آیا سوره ولایت به اعتقاد شیعه از قرآن حذف شده است؟!
آیا سوره ولایت به اعتقاد شیعه از قرآن حذف شده است؟!
فهرست این نوشتار:
ماجرای سوره های نورین و ولایت!
پرسش : ماجرای سوره های نورین و ولایت چیست، که عدّه ای می گویند شیعیان قائل به حذف آن دو سوره از قرآن هستند؟!
پاسخ اجمالی
برخی بر اساس منابع جعلی مدعی شده اند که شیعه معتقد به وجود سوره ه ای «نورین» و «ولایت» در قرآن می باشد که در زمان عثمان حذف شده! درحالی که تا پیش از کتاب «دبستان مذاهب» در قرن «یازدهم قمری» که ربطی به «شیعه» ندارد و توسط «انگلیس» رواج یافته، هیچ مدرکی برای آن وجود ندارد. همچنین علمای شیعه بارها بر عدم تحریف قرآن تصریح کرده اند و قرآن موجود در مساجد و خانه های شیعیان نیز يك كلمه با ساير قرآن ها در بلاد دیگر مسلمين تفاوت ندارد. لذا طرح این اتّهام علیه شیعه دور از انصاف و تقواست.
پاسخ تفصیلی
وهابیت(1) به تبع برخی مستشرقین و بر اساس منابع جعلی و نامعتبر مدعی شده اند که شیعه معتقد به سوره های «نورین» و «ولایت» در قرآن می باشد(2) که به خاطر وجود فضایل امام علی(علیه السلام) در آن دو سوره، در زمان عثمان حذف شده، و بدین وسیله اعتقاد به تحریف قرآن را به شیعه نسبت می دهند.
ساختار این دو سوره ادعایی و آهنگ کلی آنها درباره وصایت و امامت اهل بیت به ویژه امام علی و نیز کجروی و ارتداد مخالفان آنان با تهدید عذاب خداوند نسبت به آنهاست.
برای قرآن پژوهان و نیز اندک آشنایان با محتوا و فصاحت و بلاغت قرآن، ساختار مغلوط (نادرست) از جهات مختلف صرفی و نحوی و بلاغتی و محتوای بی مایه این دو سوره، دلیلی روشن برای حکم به ساختگی و بی پایگی آنهاست و هر کس با دید انصاف به آنها نگریسته بی گمان بر جعلی بودن آنها حکم کرده است.(3)
تا پیش از کتاب «دبستان مذاهب»، در قرن «یازدهم قمری»، هیچ منبع و مدرکی برای «سوره نورین» وجود ندارد؛ کتابهای «تاریخ المصاحف» نولدکه، «مذاهب التفسیر الاسلامی» گلدزیهر، «فصل الخطاب» محدث نوری و «تذکره الائمه» محمد باقر لاهیجی نیز به این کتاب استناد کرده اند.
«سوره ولایه» نیز که «کلیر تسدال» ادعا می کند در نسخه مجهول قرآن در قرن «هفدهم میلادی» وجود دارد،(4) به احتمال زیاد با توجه به تاریخ کتابت آن نسخه، از «کتاب دبستان مذاهب» گرفته شده باشد و اثری از این دو سوره در هیچ کدام از منابع و مصادر شیعه، از کتب متقدمه و متاخره و به ویژه کتاب هایی که مظان طرح این بحث است، نیست.
محدث نوری هم تنها «سوره نورین» را با نام سوره ولایت از همین «کتاب دبستان» مذاهب نقل کرده و سپس چنین نوشته است: «ظاهر کلام دبستان مذاهب این است که وی این سوره را از کتاب های شیعه بر گرفته است ولی من هیچ اثری از این سوره در کتاب های شیعه نیافتم…».(5)
کتاب «دبستان مذاهب» از نویسنده ای ناشناس است. طبق تفحص رضازاده ملک پژوهشگر توانای کتاب و از آن چه از متن دبستان مذاهب به دست آورده، وی(نویسنده) در سال 1025 به دنیا آمده و تا سال 1069 زنده بوده است. رضا زاده ملک پس از آن که نسبت کتاب دبستان مذاهب را به محمد محسن فانی کشمیری، سست و با توجه به دلایل متعدد غیر واقعی می داند،(6) به ذکر ادلّه و بررسی قراین و شواهد گوناگون می پردازد و از آن ها چنین نتیجه می گیرد: «همه این قراین و شواهد کافی است تا از بن دندان معتقد شویم مولف دبستان مذاهب یکی از پیروان پرو پا قرص آذر کیوان و آیین دساتیری است، آن هم معتقدی مورد احترام سایر آذر کیوانیان، و وی کسی جز موبد «کیخسرو اسفندیار» فرزند آذر کیوان نیست».(7)
وی در ادامه بحث از انگیزه تالیف کتاب دبستان مذاهب پرده برداشته و نوشته است: «مولف دبستان خود داعیه دار آیینی ساختگی و قلابی بوده و غرض اساسی اش – بدون آن که اظهار کند – سست کردن پایه های اعتقادی متدینین ادیان دیگر و کشاندن آن ها را در جرگه معتقدان خود بوده است».
استعمارگران «انگلیسی» نیز برای اجرای غرض مولف دبستان مذاهب با وی هم داستان شدند؛ چون کتاب دبستان مذاهب نخستین بار توسط انگلیسیان معرفی و به انگلیسی ترجمه شده است؛ چه اینکه نخستین چاپ فارسی این کتاب به وسیله «ویلیام بیلی» سفیر انگلستان در هندوستان همزمان با تسلط کمپانی هند شرقی بر این منطقه صورت گرفته است.(8)
در نخستین شماره از مجله هایی که درباره منطقه آسیایی و جهان اسلامبه چاپ رسیده متن این سوره را به عنوان سورهای که شیعی است و از تحریف قرآن در باور شیعه حکایت دارد، منتشر کردند. همه این ها حکایت از غرض ورزی و اندیشه «تفرقه بینداز و حکومت کن» در اذهان این استعمارگران دارد؛ همان طور که همین استعمارگران در آن عصر، در ایران و هند به دین سازان بی مایه و شیادان دروغ پیشه کمک کردند تا افکارشان تحت عنوان بابیه و بهاییه رونق بگیرد و با ایجاد تفرقه و سست کردن پایه های اعتقادی مردم به چپاول و غارت اموالشان ادامه دهند.
عبارت دبستان مذاهب درباره سوره نورین نیز بر انگیزه تالیف کتاب دبستان مذاهب مهر صحت می زند. مولف کتاب تحت عنوان «در ذکر مذهب اثنا عشریه» نوشته است: «از ملا محمد معصوم و محمد مومن تونی و ملا ابراهیم که در هزار و پنجاه و سه در لاهور بوده اند و از جمعی دیگر، آنچه نامه نگار [مراد خود مولف دبستان است] شنیده و دیده می آورد».(9) سپس به ذکر برخی از باورهای امامیه می پردازد و آن گاه درباره سوره نورین می گوید: «بعضی از ایشان گویند که عثمان مصاحف را سوزانده بعضی از سوره ها که در شان علی و فضل آلش بود برانداخت و یکی از آنسوره ها این است».(10) سپس متن اسطوره مزعومه را در 42 بند (آیه!) می آورد.
مولف دبستان مذاهب درباره این که این «بعض از شیعه» چه کسانی اند؟ از کدام منبع چنین خبرداده اند؟ سند آنان چیست و… هیچ خبربه دست نمی دهد. بنابراین، می توان به آن احتمال، یعنی بیان مبلغی(تعدادی) از اسنادهای مغرضانه و بی پایه از سوی مولف دبستان مذاهب برای سست کردن پایه های اعتقادی متدینان اهتمام بیشتری داشت؛ چه اینکه از این عبارت کتاب دبستان مذاهب، لغزش محدث نوری آشکار می شود. نوری می گفت: «ظاهر کلام دبستان مذاهب این است که وی از کتابهای شیعه این سوره را نقل می کند»(11) و حال آن که خود نویسنده دبستان می گوید: «بعض از ایشان گویند . . .»، نه آن که از کتابی نقل کرده باشند.
با این اوصاف، کاملا غیر منصفانه و به دور از شان تقوای پژوهش است، که گروهی از خاورشناسان و سلفیان، با استناد به این دو افسانه بی سند با عبارات بی سر و ته، آنها را سوره های قرآنی بنامند و ادعا کنند دست اندرکاران تدوین مصحفعثمانی [قرآن موجود] این سورهها را به خاطر وجود فضایل امام علی(علیه السلام) در آنها، از قرآن ساقط کرده اند و سپس شیعه را با این پندارها متهم به گرایش به تحریف قرآن کنند.(12)
این اتهامات و داستان سرایی ها در حالی است که شیعه در کتب معتبر حدیثی و [تفاسیر و علوم] قرآنی و سایر منابع خود بر «عدم تحریف قرآن» تصریح کرده است، و حتّی حاجی نوری که اعتقاد به تحریف قرآن را به او نسبت می دهند، بعد از این تهمت های بی پایه ناچار شد رساله اى در دفاع از خود بنویسد که منظور من عدم تحریف کتاب الله بوده است و از تعبیرات من برداشت سوء شده است.(13)
آخرین سخن اینکه یکى از گناهان کبیره در پیشگاه خداوند، متّهم ساختن دیگران به امورى است که هرگز نگفته اند و انجام نداده اند. ما در همه جا گفته ایم و مى گوییم که هیچ کس از محقّقان و علماى بزرگ شیعه- به شهادت کتابهایشان – قائل به تحریف قرآن نبوده و نیستند، ولى گروهى متعصّب و لجوج، باز این تهمت را تکرار مى کنند.
معلوم نیست چه جوابى براى یوم المعاد فراهم ساخته اند که هم تهمت مى زنند و هم قرآن مجید را بى اعتبار مى کنند، خصوصا وقتی می بینیم قرآن موجود در مساجد و خانه های شیعیان نیز یک کلمه با سایر قرآن ها در بلاد مسلمین تفاوت ندارد و قاریان شیعه نیز در بسیارى از مسابقات بین المللى قرائت قرآن، رتبه هاى اوّل را کسب کرده اند، و حافظان ما، به خصوص حافظان خردسال، اعجاب و تحسین بسیارى از کشورهاى اسلامى را برانگیخته اند. هر سال هزاران نفر بر حافظان و قاریان ما افزوده مى شود و کلاسهاى حفظ، قرائت، تفسیرقرآن و دانشکده هاى علوم قرآنى، کشور پهناور ما را فرا گرفته، و اثبات تمام این برنامه ها با مشاهده از نزدیک، براى همه آسان است. در تمام این موارد قرآنى جز همان قرآنمعروف و معمول بین مسلمین جهان وجود ندارد و هیچ کس قرآنى جز آن نمى شناسد و در هیچ مجلس و محفلى سخنى از تحریف قرآنمطرح نیست.(14)
پی نوشت:
(1). ر.ک: رسالة فی الرد علی الرافضة، محمد بن عبد الوهاب، تحقیق الدکتور ناصر بن سعد الرشید، مکه، مرکز البحث العلمی و احیاء التراث، 1400 ق، ص 14 – 15.
(2). طبق ادعای آنها سوره نورین در 42 بند (آیه) و سوره ولایت در 7 بند (آیه) در نسخه ای مجهول از قرآن آمده است و ادعا می کنند در اندیشه شیعه دست اندرکاران تدوین مصحف عثمانی این سوره ها را برای آن که مشتمل بر فضایل علی(علیه السلام) است از قرآن برانداخته اند.
(3). غرر الفواید فی شرح الفراید،محمد حسن آشتیانی، مکتبة آیة الله نجفی مرعشی، قم، 1404 ق، ص 101؛ حفظ الکتاب الشریف من شبهة التحریف، سید محمد حسین شهرستانی، بی جا، 1395 ق، ص 46؛ الآء الرحمن فی تفسیر القرآن، محمدجواد بلاغی، مکتبة الوجدانی، قم، بی تا، ج 1، ص 24؛ الجواب المنیف فی الرد علی مدعی التحریف فی القرآن الشریف، یوسف الدجوی، مطبعة النهضة الاردنیة، مصر، 1331 ق و… .
(4). در ژولای 1913م، کلیر تسدال در مجله The moslem World در مقاله ای تحت عنوان «اضافات شیعه بر قرآن» افزون بر سوره نورین در 42 بند (آیه) سوره ولایت را در 7 بند (آیه) گزارش کرده و متن آن ها را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است. (تسدال، ويليام سنت كلر(1859 – 1928م) كشيش انگليسي، به عنوان دبير انجمن تبليغات مسيحي كليساي انگلستان ، مأمور خدمت در اصفهان و لاهور بود. تسدال به چند زبان شرقي از جمله فارسي، عربي و گجراتي آشنايي داشته و در مدت اقامت خود در ايران و شبه قاره، به پژوهش هايي در زمينه اسلام و قرآن و برخي زبان هاي شرقي پرداخته است).
(5). فصل الخطاب، میرزا حسین نوری، چاپ سنگی، ص 180.
(6). دبستان مذاهب، کیخسرو اسفندیار، به اهتمام رحیم رضازاده ملک، کتابخانه طهوری، تهران، 1362 ش، ج 2، ص 22.
(7). همان، ج 2، ص 58 – 46.
(8). همان، مقدمه.
(9). همان، ج 1، ص 244.
(10). همان، ج 1 ص 246.
(11). فصل الخطاب، همان، ص 180.
(12). بررسی و ارزیابی مدارک و اسناد افسانه سوره نورین و ولایت، نجارزادگان، فتح الله، مجله طلوع – تابستان 1381، شماره 2، ص 75 (با تلخیص).
(13). شيعه پاسخ مى گويد، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1428 ه. ق، چاپ هشتم، ص 21؛ به نقل از: الذّريعة، جلد 16، صفحه 231.
(14). شيعه پاسخ مى گويد، همان، ص 29.