وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

آیت الله جوادی آملی: پیامبر جامع جمیع کمالات انسانی

حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی دربخشی از کتاب «سیره رسول اکرم (ص) در قرآن» به بیان ویژگی ها و عظمت پیامبر گرامی اسلام و شاخصه های برتری رسول اکرم بر پیامبران پرداخته اند که در این مجال به عبودیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اشاره می شود

0

آیت الله جوادی آملی: پیامبر جامع جمیع کمالات انسانی

 

شاخصه های برتری رسول اکرم بر پیامبران(4)؛آیت الله جوادی آملی

 

 

عبودیت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم

آیت الله العظمی جوادی آملی در این باره مرقوم داشتند: قرآن كریم وقتی می خواهد تعبیر «عبد» را نسبت به سایرانبیا بكار ببرد همراه با ذكرنام آنها بكارمی برد، ولی پیامبر خاتم را بدون نام یاد می كند، عبد مطلق، به آن فرد كامل انصراف دارد، وقتی عبد مطلق گفته می شود، عبد كامل به ذهن می آید و آن رسول خداست.

ایشان در این باره می فرمایند: خدای سبحان در باره رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: ﴿و أن إلی ربك المنتهی﴾[1] (همراه با الف ولام) خدا، رب العالمین است ولی بعضی از انسانها تحت تدبیر اسمای جزئیه حقّند، مثلاً بعضی درحقیقت،عبدالرزّاق،عبدالباسط،عبدالقابض، عبدالكریم، یا عبدالجلیل هستند اما پیامبر اسلام «عبدُه» است و پروردگاری مدبّر و مربّی شخصی وی است كه نهایی ترین مرتبه را داراست، و در قوس صعود، مقامی برتر از مقام مربوبیت شخص رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نیست، و آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم منتسب به عالیترین اسم از اسمای حسنای خدای سبحان است، یعنی «هو» كه همان هویت مطلقه است، چون كاملترین عبودیت از آن اوست، جامع ترین كلمه به او اشاره دارد و حضرت در قوس نزول از نزد همان مقام تنزّل كرده و هویت مطلقه مبدأ ارسال رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم است: ﴿هوالذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین كله﴾[2].

معظم له در ادامه آورده اند: قرآن كریم وقتی می خواهد تعبیر «عبد» را نسبت به سایرانبیا بكار ببرد همراه با ذكرنام آنها بكارمی برد مثلاًمی فرماید: ﴿واذكر عبادنا إبراهیم وإسحق ویعقوب أولی الأیدی والأبصار﴾[3] یا می فرماید: «یاد كن بنده ما داود را»[4]. «یاد كن بنده ما ایوب را»[5]. «بنده ما نوح را تكذیب كردند»[6] و… ولی پیامبر خاتم را بدون نام یاد می كند، عبد مطلق، به آن فرد كامل انصراف دارد: ﴿تبارك الذی نزّل الفرقان علی عبده لیكون للعالمین نذیراً﴾[7] گرچه تورات موسی(علیه السلام) نیز «فرقان» است: ﴿و إذ اتینا موسی الكتاب و الفرقان … ﴾[8] امّا وقتی عبد مطلق گفته می شود، عبد كامل به ذهن می آید و آن رسول خداست. می فرماید: خدایی متبارك است كه فرقان را بر بنده اش نازل كرد. نه قبل از كلمه «عبد» نام مبارك پیغمبر را می برد و نه بعد از آن، تا بگوییم نام آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم محذوف به قرینه است؛ و نیز نمی گوید «عبدنا»: بنده ما، كه ناظر به كثرت باشد، بلكه می فرماید: ﴿عَبْدِه﴾ كه ناظر به مقام وحدت است، این كلمه از «عبد الله» نیز بالاتر است، زیرا این عبودیت، حاكی از هویت مطلقه است كه بالاتر از مقام الوهیت است.

و نیز در ابتدای سوره «إسراء» می فرماید: ﴿سبحان الذی أسری بعبده لیلاً… ﴾[9]: خدایی سبّوح است كه بنده اش را در پاسی از شب به معراج برد. دیگران عبد مقید، یعنی بنده تعینات مقیده اند، ولی رسول اكرم بنده آن مقام اطلاق است. خداوند، از رسولش به عنوان «عبده» یاد می كند، نه به خاطر اینكه كلمه «الذی» از موصولات است و عاید می خواهد، زیرا این مطلب را با الفاظ دیگر نیز می توان بیان نمود؛ اگرمتكلم بخواهد آن معارف بلند وعبودیت مطلقه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم را تفهیم كند، از عبودیت وی با الفاظ دیگریاد می كند. در ابتدای سوره «كهف» نیز تعبیری مشابه تعبیر همین آیه دارد: ﴿الحمد لله الذی أنزل علی عبده الكتاب﴾[10] جز اینكه در آنجا سخن ازتسبیح بود ودراینجا سخن از تحمید است. چون عبد محض می تواند در اثر عبودیت تامه مظهر «سبّوح» بشود، چنانكه می تواند در اثر عبودیت كامله، مظهر «حمید» قرار گیرد[11].

نظیر آیه اول سوره كهف، آیه اول سوره فرقان است: ﴿تبارك الذی نزّل الفرقان علی عبده﴾ جز اینكه در اینجا سخن از تبارك است و آنجا سخن از حمد، در اینجا می فرماید: خدای سبحان بر بنده اش فرقان نازل كرده و در سوره كهف می فرماید: «كتاب» فرستاده. «كتاب» جنبه ثابت كلام الله است و «فرقان» جنبه فَرْق و تغیر. بین كلام و كتاب، قرآن و فرقان فرق است، به لحاظ توحید كثرتها و جمع تفصیل ها آن را قرآن، و از آن جهت كه فارق بین حق و باطل است و تفصیل اجمال و تكثیر وحدت می كند فرقانش می نامند.

می فرماید: «حمد و ستایش برای خدایی است كه بر بنده خویش كتاب را فرو فرستاده». در این آیه نیز نكات گذشته اعمال شده، نام حضرت رسول اكرم را قبل یا بعد از كلمه عبد نبرده، عبد به عنوان مطلق، بر او حمل شده، و آن را به هویت مطلقه خود نسبت داده است نه به اسمی از اسمای خاصه؛ و آنچه در صدر آیه قرار گرفته، از قبیل تسبیح یاتحمید، اثر خاصّ خود را خواهد داشت، و در ذیل فرموده: ﴿لیكون للعالمین نذیراً﴾ او نذیر عالمان و الگوی جهانیان است، از این رو هیچ كمالی از كمالات برای انسان متكامل فرض نمی شود جز اینكه پیامبر، به آن مقام نایل آمده است.

 

منبع: سیره رسول اکرم (ص) در قرآن ، ص 26

[1]  ـ سوره نجم، آیه 42.

[2]  ـ سوره توبه، آیه 33.

[3]  ـ سوره ص، آیه 45.

[4]  ـ همان، آیه 17.

[5]  ـ همان، آیه 41.

[6]  ـ سوره قمر، آیه 9.

[7]  ـ سوره فرقان، آیه 1.

[8]  ـ سوره بقره، آیه 53.

[9]  ـ سوره إسراء، آیه 1.

[10]  ـ سوره كهف، آیه 1.

[11]  ـ «حمید» ازاسمای جمالیه خداوند، و «سبوح قدّوس» از اسمای جلالیه اوست. آنچه در سوره «إسراء» است تسبیح و جلال، و آنچه در سوره «كهف» آمده، تحمید و جمال است.

 

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.