نسبت زنا و لواط دادن به دیگری و حد قذف
نسبت زنا و لواط دادن به دیگری و حد قذف
نسبت زنا و لواط دادن به دیگری و حد قذف
پرسش : فلسفه حد قذف در اسلام چیست؟
پاسخ:
«قذف» (بر وزن حذف) در لغت به معنى پرتاب کردن تیر یا چیزى به سوى یک نقطه دور دست است، ولى در این گونه موارد ـ مانند کلمه رمى ـ کنایه از متهم ساختن کسى به یک اتهام ناموسى است، و به تعبیر دیگر عبارت از فحش و دشنامى است که به این امور مربوط مى شود.
هر گاه قذف با لفظ صریح انجام گیرد، به هر زبان و به هر شکل بوده باشد، حدّ آن هشتاد تازیانه است.
و اگر صراحت نداشته باشد مشمول حکم «تعزیر» است (منظور از تعزیر، مجازات گناهانى است که حدّ معینى در شرع براى آن نیامده، بلکه به اختیار حاکم گذارده شده که: با توجه به خصوصیات مجرم، کیفیت جرم و شرایط دیگر روى مقدار آن در محدوده خاصى تصمیم مى گیرد).
حتى اگر کسى گروهى را به چنین تهمت هایى متهم سازد و به آنها دشنام دهد و این نسبت را درباره یک، یک تکرار کند در برابر هر یک از این نسبت ها حدّ قذف دارد، اما اگر یک جا و یک مرتبه آنها را متهم سازد اگر آنها نیز یک جا مطالبه مجازات او را کنند، یک حدّ دارد، اما اگر جدا، جدا اقامه دعوا کنند، در برابر هر یک حدّ مستقلى دارد!.
این موضوع، به قدرى اهمیت دارد که اگر کسى را متهم کنند، و او از دنیا برود ورثه او مى توانند اقامه دعوا کرده، و مطالبه اجراء حدّ کنند، البته از آنجا که این حکم، مربوط به حق شخص است چنانچه صاحب حق، «مجرم» را ببخشد، حدّ او ساقط مى شود، مگر این که آن قدر این جرم تکرار شود که: حیثیت و عرض جامعه را به خطر بیفکند که در اینجا حسابش جدا است.
هر گاه دو نفر به یکدیگر دشنام ناموسى دهند، در اینجا حدّ از دو طرف ساقط مى گردد، ولى هر دو به حکم حاکم شرع تعزیر مى شوند.
بنابراین، هیچ مسلمانى حق ندارد که دشنام را پاسخ به مثل بدهد، بلکه، تنها مى تواند از طریق قاضى شرع احقاق حق کند، و مجازات دشنام دهنده را بخواهد.
به هر حال، هدف از این حکم اسلامى:
اولاً ـ حفظ آبرو و حیثیت انسان ها است.
ثانیاً ـ جلوگیرى از مفاسد فراوان اجتماعى و اخلاقى است که از این رهگذر دامان جامعه را مى گیرد; چرا که اگر افراد فاسد آزاد باشند هر دشنام و هر نسبت ناروایى به هر کس بدهند، و از مجازات مصون بمانند، حیثیت و نوامیس مردم همواره در معرض خطر قرار مى گیرد و حتى سبب مى شود: به خاطر این تهمت هاى ناروا همسر نسبت به همسرش بد بین گردد، و پدر نسبت به مشروع بودن فرزند خود!.
خلاصه، موجودیت خانواده به خطر مى افتد، و محیطى از سوء ظن و بدبینى بر جامعه حکم فرما مى شود، بازار شایعه سازان داغ، و همه پاکدامنان در اذهان لکه دار مى گردند.
اینجا است که: باید با قاطعیت رفتار کرد، همان قاطعیتى که اسلام، در برابر این افراد بد زبان و آلوده دهن نشان داده است.
آرى آنها باید جریمه یک دشنام زشت و تهمت آور را هشتاد تازیانه نوش جان کنند، تا حیثیت و نوامیس مردم را بازیچه نگیرند!(1)
- پی نوشت:
(1). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیۀ، چاپ بیست و نهم، ج 14، ص 401
حضرت آیت الله مکارم شیرازی
موارد قذف
پرسش : کسى که دیگرى را متّهم به ارتداد و کفر مى کند و نمى تواند این اتّهام را در محضر حاکم شرع اثبات نماید، حکمش چیست؟
الف) آیا چنین موردى را مى توان مصداق قذف دانست؟
ب) در صورت منفى بودن پاسخ، با وى باید به چه نحوى عمل کرد؟
ج) چنانچه شخص مورد اتهام از حقّ خود صرف نظر کند، آیا حد یا تعزیر چنین شخصى ساقط مى گردد؟
پاسخ : الف و ب) قذف تنها در دو مورد است: نسبت زنا یا لواط دادن، بقیّه نسبتهاى ناروا تعزیر دارد.
ج) ظاهر این است که حکم تعزیر با گذشت صاحب حق جارى نمى شود، مگر این که حاکم شرع ملاحظه کند که ترک تعزیر در این گونه موارد، منشا مفاسد اجتماعى مى شود که بر طبق عنوان ثانوى تعزیر مى کند.
منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله مکارم شیرازی.
زنای محصنه چیست و چه حکمی دارد
حکم زنا و ارتباط جنسی با محارم
کلید: نسبت زنا و لواط دادن به دیگری و حد قذف نسبت زنا و لواط دادن به دیگری و حد قذف نسبت زنا و لواط دادن به دیگری و حد قذف نسبت زنا و لواط دادن به دیگری و حد قذف نسبت زنا و لواط دادن به دیگری و حد قذف نسبت زنا و لواط دادن به دیگری و حد قذف نسبت زنا و لواط دادن به دیگری و حد قذف نسبت زنا و لواط دادن به دیگری و حد قذف نسبت زنا و لواط دادن به دیگری و حد قذف نسبت زنا و لواط دادن به دیگری و حد قذف مجازات تهمت رابطه نامشروع