چرا امام حسین در مدینه قیام نکرد

چرا امام حسین در مدینه قیام نکرد
عدم قيام در مدينه
چرا امام (عليهالسلام) از همان مدينه قيام خود را آغاز نكرد؟
پاسخ به اين سؤال در گرو بررسى دقيق شرايط زمان و مكان است. از نظر زمانى، هنگام حضور امام (عليهالسلام) در مدينه، هنوز مرگ معاويه اعلام عمومى نشده بود. علاوه بر آنكه عموم مردم هنوز تفاوت ميان حكومت يزيد و معاويه را به خوبى درك نمىكردند؛
زيرا گرچه چهره يزيد براى كسانى همچون امام حسين (عليهالسلام) ، عبداللّه بن زبير، عبداللّه بن عمر و عبدالرحمن بن ابىبكر ـ به عنوان چهرهاى شرابخوار، سگباز و ميمونباز ـ شناخته شده بود؛[15] امّا بيشتر مردم تحت تأثير تبليغات معاويه و باند اموى و نيز سياست تطميع و تهديد معاويه، در زمان حيات او با پسرش بيعت كرده بودند.[16]
از نظر مكانى، مدينه موقعيّت مناسبى براى قيام نداشت؛ زيرا:
يكم. گرچه تعداد زيادى از مردم مدينه و به ويژه انصار به خاندان اهل بيت (عليهمالسلام) علاقه داشتند. اما علاقه آنان در حدى نبود كه حاضر به جانفشانى و حتى كمتر از آن در راه آنان باشند؛ چنانكه اين سستى و كوتاهى را به خوبى در جريان سقيفه و پس از آن نشان دادند.
جالب است بدانيم هنگامى كه حضرت على (عليهالسلام) به قصد مقابله با سپاه بيعتشكنان از اهل مدينه يارى خواست، بيشتر آنان به او پاسخ مثبت ندادند و حضرت (عليهالسلام) مجبور شد تا تنها با چهارصد[17] يا هفتصد نفر[18] از مردم اين شهر، به مقابله با سپاه چند هزار نفرى مخالفان برود.
دوم. مدينه پس از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله خود را تابع سياست حاكم نشان مىداد؛ از اين رو به پيروى از سياست شيخين (ابوبكر و عمر) شناخته مىشد كه حساسيت فراوانى در حفظ سنّت آن دو در عرض سنّت پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله داشت؛ چنانكه نماينده اين گروه، عبدالرحمن بن عوف، در جريان شوراى عُمَر، پيروى از سنّت آن دو را به عنوان پيش شرط، براى واگذار كردن حكومت به حضرت على (عليهالسلام) عنوان كرد؛ ولى حضرت علیهالسلام زیر بار آن نرفت.
[19] در به خلافت رسيدن حضرت على (عليهالسلام) نيز نقش اصلى و محورى از آن اهل مدينه نبود؛ بلكه مردم مهاجر از شهرهاى مختلف مملكت اسلامى ـ به ويژه كوفه ـ بودند كه بر خلافت آن حضرت اصرار داشتند.
سوم. تعداد فراوانى از قبايل مختلف قريش ـ به ويژه افرادى از باند اموى همچون مروان و خاندانش ـ در آن عصر در مدينه نفوذ و تسلّط فراوان داشتند و بديهى بود كه آنان در مقابل هر اقدام امام (عليهالسلام) به سرعت موضعگيرى مىكردند.
چهارم. جمعيت مدينه در اين زمان به اندازهاى نبود كه بتوان به عنوان يك قيام بزرگ و سرنوشتساز روى آنها حساب كرد؛ به ويژه در مقام مقايسه با شهرهاى بزرگى همچون كوفه، بصره و شام اين جمعيت، بسيار اندك مىنمود.
پنجم. مدينه در طول تاريخ نشان داده بود كه محلّ مناسبى براى قيام عليه حكومت مركزى و قدرتمند به شمار نمىآيد و قيامى كه در اين شهر رخ مىدهد، پيشاپيش محكوم به شكست است؛ چنانكه قيام مردمان اين شهر در سال 63 ق عليه حكومت يزيد (واقعه حرّه) به راحتى سركوب شد.
[20] همينطور قيامهاى علويان همچون قيام محمد بن عبداللّه معروف به نفس زكيه (سال 145 ق[21]) و قيام حسين بن على موسوم به شهيد فخ (سال 169 ق[22]) با پايدارى اندك اهل مدينه مواجه شد و به راحتى شكست خورد.
ششم. پيشينه اهل مدينه در زمان حكومت اموى، نشان داده بود كه آنها حاضر به دفاع جدى در مقابل حكومت اموى از خاندان اهل بيت علیهمالسلام نیستند؛ زيرا سالها به دنبال سياست لعن امام على (عليهالسلام) ـ كه از سوى معاويه ابلاغ شده بود ـ در اين شهر و برفراز منبر آن، حاكمان اموى به بدگويى از حضرت على (عليهالسلام) مىپرداختند و اين مردم ـ با آنكه كذب سخنان آنان را مىدانستند ـ كمتر حاضر به اعتراض جدّى عليه اين سياست بودند و بيشترين مقاومتها در مقابل اين سياست از سوى خاندان اهل بيت (عليهمالسلام) و به ويژه امام حسين (عليهالسلام) بود كه حتى پس از موضعگيرى آن حضرت كسى به يارى او برنمیخاست.[23]
هفتم. حاكم اموى (وليد بن عتبة) به خوبى بر اوضاع شهر مسلّط بود و چنان نبود كه با يك قيام، زمام امور از دست او خارج شده و به دست مخالفان افتد.
[15]. تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 228.
[16]. الامامة و السياسة، ج 1، صص 161ـ164.
[17]. تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 181.
[18]. مروج الذهب، ج 2، ص 395.
[19]. تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 162.
[20]. الكامل فى التاريخ، ج 2، ص 593.
[21]. همان، ج 3، صص 563ـ579.
[22]. تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 404 و 405.
[23]. بحارالانوار، ج 44، ص 211.
منبع: سایت هدانا برگرفته از پرسش ها و پاسخ ها «ویژه محرم»