ضرورت امامت

ضرورت امامت
چرايى امامت
امامت چه ضرورتى دارد؟ ديدگاه شيعه و سنى در اين باره چيست؟
يك. اجماع بر ضرورت رهبرى دينى
اصل لزوم امامت امرى بديهى و مورد اتفاق همه انديشمندان و عالمان شيعه و سنى است.
ابن خلدون انديشمند نامدار اهل سنت مى نويسد: «امامت و رهبرى براى جامعه بشرى يك ضرورت است».5
او سياست و مديريت را به سه گونه تقسيم كرده است:
1. سياست غريزى كه مبتنى بر تمايلات و خواسته هاى طبيعى غريزى بشر است. چنين سياستى به استبداد و خشونت مى انجامد.
2. سياسيت خرد بنياد، كه مبتنى بر يافته هاى دانش و انديشه بشرى است. اين قسم بر گونه پيشين برترى دارد اما نسبت به گونه سوم در رتبه فروترى قرار دارد.
3. سياست دينى كه مبتنى بر قوانين و آموزه هاى شرعى است. برخلاف ديگر گونه ها در چنين سياستى مصالح معنوى و اخروى بشر جايگاه اصيل خويش را باز يافته و منافع و مصالح دنيوى بشر ناظر به آن تنظيم مى شود. پيشاهنگان اين گونه رهبرى دو دسته اند: پيامبران و جانشينان آنها.
دو. ضرورت پاسدارى از دين
با توجه به اين كه:
اولاً: بعثت انبياء هميشگى نيست و با رسالت حضرت ختمى مرتبت گزينش انبياء به آخر رسيد.
ثانيا: با وجود آزمندى ها و هواخواهى ها در انسان امكان ايجاد انحراف و تحريف در دين الهى و به استخدام در آوردن آن در جهت منافع نامشروع خود همواره وجود دارد. افزون بر آن تفسيرهاى نادرست و ناصواب از دين نيز زمينه اى براى گسترش تحريفات و عدم مصونيت دين از تحريف است. در چنين وضعيتى رفته رفته هدايتگرى دين از دست رفته و چه بسا در مسير اغواگرى انسان به پديده اى متمايز با فلسفه اساسى خود تبديل مى شود.
دكتر يثربى در اين باره مى نويسد:
«اگر چنين فرض كنيم كه قوانين و تعاليم الاهى، براى آخرين بار اعلام شده و نبوت ختم گردد، بعد از آن اين معارف و نظام مبتنى بر آنها، بى حمايت و هدايت از طرف خداوند رها گردد، بدون ترديد، اين بشر طمع ورز و استخدام كننده، همين معارف و نظام را هم مورد طمع و استخدام قرار داده، در راه اغراض و اميال خود به تحريف آن ها پرداخته، مردم را از دست يافتن و عمل به آن معارف محروم مى سازد. وقتى كه اين كار پيش از ختم نبوت اتفاق مى افتاد، پيامبر بعدى، به اصلاح تحريف ها و انحرافات پرداخته، تعاليم اصيل آسمانى را احيا مى كرد.
اما در دوران ختم نبوت، اگر مسأله امامت را نپذيريم، ديگر كسى با الهام و عنايت الاهى، به حمايت و هدايت بشر نمى پردازد و چنين شرايطى از دو جهت سبب هلاكت اكثريت مى شود:
يكى از آن جهت كه قسمت عمده مردم روى زمين، هنوز اسلام را نپذيرفته اند، براى هميشه در كفر باقى مى مانند.
و ديگرى از آن جهت كه دين اسلام در اثر تحريف و استخدام اين و آن، چنان كه مى بينيم اثر هدايت و حمايتى خود را از بشر، نداشته و در نتيجه مسلمانان به وضع بدى دچار خواهند شد.
چنان كه عملاً مى بينيم از اختلاف اعتقادى گرفته تا تقسيمات سياسى كه همديگر را نه تنها حمايت نمى كنند، بلكه تحقير و تخريب هم مى كنند. و معلوم است كه در چنين شرايطى اكثريت مردم از هدايت آسمانى بهره نگرفته، و نسبت به دين بر حق آسمانى قاصر و مقصر به شمار رفته و اهل نجات نخواهند شد. بنابراين، نتيجه دين كه بايد نجات و خير اكثريت مى شد، شر و شقاوت اكثريت خواهد شد»6.
او در تبيين روشن تر ضرورت امامت به واقعيت تاريخى استناد جسته، مى نويسد:
«تجربه تاريخى ما، از جريان كار پس از رحلت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز، براى اهل تحقيق، دليل روشنى از ضرورت تحقق امامت است. نظام دينى كه به دست پيامبر و يارانش در مدينه تأسيس شد، از همان آغاز مورد تهديد آزمندان و قدرت طلبان قرار گرفت. و اين تهديد كه در آغاز آشكار بود، با تثبيت قدرت اسلام كه با فتح مكه تحقق يافت، حالت پنهانى و زيرزمينى پيدا كرد و در انتظار فرصت مناسب ماند. عوامل اين تهديد، از هرگونه زمينه سازى و توطئه، براى فراهم آوردن شرايط علنى شدن و اقدام عملى خود، غافل نبودند.
تا آنكه پس از حدود سى سال از درگذشت پيامبر اين تهديد عملاً كامياب شده و عوامل تهديد، قدرت را به دست گرفتند و نظام «خلافت» را به «سلطنت» تغيير دادند»7.
بنابراين نه تنها بدون امامت حق، دين هرگز به هدف نهايى خود كه هدايت و حمايت همه انسان ها در همه اعصار و در همه جهان است نخواهد رسيد، چه بسا در جهت خلاف نيز از آن سوء استفاده شده و به ضد خود تبديل گردد.
افزون بر آنچه گذشت ادله ديگرى بر ضرورت امامت وجود دارد كه رعايت اختصار ما را از ذكر آن ها باز مى دارد.8
5. بنگريد: عبدالرحمن ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ص 191، بيروت، دارالتعلم، 1978 م.
6. دكتر سيد يحيى يثربى، فلسفه امامت با رويكرد فلسفى و عرفانى، ص 86 و 87، تهران؛ پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، اول، 1383.
7. همان، ص 88 و 89.
8. جهت آگاهى بيشتر بنگريد: پرسش 5 و 27.
منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، امـام شناسى.
ویژه نامه امامت پژوهی و فرقه های مذهبی
ویژه نامه اعتقادات و پاسخ به شبهات