز از تاریخ صدور حکم برائت متولّی هیچ اقدامی برای عزل امین صورت نگرفته، آیا اختیارات و مسئولیت او با صدور حکم برائت متولّی از آن اتهامات پایان میپذیرد یا آنکه متوقف بر عزل از طرف دادگاه است؟
ج: اگر ضم ّ امین به متولّی شرعی بخاطر توجّه اتهام به او در مورد اداره امور وقف باشد، او فقط حق ّ دخالت و اظهار نظر در اموری را دارد که برای نظارت بر آنها معیّن شده است و صلاحیت او در نظارت بر کارهای متولّی متّهم، با صدور حکم به برائت او و رفع اتهام از وی به پایان میرسد، همانگونه که بعد از وفات متولّی قبلی و انتقال تولیت وقف بعد از او به شخص دیگر، امین مزبور حق ّ دخالت در امور وقف و اعمال متولّی جدید را ندارد.
شرایط عین موقوفه
س 2022: اگر افرادی اقدام به جمع آوری پول از نیکوکاران و خرید خانهای با آن به قصد حسینیه کنند، آیا اقدام آنان برای جمع آوری پول برای این کار کافی است تا حق ّ وقف آن خانه را به عنوان حسینیه داشته باشند یا آنکه باید برای این کار از صاحبان پولها وکالت بگیرند؟ و از آنجا که در واقف شرط است که یا مالک باشد و یا در حکم مالک، و این افراد مالک نیستند، آیا به صرف جمع آوری پول توسط آنان، بر آنان حکم مالک صدق میکند تا حق ّ وقف داشته باشند؟
ج: اگر از طرف افراد خیّر وکیل باشند تا خانه را بعد از خرید، به عنوان حسینیه وقف کنند، وقف آنان به وکالت از مالکین صحیح است.
س 2023: آیا جنگلها و مراتع طبیعی که انسان دخالتی در ایجاد آنها ندارد و همانگونه که اصل چهل و پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی تصریح کرده از انفال محسوب میشوند، قابل وقف هستند؟
ج: در صحّت وقف، سابقه مالکیت شرعی خاص واقف شرط است و چون جنگلها و مراتع طبیعی که از انفال و اموال عمومی هستند، ملک خاص کسی نیستند، در نتیجه وقف آنها توسط هیچ فردی صحیح نیست.
س 2024: فردی سهم مشاعی از یک زمین زراعی را خریده و آن را بطور رسمی به نام پسرش نموده، آیا جایز است این زمین را که برای پسرش خریده است، وقف کند؟
ج: مجرّد ثبت ملک به نام کسی، ملاک مالکیّت شرعی فردی که ملک به نام او به ثبت رسیده، نیست، در نتیجه اگر پدر بعد از خرید زمین و ثبت آن به نام پسرش، آن را به او هبه کرده و قبض آن نیز بطور صحیح محقق شده باشد، در این صورت حق ّ ندارد آن را وقف کند زیرا مالک آن نیست، ولی اگر فقط سند زمین را به نام او کرده و زمین در مالکیّت خودش باقی مانده باشد، او از نظر شرعی مالک آن است و حق ّ دارد آن را وقف کند.
س 2025: اگر مسئولین شرکت نفت و سازمان زمین شهری مقداری از زمینهای تحت اختیار خود را برای ساخت مساجد و مدارس علمیه اختصاص بدهند و علاوه بر انشاء صیغه وقف، قبض و اقباض هم صورت بگیرد، آیا این زمینها موقوفه محسوب میشوند و احکام وقف بر آنها مترتب میگردد؟
ج: اگر این زمینها از اموال عمومی دولت باشند و مصرف خاصی برای آنها تعیین شده باشد قابل وقف نیستند ولی اگر از اراضی مواتی باشند که ملک کسی نیستند و در اختیار دولت یا شرکت نفت و یا سازمان زمین شهری باشند، احیاء آنها با اجازه مسئولین مربوطه به عنوان مسجد یا مدرسه و مانند آن اشکال ندارد.
س 2026: آیا شهرداری حق ّ دارد بعضی از املاک خود را در جهت مصالح عمومی وقف نماید؟
ج: این امر تابع حدود اختیارات قانونی شهرداری و خصوصیت ملک است، بنا بر این اگر از املاکی باشد که شهرداری از نظر قانونی حق ّ دارد آنها را به مصالح عمومی شهر از قبیل درمانگاه یا بیمارستان یا مسجد و یا امور دیگر اختصاص بدهد، در این صورت اشکال ندارد، ولی اگر از املاکی باشد که مخصوص استفاده برای امور مربوط به شهرداری است، حق ّ ندارد آنها را وقف کند.
شرایط موقوف علیه
س 2027: اهالی منطقهای بعد از ساخت یک مسجد در قطعه زمینی که از سازمان زمین شهری گرفته بودند، در مورد کیفیت وقف آن که عام باشد یا خاص، اختلاف پیدا کردند، عدّهای از آنان معتقد بودند که باید به عنوان وقف خاص ثبت شود، تعدادی هم اعتقاد داشتند که چون همه اهالی در ساختن آن مشارکت داشتهاند باید وقف عام باشد، حکم این مسأله چیست؟
ج: مسجد جزء وقفهای عام است و نمیتوان آن را برای گروه یا طائفه خاصّی، وقف نمود، ولی در نامگذاری، نسبت دادن آن به یک مناسبتی به شخص یا اشخاصی اشکال ندارد، ولی شایسته نیست مؤمنینی که در ساخت مسجد مشارکت داشتهاند، در این رابطه نزاع کنند.
س 2028: رئیس فرقه منحرفی املاک خود را به این فرقه وقف کرده است و با توجّه به اینکه مشروعیت جهت وقف در صحت آن شرط است و از طرفی اهداف و اعتقادات و اعمال این فرقه منحرفه فاسد و گمراه کننده و باطل هستند، آیا این وقف صحیح است؟ و آیا استفاده از این اموال به نفع فرقه مذکور جایز است؟
ج: اگر ثابت شود جهتی که ملک برای آن وقف شده، جهتی حرام و از مصادیق اعانه برگناه و معصیت است، چنین وقفی باطل بوده و استفاده از آن اموال در جهتی که شرعاً حرام است، صحیح نمیباشد.
عبارتهای وقف
س 2029: آیا شرکت کنندگان در مجالس عزاداری و اهالی منطقهای که حسینیه برای آنان تأسیس شده، حق ّ دخالت در تفسیر فقرات وقفنامه را دارند؟
ج: برای فهم مفاد وقف نامه، در صورتی که اجمال یا ابهام داشته باشند، باید به شواهد و قرائن حالیه و مقالیه و یا به عرف مراجعه کرد و کسی حق ّ ندارد آنها را از طرف خودش تفسیر به رأی کند.
س 2030: اگر مکانی برای تعلیم و تحصیل علوم دینیه وقف شده باشد، آیا با وجود طلاب مشغول به تحصیل در آن مکان، جایز است افراد عادی و مسافران از امکانات آنجا استفاده نمایند؟
ج: اگر آن مکان وقف خصوص طلاب علوم دینی و یا به منظور تدریس و تحصیل علوم دینی در آن باشد، جایز نیست دیگران از آنجا استفاده کنند.
س 2031: عبارت زیر در وقفنامه ای آمده است: «در صیغه وقف شرط شده که هیئتی از عموم اهالی به عنوان هیئت امناء انتخاب شود.» آیا این عبارت دلالت بر تعیین انتخاب کنندگان میکند؟ و بر فرض عدم دلالت بر تعیین انتخاب کنندگان، حق ّ انتخاب هیئت امناء با چه کسانی است؟
ج: ظاهر عبارت مذکور، لزوم مشارکت عموم اهالی در انتخاب هیئت امناء میباشد.
س 2032: اگر وصف «ارشد و اصلح» در تولیت فرزند ذکوری که از جهت سنی در بین موقوف علیهم از همه بزرگتر است، شرط باشد، آیا اثبات رشد و صالح بودن هم واجب است یا اینکه مجرّد بزرگتر بودن او از جهت سنی باعث میشود که اصل بر اصلح و ارشد بودن او گذاشته شود؟
ج: باید همه شروط تصدّی تولیت احراز شود.
س 2033: شخصی املاک خود را برای مجالس عزاداری حضرت ابا عبد اللّه الحسین «علیه السلام» در ایّام محرّم و غیر آن وقف کرده است و بعد از خودش فرزندان خود را تا ابد، متولّی آن قرار داده و ثلث منافع املاک را هم برای متولّی قرار داده است، اگر در زمانی واقف، اولاد مذکّر و مؤنّث از طبقه اوّل و دوم و سوم داشته باشد، آیا تولیت وقف برای همه آنان بطور مشترک است و حق ّ تولیت بین آنان تقسیم میشود؟ و بر فرض تقسیم بین همه آنان، آیا بین فرزندان مذکّر و مؤنّث بطور مساوی تقسیم میشود یا با تفاوت؟
ج: اگر قرینهای که دلالت بر ترتیب بر حسب طبقات ارث و تقدیم نسل سابق بر لاحق بکند، وجود نداشته باشد، همه طبقات موجود در هر زمانی بطور مشترک و مساوی متولّی وقف هستند و حق ّ تولیت بدون آنکه تفاوتی بین مذکر و مؤنّث باشد، بطور مساوی بین آنان تقسیم میشود.
س 2034: اگر واقف، تولیت وقف را بعد از خودش برای مطلق علما و مجتهدین قرار دهد، آیا یکی از علمائی که مجتهد نیست حق ّ دارد امور تولیت را در اختیار بگیرد؟
ج: تا زمانی که احراز نشود که مقصود واقف از علما خصوص مجتهدین است، تولیت وقف توسط عالم دینی اشکال ندارد هر چند حائز رتبه اجتهاد نباشد.
احکام وقف
س 2035: عدّهای از افراد بدون اجازه متولّی خاص، اقدام به تخریب کتابخانه واقع بین اتاق مدرسه مسجد جامع و آشپزخانه حسینیه که متصل به مسجد است نمودهاند و آن را جزء مسجد کردهاند، آیا این کار آنان صحیح است؟ و آیا نماز خواندن در آن مکان جایز است؟
ج: اگر ثابت شود که زمین کتابخانه، فقط برای کتابخانه وقف شده است، کسی حق ّ تغییر و تبدیل آن به مسجد را ندارد و نماز خواندن در آن جایز نیست و هر کسی که ساختمان آن را خراب کرده، واجب است آن را به حالت اولیهاش برگرداند، ولی اگر وقف آن برای خصوص کتابخانه ثابت نشود، نماز خواندن در آن اشکال ندارد.
س 2036: آیا جایز است مکانی برای مدّت موقتی مثلًا ده سال به عنوان مسجد وقف شود و بعد از انقضای این مدّت دوباره به ملکیّت واقف یا ورثه او بر گردد؟
ج: این کار به عنوان وقف موقّت صحیح نیست و عنوان مسجدیت هم با آن محقق نمیشود، ولی حبس آن مکان برای نمازگزاران به مدّت معین اشکال ندارد.
س 2037: زمین موقوفهای در کنار قبرستانی که برای دفن اموات اهالی کافی نیست، وجود دارد و موقعیت آن برای تبدیل به قبرستان مناسب است، آیا تبدیل آن به قبرستان جایز است؟
ج: تبدیل زمینی که برای جهتی غیر از دفن اموات وقف شده، به قبرستان به طور رایگان جایز نیست، ولی اگر وقف آن از قبیل وقف منفعت باشد، متولّی شرعی آن میتواند در صورتی که به مصلحت و نفع وقف بداند آن را برای دفن اموات اجاره دهد.
س 2038: بعضی از زمینهای وقفی در مسیر طرحهای توسعه و احداث خیابانها و پارکهای ملّی و ساختمانهای دولتی قرار میگیرند و بدون اجازه متولّی شرعی و بدون پرداخت اجاره و پول آنها، توسط بعضی از مؤسسات و ادارههای دولتی مصادره میشوند، آیا انجام این کار برای آنان جایز است؟ آیا کسی که در این زمینهای موقوفه تصرّف میکند باید عوض یا قیمت آنها را بپردازد؟ و آیا باید اجرت المثل تصرفاتش را از هنگام تصرّف بپردازد؟ و آیا در پرداخت قیمت موقوفه و یا دادن عین دیگری به جای آن توسط مؤسسات و ادارات، اذن گرفتن از حاکم شرع واجب است یا این که جایز است اداره اوقاف یا متولّی وقف با رعایت مصلحت و نفع وقف با آنان در مورد عوض یا قیمت آن توافق نماید؟
ج: جایز نیست کسی بدون اذن و اجازه متولّی شرعی در وقف تصرّف کند، همانگونه که اگر وقف از قبیل وقف منفعت باشد، تصرّف در آن هم فقط بعد از اجاره کردن آن از متولّی جایز است همچنین فروش و تبدیل وقفی که قابلیت انتفاع در جهت وقف را دارد، جایز نیست و اگر شخصی آن را تلف کند ضامن آن است و اگر بدون اجازه متولّی شرعی، در آن تصرّف نماید، ضامن اجرت المثل آن است و باید آن را به متولّی شرعی وقف بپردازد تا در جهت وقف مصرف نماید و در این رابطه فرقی بین اشخاص و مؤسسات و ادارههای دولتی نیست و جایز است متولّی وقف، بدون مراجعه به حاکم با متصرّف یا تلف کننده با رعایت مصلحت وقف، در مورد اجرت یا عوض آن توافق نماید.
س 2039: زمین موقوفهای وجود دارد که دارای راهی است که فقط برای عبور چارپایان مناسب است و در حال حاضر به سبب ساخت و ساز خانه در کنار آن باید راه مزبور توسعه پیدا کند، آیا توسعه آن از دو طرف بطوری که به مقدار مساوی از زمین وقفی و املاک شخصی را در بر بگیرد جایز است؟ و بر فرض عدم جواز، آیا جایز است برای توسعه راه، آن مقدار از زمین وقفی از متولّی آن اجاره شود؟
ج: تغییر وقف به محل ّ عبور و جاده جایز نیست، مگر آنکه ضرورت الزام آوری آن را اقتضا کند و یا خود موقوفه برای انتفاع از آن نیاز به آن راه داشته باشد، ولی اجاره زمینی که وقف منفعت است برای توسعه راه عبور و مرور با رعایت مصلحت وقف اشکال ندارد.
س 2040: زمینی بیست سال پیش وقف اهالی منطقهای شده تا اموات خود را در آن دفن کنند و واقف تولیت آن را برای خودش و سپس برای یکی از علمای شهر که در وقفنامه ذکر کرده قرار داده و کیفیت انتخاب متولّی بعد از عالم مزبور را هم معیّن نموده است، آیا متولّی کنونی حق ّ تغییر وقف یا تغییر بعضی از شرایط آن و یا اضافه کردن شرایط دیگر به آن را دارد؟ و اگر این تغییر بر جهتی که زمین برای آن وقف شده تأثیر بگذارد، مثل اینکه آن را ایستگاه ماشین نماید، آیا موضوع وقف به حال خود باقی میماند؟
ج: با این فرض که وقف از نظر شرعی با تحقق قبض، محقق و نافذ شده است، دیگر تغییر و تبدیل آن و همچنین تغییر بعضی از شرایط و یا اضافه کردن شرایط جدید به آن توسط واقف یا متولّی جایز نیست و با تغییر وقف از حالت قبلیاش، وقفیّت آن زایل نمیشود.
س 2041: فردی مغازه خود را برای ایجاد صندوق قرض الحسنه وابسته به مسجد وقف کرده و از دنیا رفته است و چندین سال است که آن مکان بسته مانده و در حال حاضر در معرض خرابی است، آیا استفاده از آن برای کارهای دیگر جایز است؟
ج: اگر وقف مغازه برای ایجاد صندوق قرض الحسنه در آن، محقق شده باشد، و فعلًا نیازی به ایجاد صندوق قرض الحسنه در آن مسجد نباشد، استفاده از آن برای صندوقهای قرض الحسنه ای که وابسته به مساجد دیگر باشد، اشکال ندارد و اگر این هم ممکن نباشد استفاده از آن در هر کار خیری جایز است.
س 2042: شخصی قطعه زمینی را با سهم آب آن برای خواندن تعزیه امام حسین «علیه السلام» که در یکی از شبهای محرم یا صفر و در شب شهادت امیر المؤمنین «علیه السلام» در مسجد «الحّی» برگزار میشود، وقف نموده است و بعداً به یکی از ورثهاش وصیّت کرده که آن زمین را در اختیار وزارت بهداشت قرار بدهد تا بیمارستانی در آن ساخته شود، این کار چه حکمی دارد؟
ج: تغییر و تبدیل وقف از وقف منفعت به وقف انتفاع، جایز نیست، ولی اجاره دادن آن برای ساخت بیمارستان و مصرف اجاره آن در جهت وقف، به شرطی که به مصلحت وقف باشد، اشکال ندارد. س 2043: آیا میتوان در زمینهای وقفی مصلّی یا حسینیه ساخت؟
ج: زمینهای وقفی، قابل وقف مجدّد به عنوان مسجد یا حسینیه و غیره نیستند و واگذاری آنها بطور مجّانی برای ساخت مصلّی یا یکی از مؤسسات عمومی مورد نیاز مردم برای هیچ کس جایز نیست، ولی اجاره دادن آنها توسط متولّی شرعی برای ساختن مصلّی یا مدرسه یا حسینیه در آنها اشکال ندارد و مبلغ اجاره زمینهای مزبور باید در جهاتی که برای وقف معیّن شده است، مصرف شود.
س 2044: معنای وقف عام و وقف خاص چیست؟ عدّهای می گویند: تغییر وقف خاص بر خلاف قصد واقف و تبدیل آن به ملک خاص جایز است، آیا این سخن صحیح است؟
ج: عموم و خصوص در وقف با ملاحظه موقوف علیه است، بنا بر این وقف خاص، وقف بر شخص یا اشخاص معیّن است مانند وقف بر اولاد و یا وقف بر زید و فرزندان او و وقف عام وقف بر جهات و مصالح عمومی مانند مساجد و مکانهای استراحت و مدارس و امور مشابه دیگر و یا وقف بر عناوین کلّی مثل فقرا و ایتام و بیماران و کسانی که در راه ماندهاند و مانند آن است و این اقسام سه گانه تفاوتی از جهت اصل وقف ندارند، هر چند از حیث احکام و آثار تفاوت دارند، مثلًا در وقف بر جهات و مصالح عمومی و همچنین در وقف بر عناوین عمومی قبول کسی شرط نیست و همچنین وجود مصداق موقوف علیهم در خارج هنگام اجرای صیغه وقف هم شرط نیست در حالی که در وقف خاص این امور شرط هستند و همچنین در وقف بر جهات و مصالح عمومی که به صورت وقف انتفاع هستند از قبیل مساجد و مدارس و قبرستانها و پلها و مانند آنها، وقف به هیچ وجه قابل فروش نیست حتّی اگر خراب شود، بر خلاف وقف خاص و وقف بر عناوین کلّی به صورت وقف منفعت که فروش و تبدیل آنها در بعضی از حالتهای استثنایی جایز است.
س 2045: یک نسخه خطی قرآن مربوط به سنه 1263 ه ش وقف یک مسجد شده و در حال حاضر در معرض ِ از بین رفتن است. آیا جلد کردن و نگهداری این اثر مقدس و ارزشمند نیاز به اجازه شرعی دارد؟
ج: اقدام به جلد کردن و اصلاح جلد و ورقهای قرآن مجید و نگهداری آن در همان مسجد، احتیاج به اجازه خاصّی از طرف حاکم شرع ندارد.
س 2046: آیا غصب وقف و تصرّف در آن در غیر جهت وقف موجب ضمان اجرت المثل است؟ و آیا تلف کردن وقف مثل اینکه ساختمان آن تخریب گردد و یا زمین موقوفه تبدیل به خیابان شود، موجب ضمان مثل یا قیمت آن میگردد؟
ج: در وقف خاص مانند وقف بر اولاد و همچنین در وقف عامّی که به صورت وقف منفعت است، غصب و تصرّف در غیر جهت وقف یا بدون اذن موقوف علیهم در اوّلی و بدون اذن متولّی شرعی در دوّمی، موجب ضمان عین و منفعت است و ردّ عوض منافع استیفا شده و استیفا نشده هم واجب است و همچنین ردّ عین در صورتی که موجود باشد و ردّ عوض آن در صورتی که در دست او یا بر اثر فعل او تلف شده باشد واجب است و عوض منافع باید در جهت وقف و عوض عین موقوفه در بدل وقفی که تلف شده مصرف شود و در وقف عامی که بصورت وقف انتفاع است مثل مساجد و مدارس و کاروانسراها و پلها و مقبرهها و مانند آنها که وقف بر جهات یا عناوین عمومی هستند تا موقوف علیهم از آنها انتفاع ببرند در صورتی که توسط غاصب غصب شوند و آنها را در جهتی غیر از منافعی که برای آنها وقف شدهاند بکار ببرد باید اجرت المثل تصرفاتش در چیزهایی از قبیل مدارس و کاروانسراها و حمامها را بپردازد بر خلاف مساجد و مقبرهها و زیارتگاهها و پلها که ضامن اجرت المثل تصرفاتش در آنها نیست و اگر عین این موقوفات را تلف کند باید عوض مثلی یا قیمی آنها را بدهند که آن هم در بدل وقف تلف شده مصرف میشود.
س 2047: شخصی ملک خود را برای برپایی مجالس عزاداری سیّد الشهداء «علیه السلام» در روستا وقف کرده است، ولی در حال حاضر متولّی وقف، توانایی اقامه عزا در روستای مذکور در وقفنامه را ندارد، آیا جایز است در شهری که در آن اقامت دارد مجالس عزاداری برگزار کند؟
ج: اگر وقف، مخصوص اقامه مجالس عزاداری در همان روستا باشد، تا زمانی که عمل به وقف هر چند با گرفتن وکیل برای آن، درهمان روستا ممکن باشد، حق ّ ندارد آن مجالس را به جای دیگر انتقال دهد بلکه واجب است فردی را نایب بگیرد تا در آن روستا مجالس عزاداری برپا کند.
س 2048: آیا جایز است همسایگان مسجد از برق آن برای جوشکاری آهن ساختمانهای خود استفاده کنند و پول مصرف برق و حتّی بیشتر از آن را به مسئولین اداره امور مسجد بپردازند؟ و آیا جایز است مسئولین مسجد، اجازه استفاده از برق آن را بدهند؟
ج: استفاده از برق مسجد برای کارهای شخصی جایز نیست و مسئولین مسجد هم جایز نیست چنین اجازهای را بدهند.
س 2049: چشمه آب موقوفهای وجود دارد که در طول سالهای متمادی مورد استفاده مردم بوده است، آیا لوله کشی از آن به مکانهای متعدّد و یا به منازل شخصی جایز است؟
ج: اگر کشیدن لوله از آن، تغییر وقف و یا انتفاع در غیر جهت وقف نباشد و مانع استفاده بقیّه موقوف علیهم از آب آن نشود، اشکال ندارد و الّا جایز نیست.
س 2050: زمینی برای تعزیه خوانی و طلاب علوم دینی وقف شده است، این زمین در کنار راه اصلی روستا قرار دارد، در حال حاضر بعضی از اهالی روستا قصد دارند راه دیگری را در آن بسازند که در طرف دیگر زمین مزبور واقع میشود، اگر فرض کنیم که کشیدن این راه در افزایش قیمت زمین مؤثر باشد، آیا انجام این کار جایز است؟
ج: مجرّد افزایش قیمت زمین موقوفه بر اثر کشیدن جاده در قسمتی از آن، مجوّز شرعی تصرّف در زمین وقفی یا تبدیل آن به راه نیست.
س 2051: در نزدیکی یک مسجد خانهای وجود دارد که صاحبش آن را برای سکونت امام جماعت مسجد وقف کرده است، ولی در حال حاضر به علت کثرت عائله و مراجعه کنندگان و دلائل دیگر مناسب سکونت او نیست و خود امام جماعت هم منزلی دارد که در آن زندگی میکند و احتیاج به تعمیرات دارد و برای ساخت آن مقداری وام گرفته است، آیا جایز است خانه موقوفه را اجاره دهد و پول اجاره آن را برای پرداخت بدهیهای خانهای که در آن ساکن است و انجام تعمیرات آن، مصرف نماید؟
ج: اگر خانه به صورت وقف انتفاع، برای سکونت امام جماعت مسجد وقف شده باشد، شرعاً او حق ّ اجاره دادن آن را ندارد هر چند به قصد استفاده از اجاره آن برای پرداخت دیون و تعمیر منزل مسکونیاش باشد و اگر آن خانه بخاطر کوچکی، نیاز او را برای سکونت خانوادهاش و آمدن مهمان و پاسخگویی به مراجعه کنندگان برطرف نمیکند، میتواند از آن در بعضی از ساعات روز یا شب مثلًا برای پاسخگویی به مراجعه کنندگان استفاده کند و یا آنکه خانه مزبور را به امام جماعت دیگری بدهد تا در آن سکونت کند.
س 2052: ساختمان کاروانسرایی که برای استراحت کاروانها اجاره داده میشود، وقف است و تولیت آن با امام راتب فعلی مسجدی است که در مقابل آن مکان قرار دارد و به علت اینکه مسئله بطور دقیق نزد مراجع بیان نشده، ساختمان کاروانسرا خراب شده و بجای آن حسینیهای ساخته شده است، آیا منافع این مکان به همان صورت قبل از تغییر باقی میماند؟
ج: تبدیل کاروانسرایی که وقف منفعت است به حسینیّه که وقف انتفاع است، جایز نیست، بلکه ساختمان کاروانسرا باید به همان صورت قبلی خود برگشت داده شود تا به کاروانها و مسافران اجاره داده شود و در آمد اجاره آن در همان جهتی که واقف تعیین کرده به مصرف برسد، ولی اگر متولّی شرعی تشخیص دهد که مصلحت کوتاه مدّت و دراز مدّت وقف اقتضا میکند که آن مکان به همین صورت فعلی برای برپایی شعائر دینی اجاره داده شود و اجاره آن در جهت وقف به مصرف برسد، جایز است این کار را انجام دهد.
س 2053: آیا فروش سرقفلی مغازهای که در زمین صحن مسجد ساخته شده جایز است؟
ج: در صورتی که ایجاد مغازه در صحن مسجد، شرعاً، مجاز بوده فروش سرقفلی آن با رعایت مصلحت و نفع وقف، با اذن متولّی شرعی مانعی ندارد و در غیر این صورت واجب است ساختمان مغازه خراب شود و زمین آن به همان صورت اوّل به حیاط مسجد اضافه شود.
س 2054: گاهی بعضی از مؤسسات دولتی و غیر دولتی به سبب مسائل فنی و طراحی از قبیل ساختن سدها و نیروگاههای برق و پارکهای عمومی و مانند آن، مجبور به تصرّف در زمینهای وقفی میشوند، آیا مجری این طرحها از نظر شرعی ملزم به پرداخت عوض یا اجرت وقف است؟
ج: در اوقاف خاص باید برای اجاره یا خرید وقف به موقوف علیهم مراجعه کرد و در وقف بر عناوین عمومی که به نحو وقف منفعت وقف شدهاند تا منافع آنها در جهت وقف مصرف شود برای تصرّف در آن باید از متولّی شرعی آن اجاره شوند و مال الإجاره هم باید به او پرداخت شود تا آن را در جهت وقف مصرف کند، و اگر تصرّفات در این قبیل وقفها در حکم تلف کردن عین باشد موجب ضمان است و بر متصرّف واجب است که عوض عین موقوفه را به متولّی وقف بدهد تا با آن ملک دیگری بخرد و آن را بجای وقف اوّل وقف نماید تا درآمدهای آن در جهت وقف به مصرف برسد.
س 2055: شخصی چندین سال قبل مغازهای را قبل از تکمیل ساختمان آن اجاره نمود و پول سرقفلی آن را در همان زمان پرداخت کرد و سپس با اجازه مالک، آن را با پول اجاره همان مغازه تکمیل نمود و در طول مدّت اجاره، نصف ساختمان را با سند رسمی از مالک خرید و در حال حاضر مدّعی است که ساختمان مزبور وقف است و نائب تولیت هم ادّعا میکند که باید سرقفلی آن دوباره پرداخت شود، حکم این مسئله چیست؟
ج: اگر وقف بودن زمین آن ساختمان، ثابت شود و یا مستأجر به آن اعتراف نماید، در این صورت هیچ یک از امتیازاتی که از مدّعی مالکیت زمین ساختمان موقوفه گرفته است اعتباری ندارد، بلکه باید برای ادامه تصرّف در ساختمان مذکور قرارداد جدیدی با متولّی شرعی وقف منعقد نماید، و پول خود را میتواند از کسی که ادّعای مالکیّت داشته، پس بگیرد.
س 2056: اگر وقفی بودن زمین محرز باشد ولی جهت وقف معلوم نباشد، ساکنین و زراعت کنندگان در آن زمین چه تکلیفی دارند؟
ج: اگر زمین موقوفه، متولّی خاص داشته باشد، واجب است تصرّف کنندگان به او مراجعه کنند و زمین را از او اجاره نمایند و اگر متولّی خاصی نداشته باشد، ولایت بر آن با حاکم شرع است و تصرّف کنندگان باید به وی مراجعه نمایند و امّا نسبت به مصرف درآمد وقف که متردّد بین محتملات است، اگر محتملات متصادق و غیر متباین باشند مثل سادات و فقرا و علما و اهل فلان شهر، واجب است درآمد وقف در قدر متیقّن آنها مصرف شود، ولی اگر احتمالات، متباین و غیر متصادق باشند، در این صورت اگر محصور در امور معیّنی باشند، واجب است مصرف وقف با قرعه معیّن شود و اگر احتمال بین امور غیر محصوره باشد، در صورتی که بین عناوین یا اشخاص غیر محصوره باشد مثل اینکه بدانیم زمین موقوفه وقف بر ذرّیه است ولی ندانیم که ذرّیه کدام شخص از اشخاص غیر محصوره مراد است، در این صورت منافع وقف در حکم مجهول المالک است و واجب است به فقرا صدقه داده شود، ولی اگر احتمال بین جهات غیر محصوره باشد مثل اینکه مردد بین وقف برای مسجد یا زیارتگاه یا پل یا کمک به زائران و مانند آن باشد، در این صورت واجب است درآمدهای وقف به شرط عدم خروج از آن محتملات در امور خیریه مصرف شود.
س 2057: زمینی وجود دارد که از زمانهای طولانی محل ّ دفن اموات اهالی بوده و یکی از اولاد ائمه «علیهم السلام» نیز در آن مدفون است و قبل از سی سال پیش مکانی را برای غسل دادن اموات در آن ساختهاند، ولی معلوم نیست که این زمین وقف برای دفن اموات شده یا آنکه وقف برای امامزاده مدفون در آن است. همچنین نمیدانیم ساخت غسّالخانه در آن برای غسل اموات مشروع است یا خیر؟ بنا بر این آیا جایز است اهالی آنجا اموات خود را در آن مکان غسل بدهند؟
ج: جایز است همانند گذشته، اموات را در آن غسّالخانه، غسل داده و در آن زمین که از توابع صحن امامزاده است، دفن کنند مگر این که علم به مغایرت آن، با جهت وقف زمین، پیدا کنند.
س 2058: زمینهایی در منطقه ما وجود دارد که مردم، اقدام به زراعت و کاشت درخت در آنها میکنند و بین اهالی مشهور است که وقف حرم یکی از امامزادگان «علیهم السلام» مدفون در منطقه میباشند و متولّی وقف هم سادات ساکن در آنجا هستند ولی دلیلی بر وقف بودن آن زمینها وجود ندارد و گفته میشود که در گذشته وقفنامه ای وجود داشته ولی در آتش سوزی از بین رفته است و مردم در حکومت سابق برای جلوگیری از تقسیم زمینها شهادت به وقفیّت آنها دادهاند و عدّهای هم می گویند که یکی از حاکمان منطقه که علاقه به سادات داشت، آن زمینها را برای معاف شدن از مالیات وقف آنان کرد، در حال حاضر این زمینها چه حکمی دارند؟
ج: برای ثبوت وقفیّت، وجود وقفنامه شرط نیست بلکه اعتراف ذو الید که وقف در تصرّف آنان است یا اعتراف ورثه ذو الید بعد از فوت او، به وقف بودن آن ملک، کافی است و همچنین احراز سابقه رفتار با آن ملک به عنوان وقف یا شهادت دو مرد عادل بر وقف بودن آن و یا شهرت وقفیّت آن به گونهای که مفید علم یا اطمینان باشد هم وقف بودن را ثابت میکند. در نتیجه با وجود یکی از این دلائل وقفیّت، حکم به وقف بودن میشود و در غیر این صورت حکم به مالکیت متصرّف نسبت به آنچه در اختیار دارد میشود.
س 2059: وقفنامه ملکی که مربوط به پانصد سال پیش است پیدا شده، آیا اکنون حکم به وقفیت آن ملک میشود؟
ج: مجرّد سند وقف تا زمانی که موجب اطمینان به درستی مضمون آن نشود، حجت شرعی بر وقفیّت نیست، ولی اگر وقف بودن آن ملک بین مردم بخصوص افراد کهنسال شایع باشد، بطوری که مفید علم یا اطمینان به وقفیت آن شود و یا ذو الید به آن اقرار کند و یا احراز شود که در سابق با آن به عنوان وقف رفتار میشده، ملک مزبور محکوم به وقفیّت است و به هر حال مرور زمان موجب خروج ملک موقوفه از وقفیّت نمیشود.
س 2060: سه سهم از آب نهر را از پدرم به ارث بردم و اکنون متوجه شدهام که این سه سهمی که پدرم خریداری کرده جزء صد سهمی است که پانزده سهم آن موقوفه است و الآن مشخص نیست که این سه سهم داخل در کدامیک است، آیا جزء وقف است یا ملک فروشنده؟ تکلیف من در این رابطه چیست؟ آیا خرید این سه سهم باطل بوده و من حق ّ مطالبه پول آنها را از فروشنده اوّل که هنوز زنده است دارم؟
ج: اگر فروشنده هنگام فروش، مالک شرعی آن مقدار از آب مشترک که فروخته است بوده و معلوم نباشد که آیا آن مقداری را که مالک آن است فروخته یا سهم مشاع بین وقف و ملک را به فروش رسانده است، در این صورت بیع محکوم به صحت است و حکم به مالکیّت مشتری نسبت به مبیع و انتقال آن از طریق ارث به ورثه او میشود.
س 2061: یکی از علما بخشی از دارایی خود از قبیل مزرعه و باغ را وقف خاص نمود و وقفنامه ای راجع به آن تنظیم کرد و در آن تصریح نمود که همه شرایط وقف را عمل کرده و صیغه شرعی وقف را هم اجرا نموده است و ده نفر از اهل علم هم آن را امضاء کردهاند آیا با وجود آن وقفنامه، حکم به وقفیّت این اموال میشود؟
ج: اگر ثابت شود که علاوه بر انشاء صیغه وقف، عین موقوفه را هم تحویل موقوف علیهم یا متولّی شرعی وقف داده و به آنان منتقل نموده است، وقف مذکور محکوم به صحّت و لزوم است.
س 2062: زمینی به اداره بهداشت هدیه شده تا بیمارستان یا مرکز بهداشتی در آن ساخته شود ولی مسئولین اداره بهداشت تا کنون اقدام به ساخت بیمارستان یا مرکز بهداشتی در آن نکردهاند، آیا جایز است واقف زمین را پس بگیرد؟ و آیا مجرّد تسلیم زمین به مسئولین اداره بهداشت برای تحقق وقفیت، کافی است یا آنکه ساخت ساختمان در آن هم شرط است؟
ج: اگر تحویل زمین توسط مالک به مسئولین اداره بهداشت بعد از انشاء وقف به وجه شرعی، به عنوان تسلیم به متولّیان شرعی وقف باشد، حق ّ رجوع و پس گرفتن آن را ندارد، ولی اگر یکی از دو امر مذکور تحقق پیدا نکند حق ّ دارد زمین خود را از آنان پس بگیرد.
س 2063: زمینی وجود دارد که مالکش آن را در حضور عالم منطقه و دو نفر شاهد عادل برای ساختن مسجد وقف کرده است و بعد از مدّتی اشخاصی بر آن تسلط پیدا کرده و خانههای مسکونی در آن بنا نمودهاند، وظیفه آن اشخاص و متولّی چیست؟
ج: اگر بعد از انشاء وقف زمین، قبض عین موقوفه با اذن واقف تحقّق پیدا کرده باشد، همه احکام وقف بر آن مترتّب میشود و ساخت خانههای مسکونی توسط دیگران در آن برای خودشان غصب است و بر آنان واجب است ساختمان خود را از بین ببرند و زمین را تخلیه کنند و به متولّی شرعی آن تحویل دهند و در غیر این صورت زمین بر ملک مالک شرعی آن باقی و تصرفات دیگران در آن متوقف بر اجازه مالک است.
س 2064: شخصی زمینی را هشتاد سال پیش خریده و بعد از وفات او، ورثهاش چندین معامله روی آن انجام دادهاند و خریدارانی که این زمین را از مشتری اوّل خریدهاند همگی فوت کردهاند و در نتیجه زمین در اختیار ورثه آنان قرار گرفته است و گروه اخیر حدود چهل سال است که زمین را بطور رسمی به نام خود کردهاند و بعد از گرفتن سند رسمی مالکیت، خانههای مسکونی برای خود در آن ساختهاند و اکنون یکی از افراد ادّعا میکند که این زمین وقف بر اولاد مالک بوده و آنان حق ّ فروش آن را نداشتهاند، حال با توجّه به اینکه در طول هشتاد سال کسی چنین ادعایی نکرده و سند مکتوبی که دلالت بر وقفیّت بکند هم وجود ندارد و کسی هم شهادت به آن نداده است، مالکان فعلی چه تکلیفی دارند؟
ج: تا زمانی که مدّعی وقفیّت و مدّعی عدم جواز بیع، ادعای خود را به طریق معتبری ثابت نکرده، حکم به صحت معاملاتی که روی زمین واقع شده است و همچنین حکم به ملکیت آن برای افرادی که فعلًا نسبت به زمین ذو الید و متصرّف در آن هستند، میشود.
س 2065: زمین موقوفهای وجود دارد که دارای سه قنات است و شهرداری به علت خشکسالی مستمر چند ساله، دو عدد از قناتها را برای تأمین آب آشامیدنی مردم منطقه اجاره کرده است و آب قنات سوم که وقف طلاب منطقه و فرزندان واقف بوده به زمین فرو رفته و خشک شده و در نتیجه زمینهایی که با آب آن آبیاری میشدند تبدیل به زمینهای بایر شدهاند و در حال حاضر سازمان زمین شهری ادعا میکند که این زمینها موات هستند، آیا این زمینها به علت اینکه چندین سال کشت و زرع نشدهاند ملحق به موات هستند؟
ج: زمین موقوفه با ترک کشت و زرع آن به مدّت چندین سال، از وقفیّت خارج نمیشود.
س 2066: زمینهای موقوفهای وجود دارد که وقف حرم مقدس رضوی «علیه السلام» هستند و در حریم بعضی از این املاک مراتع و جنگل نیز وجود دارد، ولی بعضی از نهادهای مسئول با استناد به مقررات قانونی مربوط مراتع و جنگلها حکم انفال را بر این جنگلها و مراتع جاری کردهاند، آیا مراتع و جنگلهای واقع در حریم املاک موقوفه مانند سایر زمینهای واقع در حریم آنها دارای احکام وقف هستند و واجب است در مورد آنها عمل به وقفیّت شود؟
ج: مراتع و جنگلهای واقع در جوار اراضی موقوفه در صورتی که جزء حریم آنها شمرده شوند، در حکم موقوفه و تابع آن هستند و حکم انفال و املاک عمومی در مورد آنها جاری نمیشود و مرجع تشخیص حریم و مقدار آن هم عرف محل ّ و نظر افرادی است که در این امر متخصّص هستند.
س 2067: چند زمین از چهل سال پیش برای ساخت خانه جهت سرپرستی و نگهداری ایتام وقف شدهاند و عمل به این وقف از آن زمان تا کنون استمرار داشته است و متولّی معیّنی هم دارد که مورد تأیید اداره اوقاف است، ولی اخیراً سند عادی ارائه شده که ادّعا میشود که از سند قدیمی استنساخ شده است و در آن تصریح شده که این زمینها از سیصد سال پیش تا کنون وقف شدهاند، با توجّه به عدم وجود سند اصلی وقف که ادعا میشود قدیمیتر است و با توجّه به اینکه نسخه موجود ناقص است و در آن متولّی تعیین نشده و سابقه عمل به وقف هم نسبت به آنها وجود ندارد، بخصوص که ذو الید و تصرّف کنندگان هم منکر این ادّعا هستند و اشتهار به وقفیّت قبلی مورد ادّعا هم وجود ندارد، آیا این سند میتواند مانع از عمل به وقف جدید در جهتی که اکنون به آن برای سرپرستی و نگهداری و اسکان ایتام عمل میشود باشد؟
ج: مجرّد سند وقف اعم از اینکه اصلی باشد یا از روی آن استنساخ شده باشد، حجت شرعی بر وقف نیست، در نتیجه تا وقف قبلی با حجت معتبر ثابت نشود، وقف جدیدی که در حال حاضر به آن عمل میشود، محکوم به صحت و نفوذ و جواز عمل است.
س 2068: مردی زمینی را برای ساخت حسینیه سید الشهدا علیه السلام وقف کرده ولی زمین مزبور تبدیل به راه عمومی روستا شده است و در حال حاضر از کل زمین حسینیه تقریباً چهل و دو متر مربع باقی مانده است، این زمین چه حکمی دارد؟ آیا جایز است واقف آن را به ملکیت خود برگرداند؟
ج: اگر این کار بعد از انشاء وقف بر وجه شرعی و تحویل موقوفه به متولّی آن یا جهت وقف صورت گرفته باشد، آن مساحت باقیمانده از وقف بر وقفیّت باقی میماند و جایز نیست واقف نسبت به آن رجوع کند و در غیر این صورت بر ملکیّت او باقی است و اختیار آن با اوست.
س 2069: آیا جایز است بعضی از ورثه که در ترکه سهم دارند، همه آن را وقف کنند؟ و آیا اجرای صیغه وقف به نام آن عدّه صحیح است؟
ج: وقف ایشان فقط در سهم خودشان از ترکه صحیح است، ولی نسبت به سهام سایر ورثه فضولی و متوقف بر اجازه آنان است.
س 2070: شخصی زمینی را بر اولاد ذکورش وقف کرده و بعد از وفات او اداره ثبت اوقاف بدون اطلاع از کیفیت آن اقدام به ثبت زمین مذکور به نام فرزندان ذکور و اناث نموده، آیا این کار موجب مشارکت اولاد اناث با اولاد ذکور در انتفاع از این زمین میشود؟
ج: مجرّد ثبت زمین مذکور به نام اولاد اناث، توسط اداره اوقاف موجب مشارکت آنان با اولاد ذکور در وقف نمیشود، در نتیجه اگر ثابت شود که زمین وقف بر خصوص اولاد ذکور است، فقط مختص آنان خواهد بود.
س 2071: ملکی وجود دارد که در مسیر نهر آب واقع شده و صد سال پیش وقف عام شده است و بنا بر قانون ابطال بیع زمینهای موقوفه، سند رسمی برای آن به عنوان وقف صادر شده است، ولی در حال حاضر این ملک برای استخراج سنگهای معدنی مورد استفاده دولت است، آیا الآن جزء انفال محسوب میشود یا آنکه وقف است؟
ج: اگر اصل وقف بودن آن بر وجه شرعی ثابت شود جایز نیست شخص یا دولت آن را به مالکیّت خود در آورد، بلکه بر وقفیّت باقی میماند و همه احکام وقف بر آن مترتّب میشود.
س 2072: در ساختمان یک مرکز آموزشی اطاقی وجود دارد که در حال حاضر از آن به عنوان آزمایشگاه آموزشی استفاده میشود و زمین آن جزء قبرستان مجاور است که در سالهای قبل از قبرستان جدا شده است، با توجّه به اینکه قبرستان مجاور هنوز مورد استفاده قرار میگیرد، معلّمان و دانش آموزانی که در آن آزمایشگاه نماز میخوانند چه تکلیفی دارند؟
ج: تا زمانی که ثابت نشود که زمین آزمایشگاه برای دفن اموات وقف شده، نماز خواندن و سایر تصرّفات در آن اشکال ندارد، ولی اگر با دلیل معتبری ثابت شود که فقط برای دفن اموات در آن، وقف شده، واجب است به حالت قبلی خود برگشت داده شده و برای دفن اموات تخلیه شود و تأسیسات ساخته شده در آن محکوم به غصب میباشد.
س 2073: دو مغازه مجاور هم وجود دارند که هر یک موقوفه مستقلی از حیث واقف و مصرف هستند و هر کدام مفروز و منفصل از دیگری است، آیا مستأجر آن دو مغازه حق ّ دارد از یکی از آن دو دربی به دیگری و یا به محل ّ عبور خاص آن باز کند؟
ج: انتفاع از وقف و تصرّف در آن هر چند به مصلحت وقف دیگر باشد واجب است طبق شرایط وقف و با اجازه متولّی صورت بگیرد و مستأجر هر یک از آن دو مغازه وقفی مجاور هم، حق ّ ندارد به عنوان اینکه مغازه دیگر هم وقف است با بازکردن درب از یکی به دیگری و قراردادن راه از آن به مغازه دیگر، در وقف تصرّف کند.
س 2074: با توجّه به اینکه کتابهای نفیس موجود در بعضی از مراکز و خانهها در معرض تلف شدن بوده و نگهداری آنها مشکل است، عدّهای پیشنهاد دادهاند که قسمتی از کتابخانه مرکزی شهر در اختیار این مراکز قرار بگیرد تا کتابها با حفظ وقفیّت آنها به همان صورتی که در مکان اوّل بودهاند، به آن بخش منتقل شوند، آیا این کار جایز است؟
ج: اگر ثابت شود که انتفاع از آن کتابهای وقفی نفیس مشروط به استفاده در مکان خاصی است، تا زمانی که رعایت آن با حفظ کتابها از ضایع شدن و تلف ممکن باشد، انتقال آنها از آن مکان خاص به محل ّ دیگر جایز نیست و در غیر این صورت بیرون بردن آنها از آن مکان به مکانی که اطمینان به حفظ کتابها در آنجا وجود دارد، بدون اشکال است.
س 2075: زمینی وجود دارد که فقط قابلیت استفاده به عنوان مرتع را دارد و صاحبش آن را برای اماکن مقدس وقف کرده است و متولّی آن هم قسمتی از آن را به چند نفر اجاره داده و مستأجرها هم به تدریج اقدام به ساخت مسکن و مکانهایی برای معیشت خود در قسمتهایی از آن که قابل مرتع بودن نیست، نمودهاند و همچنین قسمتهای مناسب زراعت را تبدیل به زمین زراعی و باغ کردهاند، اولًا: با توجّه به اینکه مرتع طبیعی از انفال و اموال عمومی است، آیا وقف آن صحیح است و در حال حاضر حکم به وقف بودن آن میشود؟ و ثانیاً: با توجّه به اینکه بر اثر کار مستأجرین در مرتع تغییرات و اصلاحاتی صورت گرفته و در نتیجه مرغوبتر از قبل شده چه مقدار اجرت باید پرداخت شود؟ و ثالثاً: با توجّه به اینکه زمینهای زراعی و باغها بر اثر فعالیت مستأجرین احیاء و ایجاد شدهاند، این قبیل زمینها چگونه اجاره داده میشوند؟ آیا مبلغ اجاره آنها به مقدار اجاره مرتع باید پرداخت شود یا به مقدار اجاره مزرعه و باغ؟
ج: بعد از ثبوت اصل وقف، تا زمانی که ثابت نشده که زمینهای مرتع در هنگام وقف از انفال بوده و ملک شرعی واقف نبودهاند، وقف آنها از نظر شرعی محکوم به صحت است و با اقدام مستأجرین به تبدیل آنها به مزرعه و باغ و منازل مسکونی، از وقفیت خارج نمیشوند، بلکه در صورتی که تصرّفات آنها در زمین وقفی بعد از اجاره کردن آن از متولّی شرعی باشد، بر آنان واجب است اجاره آن زمینها را طبق آنچه در عقد اجاره معیّن شده به متولّی شرعی بپردازند تا آن را در جهت وقف مصرف نماید، ولی اگر تصرّف آنها در آن زمینها بدون اجاره قبلی از متولّی شرعی باشد، بر آنان واجب است اجرت المثل قیمت عادله مدّت تصرّف را بپردازند و امّا اگر ثابت شود که آن زمینها در هنگام وقف، بالأصاله از زمینهای موات و انفال بودهاند و ملک شرعی واقف نبودهاند، وقف آنها شرعاً باطل است و آن مقداری را که متصرّفان طبق قانون و مقرّرات احیا کرده و تبدیل به مزرعه و باغ و منزل مسکونی و غیره برای خودشان نمودهاند، برای خود آنان است و قسمتهای دیگر زمین که به حالت قبلی خود باقی مانده و همیشه موات بودهاند، جزء ثروتهای طبیعی و انفال هستند و اختیار آنها با دولت اسلامی است.
س 2076: زنی که فقط مالک سدس ملک مشاعی است که بین او و سایر زارعین مشترک است، همه آن ملک را وقف کرده و همین باعث بروز مشکلات زیادی برای اهالی به سبب دخالت اداره اوقاف شده است، بطور مثال اداره اوقاف از صدور سند مالکیت برای خانههای اهالی جلوگیری میکند، آیا این وقف در تمام ملک مشاع نافذ است یا فقط در سهم او؟ و بر فرض اینکه وقف فقط در سهم او صحیح باشد، آیا وقف زمین مشاع قبل از تقسیم صحیح است؟ و اگر وقف سهم مشاع قبل از تفکیک آن صحیح باشد، سایر شرکا چه تکلیفی دارند؟
ج: وقف سهم ملک مشاع هر چند قبل از تفکیک باشد، شرعاً اشکال ندارد به شرطی که در جهت وقف هر چند بعد از تفکیک و تقسیم قابل انتفاع باشد، ولی وقف تمام ملک توسط کسی که فقط مالک قسمتی از آن است، نسبت به سهم سایر شرکا فضولی و باطل است و شرکا حق ّ دارند خواهان تقسیم ملک برای تفکیک املاک خود از وقف شوند.
س 2077: آیا عدول از شروط وقف جایز است؟ و در صورت جواز، حدود آن کدام است؟ و آیا طولانی شدن زمان، بر عمل به شروط وقف تأثیر میگذارد؟
ج: تخلّف از شروط صحیحی که واقف در عقد وقف شرط کرده جایز نیست مگر آنکه عمل به آن غیر مقدور یا حرجی باشد و گذشت زمان تأثیری در آن ندارد.
س 2078: در بعضی از زمینهای وقفی نهرها یا مسیلهایی وجود دارد که سنگریزهها و سنگهای معدنی در آنها یافت میشود، آیا این سنگریزهها و سنگهای موجود در آنها که در ملک موقوفه واقع شدهاند، تابع وقف هستند؟
ج: نهرهای بزرگ عمومی و همچنین مسیلهای عمومی که در مجاورت زمینهای وقفی هستند و یا از داخل آنها عبور میکنند، جزء وقف نیستند مگر آن مقداری از آنها که از نظر عرف، حریم موقوفه محسوب میشوند، در نتیجه با آن مقدار همانند وقف رفتار میشود، ولی در نهرهای کوچکی که موقوفه هستند واجب است نسبت به سنگریزهها و سنگهای معدنی و غیره مانند وقف رفتار شود.
س 2079: مدرسه علوم دینیه ای بر اثر قدمت ساختمان و نفوذ رطوبت در آن از قابلیت انتفاع خارج شده و درآمدهای املاک آن جمع آوری و به عنوان امانت در بانک گذاشته شده است و اکنون قصد داریم که مدرسه را با آن درآمدها تجدید بنا کنیم، ولی مدّت زیادی طول میکشد تا پروانه ساختمان را بگیریم و اموال مزبور را برای تجدید بنای مدرسه مصرف کنیم، آیا جایز است در خلال این مدّت اموال مربوط به وقف را در یکی از بانکها به صورت سرمایه گذاری بگذاریم و طبق معاملات متعارف بانکی درصدی سود به نفع وقف دریافت کنیم؟
ج: آنچه شرعاً بر متولّی شرعی وقف در رابطه با درآمدهای آن واجب است، فقط مصرف آنها در جهت وقف است، ولی اگر مصرف درآمدها در جهت وقف برای او ممکن نباشد مگر آنکه مدّت زمانی بگذرد و حفظ آن اموال تا زمان امکان مصرف آنها برای وقف با سپردن به بانک ممکن باشد و گذاشتن آنها در حساب پس انداز موجب تأخیر در مصرف بموقع آن اموال در وقف نشود، سپردن آنها به بانک و استفاده از سود آنها در جهت مصلحت وقف در ضمن یکی از عقود شرعی اشکال ندارد.
س 2080: آیا جایز است زمین موقوفهای که مسلمان برای مسلمانان وقف کرده است به غیر مسلمان اجاره داده شود؟
ج: اگر وقف زمین به صورت وقف منفعت باشد اجاره دادن آن به غیر مسلمان در صورتی که منفعت وقف با آن محفوظ بماند، اشکال ندارد.
س 2081: چند ماه قبل یکی از علما در زمین موقوفهای با اجازه وقف کنندگان آن دفن شده است و در حال حاضر عدّهای به این کار اعتراض دارند و ادعا میکنند که دفن در زمین موقوفه جایز نیست، این مسأله چه حکمی دارد؟ و بر فرض عدم جواز، آیا اشکال با پرداخت مبلغی به عنوان عوض زمین موقوفهای که آن عالم در آن دفن شده، برطرف میشود؟
ج: اگر دفن میّت در زمین موقوفه منافی با جهت وقف نباشد، اشکال ندارد، ولی اگر دفن او منافی با جهت وقف باشد جایز نیست و اگر شخصی در چنین زمین موقوفهای دفن شود، احوط این است که تا بدن او متلاشی نشده نبش قبر شود و در مکان دیگر دفن گردد، مگر آنکه نبش قبر، حرجی بوده و یا موجب اهانت و هتک مؤمن شود و به هر حال، اشکال با پرداخت مال یا زمین به عنوان عوض زمین موقوفه برطرف نمیشود.
س 2082: اگر ملکی وقف بر اولاد ذکور نسلًا بعد از نسل شده باشد، آیا اگر موقوف علیهم به هر دلیلی از حقوق خود صرفنظر کنند، وقف زائل میشود؟ و در صورتی که موقوف علیهم موجود در طبقه قبل از حقوق خود صرفنظر کنند، طبقات بعدی چه تکلیفی دارند؟ و همچنین متولّی شرعی املاک موقوفه در چنین حالتی نسبت به حقوق بطنهای بعدی چه تکلیفی دارد؟
ج: وقفیت با صرف نظر کردن موقوف علیهم از حقوق خود زائل نمیشود و صرف نظر کردن نسل قبلی از حق ّ خود نسبت به موقوفه، تأثیری در حق ّ نسل بعدی ندارد و وقف با آن منحل نمیشود، بلکه نسل بعدی حق ّ دارد هنگامی که نوبت استفاده آنها از وقف رسید، همه حق ّ خود را مطالبه کند، بلکه اگر در زمان نسل قبل مجوّز شرعی فروش وقف وجود داشته باشد، واجب است بعد از فروش وقف ملک دیگری با پول آن به جای عین موقوفه، جهت استفاده نسلهای بعدی از آن خریداری شود و بر متولّی وقف هم اداره و حفظ آن برای همه طبقات موقوف علیهم واجب است.
س 2083: اگر در وقف بر ذرّیه، علم به چگونگی تقسیم منافع وقف بین موقوف علیهم نباشد، آیا در این قبیل موارد واجب است تقسیم بر اساس قانون ارث باشد یا بطور مساوی؟
ج: اگر در وقف بر ذرّیه معلوم نباشد که وقف بر افراد بطور مساوی بوده یا با رعایت تفاوت بین ذکور و اناث بر اساس قانون ارث است، حمل، بر وقف بر افراد بطور مساوی شده و درآمدهای وقف هم بین ذکور و اناث در هر طبقهای بطور مساوی تقسیم میشود. س 2084: چندین سال است که مصرف در آمدهای وقف متعلّق به حوزه علمیه شهر خاصی به علت عدم امکان ارسال آنها به آن شهر ممکن نیست و تا کنون مقدار زیادی از آن درآمدها پس انداز شده است، آیا مصرف آنها در حوزههای علمیه واقع در شهرهای دیگر جایز است؟ یا آنکه باید آنها را حفظ نمود تا ارسال آنها به آن شهر امکان پذیر شود؟
ج: وظیفه متولّی شرعی یا اداره اوقاف جمع آوری درآمدهای وقف و مصرف آنها در جهت وقف است و در صورتی که بطور موقّت رساندن آنها به شهری که باید در آن مصرف شوند، ممکن نباشد، واجب است درآمدها را حفظ کرده و منتظر بمانند تا رساندن آنها به آن شهر ممکن شود البتّه تا جایی که منجر به تعطیلی وقف نگردد، و در صورت ناامیدی از توانایی رساندن درآمدها به آن حوزه علمیه خاص هر چند در آینده، مصرف کردن آنها در حوزههای علمیه مناطق دیگر اشکال ندارد.
حبس
س 2085: اگر فردی زمین خود را برای مدّت معینی بر چیزی که وقف بر آن صحیح است حبس کند به این امید که بعد از انقضاء مدّت حبس به او برگردد، آیا زمین بعد از پایان مدّت به او برمی گردد و او حق ّ انتفاع از آن را مانند سایر املاکش دارد؟
ج: اگر زمین، ملک شرعی ِ حبس کننده باشد و او آن را طبق موازین شرعی حبس کرده باشد، حبس محکوم به صحت است و آثار شرعی آن بر زمین مترتب میشود و ملک بعد از انقضاء مدّت حبس به حبس کننده برمی گردد و مانند سایر املاک اوست بنا بر این منافع و نمائات آن برای اوست.
س 2086: اگر ملکی که توسط مالک، حبس دائم بر چیزی که وقف بر آن صحیح است شده و یا ثلث میّتی که وصیّت به حفظ عین آن برای ابد نموده تا درآمدهای آن در جهتی که معین کرده مصرف شود، توسط ورثه بین خودشان به عنوان ارث تقسیم شود و آن را در سند رسمی به نام خودشان ثبت کنند و یا آن را بدون مجوز شرعی به دیگری بفروشند، آیا حرمت تملّک و بیع املاک و آبها و زمینهای وقفی شامل آن هم میشود؟
ج: ملک و ثلثی که حبس دائم شدهاند، در عدم جواز تملّک و بیع، در حکم وقف هستند و تقسیم آنها بین ورثه به عنوان ارث و همچنین بیع آنها باطل است.
فروش وقف و تبدیل آن
س 2087: شخصی قطعهای از زمینهای خود را برای ساخت حسینیه وقف کرده و ساخت حسینیه مذکور در آنها به پایان رسیده است، ولی بعضی از اهالی قسمتی از حسینیه را تبدیل به مسجد کردهاند و در حال حاضر در آن به عنوان مسجد، نماز جماعت میخوانند، آیا تبدیل حسینیه به مسجد توسط آنان صحیح است؟ و آیا احکام مسجد بر آن قسمت مترتّب میشود؟
ج: واقف و غیر او حق ّ تبدیل حسینیهای را که به عنوان حسینیه وقف شده به مسجد ندارند و با این کار، تبدیل به مسجد نمیشود و احکام و آثار مسجد هم بر آن مترتب نمیگردد، ولی برپایی نماز جماعت در آن اشکال ندارد.
س 2088: اگر شخصی چند سال قبل زمینی را که از طریق ارث به او رسیده به صورت بیع لازم بفروشد و سپس معلوم شود که آن زمین وقف بوده، آیا این بیع باطل است؟ و در صورتی که باطل باشد، آیا باید قیمت کنونی آن را به مشتری بپردازد یا پولی را که هنگام فروش از او گرفته است؟
ج: بعد از آنکه معلوم شد زمین فروخته شده در واقع وقف بوده و فروشنده حق ّ فروش آن را نداشته، بیع باطل است و واجب است به همان حالت وقف عودت داده شود و فروشنده باید پولی را که از مشتری در برابر فروش زمین دریافت کرده است، به او برگرداند. و راجع به تنزل ارزش پول بنا بر احتیاط واجب با هم مصالحه نمایند.
س 2089: شخصی در حدود صد سال است که ملک خود را بر اولاد ذکورش وقف کرده و در وقفنامه ذکر نموده که اگر یکی از اولاد ذکور او فقیر شود، شرعاً حق ّ دارد سهم خود را به ورثه دیگر بفروشد و بعضی از فرزندان او چند سال پیش مبادرت به فروش سهم خود به بعضی از موقوف علیهم نمودند و اخیراً گفته میشود که چون کلمه وقف در میان است، بنا بر این شروطی که واقف ذکر کرده صحیح نبوده و خرید و فروش آن ملک هم باطل است، حال با توجّه به اینکه، این زمین وقف خاص است نه وقف عام، آیا خرید و فروش آن بر طبق آنچه که واقف در ضمن وقفنامه ذکر کرده، جایز است؟
ج: اگر ثابت شود که واقف در ضمن عقد وقف شرط کرده که اگر یکی از موقوف علیهم فقیر و نیازمند شد، بتواند سهم خود را به یکی دیگر از موقوف علیهم بفروشد، بیع کسی که سهم خود از وقف را بر اثر فقر و احتیاج فروخته اشکال ندارد و بیع او در این صورت محکوم به صحّت است.
س 2090: زمینی را به آموزش و پرورش برای ساختن مدرسه هدیه کردم، ولی بعد از مشورت و اطلاع از اینکه با پول آن زمین میتوان چندین مدرسه در محلههای دیگر شهر ساخت، برای فروش زمین تحت نظارت وزارت آموزش و پرورش و مصرف پول آن برای ساختن چند مدرسه در جنوب شهر یا در مناطق محروم، به آن وزارتخانه مراجعه کردم، آیا انجام این کار برای من جایز است؟
ج: اگر وقف زمین مدرسه با انشاء وقف و تحویل آن به آموزش و پرورش به اعتبار اینکه مسئول و متولّی این امر است، تمام شده باشد، بعد از آن حق ّ رجوع و دخالت و تصرّف در آن زمین را ندارید، ولی اگر وقف هر چند به زبان فارسی انشاء نشده باشد و یا زمین به عنوان قبض ِ وقف تحویل وزارت آموزش و پرورش نشده باشد، در این صورت زمین بر ملکیّت شما باقی است و اختیار آن در دست شماست.
س 2091: یکی از اولاد ائمه «علیهم السلام» زیارتگاهی دارد و بالای گنبد مبارک آن، سه کیلو گرم طلا به صورت سه قبّه متصل به هم وجود دارد، این طلا تا به حال دوبار به سرقت رفته و کشف شده و به مکان خود برگردانده شده است، با توجّه به اینکه طلای مذکور در معرض خطر و سرقت است، آیا فروش آن و مصرف پول آن برای توسعه و تعمیر زیارتگاه جایز است؟
ج: مجرّد خوف تلف و خطر سرقت آن، مجوّز فروش و تبدیل آن نیست، ولی اگر متولّی شرعی از قرائن و شواهد احتمال قابل توجهی بدهد که آن طلا برای مصرف در تعمیر و تأمین نیازمندیهای زیارتگاه ذخیره شده و یا آنکه بقعه مبارکه نیاز ضروری به تعمیر و اصلاح دارد و تأمین بودجه آن از راه دیگر هم ممکن نیست، در این صورت فروش طلا و مصرف پول آن برای اصلاح و تعمیرات ضروری آن بقعه مبارکه اشکال ندارد و شایسته است که اداره اوقاف بر این امر نظارت کند.
س 2092: شخصی مقداری آب و زمین زراعی را وقف پسران خود نموده، ولی به علت کثرت اولاد و سنگینی کارهای کشاورزی و کمی محصول، کسی تمایلی به زراعت در زمین ندارد و به همین دلیل وقف در آینده نزدیک، خراب و از قابلیت انتفاع خارج خواهد شد، آیا جایز است به همین دلیل، زمین و آب مذکور فروخته شوند و پول آنها در کارهای خیر مصرف شود؟
ج: تا زمانی که وقف، قابلیت انتفاع و استفاده در جهت وقف را دارد، هر چند با اجاره دادن آن به بعضی از موقوف علیهم یا به شخص دیگر و مصرف اجاره آن در جهت وقف باشد و یا نوع استفاده از آن تغییر کند، فروش و تبدیل آن جایز نیست، و در صورتی که به هیچ وجه قابل انتفاع نباشد، فروش آن جایز است، ولی در این صورت واجب است با پول آن ملک دیگری خریده شود تا منافع آن در جهت وقف به مصرف برسد.
س 2093: منبری برای مسجد وقف شده است ولی به علت ارتفاع زیاد عملًا قابل استفاده نیست، آیا تبدیل آن به منبر مناسب دیگری جایز است؟
ج: اگر با شکل خاص فعلی آن در این مسجد و یا مساجد دیگر قابل استفاده نیست، تغییر شکل آن اشکال ندارد.
س 2094: آیا فروش زمینهایی که وقف خاص بوده و واقف بر اثر اجرای قانون اصلاحات ارضی آنها را بدست آورده، جایز است؟
ج: اگر واقف در هنگام وقف، مالک شرعی چیزی باشد که وقف کرده است و وقف هم بر وجه شرعی توسط او محقق شده باشد، خرید و فروش و تغییر و تبدیل آن توسط او یا دیگری صحیح نیست هر چند وقف خاص باشد، مگر در موارد خاص استثنایی که شرعاً در آن موارد فروش و تبدیل آن جایز است.
س 2095: پدرم قطعه زمینی را که تعدادی درخت خرما در آن وجود دارد برای اطعام در ایّام عاشورا و شبهای قدر وقف کرده است و اکنون حدود صد سال از عمر درختهای موجود در آن میگذرد و از قابلیت انتفاع خارج شدهاند، با توجّه به اینکه اینجانب پسر بزرگ و وکیل و وصی ّ پدرم هستم، آیا جایز است این زمین را فروخته و با پول آن مدرسه و حسینیهای بسازم تا صدقه جاریهای برای پدرم باشد؟
ج: اگر زمین هم وقف باشد، به مجرّد خروج درختان وقفی موجود در آن از قابلیت انتفاع، فروش و تبدیل آن جایز نمیشود، بلکه واجب است در صورت امکان به جای آنها هر چند با صرف پول درختانی که از قابلیّت انتفاع، خارج شدهاند درختان جدید خرما، کاشته شود تا منافع آنها در جهت وقف مصرف شود و در غیر این صورت باید از زمین موقوفه بصورت دیگری استفاده شود هر چند با اجاره دادن آن برای زراعت یا ساخت خانه و مانند آن و مصرف درآمد آن در جهت وقف باشد و بطور کلّی تا زمانی که به نحوی از انحاء، استفاده از زمین موقوفه امکان دارد، خرید و فروش و تبدیل آن جایز نیست، ولی فروش نخلهای موقوفه در صورتی که ثمره ندهند اشکال ندارد و در صورت امکان باید پول آنها برای کاشت درختهای جدید مورد استفاده قرار گیرد و در صورتی که امکان نداشته باشد، باید در همان جهت وقف مصرف گردد.
س 2096: شخصی مقداری آهن و لوازم جوشکاری را برای ساخت مسجد در مکانی هدیه کرده و بعد از پایان کار مقداری از آنها زیاد آمده است و با توجّه به اینکه ساختمان مسجد به علت هزینههای دیگر بدهی دارد، آیا فروش آن مقدار اضافی و مصرف پول آن برای پرداخت بدهیهای مسجد و رفع سایر نیازهای آن جایز است؟
ج: اگر شخص متبرّع، آن ابزار و لوازم را برای ساخت مسجد داده باشد و آنها را برای انجام این کار از ملک خود خارج کرده باشد، در این صورت هر کدام که قابل استفاده باشد، هر چند در مساجد دیگر، فروش آن جایز نیست بلکه باید برای تعمیر مساجد دیگر بکار رود، ولی اگر متبرع فقط اجازه استفاده از آنها را در مسجد داده باشد، در این صورت مقدار اضافی مال خود اوست و اختیار آن هم در دست او میباشد.
س 2097: شخصی کتابخانه خود را بر اولاد ذکورش وقف کرده است، ولی هیچ یک از اولاد و نوههای او موفق به تحصیل علوم دینیه نشدهاند و در نتیجه استفادهای از کتابخانه نمیکنند و موریانه مقداری از کتابهای آن را از بین برده و بقیّه هم در معرض تلف شدن هستند، آیا جایز است آن را بفروشد؟
ج: اگر وقف کتابخانه بر اولاد او مشروط و معلّق به این امر باشد که آنها اشتغال به تحصیل علوم دینیه داشته باشند و داخل در سلک علمای دین شوند، این وقف به علت وجود تعلیق در آن از اصل باطل است و اگر وقف آنان کرده تا از آن استفاده کنند، ولی در حال حاضر کسی که بتواند از آن کتابخانه استفاده کند در بین آنها وجود ندارد و امیدی به تحقق این صلاحیت در آینده نیست، در این صورت وقف مزبور صحیح است و جایز است که آنان کتابخانه را در معرض استفاده کسانی قرار دهند که قابلیت استفاده از آن را دارند و همچنین اگر کتابخانه برای استفاده کسانی وقف شده باشد که صلاحیت آن را دارند، و تولیت وقف با اولاد او باشد، واجب است آن را در معرض استفاده افراد مذکور قرار دهند، و به هر حال حق ّ فروش آن را ندارند و بر متولّی شرعی واجب است به نحو مناسبی، مانع آسیب دیدن و از بین رفتن موقوفه گردد.
س 2098: زمین زراعی وجود دارد که وقفی بوده و سطح آن بالاتر از زمینهای اطراف آن است و به همین دلیل رساندن آب به آن ممکن نیست و مدّتی است که کار مساوی کردن آن با زمینهای دیگر به پایان رسیده و خاکهای اضافی در وسط آن جمع شده و مانع زراعت در آن است، آیا فروش این خاکها و مصرف پول آن برای حرم یکی از اولاد ائمه «علیهم السلام» که نزدیک زمین مزبور قرار دارد جایز است؟
ج: اگر خاک اضافی مانع استفاده از زمینهای موقوفه است، انتقال آن از زمین و فروش آن و مصرف پول آن در جهت وقف اشکال ندارد.
س 2099: تعدادی مکان تجاری وقفی وجود دارد که در زمین وقفی ساخته شدهاند و بدون فروش سرقفلی آنها به مستأجرین، اجاره داده شدهاند، آیا جایز است مستأجرهای آنها سرقفلی مغازهها را به دیگری بفروشند و پول آن را بگیرند؟ و بر فرض جواز آن، آیا پول سرقفلی مال مستأجر است یا آنکه از درآمدهای وقف محسوب میشود و باید در جهت وقف مصرف شود؟
ج: اگر متولّی وقف فروش سرقفلی را با رعایت مصلحت وقف اجازه دهد، مالی که در برابر آن گرفته میشود جزو درآمدهای وقف محسوب میشود و واجب است که در جهت وقف مصرف شود، ولی اگر معامله را اجازه ندهد، بیع باطل است و فروشنده باید مبلغی را که از خریدار گرفته به او برگرداند، و به هر حال مستأجری که حق ّ سرقفلی ندارد ولی در عین حال آن را به مستأجر بعدی فروخته است، حقّی در آن مال ندارد.
احکام قبرستان
س 2100: به مالکیت درآوردن قبرستان عمومی مسلمانان و ساختن ساختمانهای شخصی در آن و ثبت آن به عنوان ملک به نام اشخاص چه حکمی دارد؟ و آیا قبرستان عمومی مسلمانان وقف محسوب میشود؟ و آیا تصرّف شخصی در آن غصب است؟ و آیا تصرّف کنندگان در آن باید اجرت المثل تصرّفات خود را بپردازند؟ و بر فرض ضمان اجرت المثل، آن اموال در چه موردی باید مصرف شوند؟ و ساختمانهایی که در آن ساخته شدهاند چه حکمی دارند؟
ج: مجرّد گرفتن سند مالکیّت قبرستان عمومی مسلمین، حجّت شرعی بر مالکیّت و یا دلیل بر غصب کردن آن نیست، همانگونه که دفن اموات در قبرستان عمومی هم حجّت شرعی بر وقف بودن آن نیست بلکه اگر قبرستان از نظر عرف از توابع شهر برای استفاده اهالی جهت دفن اموات و غیره شمرده شود و یا دلیل شرعی وجود داشته باشد که برای دفن اموات مسلمانان وقف شده است، تصرّفات شخصی که متصرّفین فعلی در آن برای خودشان انجام میدهند غصب و حرام است و باید از زمین قبرستان رفعید کنند و ساختمان و هر چیزی که در آن ایجاد کردهاند خراب نموده و آن را به حالت قبلیاش بر گردانند، ولی ضمان اجرت المثل تصرّفات ثابت نیست.
س 2101: مقبرهای وجود دارد که عمر قبرهای آن تقریباً به سی و پنج سال میرسد و شهرداری آن را تبدیل به پارک عمومی کرده و در دوران حکومت سابق ساختمانهایی در قسمتهایی از آن ساخته است، آیا نهاد مربوطه میتواند ساختمانهای مورد نیاز خود را مجدّداً در این زمین بسازد؟
ج: اگر زمین قبرستان برای دفن اموات مسلمانان وقف شده باشد و یا احداث بنا در آن موجب نبش یا هتک حرمت قبور علما و صلحا و مؤمنین شود و یا زمین از مکانهای عمومی و مورد نیاز شهر جهت استفاده اهالی باشد، ساخت تأسیسات و همچنین تصرّفات خصوصی در آن و تغییر و تبدیل آن جایز نیست و در غیر این صورت آن کار فی نفسه اشکال ندارد، لکن قوانین مربوطه در این زمینه باید مراعات گردد.
س 2102: زمینی برای دفن اموات وقف شده است و در وسط آن ضریح یکی از فرزندان ائمه «علیهم السلام» قرار داد و در این اواخر اجساد تعدادی از شهدای عزیز در آن قبرستان دفن شده است، با توجّه به نبود زمین مناسبی برای بازیهای ورزشی جوانان، آیا جایز است با مراعات آداب اسلامی، در داخل قبرستان بازی کنند؟
ج: تبدیل قبرستان به مکان بازیهای ورزشی و تصرّف در زمین موقوفه در غیر جهت وقف جایز نیست و همچنین هتک حرمت قبور مسلمانان و شهدای عزیز هم جایز نیست.
س 2103: آیا جایز است زائران یکی از فرزندان ائمه «علیهم السلام» وسایل نقلیه خود را داخل یک قبرستان قدیمی که در حدود صد سال از عمر آن میگذرد پارک کنند؟ با علم به اینکه قبرستان مزبور در گذشته محل ّ دفن اموات اهالی قریه و غیره بوده و در حال حاضر مکان دیگری را برای دفن اموات خود برگزیدهاند؟
ج: تا زمانی که این کار از نظر عرف، هتک قبور و مسلمانان محسوب نشود و مزاحمتی هم برای زائران مرقد آن امام زاده «علیه السلام» ایجاد نکند، اشکال ندارد.
س 2104: اشخاصی در قبرستانهای عمومی از دفن اموات در کنار بعضی از قبور جلوگیری میکنند، آیا مانع شرعی برای دفن اموات در آنجا وجود دارد؟ و آیا آنها حق ّ دارند از این کار جلوگیری کنند؟
ج: اگر قبرستان وقف باشد و یا دفن میّت برای هر فردی در آن مباح باشد، کسی حق ّ ندارد حریمی در اطراف قبر میّت خود در قبرستان عمومی ایجاد کند و از دفن اموات مؤمنین در آن جلوگیری نماید.
س 2105: در کنار مقبرهای که ظرفیت قبرهای آن تکمیل شده، زمینی وجود دارد که توسط دادگاه قضائی از شخص زمین داری مصادره شده و در حال حاضر به شخص دیگری واگذار شده است، آیا استفاده از آن زمین برای دفن اموات با کسب اجازه از صاحب فعلی آن جایز است؟
ج: اگر صاحب فعلی آن کسی است که مالک شرعی آن محسوب میشود، تصرّف در آن با رضایت و اذن او اشکال ندارد.
س 2106: شخصی زمینی را برای دفن اموات وقف کرده و آن را قبرستان عمومی مسلمانان قرار داده است، آیا جایز است هیئت امناء آن پول را از کسانی که اموات خود را دفن میکنند، بگیرند؟
ج: آنان حق ّ مطالبه چیزی در برابر دفن اموات در قبرستان عمومی موقوفه را ندارند ولی اگر خدمات دیگری را به قبرستان یا صاحبان اموات برای دفن مردههای خود ارائه میکنند، گرفتن مبلغی به عنوان اجرت در برابر آن خدمات اشکال ندارد.
س 2107: ما قصد داریم مرکز مخابراتی در یکی از روستاها ایجاد کنیم و به همین دلیل از اهالی روستا خواستهایم زمینی را برای ساخت مرکز مخابرات در اختیار ما بگذارند، با توجّه به عدم وجود زمینی در وسط روستا برای این کار، آیا جایز است این مرکز در قسمت متروکه قبرستان قدیمی ساخته شود؟
ج: در صورتی که قبرستان عمومی مسلمانان وقف برای دفن اموات باشد و یا ساخت مرکز مخابرات در آن موجب نبش قبر یا هتک حرمت قبور مسلمانان شود جایز نیست و در غیر این صورت اشکال ندارد.
س 2108: ما تصمیم گفتهایم که در کنار قبور شهدای مدفون در روستا سنگهایی به عنوان یادبود دیگر شهدای روستا که در مناطق دیگر دفن شدهاند، گذاشته شود تا در آینده مزار آنها باشد، آیا این کار جایز است؟
ج: ساخت صورتهای نمادین قبر به نام شهدای عزیر اشکال ندارد، ولی در صورتی که آن مکان وقف برای دفن اموات باشد، ایجاد مزاحمت برای دیگران در دفن امواتشان جایز نیست.
س 2109: ما قصد داریم که یک مرکز بهداشتی در قسمتی از زمین بائری که در جوار یکی از قبرستانهاست بسازیم، ولی بعضی از اهالی ادّعا میکنند که این مکان جزئی از قبرستان است و برای مسئولین تشخیص اینکه زمین مذکور قبرستان هست یا خیر مشکل شده و بعضی از سالمندان آن منطقه شهادت میدهند که در آن زمینی که عدّهای مدعی وجود قبر در آن هستند، قبری وجود نداشته است، البتّه هر دو گروه شهادت میدهند که در اطراف زمینی که برای ساخت مرکز بهداشتی در نظر گرفته شده قبر وجود دارد، تکلیف ما چیست؟
ج: تا زمانی که احراز نشود آن زمین وقف برای دفن اموات مسلمانان است و زمین مزبور از مکانهای عمومی مورد نیاز اهالی در مناسبتها نباشد و ساخت مرکز بهداشتی در آن هم مستلزم نبش قبر و هتک حرمت قبور مؤمنین نباشد، ایجاد آن مرکز در زمین مزبور اشکال ندارد و در غیر این صورت جایز نیست.
س 2110: آیا جایز است قسمتی از قبرستان که هنوز مردهای در آن دفن نشده و خود قبرستان هم وسیع است و کیفیت وقف آن هم بطور دقیق معلوم نیست، برای استفاده در مصالح عمومی مانند ساخت مسجد یا مراکز بهداشتی برای فرزندان منطقه اجاره داده شود. به این شرط که پول اجاره به نفع خود قبرستان استفاده شود؟ (قابل ذکر است که این منطقه به علت عدم وجود زمین خالی برای ساخت مراکز خدماتی در آن، نیاز به این قبیل خدمات دارد.)
ج: اگر زمین به صورت وقف انتفاع برای خصوص دفن اموات در آن وقف شده باشد، اجاره دادن و استفاده از آن برای ساخت مسجد یا مرکز بهداشتی یا غیره در آن جایز نیست، ولی اگر از قرائن ثابت نشود که آن زمین برای دفن اموات وقف شده و از مکانهای عمومی و مورد نیاز منطقه برای استفاده اهالی جهت دفن اموات و مانند آن نباشد و خالی از قبر هم باشد و مالک خاصی هم برای آن شناخته نشود، در این صورت انتفاع از آن در مصلحتی از مصالح عمومی اهالی منطقه اشکال ندارد.
س 2111: وزارت نیرو در نظر دارد چند سد آبی و تولید کننده برق بسازد که از جمله آنها سدّی در مسیر رود کارون برای ایجاد نیروگاه برق است، تأسیسات اولیه طرح، ایجاد شده و هزینههای آن هم تأمین شده است ولی در مرکز منطقه طرح، یک قبرستان قدیمی وجود دارد که قبرهای نسبتاً قدیمی و قبرهای جدید در آن وجود دارد و اجرای طرح هم متوقف بر تخریب این قبور است، حکم این مسئله چیست؟
ج: تخریب قبور قدیمی که جسدهای موجود در آنها تبدیل به خاک شدهاند اشکال ندارد، ولی تخریب و نبش قبور غیر مندرس و آشکار کردن جسدهایی که هنوز تبدیل به خاک نشدهاند، جایز نیست، البتّه اگر اجرای طرحهای تولید برق در آن مکان ضرورت اقتصادی و اجتماعی داشته باشد بطوری که چارهای جز اجرای آنها نباشد و انتقال از آن مکان به مکان دیگر یا انحراف از قبرستان، کار سخت و مشکل و یا طاقت فرسایی باشد، ایجاد سدّ در آن مکان اشکال ندارد، ولی واجب است قبرهایی که تبدیل به خاک نشدهاند با پرهیز از تحقق نبش قبر به مکان دیگری انتقال داده شوند هر چند با کندن خاک موجود در اطراف قبر و انتقال آن به مکان دیگر بدون تحقق نبش قبر باشد و اگر در اثناء کار، جسدی آشکار شود واجب است به مکان دیگری انتقال یابد و در آنجا دفن شود.
س 2112: زمینی در کنار یکی از قبرستانها وجود دارد که هیچ اثری از قبر در آن دیده نمیشود و احتمال دارد که یک قبرستان قدیمی باشد، آیا تصرّف در این زمین و ساختمان سازی در آن برای فعالیتهای اجتماعی جایز است؟
ج: اگر احراز شود آن زمین، جزئی از قبرستان عمومی موقوفه برای دفن اموات است و یا از نظر عرف حریم آن محسوب شود حکم قبرستان را دارد و تصرّف در آن جایز نیست.
س 2113: آیا جایز است انسان در دوران حیات خود قبری را به قصد تملک بخرد؟
ج: اگر مکان قبر، ملک شرعی دیگری باشد خریدن آن اشکال ندارد ولی اگر جزئی از زمینی باشد که وقف برای دفن اموات مؤمنین است، خرید و نگهداری آن برای خود انسان، چون بطور قهری مستلزم منع دیگران از تصرّف در آن برای دفن اموات است، صحیح نیست.
س 2114: اگر ایجاد پیاده رو در یکی از خیابانها متوقف بر تخریب تعدادی از قبور مؤمنینی باشد که قبل از بیست سال پیش در قبرستان مجاور خیابان عمومی دفن شدهاند، آیا این کار جایز است؟
ج: اگر قبرستان مذکور وقف نباشد تبدیل قبور به عنوان محل ّ عبور افراد پیاده تا زمانی که مستلزم نبش قبور مسلمانان و هتک حرمت آنها نباشد، اشکال ندارد.
س 2115: قبرستان متروکی در وسط شهر وجود دارد که وقفیت آن معلوم نیست، آیا ساخت مسجد در آن جایز است؟
ج: اگر قبرستان مذکور زمین وقفی و ملک خصوصی کسی نبوده و همچنین از مکانهای عمومی و مورد نیاز و استفاده اهالی در مناسبتها نیز نباشد و ساخت مسجد هم در آن موجب هتک یا نبش قبرهای مسلمانان نشود، اشکال ندارد.
س 2116: قطعه زمینی وجود دارد که تقریباً از صد سال پیش تا کنون قبرستان عمومی بوده و چند سال پیش در عملیات حفاری چند قبر در آن مشاهده شده و بعد از عملیات حفاری و بردن خاکها بعضی از قبرها آشکار شدهاند و استخوان هم در داخل آن دیده شده، آیا جایز است شهرداری این زمین را بفروشد؟
ج: اگر قبرستان مزبور وقف باشد، خرید و فروش آن جایز نیست و به هر حال اگر عملیات حفاری موجب نبش قبور شود، آن هم حرام است.
س 2117: وزارت آموزش و پرورش قسمتی از یک قبرستان نسبتاً قدیمی را بدون کسب موافقت اهالی، برای ساخت مدرسه، تصرّف کرده و مدرسهای را در آن ساخته است که دانش آموزان در آن نماز میخوانند، این کار چه حکمی دارد؟
ج: تا زمانی که دلیل معتبری بر اینکه زمین مدرسه برای دفن اموات وقف شده، اقامه نشده است و از مکانهای عمومی و مورد نیاز شهر برای دفن اموات و غیره و همچنین ملک خصوصی کسی نباشد، استفاده از آن برای مدرسه و خواندن نماز در آن با مراعات ضوابط و مقرّرات قانونی اشکال ندارد.
گفتار اول: تعریف و اقسام وقف
تعریف: وقف، نگهداشتن و حبس کردن عین مال و جلوگیری از انتقال آن به دیگری، بهوسیله یکی از عقود؛ مانند بیع، صلح، هبه و قرار دادن منافع آن در جهتی که واقف آن را مشخص کرده است.
وقف فضیلت و ثواب زیادی دارد. امام صادق(ع) میفرمایند:
خَیْرُ مَا یُخَلِّفُهُ الرَّجُلُ بَعْدَهُ ثَلَاثَةٌ وَلَدٌ بَارٌّ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ سُنَّةُ خَیْرٍ یُقْتَدَی بِهِ فِیهَا وَ صَدَقَةٌ تَجْرِی مِنْ بَعْدِهِ.(۱)
بهترین چیزیکه انسان از خود به یادگار میگذارد، سه چیز است: فرزند نیکوکاری که برای او استغفار کند، روش و سنت خوبیکه مردم از او پیروی کنند، صدقه جاریه ای(۲) که پس از مرگش جریان داشته باشد.
اقسام وقف (به اعتبار موقوف علیه):
۱. وقف خاص: استفاده کنندگان از موقوفه، اشخاص، اقشار یا گروه خاصیاند؛ مثل وقف چیزی برای امام جماعت مسجد یا دانشجویان یک دانشگاه.
۲. وقف عام: استفاده کنندگان از آن مال، شخص یا گروه خاصّی نیستند، بلکه وقف بر جهت و مصلحت عموم، مانند مساجد، پلها و کاروانسراها، یا بر عنوان عام، مانند فقرا و ایتام است.
گفتار دوم: شرایط وقف
۱. شرایط واقف (وقف کننده):
از شرایط واقف بلوغ، عقل، قصد، اختیار و عدم حجر است.
-
مثال: اگر واقف اکراه بر وقف شده باشد، تا زمانیکه اجازه او به آن ملحق نشود، وقف صحیح نیست. (۱۹۹۹)
مسئله
لازم نیست واقف مسلمان باشد. (۲۰۰۰)
۲. شرایط مال وقف شده:
از اعیان باشد (نه از منافع یا دیون).
ملک وقف کننده باشد. (۲۰۲۴)
دارای منفعت حلال باشد (بر خلاف آلات قمار).
منفعت آن، متعلق حق غیر که مانع از تصرف است، نباشد. بنابراین واقف نمیتواند ملکی را که رهن داده، وقف نماید.
اصل مال، با استفاده از منافع آن، تمام نشده و به مقدار قابل توجهی باقی بماند. بنابراین وقف خوردنی و آشامیدنی، یا گل برای بوییدن صحیح نیست.
قابلیت ملکیت داشته باشد. بنابراین وقف شراب یا خوک صحیح نیست.
قابل تحویل باشد. لذا وقف حیوان فراری که امکان تحویل آن نیست، صحیح نیست.
برای منفعت حرام وقف نشده باشد. بنابراین وقف مکانی برای فروش شراب، یا برای استفاده فرق ضالّه باطل است. (۲۰۲۹)
مسئله
مال موقوفه لازم نیست بالفعل قابلیت انتفاع داشته باشد، بلکه اگر در معرض انتفاع هم باشد کافی است؛ مانند وقف درختی که دو سال دیگر ثمر میدهد.
۳. شرایط موقوف علیهم (افرادیکه مال برای آنان وقف شده) (۲۰۴۶)
معین باشند. بنابراین وقف چیزی برای یکی از دو مسجد یا یکی از دو نفر، صحیح نیست.
اگر وقف خاص است، در هنگام وقف، حداقل یکنفر از موقوفعلیهم موجود باشند.
اگر وقف عام است، هنگام وقف، امکان موجود شدن موقوفعلیهم باشد.
بنابراحتیاط واجب مرتد فطری یا کافر حربی نباشند.
۴. شرایط کلی وقف
انشاء وقف: در وقف نیت به تنهایی کافی نیست، بلکه انشاء وقف نیز لازم است. فرقی نمیکند انشاء وقف با لفظ و صیغه خاصی باشد یا هر فعلی که بر این معنا دلالت کند که به آن وقف معاطاتی گویند؛ مثلاً واقف زمینی را به عنوان مسجد بسازد و در اختیار عموم گذارد و گروهی هم در آن نماز بخوانند یا پلی برای عابرین بسازد و بعضی هم با اجازه واقف از آن عبور کنند، در تحقق وقف کافی است.
صیغه وقف لازم نیست عربی باشد و هر لفظی که دلالت بر انشاء وقف نماید، کافی است؛ مانند اینکه گفته شود «وقفت»، یعنی وقف کردم یا «جعلته موقوفاً»، یعنی به عنوان موقوفه قرار دادم یا «هذا وقفٌ»، یعنی این وقف است.
وقف نباید موقّت و زماندار باشد. بلکه باید دائمی باشد. (۲۰۳۷)
بنابر احتیاط واجب وقف، باید قطعی باشد؛ یعنی معلّق و مشروط به شرطی نباشد.
وقف باید برای دیگران باشد، نه برای خود واقف (۱۹۹۶).
وقف قصد قربت لازم ندارد.
در وقف باید قبض صورت بگیرد. (در ادامه در مورد قبض مطالبی خواهد آمد)
اذن واقف در قبض شرط است.
در وقف عام و بهخصوص در وقف خاص، بنابر احتیاط مستحب قبول از طرف موقوفعلیهم لازم است. در وقف عام قبول بر عهده حاکم یا نماینده اوست.
در وقف مسجد، علاوه بر شروط ذکر شده، قصد عنوان مسجد نیز نیاز است. بنابراین اگر مکانی صرفاً برای عبادت و نماز مسلمانان وقف شود، وقف صحیح است. لکن مسجد محسوب نمیشود.
مسئله
واقف هنگام وقف میتواند شرط کند که هر زمان نیازمند شد، وقف به او برگردد که در این صورت، اگر واقف بمیرد و قبل از مرگ محتاج شده باشد، به عنوان ارث محسوب میشود و اگر محتاج نبوده است، به حالت وقف باقی میماند.
گفتار سوم: قبض در وقف (۲۰۹۱)
۱. وقف خاص:
هر کدام از طبقه موجودی که وقف برای آنان صورت گرفته، اگر مال موقوف را تحویل بگیرد، وقف نسبت به این شخص تحقّق یافته است و کسانیکه تحویل نگرفتهاند، وقف درمورد آنان تحقّق نیافته است.
۲. وقف عام:
الف) عناوین کلیه (فقراء، ایتام و…):
اگر یکی از این افراد (فقراء، ایتام و…) مال وقفی را قبض کند و مستولی بر عین مال شود، کافی است.
ب) جهات عامه (مسجد، پل و…):
در این حالت، قیّم و متولی تعیین شده توسط واقف (که در حین وقف تعیین کرده است) باید قبض کند و اگر این دو نبودند، حاکم شرع باید قبض نماید؛ هرچند در مورد مسجد و مقبره، با خواندن یک نماز یا دفن یک میت با اذن واقف و بهعنوان تسلیم و قبض، قبض محقق میشود.
مسئله
۱. اگر واقف، ولی شرعی افرادی باشد که مال برای آنان وقف شده است، در این صورت صحت وقف متوقف به قبض جدیدی نیست. البته باید قصد قبض از جانب مولّی علیه را داشته باشد.
۲. در قبض وتحویل گرفتن موقوفه، فوریت لازم نیست.
۳. اگر واقف قبل از قبض طرف مقابل بمیرد، وقف محقق نمیشود و مال موقوفه به عنوان ارث، به ورثه میرسد.
توضیحی در مورد بعض عبارات وقف
شماره |
مثال |
= |
حکم |
۱ |
مسلمان چیزی را بر فقرای شهر وقف کند.
|
= |
به فقیران مسلمان میرسد؛ بلکه اگر واقف شیعه باشد، به فقرای شیعه میرسد و اگر از اهل تسنن باشد، به فقرای اهل تسنن میرسد و اگر کافر باشد، به هم مسلکش میرسد.
|
۲ |
چیزی را بر فقرای فامیل وقف کند و آنها در نقاط مختلف زندگی کنند.
|
= |
به همه آنها میرسد و نمیتوان فقط به حاضرین داد. |
۳ |
وقف در راه خدا یا در کار خیر |
= |
در هر کاری که ثواب داشته باشد، خرج میشود. |
۴ |
وقف بر ارحام و نزدیکان به طور مطلق
|
= |
به کسانی که عرف مردم، آنها را از ارحام و اقارب بدانند میرسد. |
۵ |
وقف بر ارحام و فامیل با قید الاقرب فالاقرب
|
= |
مطابق تقسیم ارث |
۶ |
وقف بر اولاد (بدون قید) |
= |
به دختر و پسر مساوی میرسد. (۲۰۸۴) |
۷ |
وقف بر علماء (بدون قید و با همین لفظ)
|
= |
به عالمان دینی میرسد. |
۸ |
وقف بر مسجد (بدون قید و شرط) |
= |
صرف نور، فرش، خادم، تعمیر و سایر مخارج میشود؛ اگر زیاد بیاید به امام جماعت داده میشود.
|
۹ |
وقف سیدالشهداء
|
= |
صرف برپایی عزاداری حضرت میشود.
|
گفتار چهارم: متولی و ناظر وقف
۱. متولی وقف:
الف) برای واقف جایـز است تولیت و نظارت وقف را برای خود قرار دهد یا به غیر واگـذار نماید. این تولیت میتواند دائمی یا موقت باشد؛ همچنین به تنهایی یا با مشارکت دیگری انجام پذیرد.
ب) قرار دادن تولیت توسط واقف، باید هنگام ایقاع وقف باشد. در غیر این صورت حق تعیین تولیت پس از آن برای واقف وجود ندارد. البته عزل یا حق نصب تولیت در صورتیکه واقف چنین حقّی را در ضمن وقف کردن شرط کرده، اشکال ندارد.
مثال: اگر واقف هنگام وقف کردن گفته باشد: این زمین را برای حسینیه با تولیت علی وقف کردم، به شرط آنکه هر وقت بخواهم او را عزل کنم و شخص دیگری را بگمارم، در این حالت واقف حق تغییر متولی را دارد.
ج) واقف نمیتواند برای مسجد تولیت قرار دهد. (۲۰۱۱)
د) واقف میتواند چند تولیت قرار دهد. (۱۹۹۶)
هـ) اگر واقف چیزی از منافع را برای متولی معین کند، همان اجرت عمل او خواهد بود؛ هر چند کمتر از اجرتالمثل باشد و اگر چیزی برای تولیت به عنوان دستمزد قرار نداده باشد، متولی میتواند اجرت این کار را مطابق آنچه معمول و متعارف است، از منافع وقف برداشت کند. (۲۰۰۱)
در صورتیکه متولّی توسط واقف مشخص نشده باشد:
۱. وقف عام: حاکم شرع یا نماینده او متولی است. (۲۰۱۷)
۲. وقف خاص:
الف) امور مربوط به مصلحت وقف و مراعات نسلهای بعدی است ← حاکم شرع متولی است.
ب) امور مربوط به بهرهور کردن یا اصلاحات جزئی است ← خود موقوفعلیهم متولیاند.
وظایف و محدوده اختیارات متولی
۱. قبول کردن تولیت و سرپرستی وقف واجب نیست. اما اگر قبول کرد، بنابر احتیاط واجب نمیتواند خود را عزل کند و اگر خود را عزل کرد، بنابر احتیاط واجب باید به حاکم شرع مراجعه کند تا دوباره نصب شود. اما در عین حال در طول این مدت باز هم باید وظایفش را انجام دهد. (۲۰۱۳و۲۰۱۱).
۲. اگر واقف وظیفه متولی را مشخص کرده باشد، طبق همان عمل میشود. اگر مطلق گذاشته و مشخص نکرده باشد، وظیفهاش همان چیزی است که متعارف است؛ از جمله اینکه تعمیر و اجاره وقف، گرفتن اجرت و تقسیم آن بین موقوف علیهم بر عهده اوست که همه این وظایف باید با مراعات مصلحت وقف انجام شود.
۳. متولی نمیتواند تولیت را به دیگری واگذار کند؛ حتی با عجز از تصدی امور. مگر واقف چنین اختیاری را هنگام وقف کردن به او داده باشد یا اینکه واگذاری کار به دیگری بهنحو توکیل باشد؛ یعنی متولی کسی را وکیل کند تا کارها را انجام دهد؛ به شرط آنکه شرط عدم توکیل نشده باشد. (۲۰۱۹و۲۰۱۴و۲۰۲۱)
۴. متولی موقوفه حق ندارد کاری کند یا قانونی وضع کند که با مقتضای وقف در تعارض باشد. باید طبق آنچه واقف در هنگام وقف وضع کرده، عمل کند. (۲۰۰۴)
۵. اگر چند نفر متولی وقف باشند، هیچکدام (حتی اکثریت آنان) حق ندارد دیگری را عزل کند. مگر واقف برای آنان در هنگام وقف چنین اختیاراتی را قرار داده باشد. (۲۰۰۶)
۶. متولی وقف باید مصالح وقف را در نظر بگیرد.
مثال: اگر متولی طبق وقفنامه مجاز بود موقوفه را اجاره دهد، واجب است در تعیین مبلغ اجاره رعایت مصلحت و منفعت وقف را بنماید. در نتیجه اگر در تخفیف مبلغ اجاره، به سبب اوضاع و احوال خاص مستأجر یا اهمیت کاری که وقف برای آن اجاره داده میشود، نفع و مصلحت وقف باشد، اشکال ندارد و الّا جایز نیست. (۲۰۱۰)
نحوه اداره موقوفه توسط چند متولی
تولیت بیش از چند نفر به سه صورت متصور است:
۱. تولیت برای هر یک از آنان مستقلاً قرار داده شده است ← در عمل و تصرف مستقلاند و بر هیچ یک از آنها لازم نیست در انجام امور وقف به دیگری مراجعه کنند و در این صورت، عمل شخصیکه زودتر اقدام نموده، نافذ است. اگر یکی از آنها بمیرد یا از صلاحیت تولیت خارج شود، دیگری در تولیت وقف منفرد میشود.
۲. تولیت بین آنان به صورت اجتماع است ← هیچ کدام نمیتوانند به صورت مستقل عمل کنند. در این صورت اگر یکی از آنها بمیرد یا از صلاحیت تولیت خارج شود، بنابر احتیاط واجب، حاکم شرع شخص دیگری را جای او قرار میدهد تا با فرد دیگری که باقی مانده، تولیت را به عهده گیرند.
۳. تولیت بعضی از امور به یک فرد و بعضی دیگر به دیگری واگذار شده است؛ مثلاً رسیدگی به وقف را به فردی و تقسیم منافع بین موقوفعلیهم را به دیگری سپرده است. ← هر کدام در انجام وظایف تعیین شده مستقل میباشند.
مسئله
۱. اگر واقف تولیت بعضی از امور موقوفه را به شخصی واگذار نماید و بقیه امور را مهمل گذاشته و مشخص نکرده باشد، در این صورت وقف نسبت به آن امور بدون متولی منصوب است که حکم آن در مسئله عدم تعیین متولی گذشت.
۲. اگر چند نفر به عنوان متولی وقف نصب شده باشند، در صورتیکه واقف، تولیت آنان را به طور مطلق بیان کرده و قرائنی بر استقلال بعضی از آنان در اداره امور وقف وجود ندارد (حتی به این نحو نباشد که واقف گفته باشد رأی اکثریت متولیان ملاک است) در این صورت هیچ یک از متولیان حتی اکثریت آنان حق ندارند بدون رضایت سایر متولیان اقدام به کاری کنند. بلکه باید از طریق مشورت با هم و اتخاذ رأی واحد (نه اکثریت) با هم عمل کنند و اگر بین آنان نزاعی واقع شود، واجب است به حاکم شرع مراجعه کنند تا حاکم آنان را الزام کند تا با هم به توافق برسند. (۲۰۰۵)
۳. اگر برخی متولیان مدعی شوند که برخی دیگر از متولیان خائناند، واجب است مسئله را به حاکم شرع ارجاع دهند و متولیان خائن را از کار برکنار کنند. (۲۰۰۷)
عزل و نصب متولی
همانطور که قبلاً اشاره شد، نصب متولی طبق آنچه در ابتدای همین درس آمده، به عهده واقف است. اما عزل او در صورتی است که به مصلحت موقوفه عمل نکند یا خلاف وقفنامه عمل کند (یا به خاطر خیانت یا عدم توانایی)، که در این صورت حاکم شرع او را الزام به رعایت مصالح موقوفه میکند و در نهایت عزل مینماید. همچنین اگر واقف طبق وقفنامه شرایطی را برای عزل متولی بیان نموده، آنچه در وقفنامه ذکر شده نیز میتواند موجب عزل وی باشد.
۲. ناظر وقف
گاهی واقف شخصی را به عنوان ناظر وقف تعیین میکند و اختیاراتی را به او واگذار میکند و حتی حق دخالت در کارهای متولی را در وقفنامه برای او قائل میشود. به هرحال طبق آنچه برای ناظر در وقفنامه تعیین شده، ناظر دارای اختیاراتی خواهد بود.
مسئله
ناظر بنابر احتیاط واجب نمیتواند بعد از قبول نظارت، خودش را عزل کند؛ مانند متولّی. (۲۰۱۳)
گفتار پنجم: فروش و معامله مال وقف شده
۱. وقف عام:
الف) وقف بر جهات و مصالح عامه (مانند مساجد، مشاهد مشرفه، مدارس و…):
یک- فروش و معامله عین موقوفه:
مطلقاً جایز نیست؛ حتی اگر خراب شود و از بهرهبرداری ساقط گردد. این حکم در غیر مساجد و مشاهد مشرفه احتیاط واجب است. (۲۰۴۵)
مثال: اگر شخصی زمین موقوفهای را بدون مجوز شرعی بفروشد، معامله باطل است و فروشنده باید پولی را که از مشتری گرفته، برگرداند.
دو- فروش و معامله آلات و فرشها و سایر متعلّقات:
اول- امکان استفاده از آن وجود دارد(۱)؛ مثل فرشی که برای زمین مسجد وقف شده، اما مسجد به فرش نیاز ندارد و به پردهای برای گرم کردن مکان نیاز دارد: در این صورت باید فرش را به عنوان پرده استفاده کرد و نمیتوان آن را فروخت.
دوم- علاوه بر عدم امکان انتفاع در آن محل، اگر موجب تلف شدن یا ضرر خوردن به این آلات و متعلقات گردد:
در محل مماثل دیگر (مثل مسجد دیگر) قابل استفاده است ← در آنجا استفاده شود.
در محل مماثل دیگر قابل استفاده نیست ← در مصالح عامالمنفعه استفاده شود.
سوم- امکان استفاده از آن در هیچ محلی، حتی مصالح عمومی مردم نباشد و تنها راه بهرهمندی از آن، به فروش آن باشد، به شرط آنکه ماندن آن موجب تلف شدنش شود:
با پول فروش آن در همان مسجد و اگر نشد در مسجد دیگر و الّا در مصالح عامّه مصرف شود.
چند استفتاء:
سؤال ۱: شخصی مقداری آهن و لوازم جوشکاری را برای ساخت مسجد در مکانی هدیه کرده و بعد از پایان کار، مقداری از آنها زیاد آمده است. آیا میتوان مقدار زیاد آمده را برای سایر هزینههای مسجد با فروش آن و استفاده از پول حاصل هزینه کرد؟
جواب: فروش آن حرام است و باید برای تعمیر مساجد دیگر بهکار رود و اگر شخص هدیهدهنده، این اموال را از ملک خود خارج نساخته و فقط اجازه استفاده آن را در مسجد مذکور داده، مازاد آن برای خودش است و اختیار آن در دست خود او خواهد بود. (۲۰۹۷)
سؤال ۲: فردی مغازه خود را برای ایجاد صندوق قرضالحسنه وابسته به مسجد وقف کرده و از دنیا رفته و چندین سال، آن مکان بسته مانده و در معرض خرابی است. آیا میتوان برای موارد دیگری استفاده کرد؟
جواب: اگر وقف محقق شده باشد، استفاده از آن محل باید(در صورت عدم امکان استفاده در آن مسجد) برای صندوقهای قرضالحسنه مساجد دیگر باشد و اگر این هم ممکن نبود، در هر کار خیری استفاده شود (یعنی حق فروش نیست؛ مگر آنکه برای کارهای خیر دیگر نیز قابل استفاده نباشد). (۲۰۴۲)
سؤال۳: منبریکه برای مسجد وقف شده، ولی به علت ارتفاع زیاد آن عملاً قابل استفاده نیست، آیا تبدیل آن به منبر مناسب دیگری جایز است؟
جواب: اگر با شکل خاص فعلی در این مسجد یا مساجد دیگر قابل استفاده نیست، تغییر شکل آن برای اینکه قابل استفاده شود، اشکال ندارد. (۲۰۹۴)
نکته
آنچه برای جواز فروش موقوفه بیان شد، وقتی است که انتفاع از آن منحصر در فروش موقوفه و استفاده از پول فروش باشد. اما در مورد سؤال فوق با تغییر شکل منبر، میتوان از آن استفاده نمود. لذا حق فروش وجود ندارد.
ب) وقف بر عناوین عامه (فقراء، ایتام و…):
در این نوع وقف نیز، بیع مال موقوفه جایز نیست، مگر در موارد استثناء که در قسمت بعد، ذیل وقف خاص مطرح خواهد شد.
۲. وقف خاص:
در وقف خاص، فروش مال وقف شده جایز نیست، مگر در مواردیکه استثناء است:
الف) خرابی که غالباً و عادتاً به حالت قبلی برنمیگردد و مال قابل انتفاع نباشد؛ مگر با فروش آن و استفاده از پول آن برای کسانی که مال برای آنان وقف شده ← فروخته میشود و با رعـــــایت “الاقرب فالاقرب” نسبت به عین موقوفه چیزی خریداری شود که قابل انتفاع برای موقوفعلیهم باشد. (۲۰۹۳)
ب) در صورت وجود سه شرط: از انتفاع قابل توجه خارج شود، امید برگشتن به حالت اولیه وجود نداشته باشد و با فروش آن بتوان چیزی خرید که منفعت آن قابل توجه باشد. ← فروخته میشود و الاقرب فالاقرب رعایت میشود.
ج) واقف شرط کرده باشد که اگر امری حادث شد، فروش موقوفه جایز باشد؛ مانند اینکه واقف شرط کند جواز فروش وقف را در صورت کم شدن منفعت موقوفه، یا زیاد شدن مخارج آن، یا وقوع اختلاف بین موقوفعلیهم، یا به خاطر ضرورت و یا هر شرط دیگری نظیر این شروط← با تحقق آن امر، موقوفه فروخته میشود.
د) بین صاحبان وقف (موقوفعلیهم) اختلاف شدیدی پیش آید که از تلف شدن اموال و جانها ایمن نباشیم و راه حل مشکل، فقط فروش آن باشد ← فروخته میشود و پول آن بین موقوفعلیهم تقسیم میشود. البته اگر رفع مشکل با صرف پول فروش در خرید چیز دیگری و وقف آن چیز برای موقوفعلیهم ممکن است، پول فروش موقوفه باید در آن صرف شود.
نکته
متولیای که از جانب واقف تعیین شده، متولی فروش وقف در صور فوق است و در نبود او، حاکم شرع یا کسی که منصوب از جانب اوست، متولی این امر است.
به مثالهای زیر توجه کنید:
مثال۱: شخصی مقداری آب و زمین زراعی را وقف پسران خود نموده، ولی به علت کثرت اولاد و سنگینی کارهای کشاورزی و کمی محصول، کسی تمایل به زراعت در زمین ندارد و به همین دلیل وقف در آینده نزدیک خراب، و از قابلیت انتفاع خارج خواهد شد. ← تا زمانی که قابلیت انتفاع و استفاده در جهت وقف وجود دارد – اگرچه با اجاره دادن و مصرف اجاره در جهت وقف یا با تغییر کاربری آن و استفاده از زمین در مصرف غیر زراعی- حق فروش موقوفه وجود ندارد؛ مگر بهرهبرداریهای مذکور در بالا هم مقدور نباشد، لذا فروخته میشود. اما در صورت امکان حتماً ملک دیگری خریداری شود، تا منافع آن در جهت وقف مصرف شود. (۲۰۹۳)
مثال۲: شخصی کتابخانهاش را بر اولاد ذکورش وقف کرده، ولی هیچیک از اولاد و نوههای او موفق به تحصیل و استفاده از آن نشدهاند و مقداری از کتابها به مرور از بین رفته و بقیه در معرض تلف شدن است. ← کتابخانه باید در معرض کسانیکه استفاده میکنند قرار گیرد و به هر حال حق فروش وجود ندارد. (۲۰۹۸)
اجاره موقوفه
۱. اگر وقف منفعت باشد(۲) ← اجاره آن جایز است؛ چه وقف خاص باشد و چه عام. همچنین چه بر عناوین عامه وقف شده باشد و چه جهات عامه؛ به دلیل اینکه مقصود، تحصیل منفعت از موقوفه و دادن آن به موقوف علیهم است؛ مانند مزرعهای که واقف برای اولاد یا فقرای سید وقف کرده است.
۲. اگر وقف انتفاع باشد(۳) ← اجاره آن جایز نیست. (۲۰۵۲)
موقوفه نیازمند تعمیر
اگر موقوفه برای بقاء و استفاده از آن نیاز به تعمیر داشته باشد:
۱. واقف برای موقوفه هزینهای قرار داده است که صرف آن شود← باید همان را مصرف کرد.
۲. واقف هزینهای قرار نداده است ← بنابر احتیاط واجب از منافع موقوفه برای تعمیر آن استفاده میشود.
۳. چیزیکه صرف تعمیر شود، وجود ندارد← برای متولی جایز است قرض کردن با قصد اینکه آن قرض را از منافع موقوفه بپردازد؛ و یا با مال خود، موقوفه را تعمیر کند با قصد اینکه از منافع موقوفه، استیفاء کند. اگر قصد ادای قرض یا استیفاء از منافع موقوفه را نداشته باشد، بعد از آن نمیتواند از منافع موقوفه بردارد.
مسئله
۱. در صورتیکه بقای موقوفه متوقف بر فروش بعضی از وقف است، فروش آن بعض جایز است.
۲. در صورت خرابی قسمتی از وقف، بهگونهای که مجوز بیع پیدا شود و قسمت دیگر هم برای تحصیل منفعت نیاز به تعمیر داشته باشد، باید به ترتیب زیر عمل کرد:
الف) با فروش قسمت خراب میتوان موقوفه مشابه آن را خرید؛ این خود دو حالت دارد:
یک- از منافع قسمت محتاج به تعمیر، امکان تعمیرش هست ← بنابر احتیاط واجب پول فروش را باید صرف خرید موقوفه مشابه کرد و از منافع صرف تعمیر شود.
دو- امکان تعمیر با منافع قسمت مزبور نیست ← پول فروش فقط میتوان صرف تعمیر لازم (برای تحصیل منفعت، نه تعمیر برای بهتر شدن و زیاد شدن منفعت) کرد.
ب) با فروش آن نمیتوان موقوفه مشابه خرید ← پول آن صرف تعمیر بقیه موقوفه میشود؛ چه تعمیر برای حصول منفعت باشد (تعمیر لازم) و چه برای زیاد شدن منفعت.
تغییر وقف
تغییر وقف، حتی توسط واقف هم جایز نیست؛ برای مثال، نمیتوان مکانی را که به عنوان حسینیه وقف شده است، به مسجد تبدیل کرد. البته اگر وقف منفعت باشد، در صورتیکه با این عنوان فعلیاش منفعتی ندارد یا منفعت آن بسیار اندک بوده، جایز است به عنوان دیگری که دارای منفعت است، تبدیل شود.
۱. هر انتفاعی حتی انتفاعی که مورد نظر واقف نبوده است.
۲. غرض در این وقف، تحصیل منفعت و صرف آن در اموری است که در وقف بیان شده است؛ مانند اینکه مغازهای را وقف مسجد میکنند.
۳. غرض، تحصیل منفعت برای امر دیگر نیست. بلکه استفاده از همان موقوفه مدّ نظر است؛ مانند خانهایکه برای سکونت امام جماعت وقف شده است یا مدرسهای که برای تحصیل محصلین وقف شده است.
گفتار ششم: غصب وقف و ضامن بودن نسبت به خسارات وارده
در مورد غاصب یا هر کسی که خسارت به وقف، مستند به اوست، احکام ذیل وجود دارد:
۱. اگر وقف خاص یا وقف منفعت (در وقف عام) باشد:
الف) به عین آن آسیبی برسد یا از بین برود ← ضامن عین موقوفه است. بنابراین ردّ عین در صورتیکه موجود باشد و ردّ عوض آن در صورتیکه تلف کرده باشد، واجب است.
ب) اگر منافع آن غصب شده باشد ← ضامن منافع است و ردّ عوض منافع استیفا شده و استیفا نشده هم واجب است. (۲۰۴۷)
نکته
اگر وقف تلف شده، باید عوض آنچه از بین رفته است در بدل وقف صرف شود؛ یعنی عین وقف دیگر با آن پول انجام شود و عوض منافع در همان مسیر وقفنامه صرف شود.
مثال: اگر کسی ساختمانی را که طبق وقف میبایست اجاره آن صرف عزاداری امام حسین(ع) شود، خراب کند، باید در عوض، ساختمان دیگری وقف این کار کند.
۲. وقف انتفاع (مصالح عامّه) باشد.
الف) مساجد، مقابر، زیارتگاهها، پلها و مانند آن ← اجرت آن را ضامن نیست و فقط اگر عین مسجد و زیارتگاه خسارتی ببیند، ضامن خسارت است و در بدل وقف صرف میشود. (۲۱۰۱)
ب) مدارس، حمام، کاروانسرا و مانند آن ← اجرت آن را ضامن است، مگر در همان مواردیکه در وقفنامه تعیین شده، مورد بهرهبرداری واقع شده باشد. (اگرچه غاصبانه مورد بهرهبرداری واقع شده است.)
گفتار هفتم: معلوم نبودن جهت وقف
اگر وقفی بودن چیزی محرز باشد، ولی جهت وقف معلوم نباشد، یعنی ندانیم در چه مسیری باید استفاده شود. (۲۰۵۷)
۱. متولی خاصی دارد ← در نحوه تصرف، به او مراجعه میشود.
۲. متولّی خاصی ندارد ← به حاکم شرع مراجعه میشود.
نحوه مصرف درآمد شیئی که بین محتملات مردد است:
۱. قدر متیقّن و قدر مشترکی در مورد مصرف آن وجود دارد؛ مثلاً محتملات عبارتاند از فقراء، علماء، سادات و اهل فلان شهر ← بین فقرای عالم سید اهل فلان شهر مصرف میگردد. (یعنی فقرایی که هم عالم، هم سید و هم اهل فلان شهر باشد.)
۲. قدر متیقنی وجود ندارد و احتمالات مختلف در افراد خاصی قابل جمع نیست؛ مثلاً بین مسجد و فقراء و حسینیه تردید داشته باشد.
الف) شبهه محصوره ← با قرعه، مورد مصرف معلوم میشود؛ مثلاً اگر قرعه به نام مسجد بیفتد، درآمد صرف مسجد میشود.
ب) شبهه غیر محصوره:
یک- درصورتیکه بین عناوین یا اشخاص غیر محصوره باشد مثلاً فرزندان یکی از افراد ساکن مشهد که معلوم نیست این فرد کیست یا یکی از فقرای شهر مشهد که معلوم نیست کدام فقیر است یا فراموش کردهایم. ← در حکم مجهول المالک است. بنابراین به عنوان ردّ مظالم به فقراء صدقه داده میشود.
دو- بین جهات غیر محصوره است؛ مثلاً مردّد بین مسجد، زیارتگاه، پل و… باشیم← در امور خیریهای در همین موارد صرف میشود.
توضیح
۱. منظور از شبهه محصوره آن است که قدر متیقنی در اینجا وجود خارجی ندارد تا اجارهبها صرف آن شود. اما محدود به موارد معدودی است؛ مثلاً میدانیم که یا باید صرف پزشکان منطقه شود یا صرف علمای منطقه، اما نمیدانیم مشخصاً کدام است؛ پزشکی هم که از علمای دین هم باشد در آن منطقه وجود ندارد. لذا قرعه میاندازیم.
۲. منظور از شبهه غیر محصوره آن است که تعداد احتمالات زیاد است؛ مثلاً مرددیم که مورد مصرف اجارهبها پزشکاناند یا علمای دین یا فقرا و یا … .
اثبات وقف بودن (۲۰۵۹)
صرف وجود وقفنامه اثبات کننده وقف بودن چیزی نیست. بلکه وقف به یکی از طرق زیر ثابت میشود:
۱. کسانیکه مال وقفی در دستشان است، اعتراف به وقف بودن آن نمایند و همچنین ورثه او بعد از مرگش اعتراف کنند.
۲. قبلاً کسانیکه مال در دستشان بوده با آن رفتار وقف را میکردهاند.
۳. دو نفر عادل گواهی به وقفیت دهند.
۴. با قرائن و شواهدی مثل شهرت به وقفیت، علم و اطمینان حاصل شود که وقف است.
منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
- احکام وقف
- محروم کردن از ارث
- وصیت بیش از ثلث مال
- پرداخت دیون و واجبات میت از اصل مال
- وضو و نماز در صورت خروج پی در پی باد معده
- احکام وصیت
کلید: احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای احکام وقف مطابق نظر آیت الله خامنه ای ر