ترس از دشمن و آثار آن
ترس از دشمن و آثار آن
خوف و ترس به معنای «انتظار چیزى ناخوشایند به واسطه علایم و نشانههای ظنّى یا علمى»، همانطوری که در ارتباط با خدا بازدارنده از گناه و عبور از خطوط قرمز قوانین اسلامی است، همچنین میتواند بازدارنده از حرکتهای سازنده از سوی امت و نظام سیاسی در برابر دشمن باشد؛ زیرا رعبافکنی دشمنان در دلهای سست ایمانها و منافقان تاثیراتی سوء به جا میگذارد؛ و همین رعب موجب میشود تا بخشی از امت و مسئولان نظام اسلامی در برابر دشمن گرفتار وازدگی و انفعال شده و دشمن نیز بتواند با بهرهگیری از توپ و تشرهای توخالی خویش، اهداف و مقاصد خود را تحقق بخشد، «ارعاب» دشمن دلهایی کم ایمان و بیایمان را متزلزل کرده و آنان دستهایشان را به منزله تسلیم بالا برده و فرش قرمز برای دشمنان پهن کرده و به استقبال آنان میروند تا سلطه آنان را بپذیرند و استقلال و آزادی امت را به «ثمن بخس» یا در قبال وعدههای «هیچ و پوچ» به دشمنان بفروشند. در نوشتار حاضر دیدگاه قرآن درباره ترس و آثار منفی خوف از دشمنان تشریح شده است.
ترسهای بیپایه و اساس
انسان باید ترس از امری داشته باشد که دارای پایههای علمی باشد و دست کم نشانهها و علایم ظنی معتبر، آن را تایید کند. به عنوان نمونه ترس علمی در قالب ظن معتبر از خدا و قیامت میتواند بازدارنده از گناه و انجام واجبات از سوی انسان باشد که ظن مفید و سازندهای از نظر قرآن است. (بقره، آیات 45 و 46) چنین ترسی مفید و سازنده به حال انسان است؛ اما خدا در قرآن به مومنان هشدار میدهد که خوف و ترس در همه حال امری پسندیده و لازم نیست؛ چرا که ترس از ظالمان حتی اگر از اهل کتاب از یهودیان و مسیحیان باشد، ترسی نادرست و باطل است و مومنان نمیبایست از آنان ترس و خوفی داشته باشند؛ یعنی اگر چنین خوفی به هر دلیلی در دلهای امت مسلمان و مومن ایجاد شد، میبایست آن را نادیده بگیرند و با شجاعت در برابر ظالمان بایستند؛ زیرا در این موارد انسان تنها باید از خدا بترسد و هیچ باک و ترسی از ظالمان نداشته باشد. (بقره، آیه 150)
انسان اگر بخواهد از چیزی بترسد میبایست از خدا و خشم الهی بترسد که با انحراف از شریعت و احکام آن یا مخالفت با احکام الهی به وجود میآید. مومنان باید همواره مراقب باشند تا حدود الهی را مراعات کنند و از آن خارج نشوند. (بقره، آیات 229 و 182؛ نساء، آیه 3) این همان ترس حقیقی است که عامل بازدارنده برای عدم ورود به هر کاری خواهد بود که رضایت خدا در آن نیست. پس انسان باید همواره دنبال رضایت خدا باشد و رضایت خلق در شرایط مخالفت با رضایت الهی جایز و روا نیست، یعنی حتی ممکن است انسان به سبب علم قطعی از چیزی بترسد، اما رضایت خدا در این ترس نیست و میبایست آن را نادیده گرفت و بر آن غلبه کرد تا رضایت الهی کسب شود.
از نظر قرآن، ترس از جباران موجب میشود تا امت اسلام به جای آنکه از خدا بترسد از این افراد ترسیده و به جای پیروی از خدا و پیامبران و رهبران الهی، به مخالفت با آنان بپردازند و این گونه خشم و غضب الهی را به جان بخرند. (مائده، آیات 21 تا 26)
خدا در تحلیل و تبیین علت عدم تعادل روانی افراد به این نکته اشاره میکند که ترس از حوادث ناگوار و آیندهای تلخ موجب میشود تا افراد اجتماع از حالت تعادل روانی خارج شده و کارهایی انجام دهند که بیرون از تعادل است.(احزاب، آیات 10 و 11)
در حقیقت دشمن با استفاده از سازوکارهایی بر آن است تا امت و مسئولان سیاسی را در شرایط جنگ نرم روانی منفعل کند تا تصمیماتی را اتخاذ کنند که بیرون از عقلانیت است؛ زیرا ترس، برادر مرگ است و کسی که ترسیده در حقیقت هیچگونه کنشی نخواهد داشت و «منفعل» تحت دستهای «مردهشور» قرار میگیرد و او هر چه را خواهد با او انجام میدهد. (همان)
از نظر قرآن، اینکه امت و مسئولان نظام اسلامی از سرزنشهای حقوق بشری دشمنان بترسند و ملامتهای آنان برایشان تا آنجا ارزشی و با اهمیت باشد که بخواهند مسئولیتهای خویش را در قبال خدا و احکام الهی نادیده بگیرند و تن به هر ذلتی بدهند، چنین رفتاری نه شایسته مسلمانی است و نه بایسته آن؛ چرا که ترس از سرزنش ملامتگران و دشمنان دین، ناسازگار با ایمان واقعى است (مائده، آیه 54) و کسی که مدعی ایمان واقعی است نمیبایست از سرزنش ملامتگران در سازمانهای دروغین حقوق بشر بینالمللی مانند سازمان ملل بترسد که مسئولان آنها یا دشمن دین اسلام هستند یا با پولهای دشمنان خریداری شده و اداره میشوند.
مومنان واقعی و محبوبان خدا از سرزنش هیچ دوست و دشمنی نمیهراسند و خوف و ترسی ندارند آن هنگام که بر اساس قوانین اسلامی عمل میکنند و در جستوجوی رضایت الهی هستند. (همان)
با نگاهی به آیات قرآن میتوان گفت که ترس مومنان و امت و مسئولان نظام اسلامی از دشمنان، مورد نهی خدا است و کسی نمیتواند حتی به اسباب و علل و عوامل علمی، از دشمنان بهراسد و دچار انفعال و وادادگی شود، چه رسد که تنها به دلایل واهی یا شواهد ظنی غیر معتبر بخواهد منفعلانه عمل کند و از ترس دشمن، میدان را خالی کرده و راه دشمن را برای پیروزی و تحقق اهداف و مقاصدش باز گذارد. (مائده، آیات 2 و 3؛ نساء، آیه 101؛ احزاب، آیات 10 تا 12)
البته از آنجا که مؤمنان زیرک و زرنگ هستند، در شرایط ترس و خوف واقعی و علمی، از سازوکاری به نام «تقیه» استفاده میکنند و با نهان کاری و مخفی کردن اهداف و مقاصد اصلی، به گونهای دشمن را فریب میدهند تا گمان کند از حربه او ترسیدهاند، در حالی که در عمل بهگونهای رفتار میکنند تا مقاصد دشمن تحقق نیابد و با دور زدن کاری میکنند تا عوامل اصلی و حقیقی و واقعی ترس از میان برود و اهداف امت و نظام اسلامی برآورده شود. (آلعمران، آیه 28)
آثار خوف از دشمنان
از نظر قرآن، خوف واقعی و حقیقی از دشمنان ممکن است بهسبب عوامل حقیقی و واقعی در دلهای مومنان و مسئولان سیاسی ایجاد شود، ولی هرگز این نمیتواند بهانهای برای تعطیلی احکام الهی یا عبور از خطوط قرمز اسلام شود؛ زیرا چنانکه گفته شد، هرگز رضایت خلق موجب نمیشود تا انسان رضایت خالق را نایده گیرد و بر خلاف آن عمل کند که رضایت دشمن تامین میشود.
از نظر قرآن، مومنان واقعی هرگز از غیرخدا نمیترسند؛ زیرا اگر ترسی باشد، آن را با ترس الهی میسنجند و اینگونه به آرامش میرسند؛ زیرا برای آنان رضایت الهی اصل و اساس هر کاری است، نه اینکه رضایت الهی در برابر رضایت خلق یا دشمن از اهمیت بیشتری برخوردار باشد، بلکه از نظر آنان رضایت الهی اساس و اصل است و رضایت دیگران در برابرش هیچ؛ مگر آنکه آن رضایت دیگران در طول رضایت الهی باشد که در این صورت رضایت خلق را تنها برای رضایت الهی میخواهند و میجویند.
اما از آنجا که همواره عوامل ترس واقعی وجود دارد، برخی از سست ایمانها از امت و مسئولان ممکن است گرفتار چنین ترس و آثار آن شوند. این آثار را میتوان در رفتارهای این افراد مشاهده کرد و از این طریق دانست که این مسئولانی که چنین رفتارهایی دارند، به نوعی گرفتار سست ایمانی هستند اگر نگوییم که گرفتار نفاق هستند. از مهمترین آثاری که ممکن است ترس و خوف در این افراد ایجاد کند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. اضطراب: اصولا اهداف جنگ نرم، ایجاد بحرانهای روانی از جمله اضطراب و تشویش در روان و افکار آدمی است. دشمنان از طریق ایجاد عوامل خوفبرانگیز واقعی یا واهی تلاش میکنند تا روانهای امت و مسئولان را درگیر کرده و آنان را از حالت تعادل خارج سازند. حجم عظیم قدرت و فشارها و انبوه نفرات و تجهیزات و مانند آنها ممکن است دلهای سست ایمانها را گرفتار کند و موجب اضطراب شود به طوری که با نگاهی به حرکات بدنی از جمله چشمهای خیره این طیف از امت و مسئولان میتوان در یافت که تا چه اندازه تحت تأثیر عوامل خوفانگیز دشمن قرار گرفته و خود و میدان را باختهاند. (احزاب، آیه10)
2. افشای رازها: از نظر قرآن، ترس در مسئولان سست ایمان یا منافق موجب میشود تا اینان اسرار امنیتی و مهم امت را آشکار سازند و اطلاعاتی را به نهادهای دشمن بدهند که وضعیت را برای امت دشوارتر میکند. اصولا کسانی که تحت فشارهای روحی و روانی قرار میگیرند به سبب گرفتار شدن به اضطراب و تشویش خاطر نمیتوانند درست فکر و تصمیمگیری کنند و اینگونه است که خواسته و ناخواسته اسرار را افشا میکنند و به خود و امت ضربه وارد میسازند. (قصص، آیه 10) با نگاهی به افشاگری اسرار کشور از سوی برخی از مسئولان میتوان میزان وادادگی و ترس آنان در برابر فشارها و تهدیدات دشمن را به دست آورد؛ زیرا هرچه بیشتر ترسیده باشند، بیشتر گرفتار وادادگی و بیان اسرار امنیتی میشوند و اینگونه به دست خویش زیانهای کلانی را به نظام سیاسی و امت اسلام وارد میسازند و اهداف دشمن را تامین و برآورده میکنند.
3. پذیرش ولایت طاغوت: از نظر قرآن، کسانی که دل و قلب و ذهن خویش را به جای خدا میزبان افکار و اندیشههای دشمنان میکنند و در یک جنگ روانی در اثر ترس، گرفتار انفعال و وادادگی میشوند، نه تنها از ولایت الهی خارج میشوند بلکه تحت ولایت طاغوت و اهداف پلید آن قرار میگیرند. این افراد روز به روز منفعلانه عمل میکنند؛ زیرا دشمنانی چون شیطان تنها از طریق حربه «ارعاب و ترس و خوف» است که میتواند ولایت شیطانی و طاغوتی خویش را حفظ کند. از این رو اینان همواره از سوی دشمن مورد تهدید قرار میگیرند تا بیش از پیش در خدمت شیطان و اهداف ولایت طاغوتی آن باشند. (آلعمران، آیات 175 و 176) از این آیات به دست میآید که شیطان مومنان را از کافرانی که تحت ولایت او هستند میترساند تا اینگونه اهدافش نیز پیش برود. بنابراین، مومنان نمیبایست از توپ و تشرهای شیطان و کافران بهراسند و بهجای خوف از خدا از شیطان و کافران بترسند، بلکه همواره باید با خداترسی از هرگونه ترس دشمنان در امان قرار گیرند و هرگز تن به خفت و ذلت ترس از کافران ندهند. (مجمعالبيان، ج 1-2، ص 890)
4. کسادی تجارت و اقتصاد: دشمنان با استفاده از حربه جنگ روانی و جنگ نظامی و ایجاد ارعاب و تهدید میکوشند تا اهداف خویش را تحقق بخشند. در این میان بخشی از امت اسلام بهعنوان بیماردلان منافق یا سست ایمانها نیز در خدمت این اهداف قرار میگیرند و همسو و همنوا با آنان در ساز ناکوک دشمن مینوازند و با ایجاد اضطراب و ترس از بحرانهای اقتصادی و بهویژه کسادی تجارت و کالاها و محصولات خارجی برآن هستند تا زمینه امضای قراردادها و پیمانهای ذلتآفرین را فراهم کنند و استقلال کشور و امت و نظام سیاسی را به ثمن بخس کالاهای بهویژه تشریفاتی بفروشند در حالی که چشم بر ثروت و دارایی و توانمندیهای بومی بستهاند. (توبه، آیه 24) از نظر قرآن اصولا خوف از کسادى تجارت، زمینه اعراض از جهاد در راه خدا و هرگونه رفتار جهادی در عرصه بینالمللی از سوی این مسئولان بیمار دل و منافق و سست ایمان است. (همان)
مصونیت از ترسهای بیاساس و بیهوده
اگر امت و نظام سیاسی بخواهند، میتوانند خود را از هرگونه ترس بیاساس و بیهوده در امان نگه دارند، به شرط اینکه با اموری چون اسلام و توحید استقامت ورزند(فصلت، آیه 30؛ احقاف، آیه 13)، و پیرو و تسلیم هدایتهای الهی باشند(بقره، آیات 38 و 112؛ زخرف، آیات 67 تا 69)، و به اعمال واجب خویش چون نماز و جهاد و زکات (بقره، آیات 227 و 262 و 274؛ آلعمران، آیات 169 و 170) و مانند آنها عمل کنند و شهادت برایشان یک ارزش باشد و از مرگ نهراسند(همان) و با توکل به خدا و اعتماد به او از هرگونه اعتماد به دیگران خود را غنی بدانند و فقر خویش را با غنای الهی جبران کنند.(آلعمران، آیه 122؛ یونس، آیات 83 و 84)
به هر حال آنچه بیان شد خود گواهی روشن به این نکته است که خاستگاه رهایی از هرگونه ترس، خدا است و انسان میبایست به جای اینکه خود را به دامن دیگران بیندازد و آرامش و آسایش را از دیگران بخواهد از خدا بخواهد که او منشأ هر امن و امانی است. (قریش، آیه 4)
کیهان