حفاظت اطلاعات در سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
نمونهای از کارهای اطلاعاتی که در عصر پیامبر(ص) انجام گرفت ماجرای حذیفه در جنگ احزاب است. در بسیاری از تواریخ آمده است، که در یکی از شبهای جنگ احزاب، بعد از آنکه میان لشگر احزاب اخلاف افتاده بود، پیامبر (ص) فرمود: «آیا کسی از شما هست که در این تاریکی به لشکرگاه دشمن برود تا خبری از آنها بیاورد، هرکس چنین کند رفیق من در بهشت خواهد بود».
حفاظت اطلاعات در سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
نمونهای از کارهای اطلاعاتی که در عصر پیامبر(ص) انجام گرفت ماجرای حذیفه در جنگ احزاب است. در بسیاری از تواریخ آمده است، که در یکی از شبهای جنگ احزاب، بعد از آنکه میان لشگر احزاب اخلاف افتاده بود، پیامبر (ص) فرمود: «آیا کسی از شما هست که در این تاریکی به لشکرگاه دشمن برود تا خبری از آنها بیاورد، هرکس چنین کند رفیق من در بهشت خواهد بود».
حذیفه یکی از اصحاب رسول خدا(ص) میگوید هیچ کس به خاطر شدّت خستگی، گرسنگی و وحشت از جا بر نخاست، پیامبر (ص) چشمش به من افتاد، و مرا صدا زد و فرمود: «برو و خبری از آنها برای من بیاور، امّا هیچ کار دیگری در آنجا انجام نده تا باز گردی»!
او میگوید، من به سوی لشکرگاه قریش آمدم، در حالی که طوفان سختی میوزید و همه چیز آنها را در هم میریخت، ناگهان شبح «ابوسفیان» را دیدم که در میان آن ظلمت و تاریکی فریاد میزند، ای قریش!(سخن با شما دارم) هر کدام دقّت کنید و کنار دستی خود را بشناسید، بیگانهای در اینجا نباشد!، «حذیفه» میگوید من پیشدستی کردم و فوراً به کسی که در کنارم بود گفتم تو کیستی؟ گفت من فلانی هستم، گفتم بسیار خوب.
سپس ابوسفیان گفت به خدا سوگند اینجا جای توقّف نیست، شترها و اسبهای من از دست رفتند و یهود بنی قریظه پیمان خود را شکستند و این باد و طوفان شدید، چیزی برای ما باقی نگذاشت، برخیزید و حرکت کنید که من آمادة حرکتم، سپس شتابزده به سراغ مرکب خود رفت، من فکر کردم با یک تیر حساب او را برسم، همینکه خواستم تیر را رها کنم به یاد سخن پیامبر(ص) افتادم که فرمود دست از پا خطا نکن و برگرد و فقط خبری برای من بیاور، من باز گشتم و ماجرا را عرض کردم.
پیام قرآن ج ۱۰، حضرت آیت الله مکارم شیرازی و سایر همکاران،پرسمان.