وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

مقايسه ماجرای ملاقات حضرت ابراهيم با فرشتگان در قرآن و تورات(تورات شناسی)

0

مقايسه ماجرای ملاقات حضرت ابراهيم با فرشتگان در قرآن و تورات

پرسش : ماجراى ملاقات ابراهیم(علیه السلام) با فرشتگان در قرآن

حضرت آیت الله مکارم شیرازی
حضرت آیت الله مکارم شیرازی

و تورات چگونه بیان شده است؟

 

پاسخ اجمالی

در قرآن فرشتگان مجازات قوم لوط، براى بشارت فرزند، نزد ابراهيم (ع) مى آيند او مى خواهد از آنها پذيرايى كند، اما آنها چیزی نمی خورند، چيزى نمى گذرد كه از ماجرا آگاه مى شود. او در صدد شفاعت بر مى آيد و…  در اين هنگام به او و همسرش بشارت تولد فرزند مى دهند. در تورات  کنونی خدا و سه فرشته با ابراهیم ملاقات می کنند و از غذایی که آماده کرده می خورند.  بعد خدا بشارت فرزند را به ساره می دهد و او می خندد ولی وقتی خدا به او می گوید چرا خندیدی منکر می شود… .

پاسخ تفصیلی

قرآن مجید در سوره هود آیات 69 تا 76، داستان آمدن فرشتگان به نزد ابراهیم(علیه السلام) در مسیر خود به سوى قوم لوط براى مجازات آنها را این گونه بیان مى کند: «فرستادگان ما (فرشتگان)براى ابراهیم بشارت آوردند؛ گفتند: سلام! (او نیز) گفت: سلام! و چندان درنگ نکرد که گوساله بریانى (براى آنها) آورد. ـ (امّا) هنگامى که دید دست آنها به آن نمى رسد (و از آن نمى خورند) آنها را نا آشنا (و دشمن) شمرد؛ و از آنان احساس ترس نمود. به او گفتند: نترس! ما به سوى قوم لوط فرستاده شده ایم. و همسرش ایستاده بود، (ازخوشحالى) خندید؛ پس او را به اسحاق، و بعد از اسحاق به یعقوب بشارت دادیم. ـ گفت: اى واى بر من! آیا من فرزند مى آورم در حالى که پیرزنم، و این شوهرم پیرمردى است؟! این راستى چیز عجیبى است! ـ گفتند: آیااز فرمان خدا تعجّب مى کنى؟! این رحمت خداو برکاتش بر شما خانواده است؛ چرا که او ستوده و داراى مجد و عظمت است. ـ هنگامى که ترس ابراهیم فرو نشست، و بشارت به او رسید، درباره قوم لوط با ما مجادله مى کرد؛ (و تقاضاى عفو آنان را داشت) ـ چرا که ابراهیم، بردبار و دلسوز و همواره رجوع کننده (به سوى خدا) بود. ـ (گفتیم:) اى ابراهیم! از این (درخواست) صرف نظر کن، که فرمان پروردگارت فرا رسیده؛ و به یقین عذاب بدون بازگشت (الهى) به سراغ آنها مى آید.»

در این فراز تاریخى به چیز عجیب و پیچیده و غیر مانوس یا غیر منطقى مطلقاً برخورد نمى کنیم، جریانى کاملا روشن است؛ فرشتگانى مامور مجازات قوم لوط شدند و قبلا براى بشارت فرزند، نزد ابراهیم (علیه السلام) مى آیند او مى خواهد از آنها پذیرایى کند. چیزى نمى گذرد که از ماجرا آگاه مى شود. او در صدد شفاعتبر مى آید و به زودى مى فهمد که کار از کار گذشته و قوم لوط قابل شفاعت نیستند. در این هنگام به او و همسرش بشارت تولد فرزند مى دهند و ماجرا پایان مى یابد.

امّا طبق نوشته تورات، در فصل هیجدهم از سفر تکوین، خداوند و سه نفر از فرشتگان در بلوطستان ممرى در یک روز گرم بر ابراهیم آشکار گردیدند ابراهیم از آن سه فرشته پذیرایى گرمى مى کند و آنها غذاى او را مى خورند ـ بعضی از این عبارات فهمیده اند که خداوند هم از غذاى او خورد! یا این که آن سه نفر مظاهر سه گانه خداطبق عقیده تثلیث بودند ـ به هر حال خداوند بشارت فرزند به ساره داد ولى ساره از این بشارت خندید خداوند ساره را مواخذه کرده که چرا خندیدى او منکر شد که نخندیدم ولى خداوند تاکید کرد که خندیدى.
سپس آنها روانه شدند و ابراهیم آنها را مشایعت کرد و وسط راه خداوند فکر مى کند چرا ابراهیم را از اقدامى که مى خواهد درباره قوم لوط انجام دهد بى خبربگذارد؛ لذا به او گفت: “سر و صداى زیادى از شهرهاى قوم لوط شنیدم و گناهان زیادى از آنها نقل مى کنند. از آسمان فرود آمده ام تحقیق کنم ببینم راستى آنچه به من گزارش داده اند درست بوده یا نه اگر درست بوده آنها را هلاک خواهم کرد”.

سپس آن سه نفر روانه به سوى سدوم شدند امّا ابراهیم همچنان در حضور خداوند ایستاده بود و شروع به جر و بحث ـ به اصطلاح چک و چانه ـ کرد و گفت: از عدالت دور است که اگر در این شهرها 50 نفر صالح باشند آنها را هلاک کنى؛ خداوند اطمینان داد که اگر 50 نفر صالح در آنجا پیدا کند هلاکشان نکند.
ابراهیم با احتیاط کامل عدد را پایین کشید و هر بار براى این که اوقات خداند تلخ نشود! با اعتذار و پوزش تمام سخن را آغاز مى کرد؛ حتى دو مرتبه صریحاً گفت: تمنا دارم عصبانى نشوى تا این که عدد به 10 نفر رسید مثل این که ابراهیم جرات نکرد بیش از این پائین بیاید؛ لذا در همین جا سکوت را بر ادامه سخن ترجیح داد؛ و هنگامى که بحث به اینجا کشید کلام خدابا ابراهیم تمام شد. خداوند به سوى سدوم روانه شد و ابراهیم به مکان خود بازگشت. با توجه به این که مسلماً منظور از خداوند در این آیات (یا صحیح تر جمله ها) همان خداوند جهان است، مطالب زیر را مى توان نتیجه گرفت:

1. نسبت جسمیت به خداوند! این مطلب در چندین مورد از این عبارات به چشم مى خورد.

2. نسبت عدم اطلاع به خداوند! زیرا مى گوید به زمین آمد تا درباره قوم لوط تحقیق کند.

3. عصبانیت و خشونت خداوند! تا آنجا که ابراهیم تقاضا کند خشمناک نشود و با لطائف الحیلى مى خواست از خشم و خشونت او درباره بندگانش بکاهد. 

4. فرشتگان غذا مى خورند! 

5. ساره آن زن با ایمان و معرفت از بشارت خداوند خندید و سپس منکر هم شد!

اینها نقاط ضعف روشن این افسانه دروغین است که در تورات تحریف یافته، به خداوند نسبت داده شده است. 
ولى هنگامى که اصل جریان را در قرآن مطالعه مى کنیم هیچ یک از این اشتباهات و نسبت هاى ناروا را در آن نمى بینیم و با این مقایسه حقایق بسیارى روشن مى شود.(1)

پی نوشت:

(1). گردآوري از کتاب: پيام قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، 1386 ه. ش‏، ج 8، ص 201.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.