احرام چیست
احرام چیست
مناسک حج
مسأله 374
ـ نخستين واجب از واجبات حج، احرام است. احرام حج، از نظر كيفيت، شرايط، مُحرّمات، احكام و كفارات، مثل احرام عمره است، تنها نيت آن متفاوت است و بايد به نيت انجام اعمال حج مُحرم شود. تمام اموري كه در احرام عمره ذكر شد، در احرام حج نيز معتبر است. احرام با نيت آغاز ميشود و زماني كه شخص نيت كند و لبيك بگويد، مُحرم است. البته احرام حج ويژگيهايي دارد كه در مسائل آتى به بيان آنها خواهيم پرداخت.
مسأله 375
ميقات احرام حج تمتع، مكّهي مكرّمه است، و بهتر است براي حج تمتع از مسجدالحرام مُحرم شود. محرم شدن در همه جاي مكه، حتي بافت جديد شهر، صحيح است، اما احوط آن است كه در مناطق قديمي آن مُحرم شود، و اگر شك كند كه محلي جزء شهر است يا نه، مُحرم شدن در آن محل صحيح نيست.
مسأله 376
لازم است زماني مُحرم شود، که بتواند وقوف اختياري در عرفات را درك كند. بهترين زمان احرام بستن، هنگام زوال (ظهر) روز ترويه (هشتم ذيحجه) است و مُحرم شدن پيش از آن نيز جايز است، به خصوص براي سالمندان و بيماراني كه از ازدحام و شلوغي هراسانند، چنان كه پيشتر گفته شد(1) كساني كه ميخواهند پس از انجام عمره بنا به ضرورت از مكه خارج شوند نيز ميتوانند پيش از زمان ياد شده مُحرم شوند. 1. مسأله 121.
مسأله 377
اگر احرام بستن را فراموش كند و به مِني و عرفات برود، واجب است كه به مكه باز گردد و در آنجا مُحرم شود، و اگر به سبب تنگي وقت يا عذر ديگر، اين كار ممكن نباشد، ميتواند در همان محلي كه يادش آمده مُحرم شود و حج او صحيح است. حكم كسي كه مسأله را نميداند نيز چنين است.
مسأله 378
كسي كه احرام بستن را فراموش كند و اعمال حج را به پايان ببرد، حج او صحيح است، كسي كه حكم مسأله را نميداند نيز چنين است، و احتياط مستحب آن است كه در صورت ندانستن مسأله يا فراموش كردن آن، در سال بعد حج را اعاده كند.
مسأله 379
اگر كسي آگاهانه و عمداً احرام را ترك كند، چندان كه وقوف در عرفات و مشعر را از دست بدهد، حجش باطل است.
مسأله 380
كساني كه پيش از وقوف در عرفات و مشعر، مجاز به انجام اعمال مكه ميباشند، بايد آن اعمال را در حال احرام بهجا آورند، و اگر بدون احرام انجام دهند بايد آن را با احرام اعاده كنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مسأله100
ميقاتهاي احرام مكانهايي هستند كه براي احرام بستن تعيين شدهاند و عبارتند از:
1ـ مسجد شجره
مسأله 101
مسجد شجره در منطقه ذوالحليفه در نزديكي مدينه منوّره واقع شده است، و آن ميقات كساني است كه از راه مدينه به مكه ميروند.
مسأله 102
تأخير احرام از مسجد شجره به جُحفه جايز نيست مگر در صورت ضرورت، از قبيل بيماري و ضعف و عذرهاي ديگر.
مسأله 103
احرام بستن در بيرون مسجد شجره مجزي نيست، ولي احرام بستن از همهي قسمتهاي مسجد حتي قسمتهاي توسعه يافته و جديد آن مجزي است.
مسأله 104
زني كه داراي عذر است، ميتواند در حال عبور از مسجد محرم شود، به شرطي كه مستلزم توقف در مسجد نباشد. ولي اگر مستلزم توقف در مسجد هرچند بر اثر ازدحام و مانند آن باشد و نتواند احرام را تا برطرف شدن عذر به تأخير بيندازد، بايد از جُحفه يا مُحاذات آن محرم شود و جايز است با نذر از هر مكان ديگري قبل از ميقات محرم شود.
مسأله 105
در صحت نذر زوجه براي احرام پيش از ميقات در صورتي كه شوهر او غايب باشد، اذن شوهر شرط نيست؛ ولي اگر حضور داشته باشد، احتياط واجب آن است كه از او اذن بگيرد. و اگر بدون اذن شوهر نذر كند، نذر او منعقد نميشود.
2ـ وادي عقيق
مسأله 106
وادى عقيق، ميقات مردم عراق و نَجد و كساني است كه از آنجا براي انجام عمره عبور ميكنند و داراي سه بخش است: بخش اول را مَسلخ و وسط آن را غَمره و پايان آن را ذات عِرق مينامند و احرام بستن از همهي قسمتهاي آن صحيح است.
3ـ جُحفه
مسأله 107
جُحفه ميقات اهل شام، مصر، مغرب و همهي كساني است كه از آن جا براي انجام عمره عبور ميكنند، و احرام بستن از داخل مسجد و يا ساير مواضع جُحفه صحيح است.
4ـ يَلَمْلَم
مسأله 108
يَلَملَم نام كوهي است در جنوب مكّهي مكرّمه، و ميقات مردم يمن و همهي كساني است كه از آن جا براي انجام عمره عبور ميكنند. احرام بستن از همهي قسمتهاي آن صحيح است.
5ـ قَرنُ المنازل
مسأله 109
قَرنُ المنازل ميقات مردم طائف و كساني است كه از آن جا براي انجام عمره عبور ميكنند. محرم شدن از قَرنُالمنازل، خواه از داخل مسجد باشد يا خارج آن در ساير مواضع قَرنُ المنازل، كافي است.
مُحاذات ميقاتهاي پنجگانه
مسأله 110
هرگاه فردي از راهي برود كه به هيچ يك از ميقاتها عبورش نيفتد و به مكاني برسد كه مُحاذي يكي از ميقاتها است، بايد از مُحاذات ميقات محرم شود. مُحاذات يعني در راهِ رفتن به مكّهي مكرّمه به نقطهاي برسد كه ميقات در سمت راست يا چپ او واقع شود، به گونهاي كه اگر بخواهد از آن جا بگذرد ميقات متمايل به پشت او شود.
مسأله 111
اين ميقاتها محل احرام عمرهي تمتع هستند. در اينجا ميقاتهاي ديگري هم هست كه عبارتند از: 1ـ مكّهي مكرّمه، و آن ميقات حج تمتع است. 2ـ منزل خود شخص و آن ميقات كسي است كه منزل او بين ميقات و مكه واقع شده است. بر چنين شخصي واجب نيست براي احرام بستن به يكي از ميقاتهايي كه قبلاً ذكرشد، مراجعه كند. 3 ـ اَدني الحِلّ، و آن ميقات عمرهي مفرده براي خصوص كسي است كه در داخل شهر مكّه است و ميخواهد براي عمرهي مفرده محرم شود، و افضل آن است كه از حديبيّه يا جِعرّانه يا تنعيم محرم شوند.
مسأله 112
ميقات يا مُحاذات آن در صورت عدم علم، با بيّنهي شرعي يعني گواهي دو شاهد عادل يا شهرتي كه موجب اطمينان شود ثابت ميشود و بررسي و تحقيق براي يقين پيدا كردن لازم نيست. اگر علم و بيّنه و شهرت وجود نداشته باشد، فرد ميتواند به ظن حاصل از پرسيدن از كساني كه اهل اطلاع از آن مكانها هستند، اكتفا كند.
مسأله 113
احرام بستن پيش از رسيدن به ميقات صحيح نيست مگر آنكه فرد نذر كند از محلي كه پيش از ميقات است احرام ببندد، مثل اينكه نذر كند از مدينه يا شهر خودش محرم شود، كه در اين صورت بايد از همان مكان محرم شود و احرام او صحيح است.
مسأله 114
اگر از ميقات بدون احرام عمداً يا از روي غفلت يا ندانستن مسأله گذشته باشد واجب است براي احرام به ميقات برگردد.
مسأله 115
اگر از ميقات بدون احرام در اثر غفلت يا فراموشي يا ندانستن مسأله گذشته، و نميتواند از جهت ضيق وقت يا عذر ديگر به ميقات برگردد، لكن هنوز داخل حرم نشده است، به احتياط واجب بايد به هر مقدار كه ممكن باشد به طرف ميقات برگردد تا از آنجا محرم شود، و اگر داخل حرم شده و ميتواند از حرم براي احرام خارج شود، بايد براي احرام از حرم خارج شود و اگر به علت تنگي وقت و مانند آن نميتواند از حرم خارج شود، بايد داخل حرم از همان جايي كه عذرش برطرف شده است محرم شود.
مسأله 116
تأخير احرام از ميقات از روي اختيار جايز نيست، چه ميقات ديگري در پيش رو داشته باشد يا خير.
مسأله 117
اگر كسي از احرام بستن در يكي از ميقاتها منع شود، جايز است از ميقات ديگر محرم شود.
مسأله 118
هرگاه كسي از روي علم و عمد احرام بستن از ميقات را ترك كند و به جهت تنگي وقت يا عذر ديگر نتواند به ميقات برگردد و ميقات ديگري نيز در پيش رو نداشته باشد و در نتيجه وقت براي انجام عمره تنگ شود، عمرهي او فوت شده و حج وي باطل ميشود و در صورتي كه حج بر او مستقر شده يا مستطيع باشد، بايد سال ديگر حج بهجا آورد.
مسأله 119
جدّه ميقات محسوب نميشود و مُحاذي هيچ يك از ميقاتها هم نيست. بنابراين احرام بستن از جدّه براي عمرهي تمتع از روي اختيار صحيح نيست، بلكه واجب است انسان براي محرم شدن به يكي از ميقاتها برود. و در صورتي كه نتواند به يكي از ميقاتها برود، احتياط واجب آن است كه با نذر از جدّه احرام ببندد.
مسأله 120
هرگاه كسي پس از احرام بستن از ميقات و گذشتن از آن متوجه شود كه احرام او صحيح نبوده، اگر ميتواند به ميقات برگردد، واجب است به ميقات برگردد و از آنجا محرم شود. و اگر بازگشت به ميقات جز با آمدن به مكه برايش ممكن نباشد، بايد براي ورود به مكّه از اَدني الحِلّ به نيت عمرهي مفرده محرم شود و پس از انجام اعمال عمرهي مفرده به يكي از ميقاتها باز گردد و براي عمرهي تمتع احرام ببندد.
مسأله 121
خروج از مكّهي مكرّمه بعد از عمرهي تمتع و قبل از اعمال حج براي كسي كه مطمئن است ميتواند براي انجام حج تمتع به مكه برگردد جايز است. هرچند احتياط مستحب آن است كه از مكّهي مكرّمه خارج نشود مگر براي نياز و كار ضروري. در اين صورت بنابر احتياط ابتدا در مكه براي حج مُحرم شود و بعد خارج شود. و اگر مُحرم شدن براي او مشقت داشته باشد، ميتواند براي انجام كار خود بدون احرام خارج شود. افرادي كه قصد عمل به اين احتياط را دارند و ناچارند يك يا چند مرتبه به مكه وارد و از آن خارج شوند مانند خدمهي كاروانها، ميتوانند براي ورود به مكّهي مكرّمه، اول عمرهي مفرده انجام دهند و عمرهي تمتع را به تأخير بيندازند تا زماني كه بتوانند در آن وقت عمرهي تمتع را قبل از اعمال حج بهجا آورند، در اين صورت بايد از ميقات براي عمرهي تمتع محرم شوند و هنگامي كه از عمرهي تمتع فارغ شدند از مكّه براي حج محرم شوند.
مسأله 122
ملاك خروج از مكّهي مكرّمه بين عمره تمتع و حج، خروج از شهر كنوني مكه است. بنابراين رفتن به مكانهايي كه در حال حاضر جزو مكّه است، هرچند در گذشته خارج از مكّهي مكرّمه محسوب ميشده، خروج از مكّه محسوب نميشود.
مسأله 123
اگر بعد از انجام عمرهي تمتع از شهر مكه بدون احرام خارج شود، اگر در همان ماهي كه عمره انجام داده به مكه برگردد، نياز به تجديد احرام براي ورود به شهر مكه ندارد، ولي اگر در ماه بعد از ماه انجام عمره به مكه برگردد، مثل اينكه عمره را در ذيالقعده انجام دهد و خارج شود، و در ماه ذيالحجه به مكه برگردد، و يا در ذي القعده عمره انجام دهد و در ذي الحجه خارج شده و مجدداً برگردد واجب است با احرام جديد براي عمره جهت دخول مكه محرم شود، و عمرة تمتع وي كه متصل به حج ميشود همين عمرهي تمتع دوم خواهد بود. و اگر مجدداً محرم نشود و عمره دوّم را انجام ندهد حج تمتع وى صحيح نيست.
مسأله 124
بنا بر احتياط واجب نبايد بعد از انجام عمرهي تمتع و قبل از حج تمتع، عمرهي مفرده بهجا آورد. ولي اگر بهجا آورد، به صحت عمره و حج تمتع او خللي وارد نميکند.
مسأله 125
مسائل مربوط به احرام به چهار بخش تقسيم ميشود: 1. اعمال واجب در حال احرام يا براي احرام 2. مستحبات احرام 3. محرّمات احرام 4. مکروهات احرام
اول ـ نيت
مسأله 126
شرايط و کيفيت نيّت به اين شرح است: الف) قصد انجام اعمال حج يا عمره، بنابراين كسي كه ميخواهد براي عمرهِي تمتع محرم شود، بايد از زمان احرام قصد انجام آن را داشته باشد. ب) قصد قربت و نيّت خالص براي اطاعت خداوند داشته باشد، زيرا عمره و حج و همهي اعمال و مناسك آنها عبادت هستند و بايد به قصد تقرّب و نزديكي به خداوند تبارك و تعالي بهجا آورده شوند. ج) كسي كه ميخواهد محرم شود بايد هنگام احرام قصد و نيت خود را تعيين كند يعني معيّن كند كه قصد انجام حج دارد يا عمره، و همچنين مشخص كند كه آيا حج تمتع است يا اِفراد يا قِران، حج را براي خود بهجا ميآورد يا به نيابت از ديگري، حَجةالاسلام است يا حج نذري و يا حج مستحب.
مسأله 127
در قصد لازم نيست صورت تفصيلي اعمال و مناسك عمره يا حج در ذهن انسان خطور كند، بلكه خطور صورت اجمالي آن كافي است. و همين اندازه كه قصد انجام واجبات مناسك حج يا عمره را بهطور اجمالي داشته باشد و سپس آنها را به تدريج انجام دهد كافي است.
مسأله 128
كسي كه محرم ميشود لازم نيست قصد ترك محرّمات را داشته باشد، بلكه قصد انجام بعضي از محرّمات هم ضرري به صحت احرام نميزند، مگر آنكه قصد انجام محرّماتي را داشته باشد كه ارتكاب آنها عمره يا حج را باطل ميكند مثل نزديكي با زن در بعضي از موارد كه خواهد آمد. زيرا قصد انجام اين امور با قصد انجام مناسك حج قابل جمع نيست بلكه با قصد احرام منافات دارد.
مسأله 129
اگر بر اثر ناآگاهي از مسأله يا غفلت، به جاي نيت عمره، نيت حج کند، احرام او صحيح است. مثلاً اگر در نيت احرام عمره تمتع بگويد: «مُحرم ميشوم براي حج تمتع قربةً الي الله»؛ ليكن قصد انجام اعمالي را داشته باشد که ديگران انجام ميدهند، به تصور اين که آن اعمال «حج» نام دارد، احرامش صحيح است.
مسأله 130
به زبان آوردن نيت يا خطور دادن آن در ذهن در نيت شرط نيست، بلكه همين اندازه كه قصد انجام عمل را داشته باشد كافي است.
مسأله 131
نيت بايد همراه با احرام بستن باشد، بنابراين نيت قبلي كفايت نميكند مگر آنكه تا زمان احرام استمرار داشته باشد.
مسأله 132
تلبيه در احرام، همانند تکبيرةالإحرام در نماز است، و هنگامي که حاجي تلبيه بگويد، محرم ميشود و اعمال عمرهي تمتع را آغاز ميکند. در حقيقت، تلبيه به منزلهي اجابت دعوت پروردگار مهربان است که مکلّفان را به حج فرا خوانده است، از اين رو شايسته است که ذکر تلبيه با خضوع و خشوع کامل ادا شود.
مسأله 133
صورت تلبيه بنا بر اصحّ، جملات ذيل است: «لَبّيكَ اللّهُمَّ لَبّيك، لَبّيكَ لا شريكَ لكَ لَبّيك». و اگر به اين مقدار اكتفا كند، احرامش صحيح است؛ و احتياط مستحب آن است كه بعد از تلبيات چهارگانه بگويد: «إنّ الحمدَ و النِّعمَةَ لَكَ و المُلك لا شريكَ لَكَ لَبَّيك». و اگر بخواهد بيشتر احتياط كند، پس از گفتن آنچه ذكر شد، بگويد: «لَبّيكَ اللّهُمَّ لَبّيك، إنَّ الحمدَ و النِّعمةَ لَكَ و المُلك، لا شريكَ لَكَ لَبّيك». و مستحب است اين عبارات که در روايت معتبر آمده، بعد از آن گفته شود: «لَبَّيكَ ذَا الْمَعارِجِ لَبَّيكَ، لَبَّيْكَ داعِياً إِلي دارالسَّلامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ غَفّارَ الذُّنُوبِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ أَهْلَ التَّلْبِيَةِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذَا الْجَلالِ وَالاِكْرامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تُبْدِئُ وَ الْمَعادُ إِلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تَسْتَغْنِي و يُفْتَقَرُ إِلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ مَرْهُوباً وَ مَرْغُوباً إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ إِلهَ الْحَقِّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذَا النَّعْماءِ وَالفَضْلِ الْحَسَنِ الْجَمِيلِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ كَشّافَ الْكُرَبِ الْعِظامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ عبدُ كَ وَابْنُ عَبْدَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ يا كَرِيمُ لَبَّيْكَ».
مسأله 134
مقدار واجب لبّيك يك بار است ولي مستحب است هر چه ميتواند آن را تكرار كند.
مسأله 135
واجب است شخص مقدار واجب تلبيه را صحيح و بيغلط تلفظ كند و اگر شخص با آنكه ميتواند آن را بهطور صحيح ياد بگيرد و يا كسي به او در وقت گفتن تلقين كند، آن را اشتباه بگويد كافي نيست، ولي اگر نتواند ياد بگيرد هرچند بر اثر تنگي وقت باشد و نتواند آن را با تلقين نيز صحيح ادا كند، به هر نحو كه ميتواند بگويد. و در اين صورت احتياط آن است كه علاوه بر گفتنِ خودش، نايب هم بگيرد.
مسأله 136
هرگاه كسي عمداً تلبيه را نگويد، حكم كسي را دارد كه عمداً احرام بستن از ميقات را ترك كرده باشد.
مسأله 137
هرگاه كسي تلبيه را بهطور صحيح نگويد و عذري نيز نداشته باشد، حكم كسي را دارد كه عمداً تلبيه را ترك كرده باشد.
مسأله 138
كسي كه براي عمرهي تمتع محرم شده، واجب است هنگام مشاهدهي خانههاي مكّهي مكرّمه ـ ولو خانههاي جديد البناء در اطراف مكه كه در حال حاضر جزو شهر مكه محسوب است ـ از لبيك گفتن خودداري كند. و كسي كه براي حج احرام بسته واجب است از ظهر روز عرفه لبيك گفتن را ترك كند.
مسأله 139
احرام در حج تمتع و عمرهي تمتع و حج اِفراد و عمرهي مفرده فقط با لبيك گفتن محقق ميشود، ولي احرام در حج قِران هم با لبيك گفتن محقق ميشود و هم با اِشعار و تقليد. اشعار مخصوص شتر است ولي تقليد در مورد همهي قربانيها مصداق دارد.
مسأله 140
اشعار عبارت است از اينكه كوهان شتر، مجروح و به خون آغشته گردد تا معلوم باشد كه قرباني است. و تقليد عبارت است از اينكه حاجي نعلين يا نخي را به گردن حيوان آويزان كند تا معلوم باشد كه آن حيوان قرباني است.
مسأله 141
يكي از دو جامه، «لُنگ» است كه بايد به كمر بسته شود و ديگري «رداء» است كه به دوش انداخته ميشود. اين دو جامه بايد بعد از بيرون آوردن همه لباسهايي كه پوشيدن آنها بر محرم حرام است، پوشيده شوند.
مسأله 142
بنا بر احتياط واجب، بايد دو جامهي مذکور را پيش از نيت احرام و تلبيه بپوشد.
مسأله 143
لازم نيست لُنگ، از ناف تا زانو را بپوشاند بلكه همين كه لُنگ بر آن صدق كند و به نحو متعارف باشد كفايت ميكند.
مسأله 144
گره زدن لُنگ به گردن جايز نيست ولي سنجاق زدن و امثال آن و گره زدن بعض آن به بعض ديگر مانعي ندارد تا وقتي كه از صدق عنوان اِزار خارج نشود. و همچنين در رداء گره يا سنجاق يا گيره زدن آن يا گذاشتن سنگريزه در دو طرف و بستن آن با نخ به نحو متعارف تا زماني كه عنوان رداء بر آن صدق كند، جايز است.
مسأله 145
در پوشيدن جامهي احرام، احتياط واجب آن است كه قصد تقرّب الي الله داشته باشد.
مسأله 146
جامهي احرام بايد شرايط لباس نمازگزار را داشته باشد. بنابراين احرام بستن در جامهي حرير يا جامهاي كه از اجزاي حيوان حرام گوشت يا مردار تهيه شده باشد يا جامهاي كه به نجاستي نجس شده باشد كه در نماز از آن عفو نشده است كفايت نميكند.
مسأله 147
لازم است جامهاي كه لُنگ قرار داده ميشود نازك و بدننما نباشد، ولي بدننما بودن رداء اشكالي ندارد؛ مشروط بر اينكه رداء بر آن صدق كند.
مسأله 148
وجوب پوشيدن دو جامهي احرام مخصوص مردان است. زنان ميتوانند در همان لباس خودشان به هر نحو كه هست مُحرم شوند، چه دوخته باشد يا نباشد، مشروط بر اينكه شرايط لباس نمازگزار رعايت شده باشد.
مسأله 149
لباس احرام زن نبايد از حرير خالص باشد.
مسأله 150
لازم نيست لباس احرام، منسوج و بافتني و از جنس پنبه يا پشم و مانند آن باشد، بلكه اگر از پوست يا نايلون و پلاستيك باشد و عنوان لباس بر آن صدق كند و پوشيدن آن متعارف باشد نيز كافي است. همچنين اگر مثل نمد ماليده شده باشد و به آن «جامه» گفته شود و پوشيدن آن متعارف باشد، مانعي ندارد.
مسأله 151
اگر از روي عمد و علم در هنگام احرام لباس دوخته را از بدن خود بيرون نياورد، صحّت احرام او خالي از اشكال نيست و احتياط واجب آن است که پس از بيرون آوردن آن، نيت و تلبيه را تکرار کند.
مسأله 152
اگر بر اثر سرما و مانند آن، ناگزير از پوشيدن جامهي دوخته باشد، ميتواند از لباس هاي معمولي مانند پيراهن استفاده کند، اما نبايد آن را بپوشد، بلکه آن را به صورت برعکس بالا به پايين يا پشت و رو، به روي خود بيندازد.
مسأله 153
فرد محرم ميتواند جامهي احرام را براي استحمام و غسل يا تعويض به جامهي ديگر و مانند آنها، از تن بيرون آورد.
مسأله 154
فرد محرم ميتواند براي پرهيز از سرما و مانند آن، بيش از دو جامه بپوشد و دو قطعه يا بيشتر بر روي شانه بيندازد يا دور کمر ببندد.
مسأله 155
اگر جامهي احرام نجس شود، بنا بر احتياط واجب بايد آن را تطهير يا تعويض کند.
مسأله 156
طهارت از حدث اصغر يا اكبر شرط صحت احرام نيست، بنا بر اين ميتواند در حال جنابت يا حيض، محرم شود، البته غسل کردن پيش از احرام، مستحب مؤکد است و اين غسل مستحب، «غسل احرام» ناميده ميشود و احوط آن است که آن را ترک نکند.
مسأله 157
مستحب است قبل از احرام، بدن پاك باشد. و موهاي زائد بدن را زايل كرده و ناخنها را كوتاه نموده باشد. مسواك زدن پيش از احرام نيز مستحب است. همچنين مستحب است كه پيش از محرم شدن در ميقات و يا پيش از رسيدن به ميقات ـ مثلاً در مدينه ـ غسل كند و گفته شد(1) كه احوط آن است كه اين غسل را ترك نكند. و مستحب است كه بعد از نماز ظهر، يا بعد از هر نماز واجب ديگر و يا بعد از دو ركعت نماز مستحب محرم شود، و در برخي احاديث آمده است كه [پيش از احرام] شش ركعت نماز مستحب است و فضيلت بيشتري دارد. و نيز براي کسي که ميخواهد حج بجا آورد مستحب است كه از ابتداي ماه ذيقعده، موي سر و صورت خود را كوتاه نكند. **1- مسأله 156**
مسأله 158
احرام در جامهي سياه رنگ و كثيف و راه راه مكروه است، و بهتر آن است كه جامهي احرام سفيد رنگ باشد. همچنين خوابيدن بر بالش يا بستر زرد رنگ در حال احرام مكروه است. استعمال حنا پيش از احرام نيز در صورتي كه رنگ آن تا زمان احرام باقي بماند، مكروه است. و نيز مكروه است در پاسخ كسي كه او را صدا كرده، واژهي «لبيك» را به كار ببرد. رفتن به حمام و شستن بدن با كيسه و مانند آن نيز در حال احرام مكروه است.
مسأله 159
بر شخص واجب است كه از لحظهي شروع احرام تا آن گاه كه محرم است، از برخي امور اجتناب كند كه به آنها «محرمات احرام» گفته ميشود.
مسأله 160
محرمات احرام بيست و دو چيز است، كه برخي از آنها فقط بر مردان يا فقط بر زنان حرام است. ابتدا به بيان اجمالي محرمات احرام و سپس به ذكر احكام و مسائل مورد ابتلا در هر يك از آنها ميپردازيم. محرمات احرام عبارتند از: 1ـ پوشيدن لباس دوخته براي مردان 2ـ پوشانيدن تمام روي پا براي مردان 3ـ پوشانيدن سر براي مردان و پوشانيدن صورت براي زنان 4ـ سايه بر سر قرار دادن براي مردان هنگام حركت و طي مسافت در طول روز 5 ـ استعمال بوي خوش 6 ـ نگاه كردن در آينه 7ـ انگشتر به دست کردن 8 ـ استعمال حنا 9ـ روغن ماليدن به بدن 10ـ كندن مو از بدن خود يا شخص ديگر 11ـ سرمه كشيدن 12ـ ناخن گرفتن 13ـ بيرون آوردن خون از بدن 14ـ فسوق (دروغ گفتن و همچنين دشنام دادن و فخر فروشي) 15ـ جدال كردن يعني گفتن «لا والله» و «بلي والله» 16 ـ كشتن حشراتي كه در بدن ساكن ميشوند. 17ـ كندن و بريدن درختان يا گياهان حرم 18ـ حمل سلاح 19ـ شكار حيوان وحشي صحرايي 20ـ جماع كردن و هر گونه لذت و تمتع بردن از زن مانند نگاه کردن، بوسيدن و لمس کردن 21ـ عقد كردن زن 22ـ استمناء
مسأله 161
برخي از اين اعمال در حالت عادي نيز حرام است و حرمت آن در حال احرام بيشتر است.
مسأله 162
پوشيدن لباس دوخته از قبيل پيراهن، قبا، شلوار، كت، پالتو، زير جامه و امثال آنها، همچنين پوشيدن لباسهاي دكمهداري كه با بستن دكمهي آن به صورت پيراهن و مانند آن در ميآيد، براي مردان در حال احرام جايز نيست.
مسأله 163
در مسألهي قبل، تفاوتي ميان لباس دوخته شده يا بافته و مانند آنها وجود ندارد.
مسأله 164
پوشيدن چيز دوخته که لباس محسوب نمي شود، مانند كمربند يا هميان كه پول در آن ميگذارند و همچنين استفاده از بند ساعت و مانند آن اشکال ندارد.
مسأله 165
شستن و خوابيدن بر روي زيرانداز دوخته شده يا لباسي که پوشيدن آن حرام است، مانعي ندارد.
مسأله 166
انداختن لحاف يا پتو و مانند آن که حاشيهي آن دوخته شده بر روي شانهها مانعي ندارد.
مسأله 167
دوخته بودن حاشيهي جامهي احرام بلا مانع است.
مسأله 168
اگر عمداً لباس دوخته بپوشد، بايد يك گوسفند کفاره بدهد، همچنين اگر چندين لباس دوخته مانند شلوار و پيراهن و کت و لباس زير بپوشد، بايد براي هر کدام از آنها جداگانه كفاره بدهد.
مسأله 169
هرگاه محرم به علت سردي هوا يا بيماري و يا عذرهاي ديگر به پوشيدن لباس دوخته ناچار شود، جايز است بپوشد، ولي بنابر احتياط واجب بايد يک گوسفند كفاره بدهد.
مسأله 170
پوشيدن هر نوع لباس دوخته براي زنان بلامانع است و کفاره ندارد، اما پوشيدن دستکش براي آنان جايز نيست.
مسأله 171
مرد محرم نبايد چكمه و جوراب بپوشد، و احتياط واجب آن است كه از پوشيدن هر چيزي که تمام روي پا را ميپوشاند مانند: کفش و گيوه و امثال آن اجتناب کند.
مسأله 172
پوشيدن نعلين و کفشي که بند پهن دارد، اما تمام روي پا را نميپوشاند، اشکال ندارد.
مسأله 173
قرار دادن لحاف و روانداز و مانند آن بر روي پا در هنگام نشستن يا خواب اشکال ندارد و قرار گرفتن لباس احرام بر روي پاها نيز بلا مانع است.
مسأله 174
اگر شخص محرم ناگزير از پوشيدن کفش و مانند آن كه تمام روي پا را ميپوشاند باشد، ميتواند بپوشد، ولي بنا بر احتياط واجب بايد روي آن را شكاف دهد.
مسأله 175
پوشيدن کفش و جوراب و مانند آن که در مسائل پيشين ذکر شد، كفاره ندارد، اما در مورد پوشيدن جوراب، احتياط مستحب آن است که يک گوسفند به عنوان کفاره قربانى كند.
مسأله 176
حکم مذکور(پوشيدن جوراب و کفش و مانند آن) مختص مردان است، اما احتياط مستحب آن است که زنان نيز آن را مراعات کنند.
مسأله 177
براي مرد محرم جايز نيست سر خود را با كلاه يا عمامه يا حوله و دستمال و مانند آن بپوشاند.
مسأله 178
بنا بر احتياط واجب، بايد از گذاشتن هر چيز كه موجب پوشيده شدن سر ميگردد، مانند حنا و كف صابون، يا حمل اشياء بر روي سر و مانند آن اجتناب كند.
مسأله 179
گوش نيز بخشي از سر است و پوشاندن آن در حال احرام جايز نيست.
مسأله 180
پوشاندن قسمتي از سر به نحوي كه عرفاً مصداق پوشاندن سر باشد، ـ مانند گذاشتن كلاه كوچك در وسط سر ـ جايز نيست، اما در غير اين صورت، مانند گذاشتن قرآن و مانند آن بر روي سر و يا خشك كردن تدريجي بخشي از سر، اشكال ندارد، هرچند احوط آن است كه از آن نيز اجتناب كند.
مسأله 181
فرو بردن تمام سر در آب براي محرم جايز نيست، و بنا بر ظاهر، در اين مسأله تفاوتي ميان زن و مرد وجود ندارد؛ اما اگر تمام سر را در آب فرو برد، كفارهاي بر عهدهاش نخواهد بو
مسأله 182
كفاره پوشاندن سر، بنابراحتياط واجب يك گوسفند است.
مسأله 183
اگر از روي فراموشي يا غفلت سر خود را بپوشاند، كفاره بر او واجب نميشود.
مسأله 184
پوشاندن صورت در حال احرام بهگونهاي كه متعارف زنان در حجاب از نامحرم يا خودداري از شناخته شدن است براي زنان جايز نيست. بنابراين پوشاندن بخشي از صورت به نحوي كه پوشاندن صورت بر آن صدق كند، مانند پوشاندن گونهها و بيني و دهان و چانه جهت حجاب يا شناخته نشدن، مانند پوشاندن تمام صورت است و جايز نميباشد.
مسأله 185
استفاده از ماسك براي پوشش بيني و دهان براي زنان در حال احرام مانع ندارد.
مسأله 186
پوشاندن اطراف صورت از بالا يا پايين و يا دو طرف آن، به طوري كه زنان هنگام پوشيدن مقنعه به نحو متعارف و يا هنگام پوشاندن سر در نماز انجام ميدهند و پوشاندن صورت بر آن صدق نميكند، اشكال ندارد، چه در نماز باشد و چه در حال ديگر.
مسأله 187
پوشاندن صورت با بادبزن و مانند آن(كاغذ و روزنامه و…) براي زنان حرام است، اما گذاشتن دستها بر روي صورت اشكال ندارد.
مسأله 188
جايز است زن در حال احرام، چادر يا جامهاي را كه بر سر انداخته طرف آن را بر روي صورت بياويزد، به نحوي كه بخشي از صورت و پيشانياش را تا بالاي بيني بپوشاند، اما احوط آن است كه اگر مرد نامحرم او را نميبيند، از اين كار اجتناب نمايد.
مسأله 189
در مسألهي قبل، احوط آن است كه پوشش مذكور با صورت تماس نداشته باشد.
مسأله 190
پوشاندن صورت كفاره ندارد، هرچند احوط آن است كه كفاره بدهد.
مسأله 191
سايه بر بالاي سر قراردادن در حال احرام و در حال حركت (مانند رفتن از ميقات به مكه و از مكه به عرفات و مانند آن) بر مردان جايز نيست، اما چنانچه در بين راه توقف كند، رفتن به زير سايه بلا مانع است و زماني كه در مقصد به خانه يا رستوران وارد شود، اشكال ندارد. بنا بر اين سفر كردن با اتوبوس مسقّف جايز نيست، اما پس از رسيدن به مكه، قرار گرفتن در زير سايه هنگام راه رفتن در منازل و رستورانها و مانند آن اشكال ندارد.
مسأله 192
احوط آن است كه شخص محرم پس از رسيدن به مكه پيش از انجام مناسك عمره و همچنين در حال احرام در عرفات و مني، از قرار گرفتن در زير سايههاي متحرك مانند اتوبوس مسقف و چتر، اجتناب كند.
مسأله 193
حكم مذكور در دو مسألهي قبل، به طول روز اختصاص دارد و سوار شدن به اتوبوس مسقّف در شب مانع ندارد، هرچند رعايت احتياط در اينباره مطلوب است.
مسأله 194
احوط آن است كه در شبهاي باراني و سرد، از سوار شدن به اتوبوس مسقّف و مانند آن اگر براي فرار از باران و سرما باشد اجتناب كند.
مسأله 195
قرار گرفتن در سايهي ديوار و درخت و مانند آنها و نيز عبور از زير سقفهاي ثابت مانند پل و تونل، حتي در روز اشكال ندارد.
مسأله 196
سايه بر سر قرار دادن فقط براي مرد حرام است و براي زنان اشكال ندارد.
مسأله 197
كفارهي رفتن به زير سايه، يك گوسفند است
مسأله 198
اگر بر اثر بيماري و عذر، ناگزير از رفتن به زير سايه باشد، انجام آن برايش جايز است، اما بايد يك گوسفند كفاره بدهد.
مسأله 199
قرار گرفتن در زير سايه، در هر احرام فقط يك كفاره دارد، هرچند به دفعات انجام شود. بنا بر اين اگر در احرام عمره چندين بار به زير سايه برود، بيش از يك كفاره بر او واجب نميشود. در احرام حج نيز چنين است.
مسأله 200
استعمال انواع عطر مانند مشك و عود و گلاب و ديگر عطرهاي رايج، در حال احرام حرام است.
مسأله 201
پوشيدن لباسي كه قبلا معطر شده، تا زماني كه از آن بوي خوش به مشام برسد، جايز نيست.
مسأله 202
بنا بر احتياط، استعمال صابون و شامپوي معطّر [در حال احرام] جايز نيست.
مسأله 203
بنا بر احتياط واجب، بايد محرم از بوييدن هر چيز معطر اجتناب كند، هرچند به آن عطر اطلاق نشود، مانند گلها، سبزيجات و ميوههاي خوشبو.
مسأله 204
خوردن غذايي كه در آن زعفران وجود دارد، براي محرم جايز نيست.
مسأله 205
خوردن ميوههاي خوشبو مانند سيب و پرتقال و مانند آنها براي محرم اشكال ندارد، اما بنا بر احتياط واجب بايد از بوييدن آنها خودداري كند.
مسأله 206
فرد محرم نبايد بيني خود را از بوي نامطبوع بگيرد، اما بيرون رفتن از محلي كه بوي نامطبوع دارد و يا عبور از آنجا اشكال ندارد.
مسأله 207
احتياط واجب آن است كه براي استفادهي عمدي از عطريات و بوي خوش، چه آنهايى كه در خوراك از آن استفاده مىشود مانند زعفران و چه غير آنها، يك گوسفند كفاره بدهد.
مسأله 208
در حال احرام، نگاه كردن در آينه به قصد زينت حرام است، ولي نگاه كردن در آن بدون قصد زينت (مانند نگاه راننده در آينهي خودرو)، اشكال ندارد.
مسأله 209
نگاه كردن در آب صاف يا در اجسام صيقلي كه تصاوير در آن ديده ميشود نيز همانند نگريستن در آينه است، كه اگر براي زينت باشد، جايز نيست.
مسأله 210
اگر در اتاقي كه آينه در آن است سكونت دارد و ميداند كه سهواً چشمش به آن ميافتد، ماندن در آن اتاق اشكال ندارد، اما بهتر است كه آينه را بيرون ببرد يا روي آن را بپوشاند.
مسأله 211
عينك زدن اگر براي زينت نباشد، اشكال ندارد.
مسأله 212
در حال احرام تصويربرداري با دوربين عكاسى يا فيلمبرداري اشكال ندارد.
مسأله 213
نگاه كردن به آينه كفاره ندارد، اما احتياط واجب آن است كه پس از نگاه كردن در آن، لبيك بگويد.
مسأله 214
احتياط واجب آن است كه فرد محرم از به دست كردن انگشتر ـ اگر زينت به شمار آيد ـ اجتناب كند.
مسأله 215
اگر انگشتر براي زينت نباشد و به نيت استحباب يا غرض ديگر آن را به دست كند، اشكال ندارد.
مسأله 216
انگشتر به دست كردن در حال احرام كفاره ندارد.
مسأله 217
احتياط واجب آن است كه فرد محرم از استعمال حنا و رنگ كردن مو ـ اگر زينت بهشمار آيد ـ بلكه از هر چيزي كه زينت محسوب ميشود، اجتناب كند.
مسأله 218
اگر پيش از احرام بر دست ها و پاها و ناخن هايش حنا گذاشته يا موهايش را رنگ كرده باشد و اثر آن تا زمان احرام باقي باشد، اشكال ندارد.
مسأله 219
استعمال حنا و رنگ مو كفاره ندارد.
مسأله 220
روغن ماليدن به بدن و مو براي فرد محرم جايز نيست، خواه با روغنهايي باشد كه براي زينت استعمال ميشود يا با غير آن، و خواه معطر باشد يا نباشد.
مسأله 221
اگر بوي روغن هاي خوشبو تا زمان احرام باقي ميماند، پيش از احرام نيز استعمال آنها جايز نيست.
مسأله 222
خوردن روغن و چربي در صورتي كه بوي خوش نداشته باشد، اشكال ندارد.
مسأله 223
اگر براي مداوا يا جلوگيري از تابش اشعهي مضرّ خورشيد يا عرق كردني كه موجب التهاب و سوزش بدن ميشود، مجبور به استعمال روغن باشد، اشكال ندارد.
مسأله 224
بنا بر احتياط، كفارهي ماليدن روغن خوشبو به بدن، يك گوسفند است، و در مورد روغنهاي غير خوشبو، سير كردن يك فقير است، اگر چه بعيد نيست در هر دو مورد واجب نباشد.
مسأله 225
در حال احرام، زايل نمودن موي هر قسمتي از سر و بدن حرام است و در حرمت زايل نمودن مو فرقي بين موي كم يا زياد و بين كندن و تراشيدن نيست و تفاوتي ندارد كه از بدن و سر خود مو زايل كند و يا از بدن و سر شخص ديگر.
مسأله 226
اگر در حال وضو يا غسل يا تيمم، مويي بدون قصد كنده شود، اشكال ندارد.
مسأله 227
اگر ناگزير از ازالهي مو باشد، مانند موي زير پلك چشم كه موجب آزار او شود و يا موي سر كه باعث ايجاد سردرد باشد، ازالهي آن اشكال ندارد.
مسأله 228
اگر فرد محرم موي سر خود را از روي علم و عمد بتراشد، بايد يك گوسفند كفاره بدهد، اما اگر از روي غفلت يا سهو و يا ندانستن مسأله باشد، كفاره ندارد.
مسأله 229
اگر ناچار شود موي سر خود را بتراشد، كفارهي آن دوازده مُدّ طعام است كه به شش مسكين داده ميشود، يا سه روز روزه و يا يك گوسفند.
مسأله 230
اگر محرم موي سر خود را با قيچي يا ماشين كوتاه كند، بنا بر احتياط واجب بايد يك گوسفند كفاره بدهد.
مسأله 231
اگر محرم دست به سر خود بكشد و يك مو يا بيشتر بيفتد، احتياط مستحب آن است كه به قدر يك مشت گندم يا آرد و مانند آن صدقه بدهد.
مسأله 232
سرمه كشيدن اگر زينت محسوب شود، بر محرم جايز نيست، همچنين خط كشيدن به دور چشمها كه زنان انجام ميدهند، جايز نميباشد و در اين مورد تفاوتي ميان رنگ سياه و ديگر رنگ ها وجود ندارد.
مسأله 233
بر محرم حرام است ناخن دست يا پاي خود را بگيرد، چه تمام آن را بگيرد و چه قسمتي از آن را، و تفاوتي ندارد كه ناخن را ببرد يا كوتاه كند و يا بكَند، چه با قيچي يا ناخنگير يا چاقو باشد و يا با وسيلهي ديگر.
مسأله 234
اگر ناچار شود ناخن خود را بگيرد ـ مانند زماني كه بخشي از ناخن جدا شود و قسمت باقي مانده موجب آزار شخص باشد ـ اشكال ندارد.
مسأله 235
گرفتن ناخن افراد ديگر اشكال ندارد.
مسأله 236
كفارهي گرفتن ناخن بدين ترتيب است: اگر يك ناخن يا بيشتر را از دست يا پاي خود بگيرد، براي هر ناخن بايد يك مد طعام كفاره دهد. اگر تمام ناخنهاي دست يا پا را كوتاه كند، بايد يك گوسفند كفاره دهد. اگر تمام ناخنهاي دست و پا را در يك نوبت كوتاه كند، بايد يك گوسفند كفاره بدهد و اگر ناخنهاي دست را در يك نوبت و ناخنهاي پا را نيز در نوبت ديگر بگيرد، بايد دو گوسفند كفاره دهد.
مسأله 237
احتياط واجب آن است كه محرم كاري نكند كه خون از بدن او بيرون بيايد.
مسأله 238
تزريق آمپول در حال احرام مانع ندارد، اما اگر موجب بيرون آمدن خون از بدن شود، احتياط واجب آن است كه جز در موارد ضرورت، از آن اجتناب كند.
مسأله 239
احتياط واجب آن است كه از كشيدن دندان ـ اگر موجب بيرون آمدن خون ميشود ـ جز در موارد ضرورت و نياز خودداري كند.
مسأله 240
بيرون آوردن خون از بدن كفاره ندارد، اما مستحب است كه يك گوسفند كفاره دهد.
مسأله 241
فسوق به معناي دروغ گفتن و ناسزا گفتن و فخر فروشي است، بنا بر اين حرمت دروغ و ناسزا در حال احرام بيشتر است، اما فخر فروشي كه در حالت معمول حرام نيست، در حال احرام حرام است.
مسأله 242
فسوق، كفاره ندارد و فقط بايد استغفار كند.
مسأله 243
جدال كردن با ديگران اگر در بردارندهي سوگند به خداوند باشد، براي محرم حرام است، مانند آن كه در مقام منازعه، «لا والله» و «بلي والله» بگويد.
مسأله 244
احتياط واجب آن است كه از قسم خوردن به نامهايي كه ترجمهي واژهي الله به زبانهاي ديگر است ـ مانند كلمهي خدا در زبان فارسي ـ اجتناب كند. همچنين بنا بر احتياط واجب، بايد از قسم خوردن به نامهاي ديگر خداوند مانند رحمن، رحيم، قادر، متعال و… در حال منازعه خودداري نمايد.
مسأله 245
قسم خوردن به ديگر مقدسات (بهجز خداوند متعال) جزء محرمات احرام نيست.
مسأله 246
اگر سوگند راست بر زبان آورد، در مرتبهي اول و دوم فقط بايد استغفار كند و كفارهاي بر عهدهاش نيست، اما اگر بيش از دو بار چنين كند، بايد يك گوسفند كفاره بدهد.
مسأله 247
اگر سوگند دروغ ياد كند، در مرتبهي اول و دوم بايد يك گوسفند كفاره دهد، و احوط آن است كه در مرتبهي دوم، دو گوسفند بدهد، اما اگر بيش از دو بار چنين كند، در مرتبههاي بعد بايد يك گاو كفاره بدهد.
مسأله 248
بنا بر احوط، كشتن شپش بدن در حال احرام جايز نيست و در مورد ديگر انواع حشرات مانند كك نيز چنين است.
مسأله 249
قطع كردن و بريدن و شكستن درختان و گياهان روييده در حرم، بر محرم و غير محرم حرام است.
مسأله 250
گياهاني كه بر اثر راه رفتن كنده ميشوند و يا به عنوان علوفهي حيوانات از آن استفاده ميشود، از اين حكم مستثني است.
مسأله 251
كندن گياه و بوته هاي خشك حرم كفاره ندارد ولي واجب است استغفار كند، اما اگر درختي را كه بريدن آن حرام است، ببرد، بنا بر احتياط واجب بايد يك گاو كفاره بدهد.
مسأله 252
حمل سلاح براي محرم جايز نيست.
مسأله 253
اگر براي حفظ جان خود و ديگران نياز به حمل سلاح داشته باشد، حمل آن جايز است.
مسأله 254
شكار حيوان صحرايي در حال احرام حرام است، مگر آن که از آزار آن بيمناک باشد. شکار پرندگان و ملخ نيز حرام است.
مسأله 255
خوردن گوشت شکار بر محرم حرام است، چه آن را خودش شکار کرده باشد يا ديگري، و خواه شکار کننده محرم باشد يا نباشد.
مسأله 256
صيد حيوانات دريايي مانند ماهي و خوردن آن براي محرم اشکال ندارد.
مسأله 257
ذبح و خوردن گوشت حيوانات اهلي مانند گوسفند و مرغ و مانند آنها براي محرم اشکال ندارد.
مسأله 258
شکار کردن در محدودهي حرم جايز نيست، خواه محرم باشد يا نباشد.
تذکر:
احکام مربوط به شکار و کفارهي آن بسيار مفصل است، اما از آنجا که در حال حاضر مورد ابتلا نيست، از بيان آن صرف نظر ميکنيم.
مسأله 259
در حال احرام، آميزش جنسي و هرگونه لذت و تمتّع از زن مانند بوسيدن، لمس كردن و نگاه همراه با شهوت حرام است.
مسأله 260
نگاه کردن زن و شوهر به يکديگر و نيز لمسکردن دست يکديگر اگر از روي شهوت نباشد، اشکال ندارد.
مسأله 261
محارم انسان مانند پدر و مادر و برادر و خواهر و عمو و عمه و مانند آنها، در حال احرام نيز به او مَحرم هستند و نظر به آنان بدون قصد ريبه اشكال ندارد.
مسأله 262
کفارهي آميزش با همسر، يک شتر است و در برخي موارد اين كار موجب بطلان حج ميشود که تفصيل آن در کتب فقهي بيان شده است.
مسأله 263
هر يک از تمتّعات ديگر نيز کفارهاي دارد که در کتب فقهي به تفصيل بيان شده است.
مسأله 264
بر مُحرم جايز نيست كه در حال احرام زني را براي خود يا ديگري عقد كند، هرچند آن شخص ديگر در حال احرام نباشد و چنين عقدي باطل است.
مسأله 265
در حرمت اجراي عقد، تفاوتي ميان عقد دائم و موقت وجود ندارد.
مسأله 266
استمنا در حال احرام، حرام است و حکم آن همانند حکم جماع است، و مراد از آن انجام کاري است که موجب خروج مني شود.
مسأله 267
اگر يکي از محرمات احرام را سهواً و يا از روي غفلت مرتکب شود، کفاره بر او واجب نيست؛ جز در مورد شکار کردن که در هر حال کفاره دارد.
مسأله 268
محل ذبح كفارهى صيد در عمره، مكّهي مكرّمه، و در حج، مِني است. و احتياط آن است كه در كفارات ديگر نيز به همين صورت عمل كند، اما اگر در مكّهي مكرّمه يا در مِني ذبح نكند و پس از بازگشت از حج، در وطن خود يا در مكان ديگر ذبح نمايد، كفايت ميكند.
مسأله 269
کسيکه کفاره بر او واجبشده، نبايد از گوشت آن بخورد، اما خوردن گوشت قرباني واجب يا مستحب و يا نذري اشکال ندارد.
مسأله 270
كفّارهى محرّمات احرام بايد به فقرا داده شود.
مسأله 271
پس از محرم شدن در ميقات، حجاج براي انجام ساير اعمال عمره، به سوي مکه حرکت ميکنن
مسأله 272
پيش از ورود به شهر مکه، محدودهي حرم آغاز ميشود و ورود به حرم و نيز ورود به مکه و مسجدالحرام، ادعيه و آداب فراوان دارد که برخي از آنها را در اينجا ذکر ميکنيم. کسي که بخواهد به ساير اعمال و مستحبات عمل کند، به کتب مفصّلي که در اينباره وجود دارد، مراجعه نمايد.
مسأله 273
مستحب است هنگام ورود به محدودهي حرم اين دعا را بخواند: «اَللّهُمَّ اِنَّكَ قُلْتَ فِي كِتابِكَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ: (وَ أَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأتُوكَ رِجالاً وَ عَلي كُلِّ ضامِرٍ يَاْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميق). اَلّلهُمَّ اِنّي اَرْجُو اَنْ اَكُونَ مِمَّنْ اَجابَ دَعْوتَكَ، وَقَدْ جِئْتُ مِنْ شُقَّةٍ بَعيدَةٍ وَ فَجٍّ عَميق، سامِعاً لِنِدائِكَ، وَ مُستَجيباً لَكَ، مُطيعاً لاَِمْرِكَ وَ كُلُّ ذِلكَ بِفَضْلِكَ عَلَي وَاِحْسانِكَ إلَي، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلي ما وَفَّقْتَنِي لَهُ، أبْتَغِي بِذلِكَ الزُّلْفَةَ عِنْدَكَ، وَالْقُرْبَةَ إلَيْكَ، وَالْمَنْزِلَةَ لَدَيْكَ، وَالْمَغْفِرَةَ لِذُنُوبِي، وَالتَّوْبَةَ عَلَي مِنْهَا بِمَنِّكَ، اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ حَرِّمْ بَدَنِي عَلَي النَّارِ، وَ آمِنِّي مِنْ عَذابِكَ وَ عِقابِكَ، بِرَحْمَتِكَ يَا أرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».
مسأله 274
مستحبات ورود به مسجدالحرام عبارتنداز: 1ـ غسل كردن براي ورود به مسجدالحرام. 2ـ خواندن ادعيهي مخصوص ورود به مسجدالحرام.
مسأله 275
منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای.
احرام
نخستین عمل از مناسک عمره و حج را احرام گویند. احرام با نیت و تلبیه و پوشیدن دو جامه احرام تحقق مییابد. از آن در باب حج بحث شده است.
تعاریف ارائه شده برای احرام
[ویرایش]
تعریفهای مختلفی از احرام در فقه شده است:
۱. ماهیّت ترکیب یافته از پوشیدن دو جامۀ احرام، نیّت و تلبیه.[۱]
۲. عمل مرکّب از نیّت و تلبیه.[۲]
۳. آمادگی نفسانی بر ترک محرّمات تا پایان مناسک. [۳]
۴. واقع ساختن تلبیه همزمان با نیّت حج یا عمره، پوشیدن دو جامۀ احرام و واقع ساختن تلبیه مقارن با نیّت،[۴]
۵. صفت اعتباری برآمده از یکی از دو سبب:
الف. التزام به ترک محرّمات یا قصد ترک آنها،[۵]
ب. تلبیه، آنچه بر تلبیه مترتّب میگردد.[۶]
احرام در لغت و اصطلاح
[ویرایش]
اِحرام در لغت به معنای منع کردن[۷]
و در اصطلاح فقهی با معنای ورود در نماز یا حج یا عمره گویند.[۸]
در این نوشته مراد «اِحرام حج» میباشد.
از این موضوع در باب حج بحث شده و مهمترین مباحث آن عبارت است از:
مقدّمات احرام
[ویرایش]
کوتاه نکردن موی سر و ریش از اول ذیقعده برای حاجی و یک ماه قبل از عمره برای عمرهگزار به قول مشهور، گرفتن ناخن و شارب، نظافت کردن خود، غسل احرام، محرم شدن پس ازفریضه و خواندن نماز احرام، از مقدّمات و مستحبات قبل از احرام به شمار میروند.[۹]
[۱۰]
[۱۱]
احکام احرام
[ویرایش]
احرام در بردارندۀ فعلها و ترکهایی است. افعال یا واجب است یا مستحب و ترکها نیز یا حرام است یا مکروه.
واجبات احرام
[ویرایش]
واجباتی که برای تحقق احرام شرط میباشد:
← لباس احرام برای مرد
پوشیدن دو جامۀ احرام برای مرد که یکی ازار (لنگ) نام دارد و از ناف تا زانو را میپوشاند و دیگری رداء که بر دوش انداخته شود.[۱۲]
لباس احرام باید شرایط لباس نمازگزار را داشته باشد.[۱۳]
← لباس احرام برای زن
در لباس احرام زن کیفیّت خاصی شرط نیست و در این که میتواند حریر خالص بپوشد یا نه، اختلاف است.[۱۴]
← نیت
نیّت کردن در تحقق احرام شرط است.[۱۵]
← تلبیه
تلبیه (گفتن لبّیکهای چهارگانه).[۱۶]
[۱۷]
مستحبات احرام
[ویرایش]
۱. تکرار تلبیه در حال احرام به ویژه هنگام خوابیدن و برخاستن از خواب، بر آمدن بر بلندی و فرود آمدن از آن و پس از هر نماز واجب و مستحب و هنگام سحر.
۲. بلند کردن صدا به تلبیه برای مرد به قول مشهور.
۳. تلفّظ آنچه نیّت مینماید.
۴. شرط کردن با خدا هنگام احرام مبنی بر خروج از احرام در صورت پیدایش حادثهای که مانع ادامۀ مناسک گردد.
۵. احرام در لباس سفید و از جنس پنبه.[۱۸]
[۱۹]
[۲۰]
محرّمات احرام
[ویرایش]
۱. شکار حیوان وحشی صحرایی و نیز ذبح آن، نشان دادن آن به شکارچی، نگهداری آن تا وقتی که بمیرد یا دیگری آن را شکار کند و خوردن گوشت آن، هر چند غیر محرم آن را شکار کرده باشد.[۲۱]
۲. آمیزش با همسر و نیز بوسیدن، لمس و نگاه کردن از روی لذّت به او.
۳. عقد ازدواج برای خود یا دیگری و نیز شاهد بر عقد بودن به قول مشهور.
۴. استمناء.[۲۲]
۵. استعمال عطر؛ البته در این که استعمال همۀ انواع عطر حرام است یا برخی از انواع آن مانند مشک، عود و عنبر، اختلاف است. قول نخست به مشهور نسبت داده شده است. به قول مشهور، استعمال خلوق کعبه (چیزی که کعبه را با آن خوشبو میکنند)، حرام نیست.[۲۳]
۶. گرفتن بینی از بوی بد به قول مشهور.[۲۴]
۷. پوشیدن لباس دوخته برای مرد[۲۵]
و قفّازین (دستکشی که زنان عرب در درون آن پنبه میگذاردند و میپوشیدند تا انگشتان و دستشان پوشیده بماند) برای زن.[۲۶]
۸. سرمه کشیدن به چیز خوشبو به قول مشهور. در حرمت و کراهت سرمۀ سیاه کشیدن، اختلاف است.[۲۷]
۹. پوشاندن تمام روی پا برای مرد به قول مشهور.[۲۸]
۱۰. فسوق.
۱۱. جدال.
۱۲. کشتن و انداختن شپش از بدن در صورت آزار نداشتن آن به قول مشهور. در بقیّۀ حشرات مانند پشه، کک و کنه، اختلاف است.[۲۹]
۱۳. انگشتر به دست کردن به قصد زینت و نیز استعمال زیور آلات برای زن به قصد زینت به قول مشهور.[۳۰]
۱۴. استعمال روغن خوشبو و مالیدن هر نوع روغن به بدن به قول مشهور.[۳۱]
۱۵. ازالۀ مو از بدن به تراشیدن یا کندن و مانند آن مگر به جهت ضرورت.[۳۲]
۱۶. پوشاندن سر برای مرد.[۳۳]
۱۷. ارتماس (سر در آب فرو بردن).
در این که ارتماس به طور مستقل از محرّمات احرام است یا از مصادیق عنوان قبلی یعنی پوشاندن سر به شمار میرود، اختلاف است. بنابر قول اول، حرمت آن مشترک بین زن و مرداست، ولی بنابر قول دوم، اختصاص به مرد دارد.[۳۴]
۱۸. پوشاندن صورت با روبند برای زن، لیکن به قول مشهور اسدال جایز است.[۳۵]
۱۹. سایه قرار دادن بالای سر در حال حرکت و سیر بین منازل مکّه و مدینه برای مرد مگر به جهت ضرورت و عذر. در این که حکم یاد شده اختصاص به سواره دارد یا پیاده را نیز شامل میشود، اختلاف است.[۳۶]
[۳۷]
۲۰. ناختن گرفتن.[۳۸]
۲۱. کندن و قطع کردن درخت یا گیاه حرم[۳۹]
جز درخت میوه و گیاه اذخر و آنچه در ملک انسان روییده است.[۴۰]
۲۲. حمل سلاح بدون ضرورت به قول مشهور.[۴۱]
۲۳. غسل دادن و حنوط کردن محرم میّت با کافور.[۴۲]
۲۴. نگاه کردن در آیینه به قول مشهور.[۴۳]
[۴۴]
[۴۵]
مکروهات احرام
[ویرایش]
۱. احرام در لباس سیاه، راه راه و چرکین.
۲. خوابیدن بر رختخواب و بالش زرد.
۳. حمّام کردن و کیسه و مانند آن بر بدن کشیدن.
۴.لبّیک گفتن در پاسخ کسی که او را صدا میزند.
در کراهت و حرمت استعمال حنا برای زینت و نیز بوییدن گل، اختلاف است.[۴۶]
[۴۷]
[۴۸]
سایر احکام احرام
[ویرایش]
احرام احکام فرعی دیگری نیز دارد که به آنها پرداخته میشود:
← محل احرام
محل احرام یکی از میقاتهای تعیین شده است.[۴۹]
← شرط نبودن طهارت از حدث
طهارت از حدث اکبر و اصغر در احرام شرط نیست.[۵۰]
← ترک احرام بعد از انجام مناسک
اگر پس از انجام مناسک متوجه شود که احرام را ترک کرده، چنانچه ترک آن از روی ناآگاهی به مسأله یا فراموشی باشد، نزد مشهور فقها عملش صحیح است.[۵۱]
← انعقاد احرام در حج تمتع، افراد و قران
انعقاد احرام در حج تمتّع و افراد، تنها با تلبیه است؛ ولی در حج قران بنابر قول مشهور هم به تلبیه منعقد میشود و هم به اشعار یا تقلید.[۵۲]
← وجوب احرام برای دخول در مکه
احرام به حج یا عمره برای داخل شدن در مکّه واجب است. بیمار و کسی که به اقتضای شغلش لازم است به طور مکرر تردد نماید و نیز کسی که از احرام قبلیاش یک ماه نگذشته است، میتوانند بدون احرام وارد مکّه شوند.[۵۳]
[۵۴]
← کیفیت احرام زن
احرام زن مانند احرام مرد است، مگر در آنچه که برای زن استثنا شده است مانند پوشیدن لباس دوخته و پوشاندن سر.[۵۵]
← احرام دوم قبل از اتمام احرام اول
پیش از اتمام اعمال احرام قبلی، احرام دوباره جایز نیست.[۵۶]
← خروج از احرام به سبب عذر
محرم اگر به سبب احصار یا صدّ از انجام بقیّۀ مناسک بازماند، میتواند با شرایطی از احرام خارج شود.[۵۷]
کفّاره
[ویرایش]
برخی اعمال در حال احرام موجب ثبوت کفاره بر محرم میگردد:
← اعمال موجب کفاره
ارتکاب برخی محرّمات احرام مانند شکار کردن، آمیزش با همسر و نیز بوسیدن و نگاه کردن با لذّت به او، استمناء، پوشاندن سر برای مرد، استعمال بوی خوش، پوشیدن لباس دوخته، سایه قرار دادن بر سر در حال حرکت به قول مشهور، ناخن گرفتن، ازالۀ مو از بدن، جدال و قطع گیاه حرم، موجب ثبوت کفّاره میگردد،[۵۸]
امّا ارتکاب محرّمات دیگر، کفّاره ندارد.[۵۹]
← انجام اعمال موجب کفاره توسط دیوانه یا سهوا
به قول مشهور، کفّاره از دیوانه و نیز کسی که از روی ناآگاهی یا فراموشی مرتکب یکی از محرّمات دارای کفّاره- جز شکار- شده باشد ساقط است.[۶۰]
پانویس
[ویرایش]
۱.
↑ حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة، ج۴، ص۴۳.
۲.
↑ حلی، ابن ادریس، السرائر، ج۱، ص۵۲۷.
۳.
↑ عاملی، محمد بن مکی، غایة المراد فی شرح نکت الإرشاد، ج۱، ص۳۸۹.
۴.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۹۷-۱۹۹.
۵.
↑ طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة، ج۱۱، ص۳۵۹.
۶.
↑ خوئی، ابوالقاسم، المعتمد فی شرح العروة الوثقی، ج۳، ص۲۵۴.
۷.
↑ قیومی مقری، احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ص۷۲.
۸.
↑ انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۰۵.
۹.
↑ طباطبایی، علی، مستند الشیعة، ج۱۱، ص۲۶۳-۲۸۰.
۱۰.
↑ بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۵، ص۲.
۱۱.
↑ بحرانی، یوسف، الحدائق الناظرة، ج۱۵، ص۹.
۱۲.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۳۲-۲۳۶.
۱۳.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۳۹-۲۴۲.
۱۴.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۴۲-۲۴۵.
۱۵.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۹۹.
۱۶.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۱۵.
۱۷.
↑ انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۰۸.
۱۸.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۷۲-۲۸۲.
۱۹.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۸۲-۲۷۸.
۲۰.
↑ انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۱۰.
۲۱.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۸۶.
۲۲.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۹۷-۳۰۸.
۲۳.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۱۷-۳۲۹.
۲۴.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۳۱.
۲۵.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۳۵.
۲۶.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۴۱.
۲۷.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۴۶.
۲۸.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۴۹.
۲۹.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۵۵-۳۶۸.
۳۰.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۰-۳۷۲.
۳۱.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۴-۳۷۶.
۳۲.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۷.
۳۳.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۸۲.
۳۴.
↑ خوئی، ابوالقاسم، معتمد العروة، ج۳، ص۴۸۰.
۳۵.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۸۹-۳۹۱.
۳۶.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام ج۱۸، ص۳۹۴.
۳۷.
↑ طباطبایی، علی، مستند الشیعة، ج۱۲، ص۳۰.
۳۸.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۱۱.
۳۹.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۱۲.
۴۰.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۱۷-۴۱۹.
۴۱.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۲۲.
۴۲.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۲۱.
۴۳.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۴۸.
۴۴.
↑ انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۲۰–۳۱۱.
۴۵.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، الکلام، ج۱۸، ص۴۱۹– ۲۸۶.
۴۶.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۲۳-۴۳۷.
۴۷.
↑ موسوی گلپایگانی، محمدرضا، مناسک مراجع، ص۷۶ .
۴۸.
↑ انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۲۲–۳۲۱.
۴۹.
↑ طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۴، ص۶۲۹.
۵۰.
↑ موسوی گلپایگانی، محمدرضا، مناسک مراجع، ص۷۷.
۵۱.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۳۳.
۵۲.
↑ بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۵، ص۴۸.
۵۳.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۳۷-۴۴۹.
۵۴.
↑ طباطبایی، علی، ریاض المسائل، ج۶، ص۳۴۹-۳۵۳.
۵۵.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۵۰.
۵۶.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۵۰.
۵۷.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۱۱-۱۴۵.
۵۸.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۸۹-۴۳۸.
۵۹.
↑ نراقی، احمد، مستند الشیعة، ج۱۳، ص۲۹۸.
۶۰.
↑ نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۴۳۸-۴۴۰.
منبع
[ویرایش]
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۱.
ویکی فقه