در سفر همسفر داشته باش

در سفر همسفر داشته باش
فهرست این نوشتار:
آداب سفر
تنها سفر نكن
1. در چندين حديث آمده است كه هر كه تنها سفر كند ملعون است.[1]
2. در روايتى معتبر مىخوانيم كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين عليه السلام سفارش كرد:
«اى على، هرگز تنها به مسافرت نرو كه شيطان با انسان تنهاست واز دو نفر دورتر است. اى على، هر كه تنها به سفر رود گمراه است ودو نفر كه مىروند دو گمراهند وسه نفر مسافران (در طريق هدايت)اند».[2]
3. در روايتى ديگر آمده است كه كسى خدمت امام صادق عليه السلام رسيد، حضرت از او پرسيد: «چه كسى در راه همسفر تو بود؟» عرض كرد: تنها بودم. فرمود: «اگر جلوتر تو را مىديدم به تو مىآموختم كه چگونه بايد سفر كرد». سپس فرمود : «يك نفر شيطان است دو نفر شيطاناند، سه نفر مصاحباند وچهار نفر رفيقاناند».[3]
4. در روايتى معتبر مىخوانيم كه امام کاظم عليه السلام فرمود: «هر كس به سفر مىرود بگويد: ما شاءَ اللهُ، لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ. اَللّهُمَّ آنِسْ وَحْشَتي وَاَعِنِّى عَلى وَحْدَتي وَاَدِّ غَيْبَتِى».[4]
حقّ همسفر
از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «حقّ مسافر بر همسفرانش آن است كه هر زمان بيمار شود سه روز براى او توقّف كنند».[5]
هزينههاى سفر
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «مستحبّ است همه همسفران هزينههاى خود را روى هم بگذارند كه اين كار باعث خشنودى خاطر ونيكى اخلاقشان مىشود».[6]
2. در حديث است كه از امام باقر عليه السلام پرسيدند: گروهى با هم دوست مىشوند ودر ميان آنها غنى وفقير وجود دارد، آيا غنى مىتواند به هزينههاى فقير كمك كند؟ فرمود: «اگر قلباً راضى باشند اشكالى ندارد».[7]
همسفران
اهمّيّت وتعداد همسفر
1. در حديثى معتبر مىخوانيم كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: «اوّل همسفر (خوبى) پيدا كن، سپس به سفر برو».[8]
2. در روايتى ديگر فرمود: «دو نفر با هم همسفر نمىشوند مگر اينكه محبوبترين آنها نزد خدا كسى است كه با رفيقش بيشتر مدارا كند واو ثوابش بيشتر است».[9]
3. در حديثى ديگر فرمود: «بهترين رفيقان ومصاحبان نزد خدا چهار نفرند وهيچ گروهى بيش از هفت نفر نمىشوند مگر اينكه سر وصدايشان بسيار خواهد بود».[10]
نكته: از روايات بالا معلوم مىشود كه حدّاقل همسفر سه نفر وحدّاكثر آنها هفت نفر وبيش از آن مناسب نيست.
ويژگىهاى علمى واخلاقى ومالى همسفر
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «با كسى دوستى كن كه به سبب او زينت يابى وبا كسى كه او به وسيله تو زينت يابد سفر نكن».[11]
يعنى با كسى همسفر شو كه علم وكمالات او از تو بيشتر باشد.
2. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «با كسى كه فضيلت تو را بر خود نداند آنقدر كه تو از فضيلت او بر خود مىدانى سفر نكن».[12]
3. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «با مثل خود رفاقت كن وبا كسى رفيق نشو كه خرج تو را بدهد كه موجب خوارى وذلّت مؤمن است».[13]
4. در حديث است كه شخصى به نام شهاب مىگويد به امام صادق عليه السلام عرض كردم: شما مىدانيد كه من انسان توانگر وثروتمندى هستم وبه برادران دينى خود احسان مىكنم. گاه با گروهى از آنان در راه مكّه رفيق وهمسفر شده وبرايشان بسيار هزينه مىكنم. اين كار چه حكمى دارد؟ فرمود: «اى شهاب، چنين كارى نكن زيرا اگر دست به جيب شوى وهزينه كنى وآنها هم بخواهند مانند تو هزينه كنند متضرّر مىشوند واگر خرج نكنند باعث خوارى آنها مىشود؛ پس با كسانى كه از نظر مالى مثل تو هستند مسافرت كن».[14]
5. در حديث است كه از امام صادق عليه السلام پرسيدند: شخصى با گروهى ثروتمند رفيق وهمسفر مىشود، آنها سهم خود را از هزينههاى سفر مىپردازند
واين شخص نمىتواند مانند آنها هزينه كند چه حكمى دارد؟ فرمود: «دوست ندارم چنين شخصى خود را خوار كند، پس با كسى رفيق شود كه مانند اوباشد».[15]
[1] . محاسن، ص 356، ح 57؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 181، ح 810.
[2] . محاسن، ص 356، ح 56؛ كافى، ج 8، ص 251، ح 465.
[3] . محاسن، ص 356، ح 58؛ كافى، ج 8، ص 251، ح 463.
[4] . ترجمه: «آنچه را خداوند اراده كند تحقّق مىيابد. هيچ پناهگاه و قدرتى جز به واسطه خدا نيست. بار خدايا،تو مونس تنهايىام باش، بر تنهايىام كمكم كن وكمبودهاى زمان غيبتم را جبران كن». كتاب من لا يحضرهالفقيه، ج 2، ص 181، ح 807.
[5] . محاسن، ص 358، ح 72؛ كافى، ج 2، ص 670، ح 4.
[6] . محاسن، ص 359، ح 76؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 182، ح 815.
[7] . محاسن، ص 357، ح 66؛ مكارم الأخلاق، ص 251. روايت مزبور در هر دو مصدر از امام صادق7 است.
[8] . محاسن، ص 357، ح 61 و68؛ مكارم الأخلاق، ص 251.
[9] . محاسن، ص 357، ح 61 و68؛ مكارم الأخلاق، ص 251.
[10] . كافى، ج 8، ص 251، ح 464؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 183، ح 820.
[11] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 182، ح 816.
[12] . محاسن، ص 357، ح 62؛ كافى، ج 4، ص 286، ح 5.
[13] . كافى، ج 4، ص 286، ح 6؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 182، ح 818.
[14] . كافى، ج 4، ص 287، ح 7؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 182، ح 817.
[15] . محاسن، ص 359، ح 79؛ كافى، ج 4، ص 287، ح 8.