وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

تقویت اراده در اسلام

0

تقویت اراده در اسلام

آيا اراده فطرى است يا اكتسابى يا پرورشى؟ علل خلل در اراده چيست؟ چرا افراد معدودى داراى اين هنر هستند؟ اراده قرين چه افعالى هست؟ اراده چه موانعى دارد؟ در راه اراده چه قيمتى را بايد پرداخت؟ آيا اراده تعهد به عمل به آنچه مى دانيم هست يا آنچه به آن ايمان داريم؟ لطفا مرا رهنمايى كنيد.

واقعيتى كه ما در آن به سرمى بريم، يعنى دنيا، همواره دستخوش ناراحتى ها است و اساسا ج انسان در سختى و ناراحتى خلق شد، و براى دست يافتن بايد با مشكلات و ناراحتى ها بجنگد. جنگى واقعى و در متن زندگى و نه در خيال و اوهام.

اين برخورد ما انسان ها است كه ناراحتى را گوارا يا ناگوار مى سازد. اگر با آنها درافتاده بر آنها غلبه كنيم، احساس عظمت، نشاط و پيروزى خواهيم كرد و اگر در برابرشان منفعل شده، ناراحتى را بر خود همواره كنيم، در زير چرخ هايش له خواهيم شد و احساس شكست، زبونى و ذلت، در روحمان لانه خواهد كرد.

يكى از دانشمندان روانشناس مى گويد: «به جوانان بايد ياد داد كه براى رسيدن به هدف و منظور خود نبايد انتظار داشته باشند و در جاده ى كوبنده و صاف طى طريق كنند. كمتر كسى بدون برخورد با مشكلات سردكننده به جايى رسيده است. هرگاه ما در طرز صحيح با مشكلات روبرو شويم، مشكلات نه تنها براى ما مانعى نخواهد بود، بلكه به پيشرفت و ترقى ما كمك خواهند كرد. هيچ تمرينى مفيدتر از تلاش براى غلبه بر مشكلات نيست»

سختى و دشوارى، در برابر اراده ى سست، بيشتر نمايان مى شود و بر عكس در برابر نبوغ و استقامت فرد با اراده محكوم به فنا و نابودى است. در انقلاب ها و تحولات تاريخى نيز، اراده ها همواره نقش اساسى را بر عهده داشته اند. اعم از اراده فردى و جمعى. درست است كه بزرگترين عامل و محرك در ترقى و تكامل ملت ها و تمدن ها، افكار قوى و آمال بلند بوده و خواهد بود ولى اين آمال و افكار عالى به دست اشخاص با اراده اى از قوه به فعل درآمده و جامه عمل و واقعيت پوشيده است.

على (ع) از جمله بزرگترين شخصيت هايى است كه داراى همت و اراده والا و بسيار متعالى است. او در وصف خود مى فرمايد:

«سوگند به خدا، اگر تمام عرب به جنگ با من به پا خيزند، هرگز در صحنه ى نبرد، پشت به آنان نخواهم كرد.»

اراده چيست؟

اراده، قوه و نيرويى است وابسته به عقل، بر خلاف تمايلات كه وابسته به طبيعت انسان مى باشد. ميل، جاذبه اى است كه انسان را به سوى نيازهايش مى كشاند و هر اندازه كه شديدتر باشد، اختيار از انسان بيشتر سلب مى شود، مانند ميل به غذا، چاى، سيگار و أ در اينجا انسان در اختيار نيرويى بيرونى از خود است. هر قدر ميل ها در انسان شديدتر باشد، آزادى او محدودتر و اسارتش افزونتر خواهد شد. در حالى كه اراده به عكس يك نيروى درونى است و موجب رها شدن از هر چيز خارجى كه قصد تملك و اسارت انسان را دارد. انسان با اراده خودش را از تأثير نيروهاى خارجى، آزاد و مستقل مى كند. هر قدر اراده، قويتر باشد، دايره ى اختيار انسان وسيع تر، هنگامى كه هوس ها و خواهش ها به انسان فشار مى آورد و عقل حكم خلافى صادر مى كند، اين اراده است كه هوس ها را پس مى زند و به حكم عقل عمل مى كند، اينجاست كه وقتى «عقده هاى هيجانى مثل غرائز جنسى، ترس، جاه طلبى رو به خلاصى مى روند و اين گونه غرايز آزاد شده تحت اطاعت و انقياد اراده درمى آيند نفس به تدريج قوى تر مى گردد.»

داشتن اراده به انسان قدرت مى دهد. آدم با اراده، با قدرت است چون تحت نفوذ محركات يا عقده ها قرار نمى گيرد و خود شخصا- راه صحيح را برمى گزيند. نقل شده كه روزى حضرت رسول (ص) از راهى در مدينه ديدند، در حالى كه سنگى را به علامت وزنه بردارى برمى داشتند و هر يك به ديگرى افتخار مى كرد كه روزنه بزرگترى را برداشته است پيامبر اكرم ايستادند و فرمودند كه آيا دلتان مى خواهد كه من داور اين مسابقه باشم. همه خوشحال شدند و پذيرفتند. فرمودند بسيار خوب، اما احتياجى نيست كه سنگ برداريد. سنگ برنداشته من برايتان معيار مى دهم كه كدام يك از شما قوى تر هستيد.

فرمود: آن كسى كه نفسش او را ترغيب كند به سوى يك گناهى و ميل گناهى دو او باشد ولى در مقابل آن ميل گناه ايستادگى كند. او از همه قوى تر است.

البته اين داستان، قدرت عضلات را نفى نمى كند، و در جاى خودش خوب است، اما بالاتر از قدرت عضلانى قدرت اراده است. قدرت اراده اين است كه انسان در مقابل خواسته هاى نفسش ايستادگى و مقاومت بكند.

از نظر اسلام گناهكار، داراى شخصيتى ضعيف، زبون، كم جنبه، و ناتوان است ولى آن كس كه اطاعت خدا را برگزيده چون به منبع قدرت متكى است، داراى قوت و استقامت فوق العاده اى مى باشد و اين قدرت فوق العاده است كه موجب مى گردد تا انسان در مسير گناه قدم نگذارد.

«از على (ع) پرسيدند چه كسانى غيبت مى كنند و دلشان مى خواهد هميشه پشت سر مردم بدگويى كنند و از بدگويى ديگران لذت مى برند. على (ع) فرمودند: آدم قوى آن كسى است كه در روح خودش احساس قدرت مى كند، عارش مى آيد و ننگ مى داند كه غيبت كند».

راههاى تقويت اراده

اراده نيرويى است كه به نسبت هاى متفاوت در انسان ها نهفته است. آدمى هم مى تواند از راه هاى مختلف اراده اش را قوت بخشد و هم مى تواند آن را ضعيف و ضايع كند. بنابراين اصل اراده در انسان وجود دارد، ولى پرورش آن اكتسابى است.

براى تقويت اين نيرو دو راه پيشنهاد شده است. گروهى گفته اند بايد جسم را ضعيف نگه داشت تا عقل و اراده قوت گيرد. اين روش مخالف فطرت بوده و اسلام آن را نمى پذيرد. اين روش، آن مثل را تداعى مى كند كه فردى آرزوى قهرمان شدن داشت و در مسابقه ثبت نام كرد اما چون حريف را نيرومند ديد، به ديگران متوسل گشت تا حريف را لاغر و روحيه اش را ضعيف كنند تا او از اين راه بدين وسيله او در ميدان رزم پيروز شده، لقب قهرمان گيرد. غلبه بر ضعيف مهم نيست، هنر آن است كه در مقابل حريف نيرومند، خود را قوى كنيم و مردانه او را از ميدان بدر ببريم.

از نظر اسلام غرايز بايد در حد طبيعى خود باقى مانده، انسان با قدرت عقل و اراده خود آنها را كنترل و مهار كند. البته چنين كار مهمى نياز به برنامه دارد. اولين مرحله براى رسيدن به اين حد از كنترل، دارا بودن يك هدف يا مطلوب معين در زندگى است. هدف است كه اراده را تحريف مى كند و تمام غرايز آدمى را به هم مربوط مى سازد و دسته جمعى و با هماهنگى مخصوص رهبرى مى كند. بدون هدف، آدمى در هرج و مرج روانى و اثرات برخورد غرايز درونى اسير مى شود. داشتن هدف سبب مى شود كه شخصيت آدمى با استحكام كامل به سوى مقصد مخصوص رهسپار شود.

هرقدر اهداف محدود باشد، اراده نيز محدود مى شود و هر اندازه هدف ها و همت ها متعالى و بزرگ باشد، اراده ها نيز متعالى تر و بلندتر خواهد بود.

امام خمينى در اين باره سخن جالبى دارند:

«مردان بزرگ كه داراى سطح فكر وسيعى مى باشند هيچ گاه مأيوس نگرديده و به وضع فعلى خود نمى انديشند و براى پيشبرد هدف خويش در هر شرايطى كه باشند طرح و نقشه مى كشند، موسى شبانى بيش نبود و سال ها شبانى مى كرد. آن روز كه براى مبارزه با فرعون مأمور شد، ياور و پشتيبانى نداشت ولى بر اثر لياقت ذاتى و ايستادگى خود با يك عصا اساس حكومت فرعون را برچيد. آيا اگر عصاى موسى در دست ما بود اين كار از ما برمى آمد؟ همت و جديت و تدبير موسى مى خواهد تا با آن عصا بساط فرعون را به هم بريزد و اين كار از هركسى ساخته نيست. پيغمبر اكرم (ص) وقتى به رسالت مبعوث شد و شروع به تبليغ كرد يك كودك 8 ساله (حضرت امير (ع) و يك زن چهل ساله (حضرت خديجه) به او ايمان آوردند جز اين دو نفر كسى را نداشت عليرغم آن كه حضرت را بسيار اذيت كردند و كارشكنى ها و مخالفت ها نمودند. اما پيامبر مأيوس نشد، ايستادگى كرد و با قدرت روحى و اراده ى قوى رسالت را از «هيچ» به جايى رسانيد كه امروز نزديك به يك ميليارد نفر پيرو دارد.

هدف دار بودن در تربيت اراده از اهميت والايى برخوردار است بدان حد كه بعضى از روانشناسان معتقدند، يكى از راه هاى تقويت اراده عرضه داشتن و الهام هدف جديدى است كه بتواند انقلاب بزرگى در روح شخص ايجاد كند تا نه تنها هيجان هاى عادى بلكه هيجان هاى ناروايى را كه به مسائل بيهوده مشغول شده بود، برانگيخته شود و به سوى هدف جديد رهسپار شود و اين نكته اى كه معمولا- در تغيير حالات مذهبى انجام مى گيرد.

گفته شد آدمى در صورتى بااراده مى شود كه آن چه در ذهن دارد به مرحله تحقق برساند. از اين رو ايمان و اعتقادى كارساز است كه به مرحله عمل درآمده و تجسم عينى يافته باشد. به همين دليل است كه تقوا در اسلام عامل اساسى پرورش اراده است. اساسا- لفظ تقوا به معنى كنترل است و نه پرهيز. آدم باتقوا يعنى آدم باكنترل. آدمى كه داراى ترمز است و در زندگى حد و مرزى را همواره رعايت مى كند. انسان باتقوا در كشاكش نبرد ميان خواسته هاى نسانى و حكم عقل، دستور عقل را بر مى گزيند.

به عنوان نمونه، روزه گرفتن شرايطى دارد از جمله آدم روزه دار، نبايد تا ساعت معينى بخورد يا بياشامد. در اين مرحله است كه درگيرى هاى درونى آغاز مى شود. اگر مخالفت با خواهش ها به طور مستمر ادامه يابد، اراده به تدريج قوت گرفته و شكوفا مى گردد.

از عوامل ديگر تقويت اراده، مبارزه با عادتهاست. على (ع) مى فرمايد: با غلبه كردن بر عادت ها مى توان به مقالات والا دست يافت.» البته نبايد فراموش كرد كه نبايد به همه عادت ها به يك چشم نگريست و عادت هايى كه ايجاد ركود نمى كنند، جنبه منفى نخواهند داشت. چنانچه بسيارى از صفات و فضايل آدمى از طريق عادت ايجاد مى شود. مثلا ج هركس به طور طبيعى اندكى شجاعت دارد، اما براى پيدا كردن يك حالت فوق العاده قوت قلب، بايد آنقدر با خطرات مواجه شود و تمرين كند تا در موقع لزوم دچار ترس نگردد. ولى عادات هايى كه به جاى تقويت عقل و اراده باعث اسارت آنها مى شوند، از محدوده مالكيت انسان بر خودش مى كاهند، راهى جز مبارزه نمى توان يافت. از جمله اين عادت ها مى توان، اعتياد به مواد مخدر استفاده از نوع خاصى از غذا و أ نام برد كه همه و همه جز اسارت، ثمره ى ديگرى ندارند. مبارزه كردن با همين عادت هاى به ظاهر جزيى، تأثير بسزايى در تقويت اراده دارد. يكى از راه هاى مبارزه ترك دائمى مى باشد. هركس با كمى تأمل مقدار زيادى از اين عادت هاى زيانبار را در خود خواهد يافت و براى از ميان بردنش تنها احتياج به عزم راسخ و اراده قوى است. راه ديگر مبارزه با عادت ها، واگذار نكردن كارهاى خود به ديگران است. تا حد ممكن كارهايى را كه به ما مربوط مى شود، خود انجام دهيم. به عنوان نمونه وقتى سر سفره نشسته ايد و نياز به آب داريد، به جاى آن كه به برادر، خواهر يا مادر بگوييد آب برايم بياور، خودتان بلند شويد. اگر نياز به پول داريد سعى كنيد از طريق انجام كارهايى كه در حد توانتان است آن مقدار پول را تهيه كنيد كه مزاحم و سربار ديگران نباشيد.

يكى از شاگردان امام درباره خصوصيت ايشان خاطره جالبى را نقل كرده اند: امام مقيد است تا آنجا كه امكان دارد كار خود را بر ديگرى تحميل نكند، كار خود را خودش انجام دهد. در نجف گاهى اتفاق مى افتاد كه امام روى پشت بام متوجه مى شد كه چراغ آشپزخانه يا دستشويى روشن مانده، به خانم و ديگران را در پشت بام بودند دستور نمى داد كه بروند چراغ را خاموش كنند خود راه مى افتاد و سه طبقه را در تاريكى پايين مى آمد، چراغ را خاموش مى كرد و بازمى گشت. گاهى قلم و يا كاغذ مى خواست كه در اتاق طبقه دوم منزل بود به هيچ كسى حتى فرزندانش دستور نمى داد كه براى او كاغذ و قلم بياورند. خودش برمى خاست از پله ها بالا مى رفت و يك ورق كاغذ و يك قلم برمى داشت و بازمى گشت.

تلقين به نفس از جمله عوامل مهم ديگر در تقويت اراده است.

امام در اين زمينه مى فرمايند:

اين خطر بزرگى براى انسان است كه خودش را قبول نداشته باشد. بلكه به عكس ما بايد باورمان بشود كه چيزى هستيم، اگر اعتقاد پيدا كرديم كه مى توانيم هر كارى را انجام دهيم، توانا مى شويم. به تعبير ديگر وقتى اين احساس پيدا شد، در يك ملتى كه من خودم بايد هر چيز مى خواهم تهيه كنم، ديگران به من نمى دهند.

اين احساس اگر پيدا شد مغزها راه مى افتد، خود باور توانايى، و انسان را توانا مى كند. يكى از دانشمندان مى گويد:

«تا وقتى فكر مى كنيد كه نمى توانيد و داراى ظرفيت نيستيد، احتمال موفقيت كم است، اگر درخشان ترين شايستگى ها را داشته باشيد خاموشش مى كنيد. برعكس يك فردى كه از حيث هوش و قابليت متوسط است ولى به خودش اطمينان كامل دارد، موفق خواهد شد. او موفق مى شود زيرا در ضمن تجسس و كوشش براى عملى ساختن انديشه هاى خود پس از مدتى كاوش، سرچشمه هاى صفاتى را كه به آن نيازمند است پيدا مى كند و چون به پيشرفت خود اطمينان دارد، عدم موفقيت ديگران در اركان اراده او تزلزلى ايجاد نمى كند، به همين دليل با استفاده از تجربيات خود، شروع به كار مى كند. يقين داشته باشيد كه اين شخص خيلى زودتر و بهتر از آنچه تصور مى كرديد كامياب مى شود.

براى اين كه جرأت پيدا كرده، شك و ترديد را از خود دور سازيد صحبت هاى ديگران را با گوش و هوش بشنويد و به بسط و استقرار جرأت خود ادامه دهيد. به كسانى كه داراى اين صفت گرانبها هستند بنگريد و تجزيه و تحليل كنيد. حتى در جستجوى آن ابتكارى جسورانه از خود نشان دهيد و كارى را در پيش گيريد كه اجراى تصميماتى را ايجاد كند و هنگامى كه به امتحان مى پردازيد اين تلقين را به ياد بياوريد: «من مى توانم و مى خواهم»

عامل مهم ديگر در تقويت اراده پى گيرى در كارهاست. اگر با خود قرار مى گذاريد، كارى را كه تمام مسايل پيرامون آن را سنجيده و به اثرات مثبتش در زندگى واقف شده ايد، انجام دهيد به طور مستمر در راه تحققش تلاش كنيد. مثلا ج اگر با خود عهد كرده ايد، صبح ها نيم ساعت ورزش كنيد، حتما ج اين كار را انجام دهيد. توجه داشته باشيد كه رسيدن به هدف ها، محتاج زمان است، بنابراين يك ساعت و يا چند روز براى دست يابى به آنها كافى نخواهد بود. در اين راه تلاش و فعاليت مستمر، مهم است.

اراده در ما سبب جرأت، متانت و محور تمام موفقيتها و شكست هاست، زيرا اراده هم داراى جنبه مثبت يا حقيقى و هم جنبه منفى يا كاذب است. صفاتى مانند عظمت، شهامت، شجاعت و ند اينها زاييده اراده قوى و مثبت است. راه رهايى از هر گرفتارى با تقويت اراده ميسر است. براى اين كار لازم است تابلويى از تغييراتى را كه مايليم در وجودمان توليد شود و نتايجى كه از آن تغييرات بدست ميآيد پيش روى خود قرار دهيم. تا از اين راه خود را براى پرورش اراده آماده سازيم. تابلوى زير ميتواند در رسيدن به ايده آلها و اهداف ارادى خاص شما به عنوان الگو قرار گيرد، با بررسى و تكرار هر يك از بندهاى اين تابلو، معانى آن را به ذهن بسپاريد: من خواهان آرامشى دائمى و اطمينان خاطرى كامل و اعتمادى راسخ در خود هستم. من مايلم در هر شرايطى آرامش و خونسردى خود را حفظ كنم. من ميخواهم در تمام مراحل زندگى، ارادهاى مثبت و قوى داشته باشم. من خواهان شكوفايى استعدادهاى درونى و پيشرفت روزافزون خود هستم. من ميخواهم عوامل و تحريكاتى را كه مخالف اهداف عالى من است و تعادل مرا بهم ميزند، از بيخ و بن بركنم من باارادهاى قوى كارها را آغاز ميكنم و يقين دارم كه در به انجام رساندن هر كار خداوند ياور من است هركس ميتواند مطلوب ويژه خودش را نيز به خود تلقين كند. مثلا كسى كه خواهان بهبودى بيمارى جسمى خود باشد ميتواند اين عبارت را سرلوحه آرمانهاى خود قرار دهد كه: من ميخواهم ارادهام به اندازهاى نيرومند شود كه بتواند وضعيت جسمانى مرا بهبود بخشد. چنانچه اين عبارتها به صورت درشت نوشته شود ودر مقابل ديد ما قرار گيرد، با تكرار و تأمل در آنها تأثير بيشتر و سريعترى بر ما خواهد داشت، اين عمل نوعى برنامه ريزى براى ذهن است كه در صورت تداوم و پذيرش درونى، نتايح آن آشكار ميشود.

بايد توجه داشت كه اگر نيروى فردى ضعيف باشد، پرورش اراده او مشكل خواهد بود. بسيارى از بيماريهاى ارادى در نتيجه كاهش نيروى عصبى است. چنين مشكلى براى كسانى كه نيروى عصبى خود را بيهوده مصرف نموده اند پديد ميآيد. براى نگاهدارى اين نيرو به شما پيشنهاد ميكنيم با تغذيه اصولى و مناسب ازانتشار بياندازه و اتلاف بى موقع نيروى عصبى خود جلوگيرى كنيد. اراده معمولاً به دو عامل بستگى دارد: يكى قدرت باز دارندگى و ديگرى قدرت عمل و اجرا كه عدم تعادل بين اين دو باعث بروز حوادث ناخوشايند در زندگى روزانه ما خواهد شد. از مشخصات افراد با اراده حقيقى اين است كه داراى قدرت كشش كافى براى اجراى عمل، بعد از تصميم گيرى هستند و به اندازه كافى از نيروى بازدارنده براى سنجيدن عملى كه قصد انجام دادن آن را دارند برخوردارند افزايش يا كاهش يكى از اين دو عامل سبب افراط و تفريط يا عدم اعتدال اراده ميشود. يكى از اين شرايط اراده تسلط برخود است. به نظر شما شخصى كه مسلط بر خويش است، چگونه آدمى است جوشين و آتشين مزاج است؟ ياآرام و خونسرد؟ مشت هاى برهم فشرده دارد؟ ياداراى حركاتى نرم و بدون تلاش زياد است؟ بدون آرام و قرار است؟ يا راحت و آرام؟ داراى اخم و گره بسيار در پيشانى است؟ يا متبسم و گشاده رو؟ فكهايش را بر هم ميسايد يا با وجود مشكلات فراوان لبخند بر لب دارد؟ فرض كنيد شما در يك كشتى طوفان زده باشيد كه دو ملوان با ويژگيهاى اخلاقى متفاوت بالا، در آن وجود داشته باشند، براى حفظ جان خود كدام يك را بر ميگزينيد و زندگى خود را به دست كدام يك ميسپاريد؟ به ملوانى كه داراى مشخصات اول است يا دوم؟ بدون ترديد عقل سليم حكم ميكند كسى را انتخاب كنيد كه بر خويش تسلط بيشترى دارد. پس عنان زندگى خود را نيز به دست اراده مثبت و نيرومند بسپاريد.

براى داشتن اراده مثبت و نيرومند، تسلط بر جسم و روح خويش از اهميت ويژه اى برخوردار است. اگر ما به جسم خود مسلط نباشيم رفتار و گفتارمان كنترل شده نباشد همچنين روح و نفس ما تحت اختيار و تربيت و تزكيه قرار نگيرد، فردى سست عنصر و با ارادهاى ضعيف به شمار ميآييم و چنانچه جنبه منفى اراده، در ما قوى باشد و اراده كاذب جانشين اراده حقيقى شود فردى غير اجتماعى محسوب ميشويم. براى بازشناسى اراده كاذب از اراده حقيقى تمرين ذهنى زير پيشنهاد ميشود: تمرين (1): در عنوانهاى مثبت زير پيوسته دقت و تأمل كنيد بطورى كه كاملا در ذهنتان جايگزين شود: جلوه هاى اراده كاذب، جلوه هاى اراده حقيقى، در خود فرو رفتن، باز و گشاده رو بودن، سماجت، نرمش افكار و انعطاف انديشه، لجاجت، سازگارى همراه با تفكر روشن، حالت تهاجمى، تسلط بر نفس، عصبيت، داشتن تعادل عصبى، دلهره واضطراب، آرامش همراه با پويايى، ناكامى و ياس، هماهنگى باطنى و اميد، تمرين (2): پيش از رفتن به بستر شبانه، تمام كارهاى روز خود را به دقت در خاطر مرور كرده و ببينيد كه حالتهاى غيرعادى آن روزتان (چه جسمى و چه روحى) چگونه بوده است. سپس با در نظر گرفتن الگوى مثبت رفتارى در وضع جسمى آرامى قرار بگيريد تا بتوانيد بر اعمال وحركات خود مسلط شويد. و آگاهى كافى بر رفتارهاى خود داشته باشيد. با بهره گيرى از اين شيوه هركس ميتواند ضمن بازنگرى ذهنى در عملكرد خود و مقايسه آن با استانداردهاى رفتارى، به اصلاح روش و منش هاى نادرست خويش متمايل شود. زيرا همه ما دوستدار و خواهان نيكيها در بينش، گويش و كنشهاى خود هستيم و تا چيزى را خوب و مثبت ندانيم. در انديشه، گفتار و كردار ما تجلّى نمييابد.

منابع

1- به نقل از رسالت اخلاق در تكامل انسان، صفحه 406.

2- نهج البلاغه فيض، صفحه 962.

3- تعليم و تربيت، استاد مطهرى، صفحه 197.

4- همان، صفحه 196 با تغيير.

5- انسان كامل، صفحه 160.

6- همان، صفحه 164.

شاید این مطالب را هم بپسندید:

7- روانشناسى و اخلاق، صفحات 140 و 141.

8- ولايت فقيه، صفحات 185 و 186.

9- روانشناسى و اخلاق، صفحه 133.

10- غررالحكم، جلد 3، صفحه 229.

11- سرگذشت هاى ويژه از زندگى امام، جلد يك، صفحات 117 و 118.

12- خط امام ج كلام امام، ج 2، ص 187.

13- مجله سروش، شماره 25، صفحه 8.

14- رسالت اخلاق در تكامل انسان صفحات 212 و 213.

http:/ / bashgah.net / pages-lmth.319 ر

http:/ / www.dostan.net / view.asp ? id

50208569822101436 زمينه هاى تقويت اراده عبارت است از:

* كنترل چشم: دقيقا بايد مواظب چشم خود بود كه مبادا به نامحرم و كلاً هر آنچه كه شهوت‏انگيز است، نگاه شود. عن الصادق (ع): «النظر سهم من سهام ابليس مسموم و كم من نظره اورثت حسره طويله نظر دوختن تيرى مسموم از تيرهاى ابليس است و چه بسا نگاهى كه حسرت درازمدتى را (در دل) به ارث بگذارد»، (سفينه‏البحار، شيخ عباسى قمى، ماده نظر).

تا حد امكان انسان از حضور در مجالس مختلط يا برخورد با نامحرم پرهيز نمايد.

كنترل چشم تابعى از روح تقواست كه اگر در آدمى پديدار شد به تبع آن كنترل چشم نيز به دنبال آن خواهد آمد و راهى كه صددرصد گناه نكردن در تمام زندگى را تضمين كند براى افراد عادى بشر چيز سهلى نيست زيرا انسان موجودى مختار و داراى تمايلات گوناگون است. بلى با عزمى آهنين و مبارزه‏اى دائمى با نفس تدريجا مى‏توان به چنين جايگاه رفيعى دست يافت. موارد زير در اين زمينه بسيار سودمند است، ولى هيچ يك را تضمين قطعى نمى‏توان به حساب آورد. بلكه تضمين نهايى، در نفس و عزم راسخ خود انسان است:

بهترين راه منصرف كردن نگاه و ديد و يا بازداشتن نگاه از تيزى و خيره نمودن است. حضرت على (ع) فرمود: «كسى كه چشم خود را پايين اندازد، دلش آسوده گردد، تأسف كمتر خورد و از نابودى در امان ماند»، (غرر الحكم، ص 9122- 9125). هم‏چنين مى‏فرمايد: «هر كه نگاه‏هايش پاك باشد، اوصافش نيكو شود» «كسى كه عنان چشم خود را رها كند، زندگى‏اش را به زحمت مى‏اندازد» «كسى كه نگاه‏هايش پياپى باشد، حسرت‏هايش دائمى و پياپى خواهد بود»، (تحف‏العقول، ص 97) و نيز فرمود: «بسا هوسى از نيم نگاهى حاصل است»، (بحارالانوار، ج 71، ص 293).

در قرآن كريم آمده است: «اى پيامبر به مؤمنان و مؤمنات بگو كه در مقابل نامحرم چشم‏هاى خود را بپوشانند و نگاه خيره نكنند»، (نور، آيات 31- 30). گفتنى است كه نگاه همراه با تيزى و خيرگى، نگاهى است كه انسان زيبايى و زشتى طرف مقابل را تشخيص دهد.

* كنترل گوش: بايد از شنيدنى‏هايى كه ممكن است به حرام منجر شوند و زمينه‏ساز حرام هستند پرهيز شود. مانند نوار موسيقى، صداى شهوت‏انگيز نامحرم و…

* ترك مصاحبت با دوستان ناباب: دوستانى كه باعث مى‏شوند انسان مزه گناه را مزمزه كند، در واقع دشمن هستند و بايد از آنها پرهيز كرد.

از امام سجاد (ع) نقل شده: «النهى عن مصاحبه خمسه و محادثتهم و مرافقتهم فى طريق و هم الكذاب والفاسق والبخيل والاحمق والقاطع لرحمه حضرت از همراهى و سخن گفتن و رفيق بودن با پنج كس را نهى فرموده: كذاب، گناهكار، بخيل، احمق و كسى كه قطع رحم كرده است»، (همان، ماده صحب).

البته اينها از مهمترين زمينه‏هاى گناه هستند كه بايد ترك شوند ولى كلاً هر چيزى كه زمينه گناه را فراهم مى‏كندبايد ترك شود.

– ترك فكر گناه: ترك زمينه گناه سهم به سزايى در ترك فكر گناه دارد ازاين‏رو هر چه بيشتر و دقيقتر زمينه گناه ترك شود فكر گناه كمتر به سراغ انسان مى‏آيد. اين فكر گناه است كه شوق در انسان ايجاد مى‏نمايد و بعد از شوق اراده‏ى عمل سپس خود گناه محقق مى‏شود، مسلما تا اراده و شوق و ميل نسبت به كارى نباشد انسان مرتكب آن كار نمى‏گردد.

هر گاه فكر گناه و وسوسه آن به ذهن آمد بلافاصله آن را از لوح ذهن خارج كردن و توجه خود رابه خدا و امور شريفه مشغول داشتن.

جديت و موفقيت در اين امر پيروزى بزرگى است و در واقع دفع دشمن شيطان نفس از همان خاكريز اول است.

قرآن مجيد در وصف پارسايان مى فرمايد: «ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا فاذاهم مبصرون‏ پرهيزگاران چون گرفتار وسوسه شيطان شوند هماندم متذكر (ياد خدا) شده و بصيرت يابند»(1)

24- اشتغال به برنامه شبانه‏روزى: حتما بايد شبانه‏روز خود را با برنامه‏ريزى صحيح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر كنيد و هيچ ساعت بيكارى نداشته باشيد تا نفس شما را مشغول كند. در اوقات بيكارى وسوسه‏هاى نفس و شيطان به سراغ انسان مى‏آيد و او را به فكر گناه و سپس به خود گناه مى‏كشاند قال اميرالمؤمنين على (ع): «ان هذه النفس لاماره بالسوء، فمن اهملها، جمحت به الى المآثم براستى و حقيقت كه اين نفس (انسانى) پيوسته و مرتب به بدى امر مى‏كند در نتيجه هر كس آن را به خود واگذارد (و به كارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان مى‏كشاند»، (الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادت‏پرور، ج 1، ص 544، ح 4).

25- روزه گرفتن: روزه گرفتن قواى حيوانى و شهوانى انسان را تضعيف مى‏كند اگر قواى شهوانى ضعيف گشت قهرا فكر گناه هم كم‏رنگ مى‏شود. عن ابى جعفر (ع) قال: «اذا شبع البطن طغى هرگاه شكم پر شود طغيان مى‏كند، (المحجه‏البيضاء، ملا محسن فيض كاشانى، ج 5، ص 150). مفهومش اين است اگر شكم بر نشود طغيان نمى‏كند و بهترين قسم جوع و گرسنگى همان روزه گرفتن است.

تذكر اين نكته بسيار ضرورى است كه اولاً: روزه نبايد براى بدن ضررى داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانيا: براى كارهاى روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود ونه مخل فقط روزهاى دوشنبه و پنج‏شنبه باشد نه بيشتر ولى در هر صورت اگر براى روزه گرفتن عذرى است مورد بعدى يعنى ورزش دو برابر شود.

26- ورزش: هر روز ورزش لازم است البته آن ورزش‏هايى باشد كه براى بدن ضررى ندارد مثل نرم دويدن و نرم طناب زدن و انجام حركت‏هاى كششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى هست زمان ورزشى دوبرابر شود مثلاً از بيست دقيقه به چهل دقيقه افزايش يابد.

27- ياد مرگ: اين يكى ديگر از چيزهاى بسيار مفيد است كه فكر گناه را يا از بين مى‏برد و يا كم مى‏كند كه اين به شدت و ضعف فرو رفتن در فكر مرگ بستگى دارد اگر انسان با اين واقعيت انس بگيرد و مردن را باور دل سازد نقشى سازنده و بالا برنده دارد. قال اميرالمؤمنين على (ع): «اذكروا هادم اللذات و منغض الشهوات و داعى الشتات ياد كنيد (مرگ را) درهم كوبنده لذات را و تيره و تلخ كننده شهوات را و دعوت كننده جدايى‏ها را»، (الغرر والدرر، باب الموت، به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادت‏پرور، ج 2، ص 159).

ياد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا مى‏سازد و انسان را از گناه و فكر گناه باز مى‏دارد آنچه كه بسيار مهم است اين است كه اولاً اين فكر هر روز و مستدام باشد اگر شبانه‏روزى نيم‏ساعت باشد كافى است ثانيا در مكان خلوتى باشد مخصوصا اگر آن مكان خلوت خود محيط قبرستان باشد به هر گونه كه اين فكر در مرگ با جان عجين شود و باور دل گردد بسيار مطلوب است مثلاً يكى از كيفيت‏هاى فكر در مرگ را يكى از بزرگان چنين مى‏فرمود: تمام خاطرات تلخ و شيرين گذشته را در حد امكان مثل يك فيلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند كه همه اينها گذشت و چند روز باقى مانده عمر هم مى‏گذرد لحظات جان دادن، وقتى كه خويشان و نزديكان را رها مى‏سازد و از تمام تلخ و شيرينى‏ها وداع مى‏كند و… همه و همه را به خوبى تأمل كند تا دل بلرزد و چشم بگريد.

28- مطالعه و تفكر پيرامون عواقب سوئ و وخيم گناه. (در اين رابطه مطالعه كتب پيرامون معاد بسيار نافع و لازم است)

29- استمداد از خداوند و دعا و نيايش كه فرمود: «اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هيچ كدام به فضيلت و تزكيه روى نمى آورديد» (و لو لا فضل الله عليكم و رحمته ما زكى منكم من احد ابدا و لكن الله يزكى من يشاء)(2)

30- جايگزين سازى اعمال و عادات نيكو مانند شركت دائمى در نماز جماعت، نماز شب، زيارت اهل قبور و دعا. «ان الحسنات يذهبن السيئات»(3) خوبى ها سرانجام ميدان را بر بدى ها تنگ خواهد كرد و آنها را از بين خواهد برد.

31- محاسبه نفس همه روزه و در صورت رخداد خطا خود را محاكمه و توبيخ نمودن و بلافاصله استغفار كردن.

32- مطالعه پيرامون زندگى پارسايان و زاهدان و مطالعه كتب اخلاقى و….

سخن آخر اين است كه اين دستورات وقتى نتيجه مى‏بخشد كه هر چه دقيق‏تر به آن عمل شود زمان نتيجه آن بستگى به شرايط و خصوصيات افراد دارد، ازاين‏رو پى‏گير زمان نتيجه نبايد بود فقط هم و غمّ صرف عمل به دستورات شود.

كتب زير سفارش مى‏شود:

1- نردبان آسمان (دروس اخلاق حضرت آيت الله بهاءالدينى)، تدوين و ويرايش: اكبر اسدى

2- سلوك معنوى، تدوين و ويرايش: آقاى اكبر اسدى

3- خودشناسى براى خودسازى، محمد تقى مصباح يزدى

معناى مطالعه اين كتب عمل كردن به آن از آغاز تا پايان نيست بلكه براى عمل به دستورالعمل‏هاى اخلاقى ترتيبى لازم است كه بايد با علماى بزرگ اخلاق يا همين نهاد نمايندگى مشورت شود.

نكته مهم اين است كه در راه بندگى خدا نبايد بيش از حد معمول به خود فشار وارد آورد بلكه بايد حريم واجبات و محرمات را رعايت نمود و مستحبات را بنا به گفته روايات در هنگام سرحال بودن و نشاط انجام داد و بيشتر به كيفيت عبادات و اخلاص و توجه و حضور در آنها اهميت داد تا كميت و مقدار آنها.

اميدوارم هماره موفق باشيد و در آينده با نامه ما را از موفقيت‏هاى خود آگاه سازيد.

(1) (اعراف، آيه 201)
000 (2) (نور، آيه 21)
000 (3) (هود، آيه 114) پرسمان.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.