برداشتن توشه و موارد مورد نیاز سفر
برداشتن توشه و موارد مورد نیاز سفر
فهرست این نوشتار:
اهميّت به همراه بردن توشه سفر
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «آبروى انسان در اين است كه براى سفر توشه مناسبى بردارد».[1]
2. در حديثى مىخوانيم كه امام زينالعابدين عليه السلام هرگاه به سفر حج يا عمره مىرفت از بهترين توشهها ـ مانند بادام، شكر، قاووت ترش وشيرين ـ برمىداشت وبه همراه مىبرد.[2]
توشه لازم براى سفر
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هنگامى كه به سفر مىرويد سفرهاى با خود ببريد و غذاهاى خوب را در آن سفره بگذاريد».[3]
2. در حديثى ديگر فرمود: «در ميان توشهات نان بگذار كه باعث بركت مىشود».[4]
3. در حديث است كه امام صادق عليه السلام از يكى از يارانش پرسيد: «به زيارت قبر امام حسين عليه السلام مىرويد؟» عرض كرد: آرى. فرمود: «سفرهاى (طعام، توشه مسافر) با خود مىبريد؟» عرض كرد: آرى. فرمود: «اگر به زيارت قبر پدر يا مادر خود برويد چنين نخواهيد كرد». گفتند: پس چه بخوريم؟ فرمود: «نان با شير يا ماست».[5]
(ودر اين سفر زيارتى غذاى شما ساده باشد).
اعتدال وميانهروى در هزينههاى سفر
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «بهترين روش هزينه كردن در نزد خدا ميانهروى است وخداوند هزينه بسيار را دشمن مىدارد، مگر در راه حج يا عمره».[6]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «به من خبر رسيده كه عدّهاى چون به زيارت قبر امام حسين عليه السلام مىروند با خود سفرهاى برمىدارند كه در ميان آن غذاهاى مطبوع وگوناگون است؛ اگر به زيارت قبر دوستان خود بروند چنين كارى نمىكنند».[7]
مراقبت از توشه سفر
1. در حديث است كه صفوان از امام صادق عليه السلام پرسيد: من خانوادهام را همراه خود به حج مىبرم وپول خود را بر كمرم مىبندم. حضرت فرمود: «اشكالى ندارد. پدرم مىفرمود: توانايى مسافر در اين است كه نفقه خود را حفظ كند».[8]
2. در روايتى ديگر آمده است كه كسى به امام صادق عليه السلام عرض كرد: دراهمى را كه صورتهايى در آن نقش كردهاند همراه خود دارم وآنها را در هميان مىگذارم ودر حال احرام به كمر مىبندم، چه حكمى دارد؟ حضرت فرمود : «اشكالى ندارد». آن پول خرجى تو است وتكيه تو پس از (لطف) خدا برآن است».[9]
[1] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 184، ح 830.
[2] . محاسن، ص 360، ح 83؛ كافى، ج 8، ص 252، ح 468.
[3] . محاسن، ص 360، ح 82؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 184، ح 826.
[4] . محاسن، ص 360، ح 84.
[5] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 184، ح 828.
[6] . محاسن، ص 359، ح 77، مكارم الأخلاق، ص 251.
[7] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 184، ح 829.
[8] . محاسن، ص 358، ح 74.
[9] . مكارم الأخلاق، ص 266.