ظهور امام زمان قرآن

ظهور امام زمان قرآن
آيا در قرآن به مسأله ظهور حضرت مهدى(عج) اشاره شده است؟ در چه بخشهايى؟
ابتدا بايد بدانيم كه قرآن متكفّل بيان تمام مصاديق و جزئيات فروع معارف و دستورالعملها نيست و تكيه اصلى را بر تثبيت اين واجبات گذاشته و بيان جزئيات و خصوصيات ديگر را به «سنّت» واگذار كرده است.
همين دغدغه و پاسخ آن، بر زبان ابوبصير و امام صادقعليه السلام نيز جارى شده است. ابوبصير درباره آيه 59 سوره نساء «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرسول وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ» به طرح پرسشى مىپردازد. روشن است كه ترديد درباره «الله» و «الرسول» در ميان نبود اما عبارت «اولى الامر» و اجمالى كه در آن نهفته است، وى را بر آن داشت تا بپرسد: چرا قرآن نام و مشخصات «اولى الامر» را نبرده است؟ اگر واقعاً حق با شيعه است و مراد از آن، اهل بيت پيامبرند چرا آنان را به نام معرفى نكرد «فماله لم يسمَّ علياً و اهل بيته»؟
امام صادق عليه السلام فرمود: «وقتى براى پيامبرصلى الله عليه وآله آيه «نماز» نازل شد، خداوند در آن سه ركعت و چهار ركعت [نماز] را نام نبرد تا آنكه رسول خداصلى الله عليه وآله آن را شرح داد. آيه زكات نازل شد، خدا نفرمود كه بايد از چهل درهم، يك درهم داد بلكه رسول خدا آن را شرح كرد. آيه حج نازل شد و به مردم دستور نداد كه هفت دور طواف كنند بلكه رسول خدا آن را براى مردم توضيح داد. آيه «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرسول وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ» درباره على، حسن و حسينعليه السلام نازل شد و رسول خدا درباره علىعليه السلام فرمود: من به شما وصيت مىكنم درباره كتاب خدا و خاندانم زيرا من از خداى عزّوجل خواستهام ميانشان جدايى نيفكند تا آنها را كنار حوض به من رساند. خدا اين خواست مرا برآورد…» (62).
بر اساس اين حديث و بعضى ادله عقلى، وظيفه بيان مصداقها و موارد و نيز تبيين جزئيات بر عهده پيامبرصلى الله عليه وآله است. اين انگاره، شيعه را بر آن داشت تا بر سنّت پيامبرصلى الله عليه وآله تأكيد ورزد و بر عدم امكان اكتفا به قرآن در تشخيص امور پاى فشارد. البته به نظر شيعه، مشروعيت و صحّت مندرجات و محتويات «سنّت»، از موافقت با قرآن و اصول حاكم بر آن به دست مىآيد. سند حجيت و اعتبار روايات، «قرآن» است ولى فهم صحيح معارف و وظايف دينى، بدون مراجعه به سنّت نبوىصلى الله عليه وآله و احاديث اهل بيتعليه السلام ممكن نيست.
در اينجا ممكن است سؤال شود: رسول اكرم صلى الله عليه وآله اين معارف و احكام جزئى و تفسيرى را از كجا به دست آورده است؟ از آيات قرآن استفاده مىشود كه جمع و قرائت آيات قرآن و نيز بيان مراد و مقاصد و شرح و تبيين آنها، از ناحيه خداى متعال است: «إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ. فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ. ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا بَيانَهُ» (63) «جمع قرآن (كلمات در آيات، آيات در سورهها و…) و قرائت قرآن بر عهده ما است و هنگامى كه بر تو قرآن را خوانديم، تو [پيامبر] نيز پيروى كن و قرآن را همينگونه بخوان. سپس توضيح آن [نيز] بر عهده ما است».
بنابراين بيان و تشريح مقاصد آيات هم از ناحيه خداوند است و وسيله وحى ديگرى- جز وحى قرآنى- در اختيار پيامبر اكرم قرار مىگيرد. قرآن مىفرمايد: «أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» (64) «ما بر تو آن را نازل كرديم تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است، توضيح دهى و اميد كه آنان بينديشند».
بر اساس اين آيه، وظيفه تبيين و توضيح آيات قرآن- به خصوص در بيان جزئيات و مصداقها- بر عهده رسول خدا است و اين مسئله، تمام سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله در زمينه معارف و دستورالعملهاى دينى را شامل مىشود.
اين توضيحات نشان مىدهد عدم ذكر مصداقها، به نام ائمه اطهار- به ويژه مهدى موعود- اختصاص ندارد و غالب معارف و احكام دينى را شامل مىشود. بنابراين، براى شناخت نام امامان معصوم عليه السلام بايد سراغ سنّت نبوى رفت همان گونه كه در تفسير و تبيين معارف و فرايض دينى، به آن نيازمنديم.
دو. روشهاى مختلف معرفى شخصيتها
قرآن براى شناساندن شخصيتهاى الهى، از سه راه وارد مىشود و در موردى طبق مصالحى، از شيوه خاصى پيروى مىكند:
2-. 1 معرفى با اسم چنان كه قرآن در مواردى از پيامبر اسلام، به اسم ياد مىكند: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رسول قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ» (65) «محمد پيام آورى بيش نيست كه پيش از او نيز پيامبرانى بودهاند».
2-. 2 معرّفى با عدد يكى از روشهاى قرآن، معرفى با عدد است و لذا «نقباء بنى اسرائيل» را با عدد معرفى كرده است: «لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِى إِسْرائِيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَىْ عَشَرَ نَقِيباً» (66) «خداوند از بنىاسرائيل پيمان گرفت و از آنان دوازده مراقب برانگيختيم».
2-. 3 معرّفى با صفت يكى ديگر از طرق شناسايى شخصيتهاى الهى، معرفى با صفت است. خداوند متعال در قرآن، كسانى را كه بايد مسلمانان از آنها اطاعت كنند، با صفت «اولى الامر» معرفى كرده است: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرسول وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ» (67). پس معرفى با صفات يكى از شيوههاى صحيح معرفى است كه درباره حضرت مهدى (عج) نيز صادق است (68).
تأكيد بر روش توصيفى
از روشهاى بسيار جالب قرآن، تأكيد بر صفات و ويژگىها و عدم اصرار بر ذكر نام اشخاص است. شايد حكمت اين روش، توجّه دادن امت به صفات و ويژگىهاى خوب و بد در طول زمان است تا بر اساس اوصاف ذكر شده، به شناخت اشخاص و تطبيق صفات بر آنان بپردازند و اهميّت و جايگاه اشخاص را با ميزان صفات تجلّى يافته، در آنان بسنجند.
روش «بيان توصيفى»، به قرآن، طراوت و تازگى و دوام مى بخشد زيرا در هر برهه اى از زمان، زمينه تطبيق افراد و جوامع بر شاخصههاى ذكر شده در قرآن فراهم مىشود و امكان دستيابى به داورى قرآن در مسائل نو و فتنههاى فردى و اجتماعى تأمين مىگردد. قرآن كلام فصل است «انّه لقول فصل» و بين حق و باطل تمييز مىدهد و راهنماى انسان در فتنهها است چنان كه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «هنگامى كه فتنهها چون پارههاى شب تاريك، شما را فرا گرفت به قرآن روى آوريد». از سوى ديگر، حكومت شايستگان، نياز هميشگى جوامع دينى است و به بخشى از امت اسلامى و يا قطعهاى خاصّ از تاريخ، اختصاص ندارد.
براى راهنما و فصل الخطاب شدن در گسترهاى چنين پهناور، بيان شاخصهها، شايستگىها و ويژگىهاى صالحان و مفسدان، حقّ و باطل، خوب و بد و… بهترين راه شمرده مىشود. بدين سبب قرآن- جز در موارد ضرورى- از بردن نام مؤمنان، منافقان، حواريون، پادشاهان، مشركان… صرف نظر كرده است تا مخاطبان قرآن، به صفات و ويژگىها- و نه نامها- توجّه كنند و امكان بهرهگيرىهاى نو از قرآن فراهم شود. بنابراين شيعه معتقد است مسلمانان در آيات بسيارى، به ائمه اطهارعليه السلام رهنمون شدهاند و وظيفه دارند با تطبيق ويژگىهاى ياد شده در قرآن، امام خود را بشناسند و پاسخ نيازهاى دينى، اجتماعى و سياسى خود را از درگاه آنان جويا شوند. بر اساس همين نكته، امام باقرعليه السلام مىفرمايد: «مَن لم يَعرف اَمرَنا من القرآن لَم يَتَنَكّب الفِتَن» «هر كس امر ولايت ما را از قرآن به دست نياورد نمىتواند از فتنهها مصون بماند».
از اين روايت به دست مىآيد كه امر ولايت اهل بيت عليه السلام- به خصوص امامت حضرت مهدى و تشكيل حكومت جهانى به دست او- در قرآن وجود دارد و توصيفات موجود در قرآن، ما را به اين امر رهنمون مىشود. در زمينه ظهور و قيام آن حضرت و جامعه آرمانى مهدوى، مىتوان توصيفات و اشارات زير را از قرآن به دست آورد:
1 غلبه نهايى حقّ بر باطل و شكست جبهه كفر و فساد و نفاق (69)
2 جانشينى و خلافت مستضعفان بر روى زمين و حاكميت صالحان و نيكان (70)
3 گسترش و فراگيرى دين حقّ در برههاى خاص از زمان (71)
4 از آن روز موعود، تحت عناوين ايام اللّه (72)، وقت معلوم (73)، روز نصرت و پيروزى (74) و طلوع فجر و سلامتى (75) و… ياد شده است
5 در آياتى از آن حضرت با نامهاى نعمت باطنى (76)، بقيه اللّه (77)، كلمه باقيه (78)، اولى الامر (79) مهتدون (80) (مهدى) اقامه كننده نماز (81)، مضطرّ (82)، جنب اللَّه (83)، حزب اللَّه (84)، فجر (85)، «نهار اذا تجلى» (86) و… نام برده است.
6 خداوند، [با مهدى موعود]، نور خود را كامل مىكند (87)
7 در آن عصر، زمين بعد از مرگش، زنده مىشود (88)
8 او منصور از جانب خدا و انتقام گيرنده از دشمنان است (89)
9 زمين، به نور پروردگار، روشن خواهد شد (90)
10 در روز پيروزى، ايمان آوردن كافران، سودى به حالشان نخواهد داشت (91)
11 هر چه در روى زمين است، تسليم و مطاع او خواهند شد (92)
12 حضرت مهدى «يَهْدِى اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ» است (93)
13 او تأمين كننده امنيت و آرامش در روى زمين است (94).
حكمت بيان اوصاف
نتيجه اينكه اگر نام حضرت مهدى (عج) در قرآن نيست ولى صفات و خصوصيات حكومت او در قرآن وارد شده است. اصولاً قرآن در معرفى افراد، مصالح عالى را در نظر مىگيرد. گاهى مصالح ايجاب مىكند كه افراد را با نام معرّفى كند و گاهى مصالح ايجاب مىكند كه تنها به صفات افراد بپردازد. اين مسئله درباره حضرت مهدى (عج) بدين جهات است:
يكم. تشكيل چنين حكومتى در مواردى، صريحاً و در موارد ديگر، به طور اشاره در قرآن وارد شده است. آياتى كه در سوره «توبه» و «صف» از انتشار و گسترش اسلام در سطح جهانى نويد مىدهد مانند «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» اشاره به تشكيل اين حكومت است زيرا به تصريح مفسّران، مضمون اين آيه- كه پيشگويى از گسترش فراگير و همه جانبه اسلام در سطح جهان است- هنوز تحقّق نپذيرفته است.
دوّم. اگر نام امام زمان را نبرده، به جهت مصلحتى است كه براى اهل فضل و درك مخفى نيست زيرا به همان علت كه نام علىعليه السلام را نبرده، نام آن حضرت را نيز ذكر نكرده است. اگر نام اين پيشوايان گرامى را مىبرد، كينههاى ديرينه بدر واحد و حنين، بار ديگر زنده مىشد و لذا مطلب را به صورت كلى مطرح كرده و فرموده است: «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصَّالِحُونَ» (95) بردن نام گذشتگان، (مانند لقمان و ذىالقرنين) قابل قياس با افراد آينده نيست. درباره گذشتگان حسدها و كينهها تحريك نمىگردد و افراد سودجو و شهرت طلب، نمىتوانند از آن سوء استفاده كنند ولى بردن نام آيندگان، اين محذور را دارد (96).
حال اين سؤال مطرح مىشود كه: آيا ذكر نام، دردى را دوا مىكند؟
تجربه تاريخى نشان مىدهد كه اگر هم در قرآن، به صراحت نام آن حضرت برده مىشد، باز در طول تاريخ، شيادان و مدعيان دروغين مهدويت، پيدا مىشدند و نام خود را امام زمان مىگذاشتند تا از آب گلآلود ماهى بگيرند و از انتظار مردم، استفاده نادرست كنند.
بر اين اساس، شيوه قرآن مجيد در رابطه با ائمه هدىعليه السلام، اين است كه به معرّفى شخصيت «ممتاز» و برجستگىهاى آنان بپردازد نه معرّفى شخص. اين نحوه بيان در مورد حضرت مهدى، گستردهتر و شفّافتر است. چون به ويژگىهاى رفتارى آن حضرت و جامعه موعود نيز اشاره مىكند. اين خصوصيات و پيشبينىها تاكنون تحقّق نيافته و بر اساس روايات، تنها به دست مهدى (از فرزندان رسول خدا و فاطمه زهرا) تحقّق خواهد يافت.
به هر حال معرّفى شخصيت و ويژگىها، زمينهساز پذيرش معقول و دور كننده از تبعيت و پيروى كوركورانه است. اين روش- به ويژه در شرايطى كه شخص از جهاتى تحت تبليغات سوء قرار گرفته يا جامعه به هر دليلى آمادگى پذيرش وى را نداشته باشد- بهترين روش است. اين مسئله در مورد حضرت مهدى (عج) صادق است.
قرآن وظهور
همه مذاهب و اديان، به صورت كلى از وجود مصلحى در آخرالزمان خبر دادهاند كه صلح و عدالت را در زمين برقرار مىسازد، ولى در دين مبين اسلام، سخنان بسيارى در آيات و روايات درباره اين مصلح كل گفته شده و طى اين سخنان، ويژگىهاى او با دقت بيان گرديده است. مصلح كل اسلام، همان حضرت مهدى (عج) است كه از نسل پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله مىباشد و ظهورش در دوران حكومت و حاكميت اسلام تحقق پيدا كرده و براى گسترش و تجديد حيات اسلام قيام مىكند. در قرآن كريم آيات بسيارى وجود دارد كه برخى با دلالت روشن به ظهور حضرت اشاره كردهاند و برخى نيز با تفسير و تأويل ائمه اطهار عليهمالسلام، به قيام حضرت و تشكيل حكومت واحد جهانى اسلامى اشاره دارند.
برترى اسلام بر همه اديان
آيات سى و سوم سوره توبه و نهم سوره صف، از جهانى شدن اسلام و عالمگير شدن اين آيين خبر مىدهد. سرعت پيشرفت اسلام در جهان و به رسميت شناخته شدن اين آيين در كشورهاى مختلف اروپايى و نفوذ سريع آن در آمريكا و آفريقا، نشان مىدهد كه اسلام رو به سوى عالمگير شدن پيش مىرود و تكامل اين برنامه، به هنگام ظهور حضرت مهدى (عج) است كه برنامه جهانى شدن اسلام تحقق مىيابد.
قيام حضرت مهدى (عج) ونابودى دولتهاى باطل
در بعضى روايات، آيه هشتاد و يكم سوره اسراء، به قيام حضرت مهدى (عج) تفسير شده است. امام باقر عليهالسلام فرمود: «مفهوم اين سخن الهى اين است كه وقتى امام قائم قيام كند، دولت باطل برچيده مىشود.» پيروزى حق بر باطل و شكست دولتها و لشكرهاى كفر و شرك، قانونى الهى و كلى است كه پويندگان و رهروان راه حق در برابر سختىها و مشكلات به آن توسل مىجويند و به آن اميدوارند. قيام حضرت مهدى (عج)، روشنترين مصداق اين آيه است كه با قيام حضرت، تمام دولتهاى باطل نابود مىشوند و دولت حق حضرت بر آنها پيروز مىگردد. در روز فتح مكه نيز پيامبر صلىاللهعليهوآله 360 بت را كه قبايل عرب بر گرد خانه كعبه چيده بودند، با عصاى خود سرنگون ساخت و اين آيه شريفه را تلاوت كرد.
حضرت مهدى (عج) ذخيره الهى
امام باقر عليهالسلام درتفسير آيه هشتاد و ششم سوره مباركه هود مىفرمايد: «هنگامى كه مهدى ما ظاهر شود، به خانه كعبه تكيه مىدهد و نخستين سخنى كه بر زبان مباركش جارى مىشود، اين آيه است و سپس مىفرمايد: «من بقيه اللّه و خليفه اللّه بر شما هستم». آنگاه همگان به آن حضرت چنين سلام مىكنند: «سلام بر تو اى بازمانده خدا در زمين». تمام پيامبران الهى و پيشوايان بزرگ و سربازان مبارزى كه با دشمن مىجنگند و براى بشريت باقى مىمانند و مايه خير و سعادت او مىشوند، «بقيه اللّه» هستند و چون حضرت مهدى (عج) آخرين پيشوا و بزرگترين رهبر انقلابى پس از قيام پيامبر اسلام است، يكى از روشنترين مصاديق «بقيهاللّه» مىباشد و اين لقب براى حضرت از همه شايستهتر است، به ويژه كه تنها باقى مانده بعد از پيامبران و امامان مىباشد.
حكومت جهانى مستضعفان
خداوند در آيه پنجاه و پنجم سوره نور به صراحت بيان مىكند كسانى كه ايمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند، قطعا خليفه روى زمين خواهند شد و دين و آيين آنها به طور ريشهدار و پابرجا در زمين مستقر مىشود. گروهى از مفسران، اين آيه را اشاره به حكومت حضرت مهدى (عج) مىدانند كه شرق و غرب جهان در تحت لواى حكومتش قرار مىگيرد و آيين حق را در همه جا برقرار مىسازد و ناامنى و ترس و جنگ را از صحنه زمين نابود مىكند. همچنان كه در روايتى از رسول اكرم صلىاللهعليهوآله آمده است: «اگر از عمر دنيا به جز يك روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را به قدرى طولانى مىكند تا اينكه مردى از امت من كه همنام و همكنيه من است، ظاهر شود و زمين را پر از عدل و داد كند، همان گونه كه پر از ظلم و ستم شده باشد».
پيروزى نهايى مهدى (عج)
در قرآن كريم آيات بسيارى وجود دارد كه از آنها مىتوان چنين دريافت كه روزى حكومت تمامى دنيا به دست پاكان و نيكان خواهد افتاد و حكومت واحد جهانى براساس يكتاپرستى تشكيل خواهد شد. در اين حكومت، برنامههاى اسلامى در سراسر جهان اجرا مىشود و همه احكام الهى جامه عمل به خود مىپوشد. بيم و هراس توده مردم از ميان خواهد رفت و آرامش و امنيت كامل در سراسر گيتى برقرار خواهد شد. همه مردمان دنيا خداى يكتا را مىپرستند و هر گونه بندگى و بتپرستى ريشهكن خواهدشد. براساس روايات و نويدهاى انبياى الهى و ائمه اطهار عليهالسلام، اين عصر درخشان و روزگار طلايى، همان روز قيام منجى عالم بشريت و دوران پرشكوه ظهور حضرت مهدى (عج) است كه زمين را پر از عدل و قسط و داد مىكند.
برچيده شدن بساط مشركان
خداوند در آيه سى و نهم سوره مباركه انفال، به مسلمانان دستور مىدهد با مشركان پيكار كنند و فتنه و شرك را بر چينند تا دين و پرستش مخصوص خدا شود. برخى از مفسران ضمن روايتى از امام باقر عليهالسلام، تفسير اين آيه شريفه را دولت بر حق حضرت مهدى (عج) مىدانند. امام باقر عليهالسلام مىفرمايد: «تأويل اين آيه هنوز نيامده است و هنگامى كه تأويل آن بيايد، با مشركان پيكار خواهد شد تا هنگامى كه يگانگى خداى تعالى را بپذيرند و شركى در روى زمين باقى نماند و اين در زمان قيام قائم ما خواهد بود».
روز قيام مهدى (عج) از ايام اللّه
خداوند در آيه پنجم سوره ابراهيم، از روزهايى سخن مىگويد كه «اياماللّه» نام دارند و روزهاى سرنوشتساز و مهم زندگى انسانها به شمار مىآيند. در اين ايام نعمتى الهى شامل حال ملتى شايسته يا مجازاتى بزرگ و دردناك دامنگير ملتى سركش و طغيانگر مىشود. براساس روايات ائمه اطهار عليهمالسلام، روز قيام حضرت مهدى (عج) يكى از اين روزهاست. امام باقر عليهالسلام مىفرمايد: «روزهاى خداوند سه روز است: روز قيام قائم، روز رجعت و روز قيامت.» روز قيام حضرت مهدى (عج)، در حقيقت يكى از روزهاى بزرگ الهى است و شايسته اين نام مىباشد زيرا آن روز سرآغاز حكومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى و روز برچيده شدن بساط ظلم و ستم از سراسر جهان است.
پيشوايان و وارثان زمين
خداوند در آيه پنجم سوره مباركه قصص، به مستضعفان وعده مىدهد كه آنان را پيشوايان و وارثان زمين قرار خواهد داد. امام على عليهالسلام پس از تلاوت اين آيه فرمود: «دنيا پس از روگردانىها و چموشىهاى خود به ما رو مىآورد، مانند مهربانى مادهشتر ناسازگار بر فرزند خود.» در روايات آمده است كه امام حسن عسكرى عليهالسلام در هفتمين روز ولادت فرزندش حضرت مهدى (عج) به او فرمود: «سخن بگو، اى فرزند كوچكم» پس امام مهدى (عج) شهادتين بر زبان جارى نمود و بر پدران خويش، يكى پس از ديگرى صلوات فرستاد و سپس اين آيه شريفه را تلاوت كرد. به راستى حكومت و خلافت از آن كسانى است كه امروز در زير پرچم ظلم و ستم زورگويان به استضعاف و ناتوانى كشيده شدهاند و با ظهور رهبر و مقتدايشان، حكومت را به دست خواهند گرفت تا ريشه ظلم و ستم را بركنند.
بندگان صالح، وارث زمين
خداوند به آن دسته از بندگان كه تنها او را عبادت مىكنند و در گروه صالحان هستند وعده مىدهد كه وارثان زمين خواهند بود. امام صادق عليهالسلام در تفسير اين آيه شريفه مىفرمايد: «تمام كتابهاى آسمانى ذكر خداوند است و منظور از بندگان صالح كه زمين را به ارث خواهند برد، حضرت قائم عليهالسلام و اصحاب اويند.» امام باقر عليهالسلام نيز حضرت مهدى (عج) و يارانش را بندگان صالح خداوند مىداند كه وارثان زمين خواهند بود. منظور از وراثت زمين، انتقال منافع آن و استقرار بركات حيات زمين براى صالحان است. اين بركات پايانناپذير، بركات مادى و معنوى را در بر مىگيرد و اين آيه شريفه اعلام مىكند كه زمين به زودى از شرك پاك خواهد شد و افراد صالح حكومت را در دست خواهند گرفت. بدين ترتيب در چنين حكومتى، تنها خدا پرستش مىشود و هرگونه شركى از بين مىرود.
اجابت دعاى بيچارگان
استجابت دعاى افراد مضطر به هنگام گرفتارى و برطرف ساختن مشكل آنان، از وعدههاى خداوند در آيات قرآنى است. امام صادق عليهالسلام مىفرمايد: «اين آيه شريفه درباره قائم آل محمد صلىاللهعليهوآله است آن هنگام كه در مقام ابراهيم دو ركعت نماز مىگزارد و به سوى خداوند دعا مىكند. پس خدا او را اجابت مىكندو ناراحتىاش را برطرف مىسازد و او را به عنوان خليفه بر روى زمين بر مىگزيند.» براساس روايات، هنگامى كه حضرت مهدى عليهالسلام ظهور مىكند، به حجرالاسود تكيه مىدهد و نخستين بيعت كننده با او، جبرئيل امين است و سپس 313 تن ياران خاص، به خدمت حضرت رسيده و با او بيعت مىكنند. منظور خداوند هم كه مىفرمايد: «در خيرات پيشى بگيرد»، ولايت و بيعت با حضرت مهدى (عج) است و وجود حضرت مهدى (عج)، همان استجابت دعاى افراد بيچاره و مضطر مىباشد.
فتح دنيا به دست حضرت مهدى (عج)
ايمان آوردن كافران در روزى كه بندگان صالح خداوند بر آفاق چيره مىشوند، برايشان سودى ندارد و آنان به كيفر اعمال خود خواهند رسيد و اين يكى از وعدههايى است كه خداوند در قرآن به پيامبر خود مىدهد. امام جعفر صادق عليهالسلام در تفسير اين آيه شريفه مىفرمايد: «روز پيروزى، روزى است كه دنيا به دست قائم عليهالسلام فتح مىشود. آن روز، ديگر ايمان آوردن براى كسى كه پيشتر ايمان نداشته، سودى ندارد، ولى ايمان كسى كه پيش از فتح مؤمن شده و انتظار ظهور او را مىكشد، براى او سود خواهد داشت و خداوند مقام و منزلت او را بالا خواهد برد و اين پاداش دوستداران اهلبيت عليهمالسلام است.» ايمان به امامت اهلبيت عليهمالسلام و انتظار ظهور مهدى آل محمد صلىاللهعليهوآله، از جمله ويژگىهايى است كه باعث برترى معتقدان به آن بر اهل زمان خود مىشود.
حاكميت آخرين دين خد
خداوند در آيه هشتاد و سوم سوره مباركه آل عمران، به صراحت بيان مىكند كه آنچه در آسمانها و زمين است، تسليم اويند و به سوى او بازگردانيده مىشوند. امام كاظم عليهالسلام در تفسير اين آيه شريفه و جهانى شدن آيين توحيد و حاكميت آخرين دين خدا بر سرتاسر جهان مىفرمايد: «اين آيه درباره حضرت قائم عليهالسلام نازل شده است. هنگامى كه ظاهر شود، آيين مقدس اسلام را در شرق و غرب جهان، به يهوديان، مسيحيان، صائبيان، ملحدان، مرتدان و كافران عرضه مىدارد هر كس آن را از روى ميل و رغبت بپذيرد، او را به نماز و زكات و ديگر فريضههاى اسلامى امر مىفرمايد و هر كس امتناع ورزد، گردنش را مىزند تا در همه شرق و غرب جهان، جز انسان يكتاپرست باقى نماند.»
زنده شدن زمين پس از مردن
زنده كردن زمين پس از مردن آن، امرى است كه خداوند در قرآن به آن اشاره دارد. زنده شدن زمين پس از مردن، تنها به معناى با طراوت شدن زمين پس از خزان و بىطراوتى نيست كه اين خود دليلى بر قيامت و زنده شدن مردگان است نيز به معناى زنده شدن ايمان پس از كفر و بىايمانى است. امام باقر عليهالسلام در تفسير اين آيه شريفه مىفرمايد: «منظور از مردن زمين، كفر ورزيدن اهل آن است و كافر در حقيقت مرده است. پس خداوند او را به ظهور حضرت قائم (عج) زنده خواهد كرد كه در زمين به عدالت رفتار مىكند و اهل آن را پس از مرگشان زنده مىنمايد».
احياى سنتها و نابود كردن بدعتها
برپايى نماز و امر به معروف و نهى از منكر، سه امر مقدسى است كه در زمان حكومت صالحان در زمين اجرا مىشود. امام باقر عليهالسلام مىفرمايد: «هنگامى كه مهدى (عج) ظهور كند، خداوند متعال شرق و غرب زمين را به تصرف او ويارانش درمىآورد و دين را آشكار مىسازد و نيز خداوند متعال بدعتها و باطل را به دست او و يارانش از بين مىبرد چنان كه سفيهان، حق را ميرانده باشند، تا جايى كه اثرى از ظلم ديده نشود و امر به معروف و نهى از منكر خواهند نمود.» امام جواد عليهالسلام نيز مىفرمايد: «چون وقت خروج او برسد، شمشيرش از غلاف بيرون آيد و ندا كند: برخيز اى ولى خدا كه ديگر براى تو نشستن حلال نيست. پس خارج شود و دشمنان خدا را هرجا بيابد بكشد و حدود خدا را اقامه كند و به حكم خدا حكم نمايد».
مهدى عليهالسلام خواهد آمد
ظهور مهدى اهل بيت عليهمالسلام در آخرالزمان، از مسائلى است كه همه فرقهها و گروههاى اسلامى به آن ايمان دارند. آنها انتظار قيامى روحانى و جهانى را مىكشند كه عدالت اجتماعى و نظام جهان بر اساس ايمان به خدا و احكام دين اسلام برقرار شود و دنيا از چنگال ستمكاران و جباران نجات داده شده، پرچم اسلام در تمام نقاط به اهتزاز درآيد. همه چشم به راهند و انتظار دارند كه شايستهترين فرزند پيامبر صلىاللهعليهوآله قيام كرده، آيين توحيد و رسم برادرى و مساوات اسلامى را زنده نموده، بشر را از نعمت آسايش بهرهمند سازد و موجبات تفرقه و محروميت و ناكامى را از ميان بردارد. اين وعده الهى است و تخلفپذير نيست. دنيا به طرف آن عصر درخشان در حركت است و سير زمان، هر دم بشر را به چنين روزگارى نزديكتر مىسازد.
پرسمان