وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

اثبات اعجاز قرآن

0

اثبات اعجاز قرآن

جنبه هاى اعجاز قرآن

 قرآن از چه جهت معجزه است؟ براى اثبات اعجاز قرآن چه دليلى مى توان اقامه كرد؟

قرآن معجزه اى جاويد و زنده است؛ و تمام انديشمندان و فرزانگان بشرى را، به تحدى و چالش فراخوانده است. بعضى از جنبه هاى اعجاز قرآن عبارت است از:

 

1. اعجاز ادبى و موسيقيايى
قرآن از جهت اعجاز ادبى، برجسته ترين اديبان عرب را شگفت زده ساخته است تا آنجا كه سرسخت ترين دشمنان پيامبر صلى الله عليه و آله (مانند وليد)، بر اسلوب زيبا، تركيب بديع و آهنگ بى نظير آن اعتراف كرده و نفوذ كلام قرآن را سحرآميز خوانده اند.

 

پروفسور دورمان آمريكايى مى نويسد:

«قرآن لفظ به لفظ به وسيله جبرئيل، بر حضرت محمد صلى الله عليه و آله وسلم وحى شده و هر يك از الفاظ آن كامل و تمام است. قرآن معجزه اى جاويد و شاهد بر صدق ادعاى محمد رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم است. قسمتى از جنبه اعجاز آن، مربوط به سبك و اسلوب انشاى آن است و اين سبك و اسلوب، به قدرى كامل و عظيم و باشكوه است كه نه انسان و نه پريان، نمى توانند كوچك ترين سوره اى نظير آن را بياورند»165.

 

پروفسور ا.گيوم166 مى گويد:

«قرآن با آهنگ زيباى مخصوص، داراى موسيقى دلنوازى است كه گوش را مى نوازد. عده كثيرى از مسيحيان عرب زبان، سبك قرآن را ستوده اند. از ميان شرق شناسان كسانى كه به زبان و ادبيات عرب آشنايى دارند، فصاحت و لطافت و ظرافت شيوه قرآن را مى ستايند. زمانى كه قرآن را تلاوت كنند، جذابيت خاص آن، بى اختيار شنونده را به سوى خود مى كشد و اين حلاوت و موسيقى دلنشين بود كه فرياد سرزنش كنندگان را خاموش كرد و به كالبد شريعت پيامبر اسلام، روح دميد و آن را غيرقابل تقليد گردانيد. در پهنه نظم، نثر و ادبيات پردامنه عرب، كتابى به فصاحت، بلاغت، بلندپايگى و پرمايگى قرآن نمى شناسيم و اثرى نيست كه بتوان آن را با قرآن مقايسه كرد. تأثير عميق آيات قرآن بر عرب و غير عرب، آن چنان است كه عنان اختيار از كف مى دهند»167.

 

نولدكه آلمانى در كتاب تاريخ قرآن مى نويسد: «كلمات قرآن آن چنان خوب و به هم پيوسته است كه شنيدنش، با آن هماهنگى و روانى، گويى نغمه فرشتگان است؛ مؤمنان را به شور مى آورد و قلب آنان را مالامال از وجد و شعف مى گرداند»168.

 

بارتلمى سنت هيلر دانشمند فرانسوى نيز در كتاب محمد و قرآن مى نويسد: «قرآن كتابى است بى همتا كه زيبايى ظاهرى و عظمت معنوى آن برابر است. استحكام الفاظ، انسجام كلمات و تازگى افكار در سبك نو ظهور آن، چنان جلوه گر است كه پيش از آنكه خردها تسخير معانى آن گردند، دل ها تسليم آن مى شوند. در ميان پيامبران هيچ كس، مانند پيامبر اسلام نتوانسته است اين همه نفوذ كلام داشته باشد.
قرآن با سبك خاص خود، هم سرود مذهبى است و هم نيايش الهى؛ هم شريعت و قوانين سياسى و حقوقى است و هم نويد بخش و هشداردهنده؛ هم پندآموز است و هم راهنما و هدايت كننده به راه راست؛ هم بيان كننده قصه، داستان و حِكَم و امثال و… بالاخره قرآن زيباترين اثر به زبان عربى است كه در ميان كتاب هاى مذاهب جهان نظير ندارد. به اعتراف مسيحيان عرب زبان، اين كتاب شريف، تأثير شگرفى در دل و جان شنوندگان دارد169».170

 

از ديگر ابعاد اعجاز و زيبايى قرآن، نظم و هندسه و بلاغت كلام است؛ به گونه اى كه با كمترين لفظ، بيشترين معنا را به ذهن مخاطب منتقل مى كند و از هرگونه لفظ پردازى هاى زايد اجتناب كرده و در عين حال مراد خود را به طور كامل و رسا، به مخاطب انتقال مى دهد كه عظمت اين بعد از اعجاز، به گونه اى است كه اگر كلمه اى از قرآن را حذف كنيد توانا نخواهيد بود تا كلمه اى مترادف با آن در جمله قرار دهيد، به طورى كه مراد و آهنگ و وزن آيه را از اوج اعجازى آن خارج نسازد!!».

 

از ديگر ابعاد اعجاز بيانى قرآن، تصوير سازى است. قرآن در نظر برخى از دانشمندان (مثل سيد قطب)، با كِلك قلم، تصاوير زيبا، مهيج و جاندارى از موجودات عالم هستى ارائه و بسيارى از صحنه ها را در مقابل چشم مخاطب ترسيم مى كند تا مطلب در اعماق جان مخاطب نشانده شود؛ نظير به تصوير كشيدن و شباهت دانشمند پليد و فاسد، به سگ زبان بيرون آمده از كام، تصوير آغاز صبح به نفس زدن آن، تصوير عالم بى عمل به الاغ پر از بار كتاب و… .

 

2. اعجاز علمى
رازهاى علمى نهفته در قرآن، اقيانوس بى كرانى از دانش هاى كيهان شناختى، انسان شناختى، تاريخ، نجوم و … است كه دانشمندان شرق و غرب را به تحقيقات زيادى واداشته و آنان را سخت به حيرت افكنده است.

در اينجا به نمونه هاى چندى از آيات و موضوعات علمى ذكر شده اشاره مى شود:
1. تركيب خاص نباتات (آيه 19، سوره حجر).
2. تلقيح نباتات (آيه 22، همين سوره).
3. قانون زوجيت و تعميم آن به عالم نباتات (آيه 3، سوره رعد).
4. حركت وضعى و انتقالى زمين (آيه 53، سوره طه).
5. وجود يك قاره ديگر غير از قاره هاى شناخته شده آن روز (آيه 17، سوره رحمن).
6. اصل كروى بودن زمين (آيه 40، سوره معارج).
7. ارتباط بين پديده هاى جوى (آيه 164، سوره بقره و آيه 5 سوره جاثيه).

در عين حال با توجه به اينكه قرآن، كتابى انسان ساز و هدايتگر است، تنها ممكن است در موارد خاصى به مسائل علمى اشاره كند. اين اشارات جزئى، منبع الهام براى دانشمندان است. گذشته از آن، قرآن هميشه مردم را به سير در روى زمين و مطالعه پديده هاى جوى، فرا خوانده و بنا بر پاره اى از تفاسير، امكان صعود به كرات ديگر را خبر داده است.

در اين زمينه كتاب ها و مقاله هاى بسيارى از سوى دانشمندان، در رشته هاى مختلف علوم به نگارش درآمده و همه از عظمت قرآن و تطبيق آيات آن، با جديدترين رهيافت هاى دانش بشرى سخن گفته اند.171
«موريس بوكاى»172 در كتاب مقايسه اى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم مى گويد:«چگونه مى توان از تطبيق قرآن با جديدترين فرآورده هاى علمى بشر، در شگفتى فرو نرفت و آن را اعجاز به حساب نياورد!؟».173

او ضمن مقايسه آموزه هاى علمى قرآن، با تناقضات عهدين و دانش هاى رايج زمان نزول قرآن، مى گويد: «نظر به وضع معلومات در عصر محمد صلى الله عليه و آله، نمى توان انگاشت كه بسيارى از مطالب قرآنى ـ كه جنبه علمى دارد ـ مصنوع بشرى بوده باشد. به همين جهت كاملاً به حق است كه نه تنها قرآن را بايد به عنوان يك وحى تلقى كرد؛ بلكه به علت تضمين اصالتى كه عرضه مى دارد … به وحى قرآنى، مقام كاملاً متمايزى مى دهد».174

 

 

3. اعجاز در پيشگويى
قرآن از حوادثى در آينده خبر داده است. اين خبرها، برخى نسبت به خود قرآن است و بعضى نسبت به حوادث خارجى. بخشى، رويدادهاى مقطع خاصى از تاريخ است و بعضى مستمر و پايا. برخى زمان تحققش فرارسيده و از نظر تاريخى صدق و حقانيت قرآن را به اثبات رسانده است. در مقابل، برخى ديگر مربوط به آينده بشريت است؛ مانند: حاكميت صالحان، برقرارى حكومت جهانى عدل و توحيد و تحقّق مدينه آرمانى اسلامى.
دورمان مى نويسد: «قسمت ديگر از اعجاز قرآن، مربوط به پيشگويى هايى است كه در آن مندرج است و به نحو اعجاب آورى، داراى اطلاعاتى است كه مرد درس نخوانده اى مانند محمد صلى الله عليه و آله وسلم، هيچ گاه قادر نبود آنها را جمع كند»175.
به اختصار بعضى از موارد ياد شده بيان مى شود:

 

3ـ1. تحريف ناپذيرى
قرآن مجيد به صراحت اعلام مى دارد: دست تحريف و دسيسه براى هميشه از ساحت اين كتاب مقدس، كوتاه است و حفظ و عنايت الهى، همواره تضمين كننده عصمت آن است:
«إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ»176؛ «همانا ما ذكر [ قرآن] را فروفرستاديم و ما همواره آن را نگاهبانيم».

 

«وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ»177؛ «و اين كتابى است نفوذناپذير، باطل از پيش و پس در آن راه نمى يابد. نازل شده از سوى خداى حكيم و حميد است».
اين ادعاى قرآن، اكنون تجربه اى پانزده قرنه را پشت سر نهاده و نشان داده است كه تلاش هاى دشمنان، در اين زمينه ناكام مانده و حسرت افزودن يا كاستن حتى يك كلمه از قرآن، بر دل آنها مانده است و از اينكه در آينده نيز بتوانند از عهده آن برآيند، به طور كامل مأيوس و نااميد گشته اند!

3ـ2. تحدّى و فراخوانى
قرآن به گونه هاى مختلف، انسان ها را به تحدّى و همانندآورى فراخوانده و با قاطعيت كامل ادعا كرده است: اگر تمام بشر، دست به دست هم دهند، نمى توانند مانند آن را بياورند:
«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الاْءِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً»178؛ «بگو اگر جن و انسان ها با يكديگر اتفاق كنند، هرگز نمى توانند همانندى چون اين قرآن آورند؛ هر چند گروهى از ايشان گروه ديگر را پشتيبان باشند».

قرآن از اين فراتر رفته و مخالفان را به آوردن سوره اى چون قرآن، دعوت كرده و عجز و ناتوانى هميشگى آنان را در اين باره اعلام كرده است:

«وَ إِنْ كُنْتُمْ فِى رَيْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النّارَ الَّتِى وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ»179؛ «و اگر در آنچه ما بر بنده خويش نازل كرديم (قرآن) ترديد داريد، پس سوره اى مانند آن بياوريد و گواهان خود ـ جز خدا ـ را فراخوانيد، اگر راست مى گوييد! پس اگر چنين نكنيد ـ و هرگز نخواهيد كرد ـ پس بپرهيزيد از آتشى كه هيزم آن انسان است و سنگ كه براى كافران مهيا شده است».
اين پيشگويى قرآن، طى پانزده قرن تجربه شده است و همه تلاش ها در جهت همانند آورى سوره اى ـ حتى به اندازه سوره «كوثر» كه داراى حجمى در حدود سه سطر است ـ ناكام مانده و تكاپوگران اين عرصه را جز رسوايى سودى نبخشيده است.180

 

3ـ3. حوادث تاريخى
قرآن مجيد رخدادهايى را پيش از وقوع آنها و در شرايطى كه محاسبات عادى قادر به پيش بينى آنها نبود، اعلام كرده و واقعيت تاريخى نيز به طور دقيق ـ آن سان كه قرآن از پيش خبرداده ـ تحقق يافته است. نمونه هايى از آن عبارت است از:
3ـ3ـ1. پيروزى اسلام بر مشركان مكّه و ورود مسلمانان به خانه خدا در امنيت كامل:
«لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ»181؛ «هر آينه به خواست خدا به مسجد الحرام در مى آييد؛ در حالى كه سرهاى خود را تراشيده و تقصير مى كنيد و هيچ خوفى بر شما نباشد».

پس از نزول اين آيه، چيزى نگذشت كه صلح و به تعبيرى فتح حديبيه پديد آمد و زمينه هاى ورود سرافرازانه مسلمانان و از پى آن، پيروزى قاطع اسلام بر شرك و كفر و تبديل مجدد مسجد الحرام به كانون اصلى توحيد فراهم شد.

3ـ3ـ2. پس از پيروزى امپراتورى ايران بر روم، به زودى روم بر ايران چيره شده و مؤمنان از اين حادثه خرسند خواهند شد:
«غُلِبَتِ الرُّومُ. فِى أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ. فِى بِضْعِ سِنِينَ لِلّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤمِنُونَ»182؛ «روم در ادنى الارض (اطراف شام يا الجزيره183) مغلوب گرديده و پس از آن در اندك سالى (بين سه تا هفت سال) چيره خواهد شد. امر همواره از آن خدا است؛ چه پس از آن و چه پيش از آن و در آن روز، مؤمنان شادمان خواهند شد».
اين پيشگويى قرآن همزمان با پيروزى مسلمانان در جنگ بدر، رخ نمود و شادى مضاعف براى مسلمانان به همراه آورد.184

 

4. اعجاز از نظر آورنده
از ديگر وجوه اعجاز قرآن، اعجاز از نظر آورنده آن است. قرآن بر اين جنبه از اعجاز تأكيد كرده، مى فرمايد:
«وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُونَ»185؛ «تو قبل از اين كتابى نمى خواندى و چيزى نمى نوشتى اگر اين چنين بود اهل باطل به اظهار ترديد مى پرداختند».

منطقه عربستان، در ميان ساير مناطق مجاور آن ـ نظير روم، مصر و ايران ـ در نهايت ضعف فرهنگى و بلكه داراى فرهنگ مادرى «امّى» بود؛ به گونه اى كه نهايت دانش آنان به اطلاعات سينه به سينه مستند بود و باورها و سنت ها و رفتار آنان در همان چارچوب شكل مى گرفت. آوردن كتابى با عظمت قرآن ـ به گونه اى كه هم در آن زمان و هم در آينده، تمام فرهنگ ها و دانشمندان را در برابر خود خاضع كند ـ از نشانه هاى الهى بودن و غير بشرى بودن آن است.

 

به خصوص كه آورنده آن در همان جامعه عربى محدود، شخصيتى درس نخوانده بود. براى مثال تصور كنيد: در يكى از مناطق قبيله اى آفريقا و از ميان آنان، شخصى كه نه با رياضيات و فيزيك و نه با ساير كتاب هاى علمى سر و كار ندارد، ناگهان كتابى در زمينه انرژى هسته اى، يا شيوه هاى علمى همانندسازى و سلول هاى بنيادى عرضه كند و تمام دانشمندان متخصص با وجود مراكز علمى و پژوهش گسترده خود، از آوردن مثل آن عاجز باشند!!

 

5. اعجاز قرآن از نظر عدم اختلاف
از ديگر جنبه هاى اعجاز قرآن عدم وجود اختلاف و تناقض ميان مطالب آن است. قرآن كريم بر اين جنبه از اعجاز نيز تأكيد كرده است:
«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً»186؛ «چرا تدبر در قرآن نمى كنيد؛ اگر اين كتاب از جانب غير خدا بود، هر آينه در آن اختلاف زيادى مى ديدند».
مى دانيم كه قرآن در طول 23 سال بر زبان رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله جارى شده است؛ آن هم در زمانى كه شاهد قوت دشمن، ضعف گروه مؤمنان، هجرت، محاصره، جنگ و بيم و اميد و شكست و پيروزى ها و… بوده است. در اين مدت مطالب به ظاهر پراكنده قرآن، به مناسبت حادثه ها گفته مى شد و در اختيار مخاطبان قرار مى گرفت. اگر اين نوشته جنبه بشرى داشت، حداقل شاهد دو پديده بوديم.

 

الف. تكامل متن؛ يعنى، سبك گفتار و كلام به مرور زمان، رو به كمال و ترقى مى نهاد و واژه ها و اصطلاحات و عبارت پردازى ها كامل تر مى گشت!

 

ب. تكامل محتوا، يعنى، معارف، اخلاقيات، دستورات آن، روند تكاملى مى يافت. در واقع معارف آغازين آن از سطحى نازل تر و عمقى كمتر و گاه غلط برخوردار بود و هر چه زمان به جلو مى رفت، قوانين قبلى كامل تر و با چهره اى متفاوت از گذشته ارائه مى شد. نوشتن چنين كتابى با اين گستردگى موضوع از سوى شخصى كه در متن حوادث و درگيرى قرار مى گيرد، موجب مى شود تا به تدريج تفاوت هايى از نظر روحى و قدرت تحليلى و درستى محتوايى را شاهد باشيم؛ در حالى كه در قرآن هيچ يك از اين آسيب ها و آفت ها ملاحظه نمى شود.

 

6. لذت تكرار قرآن
يكى ديگر از وجوه اعجاز قرآن كريم، حلاوت و شيرينى آن است؛ يعنى، هر چه تكرار شود، از حلاوتش كاسته نمى شود.
سوره «حمد» را در روز چندبار (ده بار فقط براى نمازمان) مى خوانيم. هر قطعه زيبايى را اگر روزى ده بار بخوانيم، براى مان خسته كننده است؛ ولى تنها قرآن است كه هر چه بخوانيم شيرينى آن سلب نمى شود. اين، حكايت از نوعى تناسب روح و فطرت بشر و كلام الهى دارد و انسان چون واقعاً كلام خالقش را مى شنود، نداى غيب و ماوراى طبيعت را مى شنود.
بنا بر آنچه گفته شد فرابشرى بودن قرآن حتى نسبت به شخص پيامبر صلى الله عليه و آله به روشنى اثبات مى شود.

وجوه ديگرى نيز درباره اعجاز قرآن ذكر شده است؛ از قبيل: اعجاز در معارف، قانون گذارى و… .
مطالعه منابع مختلف در اين زمينه سفارش مى شود.187

165. نيك بين، نصراللّه ، اسلام از ديدگاه دانشمندان غرب، دورود، سيمان وفارسيت، بى تا، ص 48 ؛ به نقل از: اسلام و غرب، ص 106.
166 1. A. Guollavome.
167 2. The Quran Interpreted, A. J. Arberry, New York. 1974, v.2.p.10.
ق: عبدالكريم بى آزار شيرازى، ترجمه تصوير و تفسيرى آهنگين سوره فاتحه و توحيد، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ دوم 1374).
1683. Geschichte Des Quran. Neeldke. p.56.
1691. Mohomet et Le Quran, Hilaire, B.Saint, Paris, 1865 P.127.
170. جهت آگاهى بيشتر در اين زمينه نگا:
الف. رافعى، مصطفى صادق، اعجاز قرآن، تهران: بنياد قرآن، 1361؛
ب. سيد قطب، التصوير الفنى فى القرآن؛
ج. بى آزار شيرازى، عبدالكريم، ترجمه تصوير و تفسيرى آهنگين سوره فاتحه و توحيد، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ دوم، 1374.
171. نگا:
الف. طباطبايى، سيد محمدحسين، اعجاز قرآن؛
ب. مكارم شيرازى، ناصر، قرآن و آخرين پيامبر؛
ج. المكى العاملى، حسن محمد، الالهيات على هدى الكتاب والسنة والعقل، محاضرات استاد جعفر سبحانى، قم: امام صادق عليه السلام، 1417، ج 3، ص 418؛
د. آيه اللّه خويى، سيد ابوالقاسم، ترجمه البيان، ج 1، ص 117.
172 1. Maurice Bucaille.
173. بوكاى، موريس، مقايسه اى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ترجمه: مهندس ذبيح اللّه دبير، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ دوم، 1364.
174. همان، ص 338.
175. نيك بين، نصراللّه ، اسلام از ديدگاه دانشمندان غرب، ص 48.
176. حج 15، آيه 9.
177. فصلت41، آيات 41 و 42.
178. اسراء17، آيه 88.
179. بقره 2، آيات 23 و 24.
180. جهت آگاهى بيشتر در اين زمينه نگا: خويى، سيدابوالقاسم، مرزهاى اعجاز، ترجمه: جعفر سبحانى، تهران: محمدى، چاپ اول، 1349، صص 153ـ166.
181. فتح 48، آيه 27.
182. روم 30، آيات 2ـ4.
183. نگا: شبر، عبداللّه ، تفسير القرآن الكريم، بيروت: داراحياء التراث العربى، بى تا، ص 385.
184. همان.
185. عنكبوت 29، آيه 48.
186. نساء 4، آيه 82.
187. براى آگاهى بيشتر ر.ك:

منبع: سایت هدانا برگرفته از پرسمان،  پرسش ها و پاسخ ها «قرآن شناسی».

حتما بخوانيد

 

ویژه نامه قرآن پژوهی

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.