نکات و داستانهای جذاب درباره نماز در کلام علما و عرفا
نکات و داستانهای جذاب درباره نماز در کلام علما و عرفا
اهميت نماز -نکات آموزنده-در مکتب عارفان
1- حضور قلب در نماز چگونه ؟ (آيت الله بهاء الدينى)
آيت الله بهاء الدينى درباره حضور قلب و توجه در نماز فرمود:
بايد ان شاء الله ، با اطاعت خدا كم كم جهات ايمانى براى شما روشن شود. يعنى وجدان كنيد كه خدايى هست ، نه اين كه فقط بشنويد.
شنيدن تنها چندان فايده اى ندارد، و اين كه آدم مطالب را بفهمد، غير شنيدن است (1) .
2- نماز لذت است حضرت آيت الله العظمى بهجت
حضرت آيت الله العظمى بهجت مى گفتند: اين جمله حضرت رسول صلى الله عليه و آله كه مى فرمايند از دنياى شما سه چيز را دوست دارم : (زن)، (عطر) و (نماز) اين بيان مى رساند كه نماز نيز لذت دارد. همانند لذتى كه در ازدواج نساء وجود دارد، حتى بالاتر(2) .
3- گريه هاى سيد احمد كربلايى از (زبان علامه قاضى)
على آقا قاضى نقل مى كند:
شبى به مسجد سهله رفته بودم به قصد اين كه شب را در آن جا بگذرانم . نيمه هاى شب شخصى داخل مسجد شد و در مقام ابراهيم قرار گرفت و پس از انجام وظيفه صبح به سجده رفت و تا طلوع خورشيد سر از سجده برنداشت و آن سجده را با سوز و گداز در گريه و زارى و مناجات گذراند. نزديك رفتم ببينم او كيست . ديدم استادم آقا سيد احمد كربلايى (رض) است . كه از شدت گريه خاك سجده گاهش گل شده است . چون صبح شد به حجره اش رفت و مشغول درس و بحث شد، چنان مى خنديد كه صداى او به بيرون مسجد مى رسيد(3) .
4- از نماز لذت مى برم (پير مرد نود ساله)
آقا (حضرت آيت الله العظمى بهجت) مى فرمود: عالم پير مردى كه حدود نود سال سن داشت مى گفت من از غذا لذت نمى برم ، غذا خوردن مانند اين است كه كيسه اى را پر كنم ولى از نماز لذت مى برم (4) .
5- بسان ائمه (س) نماز مى خواند (آيت الله العظمى بهجت)
در سال 1370 آيت الله جوادى آملى در درس تفسير فرمودند: خيلى اوقات ما به علامه طباطبايى عرض مى كرديم : آقا درس اخلاق بفرماييد. ايشان مى فرمود: اخلاق گفتنى نيست ، عمل كردنى است ، اخلاق را بايد به كار بست . شما اين حضرت آيت الله العظمى آقاى بهجت (دامت بركاته العاليه) را ببينيد تمام زندگى اش درس اخلاق است ، رفت و آمد ايشان ، برخوردهايشان همه درس اخلاق است . از سويى مانند ديگر فقها تدريس مى كند و از سوى ديگر بسان ائمه (عليهم السلام) نماز مى خواند!(5) .
6- بسم الله (شيخ انصارى)
در زمان شيخ انصارى طلبه اى درس را نمى فهميد، توسلى پيدا كرد شب در خواب به او گفتند بگو،: (بسم الله الرحمن الرحيم) صبح وقتى به درس شيخ انصارى (رح) رفت درس را خوب فهميد حتى به شيخ اشكال هم مى كرد و مانع درس دادن مى شد، ناگهان شيخ به او فرمود: ببين آقا، آن كسى كه در گوش تو (بسم الله) گفته در گوش من (ولاالضالين) خوانده است و آن شاگرد ديگر ساكت شد و به عظمت شيخ پى برد(6) .
7- مناجات وقت سحر (يكى از اساتيد اخلاق)
به گفته ى يكى از اساتيد اخلاق از وظائف حتمى طلاب است كه اين مستحب پر اهميت را ارج نهند و انجام دهد و با مناجات وقت سحر و خلوت با خداى متعال و تفكر در آيات حق ، قلب خويش را نورانى و شب ظلمانى را تبديل به روز روشن كند.
و بايد دانست كه بدون خواندن نماز شب و سحر خيزى ، كسى به جايى نمى رسد گرچه در درس خواندن هم بسيار كوشا و جدى باشد ممكن است عالم و باسواد شود؛ ولى به حال خود و جامعه ، سودى نخواهد بخشيد(7) .
8- فقط متهجدين (مرحوم ملكى تبريزى)
مرحوم ملكى مى گويد: استادم (ملاحسين قلى همدانى) به من فرمود: ((فقط متهجدين هستند كه به مقاماتى نائل مى گردند و غير آنان به هيچ جايى نخواهند رسيد(8) .))
9- مناجات با محبوب (آيت الله العظمى بهجت)
آيت الله شيخ جواد كربلايى يكى از مدرسين اخلاق حوزه علميه مى گويد: جناب آيت الله بهجت در جديت در نماز شب و گريه كردن در نيمه هاى شب مخصوصا شب هاى جمعه كوشا بودند. يكى از علماء و مشاهير به من فرمودند:
نيمه شب جمعه اى در مدرسه سيد (ره) در نجف اشرف ديدم كه آيت الله بهجت با صداى حزين همراه با ناله و گريه ، و در حالى كه سر به سجده گذاشته بود مكرر به حق اعالى عرضه مى داشت .
((معبودا، جز تو چه كسى را دارم كه از او درخواست كنم كه گرفتارى و رنجورى ام را بر طرف نموده و در امورم نظرى بى افكند.(9)
10- اگر نماز نباشد گيوه باشد!
شخصى باگيوه در پا نماز مى گذارد دزدى طمع در گيوه اى او كرد! گفت ، باگيوه نماز نباشد.
آن شخص مقصود او را دريافت . گفت :
اگر نماز نباشد گيوه باشد!
11- شما برويد من هم مى آيم (امام راحل)
چند تن از دوستان نقل كردند كه درباره امام راحل (رض) كه خيلى مقيد به نماز اول وقت بود خواستيم آقا را امتحان كنيم .
مثلا سفره غذا را درست اول وقت نماز مى انداختيم ، يا وقت رفتن به مسافرت را درست اول وقت نماز قرار مى داديم .
اما حضرت امام (رض) در اين گونه موارد مى فرمودند: شما غذايتان را بخوريد و من هم نمازم را مى خوانم هر چه بماند من مى خورم يا در موقع مسافرت مى فرمودند: شما برويد من هم مى آيم و به شما مى رسم !
مدت ها از اين مساءله گذشت و نه تنها نماز اول وقت حضرت امام ترك نشد بلكه ايشان ما را هم حساس به خواندن نماز اول وقت كردند.(10)
12- اشك زياد در نيمه شب (امام راحل)
سيد حسن خمينى نقل مى كرد:
در نيمه هاى شب خاطرم هست كه امام سال هاى آخر به قدرى گريه مى كرد كه دستمال كاغذى افاقه نمى كرد براى پاك كردن اشك شان كنار دست شان حوله بود.(11)
13- نماز شب امام راحل در مدرسه دارالشفاء
حضرت آيت الله خوانسارى نقل مى كردند: امام در مدرسه دارالشفاء قم حجره داشتند و شب براى نماز شب آب حوض فيضيه كه يخ بسته بود را مى شكستند و وضو مى گرفتند و نماز شب مى خواندند، گويا در و ديوار فيضيه با اين سيد چهل ساله هم ذكر و هم صدا مى شدند.(12)
14- عرض ارادت به سيد الشهدا؛ قبل و بعد از هر نماز (امامراحل)
آقاى حاج سيد احمد بهاء الدينى نقل مى كرد:
امام (رض) قبل و بعد از هر نماز جمعا هشت بار عرض ارادت به سيد الشهدا مى كردند.(13)
15- اول وقت شرعى (امام راحل)
آقاى عيسى جعفرى نقل مى كرد: قبل از ظهر روز رحلت امام ، از حال مى رفتند و به حال مى آمدند و مرتب مى پرسيدند ظهر شده ؟!
نگرانى آقا اين بود كه مى خواستند در اول وقت شرعى نماز بخوانند.(14)
16- هتل بصره و نماز شب (امام خمينى)
روزى كه از نجف عازم كويت شديم از صبح ساعت 4 حركت كرديم و شايد هم زودتر، درست بعد از اذان صبح و بعد از آن هم گرفتارى ها ساعت 12 شايد بيشتر، سرانجام امام در هتل بصره استراحت كردند. دو ساعت خوابيده بودند كه ساعت شان زنگ زد و بيدار شدند و نماز شب خواندند و بعد هم نماز صبح …(15)
17- تحت تاثير شديد نماز امام راحل
وقتى امام را از قم مى بردند براى زندان (در عصر طاغوت) امام با حالتى نماز شب خوانده اند كه يكى از همراهى هان – مثل اين كه سرگرد عصار بود – بعدا به من گفت كه ما تحت تاثير شديد نماز امام واقع شديم .
18- تعقيبات نماز صبح (آيت الله العظمى بهجت)
يكى از شاگردان حضرت آيت الله العظمى بهجت فرمود:
يك بار از حضرت آيت الله بهجت سؤ ال كردم كه آقا! از ميان ذكرهاى تعقيبات نماز صبح كدام شان بهتر مى باشد؟
ايشان فرمودند: تمام شان خوب است . وقتى فكر كردم ديدم واقعا همين طور است هر كدام درمان دردى است .(16)
19- همه چيز تابع نماز (آيت الله العظمى بهجت)
حضرت آيت الله بهجت در نوشته هايش دارد كه همه چيز تابع نماز است .
هم چنين خود آقا فرمودند: همانند سلمان فارسى نماز خواندن نياز به مقدمات فراوان دارد و نمى توان به اين زودى ها نماز با حالى همچون سلمان خواند.(17)
20- ميزان ؛ نماز است (آيت الله العظمى بهجت)
نقل شده : يك بار به حضرت آيت الله العظمى بهجت عرض كردم : آقا! پس از بيست ، سى سال طلبگى و درس خواندن هيچ پيشرفتى نكرده ام ، نه در علم و نه در عمل . آقا فرمود: مگر خودت را وزن كرده اى ؟!
بعد فكر كردم و ديدم كه چه جمله كاملى است . اگر صد سال عمر كنم همين جمله برايم كافى است . بله ، انسان بايد كارهايش را بسنجد و ميزان ، نماز است .(18)
21- انقلاب فكرى را ايشان در ما ايجاد كرد (آيت الله العظمى بهجت)
يكى از شاگردان حضرت آيت الله العظمى بهجت كه حدود سى سال با ايشان آشنايى دارند و پانزده سال محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى علامه طباطبايى را درك كرده اند؛ گفتند:
شنيديم كه حضرت آيت الله خامنه اى مى فرمود:
((بنده حدود بيست سال است با حضرت آيت الله بهجت ارتباط دارم و از ايشان استفاده مى كنم و نيز فرموده اند كه الان نيز اگر وقت داشتم ، هر دو هفته يك بار به خدمت شان مى رسيدم .))(19)
22- نماز بهترين دستور است (آيت الله العظمى بهجت)
حضرت آيت الله العظمى بهجت مى فرمودند: معيار اصلى نماز است اين نماز بالاترين ذكر است . شيرين ترين ذكر است ، برترين چيز است . حال برخى به دنبال ذكرهاى ويژه اى مى گردند كه كسى نشنيده باشد.
يك سال قصد داشتم تابستان به زيارت حضرت على بن موسى الرضا (عليه السلام) بروم و آن جا اقامت كنم . خدمت علامه طباطبايى رسيدم و گفتم : آقا مى خواهم به زيارت بروم . در آنجا چه عملى انجام دهم ؟ مى خواهيم به برترين مكان برويم آنجا چه كنيم ؟ ايشان فرمودند: ((الصلاه خير موضوع )) نماز بهترين دستورى است كه تشريع شده است (20) . آنجا كه انسان مى خواهد به خدا برسد اينگونه دستور مى دهند.(21)
23- احترام به نماز (رسول اكرم صلى الله عليه و آله)
كسى كه پيش از نماز خود را براى نماز آماده نكند، به نماز احترام نكرده است . لذا از بعضى از زنان رسول الله صلى الله عليه و آله نقل شده است كه :
((آن حضرت با ما صحبت مى كرد و ما با او صحبت مى كرديم چون وقت نماز حاضر مى شد، گويى او ما را نمى شناخت و ما او را نمى شناختيم بس كه به خدا و نماز توجه پيدا مى كرد.))(22)
24- نجات از آتش (رسول اكرم صلى الله عليه و آله)
حضرت على (عليه السلام) از رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل كرد كه آن حضرت فرمود: ((بنده اى نيست كه به اوقات نماز و طلوع غروب خورشيد اهميت بدهد مگر اين كه من ضامن ميشوم براى او راحتى هنگام مرگ ، و بر طرف شدن غم و اندوه ، و نجات از آتش دوزخ را))(23)
25- بيانديشيد (لطيفه)
شخصى از امام جماعتى پرسيد كه امروز در مسجد مشغول نماز بودم ديدم دزدى مى خواهد كفش هاى مرا ببرد، من نمازم را قطع كردم و او را مانع شدم ، آيا به جهت اين گناهى نكرده ام ؟
امام جماعت گفت كفش هاى تو چه قدر ارزش داشت ؟
گفت : تقريبا دو قران .
گفت : عيبى ندارد، نماز تو هم دو پول نمى ارزيد!
26- سواره و پياده ، نماز نافله مى خواند (ميرزا حبيب الله رشتى)
نوشته اند: ميرزا حبيب الله رشتى مدام در عبادت بود. بسيار نماز مى خواند و بسيار روزه مى گرفت . حتى در مسافرت نيز از عبادت خود نمى كاست . او در تمام ساعات حتى هنگام خروج از منزل براى تدريس ، يا زيارت بارگاه معصومين (عليه السلام)، سواره و پياده ، نماز نافله مى خواند و تسبيح مى گفت و قرآن تلاوت مى كرد و هميشه وضو داشت .(24)
27- نمازهاى والدين را سه بار اعاده كرد (ميرزا حبيب الله رشتى)
ميرزاى رشتى جامع همه فضيلت ها بود. از عبادت و زهد تا هوشيارى و بزرگ منشى ، اما سپاس گزارى او در حق پدر و مادرش آموختنى و نشانه بالندگى او در مراحل عالى شكر به درگاه حضرت حق است ، او براى ارج نهادن به زحمات شبانه روز والدين خود، نمازهاى آنان را به سه بار اعاده كرد.
يعنى همه نمازهايى كه يك مكلف از تكليف تا مرگ مى خواند، او سه بار براى شادى روح آنان خواند.
يك بار به تقليد از مراجع پدر و مادرش و دو بار به اجتهاد خودش و اين مطلب درباره هيچ يك از علماى تاريخ ، ذكر نشده است .(25)
28- قله بر بلنداى عرفان (ميرزا حبيب الله رشتى)
شب هاى نجف ، مناجات دلداگان بسيارى را در خاطر دارد.
ميرزا حبيب الله رشتى ، شب ها به ضيافت نور مى رفت ؛ از خوف خدا چنان مى گريست كه در و ديوار خانه محقرش ، صداى سوزناك گريه اش را مى شنيد؛ گريه از فراق يار و بيم صحراى محشر.
او كه راه پيماى بلنداى قله عرفان بود، انجام مستحبات را از سال هاى جوانى پيش گرفته و هماره اهتمامى وصف ناپذير در انجام آن داشت .(26)
29- نورانيت نماز اول وقت (امام محمد باقر (عليه السلام))
امام محمد باقر (عليه السلام) فرمودند: اولين چيزى كه بنده خدا به وسيله آن محاسبه مى شود نماز است ، اگر قبول درگاه خدا قرار گيرد آن چه غير از نماز است نيز قبول شود، همانا نماز اگر در وقت خودش بالا برود، بر مى گردد پيش صاحبش در خيلى كه سفيد و نورانى است مى گويد مرا حفظ كردى ، خدا حفظت كند و اگر در غير وقتش انجام گرفته شود بر مى گردد پيش صاحبش در حالى كه سياه و تاريك است مى گويد مرا ضايع كردى خدا ضايعت گرداند.(27)
30- عبرت گيريد! (لطيفه)
در ميان عرف مشهور است كه پيرمردى مى خواست پسرش را تنبيه كند، پسرش گريخت و وارد مسجدى شد، پيرمرد نزديك در مسجد آمده و سر در درون آن كرده به پسر آواز داد كه : اى فلان فلان شده بيا بيرون ؛ بيا بيرون و بعد از هفتاد سال پاى مرا به مسجد باز مكن !!
برادر و خواهر! اگر چه اين شايد به عنوان شوخى باشد ولى از اين نوع افراد در جامعه اسلامى فراوان هستند.
31- قبله (لطيفه)
معروف است ؛ شخصى خواست در خانه اى نماز بخواند، از صاحب خانه پرسيد قبله كدام طرف است ؟
صاحب خانه در جواب گفت : من هنوز دو سال بيشتر نيست كه در اين خانه ام كجا مى دانم قبله كدام طرف است ؟!
بلى ! اين هم واقعيتى ديگر.
32- رمز خاص براى اقامه نماز شب (مرحوم آقا نجفى قوچانى)
مرحوام آقا نجفى قوچانى (ره) ضمن گزارش ماجراهاى دوران طلبگى خود در اصفهان مى نويسد:
((… در اين حجره تازه كه حجره هامان وصل به هم بود از ميان طاقچه سوراخ نموديم و ريسمانى در آن كشيديم كه يك سر ريسمان در حجره ى رفيق بود و يك سر آن در حجره من ، وقت خواب ، آن سر را رفيق به پا يا دست خود مى بست و اين سر ريسمان را من به دست خود مى بستم كه سحر هر كدام زودتر بيدار شويم ديگرى را بدون اينكه صدايى بزنيم ، به توسط همان ريسمان بيدار كنم كه مبادا طلبه اى از صداى ما بيدار شود و راضى نباشد.(28)
33- 5/2 بعد از نيمه شب (استاد شهيد مطهرى)
فرزند استاد شهيد مطهرى مى گويد:
آن شبى كه خبر ترور را شنيديم ، همگى تا صبح بيدار بوديم . ساعت 5/2 بعد از نيمه شب بود كه زنگ ساعتى كه ايشان را مطابق معمول براى نماز شب بيدار مى كرد، به صدا در آمد ولى او در قيد حيات نبود. او نماز شبش را در ميان خون مطهرش ، زودتر از موعد نماز شب در تاريكى خيابان خواند.(29)
34- گريه هنگام نماز شب و تلاوت قرآن (استاد شهيد مطهرى)
رهبر عزيز انقلاب اسلامى مى فرمايد:
ايشان استاد مطهرى هنگامى كه به مشهد مى آمدند، گاهى اوقات به منزل ما وارد مى شدند. اتاقى كه ايشان شب ها مى خوابيدند، با يك در فاصله داشت با اتاقى كه من مى خوابيدم . ايشان هميشه وقت خواب مقيد بود به خواندن قرآن . صداى ايشان را شنيدم كه در هنگام تهجد و نماز شب خواندن ، گريه مى كردند. البته نماز شب خوان زياد داريم ؛ اما نماز شب خوانى كه در نيمه ى شب با آن حال اشك بريزد و گريه كند، كم داريم …(30)
35- خدا مرا به واسطه ى همان يك نماز بخشيد (شيخ ارده شيره)
حضرت آيت الله العظمى نجفى مرعشى مى فرمودند:
در قم شيخى بود معروف به شيخ ارده شيره جهت معروف شدنش به اين نام آن بود كه او به ارده شيره بسيار علاقه داشت و حتى كتابى در وصف ارده شيره نوشته بود. آدم فقيرى بود خانه و منزلى نداشت . در حقيقت تارك دنيا بود. يك شب در زمستان در ميان مقبره ميرزاى قمى در قبرستان شيخان خوابيد صبح براى نماز بلند شد ديد برف زيادى آمده پشت در را گرفته ، شيخ هر كارى كرد در باز نشد، ماند در ميان مقبره از طرفى وسيله وضو حتى وسيله ى تيمم هم نبود چون مقبره باگچ و سيمان و ساير مصالح ساختمانى پوشيده شده بود نزديك طلوع آفتاب شد ديد نمازش قضا مى شود با همان حال بدون وضو و تيمم صحيح نماز را خواند بعد از نماز رو كرد به طرف آسمان و دستها را بلند نموده به شوخى به خداوند عرض كرد: خدايا! تا به حال تو به من هر چه دادى من چيزى نگفتم و قبول كردم گاهى نان و ارده شيره دادى شكر كردم ، گاهى هم نان دادى و اصلا خورش ندادى باز هم قبول كردم خدايا تو هم امروز اين يك نماز بى طهارت را از من قبول كن و مرا مواخذه مكن .
ناقل فرمود بعد از وفات شيخ يكى از دوستان صالحش او را در خواب ديد پرسيد: خداوند با تو چگونه رفتار كرد؟
گفته بود: خدا مرا به واسطه ى همان يك نماز بخشيد(31) .
36- وضوى حضرت امام (رض)
مقام معظم رهبرى فرمودند: من دو مرتبه وضو گرفتن امام عزيز را ديده ام . درست مثل وضوى پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) كه در اخبار بيانيه ذكر شده است ، فقط براى هر يك از صورت و دستها به يك مشت آب اكتفا مى كردند و با يك مرتبه شستن وضو مى گرفتند.(32)
37- آرزوى حضرت مريم (س) بعد از مرگ
پس از آن كه حضرت مريم (س) از دنيا رفت حضرت مسيح (ع) جنازه مادرش را پس از تطهير به خاك سپرد. پس روح مادر را در خواب ديد. مسيح پرسيد: مادر! آيا هيچ آرزويى دارى ؟
مريم (س) پاسخ داد: آرى ، آرزويم اين است كه در دنيا بودم و شبهاى سرد زمستانى به مناجات و عبادت در درگاه خدا به بامداد مى رساندم ، و روزهاى گرم تابستانى را روزه مى گرفتم .(33)
38- هر كجا وقت نماز رسيد (امام راحل)
يكى از علما به آيت الله ميرزاآقا جواد تهرانى (1368 هجرى شمسى) نقل كرد كه در دوران تحصيل در حوزه علميه قم گاهى بعضى از دوستان حاج آقا روح الله (رض) به ايشان اصرار ورزيدند كه يك روز تعطيلى براى گردش به خارج از شهر بروند كه استراحتى بنمايد. ولى آقا قبول نمى نمودند و گاهى كه اصرار به حد بالايى مى رسيد با دو شرط قبول مى نمودند كه بيايند: اول : اين كه هر كجا وقت نماز رسيد ولو در جاى نامناسب نماز را اول وقت بخوانند: دوم : اين كه ، از احدى سخنى كه بوى غيبت از آن استشمام شود شنيده نشود.(34)
39- وقت سحر به حال توجه (آيت الله حسن زاده آملى)
حضرت آيت الله حسن زاده آملى در كتاب ((انسان در عرف عرفان )) در فصل سوم ، تمثلات و القاءات سبوحى در واقعه 21 مى فرمايد:
شبى وقت سحر در تاريكى به حال توجه نشسته بودم ، ناگهان ديدم كه دو چشمم به اندازه اى نور مى دهند كه كتابى را در دست داشتم به خوبى با آن نور مى خواندم . ولكن زمان آن كم و كوتاه بود(35) .
40- نماز جماعت با امام عصر (عج) (عارف ميرزا جواد آقا ملكى)
در كتاب گنجينه ى دانشمندان يكى از شاگردان خاص ميرزا جواد ملكى تبريزى مى گويد:
((شبى در شاهرود خواب ديدم كه در صحرايى صاحب الامر (عج) با جماعتى تشريف داشتند و گويا به نماز جماعت ايستادند. نزديك رفتم كه جمال مباركش را زيارت كنم و دست شريفش را ببوسم ؛ شيخ بزرگوارى را ديدم كه در كنار آن حضرت ، و آثار بزرگوارى و وقار از سيمايش پيدا بود. هنگامى كه بيدار شدم درباره ى آن شيخ فكر كردم و در انديشه ى اين معنا رفتم كه او كيست كه تا اين اندازه به امام عصر (عج) مربوط و نزديك است .
براى يافتن به مشهد مشرف شدم ، وى را نديدم . در تهران آمدم ، به او برخورد نكردم . به قم مسافرت كردم و در مدرسه ى فيضيه او را در يكى از حجره ها مشغول تدريس ديدم . پرسيدم اين آقا كيست ؟ گفتند: آقاى حاج ميرزا جواد آقا ملكى است . خدمتش رسيدم ، از من تفقد زيادى كرد و فرمود: كى آمدى ؟ گويا مرا ديده و شناخته و از قضيه آگاهند.
از آن پس ، ملازمتش را اختيار كرده و او را چنان يافتم كه ديده بودم و مى خواستم (36) .))
41- رنجش حوريه (حضرت علامه طباطبايى)
علامه طباطبايى (ره) در كتاب (مهرتابان) درباره ى يكى از حالات روحانى اش مى فرمايد:
((روزى من در مسجد كوفه نشسته و مشغول ذكر بودم ، در آن بين يك حوريه ى بهشتى از طرف راست من آمد و يك جام شراب بهشتى در دست داشت ؛ و براى من آورده بود، و خود را به من ارائه مى نمود، همين كه خواستم به او توجهى كنم ، ناگهان ياد حرف استاد مرحوم قاضى افتادم و لذا چشم پوشيده و توجهى نكردم ، آن حوريه برخاست و از طرف چپ من آمد و آن جام را به من تعارف كرد، من نيز توجهى ننمودم و روى خود را برگرداندم ، آن حوريه رنجيده شد و رفت . و من تا به حال هر وقت آن منظره به يادم مى افتد از رنجش آن حوريه متاثر مى شوم (37) .))
42- دو ركعت نماز حاجت آيت الله مدنى (رح)
مى گويند: آيت الله مدنى چندى پيش از شهادت يعنى بهار سال 60 با دوستانش آيت الله دستغيب ، آيت الله صدوقى و حجه الاسلام هاشمى نژاد در مشهد مقدس وقتى ضريع امام (عليه السلام) را غبار روبى مى كردند، هر كدام دو ركعت نماز حاجت خوانده و از خداوند شهادت در راه اسلام را خواسته بودند(38) .
43- من مى خواهم از عبادت هايم توبه كنم (آيت الله مدنى)
آيت الله مدنى مرد عمل بود. و در كارهايش نيز جز خدا را در نظر نمى آورد و مى گفت : ارزش عمل به نيت است . اگر نيت براى غير خدا باشد، به چه دردى مى خورد؟ به همين سبب در تمام ابعاد زندگى اش دقيق و حساب شده عمل مى كرد، و در نماز و نيايش نيز چنين بود و به اطرافش هيچ توجه نمى كرد و تنها با خدايش مى گفت و مى گريست .
داماد ايشان آقاى بروجردى در ضمن خاطراتش مى گويد:
در شب بيست يكم ماه مبارك رمضان يكى از سال ها، شب قدر و احياء در مسجد شيخ انصارى در نجف اشرف مجلس بسيار عظيم و با شكوهى ترتيب داده بود و علما و فضلا و كاسب ها و اقشار مردم در مسجد گرد آمده بودند شب از نيمه گذشته بود. ايشان بالاى منبر رفته همه را موعظه فرمود و دل ها را براى دعا و تضرع آماده ساخت . تا اين كه چراغ ها را طبق مرسوم خاموش كردند. در آن تاريكى ، ايشان جمله اى بيان كردند كه مجلس واقعا منقلب شد و همه را سخت متاثر و گريان كرد فرمودند:
رفقا! اگر شماها امشب آمده ايد از گناهان تان در پيشگاه خداوند تبارك و تعالى توبه كنيد، ولى من خدا را شاهد مى گيرم كه آمده ام از اعمال و عبادت هايم توبه كنم . زيرا فكر مى كردم اين اعمالى كه انجام داده ام عبادت خداوند بوده است . اما حالا مى فهم كه آن ها توهين به ذات مقدس حق تعالى بود. لذا امشب مى خواهم از آن ها توبه كنم (39) .
44- نجوا با خدا در قنوت نماز (آيت الله مدنى)
آيت الله مدنى در همه حال چشم به درگاه فيض الهى داشت در قنوت نمازهايش با سوز و گداز با خدا به نجوا مى ايستاد و از او شهادت در راه اسلام و انقلاب را طلب مى نمود، چون در عالم رويا جام شهادت از مولايش حسين (عليه السلام) گرفته بود، بى صبرانه در انتظار آن روز بود؛ خود گفت : من در دو موضوع نسبت به خودم شك كردم . يكى اين كه به من كه مى گوييد ((سيد اسدالله )) آيا واقعا من از اولاد پيامبر هستم ؟ و ديگر كه آيا من لياقت آن را دارم كه در راه اسلام شهيد بشوم يا نه ؟
روزى به حرم امام حسين (عليه السلام) رفتم و در آن جا با ناله و زارى از امام خواستم كه جوابم را بدهد. پس از مدتى يك شب امام حسين (عليه السلام) را در خواب كه بالاى سرم آمد و دستى به سرم كشيد و اين جمله را فرمود: ((يا بنى انت مقتول )) يعنى اى فرزندم ، كشته مى شوى كه جواب دو سوال من در آن بود؛ اما فرمود: فرزندم ! يعنى من سيد هستم و ديگر ((من بشارت داد كه شهيد مى شوم )) و به دين جهت بود كه آيت الله مدنى همواره چون پروانه بى قرار در آتش اين اشتياق مى سوخت (40) .
45- خدايا! من آمدم (آيت الله مدنى)
آقاى بهاء الدينى (داماد آيت الله مدنى) در خاطراتش مى گويد: ما حالات نورانى و با صفاى ايشان را در مناجات هاى نيمه شب شان نظاره گر بوديم . در نيمه شب يك روز تابستانى در محلى نزديك همدان من ديدم از ميان درختان باغ صداى ناله مى آيد. از رختخواب كه بلند شدم ديدم آقا مدنى نيست و رفته در ميان درختان گريه مى كند و مى گويد: خدايا من آمدم اگر تو به من جواب ندهى و رهايم سازى كيست كه مرا دريابد(41) .
46- عشق به امام رضا (عليه السلام) شهيد مدنى
شهيد آيت الله مدنى مى فرمايد: وقتى به مشهد آمدم حاجتى داشتم و آن را به امام رضا (عليه السلام) عرض كردم تا دوازده روز اثرى نديدم . روز دوازدهم به امام عرض كردم : اى امام ! من از افرادى نيستم كه زود دست بر دارم تا وقتى حاجتم را بر آورده نكنى از خانه ات نمى روم فرداى آن روز در مسجد نماز مى خواندم پس از نماز مردى كه با امام ارتباط قلبى داشت دستش را روى شانه ى من گذاشت و فرمود: سيد حاجتت برآورده شد! و هيمن طور نيز شد و به آن چه مى خواستم رسيدم (42) .
47- سجاده ى خونين (حضرت آيت الله مدنى)
جمعه روز 20 شهريور 1360 روز ديگرى در شهر تبريز بود. و آيت الله مدنى در اين روز حال و هواى ديگرى در ايراد خطبه ها داشت مردم مشتاقى كه از سراسر شهر به سوى مصلاى نماز جمعه سرازير شده بودند به نغمه هاى جان سوز اين مرد بزرگ گوش جان مى سپردند. خطبه تمام شد و آيت الله مدنى نماز جمعه را هم به پايان و به عادت هميشگى در بين نماز جمعه و عصر به عبادت مشغول شد. در اين هنگام از صف سوم نماز، منافقى از نسل خوارج بلند شد و به سوى ايشان هجوم برد پس از لحظه اى كوتاه آيت الله مدنى را كه چون كبوترى آزاد در عالم ملكوت اوج گرفته بود، در چنگال كركس خون آشام قرار داد و سپس صداى انفجارى مهيب محراب عبادت را غرق در خون كرد… امام جمعه ، بر سجاده ى خونين غلتيد و محاسن سفيدش به خون سرخش خضاب شد و مرغ روح ناآرامش كه سال ها در سر هواى پرواز داشت قفس تن را شكست و به ملكوت اعلى پرگشود. و به دين گونه دعايش بر كرسى اجابت نشست .(43)
48- دو سال نماز و روزه ى استيجارى (شيخ اعظم انصارى)
در لوء لوء الصدف گويد:
در كتاب مردان علم در ميدان عمل به نقل از لوء لوء الصدف مى گويد: يكى از علماى بزرگ مولف ، حكايت كرد كه رفتم نزد شيخ انصارى عرض كردم يكى از سادات كه از فضلاى حوزه است بسيار مضطر شده و عيال او در حال وضع حمل است كمكى درباره او به فرمايد:
شيخ انصارى فرمود: چيزى ندارم به جز مقدارى وجه و روزه ، خوب است دو سال نماز و روزه به او بدهم . عرض كردم فلانى آقا زاده است اهل نماز و روزه ى استيجارى نيست به علاوه او علاقه به درس خواندن دارد و اين كار مانع درس او مى شود.
شيخ تاملى نموده فرمود: ((پس من دو سال عبادت را خودم به جا مى آورم شما پولش را براى او ببريد. اين كار را خود به عهده گرفت در حالى كه مشاغل زيادى داشت (44) .
49- نمازها را من خودم مى خوانم (سيد على دزفولى)
سيد على دزفولى (كه به واسطه ى احتياط كردنش به او سيد محتاط مى گفتند) گفت : ((در نجف اشرف به جهت فقرى كه به من آورده بود رفتم نزد شيخ و او را از حالم باخبر كردم . فرمود نزد من چيزى نيست ولى برو نزد فلانى و به او بگو دو سال نماز به تو بدهد و پول آن را براى خودت بگير نمازها را من خودم مى خوانم .(45) ))
50- مسجد سهله و اشك روى ريگ ها (شيخ مهدى اصفهانى)
مرحوم شيخ مهدى اصفهانى عارف بزرگ و مراد طريقت مى فرمودند: ((كمتر ريگى است در بيابان مسجد سهله كه اشگ من روى آن نريخته باشد.))(46)
51- عروج يك رزمنده
نقل شده كه يكى از رزمندگان بسيار كم سن و سال در زمان جنگ شب جمعه اى در دعاى شركت كرد وقتى روضه خوان رسيد به اين فراز كه ((الهى و ربى من لى غيرك )) سر بر سجده گذاشت و جان به جان آفرين تسليم كرد.(47)
52- يقين ندارم كه در خواب هم گناه نكنم (سؤال از عالمى)
در قديم طلاب اصلا پيش نماز نمى شدند و ائمه جماعت اكثرا مجتهد بودند. از عالمى پرسيدند شما چرا پيش نماز نمى شويد؟
گفت : يقين ندارم كه در خواب هم گناه نكنم .(48)
اى خوش آن كسى كه عيب خويش ديد هر عيبى گفت او بر خود خريد
53- سجده طولانى (مرحوم آيت الله كمپانى)
روزى آيت الله محمد حسين اصفهانى معروف به كمپانى در حرم حضرت امير المومنين (عليه السلام) مشغول سجده طولانى بودند كه در آن حضرت سيد الشهداء را مى بينند كه به ايشان مى فرمايد:
((اينجا در حضور جمعيت براى عمل سجده طولانى خوب نيست ، اين گونه اعمال را در جاى خلوت انجام دهيد.))(49)
54- دو ركعت نماز و دعا (آيت الله حسن زاده آملى)
حضرت آيت الله حسن زاده آملى فرمودند: شبى در خواب حالت مكاشفه اى برايم رخ داد و مرا به جايى بردند و گفتند كه دو ركعت نماز بخوان و دعا كن ، من خواندم و دعا كردم كه خدايا علمم را زياد كن ، بعد مرا پيش امام رضا (عليه السلام) بردند امام به من فرمود:
((بيا زبانم را بمك )). من رفتم و زبان آقا را مكيدم در آن جا ياد آن حديث افتادم كه امام على (عليه السلام) زبان پيامبر را مى مكيد و فرمود: هزار باب علم برويم گشوده شد و از آن هزار باب ، هزار باب ديگر، بعد امام رضا (عليه السلام) عملا طى الارض را در عالم خواب به من نشان داد.(50)
55- دو توصيه از شيخ حسنعلى نخودكى (رض)
اين چند جمله هم از پير طريقت و مراد سالكان شيخ حسنعلى (رض) عرضه به پيران راهش : اين كه انسان دو سه خواب ببيند، و يا وقت ذكر نورى مشاهده كند، به هيچ وجه مورد نظر حقير نيست . عمده نظر در دو مطلب است : يكى : غذاى حلال . دوم : توجه در نماز و اصلاح آن .(51)
56- جسارت به شيخ جعفر كاشف بعد از نماز
روزى آيت الله حاج شيخ جعفر كاشف (ره) در نماز جماعت ، وقتى كه در سجاده نماز نشسته بودند سيدى آمد و گفت از وجوهاتى كه نزد شماست قدرى به من كمك كنيد، شيخ فرمودند: فعلا چيزى ندارم آن سيد عصبانى شد و آب دهانش را به صورت آقا انداخت . شيخ هيچ نفرمود بلند شد و رو به جمعيت كرده و فرمودند: هر كس محاسن شيخ را دوست دارد به اين سيد كمك كند سپس خودشان در ميان صف ها گشتند و پول جمع كردند و اتفاقا پول زيادى جمع شد و همه را به سيد دادند.(52)
57- نماز ايستاده در هنگام بيمارى (آيت الله كوهستانى)
خدمت كار حضرت آيت الله العظمى كوهستانى (ره) نقل كرده : ايامى كه آقاجان در بيمارستان گرگان تحت عمل جراحى قرار گرفته بود و از نظر پزشكى نبايد از جايش حركت مى كرد و براى حالش مناسب نبود، در همان حال به من فرمود: كه او را نگه دارم تا نمازش را ايستاده بخواند و راضى نمى شد كه بر روى تخت بخواند.(53)
58- تضرع در نيمه شب (آيت الله كوهستانى)
يكى از شاگردان حضرت آيت الله العظمى كوهستانى (ره) مى گويد: من در مدرسه فضل (مجاور حسينيه آيت الله كوهستانى) حجره داشتم . آقا به ما سفارش كرده بود هنگام خواب درب حياط حسينيه را ببنديد.
در يكى از شب ها بيدار شدم ، نيمه شب بود، رفتم ببينم در بسته است يا خير؟ زمزمه اى شنيدم و جلوتر رفتم . صدا از اتاق كوچك حسينيه مى آمد آهسته خود را به نزديك اتاق رساندم و از پشت پنجره نگاه كردم ، ديدم مرحوم آقا جان در اتاق ديدم قدم مى زند و سخت گريه و زارى مى كند. مشغول خواندن يكى از دعاهاى صحيفه سجاديه بود و گاه سربه سوى آسمان مى كرد و با توجه و خشوع ((ياالله )) را تكرار مى نمود گويا كه در و ديوار با او مشغول ذكر شده بود. اين ماجرا براى من جالب توجه و عجيب بود(54) .
59- نمازهاى طولانى (آيت الله كوهستانى)
حضرت آيت الله نصيرى از شاگردان برجسته ى حضرت آيت الله العظمى كوهستانى (ره ) مى گويد: به محضرشان عرض كردم نماز شما خيلى طول مى كشد، در نتيجه بسيارى از مامومين از ثواب جماعت باز مى مانند خوب است نمازتان را مختصرتر كرده تا شركت كنندگان نماز جماعت بيش تر گردند و به پاداش و ثواب جماعت برسند. فرمود: خيلى تفاوت ندارد. در عين حال استاد خواهش مرا پذيرفت و چند روزى نماز را سريع تر به پايان مى رساند. تعداد مامومين زيادتر شده بود، ولى طولى نكشيد كه ديديم تعداد شركت كننده به حال اول برگشت . آقا فرمود:
آقا سيد تقى ديدى چندان تفاوت ندارد بگذاريد من به حال خودم باشم (55)
60- سه نفر محو جمال خدا در نماز (يكى از شاگردان رجبعلى خياط)
يكى از شاگردان شيخ رجب على خياط كه حدود سى سال با او بوده مى گويد: خدا شاهد است كه من مى ديدم در نماز مثل عاشق در مقابل معشوق ايستاده و محو جمال اوست . در عمرم سه نفر را ديدم كه در نماز معركه بودند: ((مرحوم آقاى شيخ رجب على خياط))، ((آيت الله كوهستانى ))، و ((آقا شيخ حبيب الله گلپايگانى )) در مشهد. اين ها عجيب بودند وقتى به نماز مى ايستادند، من با ديده ى الهى مى ديدم كه فضا كيفيتى ديگر است و آن ها به غير خدا توجهى ندارند(56) .
61- نماز اول وقت (آيت الله العظمى كوهستانى)
آن گاه كه صداى ملكوتى اذان در گوش طنين انداز مى شد و وقت نماز مى رسيد، معظم له كارهاى خود را تعطيل مى كرد و آماده نماز و حضور در درگاه بى نياز مى گشت . يكى از شاگردان ايشان مى گويد: روزى با يكى از طلاب مشغول مباحثه بوديم و آقا در حسينيه مشغول تدريس بود، همين كه صداى اذان ظهر را شنيد كتاب را بست و فرمود:
((باباجان من ديگر نمى توانم درس بگويم بايد بروم نماز(57) ))
62- نماز خالصانه (آيت الله كوهستانى)
حضرت آيت الله العظمى كوهستانى (ره) فرمود:
هنگامى كه افشار طوس (58) حرم امام رضا (عليه السلام) را به توپ بسته بود، من در حرم مشغول نماز بودم هيچ نترسيدم و به آن نماز اميدوارم .
63- اصل ولايت است (آيت الله ميرزا آقا ملكى تبريزى)
از آيت الله ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى (رض) پرسيدند:
شما (اشهد ان عليا ولى الله) را جزء اذان و اقامه مى دانيد؟
ايشان فرمودند: ما نماز را جزء مى دانيم يعنى اصل ، ولايت است (59) .
64- سوره ى ((ص )) در نماز وتر (سفارش علامه به علامه)
علامه حسن زاده آملى از علامه (طباطبايى) طلب موعظه و سفارش كردند. علامه فرمود: سوره مباركه ((ص )) را در نمازها ((وتيره )) بعد از حمد بخوانيد در حديث است كه ((ص )) از ساق عرش نازل شده است .
سپس فرمود: در مسجد سهله در مقام ادريس نماز مى خواندم و در نماز وتيره سوره ((ص )) را قرائت مى كردم كه ناگهان ديدم از جاى خود حركت كردم ولى بدنم در زمين است به قدرى با بدنم فاصله گرفتم كه آن را از دورترين نقطه مشاهده مى كردم تا پس از چندى نهر آب را ديدم چنان كه در روايت آمده است : (ص نهر فى الجنه)(60)
65- نماز شب (مرحوم نخودكى)
نماز شب را مواظبت و مداومت كنيد، زيرا كه سنت پيامبر شماست و از تن تان ؛ بيمارى و درد زائل مى سازد(61) .
66- ذكر وتر نماز شب (امام جعفر صادق (عليه السلام))
در كتاب (من لايحضره الفقيه) از حضرت امام صادق (عليه السلام) روايت است كه : هر كس كه در نماز شب خود، آن هنگام كه نماز وتر مى گذارد، هفتاد مرتبه بگويد:
(استغفرالله و اتوب اليه) و بر اين كار مدت يك سال مداومت نمايد، خداوند متعال نام او را از جمله (مستغفرين بالاسحار) آيه 16، سوره آل عمران ؛ نوشته و مغفرت آمرزش حق تعالى ، شامل او مى گردد(62) .
67- يك نماز صبحم قضا شد. (مرحوم نخودكى)
حضرت على بن الحسين (عليه السلام) مى فرمايند: اگر آدمى ، يك اربعين به رياضت پردازد، اما يك نماز صبح از او قضا شود، نتيجه آن اربعين ، هباء منثورا خواهد گرديد. شيخ نخودكى فرمود: بدان كه تمام عمر خود، تنها يك روز، نماز صبحم قضا شد. پسر بچه اى داشتم شب آن روز از دست رفت . سحرگاه ، مرا گفتند كه اين رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح ، مستحق شده اى . اينك اگر شبى ، تهجدم ترك گردد، صبح آن شب ، انتظار بلايى مى كشم (63) .
1- سلوك معنوى ، ص 120، مصاحبه ها
2- فريادگر توحيد، ص 182
3- فريادگر توحيد، ص 116.
4- فريادگر توحيد، ص 182
5- فريادگر توحيد، ص 170
6- داستان هاى عارفانه ، ص 52.
7- سيماى فرزانگان ، ج 1، ص 214
8- اسرار الصلوه – ص 293
9- فريادگر توحيد، ص 160.
10- داستان هاى نماز، ص 106.
11- سخنرانى در نهمين اجلاس سراسرى نماز.
12- پا به پاى آفتاب ج 3، ص 281.
13- سرگذشت هاى ويژه از زندگى امام خمينى . ص 66.
14- نماز و قيامت بهجت عارفين . ص 223.
15- سيماى فرزانگان ، ج 1، ص 221.
16- فريادگر توحيد، ص 183.
17- فريادگر توحيد، ص 184.
18- فريادگر توحيد، ص 186.
19- فريادگر توحيد، ص 180.
20- بحار، ج 82،ص 308، روايت ،9.
21- فريادگر توحيد، ص 183.
22- داستان هاى نماز، ص 80.
23- بحار، ج 83، ص 9.
24- حديث پارسايى ، رضا مظفرى ، ص 58.
25- نقباء البشر، شيخ آقا بزرگ تهرانى ، ج 1، ص 359.
26- زندگانى و شخصيت شيخ انصارى ، ص 263.
27- سفينه البحار، ج 2، ص 44.
28- سياحت شرق ، ص 198.
29- سيماى فرزانگان ج 1، ص 230.
30- سيماى فرزانگان ، ج 1 ص 230.
31- نماز اول وقت ، رجايى خراسانى ، ص 190
32- روزنامه جمهورى اسلامى 2/3/68.
33- حكايت هاى شنيدنى ، ج 5،ص 62.
34- جلوه هاى ربانى ، ص 108.
35- انسان در عرف عرفان ، واقعه 21، ص 43.
36- گنجينه ى دانشمندان ، ج 1 – ص 233 و 232.
37- مهر تابان ، بخش نخست ، ص 19 –
38- كيهان ، 20 / 6/ 68.
39- ديدار با ابرار – شهيد مدنى جلوه اخلاص – خاطره از آقاى بروجردى ، ص 38.
40- كيهان – 20 / 6 / 68 مجله عروه الوثقى ، شماره 82.
41- روزنامه جمهورى اسلامى ، 18 / 6 / 61 ويژه نامه آيت الله مدنى .
42- يادواره شهيد محراب آيت الله مدنى ص 51
43- كيهان – 20 / 6 / 68.
44- زندگانى شيخ مرتضى انصارى ، و مردان علم در ميدان عمل ، ص 206.
45- زندگانى شيخ مرتضى انصارى ، و مردان علم در ميدان عمل ، ص 206.
46- داستان هاى عارفانه ، ص 61.
47- زندگانى شيخ مرتضى انصارى ، و مردان علم در ميدان عمل ، ص 58.
48- داستان هاى عارفانه ، ص 55.
49- داستان هاى عارفانه ، ص 52.
50- انسان در عرف عرفان .
51- داستان هاى عارفانه ، ص 32.
52- داستان هاى عارفانه ، ص 51.
53- بر قله پارسايى ، ص 98.
54- برقله ى پارسايى ، ص 100.
55- برقله ى پارسايى ، ص 95.
56- كيمياى محبت ، ص 222 نقل شده در كتاب بر قله ى پارسايى ، ص 95.
57- برقله ى پارسايى ، ص 98.
58- يكى از عمال رژيم پهلوى در خراسان .
59- داستان هاى عارفانه ، ص 20.
60- داستان هاى عارفانه ، ص 23.
61- نشان از بى نشان ها ص 425.
62- نشان از بى نشان ها، ص 425.
63- نشان از بى نشان ها، ص 31.
64- نشان از بى نشان ها ص 31.
65- نشان از بى نشان ها، ص 24.
66- نشان از بى نشان ها، ص 16.
67- نشان از بى نشان ها، ص 57.
منبع: هدانا برگرفته از پرسمان.