دین و مردم؛ پایههای نظام دینی
دو ستون؛ يعني ستون دين و ستون مردم براي حفظ نظام لازم است؛ نه دين بدون مردم و نه مردمِ غير متديّن و بدون دین، هيچكدام مشكل نظام را حل نميكنند. اگر عبادت باشد و حضور مردمي نباشد، نظام، نظام ديني نخواهد بود؛ مردم حضور داشته باشند، اما دين حضور نداشته باشد، نظام، نظام ديني نخواهد بود
دین و مردم؛ پایههای نظام دینی
حضرت آیت الله جوادی آملی
يك نظام، خيمهاي است كه ستونهاي فراواني دارد. اسلام ستونهاي خيمه خود را مشخص كرد، بعضيها فرعي و بعضيها اصلي هستند. براي تبيين ستونهاي خيمه دين، هم مسائل اعتقادي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي را يكجا بيان كرد و هم مسائل اجرايي را بيان فرمود. درباره ستون دين فرمود: «الصَّلَاهًْ عَمُودُ الدِّين»؛[1] نماز ستون دين است.
نماز، خلاصه معارف دین
درنماز، اصول دين هست، فروع دين هست، مسئله توحيد هست، معاد هست، وحي و نبوّت هست، امامت هست، صراط مستقيم هست، همه اينها در نماز هست. اگر از نماز به عنوان «سبع مثاني»[2] ياد ميشود، براي اين است كه بسياري از معارف دين در همين نماز خلاصه شده است و اگر كسي واقعاً اسرار صلات را نه، آداب صلات را هم نه، همين صورت صلات را بداند و عمل كند؛ «تَنْهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»[3] براي او حاصل است. مسئله اسرار صلات نظير كفايه و مكاسب نيست كه كسي بعد از چند سال درس خواندن بفهمد. اين«اسرار الصلاه»ي كه شهيد نوشته، «اسرار الصلاه»ی كه امام نوشته و «اسرار الصلاه»ی كه ديگران نوشتند موجود است، اين گوي و اين ميدان! اگر كسي با خواندن رسائل و كفايه بتواند اينها را بفهمد «طوبي له و حُسن مآب» (خوشا به سعادتش) در حالی که چنين کسی نيست، چون لازمه آن درس عميق علمي است كه راه خاصّ خودش را دارد. فهم آن اسرار صلات را كسي از ما نخواسته كه انسان «مواجههًْ» و «مخاطبهًْ» با خدا گفتوگو كند؛ «من تو را ميپرستم و از تو كمك ميخواهم» آن حقيقت ديگري است.
نماز ، محصول معراج پیامبر(ص)
اگر مرحوم شهيد يك الفيه نوشت و يك نفليه که هزار مسئله فقهي براي الفيه است و در نفليه سه هزار حكم مستحب است، آنها را از ما نخواستند؛ همين صلاتی كه در رسالههاي عمليه است را از ما خواستند، همين عمود دين است و اين نماز چون از معراج آمده است، ما را به معراج ميبرد؛ دستور نماز كه در زمين حاصل نشده است. وجود مبارك حضرت وقتي اصرار كرد و بعد از اصرار، معراج نصيب ايشان شد، در معراج با اينكه چند دقيقهاي بيشتر از شب نبود، روز شد؛ يعنی صبح و ظهر شد که نماز پنج وقت را حضرت در معراج خواند؛ صبح شده و نماز صبح را خوانده؛ ظهر شده و نماز ظهر را خوانده؛ عصر شده و نماز عصر را خوانده؛ مغرب شده و نماز مغرب را خوانده؛ عشا شده و نماز عشا را خوانده، در همان چند دقيقهاي كه:
چنان رفته باز آمده باز پس كه نايد در انديشه هيچكس[4]
نماز، نجوای با خدا
در معراج، ذات اقدس اله فرمود حالا كه صبح شد نماز صبح بخوان! آنها را نه از ما ميخواهند و نه مقدور ماست. اگر گفته شد «الصَّلَاهًُْ مِعْرَاجُ المُؤْمِن»[5] براي گروهی از نمازگزارهاست و اگر مرحوم صدوق در من لايحضره الفقيه نقل كرده كه «الْمُصَلِّي مَنْ يُنَاجِي»[6] مناجات است و نه منادات؛ اول منادات است
«يا الله، يا الله» و «يا ربّ، يا ربّ» گفتن است، در حالی که در مناجات جا براي «يا» نيست تا كسي بگويد محذوف است يا ملفوظ است. ندا براي افراد دور است، وقتي كسي نزديك شد ديگر «يا» نميگويد در نجوا ندا نيست «يا» در كار نيست، آنكه ميگويد «از شافعي نپرسند امثال اين مسائل»[7] يعني اين، اين حرفها را از توده مردم نخواستند «الْمُصَلِّي يُنَاجِي رَبَّهُ»[8] يعني چه، «الصَّلَاهًْ مِعْرَاجُ المُؤْمِن» يعني چه،
«اسرار الصلاهًْ»ی كه امام(رض) نوشته، شهيد نوشته و ديگران نوشتند يعني چه را از غالب ماها نخواستند، اما همين نماز معمولي مشكل ما را حل ميكند و همين نماز معمولي «تَنْهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» است. پس بخش مهمّ ستون دين در بخشهاي اعتقادي و اخلاقي، همين نماز است.
مردم، ستونی برای اجرای دین
اين مسائل اعتقادي، اخلاقي و فرهنگي نيروي اجرايي ميخواهد. اگر تقنيني و قانوني از مجلس گذشت، بالأخره كسي بايد اجرا كند. دين براي اينكه مصوّبات اعتقادي و فرهنگي و اخلاقي آن اجرايي شود، يك ستون ديگري را هم به ما فهماند؛ آن ستون اول كه «الصَّلَاهًُْ عَمُودُ الدِّين» میباشد معروف است، آن ستون دوم در عهدنامه رسمي وجود مبارك حضرت امير كه در نهجالبلاغه است و براي مالك نوشته، در متن آن عهدنامه اين است كه: «إِنَّمَا عِمَادُ الدِّيْنِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِيْن وَ الْعُدَّهًْ للْأَعْدَاءِ الْعَامَّهًْ مِنَ الْأُمَّهًْ»؛[9] – اين را با جمله اسميه و با تأكيد نوشته- فرمود: مالك! محكمترين ستون دين، مردم هستند؛ اگر نبردي شد، دفاع به وسيله مردم است؛ اگر حضور مردم براي اجراي امور لازم باشد، بايد اين ستون را حفظ كني.
دین و مردم؛ پایههای نظام دینی
پس اين دو ستون؛ يعني ستون دين و ستون مردم براي حفظ نظام لازم است؛ نه دين بدون مردم و نه مردمِ غير متديّن و بدون دین، هيچكدام مشكل نظام را حل نميكنند. اگر عبادت باشد و حضور مردمي نباشد، نظام، نظام ديني نخواهد بود؛ مردم حضور داشته باشند، اما دين حضور نداشته باشد، نظام، نظام ديني نخواهد بود و اين دو بيان گرچه جداي از هم ذكر شد که در يك حديث آمده است:
«الصَّلَاهًُْ عَمُودُ الدِّين» و در سخن ديگر آمده است: «إِنَّمَا عِمَادُ الدِّيْنِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِيْن وَ الْعُدَّهًْ للْأَعْدَاءِ الْعَامَهًْ مِنَ الْأُمَّهًْ»، لكن در آن صحيحه معروفي كه زراره نقل كرد، اينها در كنار هم ذكر شدند كه حضرت فرمود: «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسهًِْ» صلات هست، زكات هست، صوم هست، حج هست، ولايت هست؛ اين ولايت را در همان صحيحه زراره حضرت معنا كرد فرمود: «الْوَلَايَهًْ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِي هُوَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِنَ»؛[10] والي مسلمانها كليد اين مسائل است.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 93/5/23
مرکز اطلاعرسانی اسرا
____________________________
[1]. المحاسن (برقی)، ج1، ص44.
[2]. السبع المثاني: «سبع» يعني هفت و «مثاني» يعني دوتايي، چون سوره حمد هفت آيه دارد و دوبار بر پيامبر اكرم (صلّیالله عليه و آله) نازل شده يا چون اين سوره در نماز تكرار ميشود و دوبار خوانده ميشود، به آن «سبع المثاني» ميگويند.
[3]. عنکبوت، 45.
[4]. خمسه نظامی، شرفنامه، بخش4.
[5]. كشف الأسرار و عدهًْ الأبرار، ج2، ص676.
[6]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص210.
[7]. ديوان حافظ، غزل307؛ «حلاج بر سر دار اين نکته خوش سرايد *** از شافعی نپرسند امثال اين مسائل».
[8]. بحارالانوار، ج68, ص216.
[9]. نهجالبلاغه، نامه53.
[10]. الکافی (ط- اسلامی)، ج2، ص18؛ وسائلالشيعه، ج1، ص 13
کیهان