سخن گفتن امامان به زبانهای غیر عربی

سخن گفتن امامان به زبانهای غیر عربی
آيا امامان معصوم (ع) به زبان هاى ديگرى غير از عربى هم سخن مى گفتند؟.2 امام رضا (ع) وقتى كه وارد شهر توس شدند ايشان در زمان سخنرانى براى مردم به چه زبانى سخن مى گفتند؟
تاريخ موارد متعددى را، مبنى بر سخن گفتن امام به زبانهاى غير عربى ثبت كرده است.
به عنوان مثال يزيد هنگامى كه اسراى اهلبيت را به سرزمين شام آورد عمدا دستهاى از نگهبانان غير عرب را بر آنان گمارد، اين دسته هرگز با زبان عربى آشنا نبودند. هدف وى از اين كار اين بود تا سخن يكديگر را متوجه نشوند و اهلبيت آنان را متوجه فجايع عاشورا نسازند. اما امام سجاد عليهالسلام با آنان شروع به گفتوگو كرد و به زبانشان خودشان با آنان سخن گفت. [
[1 داستان مردى عالم از دانشمندان هند است كه از سوى «دربار پادشاه محلى» آنديار مامور به تحقيق پيرامون پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و دين اسلام مىشود و… در ملاقات با امام زمان عجل الله تعالى فرجه، ايشان با وى به همان زبان هندى سخن مىگويد و…. [[2
گاه گفتوگوهاى امام رضا عليه السلام با مردم سرزمينهاى گوناگون و با زبان خاص هر يك از آنها، اطرافيان را به شگفت وا مىداشت. به گونهاى كه خطاب به امام مىگفتند: شما چگونه بر اين همه زبان مسلط هستيد؟ [[3
گفتوگوى امام موسى بن جعفر عليهالسلام به پنج زبان گوناگون در محضر برخى مراجعه كنندگان به ايشان از مسائلى بود كه براى آنان بسيار جالب توجه بود. [
[4 همچنين در اين زمينه رواياتى مبنى بر آشنايى ائمه با زبانهاى ديگر نيز وجود دارد. به عنوان مثال در كتاب اصول كافى تعدادى روايت در يك باب جمع آورى شده تحت اين عنوان كه ائمه با تمام كتابهاى نازل شده بر ساير پيامبران الهى با توجه به اختلاف زبانهاى آنها آشنا هستند. [[5 در كتاب «بصائر درجات» كه يكى از منابع كهن شيعه و مربوط به عصر ائمه عليهم السلام به شمار مىآيد ذيل باب يازدهم آن موارد متعددى از سخن گفتن و تسلط ائمه به زبانهاى گوناگون سخن به ميان آمده است. [
[6 قطب الدين راوندى در الخرائج و الجرائح [[7، فتال نيشابورى در روضه الواعظين، [[8 شيخ صدوق در عيون اخبار الرضا [[9 و ديگر نويسندگان نيز به تسلط ائمه بر زبانهاى گوناگون اشاره كردهاند.
اما در مورد سخنرانىهاى امام رضا عليه السلام در ايران به زبانى غير از عربى در منابع تاريخى چيزى به چشم نمىخورد، كه اگر چنين چيزى اتفاق افتاده بود قطعا توسط منابع گوناگون تاريخى و روايى شيعه ثبت و نگهدارى مىشد. همانگونه كه گفتوگوهاى ايشان به زبان فارسى با برخى از مردم به ثبت رسيده است. [
[10 [[1. محمد بن جرير بن رستم طبرى، دلائل الامامه، (نجف اشرف، مطبعه الحيدريه، 1383 ق) ص
88 [[2. شيخ كلينى، الاصول من الكافى، ج 1، ص 515-
517 [[3. علامه مجلسى، بحار الانوار، ج 49، ص 87 و ج 50، ص
136 [[4. محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائر الدرجات، (قم، كتابخانه آيه الله مرعشى نجفى، 1404 ق) ص
333 [[5. شيخ كلينى، الاصول من الكافى، ج 1، ص. 227 بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّهَ- ع- عِنْدَهُمْ جَمِيعُ الْكُتُبِ الَّتِى نَزَلَتْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنَّهُمْ يَعْرِفُونَهَا عَلَى اخْتِلَافِ أَلْسِنَتِه.
[[6. محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائر الدرجات، (قم، كتابخانه آيه الله مرعشى نجفى، 1404 ق) ص 333 به بعد.
[[7. (قم، موسسه الامام المهدى، 1409 ق) ج 2، ص
672 [[8. (قم، شريف رضى، بىتا) ج 1، ص
213 [[9. (بىجا، انتشارات جهان، 1378 ش)، ج 2، ص
228 [[10. ر. ك: مجلسى، بحار الانوار، ج 49، ص 87-. 88 /پرسمان