آداب غذا خوردن / شستن دستها/ کیفیت نشستن سر سفره
آداب غذا خوردن / شستن دستها/ کیفیت نشستن سر سفره
فهرست این نوشتار:
(مقدّمه:) مستحبّ است با دست راست غذا بخورد و دوزانو بنشيند و خوابيده چيزى نخورد، امّا اگر به دست چپ تكيه كند اشكال ندارد. و چهار زانو نشستن به هنگام غذا خوردن مكروه است و اگر پا را بر روى زانو بگذارد كراهت آن شديدتر است. تنها غذا خوردن كراهت دارد و مستحبّ است با خدمتكاران و بر روى زمين غذا بخورد. غذا خوردن به هنگام راه رفتن كراهت دارد. و شستن دست پيش و پس از غذا سفارش شده است. غذا خوردن بر سفرهاى كه شراب در آن خوردهاند حرام است، بلكه برخى معتقدند غذا خوردن بر سر سفرهاى كه در آن مجلس، گناه مرتكب شده نيز حرام است. حتّى غذا خوردن بر سفره جمعى كه غيبت مسلمانان را كردهاند حرام است. و مستحبّ است با نمك، غذاى خود را آغاز كند و به پايان برساند. (به رواياتى در اين زمينه توجّه فرماييد:)
تنها غذا خوردن
1. در روايتى معتبر آمده كه امام موسى كاظم عليه السلام از پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله نقل كرده است كه آن حضرت سه كس را نفرين كرد: «كسى كه تنهاخور باشد، كسى كه تنها سفر كند، كسى كه در خانه تنها بخوابد».[1]
2. از رسول خدا صلی الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «غذايى كامل است كه چهار چيز در آن جمع باشد: از راه حلال تهيّه شده باشد، دستهاى بسيارى در آن سفره برود (جمع فراوانى از آن غذا استفاده كنند)، در ابتداى آن نام خدا گفته شود و در پايان، حمد الهى گويند».[2]
سهم نيازمندان از غذاها
1. در روايتى معتبر مىخوانيم كه هرگاه ظرف غذايى خدمت امام رضا عليه السلام مىآوردند، دستور مىداد يك ظرف خالى هم بياورند و از هر يك از بهترين غذاها، مقدارى در آن ظرف مىريخت و دستور مىداد به مساكين و بيچارگان بدهند.[3]
2. در روايتى معتبر آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود: «علّت ابتلاى حضرت يعقوب عليه السلام به جدايى از فرزندش حضرت يوسف عليه السلام اين بود كه روزى گوسفندى چاق كشت و بريان كرد. مرد نيكوكار روزهدارى در همسايگى آن حضرت بود و بوى آن غذا را استشمام كرد. حضرت يعقوب عليه السلام غافل شد و چيزى از آن غذا به وى نداد. جبرئيل همان شب بر حضرت نازل شد و گفت : آماده بلايى (در برابر اين ترك اَولى) از سوى خدا باش و در همان شب، حضرت يوسف عليه السلام آن خواب را ديد (و پس از آن، داستان حضرت يوسف اتّفاق افتاد). پس از اين حادثه، حضرت يعقوب به هنگام صبحانه تا يك فرسخ راه اعلان مىكرد كه هر كس اشتهاى به غذا دارد بر سر سفره يعقوب حاضر شود. و اين كار را در شب هم تكرار مىكرد».[4]
3. در حديثى ديگر فرمود: «هرگاه سفره بگسترند، هر نيازمندى آمد او را دست خالى رد نكنيد».[5]
موارد ممنوع يا مكروه، هنگام غذا خوردن
1. در روايتى معتبر آمده است كه حضرت رسول صلی الله عليه و آله فرمود: «ملعون است آن كه بر سفرهاى بنشيند كه در آن شراب مىنوشند (هر چند خودش ننوشد)».[6]
2. در حديثى ديگر مىخوانيم كه فرمود: «هر كه به خدا و روز قيامت ايمان داشته باشد، از سفرهاى كه بر آن شراب مىنوشند غذا نمىخورد».[7]
3. در فقه الرّضا عليه السلام آمده است: از سفرهاى كه پس از رفتن تو بر آن شراب مىنوشند غذا نخور.[8]
4. در چندين حديث آمده است كه خوردن در حال جنابت، سبب فقر و تنگدستى مىشود.[9]
5. در روايات فراوانى آمده است كه حضرت رسول صلی الله عليه و آله از خوردن و آشاميدن با دست چپ، جز در حال اضطرار، نهى كردند.[10]
6. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «كسى كه توانايى استفاده از دست راست خويش دارد مكروه است با دست چپ غذا بخورد، يا چيزى بياشامد، يا چيزى بردارد».[11]
7. در روايتى معتبر مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «در حال راه رفتن چيزى نخور، مگر اينكه مجبور باشى».[12]
8. در حديثى ديگر فرمود: «در حالى كه تكيه كردهايد، يا به رو خوابيدهايد، چيزى نخوريد».[13]
سيره پيامبر اعظم صلی الله عليه و آله در غذا خوردن
1. در روايات معتبر آمده است كه حضرت صادق عليه السلام از پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله نقل كرد كه: «آن حضرت هرگز در حال تكيه بر پهلوى چپ يا راست، چيزى نمىخورد و به هنگام غذا خوردن، دو زانو نشسته و با فروتنى غذا مىخورد».[14]
2. در حديث است كه روزى عباد بصرى كه از مشايخ متصوّفه و علماى اهل سنّت است درحضور امام صادق علیه السلام نشسته بود. حضرت در حالى كه دست چپ خويش را بر زمين گذاشته بود غذا مىخورد. عباد به عنوان اعتراض به حضرت گفت:مگرنمىدانيدكه رسول خدا صلی الله عليه و آله از اين كار نهى كرده است؟ حضرت دست را برداشت و دوباره روى زمين گذاشت. دوباره عباد اعتراض كرد و امام همان كار را كرد و اين سه بار تكرار شد. سپس حضرت فرمود: «واللّه رسول خدا صلی الله عليه و آله هرگز از اين كار نهى نكرد (آنچه از آن نهى شده، خوردن در حال خوابيدن بر پهلوى راست يا چپ است، همانگونه كه روش برخى مستكبران است)».[15]
3. از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «حضرت رسول صلی الله عليه و آله پس از خوردن غذا، دستان مبارك را مىشست، آب در دهان مىكرد و مضمضه مىفرمود».[16]
4. از امام جواد عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «حضرت رسول صلی الله عليه و آله پس از صبحانه، دستهاى خود را مىشست و پيش از آنكه با حوله خشك كند به سر و صورت مىماليد و مىفرمود: اَللّهُمَّ اجْعَلْني مِمّنْ لا يُرْهِقُ وَجْهَهُ قَتَرٌ وَلا ذِلَّة».[17]
5. در روايتى ديگر در مورد چگونگى غذا خوردن رسول صلی الله علیه و آله مىخوانيم : «هرگاه بر سر سفره مىنشست از پيش خود غذا مىخورد و همانند حالت تشهّد نماز مىنشست و مىفرمود: من بندهام، به روش بردگان غذا مىخورم و همچون آنان مىنشينم».[18]
6. در حديثى ديگر آمده است: «هرگاه رسول خدا صلی الله عليه و آله از شستن دستان خويش پس از غذا فارغ مىشد، دست بر صورت كشيده و اين دعا را مىخواند : اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذي هَدانا واَطْعَمَنا وَسَقانا وكُلَّ بَلاءٍ صالِحٍ اَوْلانا».[19]
آداب غذا خوردن
شستن دستها پيش از غذا خوردن
1. در روايات متعدّدى از امير مؤمنان على عليه السلام و ائمّه طاهرين علیهم السلام نقل شده است كه هر كه بخواهد خير و بركت خانهاش افزون شود، دست خود را پيش از غذا خوردن بشويد.[20]
2. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «شستن دستها پيش از غذا خوردن و پس از آن فقر را برطرف، روزى را بسيار، لباس انسان را پاكيزه و دردها را از بدن دور مىكند و چشم را جلا مىدهد».[21]
3. در حديث است كه مرازم از ياران امام كاظم عليه السلام مىگويد ديدم كه امام پيش از غذا خوردن دستانش را مىشست و آن را با دستمال خشك نمىكرد، ولى پس از غذا خوردن دستانش را مىشست و آن را با دستمال خشك مىكرد».[22]
4. در روايتى معتبر آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هنگام غذا خوردن دستها را بشوى و آن را خشك نكن، زيرا تا زمانى كه رطوبت آن موجود است بركت در غذا خواهد بود.[23] و پس از شستن دستها آن را بر صورت ماليدن، كَلَف[24] را از چهره برطرف مىكند و بر روزى مىافزايد».[25]
5. از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كه دستش پاكيزه است لازم نيست پيش از غذا خوردن آن را بشويد».[26]
شستن دستها پس از غذا خوردن
1. در حديث است كه مفضّل بن عمر از ياران ارزشمند امام صادق عليه السلام مىگويد از درد چشم به حضرت شكايت كردم. فرمود: «پس از غذا خوردن دستان را بشوى و اين جمله را سه بار بگو: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ الْمُحْسِنِ الْمُجْمِلِ الْمُنعِمِ الْمُفْضِلِ»».[27] راوى مىگويد: به دستور امام عمل كردم و پس از آن هرگز چشمانم درد نگرفت.[28]
2. در حديث است كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هرگاه پس از غذا دستها را بشويى و با رطوبت آن ديدگان را مسح كنى،اين كار جلوى چشم درد را مىگيرد».[29]
3. از رسول خدا صلی الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هرگاه پس از غذا خوردن دستها را شستى، پيش از آنكه با دستمال خشك كنى بر ديدگان بكش و اين دعا را بخوان: اَللّهُمَّ اِنِّي اَسْاَلُکَ الزِّينَةَ وَالْمَحَبَّةَ وَاَعُوذُ بِکَ مِنَ الْمَقْتِ وَالْبَغْضَةِ».[30]
شستن دهان پس از غذا خوردن
از حضرت رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «حضرت رسول صلی الله علیه و آله دستها را پس از خوردن غذا مىشست، سپس آب در دهان كرده و آن را مىشست».[31]
كيفيّت نشستن هنگام غذا خوردن
در روايتى معتبر آمده است كه حضرت على عليه السلام فرمود: «هنگام غذا خوردن دو زانو بنشينيد و يك پا را روى پاى ديگر نيندازيد و چهار زانو ننشينيد، زيرا خداوند از چنين نشستنى و صاحب آن بيزار است».
توجّه: ظاهر روايت اين است كه منظور از چهار زانو نشستن آن است كه به روش جبّاران باشد، يعنى يك پا را بر روى ران پاى ديگر بگذارد.[32]
با چه چيز غذا خوردن را شروع و تمام كنيم؟
1. در روايتى معتبر آمده است كه حضرت رسول صلی الله عليه و آله به امير مؤمنان على عليه السلام فرمود: «در ابتدا و انتهاى غذاى خوردن مقدارى نمك بخور كه هر كه چنين كند خدا او را از هفتاد بلا كه آسانترين آن بيمارى جُذام است، حفظ مىكند».[33]
2. در حديثى ديگر آمده است كه اين كار انسان را از هفتاد و دو نوع بيمارى كه از جمله آن ديوانگى و جذام و بيمارى پيسى است حفظ مىكند.[34]
3. و در حديثى ديگر آمده است كه اين كار از درد گلو و دندان درد و درد شكم جلوگيرى مىكند.[35]
4. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «خداوند به حضرت موسى عليه السلام امر كرد كه به قومش بگويد: غذاى خود را با نمك آغاز كنند و با آن پايان دهند وگرنه (چنانچه به بلايى مبتلا شوند،) كسى را جز خود سرزنش نكنند».[36]
5. در حديثى معتبر آمده است كه آن حضرت فرمود: «نمك شفاى هفتاد نوع از انواع دردهاست و اگر مردم بدانند چه آثار و منافعى در نمك هست، جز با آن امراض خود را مداوا نمىكنند».[37]
6. در روايتى معتبر مىخوانيم كه هنگام غذا خوردن، ابتدا به سركه خوب است.[38]
7. در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه فرمود: «ما غذا را با نمك شروع و با سركه ختم مىكنيم».[39]
8. در سخنى ديگر فرمود: «هر كه بر نخستين لقمهاى كه مىخورد نمك بپاشد، رو به توانگرى خواهد آورد».[40]
پاى بر سفره نگذاريد
از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «روزى به مجلس سفاح از خلفاى بنىعبّاس رفتم. سفره غذايشان گسترده بود. دست مرا گرفت و به سوى خود كشيد. (ناخودآگاه) پاى من بر كناره سفره قرار گرفت. آن قدر غمگين شدم كه خدا مىداند، زيرا اين كار كفران نعمت پروردگار است».[41]
نشستن طولانى بر سر سفره
در حديثى ديگر فرمود: «نشستن بر سر سفره را طولانى كنيد (و غذا را آهسته بخوريد) كه اين مدّت جزءِ عمر شما به حساب نمىآيد».[42]
غذا خوردن با زيردستان
در حديث است كه ياسر، خادم امام رضا عليه السلام در مورد سيره آن حضرت هنگام غذا خوردن چنين گويد: هرگاه آن حضرت بر سر سفره مىنشست، كوچك و بزرگ، حتّى حجامتكننده و بزرگ قوم را دعوت مىكرد كه بر سر سفره نشينند.[43]
ابراهيم بن عبّاس نيز در اين باره مىگويد: آن حضرت چون خلوت مىشد و غذا مىآوردند، همه دربانان و خدمتكاران را بر سفرهاى كه خود نشسته بود مىنشاند».[44]
بيرون كردن كفش به هنگام غذا خوردن
از پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هنگام خوردن غذا، كفش خود را از پا بيرون كنيد كه سنّت نيكو است و موجب استراحت بيشتر پاهاى شماست».[45]
غذا خوردن با دست
در رواياتى معتبر آمده كه يكى از امتيازات انسان بر حيوان آن است كه غذايش را با دست مىخورد؛ پس انسان بايد غذاى خود را با كمك دستانش بخورد.[46]
صاحب خانه پيش از ميهمان شروع به غذا خوردن كند
در رواياتى معتبر آمده است كه هرگاه رسول خدا صلی الله عليه و آله با جمعى از ميهمانانش غذا مىخورد، پيش از همه شروع مىكرد و پس از همه دست مىكشيد، تا ميهمانان غذاى بيشترى بخورند.[47]
اوّل نماز خواندن يا غذا خوردن
در حديث است كه سماعة بن مهران مىگويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم: وقت نماز رسيده و غذا حاضر است به كدام بپردازيم؟ امام فرمود: «اگر ابتداى وقت نماز است اوّل غذا بخوريد و اگر بخشى از وقت نماز گذشته و بيم آن مىرود كه وقت فضيلت نماز بگذرد، نماز بخوانيد».[48]
[1] . محاسن، ج 398، ح 76؛ خصال، ج 1، 117، ح 34.
[2] . محاسن، ص 398، ح 74؛ كافى، ج 6، ص 273، ح 2.
[3] . محاسن، ص 392، ح 39.
[4] . علل الشرايع، ج 1، ص 45، باب 41، ح 1.
[5] . محاسن، 423، ح 213.
[6] . محاسن، ص 584، ح 76؛ كافى، ج 6، ص 268، ح 1.
[7] . كافى، ج 6، ص 268، ح 2؛ تهذيب، ج 9، ص 113، ح 420.
[8] . فقه الرّضا، ص 281.
[9] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 47، ح 178.
[10] . دعائم الاسلام، ج 2، ص 117، ح 399. از امام صادق 7.
[11] . محاسن، ص 358، ح 397؛ كافى، ج 6، ص 273، ح 2.
[12] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 223، ح 1044؛ مكارم الأخلاق، ص 145.
[13] . كافى، ج 6، ص 271، ح ؛ محاسن، ص 458، ح 393.
[14] . محاسن، 457، ح 390؛ كافى، ج 6، ص 270، ح 1.
[15] . كافى، ج 6، ص 271، ح 5.
[16] . تهذيب الاحكام، تحقيق غفّارى، ج 1، ص 350.
[17] . ترجمه: «پروردگارا، مرا از كسانى قرار ده كه گَرد تنگى وخوارى بر چهرهاش نمىنشيند». محاسن،ص426، ح 234.
[18] . مكارم الأخلاق، ص 27.
[19] . ترجمه: «سپاس مخصوص خداوندى است كه ما را هدايت كرد وبه ما آب و غذا داد وهر نعمت خوبى را به مابخشيد». مكارم الأخلاق، ص 140؛ بحارالأنوار، ج 66، ص 363، ح 38.
[20] . محاسن، 424، ح 217؛ كافى، ج 6، ص 290، ح 4.
[21] . محاسن، ص 424، ح 217؛ كافى، 6، ص 290، ح 2 و3.
[22] . كافى، ج 6، ص 291؛ مكارم الأخلاق، ص 140.
[23] . كافى، ج 6، ص 291؛ مكارم الأخلاق، ص 139.
[24] . «كَلَف» لكّهاى است كه در چهره انسان پيدا مىشود وآن را در فارسى كك مك مىگويند (فرهنگ عميد).
[25] . كافى، ج 6، ص 291.
[26] . محاسن، ص 428، ح 242؛ كافى، ج 6، ص 298، ح 13.
[27] . ترجمه: «سپاس مخصوص خداوندى است كه احسانكننده، نيكوكار، نعمتدهنده وفضيلتبخش است».
[28] . كافى، ج 6، ص 292، ح 5.
[29] . مكارم الأخلاق، ص 140.
[30] . ترجمه: «بار خدايا، من از تو زينت ودوستى مىخواهم واز گناه ودشمنى به تو پناه مىبرم». محاسن،ص 426، ح 234.
[31] . بحارالأنوار، ج 66، ص 355، ح 12.
[32] . كافى، ج 6، ص 272، ح 10؛ مكارم الأخلاق، ص 141.
[33] . محاسن، ص 593، ح 109؛ كافى، ج 6، ص 351، ح 1.
[34] . محاسن، ص 593، ح 108؛ كافى، ج 6، ص 326، ح 3.
[35] . محاسن، ص 593، ح 110 و111؛ مكارم الأخلاق، ص 142.
[36] . محاسن، ص 592، ح 103؛ كافى، 6، ص 326، ح 6.
[37] . محاسن، ص 590، ح 96؛ كافى، ج 6، ص 326، ح 3. اين روايت اشاره به شروع غذا با اندكى نمك است.
[38] . محاسن، ص 487، ح 554؛ كافى، ج 6، ص 329، ح 4.
[39] . كافى، ج 6، ص 330، ح 12؛ مكارم الأخلاق، 142.
[40] . محاسن، ص 594، ح 113.
[41] . همان، ص 588، ح 88.
[42] . الاختصاص، 253؛ مكارم الأخلاق، ص 141.
[43] . عيون اخبار الرّضا 7، ج 2، ص 159، ح 24.
[44] . همان، ص 184، ح 7.
[45] . محاسن، ص 449، ح 351.
[46] . امالى طوسى، ج 2، ص 103 و 104.
[47] . محاسن، ص 448، ح 349؛ كافى، ج 6، ص 285، باب الأكل مع الضّيف، ح 1.
[48] . محاسن، ص 423، ح 212؛ كافى، ج 6، ص 298، ح 9.