حدیث در مورد فضایل حضرت علی علیه السلام
آقاي احمد بن حنبل ـ رئيس حنابله ـ تعبيري را آورده است كه شايد در بيش از 50 مصدر از مصادر معتبر أهل سنت هم آمده باشد كه گفته است:
فضائلي كه درباره علي رضي الله عنه با سندهاي صحيح آمده، در حق هيچيك از صحابه رسول الله (صلي الله عليه و سلم) نيامده است.

حدیث در مورد فضایل حضرت علی علیه السلام
به حق بايد اعتراف كنيم كه سخن گفتن درباره أمير المؤمنين (عليه السلام) سخت است و عقل و زبان بشري و اين حروف 28 گانه تهجّي، از بيان آن عاجز است. كسي ميتواند درباره حضرت علي (عليه السلام) سخن بگويد كه خودش از سرچشمه وحي، آب علم را نوشيده باشد. وگرنه سخن گفتن ما درباره حضرت علي (عليه السلام)، مطابق فكر، عقل و سطح معلومات خود ما است و شايد نسبت به ساحت مقدسش جسارت باشد. ولي ما از باب اينكه:
آب دريا را اگر نتوان كشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيد
آنچه كه از آثار ائمه (عليهم السلام) و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) به ما رسيده و با دركي كه عقول ما ميكند، نكاتي را براي مخاطبان عزيز تبيين ميكنم.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:
علي جان! غير از خدا و من، كسي تو را نشناخت.
روايت اول:
مرحوم حسن بن سليمان حلي (ره) در كتاب مختصر بصائر الدرجات كه از كتابهاي معتبر شيعه است، روايتي را به همين مضمون از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) نقل ميكند:
يا علي! ما عرف الله إلا أنا و أنت و ما عرفني إلا الله و أنت و ما عرفك إلا الله و أنا.
يا علي! خدا را جز من و تو، كسي نشناخت و مرا غير از خدا و تو، كسي نشناخت و تو را غير از خدا و من، كسي نشناخت.
مختصر بصائر الدرجات للحسن بن سليمان الحلي، ص125
روايت دوم:
جالب اين است كه جناب خوارزمي نقل ميكند از إبن عباس از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و مشابه اين روايت از خليفه دوم هم نقل شده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:
لو أن الغياض أقلام و البحر مداد و الجن كتاب و الإنس حساب ما أحصوا فضائل علي.
اگر تمام درختان قلم شوند و درياها مركب شوند و تمام جن نويسنده شوند و تمام بشر حسابگر شوند، باز هم نميتوانند فضائل علي را بشمارند.
المناقب للموفق الخوارزمي، ص32 ـ كفاية الطالب للكنجي الشافعي، ص151 ـ فرائد السمطين للجويني، ج1، ص16 ـ التذكرة للسبط إبن الجوزي، ص8
آقاي صاحب بن عبّاد، از شعراي نامي عرب، شعري زيبا دارد كه من غالبا آن را در اينگونه جلسات بيان ميكنم:
و قالوا: عليٌ عليٰ، قلت: لا فإن العليٰ بعلي عليٰ
ميگويند علي مرتبه بالايي گرفت والايي و برتري، به بركت وجود علي است
روايت سوم:
آقاي يعقوبي، مورخ نامي و إبن حجر عسقلاني و ديگران نقل ميكنند:
وقتي علي به خلافت رسيد، هر كدام از صحابه برخاستند و سخني درباره علي گفتند. در اين ميان، صعصعة بن سوهان برخاست و گفت:
والله! يا أمير المؤمنين! قد زينت الخلافة و ما زانتك و رفعتها و ما رفعتك و لهي إليك أحوج منك إليها.
به خدا قسم! اي أمير المؤمنين! اين تو بودي كه به خلافت زينت دادي، نه اينكه خلافت به تو زينت داده باشد و اين تو بودي كه مقام خلافت را بلند كردي، نه اينكه خلافت، مقام تو را بلند كرده باشد و نياز خلافت به تو، از نياز تو به خلافت بيشتر است.
تاريخ اليعقوبي، ج2، ص179 ـ ينابيع المودة لذوي القربي للقندوزي، ج2، ص407 ـ الصواعق المحرقة لإبن حجر عسقلاني، چاپ مصر، ص127 ـ فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي، ج4، ص469
روايت چهارم:
آقاي خوارزمي از خليفه دوم نقل ميكند كه درباره حضرت علي (عليه السلام) گفت:
عجزت النساء أن تلدن مثل علي بن أبي طالب.
زنان عالم، عاجزتر از آن هستند كه فرزندي مانند علي بن أبي طالب را به دنيا بياورند.
المناقب للموفق الخوارزمي، ص81 ـ مطالب السئول، ص13 ـ الأربعين للفخر الرازي، ص466
روايت پنجم:
وقتي از أم المؤمنين عايشه درباره حضرت علي (عليه السلام) سؤال كردند، گفت:
ذلك خير البشر و لا يشك فيه إلا الكافر.
او بهترين انسانهاست و جز كافر، كسي در أفضليت او بر ديگران شكي نميكند.
كنز العمال للمتقي الهندي، ج11، ص625 ـ تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج3، ص124 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص374 ـ ينابيع المودة لذوي القربي للقندوزي، ج2، ص273 ـ الثقات لإبن حبان، ج9، ص81 ـ الكامل لعبد الله بن عدي، ج4، ص10 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج8، ص205
روايت ششم:
آقاي مسلم نيشابوري در صحيح مسلم، جلد 1، صفحه 61 از خود أمير المؤمنين (عليه السلام) نقل ميكند:
و الذي فلق الحب و برأ النسمة! إنه لعهد النبي الأمي صلي الله عليه و سلم إلي أنه لا يحبني إلا مؤمن و لا يبغضني إلا منافق.
قسم به كسي كه دانه را شكافت و بشر را آفريد! از وصاياي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) به من اين بود كه جز مؤمن، كسي مرا دوست نميدارد و جز منافق، كسي با من دشمني نميكند.
مسند احمد، ج1، ص84 ـ سنن إبن ماجة، ج1، ص42 ـ سنن النسائي، ج8،ص 117 ـ تحفة الأحوذي للمباركفوري، ج10، ص151 ـ المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج7، ص494 ـ السنن الكبري للنسائي، ج5، ص47 ـ مسند أبي يعلي، ج1، ص347 ـ صحيح إبن حبان، ج15، ص367 ـ الإستيعاب لإبن عبد البر، ج3، ص1100 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج13، ص120
در روايتي هم داريم كه امام صادق (عليه السلام) به شيعيان فرمود:
اگر شيريني و حلاوت محبت حضرت علي (عليه السلام) را در دلتان احساس كرديد، در حق مادرتان دعا كنيد كه در حق پدرتان خيانت نكرده است.
شيريني محبت حضرت علي (عليه السلام)، چيزي نيست كه به هر كسي بدهند.
روايت هفتم:
امام قرطبي نقل ميكند:
عن جماعة من الصحابة أنهم قالوا : ما كنا نعرف المنافقين علي عهد رسول الله صلي الله عليه و سلم إلا ببغضهم لعلي عليه السلام.
تعدادي از صحابه ميگفتند: اگر ما ميخواستيم در زمان رسول الله (صلي الله عليه و سلم) منافقين را بشناسيم، با كينه و بغضشان نسبت به علي عليه السلام ميشناختيم.
تفسير القرطبي، ج1، ص267 ـ الدر المنثور للسيوطي، ج6، ص66 ـ تفسير الآلوسي، ج26، ص78 ـ تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج13، ص155 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص284 ـ أسد الغابة في معرفة الصحابة لإبن الأثير الجزري، ج4، ص30 ـ مناقب علي بن أبي طالب لإبن مردويه الأصفهاني، ص321 ـ العثمانية للجاحظ، ص308 ـ ينابيع المودة لذوي القربي للقندوزي، ج2، ص392 ـ النصائح الكافية لمحمد بن عقيل، ص93 ـ المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص129 ـ المعجم الأوسط للطبراني، ج2، ص328 ـ الاستذكار لإبن عبد البر، ج8، ص446 ـ شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج4، ص83 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج13، ص106
روايت هشتم:
اين روايت تير خلاص است و اگر اين روايت در منابع أهل سنت نبود، آن را عرض نميكردم. اين روايت هم جزء فرهنگ مردم شده است و در كتابهاي لغت أهل سنت مانند النهاية في غريب الحديث إبن أثير و لسان العرب إبن منظور و تاج العروس زبيدي در ماده بَوَرَ آمده است كه أبو سعيد خدري نقل ميكند:
كنا معاشر الأنصار نبور أولادنا بحبهم عليا عليه السلام، فإذا ولد فينا مولود فلم يحبه عرفنا أنه ليس منا.
ما گروه انصار، فرزندانمان را به محبت علي عليه السلام آزمايش ميكرديم. اگر فرزندي به دنيا ميآمد و ميديديم كه علي را دوست نميدارد، يقين ميكرديم كه آن فرزند از ما نيست و زنمان در حقمان خيانت كرده است.
كفاية الطالب للكنجي الشافعي، ص70 ـ أسني المطالب لإبن الجزري، ص8 ـ شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج4، ص110 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص449 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص287
آقاي إبن اثير در كتاب لغت خود النهاية في غريب الحديث عمدتاً رواياتي را آورده كه اين روايات، داخل فرهنگ مردم شده است و در جلد 1، صفحه 161 و آقاي إبن منظور در لسان العرب، جلد 4، صفحه 87 و آقاي زبيدي در تاج العروس، جلد 6، صفحه 118 در ماده بَوَرَ آوردهاند و اين نشان ميدهد كه اين روايت، تمام قنطرههاي رجالي را گذرانده است و آنچنان شهرت يافته كه وارد فرهنگ مردم شده است؛ بهطوري كه لغتشناسان نامي أهل سنت، اين را به عنوان يك اصل مسلّم و داخل در فرهنگ مردم، در كتابهايشان آوردهاند.
روايت نهم:
يكي از بالاترين نعمتها كه حتي از نعمت توحيد و رسالت هم بالاتر است، نعمت ولايت است. در آيه 67 سوره مائده، خطاب به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد:
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ
آقاي سيوطي در الدر المنثور و آقاي آلوسي در روح المعاني و آقاي رشيد رضا در المنار آوردهاند:
بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ «بأن عليا مولي المؤمنين (يا بأن عليا ولي المؤمنين)» وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ
تفسير الآلوسي، ج6، ص193 ـ الدر المنثور للسيوطي، ج2، ص298 ـ فتح القدير للشوكاني، ج2، ص60
اگر ولايت حضرت علي (عليه السلام) معرفي نشود، رسالت ناتمام ميماند. اگر ما بخواهيم در رابطه با همين يك آيه، دهها جلسه صحبت كنيم، باز هم حق مطلب أداء نشده است.
روايت دهم:
در روايت آمده است كه بعضي از افراد، خدمت امام صادق (عليه السلام) آمدند و طعنه زدند و گفتند:
شما ميگوييد كه همه شيعيان أهل بهشت هستند. حضرت فرمود: بله. گفتند: برخي از آنها گناه ميكنند و شراب ميخورند و نماز نميخوانند و ظلم ميكنند! حضرت فرمود: چون خداوند شيعيان را دوست دارد، آنها را در دنيا به مصيبتهايي گرفتار ميكند و به خاطر اين گرفتاريها، گناهانشان پاك ميشود.
در روايت هم داريم كه اگر خداوند، بندهاي را دوست داشته باشد، اگر آن بنده گناه كرد، خداوند او را به گرفتاري و ناراحتي مبتلا ميكند تا كفاره گناهانش شود. ولي خداوند نسبت به كفار كه آنها را دوست ندارد، هر چقدر هم كه گناه كنند، نعمتهاي بيشتري به آنها ميدهد تا زمانيكه جان آنها را بگيرد.
گفتند: اگر گناهانشان به قدري زياد بود كه با اين گرفتاريهاي دنيوي هم پاك نشدند؟ حضرت فرمود: خداوند آنها را در قبر عذاب ميكند تا از گناهانشان پاك شوند. گفتند: اگر گناهانشان به قدري زياد بود كه با عذاب قبر هم پاك نشد؟ حضرت فرمود: وقتي خداوند آنها را در روز قيامت حاضر ميكند، بر آنها سختگيري ميكند و مشكلاتي را برايشان پيش ميآورد تا كفاره گناهانشان شود. گفتند: اگر يك شيعهاي بود كه با گرفتاريهاي قيامت هم گناهانش پاك نشد؟ حضرت فرمود: پس ما در آنجا چه كاره هستيم؟ ما شفاعتش ميكنيم و نميگذاريم به جهنم برود.
عزيزان شيعه! دوستداران أهل بيت (عليهم السلام)! ـ حتي از أهل سنت هم خيليها دوستدار أهل بيت (عليهم السلام) هستند و چه بسا راه را گم كرده باشند و مسايلي برايشان مشتبه است و اگر آن مسايل روشن شود، آنها هم راه حق را از غير حق تشخيص ميدهند و ما ميبينيم كه روزانه، هزاران و دهها هزار نفر از عزيزان أهل سنت به طرف أهل بيت (عليهم السلام) كشيده ميشوند ـ، نعمت أهل بيت (عليهم السلام)، نعمتي است كه هيچ چيزي با آن برابري نميكند.
سوال:
با توجه به منابع أهل سنت، آيا ميتوانيد چند آيه از قرآن بياوريد كه صراحتاً در حق أمير المؤمنين (عليه السلام) نازل شده باشد؟
پاسخ:
جناب إبن عساكر، سيوطي و إبن حجر عسقلاني نقل كردهاند كه إبن عباس ميگويد:
نزلت في علي ثلاثمائة آية.
300 آيه در حق علي نازل شده است.
تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص364 ـ تاريخ الخلفاء للسيوطي، ص171 ـ الصواعق المحرقة لإبن حجر عسقلاني، چاپ مصر، ص196 ـ تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج6، ص219 ـ السيرة الحلبية للحلبي، ج2، ص473
أخيراً هم كتابهايي نوشته شده به نام علي في القرآن كه آيت ا… شيرازي در 2 جلد نوشتهاند و اين آيات را غالباً از منابع أهل سنت ذكر كردهاند و جديداً هم كتابي 4 جلدي در همين رابطه نوشته شده است.
همچنين آقاي سيوطي در تاريخ الخلفاء، صفحه 172 و آقاي زيني دحلان، مفتي مكه مكرمه در السيرة النبوية، جلد 2، صفحه 11 آوردهاند:
نزلت في علي أكثر من ثلاثمائة آيه.
بيش از 300 آيه در حق علي نازل شده است.
در اين زمينه، مطالب زيادي است و رواياتي كه أهل سنت آوردهاند.
* * * * * * *
سوال:
مهمترين آيهاي كه ميتوانيم استناد كنيم كه در حق أمير المؤمنين (عليه السلام) نازل شده است، كدام است؟
پاسخ:
آيات زيادي در اين مورد وجود دارد. در مورد خلافت أمير المؤمنين (عليه السلام)، بهترين آيه، آيه 55 سوره مائده است. ولي آيهاي كه در فضيلت أمير المؤمنين (عليه السلام) آمده، آيه 61 سوره آل عمران، يعني آيه مباهله است:
فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَي الْكَاذِبِينَ
وقتي آيه نازل شد:
و لما نزلت هذه الآية، «فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ» دعا رسول الله صلي الله عليه و سلم عليا و فاطمة و حسنا و حسينا، فقال: أللهم هؤلاء أهلي.
صحيح مسلم، ج7، ص120، ح6373
آقا رسول اكرم (صلي الله عليه و آله)، حضرت علي (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و حسنين (عليهما السلام) را با خودشان براي مباهله بردند.
إبن كثير دمشقي هم صراحت دارد:
«وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ» رسول الله صلي الله عليه و سلم و علي بن أبي طالب.
مراد از «وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ»، رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و علي بن أبي طالب هستند.
تفسير إبن كثير، ج1، ص379، چاپ دار المعرفة بيروت
آقاي زمخشري كه از استوانههاي علمي أهل سنت است، در تفسير الكشاف، جلد 1، صفحه 370 وقتي به اين آيه ميرسد، ميگويد:
و فيه دليل لا شيء أقوي منه علي فضل اصحاب الكساء.
هيچ دليلي قويتر از اين آيه براي فضيلت أصحاب كساء نيست.
الكشاف عن حقائق التنزيل و عيون الأقاويل للزمخشري، ج1، ص434 ـ تفسير البحر المحيط لأبي حيان الأندلسي، ج2، ص503
طبق اين آيه، أمير المؤمنين (عليه السلام)، نفْس و همسطح و همسنگ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است و در تمام فضائل و مناقب با رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) يكسان است؛ غير از وحي و نبوت.
* * * * * * *
سوال:
ما در فضيلت أمير المؤمنين (عليه السلام) اينهمه حديث داريم كه شيعه و سني هم آوردهاند. مهمترين حديث در منابع أهل سنت كه ميتوانيم در فضيلت أمير المؤمنين (عليه السلام) به آن استدلال كنيم و به آن افتخار كنيم، چيست؟
پاسخ:
در اين رابطه، شايد بعضي از أهل سنت احساس كنند كه ما داريم غلوّ ميكنيم.
روايت اول:
آقاي احمد بن حنبل ـ رئيس حنابله ـ تعبيري را آورده است كه شايد در بيش از 50 مصدر از مصادر معتبر أهل سنت هم آمده باشد كه گفته است:
ما جاء لأحد من اصحاب رسول الله صلي الله عليه و سلم من الفضائل بالأسانيد الصحاح مثل ما لعلي رضي الله عنه.
فضائلي كه درباره علي رضي الله عنه با سندهاي صحيح آمده، در حق هيچيك از صحابه رسول الله (صلي الله عليه و سلم) نيامده است.
مناقب احمد بن حنبل، ص163 ـ المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص107 ـ الإستيعاب لإبن عبد البر، ج3، ص51 ـ تهذيب التهذيب لإبن حجر العسقلاني، ج7، ص298 ـ الإصابة في تمييز الصحابة لإبن حجر العسقلاني، ج4، ص464 ـ تفسير الثعلبي، ج4، ص81 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص27 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص418 ـ المناقب للخوارزمي، ص11 ـ الكامل في التاريخ – ابن الأثير، ج3، ص399
روايت دوم:
بهترين روايتي كه آقايان أهل سنت در اينجا آوردهاند و گفتهاند بالاترين حديث در فضيلت أمير المؤمنين (عليه السلام) است، روايتي است كه جناب إبن أبي عاصم در كتاب السنة آورده است و تمام روايات آن محكوم به صحت است. ايشان نقل ميكند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به حضرت علي (عليه السلام) فرمودند:
ما سألت الله عز وجل شيئا إلا سألت لك مثله و لا سألت الله شيئا إلا أعطانيه. إلا أنه قال لي: لا نبي بعدك. قال القاضي: لا أعرف في فضيلة علي حديثا أفضل منه.
من هرچه را كه از خداوند خواستم، مانند همان را براي تو هم خواستم و چيزي از خدا نخواستم كه به من نداده باشد. مگر نبوت که آنهم به من گفته شد که پس از تو هیچ پیامبری نخواهد بود …… قاضي عياض (از شخصيتهاي برجسته أهل سنت كه فقيه و محدث و متكلم است) ميگويد: من تا به حال بالاتر از اين حديث، در فضيلت علي نديدهام.
كتاب السنة لعمرو بن أبي عاصم، ص582 ـ المعجم الأوسط للطبراني، ج8،، ص47 ـ أمالي للمحاملي، ص204 ـ مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهيثمي، ج9، ص110 ـ سبل الهدي و الرشاد للصالحي الشامي، ج11، ص298
اين نشان ميدهد همانطور كه در آيه مباهله عرض كرديم، در تمام فضائل، غير از بحث نبوت و وحي، همطراز و همسنگ نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) است و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم از تمام ملائكه و أنبياء (عليهم السلام) برتر است، پس حضرت علي (عليه السلام) هم كه از ملائكه و أنبياء (عليهم السلام) برتر است.
روايت سوم:
روايتي از احمد بن حنبل و عبد الله بن عمر نقل شده كه خيلي جالب است و شايد مضمون اين روايت را خيلي از بنده شنيده باشند. راوي ميگويد از احمد بن حنبل سؤال كردم:
ما تقول في التفضيل؟ قال: في الخلافة أبو بكر و عمر و عثمان. فقلت: فعلي؟ قال: علي من أهل بيت، لا يقاس بهم أحد.
كداميك از صحابه أفضل هستند؟ گفت: در خلافت، أبو بكر و عمر و عثمان. گفتم: پس علي چه شد؟ گفت: علي از أهل بيت است و أحدي با آنها قابل مقايسه نيست.
مناقب احمد لإبن الجوزي، ص163
از عبد الله بن عمر هم نقل ميكنند:
إذا عددنا، قلنا: أبو بكر و عمر و عثمان. فقال له رجل: يا أبا عبد الرحمان! فعلي؟ قال: ويحك! علي من أهل البيت لا يقاس بهم، علي مع رسول الله في درجته ، إن الله يقول : «وَ الَّذِينَ آَمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ (طور/21)» ففاطمة مع رسول الله في درجته و علي معهما.
وقتي صحابه را در أفضليت ميشمرديم، ميگفتيم: أبو بكر و عمر و عثمان. مردي به عبد الله بن عمر گفت: اي أبو عبد الرحمان! پس علي چه شد؟ عبد الله بن عمر گفت: واي بر تو! علي از أهل بيت است و با كسي با أهل بيت قابل مقايسه نيست؛ علي همدرجه رسول الله است. خداوند ميفرمايد: «وَ الَّذِينَ آَمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ» پس فاطمه هم همدرجه رسول الله است و علي هم همدرجه آنهاست.
شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج2، ص271 ـ ينابيع المودة لذوي القربي للقندوزي، ج2، ص297
شعري از إبن أبي الحديد معتزلي در حق حضرت علي (عليه السلام)
آقاي إبن أبي الحديد المعتزلي سني كه از اول تا آخر شرح نهج البلاغه تلاش ميكند خلافت أبو بكر و عمر را تثبيت كند و از همان اول خطبه كه ميگويد:
الحمد لله الذي … و قدم المفضول علي الأفضل.
شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج1، ص3
عقيده خودش را نشان ميدهد، ولي وقتي به حضرت علي (عليه السلام) ميرسد، أشعاري دارد كه جالب است. عزيزاني كه به حرم أمير المؤمنين (عليه السلام) مشرف شدهاند، وقتي وارد حرم ميشوند، در بالاي ضريح، در گنبد، ميبينند كه اشعاري از إبن أبي الحديد المعتزلي را در آنجا حكّ كردهاند:
يا برق! إن جئت الغري فقل له أتراك تعلم من بأرضك مودع؟
فيك إبن عمران الكليم و بعده عيسي يقفه و أحمد يتبع
بل فيك جبرئيل و ميكائيل و إسرافيل و الملأ المقدس أجمع
بل فيك نور الله جل جلاله لذوي البصائر يستشف و يلمع
فيك الأمام المرتضي، فيك الوصي المجتبي، فيك البطين الأنزع
اي برق! چون به سرزمين نجف رسيدي، به آن بگو: آيا ميداني چه كسي در تو مدفون است؟
موسي بن عمران كليم الله و پس از او عيسي و پس از وي احمد در تو نهاناند.
بلكه جبرئيل، ميكائيل، إسرافيل و همه فرشتگان عالم مقدس بالا در تو نهفتهاند.
بلكه نور خداي ذو الجلال است كه براي بينندگان ميدرخشد و تلألؤ دارد.
در تو امام مرتضي، در تو وصي برگزيده مصطفي، در تو آن مرد پر از علم و دور شده از شرك و كفر خفته است.
هذا ضمير العالم الموجود عن عدم و سر وجوده المستودع
اين باطن عالمي است كه از كتم عدم به وجود آمده و سر پنهان وجود آن است.
لولا حدوثك قلت إنك جاعل الأرواح في الأشباح و المستنزع
لولا مماتك قلت إنك باسط الأرزاق تقدر في العطاء و توسع
اگر نه اين بود كه تو خود حادث و مخلوقي، ميگفتم تويي كه ارواح را در اجساد قرار ميدهي و بيرون ميكشي.
و اگر مرگ تو نبود، ميگفتم تويي كه روزيها را ميگستري و در بخشش تنگ ميگيري و گسترش ميدهي.
الروضة المختارة (شرح القصائد العلويات السبع) لإبن أبي الحديد المعتزلي، ص136 ـ الإمام علي بن أبي طالب لإحمد الرحماني الهمداني، ص375
تعبير جرج جرداق مسيحي از حضرت علي (عليه السلام)
همچنين جرج جرداق مسيحي در كتاب الإمام علي صوت العدالة الإنسانية، جلد 1، صفحه 49 و در ترجمهاش امام علي و حقوق بشر، جلد 1، صفحه 69 تعبيري در مورد حضرت علي (عليه السلام) دارد و ميگويد:
ماذا عليك يا دنيا لو حشدت قواك فأعطيت في كل زمن عليا بعقله وقلبه ولسانه وذي فقاره
اي دنيا! چه ميشد كه تمام قدرت خود را بسيج ميكردي و در هر دوره و عصري، شخصيتي همانند علي با همان عقل، قلب، زبان و ذو الفقارش به جامعه بشري تحويل ميدادي.
تعبير شبلي شميل از حضرت علي (عليه السلام)
آقاي شبلي شميل هم كه شاگرد داروين و ناشر نظريه تحول در شرق است و منكر مقدسات است، وقتي به حضرت علي (عليه السلام) ميرسد، ميگويد:
الإمام علي بن أبي طالب عظيم العظماء، نسخة مفردة، لم ير لها الشرق و لا الغرب صورة طبق الأصل، لا قديما و لا حديثا.
امام علي بن أبي طالب بزرگ بزرگان است و تنها شخصيت جهان است كه جهان هستي، نه در گذشته و نه در حال، همانند او را نديده است.
الإمام علي صوت العدالة الإنسانية، جلد 1، صفحه37
منبع: سایت هدانا برگرفته از سخنرانی حضرت آیت الله حسینی قزوینی، شبکه ولایت.