تکلیف کارهای خوب انسان های بی دین و کافر
تکلیف کارهای خوب انسان های بی دین و کافر
آيا غيرمسلمان ها اگر کار نيک بکنند، اثر ندارد؟
در برابر اين پرسش سه رويکرد وجود دارد:
يک. انحصارگرايى سخت گيرانه
بر اساس اين گمانه در ميان همه اهل زمين تنها پيروان دين و مذهب و فرقه واحدى اهل نجات و رستگارى اند. به عنوان مثال تنها مسلمان شيعه دوازده امامى پايبند به همه اصول مذهب و احکام شريعت امکان رستگارى دارد و ديگران همه نارستگارانند. چنين نگرشى نه مبناى خردپذيرى دارد و نه با منطق اسلام تلائم دارد. از نظر عقلى اين گمانه مغاير با اصل غلبه خير بر شرّ است و از نظر دينى با غلبه رحمت خدا و هدف اساسى خلقت انسان و ملاک ها و معيارهاى رستگارى و نارستگارى ناسازگارى دارد. [248]
دو. تکثرگرايى نجات
براساس اين گمانه، همه پيروان اديان اهل نجات و رستگارى اند. به عبارت ديگر شرط نيک فرجامى فقط دين دارى است و بس، اما اينکه کدامين دين را برگزينيم هيچ نقشى در اين زمينه ندارد. اين گمانه مبتنى بر پلوراليسم دينى است که بطلان و ناراستى آن از نظر عقل و دين در جاى خود ثابت شده است. [249]
سه. قرآن و نجات گرايى اعتدالى
قرآن در باب نجات نه سخت گيرى انحصارگرايانه را برمى تابد و نه کثرت گرايى حق و باطل يکسان انگار را. در نگاه قرآن کفر و انحراف از دين حق دوگونه است:
1. کفر عناد و لجاجت (جحود)؛ کسى که داراى چنين کفرى است از نظر اسلام قطعاً مستحق عقوبت است.
2. کفر جهالت و نادانى؛ چنين کفرى اگر ناشى از تقصير و کوتاهى عمدى شخص نباشد، بلکه صاحب آن از سويداى دل جوياى حقيقت و پيرو آن در حدّى که با آن آشناست باشد و با قلب سليم و تسليم قلبى در برابر حق، خدا را ملاقات کند؛ خداوند او را معذّب نمى سازد؛ چرا که عذاب خدا تابع حجّت هايى است که بر بندگان تمام کرده و واکنش هاى منفى آگاهانه و حق ستيزانه آنها در برابر حجج الهى.
قرآن ضمن آنکه تنها دين حق و صراط نجات را آيين اسلام مى داند، به نکات مهمى در کنار اين مسئله پيرامون شرايط نجات و رستگارى اشاره مى کند از جمله:
الف. درباره قيامت مى فرمايد:
«يوْمَ لا يَنْفَعُ مَالٌ وَ لا بَنُونَ. اِلاّ مَنْ أَتَى اللَّه بِقَلْبٍ سَلِيم» [250]؛
«روزى که مال و پسران سود نبخشد جز اينکه کسى با قلب سليم نزد خدا بيايد. قلب سليم نيز قلب تسليم در برابر خدا و حقيقت است».
ب. از طرف ديگر قرآن مى فرمايد:
«وَ مَا کُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً» [251]؛
«ما چنين نيستيم که رسول نفرستاده (بدون اتمام حجّت) کسى را عذاب کنيم».
ج. در جاهاى ديگر قرآن يادآور شده است که:
«اِنَّ اللَّهَ لا يُضَيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ» [252]؛
«خدا هرگز پاداش نيکوکاران را تباه نمى سازد».
از آنچه گذشت روشن مى شود که سعادت اخروى در گرو عوامل متعددى است از جمله:
– حسن فعلى يا گزينش راه درست،
– حسن فاعلى يعنى سلامت و پاکى درون و تسليم امر حق بودن،
– برقرارى حجّت الهى و چگونگى برخورد و واکنش هاى انسان در برابر آن.
انگاره فوق خرد پذيرترين انگاره است؛ در اين انگاره از سويى مسئوليت انسان در جستجو و گزينش راه حق محفوظ است و از ديگر سو هيچ انسانى صرفاً به جهت عدم دستيابى غيرارادى به راه حق و حقيقت مورد عذاب و شقاوت قرار نمى گيرد. [253]
بنابراين کسانى که پس از آگاهى از حق و آشکار شدن چهره اسلام، بر شرايع گذشته به ويژه با تحريفاتى که در آنها رخ داده باقى بمانند، از آنان پذيرفته نيست و از زيانکاران خواهند بود:
«وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاِْسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الاْخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ» [254]؛
«و هر کس جز اسلام، دينى [ديگر ]جويد، هرگز از وى پذيرفته نشود، و در آخرت از زيانکاران است».
مگر در مورد جاهلان قاصر که حکم آنان با خداست و به تناسب حسن فاعلى و حسن فعلى شان اميد به لطف و عنايت الهى در مورد آنان وجود دارد.
[248]. جهت آگاهى بيشتر بنگريد: شهيد مطهرى، مجموعه آثار، ج 1، صص 288 – 285، تهران: صدرا.
[249]. همان، صص 285 – 280.
[250]. شعرا 26، آيات 88 – 89.
[251]. اسرا 17، آيه 15.
[252]. توبه 9، آيه 120.
[253]. جهت آگاهى بيشتر بنگريد:
الف. شهيد مطهرى، مجموعه آثار، ج 1، صص 292 – 289 و 326 – 295؛ ج 5، صص 61 – 56؛
ب. علامه طباطبايى، الميزان، ج 5، صص 61 – 56.
[254]. آل عمران3، آيه 85.
منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، فرجام شناسی/ مؤلف محمدرضا كاشفى
ویژه نامه اعتقادات و پاسخ به شبهات
.