الوهیت عیسی علیه السلام یعنی چه و دیدگاه قرآن درباره آن چیست
الوهیت عیسی علیه السلام یعنی چه و دیدگاه قرآن درباره آن چیست
پرسش : آیا حضرت مسیح(علیه السلام) ادعاى الوهیّت داشت؟
پاسخ اجمالی
انجیل یوحنا از قول حضرت عیسی(ع) نقل می کند، که او ادعا کرده کار خدایی می کند و خدا در او و او در خداست. درحالیکه قرآن با صراحت مى گويد: مسيح هيچ گونه ادعايى جز بندگى خداوند و نبوت و رسالت از سوى او نداشت، و در مقام عبوديت و تسليم در برابر فرمان خدا نيز بسيار خاضع بود، آنچه از معجزات انجام مى داد همگى به اذن و فرمان خدا بود. مقايسه اين گونه مسائل تاريخى در قرآن و انجيل با يكديگر نشان مى دهد كدام از سوى خدا است، و كدام تحريف يافته و ساخته مغز بشراست.
پاسخ تفصیلی
در انجیل یوحنّا مى خوانیم:
«و یهودیان سنگ ها را باز داشتند تا او را سنگسار کنند ـ عیسى به آنها جواب داد که من بسیار کارهاى خوب را از جانب پدر خود به شما نموده ام به جهت کدام از آنهاست که شما مرا سنگسار مى کنید؟ ـ یهودیان به او جواب داده گفتند: براى کار خوب تو را سنگسار نمى کنیم؛ بلکه به جهت کفر و به جهت این که تو انسان هستى و خود را خدامى گردانى؛ عیسى به آنها جواب داد… آیا شما به آن کس که پدر او را منزه کرد، و به جهان فرستاده مى گویید که تو کفر مى گویى از آنجا که گفتم من پسر خداهستم اگر من کارهاى پدر خود را به جا نمى آرم باور مکنید ـ و اگر به جا آرم هر چند که مرا باور نکنید کارهاى مرا باور کنید، تا شما بدانید و باور کنید که پدر در من است و من در وى».(1)
از این عبارات چند نکته روشن مى شود:
1ـ یهودیان عیسى را متهم مى کردند که او ادعاى خدایى کرده است و حکم به تکفیر او و سنگسار نمودنش دادند.
2ـ مسیح به هنگام دفاع از خود، گاه مى گوید:
من گفته ام پسر خداهستم، و خداپدرم من است، و گاه مى گوید: من کارهاى خدایى انجام مى دهم، اگر انجام ندادم سخن مرا باور نکنید، و اگر انجام دادم باور کنید که خدادر من است و من در خدا.
تعبیر به پسر و پدر و انجام کارهاى خدایى و حلول انسان در خداو خدادر انسان، تعبیراتى کفرآمیز است که با هیچ یک از معیارهاى منطقى سازگار نیست، و اصولا دلیلى ندارد که یک پیامبر، حتى به عنوان مجازى این گونه تعبیرات را در مورد خود و خداوند بیان کند و بى خبرانى را به اشتباه بیندازد و به دست دشمنان بهانه دهد که بخواهند او را سنگسار کنند.
این در حالى است که قرآن با صراحت مى گوید: مسیح هیچ گونه ادعایى جز بندگى خداوند و نبوت و رسالت از سوى او نداشت، و در مقام عبودیت و تسلیم در برابر فرمان خدانیز بسیار خاضع بود، آنچه از معجزات انجام مى داد همگى به اذن و فرمان خدابود، در سوره مائده آیه110 مى خوانیم:
«اِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ بِاِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْراً بِاِذْنِی وَتُبْرِءُ الاَْکْمَهَ وَالاَْبْرَصَ بِاِذْنِی وَاِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِاِذْنِی»؛
([به خاطر بیاور] هنگامى را که به اذن من، از گل چیزى به صورت پرنده مى ساختى، و در آن مى دمیدى، و به اذن من، پرنده اى مى شد؛ و کور مادرزاد، و مبتلا به بیمارى پیسى را به اذن من، شفا مى دادى؛ و هنگامى که مردگان را به اذن من زنده مى کردى).
مقایسه این گونه مسائل تاریخى در قرآن و انجیل با یکدیگر نشان مى دهد کدام از سوى خدا است، و کدام تحریف یافته و ساخته مغز بشر.(2)
پی نوشت: (1). انجيل يوحنّا، باب 10، جمله هاي 31 و 38.(2). گردآوري از کتاب: پيام قرآن، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1386 هـ.ش، ج 8، ص 238.