آيا نفرين به اجابت مى رسد؟
آيا نفرين به اجابت مى رسد؟
الف) از روايت فهميده مىشود كه لعنت بر چهار قسم است لعنت حرام، مكروه، جايز و مستحب. لعنت حرام:
لعنت مؤمن و كسى كه مستحق لعنت نيست حرام مىباشد. رسول خدا (ص) فرمودند: «هرگاه لعنت از دهان لعنتگر خارج شود نگاه مىكند، اگر راهى به سوى آن چيزى كه متوجه آن شده است يافت به طرفش مىرود وگرنه به طرف كسى كه از دهانش خارج شده است برمىگردد». امام باقر (ع) فرمودند: «از لعنت كردن مؤمن بپرهيزيد كه به خودتان برمىگردد». حتى شخصى كسى را كه پيامبر او حد مىزد لعنت كرد حضرت فرمودند لعنتش مكن او خدا و رسولش را دوست دارد (گرچه گنهكار است). لعنت مكروه:
لعنت حيوانات است كه انسان حيوانى را لعن كند. لعنت جايز:
لعنت كافرين(1)، لعنت ظالمين و كسانى كه به خداوند دروغ مىبندند(2)، لعنت مردان زننما و زنان مردنما، بدعتآورندگان در دين، قصاص كسى كه جرم مرتكب نشده است، كسى كه پدر و مادر خويش را لعن كند، رشوه دهنده و رشوهستان و واسطه ميان آن دو، كسى كه بين مرد و زنى سعايت كند تاميان آنها جدايى افكند، كسى كه ميان مؤمنان سخنچينى كند، كسى كه تقدير خدا را دروغ بداند، رباخوار و ربادهنده و گواهان بر ربا، كسى كه احترام مسجد را نگه ندارد، زن آوازهخوان و….،(3). لعنت مستحب:
لعنت به كسانى كه خدا و رسولش را اذيت كنند(4)، كسانى كه به زنان پاك دامن و مؤمن تهمت زنا مىزنند(5)، كسانى كه دشمن دين و اهلبيت پيامبر هستند كه در اين مسأله دو روايت در وسائلالشيعه، ج 4، كتاب الصلاه، ابواب التعقيب ذكر گشته است. ب) راههاى مختلفى مىتواند داشته باشد، از جمله علم به سوابق افراد.
به طور كلى نفرين نمودن نسبت به دوستان و اطرافيان كار پسنديده اى نيست. انبياء و اولياى الهى جز در موارد نادرى كه مجبور مى شدند، قوم خويش را نفرين نمى نمودند. ايشان در اغلب موارد حتى نسبت به كسانى كه به ايشان ستم روا مى داشتند و از پذيرش هدايت روى بر مى تافتند، دعا مى نمودند و از خداى متعال براى آنها هدايت و مغفرت مى خواستند. نفرين در حقيقت نوعى انتقامگيرى از كسى است كه ستمى از او به ما رسيده است. در فرهنگ اسلام عفو و بخشش و رحمت بر خشم و غضب و انتقام خصوصا نسبت به مؤمنين و نزديكان ترجيح داده شده است. در عفو لذتى است كه در انتقام نيست، همان گونه كه رحمت الهى بر غضبش سبقت دارد (سبقت رحمتى غضبى). البته نفرين نوعى دعا است ولى دعا براى دور شدن كسى از خير و رحمت و سعادت است و اگر شرايط دعا در آن جمع باشد و نفرين به جا و به مورد باشد اين دعا نيز با خواست خداوند اجابت مى گردد. در قرآن كريم نيز نمونه هايى از نفرين انبيا (ع) وجود دارد كه مورد اجابت خداوند قرار گرفته است مثل نفرين حضرت نوح (ع) در مورد كفار و مشركان: «و قال نوح رب لاتذر على الارض من الكافرين ديارا* انك ان تذرهم يضلوا عبادك و لايلدوا الا فاجرا كفارا پروردگارا بر روى زمين هيچ كافرى باقى مگذار چون اگر آنها در زمين باقى بمانند بندگانت را گمراه مى سازند و از آنها تنها فرزندانى گنهكار و كافر به وجود مى آيد»(6) البته اين در هنگامى بود كه نوح (ع) حجت را كاملا بر آنها تمام كرده بود و آن كافران با گستاخى و لجاجت در برابر حق ايستادگى مى كردند و باعث گمراهى ديگران مى شدند. اگر قدرت روحى و ظرفيت انسان زياد باشد و با چشم مهربانى و دلسوزى و شفقت به انسان ها نگاه كند معمولا كمتر ديگران را نفرين مى كند.
مطالعه زندگى پيامبران و امامان معصوم (ع) و پيروان واقعى آنها كه با وجود تحمل اذيت و ظلم و آزار از ديگران، براى آنها دل مى سوزاندند و طلب هدايت مى كردند و بدى آنها را با خوبى پاسخ مى دادند، مى تواند ظرفيت و تحمل انسان را در برابر آزار و ظلم ديگران بيشتر نمايد چون آنها الگوها و رهبران ما هستند و ما بايد در همه امور البته به اندازه ظرفيت و گنجايش درونى خود از آنها تبعيت و پيروى نماييم. البته نفرينى كه در هنگام عصبانيت از انسان سر مى زند و اگر حالش عادى و معمولى بود هرگز فرد چنين نفرينى نمى كرد مثل نفرينى كه مادر هنگام عصبانيت و اذيت فرزند نسبت به او دارد، شايد نفرين مستجابى نباشد چون از ته دل و از روى ميل واقعى و باطنى نفرين كننده نمى باشد و دليلش هم اين است كه پس از نفرين فرد پشيمان مى شود و از خدا مى خواهند فرزندش و يا كسى كه مورد نفرين واقع شده دچار بلا و گرفتارى نشود. در واقع نفرين در حال عصبانيت نوعى عكس العمل طبيعى در برابر ناملايمات و عوامل نامساعد و ناراحتى و فشار است و در برگيرنده خواست واقعى نفرين كننده نمى باشد. در هر صورت اگر واقعا موردى، مورد نفرين باشد و همه شرايط براى نفرين فراهم باشد و اين نفرين از سر ناچارى و درد ورزى باشد، براى خود نفرين كننده معمولا اثرى در پى ندارد. چون نفرين خود نوعى از دعا و طلب و خواستن است، همان اوقاتى كه براى استجابت دعا در روايات آورده است، مربوط به نفرين نيز مى باشد و نفرين در آن ساعت ها زودتر به اجابت مى رسد.
اولاً، مسأله نفرين علاوه بر روايات، در آيات قرآنى نيز مطرح شده است: صلى الله عليه وسلمألا لعنه الله على الظالمينرحمهما الله(7) «همانا لعنت خدا بر ستمگران باد». صلى الله عليه وسلمفبما نقضهم ميثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسيه… رحمهما الله(8) «پس به [سزاى] پيمانشكستنشان لعنتشان كرديم و دلهايشان را سخت گردانيديم». صلى الله عليه وسلمإن الله لعن الكافرين و أعد لهم سعيرارحمهما الله(9) «خدا كافران را لعنت كرده و براى آنهاآتش فروزانى آماده كرده است». صلى الله عليه وسلمإن الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنيا و الآخره و… رحمهما الله(10) «بىگمان، كسانى كه خدا و پيامبر او را آزار مىرسانند، خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت كرده و برايشان عذابى خفتآور آماده ساخته است». همچنين در آيات ديگر قرآن، خداوند كسانى را كه تهمت ناروا به زنان پاكدامن مىزنند [نور، آيه [23، قوم عاد را كه حتى خداوند مرگ براى آنان خواسته است [هود، آيه [60، فرعونيان [هود، آيه 99- قصص، آيه [42 برخى از قوم يهود [نساء، آيه [46، منافقان [توبه، آيه [68 و مشركان را [فتح، آيه [6 و… لعن كرده و آنها را نفرين نموده است. روايات گوناگونى نيز از حضرت رسول (ص) وارد شده است كه با لحنهاى گوناگون، افرادى را لعن فرموده و آنها را با اين واژه نفرين كرده است از جمله: خورنده ربا، موكّل و شاهدين و كاتبين ربا،(11) كسى كه ميان مادر و فرزندش جدايى بيندازد،(12) مردى را كه لباس زن بپوشد(13) و… اتفاقاً اين سه روايت كه در اينجا مطرح شد، از طريق اهل سنت نقل شده و در كتب روايى اهل سنت آمده است. بنابراين، ما مسلمانان، اعم از شيعه و سنى، معتقديم كه بر طبق آيات قرآن و سيره رسول خدا (ص)، نفرين در فرهنگ اسلامى وجود دارد. اما اين نكته مهم است كه ملاحظه كنيم مدار و محك «نفرين» كجاست؟ با توجه به آيات قرآن و روايات نقل شده از رسول خدا (ص)، برخى از افراد كه مرتكب گناه بسيار بزرگ شده، با كردار ناپسند خود جامعه و نظام و كيان اسلامى را چه از لحاظ اخلاقى چه از حيث اجتماعى، سياسى و اقتصادى به خطر انداخته، نسبت به پيامبر خدا (ص) و رسالت او بىادبى و دشمنى مىكنند مستحق نفرين مىباشند.
بنابراين، در امور مهم و كلان، هيچ ايرادى ندارد كه تخلف كننده، نفرين و لعن شود. اما در امور غير مهم و جزئى كه لطمهاى به مسائل اخلاقى، اجتماعى و سياسى جامعه اسلامى نمىزند و همچنين نسبت به برخى افراد همچون مؤمنان و دوستان نفرين نهى و منع شده است. ازاينرو، برخى روايات كه نفرين را امرى حَسَن و جايز تلقى كرده است، مقصود نفرين به افراد خاص و مرتكبان خطاهاى بزرگ و اجتماعى مىباشد.(14)
نقض ميثاق و شكست توبهها
موجب لعنت شود در انتها
نقض توبه و عهد آن اصحاب سبت موجب مسخ آمد و اِهلاك و مَقْت
پس خدا آن قوم را بوزينه كرد چون كه عهد حق شكستند از نبرد
(15)
(1) (احزاب، آيه 64)
000 (2) (هود، آيه 18)
000 (3) (ترجمه ميزانالحكمه، ج 11، ص 5324)
000 (4) (احزاب، آيه 57)
000 (5) (نور، آيه 23- هود، آيه 60 و 99- قصص، آيه 42)
000 (6) (نوح، آيه 26 و 27).
000 (7) هود/. 18
000 (8) مائده/. 13
000 (9) احزاب/. 64
000 (10) احزاب/. 57
000 (11) ميزانالحكمه، ج 8، ص 508، ح. 17962
000 (12) همان، ح. 17963
000 (13) همان، ص 509، ح. 17965
000 (14) در اين باب نگا: بحارالانوار، ج 72، باب 106 و. 107
000 (15) مثنوى/ 5/ 2593-. 2591
پرسمان