ریاضت شرعی چگونه است
سالك از نظر جسمانى برخى مشقت ها و محدوديت ها و از جمله گوشه نشينى توأم با عبادت و كفّ نفس را بر خود تحمل و هموار مى كند تا در قبال آن به اهداف و توانمندىهاى روحى و معنوى برسد. در مجموع رياضت كه مشخصه مهم عرفان و حيات معنوى انسان است، براى جلوگيرى از حركات افراطى در قواى شهويه، غضبيه و ناطقه انسان است و اين قوا را جهت كمال انسانى تعديل و بلكه مديريت مى كند.

ریاضت شرعی چگونه است
آيا رياضت نفس شرعى خوب است و شامل چه مواردى مى شود؟
الف) «رياضت» در لغت به معناى: تمرين و ممارست كوشش و سعى است و در اصطلاح عرفانى به معنى تحمل رنج و سختى خودسازى و تهذيب نفس و تربيت جسم و جان سالك است. سالك از نظر جسمانى برخى مشقت ها و محدوديت ها و از جمله گوشه نشينى توأم با عبادت و كفّ نفس را بر خود تحمل و هموار مى كند تا در قبال آن به اهداف و توانمندىهاى روحى و معنوى برسد. در مجموع رياضت كه مشخصه مهم عرفان و حيات معنوى انسان است، براى جلوگيرى از حركات افراطى در قواى شهويه، غضبيه و ناطقه انسان است و اين قوا را جهت كمال انسانى تعديل و بلكه مديريت مى كند.
ب) آنگونه كه شما نيز اشاره فرموديد، از يك چشمانداز مىتوان رياضت را به دو نوع كلى تقسيم كرد:
1 رياضت به صورت مطلق و قطع نظر از آموزههاى دينى و آن عبارت است از اينكه انسان از هر راه ممكن، جسم خود را به مشقّت بيندازد تا مهارتها و توانمندىهايى را در بعد روحى به دست آورد چه چنين عملى از نظر احكام شرعى و مبانى دينى صحيح باشد يا نباشد. و نيز فرقى نمىكند اين كار با كرامت انسانى سازگار باشد يا نباشد مانند بسيارى از رياضت هاى غير شرعى مرتاضان هندى و يا اعمال بسيارى از گروه هاى صوفيه.
2 رياضت در قالب آموزههاى دينى و براساس معيارهاى شرعى در رياضتهاى دينى مانند صوم يا روزه، هرگز فرد از چارچوب شريعت خارج نمىشود و هر قدرت و نيرويى براى او مطلوب نيست. او براساس احكام الهى روزه مىگيرد زيرا اعمال احكام دينى، براى اين است كه انسان را در حوزه عبوديت خدا قرار دهد و او را به مقام قرب الهى برساند. پس نتيجه واثر رياضتهاى شرعى و غيرشرعى كاملاً با هم متفاوت است.
ج) همانگونه كه اشاره شد، آموزهها و منابع اسلامى بر رياضت شرعى مهر تأييد زده و انسانها را به مجاهدت با هوا و هوس و تعديل قواى جسمى تشويق كرده اند كه عبارتند از:
1 قرآن كريم: به منظور بيرون آوردن انسانها از حجابهاى ظلمانى، جهاد با نفس كه جهاد اكبر است را به آنان توصيه مىكند و براى آنكه در ميدان موفق باشند، به صبر و استقامت و استعانت از حضرت حق دعوت مىفرمايد: «وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا و آنان كه در راه ما مجاهده و كوشش كردند، به راه خويش هدايت مىكنيم» (عنكبوت: 69) «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِىٌّ عَنِ الْعالَمِينَ و هر كه بكوشد، تنها براى خود مىكوشد زيرا خدا از جهانيان سخت بىنياز است» (عنكبوت: 69).
2 روايات موجود ما از معصومين (ع) نيز آكنده از تأكيد بر مجاهده و مبارزه با نفس است. در كلمات حضرت على (ع) رياضت به عنوان يك امر مهم تلقى شده است مانند: «من استدام رياضه نفسه انتفع كسى كه مداومت بر رياضت نفس داشته باشد، بهرهمند خواهد شد» (غرر الحكم، ص. 238). براى مطالعه بيشتر در اين مورد نگا: ميزانالحكمه، ج 2، صص 139- 141
البته در منابع اخلاقى، عرفانى و ادبى ما كه برگرفته از منابع اصيل و جامع «كتاب الله و عترت» است، به اين امر مهم نيز توجه ويژه شده است مانند كتاب مثنوى معنوى مولوى، كه مى گويد:
مردن تن در رياضت زندگى است رنج اين تن روح را پايندگى است
پس رياضت را به جان شو مشترى چون سپردى تن به خدمت جان برى
د) رياضت شرعى دينى با رياضت غيرشرعى غيردينى، تفاوت هاى بسيار دارد از جمله:
1 بر اساس قاعده كلى «لاضرر و لا ضرار فى الاسلام ضرر رساندن و ضرر ديدن در اسلام و احكام آن، قرار داده نشده است» و همچنين بر اساس قاعده «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها خداوند براى هيچ كس بيشتر ازتوانايىاش تكليف نمىكند» (بقره: 286) دين، به انسان اجازه ضرر زدن به خود يا به ديگرى را نمىدهد و اعمال او همواره بايد فايده عقلايى داشته باشد. براى مثال روزه عمل واجبى است كه افراد مكلّف، بايد آن را بگيرند. اما همين روزه اگر در جايى موجب آسيب شديد جسمانى، يا بيمارى و يا تشديد آن گردد، حكم آن لغو مىشود و چنين فردى نبايد روزه بگيرد. در حالى كه مرتاض در رياضت غيرشرعى خود، ممكن است عملى را به اين جهت انجام دهد كه موجب تقويت اراده شود و كارى ندارد به اينكه اين عمل ممكن است براى او ضرر داشته باشد يا نه.
اساساً اسلام با برنامه «سختى دادن به تن» مخالف است و مىگويد بدنت بر تو حقى دارد و لذاست كه پيامبر (ص) از عمل عدهاى كه خواستند رياضت هاى شاقه را بر خود وارد كنند نهى فرمود.
حتى اسلام مى گويد كه برنامه «بر خلاف ميل نفس رفتار كردن» اگر چه كار خوبى است اما متاسفانه عدهاى مبارزه با نفس را مبارزه با اين خود (خود واقعى) هم انگاشتند مثلا نفسى كه خواهان آبرو را كارى كردند تا بىآبرو شود عدهاى از صوفيه به نام ملامتيه به همين بهانه، حاضر شدند كه ديگران شخصيت و كرامت آنها را لگدمال كنند آنها براى مبارزه با غرور، تظاهر به فسق و فجور مىكردند در صورتى كه اسلام با همه اينها مخالف است و اميرالمومنين على (ع) مىفرمايد: «عز المومن غناه عن الناس» (جلوههاى حكمت موضوع 146 ح. 8).
2 در رياضتهاى الهى، قصد و انگيزه الهى است ولى معلوم نيست در رياضت هاى غيرشرعى چنين هدفى دنبال شود. پس فرق ديگر مربوط به انگيزه و هدفى است كه در رياضت دنبال مى شود. اگر از مرتاض سؤال شود انگيزه و هدف تو از اين عمل چيست، ممكن است بگويد: براى تقويت روح، يا به جهت تقويت اراده، يا به دليل اينكه بتوانم توانايى به دست آورم. اما نخستين شرط روزه اين است كه روزهدار، بايد نيّت و قصد «قربت» كند: «انما الاعمال بالنّيات» (مستدرك الوسايل، ج 1، ص 90).
3 تفاوت ديگر در بكارگيرى محصولات و نتايج رياضت است. يك انسان مؤمن- كه در قالب عمل به احكام الهى به كمالاتى دست مىيابد هرگز حاضر نيست از اين كمالى كه به دست آورده، سوء استفاده كند و در راه حرام، آن را به كار گيرد. اما مرتاض ممكن است در اثر رياضت، توانمندىهايى به دست آورد و در راه غيرصحيح و غيرمشروع از آن استفاده كند.
ه) برخى از بزرگان وادى معرفت، رياضت را داراى چهار ركن اساسى دانسته اند:
1 سكوت: يعنى بسته شدن هم زبان، لب و دهان انسان از ياد هر كس و هرچيزى كه غير از خدا باشد و نيز سكوت دل كه به آن جز ياد خدا امرى راه نيابد. سكوت زبان از مدارج اهل دل است و سكوت دل از صفات مقربين واهل كشف وشهود. علامه حسن زاده آملى به زيبايى مى فرمايد: «از خاموشى گفتار زايد» (نامه ها، برنامه ها).
2 عزلت يا گوشه گيرى از هياهوى دنيا: عزلت مايه سكوت سالك است. در اين مرتبه است كه سالك از خلط و آميزش و موانست و معاشرت با مردم بىخبر خوددارى مى كند و در حال خلوت به دنيا و مافيها وقعى نمى گذارد.
3 گرسنگى (صوم روزه): براى تسلط بر نفس شهوانى و قواى حيوانى، گرسنگى بهترين توشه هر رهروى است. پرخورى دليل بر دورى و محروم شدن از انوار الهى و بى نصيب ماندن از خير و بركت است.
گرسنگى، خشوع و خضوع، مسكنت و احساس فقر و سكون و آرامش را به همراه مى آورد و رقت وصفا را در سالك برمى انگيزاند و موجب مى گردد كه به اخلاق الهى متخلق گردد. گرسنگى بايد با همت مردانه سالك توام باشد چه در غير اين صورت ثمرى ندارد.
4 بيدارى (يقظه): بيدارى مايه خودشناسى است كه مقدمه خداشناسى است و هر گاه سالك از هياهوى مردم دنيازده دورى گزيد و به خدا مشغول شد و هنگاميكه غفلت زدگان به خواب فرو مى روند، بيدارى كشيد و اركان رياضت را به جا آورد، از دايره محدود بشريت خارج مى شود و به عالم ملكوت راه مى يابد. بيدارى بر دو نوع است يكى بيدارى دل و ديگرى بيدارى چشم. (حق الحقيقه، كاشف دزفولى صدرالدين، از صفحات آخر كتاب)
ى) در اين باره مطالعه كتب ذيل راهگشا خواهد بود:
جهاد با نفس امام خمينى.
جهاد با نفس شيخ حرّ عاملى.
پرسمان.