علاقه خانواده به برگزاری مراسم عروسی با رقص و آواز

علاقه خانواده به برگزاری مراسم عروسی با رقص و آواز
چون من در سن نزديك به ازدواج هستم و خانواده من به برگزارى جشن ها به شكلى كه در آن رقص و آهنگ است تمايل دارند من با آن ها چه برخوردى كنم؟ و شايد يكى از دلايلى كه قصد دارم ازدواجم را به تأخير بياندازم همين مسئله باشد چون فكر مى كنم در مراسم شركت نكنند؟
در ابتدا ما نيز تصميم شما را مبنى بر دور نگه داشتن مراسم ازدواج و عروسى از هرگونه گناه و خلاف مىستاييم و از اين كه در انديشهى جايگزين كردن كارى ديگر هستيد، بسيار خرسنديم. چه بسيارند افراد غافلى كه دين و آخرت خود را براى خوشحالى و خوشگذرانى و عيش و نوش ديگران مىفروشند و بر آن افتخار نيز مىكنند. حال كه شما مىخواهيد زندگى مشترك خود را با جلب رضاى خدا و بدون هرگونه كجروى و انحرافى آغاز كنيد، بدانيد كه خداوند نيز توفيق بيشترى نصيب شما خواهد كرد و در اين راه از ملامت و سرزنش كسى ترس و دلهرهاى نداشته باشيد و قوى و محكم براى رعايت اصول اخلاقى و دينى تلاش كنيد، تا هم اجر دنيوى و اخروى شما محفوظ باشد و هم الگو و نمونهى ديگر جوانان باشيد و اثبات كنيد كه هم مىتوان مراسم شاد و گرم و با صفايى را داشت و هم از هرگونه گناه و خلاف و بدون استفاده از ابزارآلات حرام به دور بود.
چگونه جشن عروسى برگزار كنيم؟
از ديدگاه برخى شادى كردن و شاد بودن، تنها به وسيله كارهايى محقق مىشود كه از نظر اسلام حرام و ممنوع است كارهايى از قبيل، موسيقى مبتذل، رقص مختلط، استفاده از نوشيدنىهاى حرام كه گاهى بعضى افراد ناآگاه آنها را انجام مىدهند. اما اگر ما براى شاد بودن و شادمانى، معناى وسيعترى در نظر بگيريم و در به كار بردن روشهاى شادىبخش، به جاى راههاى ممنوع، از راههاى مجاز استفاده كنيم، نه تنها شادمانى عميقتر خواهد بود، بلكه از دوام بيشترى هم برخوردار مىشود.
ارمغان دين براى بشر، شادى، بهجت و سرور به معناى واقعى و عميق آن مىباشد. دين هم بشر را با شادى واقعى آشنا كرده و هم راه رسيدن به آن و بهرهمندى كامل از آن را پيش روى او نهاده است.
خواندن دعايى با شور و حال و نمازى با حضور قلب، نجوايى شبانه و زمزمهاى عاشقانه، كمك به انسانى افتاده، نوازش يتيمى غمگين، سير كردن گرسنهاى بينوا، زيارت بارگاه انسانى پاك، ديدار وابستگان و گفتوگو با دوستى صميمى كه همگى از سفارشهاى دين و تعاليم پرمحتواى آن است، همان سرور و نشاطى را به دنبال دارند كه ديدن بهار طربانگيز و صبح پرلطافت و قطرهاى شبنم بر رخسار گل سرخ و زمزمه جويبار و وزش نسيم روح فزا.
هر دو نوع شادى، برگرفته از يك حقيقت و هر دو، جلوهاى از زيبايى و عظمت و كمال خداوند بزرگ و كريم است. نگاهى گذرا به تعاليم دينى نشان مىدهد كه شادى و سرزندگى، از آثار ايمان مذهبى است زيرا مذهب، به زمينههاى پيدايش شادى سفارش كرده و نشانههايش را ستوده است. نداشتن نگرانى، اضطراب و غم و اندوه و رسيدن به اطمينان قلبى، اساس هر نوع شادى است و اين ممكن نيست مگر با ايمان به قدرت مطلقى كه سرچشمه همه نيكىهاست. 1 به همين دليل، عميقترين و عالىترين شادىها و سرورها، از آنِ مردان پاك سيرت و آشنا با خداوند است. در حديثى از پيامبر صلى الله عليه وآله مى خوانيم: «دو ركعت نماز در دل شب، نزد من از دنيا و آن چه در آن است، ارزندهتر و دوست داشتنىتر است».
2 حضرت صادق عليه السلام مىفرمايد:
«اگر مردم از فضيلت شناخت خداوند متعال آگاه بودند، چشمان خود را به بهرههاى مادى كه خداوند به دشمنانش بخشيده، نمىدوختند و دنياى آنها در نظرشان، از چيزى كه زير پا لگد مى كنند، بىارزشتر بود و از شناخت خداوند، چنان لذت مىبردند كه گويا پيوسته در باغهاى بهشت با دوستان خدا، همنشين و همراهند». 3
در دين اسلام، دستورهاى فراوانى براى ايجاد شادى و سرور، وارد شده است. در روايت در اين باره، چنين آمده است:
«با رويى گشاده، با برادران ملاقات كن». 4 «هر مسلمانى كه مسلمانى را ببيند و او را مسرور كند، خداوند را شاد كرده است. 5 «در بهشت خانهاى است به نام خانه شادى كه تنها كسى كه يتيمان و بچهها را خوشحال كند، به آن داخل مىشود». 6
بوى خوش، عامل مهم شادمانى و بوى بد، عامل نااميدى و افسردگى است. در روايات اسلامى توجه ويژهاى به استفاده از عطر و بوى خوش شده است و خوشبو بودن، از ويژگىهاى پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله و از سنتهاى آن حضرت شمرده شده است. حضرت صادق عليهالسلام مىفرمايد: «رسول خدا صلى الله عليه وآله، براى بوى خوش، بيشتر از خوراك خرج مىكرد. 7
رنگ روشن، شادى آفرين است و در دين نيز به پوشيدن لباسهاى روشن و به ويژه سفيد، توجه زيادى شده است و در حال نماز، بر پوشيدن لباس سفيد تأكيد شده و پوشيدن لباس سياه در اين حال، مكروه شمرده شده است. پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه وآله مى فرمايد:
«لباس سفيد بپوشيد چون بهتر و پاكتر است و مردگان خود را در آنها كفن كنيد». 8
در اسلام، آراستگى ظاهرى، امتيازى براى فرد و يكى از نشانههاى ايمان شمرده شده است. هر مسلمان مؤمنى از كودكى با حديث «النظافه من الايمان»، آشناست. نقش آراستگى ظاهر، در آرامش و نشاط روحى و ايجاد شادى و انبساط فردى و اجتماعى، انكارناپذير است.
كار، جوهر آدمى و نشانه حيات اوست و انسان تنبل، بهرهاش از زندگى اندك و سلامتىاش در معرض خطر و شادابىاش برباد است. كار و تلاش، از انحرافات و لغزشها جلوگيرى مىكند و زمينه بسيارى از مفاسد اخلاقى و اجتماعى را از بين مىبرد و بر شادى و نشاط مىافزايد. در روايات اسلامى به حدى بر اهميت كار و تلاش در راه كسب روزى حلال و تأمين هزينه هاى زندگى تأكيد شده كه انسان غرق در شگفتى و حيرت مىشود. حضرت صادق عليه السلام در روايتى مىفرمايد: «فرد زحمتكشى كه براى رفاه خانوادهاش مىكوشد، همانند مجاهد در راه خداست». 9
سير و سفر در شهرها و سرزمينهاى مختلف و گشت و گذار در طبيعت و ديدن منظرههاى زيبا و آشنايى با آداب و رسوم ملتها، گذشته از فايدههاى فراوان مادى و معنوى، آدمى را از افسردگى مىرهاند و به سلامتى جسم و روان و ايجاد شادابى كمك شايانى مىكند. از اين رو، دين مقدس اسلام، مردم را بسيار بدان سفارش كرده است و تعبير «سيروا فى الارض» را در آيات متعددى از قرآن مىتوان يافت. 10
شادمانى تنها در لذتهاى مادى گذرا خلاصه نمىشود شادمانى واقعى در نزديك شدن به هدف والاى آفرينش و آراسته شدن به خصلتهاى انسانى و الهى است. ارسطو مىگويد: «شادمانى عبارت است از پروراندن عالىترين صفات و خصايص انسانى». 11 بنابراين، لذت و خوشى، تنها با عوامل مادى به دست نمىآيد و عوامل معنوى نيز در ايجاد شادى مؤثرند. گاهى انجام كارهايى كه عادتاً بايد لذتبخش باشند، نه تنها لذتى به انسان نمىبخشد، بلكه عذاب وجدان و تشويش روحى نيز مىآورد زيرا روح و وجدان، آماده لذت بردن نيستند. غذاى لذيذ، رابطه جنسى و خانه بسيار زيبا، اگر حرام و نامشروع و غير معقول باشند، براى انسان سالم و طبيعى، تلخ و ناگوار مىباشند.
پرهيز از گناه در بيشتر مواقع، پرهيز از لذتهاى مادى سطحى است ولى در عين حال، شادىآور است زيرا روح آدمى به گونهاى است كه گاه از پرهيز و رياضت معقول سرخوش مىشود. ارضاى تمايلات به هر صورت و در هر شرايط، شادىآور نيست و گاهى پرهيز از لذت، لذت بخشتر از نيل به لذت است. 12
اگر مادرى برخلاف ميل فرزند دلبندش، او را از خوردن غذايى زيانبار بازداشت، آيا مانع شادمانى او شده است؟
اگر پزشكى براى راحت ساختن بيمارى كه غدهاى در مغز دارد، با چاقوى تيز جراحى، جمجمهاش را شكافت و آن غده دردآور را بيرون آورد و او را از غم و درد جانكاه رهانيد، آيا به او شادى نبخشيده است؟ آيا درست است بگوييم كه اين پزشك، با شكافتن استخوان اين بيمار، او را آزرده ساخته و شادمانى را از او گرفته است؟
آيا منع بيمار از بعضى غذاها و كارها، محروم كردن او از سرور و شادمانى است؟ آيا منع از شرابخوارى كه ارزندهترين گوهر وجود آدمى، يعنى عقل را محجوب و پوشيده مىسازد و بزرگترين جنايتها و زشتترين كارها را آسان و زيبا جلوه مىدهد، بازداشتن انسان از شادى و شادمانى است؟
آيا سفارش به دورى از تهمت، غيبت، دروغ، ريا، نگاه ناروا و رابطه ناسالم كه زمينهساز هزاران آسيب فردى و اجتماعى و بستر همه ناهنجارىهاى روانى و اجتماعى است، دور كردن انسان از شادى است؟
آيا سفارش به ارتباط با كانون عظمت و كمال، يعنى خداوند متعال و رسيدن به آرامش و اطمينان قلب، در پرتو اين ارتباط كه محور اصلى آموزههاى دينى و مذهبى است، شادىبخش نيست؟
آيا دستور به نماز و عبادت، صله رحم، انفاق به تهىدستان، كمك به همنوعان، تقوا، پاكدامنى، عفت، وقار و اخلاص در اعمال و تكبر نورزيدن و خودپسند نبودن و هزاران دستور ديگر، زمينهساز شادى حقيقى و راستين بشر در دنيا و آخرت نيست؟
ستودن اعمالى چون گريه از خوف خداوند و عظمت و گريستن بر خطاها و گناهان و نيز گريه و سوگوارى در عزادارى اولياى الهى و انسانهاى برجسته و ممتاز، به هيچ وجه با نشاط ناسازگار نيست. گريهاى كه از سر عشق به خداوند و يادآورى عظمت او باشد، پيوند با درياى بىكران همه نيكىها و زيبايىها و سرچشمه همه شادىهاست.
اما در مورد مطلب دوم، يعنى روشهاى اسلامى براى برگزارى مجالس جشن و سرور، خصوصاً در جشن عروسى، همانطور كه در ابتداى پاسخ توضيح داديم، براى شاد كردن مجلس عروسى، نبايد از هر وسيلهاى استفاده كنيم زيرا مؤمن و كسى كه قلبش به نور تقوا روشن شده، هرگز براى شادى و لذت چند دقيقهاى، نافرمانى خدا را نمىكند. متأسفانه بسيارى از مردم براى شادى در جشن عروسى خود و فرزندانشان، مرتكب گناهانى چون استفاده از موسيقى حرام، اختلاط زن و مرد، پوشش نامناسب، مزاحمت براى ديگران، اسراف، چشم و هم چشمى، فخر فروشى به يكديگر، پوشيدن لباسهاى گران قيمت و برگزارى مجالس پرهزينه، تمسخر ديگران، بىتوجهى به واجباتى چون نماز و امثال آن مىشوند غافل از اين كه شادى واقعى و لذت و خوشى زندگى به دست خداست و هيچ گاه با گناه و معصيت، نمىتوان به عمق شادى رسيد. گاهى ديده مىشود كه عدهاى براى اين كارها، عذر و بهانه مىآورند كه يك شب است و يك شب هزار شب نمىشود و در عروسى بايد شاد بود در حالى كه نتيجه اين گونه برنامهها، اين است كه زندگى با گناه و معصيت خدا شروع مىشود و بركت از زندگىشان مىرود. در روايات آمده است كه در مجلس عروسى مؤمن، فرشتگان نازل مىشوند و رحمت خدا را با خود مىآورند. حال براى اين كه مجالس خوبى در عروسىها داشته باشيم كه هم مملو از شادى و سرور باشد و هم گناه و معصيت نداشته باشد و هم خانواده و فاميل راضى باشند، نكات زير را پيشنهاد مىكنيم:
1 بايد سعى شود اهميت اين موضوع به اعضاى خانواده، خصوصاً والدين و خواهران و برادران عروس و داماد تفهيم شود و نيز اين كه عروس و داماد حق دارند طبق نظر خودشان مجلس عروسى را برگزار كنند البته اين مطلب بايد با لطافت و در عين حال قاطعانه بيان شود و تا جايى كه ممكن است كسى رنجيده خاطر نگردد. براى انجام اين كار، ممكن است لازم باشد ماهها زمينهسازى شود و با آنها صحبت شود.
2 براى اين كه بتوانيم يك فرهنگ و عادت بد را تغيير دهيم، لازم است جانشين مناسبى براى آن در نظر بگيريم. شما نيز اگر نمىخواهيد با گناه و معصيت، مجلس عروسى را شاد كنيد، بايد به جاى آن از برنامههاى مجاز استفاده كنيد. يكى از روشهايى كه تجربه شده و بسيار هم موفق بوده، استفاده از مداحان مذهبى و هنرمندانى است كه به وسيله خواندن اشعار شادىبخش و گفتن لطيفههاى مناسب، مجلس را شاد مىكنند. همچنين استفاده از افرادى كه كارهاى تردستى و ديدنى انجام مىدهند و مىتوانند مجلس عروسى را با صفا و شاد كنند، در اين مورد مؤثر است. بعضى از اين افراد هنرمند، وقتى در مجلسى شركت مىكنند، بدون اين كه گناهى در برنامههاى آنها باشد يا كسى را مسخره كنند، چنان مجلس را گرم مىكنند كه افراد شركت كننده، يكسره مىخندند البته بهتر است با ذكر اشعارى در مدح ائمه اطهار و خصوصاً امام زمان عليهالسلام، معنويتى هم در مجلس عروسى ايجاد كنيم.
3 بهتر است مجالس عروسى در مناسبتهاى مذهبى و جشنهاى مذهبى، مثل ميلاد ائمه يا اعياد مذهبى برگزار شود و به تناسب اين شبها، اشعار ويژه آن اعياد هم خوانده شود.
4 اگر به كلى نمىتوانيد مجلس را اسلامى برگزار كنيد، حداقل جلوى بعضى گناهان را بگيريد مثلاً سعى شود مجلس مردانه از زنانه كاملاً جدا باشد و هيچ مردى به مجلس زنان راه پيدا نكند و حداقل اين كه عروس و داماد، تلاششان را براى جلوگيرى از گناه بكنند تا اگر هم معصيتى صورت گرفت، به حساب آنها نباشد.
5 تا جايى كه توان مالى داريد، پذيرايى خوبى از ميهمانها داشته باشيد زيرا پذيرايى، يكى از وسايل شادىبخش است و مىتواند جانشين خوبى براى ابزارهاى حرام شادى باشد.
پىنوشت:
1 حديث مهر، سالنماى تحصيلى جوان، 82-. 1381
2 شيخ صدوق، علل الشرايع، ج 2، ص. 3
363 رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 6، ص. 155
4 همان، ج 1، ص. 418
5 همان، ج 3، ص. 439
6 همان، ج 3، ص. 438
7 همان، ج 5، ص. 574
8 شيخ عباس قمى، سفينه البحار، ج 1، ص. 291
9 ميزان الحكمه، ج 4، ص. 119
10 ر. ك: نحل (16)، آيه 36 نمل (27)، آيه 69 انعام (6)، آيه. 11
11 حديث مهر، سالنامه تحصيلى جوان 82-. 1381
12 همان.
پرسمان