وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

رابطه عزت نفس و كرامت

0

رابطه عزت نفس و كرامت

كرامت به معناى دورى از پستى و فرومايگى است و روح بزرگوار و منّزه از هر پستى را كريم گويند. كرامت در مقابل دنائت، ذلّت و خوارى است و براى رسيدن به قلّه ى بلند كرامت بايد به سلاح تقوا و پرهيزگارى مجهّز گشت، و تقوا آن است كه انسان از هر چه او را به گناه وا مى دارد، دورى نمايد. به فرموده حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام): آن كس كه تقوا پيشه كند به آنچه كه دوست دارد جاودانه دسترسى پيدا مى كند، خدا او را در منزل كرامت خويش مسكن مى دهد. خانه اى كه مخصوص خدا است. سقف آن عرش پروردگارى و روشنايى آن از جمال الهى و زائرانش فرشتگان، و دوستان و همنشينانش پيامبران الهى مى باشند. لئيم ضد كريم است. لئامت و دنائت به يك معنى است و لذا دنائت در برابر كرامت و دنى در مقابل كريم است.

كرامت از ديدگاه روايات حضرات معصومين (سلام الله عليهم اجمعين)

به فرموده رسول مكرم اسلام (صلى الله عليه وآله): خداى بزرگ كريم است و كَرَم را دوست مى دارد. و به فرموده اميرالمؤمنين على (عليه السلام): كسى كه قبل از سؤال مى بخشد كريم است. (5) حوادث ناگوار در روح كريم اثر نمى گذارد.- كريم انسانى است كه از حرام اجتناب كند و از همه عيب ها منزّه و پاك باشد.- انسان كريم از چيزى كه لئيم به آن فخر مى كند مُنزجر است.- كريم انسانى است كه آبروى خود را با مال حفظ مى كند ولى لئيم كسى است كه مال را به وسيله آبرو حفظ مى كند.- اگر كسى روح را به كرامت و عظمت بشناسد همه دنيا در چشمش كوچك مى شود راه رسيدن به ساحت كرامت‏

دئانت در برابر كرامت و دنى در مقابل كريم است و چون دنى و دئانت و دنيا هم ريشه اند از اين رو نمى توان كرامت و بزرگوارى را در دوستى دنيا جستجو نمود، چراكه به فرموده ى حضرت امير (عليه السلام): دنيا انسان را خوار و ذليل مى كند. و كرامت نقطه ى مقابل ذلّت و خوارى است. بايد براى رسيدن به قلّه ى بلند كرامت به سلاح پرهيز از گناه و دنياطلبى و هوى و هوس، و در يك كلمه به سلاح تقوا مجهّز گشت.

به فرموده ى اميرالمؤمنين على (عليه السلام): كرامت بدون تقوا حاصل نمى شود. به فرموده خداى بزرگ در قرآن كريم: با كرامت ترين (گرامى ترين) شما نزد خداوند با تقواترين شماست، و به فرموده اميرالمؤمنين على (عليه السلام): كليد كَرَم، تقوا است. به فرموده ى حضرت امير (عليه السلام): تقوا آن است كه انسان از هر چه او را به گناه وا مى دارد، دورى نمايد. آن حضرت مى فرمايد: همانا تقوا و ترس از خدا، داروى بيمارى دل ها، روشنايى قلب ها، و درمان دردهاى جسم ها، مَرْهم زخم جان ها، پاك كننده پليدى ارواح و روشنايى بخش تاريكى چشم ها و امنيت در نا آرامى ها و روشن كننده تاريكى هاى شماست.

پس اطاعت خدا را پوشش جان، نه پوشش ظاهرى، قرار دهيد و با جان نه با تن فرمانبردار باشيد تا با اعضاء و جوارح بدنتان در هم آميزد و آن را بر همه ى امورتان حاكم گردانيد. اطاعت خدا را راه ورود به آب حيات، شفيع گرفتن خواسته ها، پناهگاه روز اضطراب، چراغ روشنگر قبرها، آرامش وحشت هاى طولانى دوران برزخ و راه نجات لحظات سخت زندگى قرار دهيد. زيرا اطاعت خدا وسيله ى نگهدارنده از حوادث هلاك كننده، و جايگاه هاى وحشتناك كه انتظار آن را مى كشيد، و حرارت آتش هاى برافروخته است. پس كسى كه تقوا را انتخاب كند، سختى ها از او دور گردند، تلخى ها شيرين و فشار مشكلات و ناراحتى ها بر طرف خواهند شد و مشكلات پياپى و خسته كننده آسان گرديده و مَجد و بزرگى از دست رفته چون قطرات باران بر او فرو مى بارند. رحمت باز داشته حق باز مى گردد و نعمت هاى الهى پس از فرو نشستن به جوشش آمده و بركات تقليل يافته فزونى مى يابند. كرامت و روح الهى‏

قرآن كريم گوهر اصلى انسان را به عنوان يك موجود شريف و كريم معرفى مى كند كه اگر انسان كريم بشود راه طبيعى خويش را پيموده و گوهر اصيل خود را بازيافته است و چون اطاعت و صعود، مناسب با گوهر اصلى انسان است بنابراين عصيان و سقوط بر انسان تحميل است، اما كرامت چنين نيست زيرا گوهر آدمى كريم است.

خداى بزرگ مى فرمايد: ما انسان را گرامى داشتيم. چون در خلقت او گوهرى كريم به كار رفته است. اگر انسان مانند ساير موجودات فقط از خاك خلق مى شد، كرامت براى او ذاتى يا وصف اوّلى نبود. ولى انسان داراى فرع و اصلى است فرع او به خاك بر مى گردد و اصل او به الله منسوب است. خداى كريم در قرآن مجيد روح را به خود نسبت داد و جسم را كه به خاك و طبيعت مرتبط است. به طين منسوب كرد. نفرمود من انسان را از گل و روح مجرّد خلق كردم بلكه انسان را از گل ساختم، سپس از روح خود در او دميدم و چون روح انسانى به خداوندى كه معلم اكرم است مرتبط مى باشد. پس سهمى از كرامت دارد و روح الهى به معناى روح كرامت است. پاداش انسان هاى كريم‏

به فرموده ى حضرت اميرالمؤمنين على (عليه السلام): خدا شما را به پرهيزكارى سفارش كرد و آن را نهايت خشنودى خود و خواستش از بندگان قرار داده است. پس بترسيد از خدايى كه در پيشگاه او حاضريد و اختيار شما در دست اوست و همه ى حركات و حالات شما را زير نظر دارد. اگر چيزى را پنهان كنيد مى داند و اگر آشكار كرديد ثبت مى كند.

براى ثبت اعمال، فرشتگان كريم و بزرگوارى را گمارده كه نه حقّى را فراموش و نه باطلى را ثبت مى كنند. آگاه باشيد آن كس كه تقوا پيشه كند و از فتنه ها نجات مى يابد، و با نور هدايت از تاريكى ها مى گريزد و به آنچه كه دوست دارد جاودانه دسترسى پيدا مى كند. خدا او را در منزل كرامت خويش مسكن مى دهد، خانه اى كه مخصوص خداست، سقف آن عرش پروردگارى و روشنايى آن از جمال الهى و زائرانش فرشتگان و دوستان و همنشينانش پيامبران الهى مى باشند.

رابطه عزت نفس و كرامت:

عزت نفس مبتنى بر خودپنداره‏اى است كه فرد از خود تصور مى‏كند اگر كسى خود پنداره مثبتى از خود تصوير كند و رفتارهاى خود را نيز هماهنگ با اين نگرش انجام دهد طبعاً داراى عزت نفس خواهد بود ولى اگر داراى خود پنداره منفى و ضعيف باشد نگرش فرد به خودش يك نگرش غيرواقع بينانه منفى و ضعيف خواهد بود در نتيجه فرد خودش را در پايين‏تر از موقعيت واقعى اش ارزيابى مى‏كند و در نتيجه رفتارهاى او در حد شأن و موقعيت واقعى اش نيست و در واقع عزت نفس واقعى خودش را از دست مى‏دهد. كسى كه خود را پاك مى داند و بر اين اعتقاد است كه بايد به مقام عالى انسانى برسد هرگز به خود اجاره ى خطا نمى دهد.

كسى كه خود را بزرگوار مى انگارد هرگز به كارهاى پست تن در نمى دهد. پستى و رفتار ناهنجار معمولا از كسانى صادر مى شود كه براى خود ارزشى قايل نيستند. على (ع) در روايت فرموده است: من كرمت عليه نفسه لم يهنها بالمعصيه. كسى كه خودش را بزرگ مى انگارد، خويش را با گناه خوار و خفيف نمى سازد. غررالحكم، حديث 8730 اما اين سؤال مطرح مى‏شود كه چگونه و چه عواملى باعث مى‏شود كه فردى خود پنداره مثبت، قوى و در نتيجه داراى عزت نفس باشد و چه عواملى باعث مى‏شود كه فرد خود پنداره ضعيف، منفى و به دنبال آن عزت نفس بابين داشته باشد؟

پاسخ اين سوال را بايد در نظام تربيتى كه يك فرد در آن شخصيتش شكل مى گيرد جستجو كرد مهمترين اركان اين نظام تربيتى خانواده و برخوردهاى تربيتى اوليه‏اى است كه بااين فرد شده مى باشد و سپس محيط مدرسه و اجتماع نقش اساسى را ايفا مى‏كنند هر چه محيط تربيتى كودك از خانواده تا اجتماع سالم‏تر باشد و از شيوه‏هاى تربيتى مناسب‏تر و در عين حال غنى و پربارتر باشد شخصيت او سالم‏تر و در نتيجه خود پنداره او از خودش مثبت‏تر و قوى‏تر خواهد بود و بدنبال آن از عزت نفس بالايى برخوردار است علاوه محيط تربيتى نوع نگرش و بينش كه فرد از خودش دارد و آموزه‏هايى كه اين بينش و نگرش به او مى‏دهد هر چه از منابع صحيحتر و متون غنى‏تر و فرهنگ بهترى بوجود آمده باشد در خود پنداره فرد و بتبع آن در عزت نفس او نقش دارد.

بنابراين براى دست يافتن به عزت نفس همه بايد مبادى تربيت از جمله خانواده، مدرسه و اجتماع را اصلاح كرد و هم آموزه‏هاى تربيتى و اخلاقى و همچنين آموزه‏هاى مربوط به شناخت و بينش افراد را اصلاح و غنى نمود كه اين يك كار بنيادى و ريشه‏اى است كه همه متصديان تعليم و تربيت بويژه خانواده بايد رعايت كنند. علاوه بر اين خود فرد نيز در اين مسائل نقش دارد و بعنوان يك موجود مختار، فعال و آزاد بايد از اين امكانات و استعدادهاى ذاتى براى انتخاب صحيح و براى شكل دادن به شخصيت خود بهره گيرد تا بتواند به عزت نفس واقعى دست يابد.

براى تقويت عزت نفس، شيوه‏هايى وجود دارد كه تعدادى از آنها را بيان مى نمائيم:- شناخت ظرفيت‏ها و توانايى‏هاى درونى به منظور پرورش آنها و باور عميق ان‏ها.- برنامه‏ريزى مناسب براى درك نيازها و احتياجات اساسى.- تشخيص فرصتهاى موجود در قلمرو زندگى كنونى و تلاش براى حداكثر بهره‏ورى از آنها.- تمرين فعاليتهايى كه به توانايى ابراز وجود، مساعدت مى نمايد.- استفاده از روش تلقين كه به شيوه‏هاى تلقين به نفس و تلقين به غير انجام مى شود و احساس آدمى را نسبت به خود دگرگون مى كند و در ساختن بناى شخصيتهاى نوين، مؤثر و مفيد واقع مى شود.- روش بهره‏مندى از معنويت كه مستلزم ارتباط با خداست، ارتباط با خدااين اطمينان را در وجود آدمى، مى‏آفريند كه در مواجهه با مشكلات زندگى، بى‏يار و ياور نخواهد بود بلكه پروردگار آنان را تقويت مى كند و ارزيابى ديگران را از خود دگرگون ساخته و به سمت اهداف مطلوب سوق مى‏دهد.

مناسبات اجتماعى، زمانى مطلوب‏تر جريان مى يابد كه تصور ما از ديگران و خويشتن خود، مثبت و ارزشمند توصيف شود. نگرش فرد به هستى نيز با عزت نفس به رويكردى مثبت و سازنده متحول مى شود و با چشمانى اميدوار به نشانه‏ها و آيات هستى مى‏نگرد. خوش‏بينى و مثبت‏نگرى از اعماق درون افراد معتمد به نفس متجلى مى‏شود. برخى ديگر از آثار سازنده عزت نفس عبارتند از: تمركز فكر، شادكامى، مسؤوليت‏پذيرى و تحول شخصيت، در پرتو دستيابى به اعتماد به نفس، جامعه‏اى سالم و پويا در پيش روى خواهيم داشت به گونه‏اى كه همزيستى مسالمت‏آميز و تفاهم اجتماعى از جلوه‏هاى ارزشمند آن تلقى مى شود.

روى ديگر سكه پرهيز از عوامل آسيب زا است كه بايد از آنها اجتناب نمود مانند 1 از انتقاد زياد نسبت به خود دست برداريد و بى جهت خودتان را سرزنش نكنيد زيرا احساس بى‏ارزشى شمامبتنى بر واقعيت نيست بلكه ناشى از افسردگى است. 2 سعى كنيد در مقابل ديگران ابراز وجود نماييد و جسارت «نه» گفتن به درخواست هاى نامعقول ديگران را درخود ايجاد كنيد و از عدم تأييد و رضايت ديگران نهراسيد. لازم نيست همه انسان‏ها از ما راضى باشند و ما را تأييد نمايند.

براى اين كار بايد: اولاً: خودتان را دست كم نگيريد. ثانيا: به خود تلقين كنيد كه تأييد و رضايت ديگران خوب است اما براى محترم بودن و ارزش داشتن نيازى به تاييد ديگران نيست. 3 يكى از راه‏هاى مؤثر ابراز وجود، شركت فعال در بحث‏هاى كلاس، سؤال كردن از استاد در كلاس درس، داوطلب شدن براى ارائه كنفرانس و سخنرانى در كلاس يا ساير جاها به عهده گرفتن نقش فعال در مراسم اردوها وفعاليت‏هاى جمعى كه توصيه مى‏شود حتما آنها را انجام دهيد. 4 ورزش و ساير تفريحات سالم خصوصا كوه‏نوردى و شنا براى شما بسيار مفيد است. سعى كنيد قسمتى ازبرنامه‏هاى روزانه و هفتگى‏تان را به ورزش اختصاص دهيد و آن را به هيچ وجه قطع نكنيد.. 5 اگر مخاطب شما در پاسخ خود حرف تحقير آميزى به شما گفت نبايد سكوت كنيد و در خود فرو رويد، بلكه بايد با سخن مناسبى او را خلع سلاح كنيد و اجازه ندهيد شما را مورد حمله قرار دهد.

مثلا اگر در پاسخ شما گفته شود: «چقدر كند ذهن هستى؟» يا «حواست كجاست؟» يا «مگر ما بيكاريم كه دائم براى شما توضيح دهيم» و از اين قبيل كلمات، شما مى توانيد پاسخ دهيد: «حق با شماست مثل اين كه من كمى كند ذهن هستم» يا بگوييد: «حواسم كمى پرت شده سعى مى كنم حواسم را بيشتر جمع كنم» يا بگوييد: «از اين كه وقت شما را گرفتم متأسفم» مطمئن باشيد با اين كار او را شرمنده مى كنيد واو نيز پاسخ مناسبى به شما خواهد داد. اما اگر توهين زيادى به شما شد علاوه بر استفاده از روش بالا يعنى روش خلع سلاح، لازم است ناراحتى خود را با اين جمله بيان كنيد: «من احساس مى كنم مورد بى اعتنايى قرار گرفتم». اگر بتوانيد احساس ناراحتى خود را به مخاطب منتقل كنيد نه تنها از خود خورى و ناراحتى خود كاسته ايد، بلكه طرف مقابل را نيز متوجه اشتباهش كرده ايد، فقط بايد شجاع باشيد و رابطه فعال داشته باشيد نه رابطه منفعلانه.

براى درمان اين پديده مى‏توان به راهكارهاى عملى زير توجه كرد. البته ضرورى است اين راهكارها به طور جدى و پى‏گير دنبال شود. در برخى موارد با مشاهده حضورى و مستمر همراه گردد. الف) قبل از هر چيز، شناخت خود را از توانمندى‏ها و نقاط قوت و خصوصيات مثبت خويش اصلاح كرده، گسترش دهيد و در نتيجه خود را مثبت ارزيابى كنيد. ب) به تجارب تلخ و شكست‏هاى گذشته و نيز احساسات و تخيلات منفى درباره خود نينديشيد و بكوشيد آن‏ها را از فضاى ذهن‏تان بيرون بريزيد. ج) در انتخاب دوستان همدرسى‏ها و هم اتاقى‏هاى خود دقت كنيد. بكوشيد با افراد بانشاط و اجتماعى بيش‏تر رفت و آمد كرده، و از نحوه برخورد و روابط اجتماعى آن‏ها الگو بگيريد.

ضمناً مطالعه كتاب‏هاى زير براى شما سودمند است: 1- آيين زندگى، ديل كارنگى 2- قدرت تفكر، مورفى 3- پيروزى فكر 4- رمز پيروزى مردان بزرگ، جعفر سبحانى. 5- روان شناسى عزت نفس 6- راههاى افزايش اعتماد به نفس 7- چگونه عزت نفس بالا داشته باشيم.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.