کسانی که نمیتوانند در مال خود تصرف کنند
کسانی که نمیتوانند در مال خود تصرف کنند
فهرست این نوشتار:
کسانی که نمیتوانند در مال خود تصرف کنند
[fusion_builder_container hundred_percent=”yes” overflow=”visible”][fusion_builder_row][fusion_builder_column type=”1_1″ background_position=”left top” background_color=”” border_size=”” border_color=”” border_style=”solid” spacing=”yes” background_image=”” background_repeat=”no-repeat” padding=”” margin_top=”0px” margin_bottom=”0px” class=”” id=”” animation_type=”” animation_speed=”0.3″ animation_direction=”left” hide_on_mobile=”no” center_content=”no” min_height=”none”][بچهای که بالغ نشده]
مسأله 2252 بچهای که بالغ نشده شرعاً نمیتواند در مال خود تصرّف کند (1) و نشانه بالغ شدن (2) یکی از سه چیز است: (3) اوّل: روییدن موی درشت زیر شکم بالای عورت. دوم: بیرون آمدن منی (4) سوم: تمام شدن پانزده سال قمری در مرد و تمام شدن نه سال قمری در زن.
(1) (فاضل): بلی، اگر ممیّز باشد، تصرّف در اموال جزئی برای او مانعی ندارد..
(2) (گلپایگانی)، (صافی): در زن و مرد.. (3) (بهجت): بنا بر این هر یک از این سه نشانه به تنهایی، علامت بلوغ و رسیدن به حدّ تکلیف شرعی است..
(زنجانی): بچهای که بالغ نشده، تصرّف او در مال خود بدون اذن ولی ّ صحیح نیست مگر این که ولی ّ بعداً معاملهاش را اجازه دهد؛ و بالغ شدن، با یکی از سه چیز است..
(4) (بهجت): در خواب یا بیداری، با اختیار یا بی اختیار..
(سیستانی): مسأله بچهای که بالغ نشده است شرعاً نمیتواند در ذمّه یا در مال خود تصرّف کند، هر چند در کمال تمیز و رشد باشد و اذن سابق ولی ّ در این باب فایدهای ندارد، و اجازه بعدی او هم مورد اشکال است، ولی در مواردی تصرّف بچه صحیح است، از آن جمله خرید و فروش چیزهای کم قیمت، چنانکه در مسأله [2082] گذشت و همچنین وصیّت او برای ارحام و نزدیکانش چنانکه در مسأله [2697] خواهد آمد؛ و نشانه بلوغ در دختر، تمام شدن نُه سال قمری است و در پسر یکی از سه چیز است اوّل: روئیدن موی درشت در زیر شکم بالای عورت. دوم: بیرون آمدن منی. سوم: تمام شدن پانزده سال قمری بنا بر مشهور.
[روییدن موی درشت]
مسأله 2253 روییدن موی درشت در صورت و پشت لب و در سینه و زیر بغل و درشت شدن صدا و مانند اینها نشانه بالغ شدن نیست (1) مگر انسان به واسطه اینها به بالغ شدن یقین کند (2)
(1) (بهجت): بعید نیست که نشانه بلوغ باشد. [پایان مسأله]
(2) (زنجانی): مگر انسان به واسطه اینها اطمینان کند که یکی از سه چیزی که در مسأله قبل گفته شد، پدید آمده است.
(مکارم): مسأله درشت شدن صدا و روییدن موی درشت در صورت و پشت لب و مانند آن، دلیل بربلوغ نیست، مگر اینکه از این راه یقین به بالغ شدن حاصل شود.
(سیستانی): مسأله بعید نیست که روییدن موی درشت در صورت و پشت لب، علامت بلوغ باشد، ولی روییدن مو در سینه و زیر بغل و درشت شدن صدا و مانند اینها نشانه بالغ شدن نیست.
مسائل اختصاصی
(بهجت): مسأله 1791 روییدن مو اگر به سبب معالجه و استعمال دارو باشد، بنا بر أظهر نشانه بلوغ نیست مگر آن که معالجه از قبیل تقویت و تفریحات باشد که در رشد قوّه بدنی مؤثر است.
(بهجت): مسأله 1792 اگر بچّه ممیّزی که بلوغ او نزدیک است ادّعای بلوغ به احتلام کرد، قبول آن بدون بیّنه و قسم خالی از وجه نیست، و همچنین است اگر دو نفر عادل خبر دهند، یا علم و یا اطمینان نزدیک به علم حاصل شود.
[دیوانه و سفیه/ ورشکسته]
مسأله 2254 دیوانه و سفیه یعنی کسی که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف میکند (1) اگر در حال بالغ شدن سفیه باشد یا حاکم شرع او را از تصرّف در اموالش جلوگیری کرده باشد، نمیتوانند در مال خود تصرّف نمایند (2)
(1) (گلپایگانی)، (صافی): و کسی که بواسطه افلاس، حاکم شرع او را از تصرّف در مالش منع کرده باشد نمیتواند در مال خود تصرّف نماید.
(اراکی)، (فاضل): نمیتوانند در مال خود تصرّف نمایند ((فاضل): و تصرّفات آنها باید زیر نظر ولی ّ آنها باشد، و همچنین است ورشکستهای که مجتهد جامع الشّرائط یا قاضی منصوب از جانب او، او را از تصرّف در اموالش منع کرده باشد).
(2) (نوری): و همچنین مفلس یعنی کسی که از جهت مطالبه طلبکاران از طرف حاکم شرع، از تصرّف در مال خود ممنوع شده است، نمیتواند در مال خود تصرّف کند.
(خوئی)، (تبریزی): مسأله دیوانه و مفلّس یعنی کسی که از جهت مطالبه طلبکاران از طرف حاکم شرع از تصرّف در مال خود ممنوع است و سفیه یعنی کسی که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف میکند، نمیتوانند در مال خود تصرّف نمایند.
(زنجانی): و سفیه، یعنی کسی که توانائی شناخت وی نسبت به ارزش امور مالی کمتر از نوع مردم است، نمیتوانند در مال خود تصرّف نمایند ولی اگر سفیه با اذن یا اجازه ولی ّ تصرّف مالی کند صحیح است، همچنین تصرّف مالی مفلّس با اذن یا اجازه طلبکاران صحیح میباشد.
(مکارم): مسأله «دیوانه» و «سفیه» یعنی کسی که مال خود را بیهوده مصرف میکند و توانایی بر نگهداری و معامله ندارد، حق ّ ندارند در مال خود تصرّف کنند بلکه باید زیر نظر ولی ّ آنها باشد. کسی که ورشکست شده یعنی بدهکاری او بیش از سرمایه موجود اوست
و طلبکاران از حاکم شرع خواستهاند که او را از تصرّف در اموالش ممنوع کند بعد از حکم حاکم حق ّ تصرّف در اموال خود ندارد.
(سیستانی): مسأله دیوانه نمیتواند در مال خود تصرّف کند و همچنین مفلس یعنی کسی که از جهت مطالبه طلبکاران از طرف حاکم شرع از تصرّف در مال خود ممنوع است، بدون اجازه طلبکاران نمیتواند در آن تصرّف کند و همچنین سفیه یعنی کسی که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف میکند، بدون اجازه ولی ّ، نمیتواند در مال خود تصرّف نماید.
(بهجت): مسأله شخص سفیه و همچنین کسی که حاکم شرع، او را به علتی از تصرّف در اموالش منع کرده باشد، نمیتوانند در مال خود تصرّف نمایند، ولی تصرفات غیر مالی آنها اشکال ندارد. و شخص سفیه، عقدهایش با اجازه ولی ّ، صحیح است و نیز میتواند در اجرای صیغه عقد، وکیل دیگری شود و سفیه کسی است که مال خود را در کارهای غیر عقلائی و بیهوده صرف میکند و در تدبیر امور مالی و اصلاح آن، عقل او کمتر از مردم متعارف میباشد.
[دیوانه ادواری]
مسأله 2255 کسی که گاهی عاقل و گاهی دیوانه است، تصرّفی که موقع دیوانگی در مال خود میکند صحیح نیست.
[معامله و بخشش اموال در مرض منجر به فوت]
مسأله 2256 انسان میتواند (1) در مرضی که به آن مرض از دنیا میرود، هر قدر از مال خود را به مصرف خود و عیال و مهمان و کارهایی که اسراف شمرده نمیشود برساند (2) و نیز اگر مال خود را به کسی ببخشد یا ارزانتر از قیمت بفروشد یا اجاره دهد صحیح است (3)
(1) (بهجت): بنا بر اقرب.. (2) (زنجانی): و نیز اگر مال خود را به قیمت بفروشد، یا اجاره دهد اشکال ندارد بلکه ظاهراً اگر مال خود را به کسی ببخشد یا ارزانتر از قیمت بفروشد، اگر چه بیشتر از ثلث باشد و ورثه هم اجازه ننمایند تصرّف او صحیح است، هر چند احتیاط مستحب ّ آن است که رضایت ورثه را هم جلب کند.
(3) (نوری): اگر چه بیشتر از ثلث باشد و ورثه هم اجازه ننمایند تصرّف او صحیح است و به اصطلاح «منجزّات مریض» از اصل مال محسوب میشود نه از ثلث آن.
(خوئی)، (فاضل)، (تبریزی): أظهر این است که اگر مال خود را به کسی ببخشد یا ارزانتر از قیمت بفروشد ((فاضل): یا اجاره دهد) اگر چه بیشتر از ثلث باشد و ورثه هم اجازه ننمایند، تصرّف او صحیح است.
(گلپایگانی)، (صافی): اگر مال خود را به قیمت بفروشد، یا اجاره دهد اشکال ندارد بلکه اگر مثلًا مال خود را به کسی ببخشد یا ارزانتر از قیمت بفروشد بنا بر أقوی تصرّف او صحیح است، اگر چه در تمام مال باشد و محتاج به اجازه ورثه نیست.
(سیستانی): اگر مال خود را به قیمتش بفروشد، یا اجاره دهد اشکال ندارد ولی اگر مثلًا مال خود را به کسی ببخشد، یا ارزانتر از قیمت معمول بفروشد، چنانچه مقداری را که بخشیده یا ارزانتر فروخته است به اندازه ثلث مال او یا کمتر باشد تصرّف او صحیح است؛ و اگر بیشتر از ثلث باشد، در صورتی که ورثه اجازه بدهند صحیح است و اگر اجازه ندهند، تصرّف او در بیشتر از ثلث باطل میباشد.
(مکارم): مسأله انسان میتواند قبل از مرگ خود، خواه صحیح و سالم باشد یا بیمار هر قدر از مال خود را بخواهد، به دیگری ببخشد، یا جنسی را ارزانتر از قیمت بفروشد، یا به مصرف خود و عیال و میهمان برساند، ولی احتیاط آن است که در مرضی که با آن از دنیا میرود (یعنی در آستانه مرگ) در بیش از ثلث مال خود چنین تصرفاتی نکند مگر با اجازه ورثه.
- توضیح المسائل مراجع مطابق با فتاوای سیزده نفر از مراجع معظم تقلید/ متن اصلی از رساله امام خمینی و مُحشی حضرات آیات: سیستانی، صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، شبیری زنجانی، بهجت،فاضل، اراکی، خویی، گلپایگانی، تبریزی.
حجر و نشانههای بلوغ
س 1885: پدری یک دختر و یک پسر بالغ سفیه دارد که تحت سر پرستی او است، آیا بعد از مرگ پدر جایز است خواهر به عنوان ولایت بر برادر سفیه در اموالش تصرّف کند؟
ج: خواهر و برادر نسبت به برادر سفیه خود ولایتی ندارند، بلکه ولایت بر برادر سفیه و اموالش در صورتی که جد پدری نداشته باشد و پدر هم به کسی برای ولایت بر او وصیّت نکرده باشد، با حاکم شرع است.
س 1886: آیا معیار در سن بلوغ پسران و دختران سال شمسی است یا قمری؟
ج: معیار، سال قمری است.
س 1887: برای تشخیص اینکه فردی به سن بلوغ رسیده یا نه، چگونه میتوان بر اساس سال قمری، تاریخ ولادت او را از نظر سال و ماه بدست آورد؟
ج: در صورتی که تاریخ تولد بر اساس سال شمسی معلوم باشد، میتوان آن را از طریق محاسبه اختلاف بین سال قمری و سال شمسی بدست آورد.
س 1888: آیا پسری که قبل از پانزده سالگی محتلم شده، حکم به بلوغ او میشود؟
ج: با احتلام، حکم به بلوغ او میشود زیرا احتلام شرعاً از نشانههای بلوغ است.
س 1889: اگر به مقدار ده درصد احتمال بدهیم که دو علامت دیگر بلوغ (غیر از سن تکلیف) زودتر ظاهر شدهاند، حکم چیست؟
ج: مجرّد احتمال اینکه آن دو نشانه زودتر ظاهر شدهاند، برای حکم به بلوغ کافی نیست.
س 1890: آیا جماع از نشانههای بلوغ محسوب میشود و با انجام آن، تکالیف شرعی واجب میگردند؟ و اگر فردی از حکم آن آگاهی نداشته باشد و چندین سال بگذرد، آیا غسل جنابت بر او واجب میشود؟ و آیا اگر اعمال مشروط به طهارت مانند نماز و روزه را قبل از غسل جنابت انجام بدهد، آن اعمال باطل هستند و قضای آنها واجب است؟
ج: مجرّد جماع بدون انزال و خروج منی از نشانههای بلوغ نیست، ولی باعث جنابت میشود و واجب است هنگام رسیدن به سن بلوغ غسل کند و تا زمانی که یکی از نشانههای بلوغ در فردی تحقق پیدا نکرده، شرعاً حکم به بلوغ او نمیشود و مکلف به احکام شرعی نیست و کسی که در کودکی بر اثر جماع جنب شده و سپس بعد از رسیدن به سن بلوغ، بدون انجام غسل جنابت نماز خوانده و روزه گرفته، واجب است نمازهای خود را اعاده کند، ولی در صورتی که جهل به جنابت داشته، قضای روزههایش واجب نیست.
س 1891: تعدادی از دانش آموزان دختر و پسر مؤسسه ما طبق تاریخ تولدشان به سن بلوغ رسیدهاند و بر اثر مشاهده اختلال در حافظه و ضعف آن، مورد معاینات پزشکی قرار گرفتند تا هوش و حافظه آنان آزمایش شود، نتیجه آن بررسیها اثبات عقب ماندگی ذهنی آنان از یک سال پیش یا بیشتر بود، ولی بعضی از آنان را نمیتوان مجنون محسوب کرد زیرا در حدّی هستند که مسائل اجتماعی و دینی را درک میکنند، آیا تشخیص این مرکز مانند تشخیص پزشکان اعتبار دارد و برای آن دانش آموزان ملاک است؟
ج: معیار توجّه تکالیف شرعی به انسان این است که او شرعاً بالغ و از نظر عرف عاقل باشد، ولی درجات درک و هوش معتبر نیست و در این رابطه تأثیری ندارد.
س 1892: در بعضی از احکام در خصوص کودک ممیّز آمده است: «کودکی که خوب را از بد تشخیص میدهد» منظور از خوب و بد چیست؟ و سن تمییز چه سنی است؟
ج: منظور از خوب و بد چیزی است که عرف آن را خوب یا بد میداند و باید در این رابطه، شرایط زندگی کودک و عادات و آداب و سنتهای محلی هم ملاحظه شود و امّا سن تمییز، به تبع اختلاف اشخاص در استعداد و درک و هوش، مختلف است.
س 1893: آیا دیدن خونی که دارای صفات حیض است، توسط دختر قبل از اتمام نه سالگی، علامت بلوغ اوست؟
ج: این خون علامت شرعی بلوغ دختر نیست و حکم حیض را ندارد هر چند صفات آن را داشته باشد.
س 1894: اگر فردی که به علتی توسط مراجع قضائی از تصرّف در اموال خود ممنوع شده، مقداری از اموال خود را قبل از وفات به عنوان تقدیر و تشکر از خدمات پسر برادرش به او بدهد و برادرزادهاش هم اموال مزبور را بعد از وفات عمویش خرج تجهیز و برآورده کردن نیازهای خاص او بکند، آیا جایز است مراجع قضایی، آن اموال را از او مطالبه کنند؟
ج: اگر اموالی که به برادر زادهاش داده، مشمول حجر بوده و یا ملک دیگری باشد، شرعاً حق ّ ندارد آن را به او بدهد و برادرزادهاش هم نمیتواند در آن تصرّف کند و جایز است مراجع قضایی آن مال را از او مطالبه کنند و در غیر این صورت کسی حق ّ ندارد آن مال را از او پس بگیرد.
لینک کوتاه مطلب: https://goo.gl/XN0huS
کلید: کسانی که نمیتوانند در مال خود تصرف کنند کسانی که نمیتوانند در مال خود تصرف کنند کسانی که نمیتوانند در مال خود تصرف کنند کسانی که نمیتوانند در مال خود تصرف کنند کسانی که نمیتوانند در مال خود تصرف کنند کسانی که نمیتوانند در مال خود تصرف کنند کسانی که نمیتوانند در مال خود تصرف کنند کسانی که نمیتوانند در مال خود تصرف کنند کسانی که نمیتوانند در مال خود تصرف کنند کسانی که نمیتوانند در مال خود تصرف کنند
[/fusion_builder_column][/fusion_builder_row][/fusion_builder_container]