وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

زن در اندیشه ابوالعلاء مودودی

0

زن در اندیشه ابوالعلاء مودودی

فهرست این نوشتار:

– أبی الأعلی المودودی (1903-1979 م)

ابوالاعلی المودودی، ایدئولوگ اسلام‌گرا، حقوق‌دان، مورخ و روزنامه‌نگار بود. آثار متعددی از او به‌جای‌مانده است. او درصدد احیای اسلام و تبلیغ آنچه «اسلام حقیقی» می‌دانست، برآمد. او معتقد بود که اسلام برای سیاست ضروری است و لازم است که شریعت برقرار شود و فرهنگ اسلامی مشابه حکومت راشدین ایجاد شود.

او بنیان‌گذار جماعت اسلامی، بزرگ‌ترین سازمان اسلامی در آن زمان در آسیا بود. در زمان جنبش استقلال هند، مودودی و جماعت اسلامی فعالانه برای مخالفت با تجزیه هند تلاش کردند. پس از وقوع آن، مودودی و پیروانش تمرکز خود را به سیاسی‌کردن اسلام و حمایت از تبدیل پاکستان به یک کشور اسلامی معطوف کردند. مودودی یکی از تأثیرگذارترین و مهم‌ترین متفکران دنیای مدرن است که اسلام سیاسی موردنظر وی در شبه‌قاره هند و نیز در غرب آسیا موردتوجه قرار گرفت.

در سن 11 سالگی اثری مدرنیستی و فمینیستی قاسم امین را از عربی به اردو ترجمه کرد[1]. او سال‌ها بعد درزمینهٔ ترجمه نیز بخش‌هایی از اسفار، اثر ملاصدرا متفکر عرفانی شیعه ایرانی قرن هفدهم را کارکرد. اندیشه او بر مودودی تأثیر می‌گذارد، زیرا مفهوم صدرا درباره ضرورت حاکمیت شریعت اسلام (شریعت) برای عروج معنوی انسان، در آثار مودودی بازتاب یافت[2].

در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1965 م پاکستان احزاب سیاسی سنی مذهب، ازجمله جماعت اسلامی به رهبری مودودی که بارها اعلام کرده بودند که یک زن نمی‌تواند بالاترین مقام یک کشور مسلمان را داشته باشد، موضع خود را تغییر دادند و از نامزدی فاطمه جناح حمایت کردند.[3]

ازنظر مودودی وظیفه زنان اداره امور خانه، تربیت فرزندان و تأمین «بیشترین آسایش و رضایت» برای آنان و همسرش است. مودودی از پوشش کامل و جداسازی زنآن‌که در اکثر مناطق مسلمان‌نشین زمان او انجام می‌شد، حمایت می‌کرد. او معتقد بود که زنان باید در خانه‌های خود بمانند مگر در مواقع ضروری خارج شوند. تنها جای بحثی که او در مورد حجاب می‌دید این بود که «آیا دست و صورت» زنان «پوشانده شود یا نه».

در مورد تفکیک جنسیت معتقد است که مردان از نگاه‌کردن به زنان غیر از همسر، مادر، خواهر و غیره (محرم) بپرهیزند، چه رسد به اینکه برای آشنایی آن‌ها اختلاط کنند. او با کنترل موالید و تنظیم خانواده به‌عنوان «شورش علیه قوانین طبیعت» و بازتاب ازدست‌دادن ایمان به خدا – که برنامه‌ریز جمعیت بشری است – و غیرضروری است، زیرا رشد جمعیت منجر به اقتصاد می‌شود، مخالفت کرد[4].

کتاب «حجاب» او کامل‌ترین کتابی است که اندیشه‌های او را پیرامون زنان از یک‌سو و نقد تمدن غرب از سوی دیگر مطرح می‌کند. مودودی با ذکر نگاه یونانی و رومی و نگاه مسیحیان و اروپای جدید به آن‌ها وارد کتاب خود شد نتیجه‌گیری کرد که این‌ها زن‌ها را تحقیر می‌کنند و او را غیرانسانی می‌دانند و نقش او را در جامعه به‌قصد استثمار او در اعمال هوی‌وهوس برجسته می‌کنند.

وی مسئله زن امروز را در سه محور: 1- تساوی زن و مرد؛ 2- استقلال زن در امور اقتصادی؛3- اختلاط مطلق زن و مرد می‌داند.

وی پس از واردشدن به ریشه‌یابی عمیق فکری در کارکرد زن و زیر سؤال بردن ویژگی‌های جسمانی آنان ازنظر علمی، با استناد به سه علم در این زمینه، به تعیین تقسیم‌بندی که برای رابطه زن با مرد و ماهیت آن برگزیده است، نتیجه گرفت. نقش هر یک در خدمت به کارکرد تمدن اسلامی به شرح زیر است:

1- این‌که مرد کار تأمین معاش خانواده و مراقبت و پاسداری از آن و انجام خدمات سخت و طاقت‌فرسای تمدنی را به او بازگرداند و تحصیل و تربیت او به‌گونه‌ای باشد که بیشترین سود را برای او داشته باشد.

2- زن وظیفه تربیت فرزندان و وظایف خانه را بر عهده دارد، مشروط بر اینکه تحصیل و تربیت او در خدمت این امر باشد تا بار این وظیفه را به بهترین نحو انجام دهد.

3 – قدرت و فرمان در دست مرد باشد تا نظام خانواده از هرج‌ومرج و پراکندگی محفوظ بماند.

3-1 آموزش و تربیت زنان

در نگاه مودودی اسلام نه‌تنها به زنان اجازه آموختن علوم را داده، بلکه آن‌ها را به این امر تشویق کرده است، زنان وظیفه‌دارند دین خود را بشناسند و مراقب آن باشند؛ و این تنها به خواندن و فهم قرآن محدود نمی‌شود، بلکه فراتر از آن به مطالعه حدیث می‌رود. مودودی عدم آموزش دین به زنان و جهل به احکام توسط آنان را علت رواج بسیاری از امور خلاف شرع در خانه‌های مسلمانان و در میان خانواده‌های آنان و پذیرش بسیاری از آداب و معارف جاهلی می‌داند.[5] مودودی نمونه‌های فراوانی از تربیت زنان را در عصر رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله ذکر می‌کند که زنان امور دینی و آداب و اخلاق والای اسلامی را آموختند.

ازنظر مودودی به‌خودی‌خود اسلام در اصل تربیت و آموزش فرقی بین زن و مرد قائل نبوده است، اما شکی نیست که ازنظر کیفیت بین آن‌ها فرق می‌گذارد. درست‌ترین تربیت و تربیت زن از دیدگاه اسلام، چیزی است که او را همسری ایدئال، مادری مهربان و خانه‌دار می‌کند. اگر حوزه فعالیت زن خانه است، باید به زنان به‌ویژه علومی که حداکثر امکان را در این زمینه مفید می‌سازد، آموزش داده شود. پس‌ازآن، نیاز به علومی‌دارد که انسانیت را به انسان بیاموزد، اخلاق او را اصلاح کند و افق دید او را وسعت بخشد. بر هر زن مسلمانی واجب است که دارای این علوم و معارف باشد.[6]

3-2 آزادی زن

تاریخ جامعه بشری گواه بر این است که وجود زن در این دنیا عنوان ذلت و رسوایی و گناه بوده است. برای پدر مایه ننگ و بدبختی بود که از او دختری به دنیا بیاید. بردگی، حبس و انزجار عمومی که در طول قرون متمادی نسبت به زنان وجود داشت، احساس کرامت و عزت‌نفس را از خود پاک‌کرده بود. او خودش فراموش کرده بود که در این دنیا حقی دارد که لیاقتش را دارد یا موقعیت اجتماعی که می‌تواند از آن برخوردار باشد.

دین اسلام حنیف همان دینی است که ذهنیت دو مقوله زن و مرد را اصلاح کرد.

اسلام در ذهن قاصر انسان‌ها آمد و عزت زن و کرامت و حقوق او را مطرح کرد. هر چه امروز از کلمات حقوق زنان، آموزش زنان و پیشرفت زنان می‌شنوید، این پژواک طنین‌انداز از اسلام انقلابی است که حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله آن را موعظه کرد که مسیر تفکر انسان را برای همیشه تغییر داد. این پیامبر کسی است که به جهانیان آموخت که زن نیز مانند مردان انسان است. «الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا».[7][8]

اندیشه بشر هنوز نتوانسته است به آنچه اسلام به آن قیام کرده است برسد و هر چه غرب به زنان داده است به‌عنوان یک زن در اختیار آن‌ها قرار نگرفته است، بلکه همه آن‌ها را پس از سلب فطرت زنانه و تبدیل آن‌ها به آن‌ها داده است. در حقیقت، مانند دوران جاهلیت، تحقیرآمیز است.

زن امروز، زن خانه، همسر مرد و مادر فرزندان نیست، به‌عبارت‌دیگر، زنی نیست که دیگر به فطرت و حقیقت واقعی خود وفادار بماند تا جلال و افتخاری داشته باشد. تمام عزت و کرامت برای آن زن (مردی) است که در ساختار بدنش زن و در جایگاه ذهن و فکرش مرد باشد؛ و برای مدنیت و اجتماع همان کار مردان را می‌کند.

بدیهی است که این ادای احترام به زنانگی نیست. این ادای احترام به مرد بودن است. یکی از شواهد روشن احساسات روانی زنان در غرب در مورد حقارت و عقب‌ماندگی (عقده حقارت) است که با افتخار لباس مردانه می‌پوشند درحالی‌که به ذهن هیچ‌یک از مردان نمی‌رسد که بالباس زنانه از خانه خارج شوند.

زن بودن یکی از آن مردان برای میلیون‌ها زن توهین‌آمیز و شرم‌آور است، درحالی‌که مرد از شوهر بودن خجالت نمی‌کشد؛ اما زنان به انجام کارهای مردانه افتخار می‌کنند و هیچ‌یک از مردان به کار زنانه صرفاً افتخار نمی‌کنند. به‌عنوان خانه‌داری و تربیت فرزندان. پس حقی است که نمی‌توان آن را رد کرد و یا با آن مبارزه کرد. واقعیت این است که غرب به زن به‌عنوان یک زن احترام نمی‌گذارد؛ و غیر از اسلام ممکن نیست که زنان را اکرام کند و جایگاه آنان را عظیم بشمارد. برخلاف غرب، تمدن اسلامی جایگاه هر یک از مرد و زن را بر اساس فطرت قرار می‌دهد[9]

3-3 نظام اجتماعی اسلام

ازنظر مودودی نظام اجتماعی اسلامی دارای ویژگی‌های زیر است. 1- محیط اجتماعی را تاحدامکان از تمامی محرک‌های شهوات و عوامل وسوسه‌کننده و فریب دهند پاک‌سازی کنند تا قوای فکری و جسمی انسان در فضایی آرام و پاکیزه پدید آید و رشد کند و انسان بتواند سهم خود را برای بازسازی تمدن باقدرت فراوان انجام دهد.

2- اینکه روابط جنسی در دایره ازدواج محدود شود، اما خارج از این دایره نه‌تنها باب هرج‌ومرج عملی بسته است، بلکه باب سرگردانی فکری تاحدامکان بسته است.

3- دایره کار مرد از اداره کار زن جدا باشد و به هر یک از آن‌ها برحسب طبیعت و توانایی جسمی و روحی، خدمات مدنی و اجتماعی متفاوتی واگذار شود. سپس روابط خود را به ترتیبی سازمان‌دهی می‌کند که آن‌ها را به همکاری و تقویت متقابل در حدود قانون وامی‌دارد. هیچ‌یک از آن‌ها نباید از این حدود شرع تجاوز کند و در امور دیگری دخالت کنند.

4- مقام مرد در خانواده، مقام قوامیت باشد و همه افراد خانواده مطیع سرپرست خانواده باشند.

5 – زن و مرد هر دو از حقوق کامل انسانی بهره‌مند باشند و از بهترین امکانات برای پیشرفت و ترقی برخوردار باشند، بدون اینکه از حدودی که در نظام اجتماعی برای آن‌ها تعیین‌شده است عبور کنند. نظام اجتماعی که ستون‌هایش بر اساس این فرمول بناشده‌اند، نیازمند محفوظاتی است که بقای ویژگی‌هایش را در کل تضمین می‌کند. سه چیز است که نظام اجتماعی اسلام را محافظت می‌کند. 1- اصلاح باطن؛2- قوانین جزایی؛3- اقدامات پیشگیرانه؛ این سه پیشنهادات من هستند.[10] وی در ادامه به شرح این سه در کتابش می‌پردازد.

3-4 مناصب حکومتی زنان

مودودی با اجازه‌دادن به زنان به‌عنوان رئیس دولت یا قانون‌گذار مخالف بود، زیرا ازنظر اسلام، سیاست و اداره حکومت حوزه فعالیت زنان نیست. او به حدیث پیامبر ص اشاره می‌کند که «لن یُفلِح قوم ولّوا امرهم إمرأة» و همچنین آیه قوام بودن مردان بر زنان استناد می‌کند؛ لذا یکی از شروط حاکم را مرد بودن می‌داند.

این دو نص دلیلی قطعی و روشن است که مناصب اصلی در دولت، اعم از ریاست، وزارت، عضویت در مجلس شورا و یا مدیریت ادارات مختلف دولتی، به زنان واگذار نمی‌شود. برخلاف آنچه با نصوص صریح منافات دارد این است که در قانون اساسی حکومت اسلامی به زنان چنین جایگاهی داده‌شده است. ارتکاب چنین تخلفی برای کشوری که برای خود متعهد به اطاعت از خدا و رسولش شده است، اصلاً جایز نیست.[11] همان‌طور هم که قبلاً اشاره شد با این توصیف شاهدیم که او از ریاست‌جمهوری فاطمه نجاح در پاکستان حمایت می‌کند!

[1] – Nasr, Mawdudi and Islamic Revivalism 1996, p. 13

[2] – … hikmat i mara ba madrasah keh burd? The Influence of Shiraz School on the Indian Scholars”.

[3] – “Presidential Election | Elections were held on January 2, 1965”.

[4] – Islam and Birth Control (Urdu), 1962. pp. 104–130, 150–53

[5]. المودودی، تذكرة يا دعاة الإسلام: ص 45

[6]. المودودی، الحجاب: ص 298

[7]. سوره مبارکه نسا، آیه 1

.[8] المودودی، الحجاب: ص 300

[9]. المودودی، الحجاب، ص 305.

[10]. المودودی، الحجاب: ص 309.

[11]. قطب، تدوين الدستور الإسلامي: ص 69

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.