آداب و شرايط استجابت دعا
آداب و شرايط استجابت دعا
فهرست این نوشتار:
دعا بر دو قسم است؛ دعای مأثور و غیرمأثور. دعاي مأثور را در جلسه گذشته معنا کردم [دعایی است که در روایات وارد شده است]. معناي دعاي غیرمأثور هم این است که عبد مطالب و خواستههايش را در هر قالبی كه خودش میخواهد، انشا کند كه این نوع از دعا، دارای شرایط و آدابی است. عرض کردم که ما در معارفمان اموری را میبینیم كه در باب دعا اعمالی را بيان ميفرمايند كه انسان بايد قبل از دعا انجام دهد و بعد از خداوند درخواست کند. روایات متعددی را خواندم كه در آن روایات مسأله «نماز قبل از دعا» مطرح شده بود؛ ديديد كه در روایات متعدد دو رکعت نمازخواندن را داشتیم. همچنين روزهگرفتن، که من عرض کردم ماه رمضان که اینقدر به دعاي در آن سفارش شده، به خاطر اين است كه همه در آن صائم هستند و به طور معمول انسانهای سالم در اين ماه روزه ميگيرند؛ لذا انسان براي دعاكردن آماده ميشود. نمازها و دعاهایی هم که در اين ماه وارد شده و از ائمه (علیهمالسلام) مأثور است، براي همين جهت است. جلسه گذشته من روایات اين بحث را مطرح کردم و به بعضی از اموری که در دعا دخالت دارد، اشاره كردم.
امشب یک مطلب ديگري را میخواهم عرض کنم. جلسه گذشته گفتم این امور که در دعا نقش دارد -مثل اینکه انسان پيش از آنكه حاجتش را از خدا بخواهد، دو رکعت نماز بخواند- تأثيرش اين است كه انسان را به خداوند نزديك ميكند و انقطاع از غير خدا و اتصال به او را تقويت ميكند.
در يك روایتي داشت كه وضو بگیر، دو رکعت نماز بخوان، بعد حاجتت را از خدا بخواه؛ یا روزه بگیر، سپس دعا كن. این امور یعنی صوم و صلاة به دعا كمك ميكند؛ «وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة». جلسه گذشته روایات آن را خواندم و آیه شریفه را معنا کردم و ارتباط دعا با صوم و صلاة را هم بيان كردم. عرض کردم که این امور مقتضی را در دعا شدت میبخشند، یا به فعلیت ميرسانند و یا در اجابت تسریع ميكنند. این سه مورد بود که جلسه گذشته گفتم.
معناي سرعت در اجابت دعا
راجع به سومین تأثير كه «سرعت در اجابت» بود، میخواستم مطلبي را بگويم. چون میخواهم بگویم روایتی را كه ديشب نقل كردم -عامه هم این را نقل میکنند- هيچ منافاتي با آن مطالبی که گفتم، ندارد. روایتی از پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده است كه: «مَن تَوضَّأ فَأحْسَنَ الوُضُوءَ، ثُمَّ صَلَّى رَكعَتَينِ، فَدعَا رَبَّه كانَتْ دَعْوةً مُسْتَجَابَةً»؛ تا اینجای روایت با همه روایاتی که جلسه گذشته گفتم همسو است. بعد دارد «مُعَجَّلَةً أو مُؤَخَّرَةً» یعنی اگر با اين شرايط دعا كند، زود یا دیر، يك دعاي مستجاب دارد. یک وقت اشتباه نشود که این روایت میخواهد بگوید ما تسریع در اجابت نداریم و این امور در تسریع اجابت مؤثر نیستند. نخیر! سال گذشته این را مطرح کردم که اموری هستند که تسریع در اجابت دعا دارند و از آن طرف هم اموري در اجابت دعا تأخیر مياندازند. بنابر این ما در روايات مسأله سرعت و بُطئ در اجابت دعا را داريم.
سريعترين دعا نسبت به اجابت
مثلاً ما در روایت داریم که اگر برادر مؤمنی پشت سر برادر مؤمنش برای او دعا کند، دعایش به سرعت مستجاب ميشود. یعنی این دعا از نظر تأثیر و سرعت در اجابت، سریعتر به اجابت میرسد تا او خودش براي خودش دعا کند. روایت از امام باقر (علیه السلام) است که حضرت فرمود: «أَسْرَعُ الدُّعَاءِ نُجْحاً لِلْإِجَابَةِ دُعَاءُ الْأَخِ لِأَخِيهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ». سريعترين دعايي كه موفق به اجابت ميشود، دعا براي برادر مؤمن در غياب او است. روايت خیلی صریح است؛ اصلاً نصّ در سرعت در اجابت است.
دعايي كه دير مستجاب ميشود
از آن طرف هم درباره كندي و بُطئ در اجابت روايات مختلفي داریم. مثلاً از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است كه حضرت فرمود: «إِنَّ الْعَبْدَ الْوَلِيَّ لِلَّهِ يَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْأَمْرِ يَنُوبُهُ فَيَقُولُ لِلْمَلَكِ الْمُوَكَّلِ بِهِ اقْضِ لِعَبْدِي حَاجَتَهُ وَ لَا تُعَجِّلْهَا». همانا بندهاى كه دوست خدا است در پيشآمدى كه براى او رخ داده دعا ميكند و خدا به فرشتهاى كه موكّل او است ميفرمايد حاجت بنده مرا برآور، ولى در آن شتاب مكن! حاجت او را برآورده کن، اما عجله نکن! دست نگهدار! روايت قبل در مورد سرعت بود، این روايت در مورد بُطئ است. هر دو مورد را داریم.
با زباني دعا كن كه هرگز معصيت نكردهاي!
مطلبی را که میخواهم بگویم این است كه اين روایات، با هم منافاتی ندارد. البته در اینها جهاتی مطرح است كه اشاره خواهم كرد. مثلاً فرض کنید آنجایی که تسریع در اجابت مطرح بود كه فرمود اگر یکی از برادران مؤمن در حق انسان دعا کند، آن دعا زودتر به اجابت میرسد تا خودم دعا کنم، جهتش این است که ما در روایات داریم كه با زبانی دعا کنید که با آن زبان معصیت نکردهايد. من از زبان شما معصیت نکردهام؛ لذا اگر شما برای من دعا کنی، زودتر مستجاب میشود. ولی خودم ـ نعوذبالله ـ با زبانم معصیت کردهام. همين آلودگي زبانم به معصيت موجب میشود اجابت دعاي من بطیئ شود. اینها هر کدام جهت و دليل دارد و این مباحث بسیار ظریف است و جزء معارف ما و نکات معرفتی ما است.
تأخير در بروز آثار اجابت؛ نه در خودِ اجابت
البته این نکته را هم تذكر بدهم که در بحث تأخیر در اجابت، اینطور نیست كه دعاها مستجاب نشده باشد و خدا به آنها جواب نداده باشد؛ بلکه همه اين دعاها پذیرفته شدهاند. اما این سرعت و بُطئ در ظهور و بروز اثر است. بروز و ظهور اثر، دير و زود دارد. وقتي من دعا کردم، خدا جوابم را داده و رویش را از من برنگردانده است؛ پس دعاي من مستجاب شده و جواب گرفتهام. مقبول هم شده است؛ یعنی خدا پذیرفته است و گفته چشم! آنچه میخواهی را به تو میدهم؛ اما در تأثیر، تأخیر افتاده است. بنابر این «تأخیر در تأثیر» یعنی «تأخير در بروز و ظهور علائم اجابت» که این خودش یک بحث مستقلی است.
علّت تأخير در ظهور آثار اجابت دعا
گاهی هم در تأخیر، مصلحتي هست. چهبسا الآن در این موقع اگر چيزي را كه از او درخواست كردهام به من بدهد، به ضرر من میشود؛ لذا اجابت را به تأخير مياندازد. فرض کنيد كسي از خدا پول میخواهد؛ خدا اگر همين الآن به او بدهد، نفْسش سرمست و چموش میشود و او را به تباهي ميكشاند. برای همین خدا میگذارد موقعی به تو پول میدهد که نَفْسَت چموش نشود. لذا دعايت مستجاب شده و خدا جواب تو را داده و درخواستت را هم پذیرفته و مقبول هم واقع شده است؛ اما بحث در سرعت و بُطئِ بروز و ظهور اثر اجابت دعا است.
علّت تأخير اجابت دعاي خوبان
در باب بُطئ گاهی این جهت مطرح است که عرض کردم و گاهی هم نه؛ مسأله بالاتر از این حرفها است. یک مسائل معرفتی است كه تأثير اجابت را به تأخير مياندازد. چون متن روایت است، میگويم. مطلب این است که چون رابطه «عبد و ربّ» یک رابطه محبّتي است، یعنی رابطه ميان «مُحبّ و محبوب» است، اگر عبد از اولیای خاص خدا باشد، خدا صدايش را دوست دارد. لذا اگر او دعايي كند و درخواستي از خدا داشته باشد، خدا زود حاجتش را به او نميدهد. چون اگر خداوند زود حاجت او را بدهد، دیگر او درخواستش را تکرار نمیکند. یعنی خداوند آهنگ صدای او را دوست دارد و میخواهد كه او پشت سر هم بگوید «یا الله»! خدا از آهنگ صدای او لذت میبرد.
روایت را ميخوانم که تعبیر امام صادق (علیه السلام) است: «إِنَّ الْعَبْدَ الْوَلِيَّ لِلَّهِ يَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْأَمْرِ يَنُوبُهُ فَيَقُولُ لِلْمَلَكِ الْمُوَكَّلِ بِهِ اقْضِ لِعَبْدِي حَاجَتَهُ»؛ یعنی آن بندهای که از اولیای خاص خدا است، وقتي در امري دعا كند، خداوند فرمان ميدهد حاجت او را بدهيد! اما «وَ لَا تُعَجِّلْهَا» عجله نكنيد! چرا؟ چون «فَإِنِّي أَشْتَهِي أَنْ أَسْمَعَ نِدَائَهُ وَ صَوْتَهُ». من دوست دارم این آهنگ را بشنوم. پس چه مسأله سرعت در اجابت، چه مسأله بطئ، یعنی سرعت و كُندي بروز آثار اجابت دعا، هیچکدام از اینها بيحساب و كتاب نيست؛ بلکه همه حسابشده است. حالا من دوباره سراغ مطلب اصلي بحث ميروم.
قبل از دعا، پيشكش ببر!
در روایات گذشته بحث نماز و روزه قبل از دعا مطرح شده بود. اما یک روایت داریم که مسأله را به طور کلی مطرح ميکند. من این روایت را میخوانم بعد هم اشاره به جهت آن میکنم. دارد: «عَنِ النَّبِيِّ صَلَّیاللهُعَلَیْهِوَآلِهِوَسَلَّم أَنَّهُ قَالَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ فَقَدِّمْ صَلَاةً أَوْ صَدَقَةً أَوْ خَيْراً أَوْ ذِكْراً»؛ حضرت میفرماید هرگاه خواستی دعا کنی و از خدا تقاضایی داشته باشی، قبل از آن یا نماز بخوان، یا صدقه بده، یا یک کار خیری انجام بده و یا ذکری بگو.
این روایت چه میخواهد بگوید؟ من به یک جهت بسیار سطح پایین آن اشاره ميکنم و آن این است که وقتي تو از خدا تقاضا میکنی و چیزی از او میخواهی، قبل از آن بیا «برای خدا» یک کاری کن که روی تقاضا کردن از او را داشته باشی. یک کاری براي خدا، ِللّه، انجام بده که رويت بشود از او درخواست كني. به اصطلاح ران ملخی پيشكش ببر! مورچه هم براي حضرت سليمان (علیه السلام) يك چيزي بُرد؛ حرف اين است كه بیمعرفت نباش! بدتر از مورچه نباش! یک کار الهی انجام بده و بعد درخواستت را به زبان بياور. خیلی زیبا است كه اوّل بحث صلاة را پیش میکشد، بعد صدقه را و بعد میگوید یک کار خیر، لِلّه و فی سبیلالله انجام بده و بعد میگوید یک ذکری از اذکار را بگو. اين يك جهت بسيار ساده و در سطح پایين بود كه من عرض كردم.
عمل صالح، عبد را به خدا متوجه ميكند
اینکه گاهی اشاره میکنند قبل از دعا، اموری و اعمالی را انجام بده و بعد دعا کن، منظورشان اعمال الهی است، چه عبادی باشد و چه قُربی باشد. قبل از دعا لااقل نمونهای از این اعمال الهی را انجام بده. با اینکه این به نفع خودت است و در کیسه خودت میرود ولی از نظر صوري اینگونه است كه اگر قبل از دعا باشد در اجابت تأثير ميگذارد. گذشته از اینکه این كارها، خودش قبل از آنکه بخواهی وارد دعا شوی، از نظر درونی تو را متصل به مبدأ میکند. با اين كا تو داری يك کار برای او انجام میدهی. یعنی آن چیزی که اساس دعا است را تحصيل ميكني. اساس دعا توجه تامّ به خالق و ربّ است، و اين عملِ صالح، زمینهساز روح دعا است.
سرّ تأکید بر استعانت از نماز و روزه
لذا اگر شما به روایاتي كه جلسه گذشته خواندم نگاه کنید، ميبينيد فرموده كه قبل از دعا دو رکعت نماز بخوان يا روزه بگير؛ جهت و دليلش را هم در انتهای روایت ذكر كرده است كه «وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة». یعنی جهتش اين است كه در بین تمام عبادات، تنها دو عبادت است که تمام پیکرهاش پرستش است و آن صلاة و صوم است. چون وقتی انسان روزه گرفت، ممکن است احدی جز خودش و خدايش نفهمد. لذا این پیکرهاش پرستش است. صلاة پیکرهاش کُرنش به معبود است. لذا روايات روی این دو مورد تکیه میکند. قرآن هم میگوید از اینها کمک بگیر؛ «وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة».
دعا خودش مؤثر است. اما اگر میخواهی براي به مقصد اجابت رسيدن دعا، از چيزي كمك بگیری كه حتماً هم نياز به كمك داري، از این دو مورد استعانت بجو و كمك بگير. سرآمد اموری که در دعا مؤثر است -چه از نظر اقتضاء، چه از نظر فعلیت، چه از نظر سرعت اجابت- عبارت از نماز و روزه است.
استعانت انبیا و اولیا از نماز، هنگام اعجاز و كرامت
لذا در تاريخ هست كه غالباً وقتی معجزات يا کراماتی از انبیاء و اولیاء سر میزد، اوّل نماز میخواندند و از خدا میخواستند، بعد آن کرامات و معجزات از ایشان سر میزد. ما در روایت راجع به حضرت عیسی (علیه السلام) داریم كه وقتي ميخواست مرده را زنده کند، نماز میخواند و از خدا ميخواست. راجع به ائمه (علیهم السلام) هم موارد بسیاری داریم که ایشان برای اینکه کرامتی ظاهر كنند، از خدا استعانت میجُستند. همه اینها روی همین جهت بوده است. البته ما درباره انسانهای برتر اخبار و روایاتی داريم که نشان میدهد آنها چهبسا با کلمهای يا با اشارهای، بدون استعانت از نماز هم مس وجودی انسانها را طلا ميكردند.
اوّل به بدیهایت اعتراف کن!
حالا فرض کنید من میروم پیش او؛ شرمنده و سرافکنده هم هستم. وقتی میروم آنجا، اوّلین چیزی که به او میگویم چیست؟ اوّلین حرفی که به او میزنم چیست؟ خودتان پیش خودتان جواب این سؤال را بدهید؛ چه کار میکنید؟ غیر از این است که اوّلین حرفی که به او میزنم، این است که میگویم «فلانی، من به تو بد کردم»؟ با این سوابق سوئی که پیش او دارم، اوّلین حرفم باید همین باشد دیگر؛ باید به او بگویم من بد کردم؛ امّا تو بیا ما را ببخش و ندیده بگیر. باید این اعتراف و عذرخواهی را بکنم تا بعد از آن رو داشته باشم که آن چیزهایی را که میخواهم با او مطرح کنم و تقاضاهایم را از او درخواست کنم.
* راه دعا را گم نکنی!
حالا میرویم سراغ روایات؛ اینها معارف ما است. روایات متعددی داریم که این بحث را مطرح کردهاند. کسی میآید خدمت امام صادق (علیهالسلام) و میگوید: آقا، من دعا میکنم ولی دعاهایم به اجابت نمیرسد؛ چه کار کنم؟ مگر خدا نگفته است «اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُم»؟ خودش این حرف را گفته است. این همه آیات قرآنی در این باب وارد شده است؛ پس چرا با این حال، وقتی ما خواستیم به ما نمیدهد؟ حضرت نکته ای را به او میفرماید و آن این است که به او میگوید:
تو باید از جهت دعا وارد شوی و دعا کنی؛ میگوید: «وَ لَوْ دَعَوْتُمُوهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ لَأَجَابَکُمْ»؛ یعنی تو راه دعا را گم کرده ای؛ دعا راه دارد. «وَ لَوْ دَعَوْتُمُوهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ لَأَجَابَکُمْ وَ إِنْ کُنْتُمْ عَاصِینَ». اگر از خدا تقاضا کنی، امّا از همان راه دعا، اگرچه گناهکار هم باشی، جوابت را به تو میدهد.
* توبه کن و پوزش بطلب!
بعد حضرت به او دستورالعمل میدهد؛ ابتدا مسأله حمد و ثنای الهی را مطرح میفرماید که خودش بحث جداگانه دارد و بعد این جمله را دارد: «ثُمَّ تَعْتَرِفُ بِذُنُوبِکَ ذَنْبٍ ذَنْبٍ»؛ یعنی پیش خدا که رفتی، به یکایک گناهانت اعتراف کن و بگو بد کردم. «وَ تُقِرُّ بِهَا»؛ یعنی اقرار کن. بعد دارد: «أَوْ بِمَا ذَکَرْتَ مِنْهَا»؛ یعنی مگر تو میتوانی خطاهایت را بشماری؟ نمیتوانی! پس همان مقدار که یادت میآید چه کردی را اقرار کن. بعد میفرماید: «وَ تُجْمِلُ مَا خَفِی عَلَیکَ مِنْهَا»؛ یعنی آن چیزهایی که بر تو پوشیده است را اجمالاً اعتراف کن؛ یعنی همان جملهای که من مکرّر گفتهام؛ این شبها، شبهایی است که انسان برود درِ خانه خدا و بگوید خدایا، بد کردم؛ خیلی هم بد کردم. بدیهایم را هم نمیتوانم بشمرم. امّا اجمالاً اعتراف میکنم. «فَتَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَعَاصِیکَ»؛ بعد آنجا عذرخواهی کن و بگو حالا از ما چشمپوشی کن. این یک نکته بود که امام صادق (علیهالسلام) اشاره فرمودند.
* در دلت تصمیم بگیر که دیگر گناه نکنی!
امّا نکته دوم این است که حضرت در ادامه میفرمایند: «وَ أَنْتَ تَنْوِی أَلَّا تَعُودَ»؛ یعنی عذرخواهی کن و پوزش بطلب؛ بعد هم در دلت، نه زبانت، واقعاً بنا بگذار که دیگر این کارها را نکنی. «وَ تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهَا بِنَدَامَةٍ وَ صِدْقِ نِیةٍ وَ خَوْفٍ وَ رَجَاءٍ»؛ یعنی پوزش هم که میطلبی، با حالت پشیمانی و صدق نیت و با خوف و رجا باشد. در بهترین ایام و بهترین موقعیت ها که دعا به اجابت میرسد، آن هم در حالی که خودش مرا دعوت کرده و گفته بیا و من هم آمدهام و سرافکنده هم هستم، اعتراف هم میکنم به اینکه من بد کرده ام، تصمیم هم میگیرم که دیگر بد نکنم؛ اینها همه مقدمه این است که بتوانم از خدا درخواست کنم.
* از خدا کمک بخواه که مطیع او شوی!
آن وقت، حضرت این را در یک قالب میریزند و میفرمایند: «وَ یکُونُ مِنْ قَوْلِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیکَ مِنْ ذُنُوبِی وَ أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیکَ»؛ یعنی حالا که میخواهی با خدا حرف بزنی، بگو خدایا من معذرت میخواهم از گناهانم؛ من از تو میخواهم که از من بگذری و توبهام را بپذیری. امّا تنها خواستهات این نباشد؛ از خدا فقط نخواه که از گناهانت بگذرد؛ بلکه در دعاهایی که این شبها میکنید، از خدا بخواهید که خدا کمکتان کند که سال آینده مطیع خدا باشید. «فَأَعِنِّی عَلَى طَاعَتِکَ وَ وَفِّقْنِی لِمَا أَوْجَبْتَ عَلَی مِنْ کُلِّ مَا یرْضِیکَ». از خدا اینها را بخواه. مغفرت بخواه، تصمیم هم بگیر که دیگر دستت را به آن خطاها آلوده نکنی، بعد هم بگو ای خدا، حالا کمکم کن که سال آینده من دیگر اینطور گناه نکنم.
* یک توجه، فقط یک توجه کافی است!
آنوقت مطمئن هم باش که او میگذرد. من یقین دارم؛ اصلاً اعتقادم این است که آنهایی که امشب «یک توجه» به خدا کردهاند، همه آنها آمرزیده هستند. «یک توجه»، بیشتر هم نه! همین یک توجه به اینکه «خدایا ما بد کردیم»، همه چیز تمام میشود؛ او هم کار را تمام میکند. پس اوّل معذرتخواهی کن؛ بعد هم طلب کمک کن که سال آینده دیگر من اینطور عمل نکنم و بگو خدایا، تو خودت دستم را بگیر. این روند دعا را به ما یاد دادهاند. چون من بحثم امشب همین بود که درخواست کننده، درخواستش در این شبها چه باشد، گفتم که اوّل مغفرت، امّا با اعتراف به گناهان؛ بعد هم طلب کمک از خدا برای اینکه سال آینده من آلوده به گناه نشوم و مطیع او باشم.
* حالا دعا کن!
این تازه مقدمه درخواستهای بعدی ما است. اینجا است که خطاب میرسد حالا چه میخواهی؟ درخواستت چیست؟ در عرف خودمان هم همینطور هستیم که اگر طرف مقابلمان یک انسان کریم باشد، وقتی برویم پیش او و بگوییم آقا، ما معذرت میخواهیم، ما به شما بد کردیم، ولی کارمان گیر کرده، او چه جواب میدهد؟ میگوید: «سَلْ حَاجَتَک»! حالا حاجتهایت را از من بخواه! بگو ببینم از من چه میخواهی؟ این عین تعبیری است که در روایات ما هست. خدا خطاب میکند بگو؛ سؤال کن؛ بخواه؛ چه دنیوی، چه اخروی. حالا من چه بخواهم؟
در اینجا یک مطلبی را عرض کنم. ما چون مخلوقیم، همه ما تنگنظریم. یعنی چون محدودیم، ــ نعوذبالله ــ خدا را هم مثل خودمان فرض میکنیم. امّا این تصور اشتباه است. در معارف ما این هست که آنچه را که به ذهنت میآید از خدا بخواه، امّا به این بسنده نکن. بگو خدایا، اینهایی که به ذهن من میرسد، همین است؛ امّا سال آینده ما نمیدانیم چه گرفتاریهایی ممکن است برای ما پیش بیاید. یک چیزهایی هست که ما به آنها محتاج میشویم و الآن به فکرمان هم نمیآید. لذا بسنده کردن و اکتفا کردن به این گرفتاریهایی که در ذهنمان هست یا احتیاجات فعلیهای که الآن داریم، اشتباه است.
* فَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ
روایت از پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) است که حضرت فرمود: «إِنَّ الرِّزْقَ لَینْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى عَدَدِ قَطْرِ الْمَطَرِ»؛ یعنی روزیها از جهت عِلوی به عدد قطرههای باران به سوی بندگان میآید؛ این عنایت الهی است. «إِلَى کُلِّ نَفْسٍ بِمَا قُدِّرَ لَهَا»؛ به سوی هر انسانی به همان اندازهای که برای او تقدیر شده نازل میشود. فرض بفرمایید امشب از خدا میخواهیم که مقدّرات سال آینده ما را از هر جهت خوب رقم بزند. ولی این را هم بدان: «وَ لَکِنْ لِلَّهِ فُضُولٌ»؛ خیال نکنی که فقط همین است و به همین اندازه مقدّر میتوانی از او بخواهی؛ نخیر، خدا زیادتی دارد که من و تو آن زیادتی را اصلاً نمیتوانیم درک کنیم. «فَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ». از خدا نسبت به اضافه هایش و زیادتیهایش درخواست کن. برو سراغ اضافه هایش؛ نه تنها آنچه را که برای هر کس مقدّر کرده است.
* برای دیگران هم دعا کن!
آن وقت اینجا میخواهم یک نکته را هم عرض کنم؛ ما در روایات بسیار داریم که برای دیگران خواستن و در حقّ دیگران دعا کردن، موجب میشود که برای من هم فزونی پیدا کند و خدا برای من را هم بیافزاید. یکی از عواملی که در زیادتی نسبت به حاجات مؤثر است، همین دعا کردن برای غیر است. پس اوّلاً ما در خواستههای مربوط به خودمان نباید نظرتنگی کنیم؛ از آن طرف هم اکتفا و بسنده نکنیم به خودمان؛ بلکه باید برای دیگران هم دعا کنیم.
من برای شما مثال میزنم؛ بسیاری از گرفتاریها هست که من ندارم، ولی مسلّماً افرادی هستند که مبتلا به آن گرفتاریها هستند. عکس آن هم همینطور است. اگر من برای همه دعا کنم، اثرش این است که اوّلاً آن گرفتاریها از او برطرف میشود و ثانیاً دیگر به سراغ من نمیآید. اینها همه معارف ما است. اینکه ما در روایاتمان داریم که لیالی قدر، اطراف این مجالس را فرشتگان الهی گرفتهاند و نازل شدهاند و برای ما دعا میکنند، چه بسا اشاره به همین باشد. چه بسا این داعی خودش به آنچه که محتاج است، اصلاً توجه ندارد تا درخواست کند؛ اینجا اگر ما برای دیگران دعا کنیم، آن فرشتهها که از احتیاجات ما آگاهند، برای ما دعا میکنند. اینها را میگویم تا بفهمید که از خدا چه بخواهید و از این موقعیت بهترین استفاده را بکنید.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیةالله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی.
لینک کوتاه مطلب:https://hadana.ir/?p=26145
کلید:آداب و شرايط استجابت دعاآداب و شرايط استجابت دعا آداب و شرايط استجابت دعا آداب و شرايط استجابت دعا آداب و شرايط استجابت دعا آداب و شرايط استجابت دعا آداب و شرايط استجابت دعا آداب و شرايط استجابت دعا آداب و شرايط استجابت دعا آداب و شرايط استجابت دعا آداب و شرايط استجابت دعا آداب و شرايط استجابت دعا آداب و شرايط استجابت دعا آداب و شرايط استجابت دعا آداب و شرايط استجابت دعا آداب و شرايط استجابت دعا آداب و شرايط استجابت دعا آداب و شرايط استجابت دعا آداب و شرايط استجابت دعا