وضعیت سیاسی ایران و دستاوردهای انقلاب

در این زمینه مقاله ای تحت عنوان : «مقایسه وضعیت سیاسی کشور قبل و بعد از انقلاب اسلامی، علیرضا محمدی ، ویژه نامه پرسمان ، بهمن ۱۳۸۵» ارائه می گردد : انقلاب اسلامی ایران ، تحولاتی ژرف و بنیادین در ساختار سیاسی ایران و روابط خارجی آن به وجود آورده و با سقوط مستبدترین و فاسدترین نظام های وابسته به بیگانگان، حکومتی الهی- مردمی ، مترقی و مستقل را به ارمغان آورد. نوشتار حاضر ابتدا به بررسی وضعیت سیاسی حاکم بر رژیم پهلوی پرداخته و سپس دستاوردهای کلان انقلاب اسلامی در عرصه مدیریتی کشور را بیان می نماید. وضعیت سیاسی کشور قبل از انقلاب پیدایش و پیروزی انقلاب اسلامی ، نمایانگر ناکارآمدی ، فساد و فقدان پایگاه اجتماعی و مردمی حکومت پهلوی و حاکم بودن شرایط دوقطبی در جامعه آن روز می باشد ؛ در دوران حاکمیت رضا خان و محمد رضا شاه ، قدرت سیاسی از محبوبیت و مقبولیت اجتماعی برخوردار نبود و میان مردم و حاکمیت ، شکاف عمیقی از بی اعتمادی وجود داشت .
حاکمیت استبداد رضا شاه دیکتاتوری مستبد، خودرأی، تندخو، بی رحم ، خشن و بیگانه پرست بود و دوره سلطنت او یکى از تیره ترین دوران هاى استبداد و سرکوب در تاریخ ایران محسوب می گردد. هیچکس یارای انتقاد و حتی پیشنهاد در حضور او را نداشت. رضاشاه وزرا را در مقابل کوچکترین نافرمانی و انتقاد به باد ناسزا و کتک میگرفت. استبداد او چنان بود که حتی اعضای خانواده او، و از جمله محمدرضا و مادرش نیز از او میترسیدند. مادر شاه در مهر ۱۳۵۴ به محمدرضا گفته بود: «در مقام ملکه هم سعی داشتم زیاد دوروبر شاه نپلکم.»[۱] محمدرضا نیز علاوه بر روحیه ای کاملاً دیکتاتوری ، از ویژگی های شخصیتی نظیر خود شیفتگی و عقده خود بزرگ بینی ، اشتیاق و تمایل زیاد به تملق و چاپلوسی و تعریف از وی برخوردار بود ؛ فریدون هویدا در کتاب سقوط شاه می نویسد: «توهمات عظمت گرایانه شاه به قدری او را از حقایق دور ساخته بود که حتی سازمان «سیا» نیز ضمن گزارش محرمانه ای در سال ۱۹۷۶ (۱۳۵۵) شاه را به عنوان مردی که خطرات ناشی از عقده خود بزرگ بینی او را تهدید می کند، توصیف کرده بود.»[۲] خود شیفتگی و عقده خود بزرگ بینی که ناشی از خشونت و تحقیر رضا خان بود در جشن های دو هزار و پانصد ساله نمود پیدا کرد و بودجه های کلانی صرف آن شد تا شاه را در منطقه و سطح جهان مطرح سازد.
روحیه اشتیاق و تمایل زیاد به تملق و چاپلوسی و تعریف از وی نیز سبب می شد که وی درک صحیحی از حقایق جامعه نداشته باشد و واقعیات کشور را به خوبی نشناسد. تحقیر مردم شاه به دلیل خصلت اشرافی گری ، نخوت و خودبزرگ بینی و روحیه استکباری خویش ، همواره با بیاعتنایی و تحقیر با مردم برخورد می کرد ؛ او چنان خود را از مردم بینیاز میدید که گاه به صراحت به آنان توهین میکرد.
شاه در یک کنفرانس مطبوعاتی در سال ۱۳۵۳ مردم ایران را «تنبل» خواند. و گفت : «این مردم قادر به انجام هیچ چیز نیستند، مثل گوسفندان میمانند.»[۳] فریده دیبا، مادر فرح دیبا، در مورد خصوصیات دامادش میگوید: «محمدرضا، به دلیل تربیت غربیاش، مردم را کوچک و ذلیل و زبون میانگاشت و جان کلام اینکه افرادِ مقابل خود را فاقد شخصیت میخواست! اگر کسی در برابر او خودی نشان میداد، درجا کنار گذاشته میشد. او مایل بود هرکاری در مملکت انجام میشود، بهحساب او گذاشته شود و دوست داشت همه نوکر و کارگزار او باشند… در ارتش نیز همین سیاست را دنبال میکرد. امرا و فرماندهان ارتش، مشتی افراد پیروپاتال و بهراستی بیعرضه بودند.
محمدرضا بهویژه در ارتش سعی میکرد افراد بیعرضه و نوکرصفت و بلهقربانگو و حقیر را مصدر امور کند. من در مراسم رسمی یا میهمانیها میدیدم که چطور افسران عالیرتبه ارتش، حتی کفش محمدرضا را میبوسیدند…این افسران، فاقد هر نوع شخصیت بودند.»[۴] بها ندادن به شخصیت و کرامت والای انسان ، ترویج فرهنگ غربی و آزادیهای غریزی و حیوانی در جامعه و مبارزه با آزادیهای انسانی ، سیاسی ، آزادی بیان وقلم در جهت رشد جامعه ، توهین به اعتقادات مذهبی مردم و مخالفت با دین و شعائر مذهبی مثل حجاب ، روحانیت ، عزاداری و… از دیگر ویژگی ها و عملکرد سوئ رژیم پهلوی است.[۵] فقدان نهادهای مردمسالار در حکومت پهلوی مردم و نهادهای مردم سالار کوچکترین جایگاهی نداشتند ، و شاه نقش انحصاری در تصمیم گیری ها ، تعیین مناصب اجرایی کشور داشت .
مجلس و کابینه ، نهادهایی صرفاً فرمایشی و نمایشی در جهت اجرای تصمیمات حکومت فردی و مطلق العنان شاه بودند .[۶] به اعتراف فریدون هویدا ، «روش زمامداری شاه بهگونهای بود که اکثر تصمیمها را شخصا میگرفت و بههمینخاطر، چنان جوی بهوجود آمده بود که هیچکس حتی نزدیکترین مشاورانش هم جرات انتقاد از او را به خود نمیدادند. » مفساد رژیم پهلوی یکی از عوامل بروز نارضایتی های گسترده از رژیم شاه، فساد بیحد و حصر دربار بود. فساد اخلاقی، تکبر و تفرعن، فساد جنسی، فساد مالی و فساد دینی تمام تار و پود دربار را در نوردیده بود. در حقیقت، فسادی که با ظهور رژیم پهلوی همزاد دربار بود، در پایان دوران حکومت پهلوی به صورت یک فرهنگ حاکم درآمد. در ابتدا رژیم سعی میکرد فساد دربار را به دلایل فرهنگی و هراس از واکنشهای خشمگینانه مردم مخفی نگه دارد.
همین امر موجب شد تا خاندان سلطنت خود را از مردم پنهان نمایند و کم کم رابطه باریک خود را با مردم قطع کنند. همین تغییرات سبب گردید دربار به اشرافیت و طبقهای تبدیل شود که هیچ رشتهای میان آنان و مردم تنیده نباشد. فساد اخلاقی محمدرضا شاه ، ضعف زیادی در برابر زنان داشت، در فساد اخلاقی حد و مرزی نمی شناخت و اصول اخلاقی را رعایت نمی کرد.[۷] دربار او دائم محل رفت و آمد فواحش خارجی و معشوقههای داخلی بود. او از دوران جوانی تا اندکی پیش از مرگ دست از زنبارگی برنداشت و در این راه بخش های سرسام آوری از بیتالمال و اموال عمومی و جواهرات کشور را بیهیچ دغدغهای مصرف میکرد.[۸] شاه دیوانه عیاشی بود، او در سفرهای خارجی اش نه مانند یک پادشاه با وقار، بلکه مانند یک لات هرزه به دورهگردی میپرداخت.
فریدون هویدا سفیر شاه در سازمان ملل که در یکی از مسافرتهایش به همراه شاه در پاریس بوده، مینویسد:«شاه یکی دو روز عصرها که وقت آزاد داشت به چند کاباره شبانه سر زد و مدتی را در مصاحبت دختران معرفی شده از سوی دوستان خود گذراند که به آنها هدایایی گرانقیمت نیز داد. چند ماه بعد در یک مجلس میهمانی به یکی از همان دخترهایی که مدتی را با شاه سرکرده بود برخوردم و او با افتخار فراوان انگشتر الماسی را که از شاه هدیه گرفته بود به من نشان داد.»[۹] مشروب خواری، قماربازی ، سگ بازی ، مواد مخدر ، ثروتاندوزی، مسافرتهای پرخرج، حیف و میل بیت المال و… نیز از دیگر عادت های همیشگی شاه بود که این مفاسد تا اعماق ارکان نظام و سایر درباریان نیز نفوذ کرده بود.[۱۰] فساد مالی و تباهی اقتصاد خاندان پهلوی عقده و حرص و ولع سیر ناشدنی در جمع ثروت داشتند.
رضاخان با زور و قلدری املاک مردم را در مقابل بهای اندکی تملک میکرد. و محمدرضا نیز از همان روزی که به حکومت رسید به فکر ثروتاندوزی افتاد. پس از آن که قیمت نفت به شکل سرسامآوری بالا رفت، شاه به بهانههای مختلف هر روز بر ثروت ، املاک و کاخ های خود و اطرافیانش در داخل و خارج می افزود. او در سال ۱۳۳۷ برای عادی جلوه دادن فعالیتهای اقتصادی به پیشنهاد علم، سازمانی اقتصادی را تحت عنوان «بنیاد پهلوی» تأسیس کرد. این بنیاد با استفاده از موقعیت و اقدامات غیرقانونی خود نظیر کازینوهای قماربازی و کابارهها، رانتخواری و استفادههای انحصاری از امکانات، معاملات، صنایع و وامها ، مواد مخدر ، قاچاق عتیقه و… منابع مالی سرشاری را عاید خانواده پهلوی نمود.[۱۱] مطبوعات آمریکایی اموال و دارایی شاه را تا ۳۵ میلیارد دلار برآورد کردهاند.
اشرف پهلوی نیز توانست از راههای غیرقانونی و سوء استفاده از موقعیتش یکی از «ثروتمندترین افراد خاندان پهلوی و از سرمایهداران بزرگ جهان» شود و اکنون نیز در نیویورک، پاریس، رم، مونتکارلو و چند نقطه مصفای دیگر جهان هم اقامتگاههای مجلل و باشکوه دارد.»[۱۲] از سوی دیگر شاه و دربارش با مسافرتهای پرخرج به داخل و خارج از کشور هزینههای سرسامآوری را به بودجه کشور تحمیل میکردند. در سال ۱۳۴۸ که درآمد عمومی ایران حدود یک میلیارد دلار بوده است شاه دویست هزار دلار خرج یک مسافرت به آمریکا نمود . و با گران شدن نفت در دهه پنجاه، هزینه این مسافرتها به دهها برابر افزایش یافت. به عنوان نمونه در یک سفر اشرف پهلوی به آمریکا در سال ۱۳۵۶ ، نیم میلیون دلار هزینه به بیتالمال تحمیل شد.[۱۳] افزون بر این شاه و درباریان او با دست و دلبازی بیحد حصر خود بیتالمال را به کسانی میبخشیدند که هرگز سزاوار نبودند.
از پادشاهان سرنگون شده افغانستان، یونان، آلبانی و بلغارستان وهمسرانشان گرفته[۱۴] تا مقامات آمریکایی و اروپایی و بالآخره ندیمه ها ، معشوقه های شاه و درباریان و این دست و دلبازیها زمانی است که اکثر روستاهای ایران از آب آشامیدنی بهداشتی و برق و راه محروم بودند و در حاشیه تهران حلبیآباد روئیده بود. جشن های ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی که بیش از سیصد میلیون دلار هزینه دربر داشت و با ولخرجیها و اتلاف بی حد و حصر سرمایههای ملی کشورمان انجام شد ، درحالی بود که متجاوز از نیمی از جمعیت کشور در روستاها و حومه شهرهای بزرگ در فقر و فلاکت و تنگدستی به سر میبردند و در اکثر شهرها و روستاهای کشور، اثری ازوسایل اولیه و مقدماتی رفاه عمومی و حداقل امتیازات زندگی ساده برای عامه مردم وجود نداشت.[۱۵] به اعتراف خود ثریا ، «محلات جنوب شهر[ تهران] با جویهای سرباز که آب کثیف آن پس از عبور رختشوی خانهها و آلوده شدن به کثافات ولگردان و سگها به مصرف خوراک مردم میرسد، بچههای مفلوج، زنان و پیرمردان گرسنه، گل ولای کوچهها که خانههایشان شباهتی به خانه ندارد، محلاتی که فقر کامل بر آنها حکمفرماست و توان شکایت نیز ندارند.»[۱۶] نداشتن برنامه مشخص اقتصادى، تک محصولی شدن اقتصاد و وابستگی به صادرات نفتی ، رشد سرمایه داری در دامان امپریالیسم ، نابودی کشاورزی ، افزایش وابستگی در بخش صنعت گسترش صنایع مصرفی ،سطح بالای بیکاری و کم کاری ،سطح نازل درآمد سرانه ، سطح پایین بهره وری ، وضع بد بهداشت همگانی ، بی اعتنایی به علم ، مراکز علمی و تحقیقاتی ، بی توجهی به بازسازی زیرساختهای اقتصادی و رشد و توسعه کشور ، ایجاد تأسیسات نظامی وابسته ، اجراى سیاست ریخت و پاش و ولخرجى هاى سرسام آور شاهانه در امور مبتذل، توزیع ناعادلانه درآمدهاى ملى ، و تشدید فاصله طبقاتى و در یک کلام، فساد، اسراف، ظلم اقتصادى و فقر اکثریت مردم ایران از ویژگی های برجسته مدیریت فاسد ، بی کفایت و ناکارآمد این دوران می باشد. به عنوان نمونه ؛ نتایج سیاست های اقتصادی زمان شاه به گونه ای شد که ایران با اینکه تا آن زمان در بسیاری از مواد غذایی خود کفا بود، به عنوان یکی از وارد کنندگان مواد غذایی تبدیل شد و نیروهای کار فراوانی به صورت بیکار به شهرهای بزرگ مهاجرت نمودند.
و یا اینکه جنون مفرط نظامی گری شاه به گونهای بود که بودجه نظامی ایران که در سال ۱۳۵۰ در حدود صد میلیارد ریال بود، در سال ۱۳۵۵ به ۸/۵۶۶ میلیارد ریال افزایش پیدا کرد. این رقم بیانگر رشد سرسام آور نظامیگری برای ایفای نقش ژاندارمی ایران برای امریکا در منطقه و نشان دهنده نابودی درآمدهای ملی در بیماری قدرت طلبی شاه است.[۱۷] وابستگی به بیگانگان افزون بر ابتذال سیاسی و فساد اخلاقی و مالی ، رژیم پهلوی در اندیشه و عمل غربزده و سرسپرده در برابر انگلیس و آمریکا بود؛ در سرسپردگی رضا خان در برابر انگلیس همین بس که چرچیل و روزولت در کنفرانس تهران درباره او اعتراف کردند: «خودمان او را آوردیم و خودمان او را برداشتیم؛ (We brought him, we took him).»[۱۸] محمد رضا شاه نیز به قدرت رسیدن و بقای حکومت خویش را مدیون بیگانگان می دانست چنانکه روزنامه نیویورک تایمز می نویسد : « پس از کودتا ، شاه گیلاس خود را با تعارف به کرمیت روزولت رئیس بخش سیا در خاورمیانه برداشت و گفت : من تاج و تخت خود را به خدا ، مردم کشورم ، ارتشم و به شما مدیونم .»[۱۹] در حقیقت کشور در دوره پهلوی ،حیات خلوت و منطقه نفوذ قدرت های جهانی بود ، آنها در عزل و نصب مقامات ارشد ، نمایندگان مجلس ، تصویب یا رد لوایح و قوانین ، امضای قراردادها و پروتکلها ، سیاست گذاریها و…، نقشی آشکارو پنهان داشتند.
و آمریکا به عنوان قدتمند ترین حامی وی در برخورد با مسائل گوناگون محسوب می گردید.[۲۰] حکومت وحشت و خفقان شاه مى کوشید طی دوران حکومت ۳۷ ساله خود ، با تکیه بر پول نفت، ارتش ۷۰۰ هزار نفرى، دستگاه هاى مخوف امنیتى همانند ساواک، ایجاد حکومت ترور ، وحشت ، شکنجه ، اعدام و سرکوب گسترده و بیرحمانه مخالفین ، انحصاری نمودن قدرت و امکانات کشور به گروهی خاص از جمله شبکه هزار فامیل ، و بهره مندى از حمایت بى دریغ بیگانگان ،به طور دائم کنترل خود را برجامعه و سیاست ایران افزایش دهد. به این ترتیب، بحران سیاسی در سراسر کشور ، به خاطر تجمع نارضایتی مردم ، کنترل و سرکوب شدید ، تمرکز گرایی بیش از حد ، مبارزه علنی با اسلام و اعتقادات مذهبی مردم ، رواج ابتذال و بی بندباری ، فقدان بحث و آزادی کافی و احساس عمومی این مساله که فساد و عدم کارآیی حکومت به نحو غیر قابل تحملی فزونی گرفته ، فراگیر شد.[۲۱]
دستاوردها و پیامدهای سیاسی انقلاب اسلامی پیروزى انقلاب اسلامى، دگرگونى ها و دستاوردهای بسیار درخشان و مهمى در عرصه هاى مختلف سیاسى و تجلی حاکمیت اراده و خواست مردم مسلمان ایران بر سرنوشت خویش به دنبال داشت که در این جا به بیان فهرستی از آن ها بسنده مى نماییم :
۱. پایان بخشیدن به حکومت های استبدادی و شاهنشاهى چند هزار ساله و رفع ظلم و ستم از ملت ایران.
۲ . استقرار نظام جمهورى اسلامى؛ پیروزى انقلاب اسلامى خواست عمومى در زمینه تشکیل حکومتی الهی و مردمی را فراهم ساخت و با رأی مثبت بیش از ۹۸% مردم در همه پرسی ۱۲ فروردین ۱۳۵۸به جمهوری اسلامی ، حکومت مطلوب خویش را تشکیل دادند.
۳ . فروپاشی تز جدایی از سیاست؛ تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، تز جدایی دین از سیاست در جهت بازداشتن مردم مسلمان ایران از دخالت در سرنوشت خویش، از سوی نظام سمتشاهی حاکم همگام با نظامهای غربی تبلیغ میشد تا با آسودگی خاطر به غارت و چپاول منابع و ثروتهای مردم این مرز بوم بپردازند. انقلاب اسلامی ایران با کشیدن خط بطلان بر تز جدایی دین از سیاست، بر اساس تعالیم اسلامی، دخالت مردم در سرنوشتشان و امور سیاسی را لازم و محقق نمود.
و ثابت کرد نه تنها دین، افیون جامعه و ضد حرکت هاى انقلابى نیست، بلکه از توانایى و کارآمدی بسیار بالایی در اداره سیاسى جامعه و تامین سعادت دنیوی و اخروی بشر برخوردار است.
۴ . کسب استقلال در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی ، علمی ، تکنولوژیکی و کوتاه شدن دست ابرقدرت ها و بیگانگان از مقدّرات کشور و تبدیل ایران به عنوان کشوری تأثیرگذار و کاملاً مستقل در منطقه و سطح جهان.
۵ . ارتقای رشد سیاسى و آگاهى هاى عمومى و حضور فعال مردم در صحنه هاى سیاسى و سرنوشت ساز کشور، سپردن انتخاب مسئولان به مردم، تکیه به آراى عمومى در تمامى امور کشور و اهتمام به مشارکت سیاسی مردم با حضور گسترده آنان در صحنه هاى مختلف مدیریتی کشور ، تاسیس نهادهای مردمی و انتخاباتی ، حرکت به سوى قانون گرایى و تحقق نظام مردمسالاری دینى در قالب برگزاری بیش از ۲۷ انتخابات آزاد و مردمی (تقریبا هر سال یک بار) ، شکل گیرى تشکل هاى سیاسى مستقل مردمی، حضور فعال زنان در انقلاب، بالارفتن منزلت آنان در پذیرش نقش سیاسى، مشارکت در همه ى امور کشور، افزایش چشم گیر دختران دانش آموز و دانشجو و زنان معلم، استاد و شاغل، در سطوح مختلف، اعم از قانون گذارى، اجرایى و سایر سمت هاى حساس کشور.
۶ . کسب آزادی های سیاسی و اجتماعی ؛ انقلاب اسلامی ایران با از میان بردن جو خفقان و سرکوب در کشور، نعمت آزادی را که لازمه ترقی و تکامل مادی و معنوی جامعه بشری است ، برای کشور به ارمغان آورده و مردم را از این نعمت خدادادی برخوردار نمود.
۷ . به وجود آوردن محیطى مناسب جهت رشد کمالات اخلاقى و انسانى ، شکوفایى معنویت و گرایش به ارزش هاى اسلامى در سطح کشور، اسلامى کردن مقررات مدنى، جزایى، مالى، اقتصادى، ادارى، نظامى و سیاسى ، تامین امنیت اجتماعى و قضایى و برقرارى حقوق مساوى براى مردم ، مردمی بودن مسئولین و ارزشمند شدن و محوریت خدمت به مردم و ساده زیستی آنان، نهادینه شدن مبارزه با تجمل گرایی و ریخت و پاش بیت المال در میان مسئولین عالی رتبه و سایر مقامات اداری و نظامی ، هماهنگى بین تعهد و تخصص ، تلاش برای ایجاد نظام مدیریتی سالم و خدمتگذار با اجرای مکانیسم های گزینشی و نظارتی کارآمد ، و برقراری ارتباط گسترده مسئولین با مردم.[۲۲]
۸ . احیاء روحیه خودباوری و بازسازی هویت ملی ، در زمینه های مختلف علمی ، فرهنگی ، صنعتی ،تکنولوژیک و علوم پیشرفته روز که منجر به خودکفایی کشور در عرصه های مختلف و درخشش بی نظیر محققان و جوانان ایرانی در سطوح جهانی گردیده است.
۹ . اهتمام به عدالت اجتماعى و محوریت در جهت گیرى ها و سیاست گذارى ها در عرصه هاى قانون گذارى، اجرا و قضاوت ، خودکفایی و پیشرفت در برنامه ها و سیاست های اقتصادی کشور و تلاش برای توزیع عادلانه امکانات و حمایت از اقشار آسیب پذیر در تمامی نقاط کشور.[۲۳]
۱۰ . بازسازی و توسعه زیرساخت های اقتصادی کشور ؛ بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، با ملى کردن سرمایه هاى بزرگ، بانکها و شرکتهاى بیمه، از نفوذ و قدرت شرکتهاى بین المللى کاسته و نظام اقتصادى جدیدى پى ریزى شد. و با تدوین برنامه های توسعه اقتصادى و اجتماعى ، توسعه ، بازسازى و ایجاد زیرساختهاى اساسى و مهم اقتصادى کشور ، ساخت سدها و مهار آبها ، توسعه ارتباطات ، تأسیس شرکتهاى پتروشیمى ، راه و ترابرى ، صنایع نظامى، ارتقاى دانش عمومى، توسعه آموزش عالى و مراکز مهارت آموزىو… به صورت جدی در دستور کار قرار گرفت .[۲۴] ۱۰. ارتقاى سطح توانایى هاى نظامى در برابر عوامل تهدیدکننده استقلال و تمامیت کشور که نمونه آن در هشت سال دفاع مقدس ملت ایران دیده شد.
و تأمین امنیت ملی و امکانات دفاعی بازدارنده ، به نحوی که امروزه جمهوری اسلامی ایران بزرگ ترین قدرت نظامی مستقل و خودکفا در منطقه را تشکیل می دهد. ۱۱. شکستن ابهت و اقتدار ابرقدرت های جهانی با تجدید حیات سیاسى اسلام در جهان و حمایت از نهضت هاى آزادى بخش ؛ انقلاب اسلامی ایران، انفجار نور بود که شعاع تابش آن تا ژرفای جهان اسلام راه یافت. از دیدگاه جان ال. اسپوزیتو، ایران نخستین انقلاب سیاسی اسلامی موفق را به جهان عرضه کرد و مسلمانان سراسر جهان از ثمره آن، که همانا اوج گرفتن مفهوم هویت اسلام و بازگشت غرور و اقتدار به مسلمانان در جهانی که تحت سلطه ابرقدرت هاست، بهره مند شدند.[۲۵]
تا آنجا که از دیدگاه اکثریت محققان ، پیروزی انقلاب اسلامى در ایران، بزرگ ترین محرک جنبش هاى سیاسى اسلامى درکشورهایى همانند لبنان، عراق، کشورهاى حوزه خلیج فارس، افغانستان، پاکستان، تونس، فلسطین ، مصر ، الجزایر و شمال آفریقا ، سوریه، نیکاراگوا و آفریقاى جنوبى می باشد که به شکل مستقیم وغیرمستقیم بر آنان تاثیر گذار بوده است.[۲۶] ۱۲ . مبتنى کردن سیاست خارجى و ارتباط با دیگر دولت ها براساس اصول اسلامى ، منافع ملی و عزت ، حکمت و مصلحت ، نفى هرگونه سلطه جویى و سلطه پذیرى، حفظ استقلال همه جانبه کشور و روابط صلح آمیز با دولت های غیر متخاصم . موارد فوق تنها گوشه هایی است از تحولات عظیم و ارزشمند نظام سیاسی ایران بعد از انقلاب اسلامی است؛
هرچند تحقق کامل اهداف والای انقلاب در عرصه های مختلف سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و ایجاد جامعه ی اسلامی نمونه ، نیازمند اقدامات و گامهای اساسی دیگری می باشد.
به تعبیر مقام معظم رهبری «ما هنوز تا یک جامعه کاملا اسلامی که نیک بختی دنیا و آخرت مردم را به طور کامل تأمین کند و تباهی و کجروی و ظلم و انحطاط را ریشه کن کند فاصله زیادی داریم، این فاصله باید با همت مردم و تلاش مسئولان طی شود.»[۲۷] [۱] – ر.ک : اصغر حیدری، جُبن ذاتی پهلویها ، نشریه زمانه ، ۱۷/۱۱/۸۴ . [۲] – فریدون هویدا، سقوط شاه، تهران : انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۳، ص ۱۵۶ ؛ و ر.ک : سقوط، (مجموعه مقالات بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی)، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، ۱۳۸۴، ص ۳۰۷ . [۳] – ر.ک : روحالله حسینیان ، فساد دربار ، سقوط ، پیشین . [۴] – ر.ک : اصغر حیدری، جُبن ذاتی پهلویها ، نشریه زمانه ، ۱۷/۱۱/۸۴ . [۵] – ر.ک : محمد باقر حشمت زاده ، چارچوبی برای تحلیل و شناخت انقلاب اسلامی در ایران ، ص ۳۴۳ . [۶] – مارک . ج . گازیوسکی ، سیاست خارجی آمریکا و شاه ، ترجمه فریدون فاطمی ، تهران : نشر مرکز ،۱۳۷۱، صص ۲۶۸ – ۲۷۰. [۷] – ر.ک: مفاسد اخلاقی شاه و خاندانش، جمعی از نویسندگان، تهران، جهان کتاب، ۱۳۷۹. [۸] – کاپوشینسکی، نشر نو، تهران، ۱۳۷۶ ؛ مجموعه مقالات، سقوط، پیشین، ص ۶۹۷. [۹] – راجی پرویز؛ خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه ج.ا. مهران، تهران : اطلاعات ،۱۳۶۴،ص ۲۰۰. [۱۰] -ر. ک : دیبا، فریده؛ دخترم فرح، ترجمهی الهه رئیسفیروز، بهآفرین، تهران؛ پهلوی، تاجالملوک؛ خاطرات ملکه پهلوی، انتشارات بهآفرین، تهران ۱۳۸۰؛ فساد دربار ، پیشین . [۱۱] – برای آگاهی بیشتر از اموال بنیاد پهلوی مراجعه کنید به گراهام، رابرت؛ ایران سراب قدرت، ترجمه فیروزه فیروزنیا، کتاب تهران ۱۳۵۸، صص ۲۰۸-۲۰۴. [۱۲] – ر.ک : روحالله حسینیان ، فساد دربار ، پیشین . [۱۳] – همان . [۱۴] – امیراسدالله علم، گفت و گوهای من با شاه، خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، تهران : طرح نو، ۱۳۷۱، ص ۷۷۰. [۱۵] – ر. ک : جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی . [۱۶] – ثریا اسفندیاری، کاخ تنهایی، ترجمه نادعلی همدانی، تهران : نشر مترجم ، ۱۳۷۰، ص ۱۳۳. [۱۷] – ر.ک : حجت سلیماندارابی ، انقلاب اسلامی برای ایران چه کرد؟ ، مجله ۱۵ خرداد ، شماره ۲ . [۱۸] – احمد فاروقى و ژان لوروریه، ایران برضد شاه ، ترجمه مهدى نراقى، ص ۲۸ ؛ و ر.ک : حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى ، ج ۱، ص ۸۲. [۱۹] – گازیوروسکی ، سیاست خارجی آمریکا و شاه ، ص ۲۸ . [۲۰] – ماروین زونیس ، شکست شاهانه ، ترجمه باس مخبر ، تهران : طرح نو ، ۱۳۷۰ ، ص ۳۰۵ . [۲۱] – جمیله کدیور ، رویارویی انقلاب اسلامی و آمریکا ، تهران : اطلاعات ، ۱۳۷۴ ، ص ۴۰ . [۲۲] – محمدباقر حشمت زاده ، چارچوبى براى تحلیل و شناخت انقلاب اسلامى در ایران، ص ۳۴۶ . [۲۳] – ر.ک: رویش، درآمدی بر کارآمدی نظام جمهوری اسلامی، علی اکبر کلانتری، قم: نشر معارف، ۱۳۸۳ ؛ مقاله کارآمدی انقلاب اسلامی و مروری بر دستاوردهای اقتصادی انقلاب اسلامی، علیرضا محمدی، مجله معرفت، شمار ۸۹، اردیبهشت ۱۳۸۴ . [۲۴] – ر . ک : على ذوعلم، کارنامه بیست ساله، کانون اندیشه جوان، تهران: ۱۳۷۹، ص ۱۵ ؛ م. قبادی ، تحریم و فرصتی برای تکیه بر خویش ، سایت بازتاب ، ۱۱ مهر ۱۳۸۵ . [۲۵] – جان ال. اسپوزیتو، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ترجمه محسن مدیر شانه چی، تهران، باز، ۱۳۸۲، ص ۴۹ ؛ برای آگاهی بیشتر ر.ک: ۲۵ گفتار پیرامون انقلاب اسلامی، تهران: نشر هماهنگ، ۱۳۸۲ و آثار و نتایج انقلاب اسلامی ایران، محمد باقر حشمت زاده، تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۷۹. [۲۶] – رک: به کوشش حاتم قادرى، مجموعه مقالات پیرامون جهان سوم ، صص ۱۵۵ ـ ۱۱۷؛در مورد تأثیرپذیرى انتفاضه فلسطین از انقلاب اسلامى ایران رک: صالح عوض، الانتفاضة الثورة ، ص ۸۹ ؛ جنبش های اسلامی معاصر درجهان عرب، هراریر دکمجیان ؛ نشریه معرفت ، شماره ۹۸ . [۲۷] – حدیث ولایت، ج ۴، صص ۲۵۲ و ۲۵۳.
پرسمان