وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

روابط همسران؛ مهارت حل تعارض

مهارت‌هاي همسري، با يكديگر پيوستگي زيادي دارند؛ به طوري كه كسب هر يك از آنها، باحفظ ديگر مهارت‌ها دست‌يافتني است. بنابراين قبل از بررسي تفصيلي مهارت حل تعارض، به چهار مهارت‌ مهم در برقراي ارتباط سازنده بين همسران اشاره مي‌كنيم.

0

روابط همسران؛ مهارت حل تعارض

فهرست این نوشتار:

چكيده
انباشت رنجش‌ها و تعارض‌هاي حل نشده همسران، آغاز فرآيند «طلاق»است؛ كه در روند طبيعي خود به بي‏ علاقگي‏ هاي عاطفي و سپس مقابله علني زوجين با يكديگر بدل مي‎شود و طلاق واقعي را شكل مي‏دهد. نتيجه ناخوشايندي كه همراه با بر هم زدن تعادل رواني و عاطفي افراد خانواده، موجب بروز آسيب‌هاي اجتماعي زيادي مي‌شود.
لازمه موفقيت در هر امري «آگاهي» است و عدم آگاهي، ضربه‌‌ بزرگي است كه بر پيكره هر اقدامي وارد مي‌شود. «پيمان ازدواج» بيش از هر امري نيازمند تجهيز طرفين آن به آگاهي در زمينه مهارت‌هاي «شناختي»، «ارتباطي»، «رفتاري» و «مهارت‌ حل تعارض» است.

در اين مقاله، آموزش «مهارت حل تعارض» همسران از طريق برنامه‌هاي رسانه ملي مورد توجه قرار گرفته است. قبل از بررسي تفصيلي مهارت حل تعارض، در مقدمه مقاله اشاره مختصري به مهارت‌هاي همسري شده و در ادامه، تعريفي از تعارض همسران ارائه و زمينه‌هاي آشكار و پنهان ايجاد تعارض در روابط همسران مورد بررسي قرار گرفته است. بررسي راهكارها و روش‌هاي حل تعارض، بخش اصلي مقاله است كه در آن بر ضرورت وجود يك نگرش جامع درباره حل اختلاف و تعارض همسران تأكيد و پيشنهاداتي براي برنامه‌هاي صدا و سيما ارائه شده است.

// مقدمه
خانواده در ايران، به دلايل فرهنگي و ديني، اهميت بسياري دارد. الهام‌بخش ارزش‌مندي خانواده افزون بر فرهنگ ويژه ايرانيان، آيات و رواياتي است كه بر تشكيل و استحكام خانواده تأكيد مي كند؛ مانند آياتي كه اصل ازدواج را ضروري و به نتايج و ثمرات آن اشاره دارد. (نك: نور: 32؛ روم: 21) در احاديث معصومان عليهم السلام نيز ازدواج به عنوان اصلي اساسي در جامعه اسلامي شمرده شده است. براي مثال پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي‌فرمايد: «در اسلام بنايي بنيان نگرفته است كه نزد خداوند محبوب‌تر و ارزش‌مندتر از ازدواج باشد». (حرعاملي، ج14: 3)

يكي از دلايل تأكيد اسلام بر ازدواج به موازات فوايد شخصي آن براي زن و مرد، اهميت اجتماعي آن است؛ زيرا خانواده، كوچك‌ترين واحد اجتماعي است و سلامت و پيشرفت هر جامعه، در گرو سلامت خانواده است. به اين ترتيب، وجود تعارض‌ها، سوء‌تفاهم‌ها و در نهايت فروپاشي خانواده، مي‌تواند آثار زيان‌باري براي شكل گيري خانواده سالم در پي داشته باشد. با اين حال، رويكرد ارائه خدمات در مسائل خانواده در كشور ما بيشتر جهت‌گيري «درماني» دارد؛ در حالي كه لازم است «پيش‌گيري»، «آموزش» و «پربارسازي ازدواج»، مقدم بر درمان مورد توجه قرار گيرد.

يكي از وظايف نهادهاي فرهنگي به ويژه رسانه‌هاي گروهي در هر جامعه، تلاش براي افزايش آگاهي در زمينه مسائل خانواده است. رسانه ملي با پوشش گسترده و برخورداري از حجم وسيعي از مخاطبان، بيش از ساير نهادها و دستگاه‌هاي فرهنگي براي آموزش مهارت‌هاي همسري در جهت پربارسازي و استحكام خانواده گام برداشته كه ادامه آن، نيازمند پشتوانه علمي و استفاده برنامه‌ريزان و برنامه‌سازان رسانه از تحقيقات و پژوهش‌هاي انجام شده در اين زمينه است.

مهارت‌هاي همسري، با يكديگر پيوستگي زيادي دارند؛ به طوري كه كسب هر يك از آنها، باحفظ ديگر مهارت‌ها دست‌يافتني است. بنابراين قبل از بررسي تفصيلي مهارت حل تعارض، به چهار مهارت‌ مهم در برقراي ارتباط سازنده بين همسران اشاره مي‌كنيم:

// 1. مهارت‌هاي شناختي

مهارت‌هاي شناختي در درك مسائل زناشويي و تغيير رابطه اهميت زيادي دارد. گاهي زوجين به علت ناآگاهي، مجموعه‌اي از انتظارها، باورها وتصورات خيالي را كه عمدتاً غيرواقع‌بينانه است و به كاهش ارتباط صميمي مي‌انجامد، در روابط زناشويي وارد مي‌كنند. با افزايش شناخت و آگاهي، استنتاج افراد از مشاهده رفتار همسرشان به طور جدي واقعي مي‌شود و از باورهاي غيرمنطقي وخطاهاي شناختي جلوگيري به عمل مي‌آيد.(برنشتاين،36:1380)

بر اساس يافته‌هاي مولر، باورهايي كه هر فرد درباره ازدواج و روابط صميمانه در ذهن دارد، با رضايتمندي و ميزان صميميت پس از ازدواج مرتبط است. (1989 :vol .38,Baucom ) نتايج تحقيقي در ايران نشان مي‌دهد ميزان باورهاي غيرمنطقي، نظير باور به تغييرناپذيري همسر، انتظار ذهن‌خواني از همسر و باور به تخريب‌كننده بودن مخالفت در زنان متقاضي طلاق بيش از ديگر زنان است. (اديب راد، 98:1384) اين تحقيق، نقش‌آفريني جدي باورهاي زوجين را برروابط آنها تأييد مي‌كند.
«باور به عدم تغيير‌پذيري همسر»، يعني اعتقاد به عدم قابليت همسر در تغيير رفتار و نااميدي ازاصلاح رفتارها، به گونه‌اي كه مصالحه با همسر را ناممكن مي‎كند.
«توقع ذهن‌خواني» نيز از باورهاي غيرمنطقي زوجين است. با چنين باوري، طرفين انتظار دارند بدون بيان خواسته‌ها ونظرات‏شان، همسرشان احساسات، افكار ونيازهاي آنها را بداند و برآورده كند.
باور به «تخريب‌كننده بودن مخالفت» نيز به معناي تفسير منفي اختلاف‎نظرهاست؛ به اين معنا كه نمي‌توان اختلاف‌نظرها را مطرح كرد و برطرف ساخت. بنابراين، تلاش زوجين در اين امر بي‎حاصل است.

// 2. مهارت‌هاي ارتباطي

عمق ارتباط دو فرد به توانايي آنها در انتقال روشن، صحيح و مؤثر افكار، احساسات، نيازها و خواسته‌هاي‎شان بستگي دارد. مهارت‌هاي ارتباطي شامل صحبت كردن، گوش دادن و ارتباط غيركلامي است. مهارت «صحبت كردن»، شامل توانايي در بيان احساس، ابراز خواسته و نياز و طرح انتقاد و شكايت به شكل اصولي است. مهارت «گوش دادن»، اصول گوش دادن هم‌دلانه به احساسات، نيازهاو انتقادها را به همسران مي‌آموزد. مهارت «غيركلامي» نيز پژواك بدني مناسب، هنگام برقراري ارتباط همسران با يكديگر است.

تأثير مهارت‌هاي ارتباطي بر روابط زناشويي، به عنوان عاملي تعيين‌كننده در رضايت و سازگاري زناشويي در پژوهش‌هاي متعددي بررسي شده است. در اين پژوهش‌ها، ابتدا توان‌مندي زوجين در مهارت گوش‌دادن، صحبت كردن و مهارت غيركلامي ارزيابي و سپس ميزان رضايت آنها از زندگي زناشويي بررسي شده است. اين تحقيقات رابطه مستقيم بين مهارت‌هاي ارتباطي همسران و رضايت‌مندي آنهارا از رابطه با همسر به اثبات رسانده‌اند. (hawkins, 2004: 53)
نتايج تحقيقي در ايران در زمينه بررسي مشكلات مربوط به صميميت زوجين و تأثير درمان مشكلات ارتباطي بر صميميت، نشان داد درمان روابط، توانسته است مشكلات مربوط به عدم توافق، علاقه، محبت و تعهد زوجين را بهبود بخشد. (عرفاني اكبري، 132:1378)

// 3. مهارت‌هاي رفتاري

مهارت‌هاي رفتاري همسران، موجب ايجاد احساس خوشايند و هيجان مثبت در طرف مقابل مي‌شود. اين مهارت‌ها، به مبادله رفتارهاي مثبت و كاهش رفتارهاي منفي مي‌انجامد. افزايش تبادلات رفتاري مثبت، نيازهاي عاطفي ـ رواني همسران را ارضا مي‌كند و موجب ايجاد احساس مثبت در آنها نسبت به يكديگر مي گردد.
درگير شدن با مشكلات زندگي و كم‌اهميت پنداشتن لزوم كسب مهارت‌هاي رفتاري، از عواملي است كه به كاهش تقويت كننده‌هاي رفتاري مي‎انجامد. از سوي ديگر، بروز تعارض و حل نكردن آن، سبب افزايش دل‌خوري و احساسات منفي و در نتيجه، عدم تمايل به انجام رفتارهاي خوشايند مي‌شود.
رفتارهاي خوشايند طيف گسترده‌اي دارد از قبيل: انجام خدمتي به همسر، دادن هديه، رفتار يا گفتار مثبت غيرمنتظره و… . تجهيز زوجين به مهارت‌هاي رفتاري، در وهله اول نيازمند شناخت جنس مخالف و در مرحله بعد نيازمند شناخت روحيات و خواسته‌هاي همسر است .
نتايج تحقيق ياكوبسون و همكاران (1980) نشان داد درجه بندي رضايت روزانه براي زن و شوهرهاي ناموفق، حاكي از وجود ارتباط منفي است. همسران ناموفق در مقايسه با همسران موفق، ميزان پايين تري از رفتار لذت‌بخش و خوشايند و ميزان بالاتري از رفتار ناخوشايند را تجربه مي‌كنند. (برنشتاين و همكاران، 23:1380)

// 4. مهارت‌هاي حل تعارض

مشكلات و تعارض‌هاي حل نشده، اغلب موجب تقابل منفي در روابط زناشويي و بروز احساس‏ها و نگرش‌هاي منفي در همسران مي‌شود. بنابراين، يادگيري مهارت‌هاي حل مسئله و حل تعارض، پي‌آمدهاي منفي اختلاف سليقه و اختلاف‌نظر را كاهش مي‌دهد. لازمه تبحّر همسران در مهارت حل تعارض، كسب مهارت‌هاي شناختي، ارتباطي و رفتاري است. اين مهارت‌ها افزون بر كاهش زمينه‌هاي تعارض، به مديريت و حل تعارض نيز كمك مي‌كند.
تعارض، نوعي كشمكش و درگيري است. براي مثال، وقتي براي يكي از همسران انجام كار، گفتن حرف يا داشتن فكر و احساس در زمينه مسئله‌اي خاص، مهم و ارزش‌مند باشد و براي ديگري چنين نباشد، همسران دچار اختلاف سليقه يا اختلاف‌نظر مي‌شوند و اين، «تعارض» در ارتباط و فرآيند تفاهم خود را نشان مي‌دهد. ناتواني در تحمل نظر يا سليقه مخالف، ممكن است پي‌آمدي فراتر از مشاجره لفظي ساده و گذرا داشته باشد و مجموعه‌اي از الگوهاي رفتاري ناخوشايند را بين زن و شوهر ايجاد كند كه نتيجه آن، خصومت و روابط آشفته باشد.
تعارض، يك جنبه اجتناب‌ناپذير ارتباطات انساني است و هنگامي كه دو نفر با يكديگر صميمي مي‌شوند، احتمال بروز تعارض بيشتر مي‌شود؛ چرا كه در خلال يك ارتباط خصوصي، عادت‌ها يا تفاوت‌ها بارزتر مي‌شود و مي‌تواند آزار دهنده باشد. هر چند تعارض في‌نفسه براي رابطه زناشويي خطرناك نيست، مواجهه نادرست همسران با آن مي‌تواند خطرساز باشد.
تعارض همسران ممكن است زمينه‌هاي آشكار يا پنهان داشته باشد.

 

// زمينه‌هاي آشكار تعارض همسران

زمينه‌هاي آشكار تعارض، درگفت‌وگوي همسران نمود مي‌يابد و به زبان مي‌آيد و شناسايي آن چندان دشوار نيست. زمينه‌هاي آشكار تعارض، عواملي دارد كه به برخي از آنها اشاره مي‌كنيم:
تغيير شخصيتي: ممكن است يكي از زوجين، با از دست دادن ثبات و پايداري شخصيت خود، در مقايسه با سال‌هاي نخست زندگي، واكنش‌هاي متفاوت و دور از انتظار بروز دهد.
پيش‌آمد رويدادهاي ناخوشايند: پيش‌آمدهايي نظير بيماري، سانحه، بي‌كاري، ورشكستگي و… ممكن است هر دو زوج يا يكي از آنها را دچار بلاتكليفي و سرگرداني و روابط را دچار تنش كند.
كاهش جاذبه‌هاي ظاهري: با افزايش سن، اضافه وزن، بيماري و… ممكن است از جذابيت‌هاي زوجين كاسته شود. در ازدواجي كه كشش وجاذبه بدني هدف بوده است، با گذشت زمان ميل زوجين به يكديگر كاهش مي‌يابد.
مثلث‌سازي با فرزندان: وابستگي و محبت افراطي يكي از زوجين به فرزند، ممكن است آنها را از توجه به يكديگر غافل كند و موجب اعتراض طرف مقابل شود. والديني كه در تربيت فرزند، رويكرد دوگانه‌اي دارند، بيشتر چنين وضعيتي را تجربه مي‌كنند.
تفاوت‌هاي اعتقادي ـ مذهبي: زوج‌هايي كه تربيت مذهبي متفاوتي دارند و در خانواده‌هايي با سطح اعتقادي متفاوت رشد يافته‌اند، ممكن است با تعارضاتي در زمينه‌هاي انجام وظايف مذهبي، شركت در مراسم مذهبي و مانند اينها مواجه شوند.
تفاوت در آداب و رسوم: رسوم و سنت‌ها در خانواده‌ها واقوام مختلف متفاوت است.‌اي بسا پس از سال‌هاي اول زندگي، تعارض زوجين، به دليل تفاوت‌هاي فرهنگي و تفاوت در آداب و سنن دو طرف، بيشتر آشكار شود.
اختلاف‌نظر در مسائل اقتصادي خانواده: مسائل اقتصادي و معيشتي، عامل ديگري در تعارض‌هاي زناشويي است. مواردي از قبيل: چگونگي كسب درآمد، صرف درآمد، سرمايه‌گذاري و پس‌انداز ممكن است از امور اختلاف‌برانگيز در روابط همسران به شمار آيد.
اختلاف‌نظر در چگونگي انجام معاشرت، تفريح ومسافرت: نحوه معاشرت، محل، زمان، همراهان سفر و تعريف متفاوت زوجين از نوع و چگونگي تفريح وسرگرمي مي‌تواند موضوع تعارض همسران باشد. (نك:گلاسر، 1385:27 ـ 35)

// زمينه‌هاي پنهان تعارض همسران

زمينه‌هاي پنهان تعارض همسران فراوان است كه به برخي از موارد مهم آن اشاره مي‌كنيم:
بي‌علاقه‌گي به همسر: كاهش يا فقدان دل‌بستگي‌هاي عاطفي به همسر، به دلايل مختلفي، آستانه تحمل فرد را كاهش مي‎دهدو زمينه تعارض‌هاي پي در پي بين زوجين را فراهم مي‌كند.
اختيارات نامتوازن: تقسيم عادلانه قدرت واختيار در زندگي زناشويي، موجب توافق مي‌شود؛ در حالي كه اعمال قدرت و سلب اختيار از طرف مقابل و كنترل وسواس‌گونه همسر، به اختلاف‌نظر مي‌انجامد.
بي‌توجهي به نيازهاي اساسي: نيازهاي اساسي همسر مانند: نياز به عشق، مهم بودن، آزادي، تفريح و ارضاي علايق مذهبي، از نيازهاي مهمي است كه فقدان توجه به آنها، موجب رنجش و بروز تعارض بين همسران مي‌شود. (همان)

// سبك‌هاي مديريت تعارض

سبك‌هاي مختلفي براي حل تعارض از سوي همسران به كار گرفته مي‌شود كه برخي از آنها مؤثر و مطلوب و برخي نامؤثر و نامطلوب است. در اينجا به برخي از سبك‌هاي مهم اين دو جنبه اشاره مي‌كنيم:

 

// 1. سبك‌هاي مديريت نامؤثر در حل تعارض

سبك‌هاي نامؤثر مديريت تعارض، كه خود موجب بروز مشكلاتي در روابط همسران مي‌شود، شكل‎هاي متعددي دارد كه شايع‌ترين آن، سبك‌هاي «رقابتي»، «اطاعت و تسليم» و «اجتنابي» است. هنگامي كه همسران اين سه رويكرد حل تعارض را به كار مي‌گيرند، روابط تيره‌تر و كم‌رنگ‌تر مي‌شود.
1 ـ 1. سبك‌رقابتي: براي همسراني كه در برخورد با تعارض‌ها از سبك رقابتي استفاده مي‌كنند، زندگي زناشويي به مثابه ميدان جنگ است. هدف آنها «كسب قدرت» و «برنده شدن» حتي به قيمت زير پا گذاشتن حقوق ديگري است. آنها بدون توجه به نظر و رضايت همسرشان، برخواسته‌ يا نظر خود اصرار مي‌ورزند و معمولاً از روش‌هاي پر خاشگرانه مثل فرياد زدن يا اعمال زور استفاده مي‌كنند. چنين همسراني احترامي براي نظر همسرشان قائل نيستند و در صورت بروز مشكل او را سرزنش مي‌كنند. پي‌آمد چنين سبكي ايجاد خشم در طرف مقابل است. (محمدپور و همكاران، 33:1389)
2 ـ 1. سبك اطاعت و تسليم: رفتار سلطه‌پذير ويژگي همسراني است كه اين سبك را در حل تعارض به كار مي‌گيرند. آنها هنگام بروز تعارض، از خواسته‌ها و نيازهاي خود به نفع علايق و نيازهاي همسرشان مي‌گذرند؛ به اميد آنكه تعارض خاتمه يابد و آرامش برقرار شود. هدف آنها حفظ رابطه به هر قيمتي است. چنين سبكي ممكن است در كوتاه مدت مزايايي داشته باشد، ولي پي‌آمد درازمدت آن احساس ناكامي، سرخوردگي و افسردگي است كه در نهايت به ارتباط صدمه مي‌زند. (همان)

3 ـ 1. سبك اجتنابي: در اين سبك از حل تعارض، همسران يا موضوع را تغيير مي‌دهند يا به طور ساده از آن كناره مي‌گيرند و صحنه تعارض را ترك مي‌كنند. در اين سبك، فرد با رفتار منفعلانه مي‌خواهد نشان دهد كه تعارض، بد است و بايد از آن اجتناب كرد؛ حال آنكه برخورد منفعلانه با تعارض‌ها، در مواردي نتيجه عكس مي‌دهد و موجب بروز تعارض‌هاي مكرر مي‌شود.(همان، 34)

بر اساس نتايج يك تحقيق در كشور، وجود تعارض‌هاي حل نشده، موجب افزايش تبادلات رفتاري منفي و كاهش صميميت همسران با هم مي‌شود. اكثر تعارض‌ها در روابط همسران، مربوط به روابط با خانواده همسر و فرزندان است تا خود زوجين. همچنين در مواجهه با تعارض، بيشتر همسران، به ويژه زنان از روش انفعالي و اجتنابي براي حل تعارض بهره مي‏برند و روش‌هايي مثل سكوت، فرار، انكار و تحريف، به ويژه براي زنان، روش مناسب تلقي شده و اطرافيان نيز به آن توصيه و تشويق مي‌كنند. (شفيعي‌نيا، 1381: 108 ـ 112)

// 2. سبك مديريت مؤثر در حل تعارض

بهترين روش حل تعارض بين همسران، سبك تفاهم و تعامل است. بر اساس اين سبك، اختلاف و تعارض در زندگي زناشويي امري طبيعي و اجتناب‌ناپذير تلقي مي‌شود و همسران بايد با تبادل نظر و همكاري با يكديگر آن را حل كنند. در اين فرض آنها در كنار توجه به اهداف و علايق خود، به اهداف و خواسته‌هاي همسرشان نيز اهميت مي‌دهند و هنگام تعارض، به راه‌حل‌هايي توجه مي‌كنند كه نيازهاي طرفين را برآورده سازد.(محمدپور و ديگران، 34:1389) روشن است كه پي‌آمد چنين سبك سازنده‌اي، برقراري رابطه‌اي موفق بين همسران در كوتاه‎مدت و دراز مدت است.

// سطوح ارتباط در روابط همسران

همان‌گونه كه توجه به سبك‌هاي مديريت تعارض همسران اهميت دارد، اين نكته نيز مهم است كه ارتباط داراي سطوحي است. همه روابط ارزش يكساني ندارد و بعضي از سطوح ارتباطي، بيش از بقيه موجب صميميت مي‌شود و فرآيند تفاهم را تسهيل مي‌كند. مي‌توانيم سطوح ارتباطي را به عنوان پله‌هايي در نظر بگيريم كه به سكوي بزرگي منتهي مي‌شود كه گفت‌وگو و ارتباط آزاد در آن سطح وجود دارد و مديريت تعارض با موفقيت صورت مي‌گيرد.

چاپمن، سطوح ارتباطي زوجين و ميزان صميميت آنها را در اين موضوع پنج سطح دانسته است:

گفت‌وگو در راهرو: اين همان چيزي است كه وقتي افراد در راهروي محل كار يا كوچه يا جايي ديگر راه مي‌روند، تجربه مي‌كنند؛ مثل سلام كردن به همكار در محل كار و احوال‏پرسي ساده با او. روشن است كه چنين ارتباطي، سطحي است و افراد به ميزان زيادي اين سطح ارتباط را تجربه مي‌كنند و در آن حرف‌هاي مؤدبانه‌اي كه آنها را حفظ هستند، تكرار مي‌كنند. حرف‌هايي كه در سطح يك ارتباط، رد و بدل مي‌شود، بخشي از فرهنگ يك جامعه است. البته نبايد اين سطح ارتباط را بيهوده انگاشت. كلمات مبادله شده در اين سطح،گفته‌هاي مثبتي هستند كه حضور شخص ديگر را به رسميت مي‌شناسد. زوج‌هايي هستند كه واجد اين سطح ارتباط‌اند. آنها هر روز با هم روبه‌رو مي‌شوند، ولي حرف‌هاي جدي نمي‌زنند. اين‌گونه افراد نبايد از عدم صميميت در زندگي‏شان تعجب كنند. سبك مديريت تعارض اين همسران عمدتاً «اجتنابي» است.

گفت‌وگوي گزارشي: گفت‌وگو در اين سطح، فقط شامل نقل وقايع است و در اين سطح همسران تنها از چيز‌هايي كه ديده و شنيده‌اند و از زمان و مكان وقوع آنها براي يكديگر مي‌گويند. آنها صحبتي درباره عقايدشان و رويدادها نمي‌كنند. در اين سطح، اظهارنظري درباره اينكه چه احساسي به موضوع دارند، صورت نمي‌گيرد. اين سطح ارتباط بي‌اهميت نيست؛ موفقيت بخش اعظم زندگي بستگي به اين نوع ارتباط دارد. اطلاعات مربوط به وقايع، مهم است و بدون آن، زندگي دشوار مي‌شود، ولي نكته اين است كه همسراني كه در اين سطح به گفت‌وگو با يكديگر مي‌پردازند، ارتباط ضعيفي در زندگي زناشويي دارند.

گفت‌وگوي فكورانه: در اين سطح از ارتباط، همسران، عقايد و تعابير و قضاوت خود را درباره مسائل مختلف با يكديگر در ميان مي‌گذارند و اجازه مي‌دهند فرد مقابل، از نحوه پردازش اطلاعات و حقايق در ذهن آنها آگاه شود. بعضي از همسران، وقت چنداني را صرف گفت‌وگو در اين سطح نمي‌كنند؛ زيرا نمي‌خواهند عقايدشان به چالش كشيده شود يا مورد سؤال قرار گيرد؛ چرا كه به لحاظ عاطفي احساس تهديد مي‌كنند. بنابراين، به سطح اول يا دوم عقب‌نشيني مي‌كنند و ممكن است هرگز به سطح بالاتر نرسند. شرط ضروري اين سطح اين است كه همسران به يكديگر فرصت فكر كردن را بدهند؛ در غير اين صورت، لازم نيست زوجين درباره هر موضوعي با هم توافق داشته باشند و‌اي بسا هريك از آنها در مورد يك موضوع، نظرات مختلف داشته باشند.

گفت وگوي احساسي: اين سطح بالاتر از سطح قبلي است؛ چرا كه درباره افراد زيادي، بيان احساسات دشوارتر از بيان افكار است. بروز احساسات جنبه‌اي از بيان افكار خصوصي‌تر است. اغلب افراد ممكن است در جمعي، آزادانه افكارشان را با اعضاي گروه در ميان بگذارند؛ بي‌آنكه احساس‏شان را فاش كنند. بيان احساسات، خطرپذيري بيشتري مي‌خواهد؛ چرا كه با ابراز احساسات ممكن است ديگري از احساسات ما برنجد و ناراحت يا عصباني شود. بنابراين، ممكن است فرد با طرد يا خشم ديگران مواجه شود. همسران براي بر قراري ارتباط، لازم است اين واقعيت را بپذيرند كه حتي درباره چيزهاي واحد، احساسات متفاوتي دارند. اگر زوجين اين آزادي را به يكديگر بدهند كه احساسات‏شان متفاوت باشد و با هم‏دلي به احساسات يكديگر گوش كنند، ميزان صميميت‏شان افزايش خواهد يافت.

گفت‌وگوي مهر‌آميز و واقعي: اين سطح نقطه اوج ارتباط است و به عنوان سكويي ترسيم مي‌شود كه نمايان‌گر خانواده سالم با ميزان بالايي از صميميت است. در اين سطح، هريك از زوجين متفاوت فكر مي‌كنند و متفاوت احساس مي‌كنند و به جاي محكوم كردن يكديگر، در پي درك افكار و احساسات همسرشان هستند.آنچه در اين سطح لازم است، پذيرش است. در اين سطح فضايي خلق مي‌شود كه در آن، هر دو، احساس امنيت مي‏كنند؛ چرا كه صادقانه افكار و احساسات‎شان را با هم در ميان مي‌گذارند و مي‌دانند همسرشان سعي مي‌كند آنها را درك كند، حتي اگر با آنها موافق نباشد. در اين سطح همسران خير و صلاح يكديگر را مي‌خواهند و اگر درخواست كمك از آنها مي‌شود، در پي كمك به همسر برمي‌آيند، ولي وي را وادار نمي‌كنند با افكارشان موافق باشد. (چاپمن، 1390: 55 ـ 66)

بر اساس اين سطوح ارتباطي، مي‌توان تا حدود زيادي ميزان توفيق همسران را در حل تعارض‌ها فهميد. همسراني كه در سطوح پايين ارتباطي هستند، كمتر توفيق مديريت تعارض را پيدا مي‌كنند و حتي تعارض ممكن است سطح ارتباطي آنها را به سطوح پايين‌تر تقليل دهد.

 

// سلسله‏ مراتب تعارض

به باور ديويد اچ اولسون، تعارض انسان‌ها در بسياري جهات شبيه به عملكرد اتومبيل است. او مي‌گويد: «وقتي موتور ماشين در بزرگ‌راه ايراد پيدا مي‌كند، نمي‌توانيم به راحتي ماشين را رها كنيم و سه روز بعد به آنجا برگرديم و انتظار داشته باشيم ماشين حركت كند. همچنان‌كه، نمي‌توانيم يك رابطه را به حال خود رها كنيم و موقع برخورد مجدد با آن، انتظار داشته باشيم مسئله خود به خود حل شده باشد. مسائل به مرور زمان ناپديد نمي‌شوند و بنابراين، اگر به مسائل ارتباطي توجه نشود، آنها به تدريج بزرگ مي‌شوند». (اولسون و همكاران، 1388: 195)
اولسون، سلسله مراتب مدل تعارض را طراحي كرده و با اين مدل هرمي شكل، نشان مي‌دهد چگونه مسئله‏اي كوچك، وقتي حل نشود، به مسئله‏اي بزرگ و بحران تبديل مي‌شود.
بحران1
حل مسئله2
تصميم گيري3
بيان احساسات4
بحث در مورد عقايد5
تبادل نظر در مورد وقايع روزانه6
در اين نظريه، سه سطح زيرين، دلايل عموم مردم براي گفت‌وگوست كه شامل گفت‌وگو درباره وقايع روزمره، اشتراك يا تبادل عقايد و بيان احساسات مي‌شود. اين مباحث عموماً بدون استرس يا تنش اتفاق مي‌افتد؛ زيرا در اين سطوح هيچ نيازي به تصميم‌گيري نيست، ولي سه سطح بالاتر نياز به تصميم‌گيري بيشتري دارد و اغلب پراسترس است. (همان، 190)

// توجه به نيازهاي همسران در مديريت تعارض

در شيوه مواجهه زوجين با تعارض ها، شناخت، درك و توجه به نيازها و خواسته‌هاي طرف مقابل در كاهش زمينه‌هاي اختلاف همسران، نقش اساسي دارد.
ويليام گلاسر مي‌گويد: «هر كاري كه ما مي‌كنيم خوب يا بد، مؤثر يا بي‌اثر، دردناك يا لذت‌بخش، ديوانه‌وار يا معقول، سالم يا ناسالم، هوشيار يا ناهوشيار، براي ارضاي نيروهاي قدرتمند درون خودمان است». به عقيده وي، حتي رفتار نامناسب نيز در اختيار كاركردي ويژه است، به طوري كه اين‌گونه رفتارها به طرزي مخدوش و منحرف يك نياز روان‌شناسانه را برطرف مي‌كند. به عقيده گلاسر هرچه همسران، انگيزه دروني رفتار طرف مقابل را بيشتر درك كنند، بهتر مي‌توانند تغيير مثبت به وجود آورند؛ به طوري كه اگر در رفع آن نيازها به همسران‎شان كمك كنند، شاهد تغيير رفتار همسرشان در جهت مثبت خواهند بود. (گلاسر، 63:1386)
گري چاپمن معتقد است پنج نياز اساسي وجود دارد كه رفتار انسان را تحت تأثير قرار مي‎‌دهد و اغلب اوقات انگيزه رفتار را فراهم مي كند كه عبارت است از:

نياز به عشق و محبت: يكي از نيازهاي انسان، نياز به عشق ورزيدن و دوست داشتن است. وقتي آدمي به ديگران كمك مي‌كند، احساس خوبي درباره خودش دارد، به طوري كه بخش قابل ملاحظه‌اي از رفتارهاي انسان با انگيزه دريافت عشق و محبت صورت مي‌گيرد. وقتي انسان احساس مي‌كند ديگران به او توجه دارند و خوش‏بختي او براي آنها مهم است و به علايق او احترام مي‌گذارند و رفاه و آسايش او را مي‌خواهند، احساس مي‌كند مورد علاقه و محبت ديگران قرار گرفته است. به طور كلي تبادل كلمات محبت‌آميز و عاشقانه همسران به يكديگر، نيازهاي آنها را به دوست داشتن يكديگر ارضا مي‌كند.

نياز به آزادي: انسان، خواهان آزادي در انتخاب شيوه زندگي است و علاقه دارد خودش زندگي را پيش ببرد و تحت كننترل ديگران نباشد. به همين دليل، همسران نياز دارند آزادانه احساسات، افكار و آرزوهاي خود را بيان كنند و هدف‌هاي خود را برگزينند؛ آنچه براي‏شان لذت‌بخش است بخوانند، بنويسند و برنامه‌هاي مورد علاقه خود را از تلويزيون تماشا كنند. اين علاقه به آزادي به قدري قوي است كه هرگاه همسري احساس كند شريك زندگي‌اش سعي در كنترل او دارد، موضع تدافعي مي‌گيرد و خشمگين مي‌شود. چاپمن عقيده دارد تا زماني كه همسران احساس مي‌كنند طرف مقابل سعي در كنترل آنها دارد، زندگي زناشويي به حال تعادل بازنمي‌گردد. البته او اشاره مي‌كند كه آزادي هرگز مطلق و بي‌حد و حصر نيست و زوجيني كه نتوانند بين عشق و آزادي تعادل برقرار كنند، هرگز زندگي رضايت بخشي نخواهند داشت.
نياز به مهم بودن: اين نياز در انسان، علاقه به انجام كارهايي را ايجاد مي‌كند كه از آنها احساس رضايت دارد و به آنها اهميت مي‌دهد. بسياري از رفتارهاي ما از اين سرچشمه مي‌گيرد كه مي‌خواهيم تأثير مهمي بر ديگران بگذاريم و در ياد همگان بمانيم. از نظر چاپمن، قدرداني همسران از يكديگر موجب ارضا شدن اين نياز مي‌شود.
نياز به استراحت و تفريح: انسان‌ها به لحاظ فيزيكي، ذهني و عاطفي چنان خلق شده‌اند كه به ضرب‌آهنگ و حركت بين كار و بازي نياز دارند. شيوه‌هاي رفع اين نياز بي‌شمار است و تحت تأثير علايق منحصر به فرد افراد قرار دارد.

ارضاي علايق مذهبي: اين نياز در كانون دروني انسان قرار دارد و چيزي درون انسان هست كه به دنبال اتصال با جهان غيرمادي است. چاپمن مي‌گويد: بشر عطشي معنوي دارد كه او را وادار مي‌سازد فراتر از دنياي مادي و فعاليت‌هاي روزمره به جست‌وجوي معنا بپردازد. (نك: چاپمن،1386: 63 ـ 71)

// رسانه ملي ومهارت‌هاي ازدواج

 

رسانه و مهارت‌هاي شناختي: شناسايي تصورات غيرواقع‌بينانه همسران و باورهاي غيرمنطقي و غيرواقع‌بينانه آنان از يكديگر، اغلب موجب سوء تفاهم، رنجش‌ها و توجه به جنبه‌هاي منفي رفتار يكديگر مي‌شود. در اينجا تلاش رسانه بر بازسازي اين تصورات نادرست و غيرمنطقي اهميت زيادي دارد. نتايج تحقيقي در كشور نشان مي‌دهد باورها و خطاهاي شناختي، شامل ذهن‌خواني، تفكر سياه و سفيد، اغراق، بر چسب زدن منفي، خطاي كنترل ديگري، شخصي‌سازي و سرزنش در بين زوجين ايراني ديده مي‌شود. (فرقاني، 111:1380)

اگر چه تغيير باورها به آساني امكان‌پذير نيست، آموزش مهارت‌هاي شناختي و تغيير تفكرات غير واقع‌بينانه، تأثيرات مثبتي بر رضامندي زناشويي و اصلاح تفكرات غيرواقع‌بينانه دارد. (نيك‌خواه، 160:1383)

رسانه و مهارت‌هاي ارتباطي: بررسي‌ها نشان مي‌دهد آموزش غني‌سازي ارتباط، رضايت زناشويي را افزايش مي‏دهد و بر ارتباط عاطفيِ زمان با هم بودن و بهبود روابط جنسي همسران بهبودي معناداري ايجاد مي‌كند. (نظري، 1383: 142) بنابراين، ضرورت دارد رسانه همسران را به يادگيري مهارت‌هاي ارتباطي از راه‌هاي مختلف، مانند مطالعه و شركت در گارگاه‌هاي آموزش مهارت‌هاي ارتباطي ترغيب نمايد و به آنان به صورت مستقيم يا غيرمستقيم در برنامه‌ها، مهارت‌هاي ارتباطي را بياموزد.

رسانه و مهارت‌هاي رفتاري: مهارت‌هاي رفتاري نظير انجام خدمتي به همسر، هديه دادن به همسر و مانند اينها، ممكن است به ظاهر كم‌اهميت باشد، ولي آثار زيادي بر بهبود ارتباط عاطفي همسران وسازگاري آنها با يكديگر دارد. ناآگاهي همسران از مهارت‌هاي رفتاري، بيشتر به سبك زندگي آنها ارتباط دارد. به نظر مي‌رسد در جامعه ما، رفتارهاي روزانه لذت‌بخش همسران نسبت به يكديگر، جزو عادات تربيتي در رفتار همسران نيست و حتي نگرش‌ها و تعبيرهاي منفي (مثل لوس‌بازي يا بچه‌بازي) نيز بر اين رفتارها اطلاق مي‌شود. بسياري از همسران از آنچه براي طرف مقابل تقويت يا تنبيه است، آگاهي ندارند. شايد علت اين است كه صراحت در بيان خواسته‌ها و انتظارات از همسر، در ‌فرهنگ‌ ما چندان پسنديده نيست و در نتيجه، زوجين همچنان به «ذهن‌خواني» در قبال يكديگر مي‌پردازند.

رسانه‌‌ در سوق دادن زوجين به انجام درست مهارت‌هاي رفتاري و ترغيب آنان به شناخت خواسته‌ها و آرزوهاي همسرشان و پاسخ‌گويي صحيح به آنها مطابق سبك و الگوي ايراني ـ اسلامي براي طيف‌هاي مختلف همسران به ويژه در برنامه‌هاي نمايشي مي‌تواند نقش مؤثري ايفا كند.
آيات وحي و احاديث معصومان عليهم السلام پيرامون روابط زوجين، منبع غني و مناسبي براي استخراج مهارت‌هاي رفتاري است. در ذيل به مواردي از آنها اشاره مي‌كنيم:

ـ گفتار محبت ‏آميز همسران به يكديگر: پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي‌فرمايد: «سخن مرد به همسرش كه “دوستت دارم” هيچ‌گاه از قلب او [زن] بيرون نخواهد رفت». (حر عاملي، ج14: 10)

ـ استقبال و بدرقه همسران: شخصي به پيامبر خدا صلي الله عليه و آله گفت: «هنگامي كه به خانه مي‌آيم، همسرم به استقبالم مي‌شتابد و هنگام خروج، بدرقه‌ام مي‌كند. مايه آرامش و دل‌گرمي من در سختي‌هاست…». پيامبر فرمود: «خداوند كارگزاراني دارد كه همسر تو يكي از آنان است». (حر عاملي، ج14: 6)

ـ هديه دادن به همسران: رسول اكرم صلي الله عليه و آله مي‌فرمايد: «به يكديگر هديه دهيد تا زمينه‌ساز جلب محبت شما به هم شود. همانا هديه كينه‌ها را از بين مي‌برد». (كليني، ج5: 144)

درباره مهارت‌هاي رفتاري همسران از قبيل مواردي كه ذكر شد، روايات فراواني در كتب معتبر روايي نقل شده است. كاربرد مستند اين روايات در برنامه‌هاي رسانه، مي تواند به فرهنگ‌پذيري ديني همسران در زمينه مهارت‌هاي رفتاري كمك ‌كند.

// رسانه و مهارت‌هاي حل تعارض

با توجه به آنچه درباره تعارض همسران گفتيم، نقش رسانه در تجهيز زوجين به مهارت حل تعارض شامل سه اقدام اساسي است:

// 4 ـ 1. اصلاح نگرش همسران درباره تعارض
در زمينه مديريت تعارض همسران، گام نخست اين است كه «نگرش» همسران در ارتباط با ديدگاهي كه به تعارض دارند، اصلاح شود؛ چرا كه نگرش‌ها همچون ارزش‌ها آموختني هستند و همچون همه آموختني‌ها به واسطه پاداش‌ها و تنبيه ها ايجاد، و دچار تغيير و تعديل مي‌شوند.
استفاده از نتايج تحقيقاتي كه درباره نگرش‌هاي زوجين به موضوعات زناشويي صورت گرفته است، به اصلاح نگرش همسران كمك مي‌كند. براي نمونه، در يك تحقيق باليني از زوجيني كه اختلافات زيادي داشتند، خواسته شد حرف‌ها، جمله‌هاي كوتاه و ضرب‌المثل‌هايي را كه درباره پنج موضوع ازدواج، زن، مرد، اختلاف همسران و طلاق از ديگران، كتاب‌ها و رسانه‌ها شنيده يا خوانده‌اند، بنويسند. هدف اين تحقيق پي بردن به نگرش همسران داراي اختلاف در زمينه‌هاي فوق‌ بوده است. نتيجه اين تحقيق، بر اساس تحليل اين اظهار نظرها نشان ‌داد كه زوج‌هاي داراي اختلاف، داراي نگرش منفي بيشتري به يكديگر هستند. (محمدپور، 1389: 70)

نگرش زوجين به ازدواج

يك نكته مهم در كار رسانه، توجه به نگرش‌هاي كليدي مسلطي است كه به مثابه ويروس‌هاي ارتباطي در نگرش همسران به يكديگر، مسموميت ايجاد مي‌كند؛ مانند اين نگرش‌ها كه: نبايد كارمان به اينجا مي‌كشيد، حرمت‌ها شكسته شده، پل‌هاي پشت سر خراب شده، در اين صورت نمي‌توان كاري كرد.
مي‌توان گفت نگرش جامع و سازنده مورد توجه در رسانه ملي درباره اختلاف و تعارض همسران سه ركن دارد:
اختلاف ميان همسران امري طبيعي و اجتناب‌ناپذير است و اين نگرش را بايد اصلاح كرد كه بعضي از همسران فكر مي‌كنند بايد با فردي كاملاً مورد انتظار خود ازدواج كنند و هيچ مخالفت، سليقه متفاوت و نظر ديگري را تحمل نمي‌كنند.
نيازهاي زن و شوهر به يك اندازه معتبر است. زن و شوهر با درك نيازهاي يكديگر و توجه به تأمين نيازهاي ديگري مي‌توانند زمينه آرامش يكديگر را فراهم كنند.
بهترين راه حل براي حل تعارض، توافق طرفين درباره موضوع مورد اختلاف است، به طوري كه در آن منافع هر دو طرف تأمين شود.

// 4 ـ 2. آگاه‌سازي همسران از نيازهاي اساسي يكديگر
درك نيازهاي اساسي دو طرف، به زوجين كمك مي‌كند از انگيزه‌هاي پنهان عملكرد يكديگر كه گاه مشكل‌ساز مي‌شود و معمولاً در رفتارها بروز مي‌كند، آگاه شوند. به اين ترتيب، درك نيازها به حل تعارض‌هايي كه زمينه پنهان دارند، كمك بسيار مي‌كند. به نظر مي‌رسد همسران در جامعه ما درباره نيازهاي اساسي خود، مانند نياز به «آزادي» و «نياز به مهم بودن» نيازمند دريافت آگاهي بيشتري هستند كه اين كار از سوي رسانه قابل انجام است.

// 4 ـ‌3. توجه به قواعد حل تعارض در برنامه‌هاي نمايشي
قالب داستان و نمايش براي آموزش غيرمستقيم حل تعارض، بيش از ديگر قالب‌هاي رسانه‌اي اهميت دارد. در اين‌گونه برنامه‌ها براي حل تعارض همسران به شيوه صحيح، بهتر است همسراني (زن و مرد) از افراد فهيم و داراي خانواده‌ موفق، مطابق الگوي ايراني ـ اسلامي به تصوير كشيده شوند.

// پيشنهادهايي درباره حل تعارض همسران در برنامه ها
در اينجا به نكاتي اشاره مي‌كنيم كه شايسته است از سوي برنامه‌سازان در نمايش حل تعارض به صورت گام به گام مورد توجه جدي قرار گيرد:
در برنامه هاي نمايشي، نشان داده شود كه همسران بايد با دقت، مكان و زماني را انتخاب كنند كه به نحو مناسب و بدون هرگونه مزاحمتي براي چاره انديشي، درباره تعارض‌شان صحبت كنند. انتخاب مكان و زمان و ساعت معيّن مي‌تواند با توافق قبلي طرفين صورت گيرد.
شفاف كردن مسئله به گونه‌اي كه هر دو نفر بدانند دقيقاً درباره چه مسئله‌اي صحبت مي‌كنند.
القاي اين نگرش كه در تعارض بين همسران، نمي توان گفت يك نفر مقصر واقعي است. به اين ترتيب، مشاركت دوطرفه در مسئوليت‌پذيري و پذيرش خطاي خود از سوي هر دو طرف، در حل تعارض ضرورت دارد.
همسران تلاش‌هاي ناموفق گذشته را براي حل مشكل مرور كنند. اين امر به همسران كمك مي‌كند به طرح موضوع با راه‌حل‌هاي جديد برسند.
روش‌هاي جديد براي حل تعارض پيشنهاد شود. در اين مرحله، شايسته است همسران همه راه‌حل‌ها، حتي عقايدي را كه ممكن است عجيب يا كوته‌بينانه به نظر رسد، فهرست كنند. اين مرحله خلاقيت برنامه‌ساز را طلب مي‌كند كه راه‌حل‌هاي درست (بر اساس الگوي رفتاري خانواده مطلوب ايراني  اسلامي) را در فهرست خود بگنجاند. سپس با بحث و ارزيابي راه‌حل‌هاي ممكن، راه‌حل‌هاي پيشنهادي ارزيابي و درباره راه‌حل‌هاي سازنده توافق ‌شود.
هر يك از همسران درباره ايفاي نقش خود در برابر ديگري براي تحقق راه‌حل‌هاي حل تعارض، مسئوليت‌پذير باشند و وظيفه خود را به درستي انجام دهند.
تشكر، تحسين و اظهار رضايت همسران از يكديگر هنگام حل تعارض، موجب مي‌شود مخاطبان، نتيجه‌بخشي لذت ناشي از حل تعارض را به خوبي احساس كنند.

 

// منابع

// الف) كتاب
قرآن كريم.
اولسون، ديويد اچ و همكاران. 1388. مهارت‌هاي ازدواج و ارتباط زناشويي كارآمد. ترجمه: احمدرضا بحيرايي و نادر فتحي. تهران: روان‌شناسي و هنر.
برنشتاين، فليپ و مارسي برنشتاين.1380. روش‌هاي درمان مشكلات زناشويي. ترجمه:حسن توزنده جاني و نسرين كمال‌پور. مشهد: مرنديز.
چاپمن ،گري. 1386. راه‌حل‌هاي عاشقانه. ترجمه: سيمين موحد. تهران: ويدا.
ـــــــــــ . 1389. پيمان ازدواج. ترجمه: سيمين موحد. تهران: ويدا.
حر عاملي، محمد بن حسن. [بي‌تا]. وسائل الشيعه، 20 جلد. بيروت: دار احياء التراث العربي.
كليني، محمد بن يعقوب. 1365. الكافي. تهران: دارالكتب الاسلاميه.
گلاسر، ويليام و كارلين گلاسر. 1386. ازدواج بدون شكست؛ به هم رسيدن و با هم ماندن. ترجمه: سميه خوش‌نيت و هدي برازنده. تهران: فراانگيزش.
ــــــــــــ . 1385. تئوري انتخاب؛ روان‌شناسي جديد در آزادي فردي. ترجمه: نورالدين رحمانيان. تهران: آشيان.
محمدپور، احمدرضا و همكاران. 1389. مديريت تعارض همسران. مشهد. آهنگ قلم.
// ب) مقاله
اديب‌راد، نسترن. 1384. «بررسي رابطه باورهاي ارتباطي با دل‌زدگي زناشويي». فصل‌نامه تازه‌ها و پژوهش‌هاي مشاوره. ج4. شماره 13.
شفيعي‌نيا، مريم. 1381. «بررسي تأثير مهارت‌هاي حل تعارضات زناشويي بر روابط متقابل زن و شوهر». پايان‌نامه كارشناسي ارشد مشاوره. تهران: دانشگاه الزهرا.
عرفاني‌اكبري، معصومه. 1387. «بررسي مشكلات مربوط به صميمت زوجين و تأثير ارتباط درماني زوجين بر آن». پايان‌نامه كارشناسي ارشد. تهران: دانشگاه الزهرا.
فرقاني، محمد. 1380. «بررسي اثر بخشي آموزش گروهي شناختي ـ رفتاري بر رضايت زناشويي». پايان‌نامه كارشناسي ارشد. اصفهان: دانشكده روان‌شناسي و علوم تربيتي.
نظري، محمدعلي. 1384. «بررسي تأثير برنامه بهبودبخشي ارتباط بر رضايت زناشويي زوجين هر دو شاغل». فصل‌نامه تازه‌ها و پژوهش‌هاي مشاوره. ج4. شماره 13.
نيك‌خواه، ز. 1383. «بررسي ميزان اثربخشي آموزش گروهي مهارت‌هاي شناختي ـ رفتاري بر رضايت‌مندي زناشويي». نخستين كنگره سراسري آسيب‌شناسي خانواده. تهران: دانشگاه شهيد بهشتي.
// ج) لاتين
Baucom, D1989. The role of cognitions in marital Realationships.journal of consulting and clinical psychology.
Hawkin, s Alue. 2004. Acomprelensie framework for marriage education family Relations.vol.53Iss.5 Octobr.

مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.