اسلام و سکولاریسم
اسلام و سکولاریسم
سكولاريسم يعنى چه؟ با دين چه نسبتى دارد؛ آيا از سوى دين پذيرفتنى است؟
معناى سكولاريسم:
سكولاريسم (Secularism)از (Secularis)به معناى «نامقدس»، «غيرروحانى»، «ناسوتى» گرفته شده، و در برابر (Ecclesiasticalism)و (Sacramentalism)به معناى «روحانى گروى»، «مينوگروى» و «قدسى گرايى» استعمال مى شود. در زبان فارسى كلمات و عبارات زير را به عنوان معادل يا تعريف سكولاريسم به كار برده اند: «دنيا گروى»، «اين جهانى گروى»، «جدا انگارى دين و دنيا»، «عرفى گروى»، «جدا انگارى دين از سياست»، «نادينى گروى»، «علمى و عقلانى شدن تدبير اجتماع»[193]، «كنار گذاشتن آگاهانه دين از صحنه معيشت و سياست»[194]، «غير دينى شدن حكومت»[195]، «علمى بودن يا علمى شدن»[196].
تعابير فوق از مشكلات چندى رنج مى برد، از جمله:
1) ابهام در برخى از تعابير مانند دنياگروى يا عرفى گروى كه دقيقاً وجوه، جنبه ها و حدود آن روشن نيست.
2) توجه به برخى از ابعاد و لوازم سكولاريسم، مانند: جداانگارى دين از سياست، عرفى گروى.
3) عاطفى و تبليغاتى بودن به جاى حكايت از بطن معنا. از اين سنخ است تعابيرى چون «علمى بودن يا علمى شدن».
4) خلط بين سكولاريسم و سيانتيسم مانند: «علم گرايى».
5) خلط بين سكولاريسم و سكولاريزاسيون (Secularization)؛ به عنوان مثال «كنارگذاشتن آگاهانه دين از صحنه معيشت و سياست» چيزى جز فرايند سكولاريزه كردن سياست (سكولاريزاسيون) نيست.
در فرهنگ هاى مفصل و معتبر انگليسى نيز معانى نسبتاً متفاوتى از واژه «سكولاريسم» داده شده است، از جمله در فرهنگ «وبستر» به معناى «بى تفاوتى در برابر دين، يا نفى مذهب و آموزه هاى دينى» آمده[197]؛ و در فرهنگ راندوم هاوس (Random House)دو معنا به شرح زير آمده است:
1) روحيه و گرايش سكولار، به ويژه آن نظام و فلسفه سياسى و اجتماعى كه هر گونه ايمان و پرستش دينى را طرد و نفى مى كند.
2) اعتقاد به اينكه تعليم و تربيت عمومى و ديگر عرصه هاى سياست مدنى بايد فارغ از آموزه هاى دينى و ملاحظات مذهبى انجام پذيرد.[198]
در ادبيات رايج كنونى، به ويژه در نگاشته هاى فارسى معمولاً معناى دوم مورد توجه است و يا با آن قرابت بيشترى دارد، در اين نوشتار نيز اين قرابت ملاحظه گرديده و از معناى نخست فاصله گرفته ايم. در عين حال براى فهم بهتر اين اصطلاح توجه به چند نكته لازم است.
سكولاريسم داراى دو جنبه اساسى است:
1) مبدأ نخستين و منشأ هدايت و برنامه ريزى در همه امور مربوط به زيست اجتماعى بشر را خواست و خرد ابزارى و پسند عرف بشرى قرار مى دهد و دخالت هر عامل فرابشرى و قدسى را در اين زمينه نفى مى كند.
(دين زدايى و عرف گرايى).
2) در تنظيم مناسبات و كار ويژه هاى اجتماعى هيچ غايت اخروى و فرا اين جهانى را ملحوظ نمى دارد.
(آخرت گريزى و دنياگرايى).
بنابراين مى توان گفت سكولاريسم طرز تفكرى است كه مى گويد: همه امور مربوط به شئون سياسى و اجتماعى و حيات دنيوى انسان، بايد تنها متكى به خواست و انديشه بشرى سامان يابد و هيچ عامل فرابشرى مانند خدا، دين و وحى حق دخالت در امور اين جهان را ندارند.
از طرف ديگر مسائل سياسى، اجتماعى، و امثال آن كاملاًبايد از غايات اخروى و فرادنيوى فاصله گيرد. بنابراين كار دنيا صرفاً متكى به پسند و عرف بشرى و معطوف به منافع اين جهانى تنظيم مى شود؛ نه هدايت هاى آسمانى در آن دخيل مى باشد و نه غايات آخرت گرايانه. بنابراين سكولاريسم به قطع رابطه خدا و انسان در حيات اجتماعى و ايجاد تمدنى دنياپرستانه و آخرت گريزانه فتوا مى دهد.
بنيادهاى مسيحى سكولاريسم:
سكولاريسم زاييده و پرورش يافته علل و عوامل متعددى است. بذر نخستين اين گرايش را در انديشه هاى مسيحى و بستر رشد و بارورى آن را در جهان غرب مى توان جستجو نمود. به عبارت ديگر سكولاريسم مسيحى زاد و غرب پرورد است.
استاد علامه جعفرى مى گويد:
«برخى از انديشمندان برآنند كه نمى توان تمايز بين حكومت و دين را ناشى از مسيحيت دانست، ليكن مسئوليت عمده بر دوش مسيحيت مى باشد»[199].
نکته:
مجموعه عوامل تأثيرگذار در پيدايش اين پديده و راز همزيستى مسيحيت با سكولاريسم و جامعه مسيحى با سكولاريزاسيون را در سه گروه مى توان دسته بندى كرد: عقايد و مشكلات كلامى مسيحيت[200]، سلوك و رفتار ارباب كليسا، عوامل خارجى (برون مسيحى و فراكليسايى).
يك. مشكلات كلامى مسيحيت
پاره اى از اين مشكلات عبارت است از:
1-1. عقايد خردستيز
1-2. خداانگارى مسيح
1-3. قرار دادن عقايد منسوخ بشرى در جايگاه عقايد دينى
1-4. عدم وثاقت متون مقدس
1-5. انسان شناسى پرومته اى و پليدانگارانه
1-6. ايجاد تعارض بين دانش و رستگارى
1-7. خلأ تشريع
1-8. آيين دو پادشاهى
1-9. معصوم انگارى پاپ[201]
دو. سيره ارباب كليسا
پاره اى از مشكلات اين بخش عبارت است از:
2-1. جزمگرايى و خشونت
2-2. فساد اخلاقى
2-3. نزاع بر سر قدرت[202]
سه. عوامل خارجى
از جمله اين عوامل اند:
3-1. جنگ هاى صليبى
3-2. پيدايش بوژوازى
3-3. اكتشافات و اختراعات علمى[203]
نتيجه آنكه:
دين و سكولاريسم ميانه خوبى با يكديگر ندارند؛ اما وجود پاره اى از مشكلات در اديانى چون مسيحيت كنونى يكى از عوامل زمينه ساز براى سكولاريسم بوده است.
[193]. عبدالكريم سروش: مدارا و مديريت، ص 424، تهران: موسسه فرهنگى صراط، چاپ اول، 1376.
[194]. همان، ص 432.
[195]. همان.
[196]. همان، ص 435.
[197]1. Secularism: indefference to or rejection or exclusion of religion or religious consideration. see:Merriam Webster’s Collegiate Dictionary, Tenth Edition.
[198]2. Secularism, n. secular spirit or tendency, esp. a system of political or social philosophy that rejects all forms of religious Faith and worship. The View That Public Education and other Matters of Civil Policy Should be Conducted Without the Introduction of Religious Element
[199]. شرح و تفسير نهج البلاغه، ج 25.
[200]. بر خوانندگان محترم پوشيده نيست كه آنچه در اين باره گفته مى آيد مربوط به مسيحيت تحريف شده كنونى است ؛ نه آيين اصيل و الهى حضرت عيساى پيامبر (علیه السلام) .
[201]. جهت آگاهى بيشتر بنگريد: حميدرضا شاكرين، سكولاريسم، ج 1، صص 35 – 41، تهران: كانون انديشه جوان، چاپ چهارم، 1384.
[202]. همان، صص 41 – 44.
[203]. همان، صص 44 – 46.
منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، پرسش ها و پاسخ ها«دین شناسی»
ویژه نامه اعتقادات و پاسخ به شبهات