ريزش ها و رويشهاي صدر اسلام و انقلاب اسلامی

ريزش ها و رويشهاي صدر اسلام
دکتر عبدالله گنجی در کانال شخصی خود نوشت: در خصوص ریزش ها و رویش های انقلاب اسلامی مطالعه ای را به انجام رسانده ام. قصد دارم به صورت سریالی و خلاصه هر روز قسمتی را اینجا قرار دهم. ابتدا ریزش ها و رویش های صدر اسلام،سپس نگاهی گذرا به انقلابهای دیگر و در ادامه 16 دلیل ریزش های انقلاب(هر روز یک دلیل) و در آخر رویش ها را اینجا قرار خواهم داد.امید است مورد توجه واقع شود.
قسمت اول:
ريزش ها و رويشهاي صدر اسلام:
علل ريزشهاي صدر اسلام و انقلاب اسلامي بسيار به هم نزديک است. اگر متغير مدرني به نام مردمسالاري را حذف کنيم، انطباق بسيار بالاتر خواهد بود. بسياري از صحابه پيامبر بعد از او خود را برتر از ديگران ميشمردند و علاوه بر آن غنايم جنگي ايران و روم هنگام ورود به مدينه توسط آنان تصاحب ميشد و مجاهدان ديروز به طبقه اشراف تبديل شدند و کمکم مفهوم جهاد و خلافت و ولايت صرفاً لقلقه زبان آنان شد.
برتري اقتصادي از يک سو و انتساب به صحابه پيامبر از سوي ديگر آنان را به موجوداتي ناسازگار تبديل کرده بود که اميرالمؤمنين در مواجهه با آنان بسيار آزرده شد. عدالتخواهي علي که اگر بيتالمال را کابين همسرانتان هم کرده باشيد پس ميگيرم و اينکه طبقه اشراف را به عمارت و فرمانداري منصوب نخواهم کرد، باعث شد از گرد او پراکنده شوند و در منازل و محافل خود عليه او توطئه کنند و با هزاران انقلت اثر سخنان وي را از بين ميبردند تا آنجا که فرمود:
«کاش هرگز شما را نميشناختم، به خدا قسم دوست داشتم شما را مانند درهم و دينار با ياران معاويه سودا کنم. 10نفر از شما را بدهم و يک نفر از آنان را بستانم. آنان بر باطل خود استوارند و شما بر حق خود استوار نيستيد.».
امام خميني معتقد است اين جماعت «اميرالمؤمنين را فشل کردند»
مقام معظم رهبري بعد از محکوميت عبدالله نوري، در خطبهاي معروف در نماز جمعه تهران اين انطباق تاريخي را به زيبايي ترسيم کردند:
«شما به صدر اسلام نگاه کنيد، ببينيد آن کساني که در دوران غربت اسلام و غربت علي، از اميرالمؤمنين دفاع کردند، چه کساني بودند؟ اينها سابقهداران اسلام نبودند. سابقهداران اسلام جناب طلحه و جناب زبير و جناب سعدابن ابي وقاص و امثال اينها بودند. بعضي از اينها علي را تنها گذاشتند، بعضي از اينها در مقابل علي ايستادند. اينها ريزشها بودند. اما رويش کدام است؟ رويش عبدالله ابن عباس، محمدابن ابيبکر، مالک اشتر است و ميثم تمار است. اينها رويشهاي جديدند. اينها که در زمان پيامبر نبودند، اينها در همان دوران غربت اسلام روييدند. اينها نهالهاي تازهاند. همانطور که گفتم غصه دارد، کساني ريزش پيدا کنند که يک روز پاي سفره انقلاب، پاي سفره امام زمان، پاي سفره اسلام و قرآن نشستند و نان و نمک اسلام را خوردند اما در کنار آن ريزشها، مالکاشترها هستند. عبدالله ابن عباسها هستند. اينطور نيست که شما خيال کنيد حالا چهار نفر آدمي که از راه برگشتند و نيرويشان تمام شد، معنايش اين است که نيروي اين گردونه عظيم تمام شده است. نه آقا بعضيها در بين راه قوهشان تمام ميشود.»
برگی از کتاب مصدق تقدیم به کسانی که در قالب نظام اسلامی به دنبال بازگرداندن ایشان هستند و خیابان نام گذاری می کنند و از یاد برده اند که چرا نام مصدق از خیابانها و اماکن کشور حذف شد.پیروان امام توضیح دهند چگونه بین نگاه امام به مصدق و خود مصدق جمع می بندند؟
فلسفي (خطیب مشهور) درباره يكي از ملاقاتهاي خود با دكتر مصدق كه علت ملاقات، انتقال پيام آيتاله بروجردي بوده است ميگويد:
موضوع از اين قرار بود كه بهائيها در شهرستانها مسئلهساز شده بودند و قدرتنمائي ميكردند. به امر حضرت آيتاله العظمي بروجردي وقت ملاقات گرفتم و نزد مصدق رفتم. پيام آقاي بروجردي را به ايشان رساندم و گفتم: شما رئيس دولت اسلامي ايران هستيد و الآن بهائيها در شهرستانها فعال هستند و مشكلاتي را براي مردم مسلمان ايجاد كردهاند. لذا مرتباً نامههايي از آنان به عنوان شكايت به آيتاله بروجردي ميرسد، ايشان لازم دانستند كه شما در اين باره اقدامي بفرماييد. دكتر مصدق بعد از تمام شدن صحبت به من به گونة تمسخر آميزي، قاهقاه و با صداي بلند خنديد و گفت: آقاي فلسفي از نظر من مسلمان و بهائي فرق ندارد، همه از يك ملت و ايراني هستند.
اين پاسخ براي من بسيار شگفتانگيز بود، زيرا اگر سئوال ميكرد فرق بين بهائي و مسلمان چيست؟ براي او توضيح ميدادم. اما با آن خندهي تمسخرآميز و موهن ديگر جايي براي صحبت كردن و توضيح دادن باقي نماند. لذا سكوت كردم و موقعي كه به محضر آيتاله بروجردي رسيدم و اين جمله را گفتم، ايشان نيز با حالت بهت و تحيّر پيام وي را استماع كرد.
قسمت دوم:
سطح ريزشها:
ريزشها را ميتوان به سه سطح 1- نخبگي 2- توده 3- جرياني تقسيم کرد اما معمولاً نخبگان در پروسه ريزش مورد توجهاند و ريزشهاي فردي در متن توده حاکميت را متوجه نميکند. اما نوع سوم جرياني است که شکل «پالايش» آن چندين مصداق را شامل ميشود. (قسمت بعد)
سطح ریزش ها:
1-نخبگي 2- توده(از مردم)3-جریانی
از نظر رفتاری:
1- تقابل و رويارويي 2- انزوا طلبی 3-نق زنی و نقد دائمی
ريزشها در بعد رفتار به سه دسته تقسيم ميشود. برخي در صدد اصلاح يا انتقام برميآيند و به روشهاي مختلف اعم از قلم، بيان و سلاح وارد ميدان مبارزه با نظام شده يا ميشوند. برخي صحنه را ترک ميکنند و به زندگي فردي و خصوصي روي ميآورند و فاصله خود را با حاکميت حفظ ميکنند اما به سمت رويارويي و درگيري نميروند.
دسته سوم کساني هستند که در هر صورت به بدبيني، نقزني، نقد، تخريب و چالش روي ميآورند اما به سمت رويارويي و تقابل و تنش حداکثري نميروند. البته حاکميت و نيروهاي انقلاب کمتر به اين موضوع وارد شدهاند که کدام گروه يا فرد ميتوانند مجدداً به خاستگاه اوليه برگردند و چگونه ميتوان آنان را حفظ کرد و اصولاً اتاق فکري در اين باره وجود ندارد. دسته سوم که معمولاً نقزن خواهند شد، با خاطرات گذشته، حال را ميکوبند و اسطوره و مدينه فاضلهاي از گذشته را ترسيم مينمايند و وضع موجود را بدترين وضع در گذشته و حال تاريخ انقلاب ميدانند.
سعه صدر حاکميت در مواجهه با اين دسته تا کنون قابل قبول بوده است و نوعي ظرفيت تحمل ريزشها را به نمايش گذاشته است.